کاسی ها در بابل
پیش از پرداختن به بررسی تاریخ پادشاهی کاسی ها در بابل، نیازمند بررسی پیدایش، خاستگاه و دیگر ویژگی های قوم باستانی کاسی ها هستیم.
پژوهشگر: یزدان صفایی
پیش از پرداختن به بررسی تاریخ پادشاهی کاسی ها در بابل، نیازمند بررسی پیدایش، خاستگاه و دیگر ویژگی های قوم باستانی کاسی ها هستیم.
از حدود هزاره سوم پیش از میلاد، کاسی ها (آشوری ها آنها را به این نام خوانده اند) طوایف باستانی کوه نشینی بوده اند که در زمینهای جنوب غربی دریای کاسپین (خزر) و سپس در دامنه های کوههای زاگرس نشیمن داشته اند. از این قبایل که به زبان آکدی، کاشی خوانده می شده اند تا هزاره دوم پیش از میلاد، آگاهی در دست نیست. استرابون قلمرو حکومتی کاسی ها را از حدود همدان تا دربندهای خزر در شمال تهران می نویسد گستره ی حضور کاسی ها چنان که از نوشته های آشوری بر می آید، از سمت غرب تا همدان ادامه داشته است. ایشان در سرزمینهایی زیسته اند که در دوره های پسین تاریخ ایران، مهد تمدن ماد بوده است.
در نوشته های آشوری، از آنان با نام کاسی ها (Kassi) یاد شده است. نام هگمتانه یا همدان را آشوری ها پیش از دوران مادها کار کاسی یه معنی شهر کاسیان می نامیدند .یونانی ها، به قلع کاسیتروس Kassitiros می گفته اند چرا که آن را از سرزمین کاسی ها به دست آورده اند. همچنین همدان را پیش از دوره ماد، آکسایا Akessaia می نامیدند.
لئونارد ویلیام کینگ در تاریخ بابل، آنها را از نژاد آریایی و از خویشاوندان فرمانروایان میتانی می داند.همچنین نام خدایان کاسی ها، نشان دهنده ی پیوند میان ایشان و مردم آریایی است.
مردم ناحیه لرستان کنونی را بازماندگان کاسی ها می دانند. آنچنان که از روی ظاهر واژه ها بر می آید نام شهرهای قزوین و کاشان و همچنین نام دریای کاسپین از نام این قوم باستانی گرفته شده است. آثار کاسی ها تا نواحی دوردست ماد نیز تا هزاره ی نخست پیش از میلاد به یادگار مانده و عنصر کاسی را در جنوب غرب ماد به طرز آشکاری میتوان مشاهده کرد.
ایشان در دامنه های زاگرس با اقوامی چون گوتی ها، لولوبی ها در هزاره ی سوم پیش از میلاد، همسایه بوده اند.
درباره ی زبان کاسی ها می توان گفت که به زبان ایلامی ها، نزدیکی داشته است. از این زبان تنها چند واژه و عبارت در متون اکدی در نوزی به دست آمده است. برای نمونه، نام چند خدا به این زبان باقی مانده است:
بوریاس Burias که با بوره آس Boreas یونانی و شوریاش Shuriyash که با شوریاه Shuriayh هندی نزدیکی دارد. چند نام دیگر مانند کششو Kashshu، شیپاک Shpak، هاربه Harbe، شومالیا Shumalia، شوقامونا Shuqamuna نیز دیده می شود.
از کاسی ها حدود دویست کتیبه سلطنتی کوتاه باقی مانده است که با توجه به مدت زمان فرمانروایی آنها در بابل، کوتاه به نظر می رسد.
کاسی ها در هزاره دوم پیش از میلاد به بابل حمله کردند، این مردم با سپاه آراسته و اسلحه ی تازه که تا آن زمان سابقه نداشت، از ایران به بابل آمدند. و سومین سلسله بابلی را تشکیل دادند. دوره ی طولانی فرمانروایی کاسی ها بر بابل، نشان از توانایی بالای آنها در اداره کشور دارد و شایستگی فرمانروایان کاسی ها آشکار میشود.. پایتخت آنان دور کوری گالزو Dur Kurigalzu بود.
