نویسنده: پی یر روسو
مترجم: حسن صفاری



 

در قرن هیجدهم دو صنعت که بیش از همه رونق بازار داشتند یکی فلزکاری و دیگری نساجی بود بخصوص در فن اخیر سالها قبل از دوران لاووآزیه دانش شیمی نقش قابل ملاحظه ای داشته است. اگر مدعی شویم که تا خاتمه ی قرن هیجدهم دانش شیمی قبل از همه چیز عبارت از فن رنگ کردن پارچه بود فقط اندکی راه اغراق پیموده ایم. برای این کار از مواد رنگینی نظیر قرمز دانه (که از مکزیک یا جزایر کاناری و یا از هند وارد می کردند) و کامپش Campeche (1) (که از مکزیک و جزایر آنتیل می آوردند) و نیل (که از هند یا خاور دور بدست می آمد) و از مازو که از مشرق زمین وارد می شد و غیره استفاده می نمودند. گاهی خود پارچه مستقیماً رنگ را جذب می کرد، اما در موارد دیگر مجبور می شدند جسم جاذبی که عموماً آلن Alun (2) بود به پارچه بخورانند. خلاصه ی موضوع این بود که فن رنگرزی اقلیمی بود که در آن علم و هنر سهم متساوی دارا بودند.
ویلیام پتی William petty (1687-1623) انگلیسی اولین کسی بود که عمل مواد جاذب رنگ را تشخیص داد و برای اولین بار اظهار داشت «که آلن واسطه ای است که رنگ و پارچه را با هم مرتبط می سازد». با این حال مهمترین ترقیاتی که در فن رنگرزی حاصل شد کار فرانسویان است. فیزیک دان فرانسوی سیستر نه دوفای Cisternay du Fay (1739-1698) معین کرد که نسبت به صحیح اختلاط مواد جاذب و مواد رنگی کدام است. شیمی دانهای فرانسوی ژان هلو Jean Hellot(1766-1685) و پی یر ژوزف ماکر pierre-joseph Macquer (1784- 1718) وهمکار انگلیسی ایشان بالکر وفت (Bancroft) (1818-1744) کوشش کرد که روش فنی مشخصی برای کار رنگرزی به وجود آورند که با روشهای کهنه ی تجربی قدیم متفاوت باشد. مخصوصاً شیمی دان بزرگ فرانسوی کلود برتوله (1822-1748) که در آن اوقات مدیر رنگرزیهای گوبلن Gobelins(3 ) بود و کتابی به نام: «مقدمه ای برفن رنگرزی» تألیف کرده است، در نتیجه ی القائات لاوو آزیه روشی برای فن رنگرزی ابداع کرد که فقط بر اصول علمی متکی بود.
دو فن دیگر ارتباط بسیار نزدیک با کار رنگرزی داشته اند. اولی عبارت بود از روش ساختمان آلن (که در عین حال در چرمسازی نیز به کار می رود) و چون در کشورهایی که تحت اختیار پاپ بوده اند و اصطلاحاً آنها را ممالک کلیسا می نامیدند در سال 1461 معادن آلونیت Alunite بسیار کشف شد فن ساختمان آلن تا آخر قرن پانزدهم در انحصار پاپ بوده است. با این حال سیصد سال بعد از آن این کار در تمام اروپا رواج داشت.
اما روش فنی به هیچ وجه تغییری نیافت مگر در سال 1845 که شیمی دان اسکاتلندی پتراسپنس Peter Spence راه جدیدی برای آن یافت.
فن دیگر عبارت بود از رخت شویی. قرنهای متمادی برای آنکه پارچه را سفید کنند و آثار چرک را از آن زایل سازند، راهی نمی دانستند جز آن که آن را روی چمن زارها پهن کنند ودر معرض نور خورشید قرار دهند. اما برتوله که در آن اوقات در گوبلن کار می کرد ملاحظه کرد که اگر پارچه را در معرض اثر گاز لور قرار دهند خیلی ساده تر و زودتر سفید می شود. وی برای این کار مخلوطی از املاح کلور دار ترتیب داد و در قصبه ی ژاول Javal نزدیک پاریس برای بهره برداری صنعتی از آن تأسیساتی به وجود آورد و از اینجا «آب ژاول» بدست آمد که متجاوز از یک قرن و نیم است که همه ی خانه داران اروپایی آن را هر روز در رخت شویی به کار می بردند.
