نویسنده: حسین خنیفر




 

گامی به سوی موفقیت

صاحب ذوقی گفته است: «انسان باید عظمت را بجوید و گرنه از جویبار حقیری که به چاله ای می ریزد مرواریدی صید نخواهد شد»

شرط اساسی موفقیت

عصرامروز، عصر امپراتوری برنامه و اطلاعات به شمار می آید و همه چیز تجلی گاه اراده آدمی است. اگر با عنصر آگاهی و نظم و خدا محوری عمل کنیم و مایه تحول خود و پیرامون خود شویم، بی تردید به قله ها دست خواهیم یافت.

افق روشن

بهره مندی انسان از زاویه روشن و کم ابهام، با استفاده از دو افق قبلی میسر است. افق روشن محصول دو افق دور وباز است. افق روشن، میوه انسان در اصل برنامه ریزی بهینه و کارآمد برای آینده در حال اتفاق است. محصول این سه افق، بحث شناخت (Recognition) است. بنابراین سه افق، اساس برنامه ریزی عبارت است از:
1- خودشناسی.
2- جهت بخشی فعالیت ها.
3- بهبود کیفیت زندگی درظرف زمان.
تا شناخت موجود نباشد، ضمانتی برای آینده وجود ندارد.
می توان آینده را به زمان حال منتقل نمود، یعنی می توان زمینه ساختن پله های آینده را در زمان حال بررسی نمود و آن ها را شکل داد.
تعداد بسیار اندکی از مردم وقت کافی در اختیار دارند و همه از کمبود وقت می نالند. طبق تخمین ها و برآوردهای انجام شد، حدود 30 الی 40 درصد توان انسان ها به کار گرفته می شود. و محاسبات نشان می دهد که افراد 60 درصد از زندگی کاری خود را هدر می دهند. بیشتر وقت ها، انرژی ها، توانایی ها و استعدادها به هدر می روند، چون شناخت کافی وجود ندارد. هدف ها روشن نیست و برنامه ریزی ها و اولویت گذاری ها دقیق نمی باشد.
عمر ما محدود است و ما یک بار فرصت زندگی کردن داریم. امروزه طبق محاسبات انجام شده، یک انسان با امید به زندگی طولانی، حداکثر 200000 ساعت از زمان را، به عنوان وقت قابل استفاده، دراختیار دارد.
استفاده از سرمایه عمر: استفاده بهینه و بهتر از «زمان» محدود و ارزشمند، تنها از طریق برنامه ریزی و «مدیریت زمان» که هوشیارانه، مستمر و پایدار تدوین شده باشد، فراهم می شود. مدیریت زمان که در واقع، همان برنامه ریزی است، به معنای تسلط و کنترل بر فرصت ها و جهت دادن به فعالیت هاست.
برنامه ریزی فرصت ها: برای طراحی برنامه مناسب جهت استفاده از فرصت ها، لازم است که هرفرد شبانه روز خود را به سه بخش تقسیم نماید:
بخش اول: صبح تا ظهر
بخش دوم: بعداز ظهر
بخش سوم: شب
باید هر کدام از این بخش ها را دو قسمت کرد و هر قسمت را به فعالیت های دو ساعته تقسیم کرد.
بهتر است فعالیت های علمی، اجرایی، شغلی و تفریحی خود را در قالب این زمان ها تعریف کنیم و هر قسمت را بین یک الی یک ونیم ساعت و حداکثر تمام شش قسمت را در 9 ساعت تقسیم نماییم. افراد شاغل یا در حال تحصیل ممکن است کل صبح یا بعداز ظهر یا صبح و بخشی از بعداز ظهر را به شغل و تحصیل خود اختصاص دهند. آن ها روی وقت باقیمانده می توانند برنامه ریزی نمایند.
با این تقسیم بندی، در هر هفته ما می توانیم 42 قالب زمان را احیاء کنیم وفعالیت های خود را در قاب آن تعریف کنیم و اگر این قاب ها یک ساعتی باشند؛ باز هم در هر شبانه روز 18 ساعت از 24 ساعت آزاد خواهد ماند؛ یعنی با احتساب این که 2 ساعت صبح، 2 ساعت عصر و 2 ساعت شب را برای فعالیت های علمی، پژوهشی و..خارج کرده باشیم، باقیمانده هر روز 18 ساعت و در هفته 126 ساعت آزاد خواهد ماند. لذا می بینیم که در هفته، چقدر ما زمان را قربانی و فدا کرده ایم. واین یعنی ذبح زمان! یعنی نابودی فرصت ها؟
سرمایه عمر آسان به کف نیامده است، که آسان از دست رود. برنامه ریزی کمک می کند که به فعالیت های خویش، نظام یافته بنگریم و این نکته را مد نظر داشته باشیم که:
«زمان در عصر ما، ساعت ها و روزها و هفته ها نیست، بلکه زمان، با دقیقه و ثانیه و لحظه مورد بحث و بررسی قرار گرفته و فعالیت ها درقالب آن تعریف می شوند.»
باید در «امروز»، فرداها را دید و ماه های بعد را به تصویر کشید، حتی سال آینده را در قالب زمان حال به تماشا نشست.

منابعی برای مطالعه بیشتر

1-ستی، راجیر(1377)مدیریت برتر زمان، ترجمه نازلی سید گرگانی، تهران:نسل نواندیش.
2-کنان، کیت(1380)چگونه برنامه ریزی کنیم، ترجمه قاسم کریمی، تهران:{بی جا}.
3-جی.سی.ورت، لوتار(1377)، مدیریت زمان، ترجمه منصور توکلی نیا، تهران: نسل نواندیش.
منبع: حسین، خنیفر، (1348)، جوان در آینه جهان( مهارت های مدیریت بر خویشتن در عصر تغییر)،‌ تهران: موسسه نشر شهر، چاپ اول 1389.