سواد رسانه ای، بصیرت و جنگ نرم
هادی البرزی
چکیده
در بررسی جنگ نرم، رسانه ها نقش و تأثیر پر اهمیتی دارند. از واقعیت های عصر ارتباطات، استفاده قدرت های بزرگ از رشد و توسعه ی فراگیر و پرشتاب رسانه ها برای تسلط بر سایر ملت ها است. گریزی از دسترسی مردم به انواع رسانه ها در جهان به شدت رسانه ای شده نیست. به همین سبب بهترین شیوه مقابله با جنگ نرم رسانه ها افزایش بصیرت مردم برای استفاده از رسانه ها یعنی همان سواد رسانه ای است. سواد رسانه ای افزایش مهارت های فردی بهره گیری از رسانه ها و مواجه فعالانه مخاطبان و تحلیل ارزیابی نقادانه محتوای رسانه را در بردارد. سواد رسانه ای مهارت های لازم برای برقراری ارتباط متفکرانه و آگاهانه با رسانه ها را آموزش می دهد و در عین حال نگاهی دقیق، دیدگاهی نقاد و تحلیلی به پیام رسانه ها را فراهم می آورد. به همین دلیل آموزش سواد رسانه ای در این مقاله به عنوان ابزار کارآمد در افزایش بصیرت مردم برای مقابله با جنگ نرم مورد توجه قرار گرفته و راهکارهای ارتقاء سواد رسانه ای بررسی شده است.کلمات کلیدی
سواد رسانه ای، بصیرت، جنگ نرم، رسانه های بیگانه
مقدمه
عصر حاضر را عصر ارتباطات نامیده اند، رسانههای مختلف در اقصی نقاط جهان حضور فراگیر و گسترده ای دارند. بمباران اطلاعاتی همه جانبه از سوی رسانه ها صورت می گیرد، به طوریکه مردمان دنیای جدید در دهههای اخیر با پدیده فراگیر شدن رسانههای جمعی و پیشرفت تکنولوژیهای جدید ارتباطی در جامعه مواجه شده اند و به قول مک لوهان در دهکده جهانی قرار گرفته اند. با شروع این دوره قسمت اعظمی از زندگی روزانه مردم را رسانه ها تشکیل داده اند و مهمترین کانال ارتباطی آنها با جهان پیرامون گشته اند.رسانه ها با ایجاد تحول در باورها، ارزش ها، اعتقادات، تصاویر، ادراکات و ذهنیات جامعه، زمینه را برای اقناع و پذیرش فراهم کرده اند (1). در نتیجه پیام ها، نمادها، اخبار و اطلاعات اهمیت خاص پیدا می کنند. به همین دلیل استفاده از رسانه های ارتباط جمعی به طور گسترده نقش رسانه ها را در عرصه جنگ نرم برجسته می کند. قدرت های بزرگ از طریق وسایل ارتباط جمعی که دارای تنوع فراوان هستند و در گروه¬های مختلف دیداری و شنیداری، نوشتاری، اکترونیکی و سایبری دسته بندی می شوند، تأثیرهای غیرقابل کنترل خود را بر سپهر فرهنگ و سیاست و اقتصاد کشورهای در حال توسعه ایجاد کرده اند.
به عبارت دیگر تمام مراکز صاحب قدرت متکی به حضور رسانه اند. "آنها با استفاده از کنترل حسی، تقلید، خط داستانی، فن بلاغت و نمایش محصولات، نامزدها و نظراتشان را به مخاطبان می فروشند" (2). همانگونه که در جهان فعلی قدرت اندیشه بر قدرت بدنی غلبه کرده است به نظر می رسد جنگ افکار نیز بر جنگ ابزار غلبه کرده است. امروز قدرت نظامی تنها قدرت یگانه، قاهره و شایع نیست بلکه بحث بر سر قدرت اذهان و اندیشه ها نیز هست. رسانه ها در عرصه جنگ نرم بعد مهمی را تشکیل می دهند؛ در واقع بر اثر تحولات روزافزون فناوری های اطلاعات و ارتباطات، ابعاد رسانه ای جنگ نرم نیزه گسترده تر و پیچیده تر شده است. در فضای جنگ نرم، رسانه ها اذهان و دل های مخاطبان بسیار گسترده ای را در کشورها و جوامع گوناگون هدف قرار داده اند تا بتوانند قدرت نرم یک گروه یا کشور رقیب یا دشمن را تضعیف کنند.