مسلماً کافی نبود که بتوانند پارچه ببافند و آن را رنگ کنند، مسئله ی مهم این بود که بتوانند پارچه را بشویند و گذشته از آن موضوع شستشوی بدن انسان نیز در بین بود... تا او اواخر قرن هیجدهم موضوع شست و شو مشکلی ایجاد نمی کرد و مسئله ای در این خصوص مطرح نبود؛ برای این کار به کمک کاربونات دوسودیوم طبیعی که از مصر و ونزوئلا وارد اروپا می شد صابون درست می کردند و یا خاکستر نوعی گیاه دریایی را که در سواحل اسپانیا به عمل می آمد برای این کار مورد استفاده قرار می دادند. گذشته از آن انواع خاکسترهایی را که دارای سود یا پوتاس بودند برای شیشه سازی و کاغذ سازی و نیز برای پاک کردن چربی پشم به کار می بردند.
متأسفانه حتی قبل از انقلاب فرانسه واردات اسپانیا رو به کاهش گذاشت و چند سال بعد از آن به کلی از میان رفت و بنابر این می بایست با نهایت تعجیل جانشینی برای کاربونات دو سودیوم طبیعی کشف کنند و آکادمی علوم فرانسه در سال 1788 جایزه ای برای مکتشف این موضوع معین کرد. در سال 1790 داوطلبی برای این کار پیدا شد و آن نیکلا لوبلان Nocolas Leblanc (1806-1742) جراح مخصوص دوک اورلئان بود.
لوبلان که تا این هنگام به واسطه ی اکتشافات خود در زمینه ی املاح بی اثر شهرت بسیار یافته بود توانست با وارد کردن زغال، در درجه ی حرارت بسیار، و اسید سولفوریک بر نمک دریایی جسمی را که جانشین کاربونات دوسودیوم می شد کشف کند و چون نمک دریایی به فراوانی وجود داشت در واقع مسئله حل شده بود. جسمی که به این طریق به دست می آمد از لحاظ کیفیت عمل ممتاز بود، اما در تهیه ی آن مقداری مواد اضافی بد بو باقی می ماند که نمی توانستند چگونه باید دفع شر آن را بکنند.
بدون تردید مشکلی که ایجاد شده بود، مشکلی بود عملی و چاره پذیر، اما اکادمی از این بهانه استفاده کرد و از اعطای جایزه به وی خودداری نمود و لوبلان را در گمنامی و ناراحتی باقی گذاشت. با این حال یک نفر همواره اعتماد خود را نسبت به او حفظ کرد و آن اربابش دوک اورلئان بود که حتی دویست هزار فرانک به او قرض داد تا در قریه ی سن دنی Saint- Denis کارخانه ای به خرج خود تأسیس کند. اما بدشانسی لوبلان سرسختی و مقاومت نشان داد و حتی منجر به بدبختی فاحش گردید، زیرا ارباب و مشوق او دوک اورلئان مورد بی مهری انقلابیون قرار گرفت و توقیف و اعدام شد. آنگاه اموال او را ضبط کردند و کارخانه های لوبلان را نیز متوقف ساختند. مخترع بیچاره که هیچ وسیله ای در دست نداشت به تدریج گرفتار و فقیر شد و در سال 1804 که بعد از کوشش های بسیار توانست بار دیگر حقوق خود را بازیابد از کارخانه های مزبور جز ویرانه ای باقی نبود و به هر سرمایه داری که مراجعه کرد از کمک به او خودداری کردند. از آنجا که همه کس او را ترک کرده بود، درمانده و بی کس خود را در چهار دیوار این کارخانه ها، که همه ی امید او را منهدم ساخته بودند، محبوس ساخت و در همین محل خودکشی کرد.