پس از حمله ی کاسی ها به سرزمین بابل در زمان سامسوایلونا Samsuiluna، حملات مشابه دیگری نیز صورت گرفت اما در زمان شاهان پسین بود که کاسی ها جای پای ثابتی در شمال بابل به دست آوردند. مؤسس سلسله کاسی ها در بابل، گدش Gadash نام داشت که صورت فشرده ای از نام گانداش است. او در متن خود، خود را افزون بر شاه بابل با لقبهایی چون پادشاه چهارگوشه جهان و شاه سومر و اکد نامیده است. پس از او پسرش، آگوم Agum بر تخت نشست که پس از بیست و دو سال فرمانروایی، کشتیلیاش Kashtiliash که هماورد کاسی او به شمار می آمد، تاج و تخت را به دست آورد. در کاوش های باستان شناسی که در سال ۱۹۶۹ میلادی صورت گرفت، یادگاری به صورت قبّه از او به دست آمد که در آن خود را پادشاه سرزمین دریا Sea country خوانده است.پادشاهان بعدی بابل، از خانواده کشتیلیاش بوده اند.
بخش مهمی از آگاهی ما از دوره فرمانروایی کاسی ها در بابل، از منابع بابلی نبوده بلکه از بن مایه های مصری به دست آمده است. از این اسناد میتوان به روابط مصر با دولتهای بزرگ آسیا، از جمله پیوند های زناشویی میان شاهان بابل و مصر و روابط ناشی از آن پی برد.
نام شاهان کاسی را بر اساس نظریات جورج کامرون باستان شناس، میتوان به صورت زیر گزارش کرد
۱) گانداش، بنیانگزار سلسله کاسی در بابل (از ۱۳۷۴ تا ۱۷۴۹ پیش از میلاد) Gandash
۲) سرآگوم یکم Ser Agum
۳) کاشتی لیاش یکم Kashtiliash
۴) اوشی Ushi
۵) آبی راتاش Abiratash
۶) تازی گوروماش Tazi Gurumash
۷) آگوم دوم نامور به کاک ریمه یا آگوم بزرگ Agum Kak Rema
۸) هاربه شیباک Harbe Shipak
۹) تی پارک زی Ti Park Zi
۱۰) بورنا بوریاش Burna Buryash
۱۱) پادشاهی ناشناخته
۱۲) کشتی لیاش دوم (۱۵۱۲ ۱۵۳۰ پیش از میلاد) KashtiLiash
۱۳) اولام بوریاش Ulam Buryash
چیرگی کاسی ها بر بابلیان و فرمانروایی طولانی آنها بر آن سرزمین، به داد و ستدهای فرهنگی منجر شد. این تعاملات فرهنگی را به چهار دسته گاه نگاری، کودورّو(سنگهای تعیین مرز)، اسب و معماری بخشبندی کرده اند.
۱) گاه نگاری
یکی از اثرهای کاسی ها بر بابل، اصلاح محاسبه ی تقویم بابلی بود که بر اساس آن، هر سال بر پایه ی نامی از یک رویداد بزرگ، یا سال شمار پادشاه وقت، یا یک سنت دینی، گذارده شده بود. کاسی ها این سامانه گاه نگاری را که امکان بیشتری برای اشتباه دارد، با یک سامانه ساده تر جایگزین کردند که در واقع تاریخ گذاری بر پایه ی فرمانروایی پادشاهان بود.
۲) کودورّو Kudurru (سنگهای تعیین مرز)
اکودورّو به زبان آکدی، به معنای حد و مرز است. این واژه به این مفهوم بود که با استفاده از نصب نشانه های سنگی، زمینها مرزبندی میشد.این اصطلاح برای نخستین بار در دوره کاسی استفاده شده است که عبارت از سنگهای بیضی شکل یا ستون مانندی بوده است مه به عنوان سند مالکیت استفاده می شده است.
این سنگها بیشتر در معبد نگه داشته می شد و نسخه هایی از آن را که از گِل بدست می آوردند، به دارندگان زمینها داده میشد. کودورّو از دو بخش ساخته میشد، در بالای سنگ، تصویر خدایان و یا نمادهای آنان و همچنین نشانه های مربوط به دانش هیأت، نقش میشد. گاه در پشت یا زیر این سنگهای مرزی، نوشتاری مفصل می آمد که شامل موقعیت دقیق و اندازه ی زمین و دیگر آگاهی های مربوط به هر مِلک بود.
این سنگهای مرزی، منبع آگاهی های ما درباره چگونگی وضع اقتصادی بابل در دوره کاسی ها به شمار می آید. نشان دادن نمادهای خدایان بر روی این سنگها از آیین های کاسی ها بوده است و گاه، مُهر پادشاه نیز بر روی آن زده میشد.