بنابراین آنانکه از قدرت برتر تکنولوژی رسانه ای برخوردارند، سازندگان، دروازه بانان و پخش کنندگان اصلی پیام ها در سطح جهانی اند. پیام های تولید شده در این سطح منعکس کننده گرایش های مسلطی است که توسط همان قدرت های برتر مورد حمایت قرار می گیرند (3). بنابراین می توان گفت که صاحبان جریان اطلاعات همان صاحبان قدرت های نظامی و اقتصادی هستند.
رسانه های جهانی، در جریان سازی های خبری- تحلیلی، اغلب اوقات در یک هماهنگی با یکدیگر، به تولید محتوا بر طبق منافع و اهداف و یا بالعکس علیه اشخاص، گروه ها، اصناف، احزاب و دولت های داخلی و خارجی می پردازند (4). اکنون به نظر می رسد که رسانه ها، گستره های ملی، منطقه ای، بین المللی و جهانی را به تحریریه روزنامه ها، شبکه های اینترنتی، تلویزیون ها و رادیوهای جهانی و سایر رسانه ها کشانده اند.
کشور ایران به ویژه در مصنوعات بین المللی، سیاست خارجی و دیپلماسی خود با انواع این جریان سازی ها و محورهای خبری- تحلیلی روبروست و رسانه های سلطه با انتشار جهت دار محتوای رسانه ای خود در ارتباط با مسائل بین المللی، سیاست خارجی و دیپلماسی ج.ا.ا چالش های متعددی را برای مقامات، دستگاه ها، متخصصان حیطه فوق الذکر و مردم و همچنین رسانه های کشور ایجاد کرده و خواهند کرد (5).
بنابراین در سال های اخیر با گسترش اینترنت و توسعه فناوری های ارتباطی و تسهیل دسترسی به شاهراه ارتباطی برای هرکس و در همه جا و هر زمان و گسترش و تنوع فعالیت های شبکه های ماهواره ای، زمینه جنگ نرم جبهه رسانه های سلطه پیش از پیش محقق شده و به تعبیری قدرت نرم نظام لیبرال غربی محرزتز از هر زمان دیگری است.
بنابراین در وضعیت مردم جامعه باید مجهزی به ابزاری باشند تا بتوانند در مقابله جنگ نرم رسانه ها مقابله کنند که در این تحقیق که به شیوه اسنادی و کتابخانه ای تهیه شده است به بررسی سواد رسانه ای به عنوان ابزاری برای ایجاد بصیرت برای مقابله با رسانه های بیگانه می پردازیم.
بیان مسئله
امروزه جنگ از مرزهای جغرافیایی و اراضی یک کشور به درون مرز فکری و اعتقادی یک ملت کشیده شده است. کشورهای غربی برای مقابله با کشور ما در ابعاد داخلی و خارجی به جای استفاده مستقیم از زور از شیوه های نوین مداخله در امور کشور یعنی جنگ نرم استفاده می کنند. یعنی ادوات نظامی، توپ و تانک و تفنگ با وسایل ارتباط جمعی از قبیل ماهواره، اینترنت و رسانه ها عوض شده است. گلوله های سربی جای خود را به پیام های ارتباطی به ظاهر زیبا و منعطف داده است. نیروهای نظامی جای خود را با متخصصان تبلیغات، استراتژِیست های تبلیغات بین المللی و کارگزاران رسانه ها (خبرنگاران، گزارشگران، سردبیران و...) تعویض کرده اند.مردم ما در معرض رسانه هایی قرار دارند، که به نوعی افکار و عقاید آنها را شکل می دهند و به علت گسترش فناوری رسانه ها در دسترس مردم قرار دارند و نمی توان به طور جبری مردم را از دسترسی به آنها بازداشت؛ سازمانهای رسانه ای مختلف با بهرهگیری از امکانات رسانهای نوین تفاسیر ممکن را در اذهان مردم دستکاری کرده، با منافع خود همراستا ساخته و نهایتا به هژمونی خود ادامه میدهند. از این روی با قرار دادن پیامهای ایدئولوژیک در بطن مطالب رسانهای (فیلم، اخبار، تبلیغات و...) افکار و ارزشهایی خاص را در سرتاسر دنیا اشاعه میدهند. هدف قرار دادن آداب و رسوم و ادیان در کشورهای کمتر توسعه یافته و جهان سومی، و بطور کلی تهاجم فرهنگی، خطری است که سیاستمداران و مسئولان ملل هدف، همواره از آن بیم داشته و در تلاشند مردم خود بخصوص نسل جوان را نسبت به این خطرات آگاه ساخته و در برابر آسیبهای احتمالی ایمن سازند. در این راستا مجهز بودن به بصیرت در مقابله با رسانه های بیگانه امری ضروری است.