این ظلم فاحش سرنوشت، همه کس را شوریده خاطر می سازد زیرا به زودی روش لوبلان اصلاح شد و عده ی بسیاری از صاحبان صنایع از این راه ثروتهای گزاف تحصیل کردند. در واقع در آن هنگام که خانواده ی شیمی دان تیر بخت از رنج فقر و گرسنگی جان می دادند یکی از هموطنان او به نام ژان دارسه Jean Darcet(1844- 1777) روشی یافت که به کمک آن می توانستند زوائد متعفن را، که موجب کمبود بازده کار می شدند، نابود سازند . آنگاه یک نفر ایرلندی به نام جیمز مسیرات James Muspratt (1886- 1793) وارد در میدان عمل گردید، این شخص که در ابتدا شاگرد داروساز بود، یک چند در قشون ولینگتون (4) Wellingtin سربازی می کرد و سپس وارد نیروی دریایی شد و برای احراز رتبه ی افسری بشاگردی پرداخت. در سال 1822 این ماجراجو در نزدیک شهر لیوریپول Liverpool مستقر گردید و درصدد برآمد که روش لوبلان را برای ساختن کاربونات دوسودیوم مصنوعی مورد استفاده قرار دهد. بعد از آنکه تولید کاربونات دوسودیوم را به مقیاس صنعتی عملی سازد. بار دیگر سالها طول کشید تا توانست محصول خود را بر جهان تحمیل کند، اما در اواسط قرن نوزدهم نتیجه ی منظور حاصل شده بود و در حدود 1863 سالیانه سیصد هزار تن از آن در تمام جهان می فروخت. آنچه که در اصطلاح خانه داران اروپایی «به اجسام متبلور» موسوم است به وجود آمده و همراه با آن صنایع بزرگ شیمیایی نیز در حال پیدایش بود.
با این حال در همین سال 1863 پیدایش اکتشاف جدید که از نیم قرن قبل در آزمایشگاهها به تهیه ی آن مشغول بودند همچون بومب در جهان صدا کرد و صنعت جوان جدید را دچار پریشانی ساخت: یک نفر شیمی دان بیست و پنج ساله ی بلژیکی روش تازه ای برای تهیه ی کاربونا دو سودیوم پیدا کرده بود که هم سهلتر و هم از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه ی بیشتری بود.
کاشف جوان که ارنست سولوه Ernest Solvay(1922- 1838) نام داشت موفق شد روشی را که سابق بر این در سال 1836 ، در اسکاتلند و سپس در وین و در لیدز (5) Leeds و در پاریس مورد آزمایش قرار گرفته و هر بار با خسارات مالی بیشمار مواجه شده بود، به مقام عمل و نتیجه برساند. اساس این روش آن بود که نمک معمولی را در معرض اثر آمونیاک و گاز کربونیک قرار دهند، در نتیجه این فعل و انفعال بی کاربونات دوسود بدست می آمد و چون آن را حرارت می دادند کاربونات مطلوب بدست می آمد. باید پذیرفت که سهولت این فعل و انفعالات بیشتر ظاهری است تا واقعی زیرا عملی کردن آن کوششهای بیشماری را موجب گردید و حتی بعد از سال 1863 نیز خود سولوه دراین راه زحمتهای بسیار کشید. و نیز باید قبول کرد که ایجاد روش سولوه جواب احتیاج عمیقی را می داد، زیرا هنوز چند سال از این اکتشاف نگذشته بود که در بلژیک و در ممالک متحد امریکا و آلمان و روسیه و نقاط دیگر کارخانه های متعدد برای بهره بردرای از روش او ایجاد شد و طولی نکشید که میزان تهیه ی این محصول، که در سال 1875 برابر 400 هزار تون بود افزایش یافت، به طوری که در 1895 به یک میلیون تن رسید و در سال 1902 از یک میلیون و هشتصد هزار تون کاربونات دوسودیوم که در تمام جهان تهیه می شد یک میلیون و ششصد و پنجاه هزار تن آن با روش سولوه بدست می آمد...