از این گونه سنگها در آغاز، برای پشتیبانی از حق دارندگی (مالکیت) خصوصی، نیز استفاده میشد و سپس به عنوان انتقال زمین از طریق فروش استفاده شد.
بیش از هشتاد کودورو از زمان کاداشمان انلیل نخست (حدود ۱۳۷۰ پیش از میلاد) تا سده هفتم شناسایی شده است که نشان دهنده بازه زمانی است که از این دستاورد کاسی ها در بابل استفاده می شده است.
۳) اسب
اسب را کاسی ها به میان رودان آورده اند چرا که با آمدن کاسی ها است که اسب، ناگهان در سراسر آسیای غربی بهترین حیوان بار ک به شمار آمد. پیش از این، اسب در بابل به نام خر کوهستان یا الاغ کوهی یاد می شد که کهن ترین اشاره به آن در دوران حمورابی است. در آن دوران کاسی ها، کوچ نشین هایی در غرب ایلام تشکیل دادند و هنگامی که دسته های کوچکی از آنان وارد دشت بابل شدند، ابزار های خود را نیز به همراه بردند.
پیدا شدن ارابه های تندرو که به وسیله اسب در دشتهای خاورمیانه در جنگ ها به کار میرفت،دگرگونی بزرگی در شیوه جنگیدن ایجاد کرد. این ارابه ها که به جای الاغ با اسب کشیده میشد، ترابری را اسان تر و سریع تر کرد. اصطلاح های مربوط به پرورش اسبان گردون توسط فردی از میتانی به نام کی کولی نوشته شده است.
۴)معماری
پادشاهان کاسی در قلمرو خود به بازسازی و آراستن پرستشگاه ها در نیپور، لارسا Larsa، اور و اوروک دست یازیدند. یکی از آنان به نام کارا اینداش (حدود ۱۴۴۵ ۱۴۲۷ پیش از میلاد) اِ آنا E.Ana ، در اوروک، پرستشگاهی که نمای آن از آجر ساخته شده است، به جای گذارد که آجرهای به کار رفته در آن، صورت های موجودات آسمانی را با برجستگی اندکی نشان می داد. این بنا یک بنای کاملاً کاسی است و مانند آن در هیچ جای میان رودان پیدا نشده است. این فن هنرمندانه در میان رودان آن روزگار، شناخته شده نبود و بعدها توسط کلدانیان در بابل و توسط هخامنشیان در شوش و تخت جمشید به کار رفت.
کوری گالزوی Kurigalzu دوم (حدود ۱۳۴۵ ۱۳۲۴ پیش از میلاد) یکی از فرانروایانی بود که پیشتاز سازندگی به شمار می رفت، او شهر او را که در زمان سامسو ایلونا Sumsu Iluna ویران شده بود، بازسازی کرد و همچنین شهر تازه ای ساخت که ویرانه های آن در عقرقوف Aqra Quf دیده میشود و برج ۱۷۰ پایی آن، هسته زیگورات بزرگی را تشکیل می دهد. کاوش های انجام شده در عقرقوف در سالهای ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۵ پایه زیگورات با پله های بزرگ و سه معبد و بخشی از یک قصر را از دل خاک بیرون آورده است.
از کاسی ها، تندیس های سفالینی شامل سر ماده شیری با اندازه ی طبیعی و سر مردی با سبیل رنگ شده و ریش بلاند پیدا شده است.
از یافته های دیگری که مربوط به کاسی باشد میتوان مهر های استوانه ای نام برد که دارای نمادها و نقش های گوناگونی از جانوران قرص دایره ای بالدار می باشند.
سرانجام دولت آشور در اوایل سده سیزدهم پیش از میلاد، توانست بابل را بگشاید و به غارتگری بپردازد توانست هفده سال بر آن حکومت کند. ولی ضربه ی نهایی به کاسی ها را ایلامی ها وارد کردند. در هزاره ی نخست پیش از میلاد ، کاسی ها به کوههای زاگرس عقب نشینی کردند.
۱) بهزادی،رقیه،۱۳۸۶، قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران،انتشارات طهوری.
۲) عطایی فرد، امید، ۱۳۸۴، ایران بزرگ، انتشارات اطلاعات.
۳) سهرابی، محمد، ۱۳۷۶، لرستان و تاریخ قوم کاسیت، انتشارات افلاک.
۴) ورجاوند، پرویز، ۱۳۸۷، اطلس تاریخ ملی ایران، سازمان نقشه برداری کشور.
