نویسنده: احمد کریمیان




 

از اوایل سده ی هفدهم میلادی، آزار و شکنجه ی یهودیان از منطقه ی غرب اروپا به شرق آن منتقل شد و یهودیان روسیه ی تزاری دچار مشکلات زیادی شدند. در سال 1648/م موجی از کشتار بر ضدّ یهودیان روسیه ایجاد شد و در سال 1669/م نیز در منطقه ی قفقاز، کشتار دیگری نسبت به آنان صورت پذیرفت. به موجب فرمان صادره از سوی امپراتوری به سال 1791/م، یهودیان مجبور شدند در مکان های محدودی اقامت گزینند، و در سال 1794/م میزان پرداخت مالیات از سوی یهودیان، دو برابر دیگر شهروندان روسی قرار داده شد. در سال 1828/م نیکلای اوّل، ضمن اجباری کردن خدمت وظیفه ی عمومی، فرزندان یهود را از دوازده سالگی مشمول خدمت سربازی کرد.
در سال 1835/م تزار روسیه، فرمان بیرون راندن یهودیان را از شهر کی یف (Kiev) و در سال 1855/م اقامت اجباری آنان را در منطقه ی لیتوانی، روسیه ی صغیر، روسیه ی جدید و مناطق ویژه ای از اوکراین صادر کرد.
البتّه این فشارها و سخت گیری ها، ناشی از شناخت ملت و دولت روسیه از روحیّات منفی این قوم بود.
آنتوان چخوف (1860-1904/م) نویسنده ی نام دار روسی، در یکی از داستان های کوتاه خویش، روحیّات یهودیان عصر خود را با ترسیمی از شخصیّت صاحب مسافر خانه ی «گورچم»، چنین توصیف می کند:
او یهودی پلیدی است که تمام عمر خود را در جست و جوی پول و دویدن به دنبال سود گذرانده است. او هرگز به طبیعت جامعه و محیطی که در آن زندگی می کند و ارزش های اخلاقی و معنوی آن توجّهی ندارد. او پا به عرصه ی حیات گذارده است تا بتواند پول گرد آورد. چه به صورت مشروع و یا از راه های ربا و خیانت و فریب. (1)
امّا اوج گرفتاری و مصایب یهودیان روسیه در سال 1861/م بود؛ یعنی زمانی که برای مقامات روسیه کشف شد که نه تنها یهودیان، هیچ تعصّب و علاقه ای به کشور خود ندارند، بلکه در بسیاری از توطئه های ضدّ روسی شرکت دارند. در جریان ترور الکساندر دوم، تزار روسیه، که یکی از انقلابیان لهستان، وی را با بمب به قتل رساند، معلوم شد که یک زن یهودی با مشارکت سه تن دیگر و با نام های یهودی، این توطئه را طرّاحی کرده اند. به دنبال این قضیّه، مطبوعات روسیه شروع به افشا و تشریح ابعاد توطئه های پنهانی یهود بر ضدّ روسیه کردند. همین امر موجب بروز خشم عمومی علیه یهودیان شد و از تابستان سال 1881/م کشتارها و انفجارهای پیاپی در سراسر روسیه و اوکراین و کی یف رخ داد و صدها منزل و فروشگاه یهودیان به تاراج رفت و امواج این خشونت ها به محله های گتو و مناطق یهودی نشین کشیده شد.
در ماه اوت 1881/م تزار جدید روسیه، یکی از کارگزاران خود را موظّف به تشکیل کمیته ای برای بررسی و تفتیش امور یهودیان کرد. کمیتّه ی مزبور در اکتبر همان سال مقرّرات ویژه ای برای سخت گیری بیش تر نسبت به یهودیان وضع کرد که از سوم ماه مه 1882/م به عنوان قوانین رسمی کشور از سوی تزار مورد تصویب واقع شد و تا زمان انقلاب اکتبر روسیه (1917/م) اجرا می شد.