همانگونه که مردم در هنگام مواجه با جنگ سخت باید آمادگی داشته باشند و آموزش هایی به آنها داده شود که کمترین خسارت و تلفات به آنها وارد شود برای مقابله با جنگ نرم نیز نیاز به آموزش های لازم برای افزایش بصیرت و شناخت خود در این عرصه دارند که به نظر می رسد سواد رسانه ای را می توان ابزار مناسبی برای مقابله با این جنگ دانست. زیرا هدف از سواد رسانه ای این است که مخاطبان به طور فعالانه برای مواجهه گزینشی با رسانه ها و تحلیل ارزیابی نقادانه محتوای رسانه ای آموزش ببینند، تا معنای پیام هایی را که با آنها مواجه می شوند را دریابند.
جنگ نرم
جنگ را به تعبیری می توان تحمیل اراده و مقصود فرد یا گروه بردیگران تعریف کرد.ابزارهای اعمال قدرت ومنابع اعمال آن به شکلی پیچیده ای در جهان امروز دستخوش تغییراتی سریع شده اند.دیدگاه سنتی به موضوع جنگ و قدرت به حالت فیزیکی و ملموس همراه با کیفر و پاداش می نگرد اما از اوایل دهه 1980 واژه قدرت نرم (soft war) وارد ادبیات سیاسی جهان شده است، جوزف نای اولین بار در تعریف قدرت نرم آن را "توانایی کسب مطلوب از طریق جاذبه، نه از طریق اجبار یا تطمیع" (6) می داند.تغییرات که حاصل از تهدید نرم، ماهوی، آرام و خالی از روش های فیزیکی است. به صورت خزنده و خاموش و مسالمت آمیز و با استفاده از ابزارها، روش ها و بسترهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی صورت می گیرد و به طور ناخودآگاه ملت ها تسلیم اراده قدرت های سلطه گر می گردند. جان کالینر نظریه پرداز دانشگاه ملی جنگ آمریکا، جنگ نرم را اینگونه تعریف می کند: "استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می شود" (7).
در مورد قدرت نرم گفته می شود که مولد تهدید نرم است و تهدید نرم نیز ابزارهای نرم و نامحسوس را به استخدام می گیرد. برای مثال رخنه در ارزش ها و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه، ابزاری نامحسوس است که عمدتا درجنگ نرم استفاده می شود. جوزف نای در مورد ماهیت تقویت قدرت نرم این گونه می گوید "زمانی که شما کاری می کنید که دیگران هنجارها و باورهای شما را با کمترین هزینه بپذیرند، در واقع قدرت نرم خود را تقویت ساخته اید" (8).
در مورد پنهان بودن تهدید نرم گفته می شود که تمام اقداماتی را که موجب شود تا اهداف، ارزش های حیاتی و اصیل یک نظام سیاسی و امنیت ملی کشور از لحاظ فرهنگی به خطر افتد یا موجب ایجاد تغییر و تحول اساسی در باور و ارزش های اصلی (استحاله فرهنگی) شود را تهدید نرم گویند. تهدید نرم همان براندازی خزنده خاموش است. تغییرات ناشی از تهدید نرم ماهوی، آرام و تدریجی است. این تهدید همراه با آرامش و خالی از روش های فیزیکی و به شکل قانونی و با استفاده از ابزارهای تبلیغات، رسانه، احزاب، تشکل های صنفی و قشری اعمال می شود (9).