۵) گیرشمن، رومن،۲۵۳۵، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
۶) رضایی، عبدالعظیم،تاریخ ده هزار ساله ایران،جلد اول، نشر اقبال.
از حدود هزاره سوم پیش از میلاد، کاسی ها (آشوری ها آنها را به این نام خوانده اند) طوایف باستانی کوه نشینی بوده اند که در زمینهای جنوب غربی دریای کاسپین (خزر) و سپس در دامنه های کوههای زاگرس نشیمن داشته اند. از این قبایل که به زبان آکدی، کاشی خوانده می شده اند تا هزاره دوم پیش از میلاد، آگاهی در دست نیست. استرابون قلمرو حکومتی کاسی ها را از حدود همدان تا دربندهای خزر در شمال تهران می نویسد گستره ی حضور کاسی ها چنان که از نوشته های آشوری بر می آید، از سمت غرب تا همدان ادامه داشته است. ایشان در سرزمینهایی زیسته اند که در دوره های پسین تاریخ ایران، مهد تمدن ماد بوده است.
در نوشته های آشوری، از آنان با نام کاسی ها (Kassi) یاد شده است. نام هگمتانه یا همدان را آشوری ها پیش از دوران مادها کار کاسی یه معنی شهر کاسیان می نامیدند .یونانی ها، به قلع کاسیتروس Kassitiros می گفته اند چرا که آن را از سرزمین کاسی ها به دست آورده اند. همچنین همدان را پیش از دوره ماد، آکسایا Akessaia می نامیدند.
لئونارد ویلیام کینگ در تاریخ بابل، آنها را از نژاد آریایی و از خویشاوندان فرمانروایان میتانی می داند.همچنین نام خدایان کاسی ها، نشان دهنده ی پیوند میان ایشان و مردم آریایی است.
مردم ناحیه لرستان کنونی را بازماندگان کاسی ها می دانند. آنچنان که از روی ظاهر واژه ها بر می آید نام شهرهای قزوین و کاشان و همچنین نام دریای کاسپین از نام این قوم باستانی گرفته شده است. آثار کاسی ها تا نواحی دوردست ماد نیز تا هزاره ی نخست پیش از میلاد به یادگار مانده و عنصر کاسی را در جنوب غرب ماد به طرز آشکاری میتوان مشاهده کرد.
ایشان در دامنه های زاگرس با اقوامی چون گوتی ها، لولوبی ها در هزاره ی سوم پیش از میلاد، همسایه بوده اند.
درباره ی زبان کاسی ها می توان گفت که به زبان ایلامی ها، نزدیکی داشته است. از این زبان تنها چند واژه و عبارت در متون اکدی در نوزی به دست آمده است. برای نمونه، نام چند خدا به این زبان باقی مانده است:
بوریاس Burias که با بوره آس Boreas یونانی و شوریاش Shuriyash که با شوریاه Shuriayh هندی نزدیکی دارد. چند نام دیگر مانند کششو Kashshu، شیپاک Shpak، هاربه Harbe، شومالیا Shumalia، شوقامونا Shuqamuna نیز دیده می شود.
از کاسی ها حدود دویست کتیبه سلطنتی کوتاه باقی مانده است که با توجه به مدت زمان فرمانروایی آنها در بابل، کوتاه به نظر می رسد.
کاسی ها در هزاره دوم پیش از میلاد به بابل حمله کردند، این مردم با سپاه آراسته و اسلحه ی تازه که تا آن زمان سابقه نداشت، از ایران به بابل آمدند. و سومین سلسله بابلی را تشکیل دادند. دوره ی طولانی فرمانروایی کاسی ها بر بابل، نشان از توانایی بالای آنها در اداره کشور دارد و شایستگی فرمانروایان کاسی ها آشکار میشود.. پایتخت آنان دور کوری گالزو Dur Kurigalzu بود.