خلاصه ی پاره ای از مقرّرات مزبور به شرح زیر است:
1. هیچ یهودی، در آغاز حقّ توطّن در هیچ منطقه ی روستایی را ندارد. (همین رابطه، مقامات روسی هزاران شهر کوچک را در زمره ی مناطق روستایی اعلام کردند: تا یهودیان حقّ ورود و اسکان به آن جا را نداشته باشند. در عین حال بسیاری از یهودیان کوشیدند تا با توسّل به رشوه، در این مناطق باقی بمانند).
2. روستاییان هر زمان که بخواهند می توانند یهودیان را از روستای خود بیرون کنند.
3. چنان چه یک یهودی روستای خود را، حتّی برای چند روز ترک کند، حقّ بازگشت بدان جا را نخواهد داشت.
4. تجدید عقد اجاره با یهودیان ممنوع است و آنان پس از به سر رسیدن مدت اجاره، مکلّفند محل را ترک کنند.
5. هیچ یهودی حقّ آوردن مادر بیوه خود را از روستای دیگر، به نزد خویش ندارد و مجاز به ادامه ی شغل پدر خود در روستای دیگر نیست. هم چنین او حقّ مراجعه به درمانگاه روستای دیگر را ندارد.
این قوانین، محدودیت های فراوانی را برای ادامه ی تحصیل فرزندان یهود در مدارس راهنمایی، متوسّطه و دانشگاه ها ایجاد کرد، به گونه ای که هزاران دختر و پسر یهودی برای ادامه ی تحصیل، به ناچار کشور روسیه را ترک کردند.
در این خصوص، ساشار، داستان شگفتی از یک دختر جوان یهودی نقل می کند. این دختر برای این که بتواند در رشته ی مورد علاقه خود در یکی از دانشکده های شهر سن پطرز بورگ (لنینگراد) به تحصیل بپردازد، برای گرفتن مجوّز اقامت در این شهر، اقدام به گرفتن کارت زرد (ویژه زنان روسپی) کرد؛ ولی چون پلیس متوجّه شد که وی به جای اشتغال در حرفه ی رسمی خود، به تحصیل می پردازد، او را از شهر اخراج کرد.(2)
در اوایل سال 1903/م یکی از کشاورزان اطراف شهر کیشینف، جسد بی جان یک کودک روسی را کشف کرد. گر چه گفته اند: عموی مقتول، مسئولیت این قتل را بر عهده گرفت؛ ولی یکی از روزنامه های روسیه مدّعی شد که یهودیان این کودک را کشته اند تا از خون او در اجرای مراسم دینی خود استفاده کنند. همین امر، ساکنان منطقه را برای گرفتن یک انتقام خونین از یهودیان برانگیخت.
در روز یک شنبه شانزدهم آوریل 1903/م گروهی از جوانان روسیه به مغازه ها و منازل یهودیان حمله کرده، اموال ایشان را به تاراج بردند. در شام گاه همان روز، کار به کشتار رسید و پلیس هیچ اقدامی به عمل نیاورد. این وضع به مدت 24 ساعت ادامه یافت، تا این که با دخالت نیروهای مسلّح، جمعیّت مهاجم پراکنده شدند. در این آشوب، 1500 منزل و مغازه ی یهودیان به غارت رفت و 54 یهودی کشته و 86 نفر آنان زخمی شدند.
در اگوست همان سال، با تحریکات دولت، کشتارهایی صورت پذیرفت که در آن شمار زیادی از یهودیان کشته شدند و 250 خانه خراب شد، سپس این کشتارها به سرعت در دیگر نقاط روسیه ی سفید و اوکراین تسرّی یافت و تا پایان سال 1903/م و ماه های نخست سال 1904/م ادامه پیدا کرد؛ امّا در سال 1915/م حدود شش صد هزار یهودی از سوی دولت تزار روس، به ناچار دیار خود را ترک کردند. این امر موجی از وحشت بی سابقه را در سراسر کشور برانگیخت. صدها هزار نفر یهودی که در راه ها به حرکت درآمده بودند، هم چون گله ی ستوران به سوی اهداف نامعلومی رانده می شدند.