اگر سولوه بر خلاف لوبلان بدبخت، اقبال بهتری داشت و افتخارات فراوان و ثروت بی مانند بدست آورد، در عوض برای رعایت انصاف باید متذکر شویم که این ثروت را در بهترین راههای ممکن خارج کرد. با وجود آن که یکی از صاحبان بزرگ صنایع و دارای قدرت بی مانند شده بود. عشق علوم را همواره حفظ کرد و بشر دوست سخاوتمندی گردید. طولی نکشید که به خرج او چه در پاریس و چه در بروکسل مؤسسات مهم تجسس علمی دایر گردید. از سال 1911 با ابداع او نوعی کنگره ی علمی ایجاد شد که می بایست هر چند سال یک مرتبه بزرگترین فیزیک دانان جهان را در پایتخت بلژیک گرد آورد.
برای اینکه از اهمیت این کنگره آگاه شویم کافی است متذکر گردیم که در همین گنگره بود که برای اولین بار پلانک* توانست نظریه ی کوآنتا را مطرح سازد و راذرفورد* فرضیه ی آتومی خود را بیان کند و بوهر* اکتشافات خود را در موضوع چگونگی تشکیل طیف شرح دهد. و نیز در این کنگره دانشمندانی از قبیل مادام کوری* و جینز* و اینشتاین* و پوانکاره* با یکدیگر مواجه می شده اند.
در تاریخ بندرت اتفاق افتاده است که دانشمندی آن چنان ثروتمند شود که بتواند شخصاً به تشویق دانشمند بپردازد و به پیشرفت علم کمک کند. شایسته است که در این مقام خدمات ارنست سولوه را به عالم علم با احترام بسیار یاد کنیم و بر او درود فراوان بفرستیم.

پی نوشت ها :

1- کامپش نوعی چوب سخت است که دارای مقدار زیادی ماده ی رنگی می باشد و درخت آن در امریکای استوایی به عمل می آمد و چون اول بار آن را از بندر کامپش واقع در مغرب کشور مکزیک به اروپا حمل می کردند چنین نام یافته است.
«یادداشت مترجم»
2- آلن از لحاظ شیمیایی عبارتست از سولفات مضاعف آلومینیوم و پتاسیم و آن را از ماده ای معدنی به نام آلونینیت استخراج می کند و مخلوط کردن آن با رنگ موجب ثبات رنگ بر پارچه می شود.
«یادداشت مترجم»
3- گوبلن عبارت از کارخانه هایی بود که در قرن شانزدهم به وسیله ی برادران گوبلن در پاریس درست شد و در آنها از فرشهای ذیقیمتی که بر روی آن نقشهای زیبا و تصاویر متعدد می کشیدند ساخته می شد این فرشها را نیز اصطلاحاً گوبلن می نامیدند امروزه در پاریس خیابانی به همین نام وجود دارد.
«یادداشت مترجم»
4- آرتور ولزلی معروف به دوک ولینگتون ژنرال انگلیسی است (1852- 1765) که قشون ناپلئون را در اسپانیا و پرتغال شکست داد و در جنگ واترلو ناپلئون را در هم شکست. وی بعدها وارد سیاست شد و نخست وزیر انگلستان گردید و نقش مهمی در حزب توری که همان حزب محافظه کار امروزی انگیستان است بازی کرد.
«یادداشت مترجم»
5- لیدز شهر انگلستان واقع در ناحیه ی یور کشایر واز بزرگترین مراکز صنعتی است. جمعیت آن بیش از پانصد هزار و دانشگاه آن مشهور است. «یادداشت مترجم»
* - برای اطلاع از شرح حال و اکتشافات تمام دانشمندان فوق رجوع شود به کتاب تاریخ علوم تألیف پی یر روسو، چاپ سوم ترجمه ی فارسی صفحات (519-514) و (688-677)

منبع: روسو، پی یر، تاریخ صنایع و اختراعات، حسن صفاری، تهران: امیر کبیر، چاپ هشتم، 1390.