پس از حمله ی کاسی ها به سرزمین بابل در زمان سامسوایلونا Samsuiluna، حملات مشابه دیگری نیز صورت گرفت اما در زمان شاهان پسین بود که کاسی ها جای پای ثابتی در شمال بابل به دست آوردند. مؤسس سلسله کاسی ها در بابل، گدش Gadash نام داشت که صورت فشرده ای از نام گانداش است. او در متن خود، خود را افزون بر شاه بابل با لقبهایی چون پادشاه چهارگوشه جهان و شاه سومر و اکد نامیده است. پس از او پسرش، آگوم Agum بر تخت نشست که پس از بیست و دو سال فرمانروایی، کشتیلیاش Kashtiliash که هماورد کاسی او به شمار می آمد، تاج و تخت را به دست آورد. در کاوش های باستان شناسی که در سال ۱۹۶۹ میلادی صورت گرفت، یادگاری به صورت قبّه از او به دست آمد که در آن خود را پادشاه سرزمین دریا Sea country خوانده است.پادشاهان بعدی بابل، از خانواده کشتیلیاش بوده اند.
بخش مهمی از آگاهی ما از دوره فرمانروایی کاسی ها در بابل، از منابع بابلی نبوده بلکه از بن مایه های مصری به دست آمده است. از این اسناد میتوان به روابط مصر با دولتهای بزرگ آسیا، از جمله پیوند های زناشویی میان شاهان بابل و مصر و روابط ناشی از آن پی برد.
نام شاهان کاسی را بر اساس نظریات جورج کامرون باستان شناس، میتوان به صورت زیر گزارش کرد
۱) گانداش، بنیانگزار سلسله کاسی در بابل (از ۱۳۷۴ تا ۱۷۴۹ پیش از میلاد) Gandash
۲) سرآگوم یکم Ser Agum
۳) کاشتی لیاش یکم Kashtiliash
۴) اوشی Ushi
۵) آبی راتاش Abiratash
۶) تازی گوروماش Tazi Gurumash
۷) آگوم دوم نامور به کاک ریمه یا آگوم بزرگ Agum Kak Rema
۸) هاربه شیباک Harbe Shipak
۹) تی پارک زی Ti Park Zi
۱۰) بورنا بوریاش Burna Buryash
۱۱) پادشاهی ناشناخته
۱۲) کشتی لیاش دوم (۱۵۱۲ ۱۵۳۰ پیش از میلاد) KashtiLiash
۱۳) اولام بوریاش Ulam Buryash
چیرگی کاسی ها بر بابلیان و فرمانروایی طولانی آنها بر آن سرزمین، به داد و ستدهای فرهنگی منجر شد. این تعاملات فرهنگی را به چهار دسته گاه نگاری، کودورّو(سنگهای تعیین مرز)، اسب و معماری بخشبندی کرده اند.
۱) گاه نگاری
یکی از اثرهای کاسی ها بر بابل، اصلاح محاسبه ی تقویم بابلی بود که بر اساس آن، هر سال بر پایه ی نامی از یک رویداد بزرگ، یا سال شمار پادشاه وقت، یا یک سنت دینی، گذارده شده بود. کاسی ها این سامانه گاه نگاری را که امکان بیشتری برای اشتباه دارد، با یک سامانه ساده تر جایگزین کردند که در واقع تاریخ گذاری بر پایه ی فرمانروایی پادشاهان بود.
۲) کودورّو Kudurru (سنگهای تعیین مرز)
اکودورّو به زبان آکدی، به معنای حد و مرز است. این واژه به این مفهوم بود که با استفاده از نصب نشانه های سنگی، زمینها مرزبندی میشد.این اصطلاح برای نخستین بار در دوره کاسی استفاده شده است که عبارت از سنگهای بیضی شکل یا ستون مانندی بوده است مه به عنوان سند مالکیت استفاده می شده است.
این سنگها بیشتر در معبد نگه داشته می شد و نسخه هایی از آن را که از گِل بدست می آوردند، به دارندگان زمینها داده میشد. کودورّو از دو بخش ساخته میشد، در بالای سنگ، تصویر خدایان و یا نمادهای آنان و همچنین نشانه های مربوط به دانش هیأت، نقش میشد. گاه در پشت یا زیر این سنگهای مرزی، نوشتاری مفصل می آمد که شامل موقعیت دقیق و اندازه ی زمین و دیگر آگاهی های مربوط به هر مِلک بود.
این سنگهای مرزی، منبع آگاهی های ما درباره چگونگی وضع اقتصادی بابل در دوره کاسی ها به شمار می آید. نشان دادن نمادهای خدایان بر روی این سنگها از آیین های کاسی ها بوده است و گاه، مُهر پادشاه نیز بر روی آن زده میشد.
از این گونه سنگها در آغاز، برای پشتیبانی از حق دارندگی (مالکیت) خصوصی، نیز استفاده میشد و سپس به عنوان انتقال زمین از طریق فروش استفاده شد.