در این ماجرا، در ساعت یازده شب به آنان اخطار شد که باید تنها طی چند ساعت، منازل خود را ترک کنند و چنان چه هنگام طلوع صبح، کسی در منزل خود باقی مانده باشد، به دار آویخته می شود. با این تهدید، همه ناچار شدند در تاریکی شب حرکت خود را آغاز کنند. کهن سالان، بیماران و افراد ناتوان به سبب عدم دست رسی به ارّابه، بر دوش دیگران حمل می شدند. مأموران پلیس هم با آنان چون مجرمان رفتار می کردند. گفته اند که در این فاجعه یک صد هزار تن یهودی از گرسنگی هلاک شدند و شش صد هزار نفر دیگر دچار بحران امنیّت و مشکل اقتصادی شدند و همه ی خانه ها و مکان های تجاری آنان دچار آتش سوزی و غارت شد.
این اقدامات، یهودیان را بر آن داشت تا با استفاده از امکاناتی که در اختیار داشتند. انتقام لازم را از شخص قیصر و ملت روس بگیرند. آنان در اواخر سده ی نوزدهم، با تکیه بر اهرم مؤثر ثروت کلان خود و شیوه های خاصّی که می شناختند، اقتصاد روسیه را دچار بحران ساخته و به مرز افلاس و ورشکستگی کشاندند و به دنبال آن، رکود اقتصادی خطرناکی بر سراسر کشور سایه افکند.
در این میان، وزیر دارایی روسیه، دست کمک خود را به سوی خاندان یهودی و ثروتمند روچیلد دراز کرده و با ایشان وارد مذاکره شد؛ امّا روچیلدها که انتظار این لحظه را می کشیدند، اعطای وام به دولت روسیه را مشروط به توقّف دشمنی با یهود کرده و خواهان مطالباتی شدند.
قیصر نیز در برابر این شرط، طی صدور فرمانی، ملت را مورد خطاب قرار داده، اعلام کرد:
مدت هاست که دولت، یهودیان و روابط آنان را با دیگر طبقات ملت، زیر نظر دارد و می داند که تا چه اندازه این قوم با روش های ویژه ی اقتصادی خود، تیره روزی ساکنان مسیحی کشور را فراهم آورده اند. آنان همه ی امکانات و نیروی خود را، نه در راه مصالح و منافع کشور، بلکه در جهت فریفتن ملت و به ویژه فقرای جامعه به کار گرفته اند. از این رو، از آن جا که سوء رفتار این طایفه، خشم ملت را برانگیخته است، انجام اقدامات قاطع برای محدود ساختن مزاحمت های آنان... امری ضروری و شرط پاسداری از حریم عدالت است.
به دنبال صدور این فرمان، قوانین ویژه ی محدود سازی یهودیان در سال 1882/م اجرا شد.
سران یهود نیز که انگیزه های لازم را برای مقابله با حکومت قیصر یافته بودند، تلاش های گسترده و پنهانی برای سرنگونی قیصر به عمل آوردند. وام های کلان یعقوب شیف (Jacob Schiff) ثروتمند ترین سرمایه دار یهود و رئیس بانک کوهن، لوئب و شرکا (3) در سال های 1904-1905/م به ژاپن که در حال جنگ با روسیه بود، مشکلات زیادی را برای روسیه فراهم آورد. از سوی دیگر، شیف حدود 17 تا 24 میلیون دلار (که معادل صدها میلیون دلار امروز است) به انقلابیون یهودی کمونیست در روسیه کمک کرد، که البتّه بلشویک ها هم پس از پیروزی سال 1917/م، با سپرده گذاری مبلغ شش صد میلیون روبل در بانک شیف، کمک مؤثر و به موقع او را پاسخ گفتند.(4)
شاید برخی خوانندگان دچار شگفتی شوند چنانچه گفته شود که انقلاب کمونیستی شوروی در بدو امر، یک انقلاب یهودی تلقّی می شده است. شورای مرکزی حزب کمونیسم که بالاترین قدرت روسیه به حساب می آمد، متشکّل از یهودیان ذیل بود:
تروتسکی (برونشتاین)، زینو وی یف، لارین (لوری)، اوریتسکی، فولودارسکی، کامی نی یف، یانکل و ستیکلوف.
