نویسنده: پی یر روسو
مترجم: حسن صفاری



 

از اوایل قرن هیجدهم ترفیات فنی که نصیب مردم انگلیس گردید فرانسویان را متحیر کرده بود. اینان بخصوص جوانی از اهل صنعت به نام گابریل ژار Gabriel Jars (1769- 1732) را روانه انگلستان کردند و به او مأموریت دادند که از روش های جدیدی که در صنایع فلزی کاری بکار می روند اطلاع حاصل کند. این نتایج و موفقیت های جالب و بخصوص عمل سرمایه داران انگلیسی که خود اداره ی امور صنعتی را به عهده می گرفتند رعایای لویی پانزدهم و لویی شانزدهم را وادار کرده بود که بدعت های نو به وجود آورند. مقاومت های ناامیدانه ی اصناف قدیمی و به خصوص فکر کهنه ی نجبا که کار کردن برخلاف شأن آنهاست دیگر نمی توانست سدی در کار پیشرفت شود. مخصوصاً در یکی از اولین شرکتهای سهامی که ایجاد شد، یعنی شرکت معادن آنزن (Anzin (1) (1757 غیر از سهام داران طبقه ی متوسط کسانی از قبیل دوک دوکروا Croy ( ) و دوک دو شاروست Charost و دوک دو شولن Chaulnes (3) نیز شرکت کردند و تورگو (4) Turget ایجاد کارخانه های خصوصی را مورد تشویق قرار داد.
آنگاه ایجاد بانگها به منظور تهیه ی اعتبار برای امور صنعتی، افتتاح بورس پاریس در سال 1724، پیدایش اولین کمپانیهای بیمه ی دریایی فرانسه در سال 1757، ایجاد کارخانه های جدید را که در آنها تمرکز کار روز افزون بود و روش تقسیم کار ما بین کارگران متخصص اشاعه می یافت ممکن ساختند و از این رو بیش از پیش تولید از روی نمونه های معین افزایش می یافت. سال 1777 از این لحاظ درخور اهمیت خاصی است زیرا در این سال اولین ماشین نساجی جنی در شهر روئان به کار پرداخت.
گذشته از این در تمام ممالک اروپایی صنایع اصلی عبارت بودند از صنعت ساختمان توپ و صنعت تهیه ی پارچه و یا لااقل این دو صنعت بیش از همه مورد توجه پادشاهان قرار داشت. از این رو مدارس متعدد فنی برای تربیت مهندسان فلزکاری و صنایع نساجی ایجاد شد و اولین مدرسه از این نوع در سال 1745 در شهر برونشویک Brunswick در آلمان افتتاح گردید. و نیز همین توجه پادشاهان موجب گردید که دانشمندان رضایت دادند که الطاف غرور آمیز علوم خالص را در راه توسعه ی این فنون بکار برند. در این مقام شایسته است به خصوص دو نام را ذکر کنیم که شاید بسیاری از خوانندگان را به تعجب وا دارد. اولی عبارت است از نام فیزک دان و حیات شناس نامی رئو مور Reaumur که ما بین سالهای 1713 و 1722 مطالعاتی در باره ی تهیه ی آهن و فولاد و روش زغال دادن به فلزات انتشار داد و دومی نام خداشناس سوئدی سودنبورگ Sweden borg است که در ثلث اول قرن هیجدهم نشان داد که فی ما بین وحی ها و رؤیا ها و بحران های عرفانی خود می تواند تئوری دانی زبردست و تشکیلات دهنده ای ماهر و استاد درباره ی تأسیس صنایع فلزکاری باشد.
مسلماً لازم نیست متذکر شویم که چرا بخصوص در زمینه ی صنعت پادشاهان توجه مخصوص به امور پارچه بافی و فلزکاری داشته اند. صنعت اولی نه فقط لباس تمام افراد قشون را تهیه می کرد بلکه به وسیله ی آن کار صدور و ا یجاد منافع فراوان امکان پذیر بود و حال آنکه دومی به خصوص تهیه ی اسلحه را ممکن می داشت و همین خود شرط لازم و کافی بود برای آنکه الطاف مراکز قدرت به سوی آن جلب شود. قبلاً توضیح دادیم که چگونه در قرن هفدهم صنایع فلزکاری، ابتدا در انگلستان، شروع به کار کردند و طولی نکشید که الزامات صنایع جدید این مؤسسات را دور هم جمع آورد و متمرکز کرد و ایجاد صنایع عظیم و کمپانی های پر قدرت را موجب شد.
اما انگلستان بهای اولویت خود را در زمینه ی فلزکاری به قیمت بسیار گزافی پرداخت. توضیح آنکه شایسته است به خاطر آوریم که تهیه ی آهن به وسیله ی مخلوط کردن سنگهای معدنی و چوبی در داخل کوره انجام می گرفت و به خوبی می توان حدس زد که چه مقدار عظیمی چوب در داخل کوره های مرتفع نابود می گردید... حقیقت این است که در این اوقات منافع گزافی که از صنایع پشم بافی حاصل می شد بسیاری از مالکان اراضی را واداشته بود که برای بهره برداری از گله داری و تهیه ی پشم گوسفند قسمت عمده ی اراضی خود را به مراتع تبدیل سازند و بنابراین در موارد لزوم از انهدام جنگلها خودداری نمی کردند و کوره های مرتفع ذوب آهن نیز با ولع بسیار بقیه ی چوب جنگلها را بلع می کردند به طوری که در این اوقات جنگلهای وسیع دین Dean به کلی نابود شده بود و کار به وضعی درآمد که پیش بینی کردند که به زودی حتی شاخه ای هم در دست نخواهند داشت که در دهان این خورندگان حریص چوب بریزند. آیا می بایست این تحقیر بزرگ را تحمل کنند که با نداشتن مواد سوختنی برای استفاده ازمواد معدنی انگلیسی آهن لازم را از سوئد وارد کنند؟