بیش از هشتاد کودورو از زمان کاداشمان انلیل نخست (حدود ۱۳۷۰ پیش از میلاد) تا سده هفتم شناسایی شده است که نشان دهنده بازه زمانی است که از این دستاورد کاسی ها در بابل استفاده می شده است.
۳) اسب
اسب را کاسی ها به میان رودان آورده اند چرا که با آمدن کاسی ها است که اسب، ناگهان در سراسر آسیای غربی بهترین حیوان بار ک به شمار آمد. پیش از این، اسب در بابل به نام خر کوهستان یا الاغ کوهی یاد می شد که کهن ترین اشاره به آن در دوران حمورابی است. در آن دوران کاسی ها، کوچ نشین هایی در غرب ایلام تشکیل دادند و هنگامی که دسته های کوچکی از آنان وارد دشت بابل شدند، ابزار های خود را نیز به همراه بردند.
پیدا شدن ارابه های تندرو که به وسیله اسب در دشتهای خاورمیانه در جنگ ها به کار میرفت،دگرگونی بزرگی در شیوه جنگیدن ایجاد کرد. این ارابه ها که به جای الاغ با اسب کشیده میشد، ترابری را اسان تر و سریع تر کرد. اصطلاح های مربوط به پرورش اسبان گردون توسط فردی از میتانی به نام کی کولی نوشته شده است.
۴)معماری
پادشاهان کاسی در قلمرو خود به بازسازی و آراستن پرستشگاه ها در نیپور، لارسا Larsa، اور و اوروک دست یازیدند. یکی از آنان به نام کارا اینداش (حدود ۱۴۴۵ ۱۴۲۷ پیش از میلاد) اِ آنا E.Ana ، در اوروک، پرستشگاهی که نمای آن از آجر ساخته شده است، به جای گذارد که آجرهای به کار رفته در آن، صورت های موجودات آسمانی را با برجستگی اندکی نشان می داد. این بنا یک بنای کاملاً کاسی است و مانند آن در هیچ جای میان رودان پیدا نشده است. این فن هنرمندانه در میان رودان آن روزگار، شناخته شده نبود و بعدها توسط کلدانیان در بابل و توسط هخامنشیان در شوش و تخت جمشید به کار رفت.
کوری گالزوی Kurigalzu دوم (حدود ۱۳۴۵ ۱۳۲۴ پیش از میلاد) یکی از فرانروایانی بود که پیشتاز سازندگی به شمار می رفت، او شهر او را که در زمان سامسو ایلونا Sumsu Iluna ویران شده بود، بازسازی کرد و همچنین شهر تازه ای ساخت که ویرانه های آن در عقرقوف Aqra Quf دیده میشود و برج ۱۷۰ پایی آن، هسته زیگورات بزرگی را تشکیل می دهد. کاوش های انجام شده در عقرقوف در سالهای ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۵ پایه زیگورات با پله های بزرگ و سه معبد و بخشی از یک قصر را از دل خاک بیرون آورده است.
از کاسی ها، تندیس های سفالینی شامل سر ماده شیری با اندازه ی طبیعی و سر مردی با سبیل رنگ شده و ریش بلاند پیدا شده است.
از یافته های دیگری که مربوط به کاسی باشد میتوان مهر های استوانه ای نام برد که دارای نمادها و نقش های گوناگونی از جانوران قرص دایره ای بالدار می باشند.
سرانجام دولت آشور در اوایل سده سیزدهم پیش از میلاد، توانست بابل را بگشاید و به غارتگری بپردازد توانست هفده سال بر آن حکومت کند. ولی ضربه ی نهایی به کاسی ها را ایلامی ها وارد کردند. در هزاره ی نخست پیش از میلاد ، کاسی ها به کوههای زاگرس عقب نشینی کردند.
۱) بهزادی،رقیه،۱۳۸۶، قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران،انتشارات طهوری.
۲) عطایی فرد، امید، ۱۳۸۴، ایران بزرگ، انتشارات اطلاعات.
۳) سهرابی، محمد، ۱۳۷۶، لرستان و تاریخ قوم کاسیت، انتشارات افلاک.
۴) ورجاوند، پرویز، ۱۳۸۷، اطلس تاریخ ملی ایران، سازمان نقشه برداری کشور.
۵) گیرشمن، رومن،۲۵۳۵، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
۶) رضایی، عبدالعظیم،تاریخ ده هزار ساله ایران،جلد اول، نشر اقبال.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}