افراد فوق به اضافه ی لنین که همسر و مادرش یهودی بودند، نه نفر از دوازده نفر اعضای شورای مزبور را تشکیل می دادند. (5)
امّا در دوره ی استالین، شورای مرکزی حزب کمونیست – در سال 1936/م- 59 نفر عضو داشت که 56 نفر از آن ها یهودی بودند و سه نفر بقیّه، از جمله استالین، نیز همسرشان یهودی بود. (6)
کاگانوویچ می نویسد:
در انقلاب بلشویکی روسیه، نه تنها هیچ گونه سخت گیری نسبت به یهودیان ثروتمند موسکو نشد، بلکه مورد احترام واقع شده و منزلت شان در اتّحاد شوروی به بالاترین حدّ خود رسید. (7)
دیوید دیوک، عضو اسبق کنگره ی آمریکا می نویسد:
در جریان کشتار گسترده ای که پس از انقلاب کمونیستی در روسیه صورت پذیرفت، تنها یهودیان از مصونیت کامل برخوردار بودند. در آن زمان، حزب کمونیست شوروی دست به یک اقدام بی سابقه زد و کسانی را که با یهودیان به مخالفت می پرداختند، محکوم به مرگ ساخت.
مجلّه ی صدای یهودی(8) در شماره ی ژانویه ی 1942/م نوشت:
ملت یهود هرگز فراموش نخواهد کرد که اتحّاد شوروی، نخستین و بلکه تنها کشور جهان تاکنون است که ضدّیت با یهود را جرم تلقّی می کند.
استالین نیز اعلام کرده بود: کمونیست ها، دشمنان آشکار مخالفان یهودند. ما در اتّحاد شوروی با همه ی امکاناتی که در اختیار داریم، با دشمنان یهود می جنگیم و به موجب قانون، کسانی را که بر ضدّ یهود به فعّالیت می پردازند، مجازات می کنیم.(9)
دیوک پس از آن که به کشتار ده ها میلیون روسی از سوی حکومت بلشویکی شوروی در سال های 1918-1954/م اشاره کرده، می گوید:
یهودیان، مبتکر سیستم بازداشتگاه هایی به شمار می آیند که ده ها میلیون انسان در آن ها نابود شده اند.
دیوک می افزاید:
الکساندر سُل جنیتسن (Alexander Solzhenitsyn) برنده ی جایزه ی نوبل در کتاب the Gulag Archipelago (ص79) عکس های مهم ترین و شاخص ترین کسانی که بزرگ ترین وسایل کشتار انسان ها را در تاریخ جهان پدید آورده اند، منتشر کرده و چنین نام می برد:
آرون سولتز (Aron Solts)، یاکوف راپوپورت (Yakov Rappoport)، لازر کوگان (Lazer Kogan)، مات وی بِرمن (Matvei Berman)، جنریخ یاگودا (Genrikh Yagoda)، و نفتالی فرنکل (Naftali Frenkel).
وی تأکید می کند که هر شش نفر مذکور یهودی بوده اند. (10)
باری، پیوند میان یهود و انقلاب کمونیستی روسیه، استطراداً بیان شد؛ امّا کسانی که مایلند در این مورد اطلاعات دقیق تر و بیشتری حاصل کنند، می توانند به صفحات 39-65 کتاب نام برده شده ی دیوید دیوک مراجعه کنند.