سه ویژگی مهم تهدید سخت در قیاس با تهدید نرم را باید واقعی بودن، عینی بودن و محسوس بودن دانست که فرق اساسی آن با تهدید نرم در چگونگی کاربرد ابزارها و روش ها برای تحمیل اراده است. از بررسی همه تعریف ها این گونه استنباط می شود که جنگ نرم نامحسوس و بی سروصدا، بلند مدت، پر جاذبه و پر بازده بوده و تأثیر پنهانی و خزنده بر اندیشه مردم و نخبگان جامعه دارد. در مورد ابزارهای استفاده شده در جنگ نرم این گونه بیان می شود که جنگ نرم نوعی جدید از جنگ است که در آن به جای استفاده از زور و سلاح و قدرت نظامی از ابزارها و تکنیک های غیر خشونت آمیز در تقابل با رقیب یا دشمن برای برتری جویی و یا کسب منافع استفاده می شود". جنگ های رسانه ای، جنگ های رایانه ای، جنگ های الکترونیک، جنگ روانی، جنگ اطلاعاتی و سرانجام جنگ سایبری از جمله مصادیق جنگ نرم هستند" (10).
رسانه های بیگانه و جنگ نرم
رسانه را به عنوان یک ابزار واسطه، وسیله یا نهاد معرفی می کنند: وسیله یا کانالی که از طریق آن، تأثیرها یا اطلاعات، انتقال یافته یا حمل می شوند. از رسانه ها به عنوان ارتباطات غیر مستقیم به جای ارتباط چهره به چهره استفاده می شود. رسانه ها مجراهایی هستند تا از درون خود بازنمایی ها و تصاویر برگرفته از جهان را به طور غیر مستقیم مبادله کنند. آنها واسطه اند: "آنها روایت های گزینش شده ای از جهان را برایمان فراهم می کنند، به جای آنکه ما را به طور غیر مستقیم به ایشان متصل کنند" (11).از مهمترین ابزارهای استفاده در جنگ نرم رسانه ها هستند. در سال های اخیر با گسترش اینترنت و توسعه فناوری های ارتباطاتی و تسهیل دسترسی به شاهراه ارتباطی برای هرکس در هر جا و هر زمان، و همچنین گسترش و تنوع فعالیت های شبکه های ماهواره ای، زمینه جنگ نرم جبهه غرب بیش از پیش محقق شده و به تعبیری قدرت نرم (soft power) نظام به اصطلاح جهانی غربی، مجهزتر از هر زمان دیگری شده است.
واقعیت این است که "طی سال های اخیر به خصوص در سال های گذشته، جنگ نرم با استفاده از شبکه های اجتماعی و فناوری های مبتنی بر اینترنت ابعاد جدیدی و عمیقی پیدا کرده است" (12).
تلاش برنامه ریزی شده برای بهره گیری از ابزارها و روش های تبلیغی، رسانه ای سیاسی و روانشناختی برای تأثیر نهادن بر حکومت ها، گروه ها و مردم کشورهای هدف به منظور تغییر نگرش، ارزش ها و رفتارهای آنها صورت گرفته است. "استفاده از رسانه ها در جنگ نرم برای تضعیف کشور هدف و بهره گیری از توان و ظرفیت رسانه ها اعم از مطبوعات، خبرگزاری ها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و اصول تبلیغات به منظور پیشبرد اهداف است. جنگ رسانه ای یکی از برجسته ترین جنبه های جنگ نرم و جنگ های جدید بین المللی است» (13). قصد اصلی رسانه های غربی عادت دادن مخاطبان به روشی ثابت برای عرضه محتوا می باشد. یعنی رسانه های جمعی چندان تمایل ندارند که مردم را به قرار گرفتن در معرض پیام هایشان ترغیب کنند بلکه بیشتر مایلند آنها را در موقعیتی قرار دهند که مردم به طور معمول در معرض پیام ها باشند.