این سئوال را اول بار در حدود سال 1625 جوانی بیست ساله به نام ددلی Dudley مطرح ساخت. این شخص به تازگی در رأس یکی از مهمترین مؤسسات بهره برداری مواد معدنی آهن در نزدیک بیرمنگام جانشین پدر خود شده بود و با نگرانی بسیار مشاهده می کرد که به تدریج که جنگلهای اطراف از وسعت و انبوهی خود می کاهند تولید آهن نیز در مؤسسات او رو به نقصان می گذارد پس لازم بود که هر چه زودتر که ممکن شود ماده ی سوختنی دیگری را جانشین چوب سازند. آیا زغال سنگ چطور است؟
تاکنون در این کتاب فقط در موارد معدود از زغال سنگ نام برده ایم و علت آن است که این ماده تا این هنگام نقش مؤثری در صنعت عهده دار نشده بود. بعد از خسوف بزرگی که در دوران قرون وسطی نصیب آن گردید اکتشاف مجدد آن با کندی بسیار به عمل آمد و جز در موارد بسیار ضروری از آن استفاده نمی کردند. اقوام دوران عتیق بسیار کم آن را به کار می بردند. زیرا آنان برای گرم کردم خانه ی خود چوب فراوان و برای ایجاد نیروی مکانیکی غلامان متعدد در اختیار داشتند. فقط مردم چین، آن هم به خصوص برای پختن ظروف چینی، آن را به کار می برده اند. در واقع می توان گفت که فقط در مواردی از آن استفاده می کردند که چیز دیگری نداشتند که جانشین آن سازند.
از ابتدای قرن دوازدهم در مورد مصرف چوب نگرانی در مردم ایجاد شد. حتی در این اوقات، سوخت هیزم در اجاقها و در بخاریها، ساختمان خانه ها، تهیه ی کشتی ها و ماشین ها دست به دست هم داده و با بیداد حیرت انگیزی جنگلها را غارت می کرده اند.
و در صنعتی ترین نواحی اروپا از قبیل بلژیک و انگلستان و ناحیه ی روهر Ruhr در آلمان مسئله ی تهیه ی سوخت مطرح گردید. اما چطور شد که برای تهیه ی سوخت افکار عمومی متوجه این سنگ سیاهی گردید که از قدیم با نگاه تحقیر به آن نگریسته بودند؟
در افسانه ها چنین مسطور است که افتخار این کار منصوب به آهنگر فقیری از اهالی بلژیک به نام هویئوس Houillos می باشد که درسال 1197 میلادی در مقابل دستگاه آهنگری خود که خاموش وفاقد سوخت بود از بیکاری حیران و ناامید بود. در این موقع پیرمردی با ریش سفید از آنجا گذر کرد و ناامیدی او در وی اثر کرد و از راه نصیحت گفت: «دوست عزیز، برو بکوه مجاور و زمین را مورد کاوش قرار بده و بلافاصله رگه هایی از سنگ سیاهی بدست خواهی آورد که برای بکار بردن در کوره ی آهنگری ممتاز است». می توان خوب حدس زد که هویئوس از این اندرز پیروی کرد و طولی نکشید که کار او رونق یافت و بازارش گرم شد و باخوشحالی بسیار راز خود را با دیگران در میان گذارد و نامش بر روی ذغال سنگ باقی ماند.(5)
اعم از اینکه این افسانه راست باشد یا دروغ قدر مسلم آن است که درحدود سال 1224 در بلژیک بعضی از معادن ذغال سنگ مورد بهره برداری قرار می گرفتند آنگاه بهره برداری در انگلستان از معادن نیوکاستل Newcastle در حدود سال 1239 و در فرانسه از معادن روش لامولیر Roche- La- Moliere درسال 1320 شروع شد. در آلمان بعد از چندین بار آزمایش در ناحیه ی ساکس Saxe درسال 1429 بهره برداری از معادن روهر آغاز گردید. اما در این اوقات بطور کلی محصولی که از این معادن بدست می آمد ناچیز بود و روی هم رفته زغال در بین مردم شهرت بد داشت. همه کس ذغال را متهم می کرد که هوا را فاسد می سازد، موجب امراض سینه می گردد، چهره ی زیبای بانوان راتیره می کند، لباسها را کثیف می سازد... و بخصوص بوی شدید گوگرد دارد و این نشانه ی آن است که این ماده دارای مبادی شیطانی می باشد. از این رو درحدود سال 1340 فقط اشخاص بسیار شجاع خطر استعمال آن را به گردن می گرفتند. و برای این کار می بایست با کوشش بسیار کسب اجازه کنند.