با توجه به آن چه در این مقاله و مقالات مشابه مورد بررسی قرار گرفت و اوضاع یهودیان را طی سده های گذشته در اروپا، اجمالاً مورد ارزیابی قرار دادیم، می توان این نتیجه را حاصل کرد:
اوّلاً، نحوه ی ارتباط و تعامل یهودیان با اکثریت جامعه و ملت میزبان، تصویر نسبتاً گویا و روشنی از روحیّات و منش و اخلاق این قوم را در طی تاریخ به نمایش می گذارد.
ثانیاً، برخلاف ادّعای سران صهیونیسم، پدیده ی «یهود ستیزی» یک امر منظّم و بی وقفه در طول تاریخ نبوده است، بلکه تنها در مقاطعی از اوقات و تحت تأثیر شرایط اجتماعی و سیاسی و معمولاً در عکس العمل نسبت به عملکرد ناهنجار و نفرت بار این طایفه صورت می گرفته است. (11)

پی نوشت ها :

1. لیف کارنی یف، الیهود و الیهودیه فی نظر شعوب العالم، تعریب محمد علی حوات، ص 117.
2. سناء عبدالطلیف حسین صبری، الجیتو الیهودی، ص 149 (به نقل از:
(Howard M. Sachar, the Course of Modern Jewish History, P. 247)
3. Kuhn, Loeb & Company.
4. ر.ک: دیوید دیوک، الصحوه، النفوذ الیهودی فی الولایات المتحده الامریکیه، ص 54-56.
5. هنری فورد، الیهودی العالمی، ترجمه‌ی علی الجوهری، پاورقی، ص 49، به قلم هشام عواض.
گفتنی است اگر کسی تنها پدرش یهودی باشد، یهودیان او را یهودی نمی‌شناسند. یهودی کسی است که مادرش یهودی باشد. برای دیدن نمونه‌ای از مباحث جنجالی این مسئله که «یهودی کیست؟» ر.ک: عبدالوهاب المسیری، من هو الهیودی؟.
6. شیریب سبیر و دوفیتش، حکومه العالم الخفیه، مقدمه‌ی احمد راتب عرموش، ص 33.
7. هنری فورد، الیهودی العالمی، ترجمه‌ی علی الجوهری، ذیل ص 168. در ضمن کاگانوویچ می‌افزاید: در انقلاب کمونیستی چین نیز برخلاف آنکه تمام اصحاب قدرت و ارباب ثروت تار و مار شدند، ولی هیچ تعرضی نسبت به ثروت سرمایه‌داران یهود، مانند اسرائیل انشتاین، میخائیل شابیرو، دیوید کروک، فرانک کو و سونی ریتن برگ صورت نگرفت.
8. the Jewish Voice
9. دیوید دیوک، الصحوه، النفوذ الیهودی فی الولایات المتحده الامریکیه، تعریب ابراهیم یحیی الشهابی، ص 53-54.
در ضمن فراموش نکنیم که اتخاذ جماهیر شوروی، پس از ایالات متحده دومین کشوری بود که اسرائیل را بلافاصله پس از تأسیس به رسمیت شناخت و آمادگی خود را برای حمایت از آن رژیم اعلام کرد!
10. همان، ص 52.
11. لیوسن ولف، شخصیت اجتماعی و سرشناس و یهودی تبار انگلیس گفته است:
«یهودی ستیزی» (Anti Semitism)، پدیده‌ای است که تنها ناشی از مشکلات حیات سیاسی اروپا بوده و مطالعه در این زمینه مستلزم بررسی اوضاع اجتماعی حاکم بر اروپا تا نیمه‌ی قرن نوزدهم می‌باشد (سناء عبداللطیف حسین صبری، الجیتو الیهودی، ص 162).

منبع :کریمیان، احمد، (1384)، یهود و صهیونیسم: تحلیل عناصر قومی، تاریخی و دینی یک فاجعه، قم: مؤسسة بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّة قم)، چاپ دوم.