پی نوشت ها :

1- شهر کوچک آنزن در شمال فرانسه واقع و یکی از مراکز بزرگ استخراج زغال سنگ است. «یادداشت مترجم»
2- خانواده ی کروآ از قدیمترین خانواده های اشرافی فرانسه از قرن دوازدهم به بعد می باشد. «یادداشت مترجم»
3- دوک دوشولن (1769-1714) از خانواده های اشرافی قدیم و به واسطه ی علاقه ای که به مسائل علمی داشت مورد احترام بود. «یادداشت مترجم»
4- روبرت ژاک تورگو (1781-1727) اقتصاددان فرانسوی بود که در زمان لویی شانزدهم بازرس عمومی امور مالی کشور بود و تصمیم گرفت که در روش اقتصادی مملکت تغییرات اساسی پدید آورد و به خصوص کار ایجاد صنایع را از دست دولت خارج سازد و به موسسات خصوصی بسپارد، اما با مخالفت های شدید مواجه شد و لویی شانزدهم در سال 1776 او را خلع کرد. «یادداشت مترجم»
5- لازم است متذکر شویم که روی هم رفته انواع مواد معدنی زغال سنگ را به زبان فرانسه Houille هوی می نامند و قدر مسلم آن است که این کلمه از زبان مردم والون یعنی قسمتی از بلژیک امروزی گرفته شده است. «یادداشت مترجم»

منبع: روسو، پی یر، تاریخ صنایع و اختراعات، حسن صفاری، تهران: امیر کبیر، چاپ هشتم، 1390.