رسانه ها در عصر اطلاعات مهم ترین نقش را در پوشش خبری رخدادها و تأثیرگذاری بر افکار عمومی ایفا می کنند .انواع رسانه های مکتوب، اینترنتی و دیجیتالی می تواند بر نوع و شکل گیری افکار عمومی مؤثر بوده و روندهای سیاسی و اجتماعی هر جامعه را به سمت و سوی خاص هدایت کنند، رسانه های اینترنتی به ویژه با ظرفیت های خاص خود این قابلیت را دارند که در فضای سایبر به منبعی برای تهدید علیه امنیت ملی کشور ما تبدیل شوند. یکی از خصوصیات بارز جنگ نرم این است که پنهان است "مردمی که زیر بمباران جنگ رسانه ای قرار دارند، چه بسا ممکن است دامنه و عمق حملات سنگین آن جنگ را درک نکرده و حتی از وجود آن بی خبر باشند (14).
بصیرت
بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است (15). یا به عبارت دیگر به معنی بینش و شناخت نسبت به مسائل است. این واژه ماخوذ از واژه بصر به معنای چشم است ولی بصیرت به معنای درکی است که پس از دیدن حاصل میشود درک و دریافتی که بعد از مشاهده یک شیء ملاحظه میشود.بصیرت وجه ممیزه تشخیص خوب و بد و یکی از مسائل بسیار پر اهمیت است. وقتی میگوییم کسی دارای بصیرت است به این معناست که این شخص میتواند از ظاهر عبور کند و به باطن برسد و یک درک حقیقی پیدا کند؛ یعنی همه چیز را به همان شکل واقعی خود ببیند. کسی که بصیرت دارد مسئولیت هم دارد در حقیقت میتوان این طور تفسیر کرد که بصیرت و مسئولیت در کنار هم قرار میگیرند. انسان با بصیرت صاحب مسئولیت هم هست و باید به مقتضای درک درست از شرایط در جهت حاکمیت حقیقت تلاش کند.
قطعا برای یک جامعه پیشرو که میخواهد مسیرهای ناپیموده را طی کند وجود بصیرت یک ضرورت اساسی است و لذا باید توجه داشت که ما برای رسیدن به حق خود در نظام بینالملل احتیاج به انسانهای با بصیرت داریم. در واقع بصیرت برای یک انقلاب بزرگ الهی مهمترین وسیله به حساب میآید و اگر چنانچه در جامعه ما بصیرت کافی نباشد بستر نفوذ دشمن فراهم میشود. نفوذ دشمن، ملت را از رسیدن به آرمانها و اهداف انقلاب و منافع ملی دور میکند و به این مسائل آسیب جدی میرساند.
مقام معظم رهبری در طول سالیان گذشته همواره بر موضوع بصیرت تاکید داشته وبه صورت مکرر بصیرت را به عنوان یک نیاز و ضرورت برای آحاد جامعه دانسته اند.
داشتن بصیرت برای همگان امری لازم است. بر همین اساس، رهبر معظم انقلاب می فرماید: ‹‹اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بصیرت. بلاهایی که بر ملت ها وارد می شود، در بسیاری از موارد بر اثر بی بصیرتی است. خطاهایی که بعضی افراد می کنند می بینید در جامعه خودمان هم گاهی بعضی از عامه مردم و بیشتر از نخبگان، خطاهایی می کنند. نخبگان که حالا انتظار هست که کمتر خطا کنند، گاهی خطایشان اگر کماً هم بیشتر نباشد، کیفاً بیشتر از خطاهای عامه مردم است که بر اثر بی بصیرتی است؛ خیلی هایش، نمی گوییم همه اش›› (16).
تأکیدهای پی در پی رهبر معظم انقلاب اسلامی بر روی موضوع بصیرت در شرایط کنونی، بیشتر به خاطر جنگ نرم دشمنان از طرق گوناگون است. در چنین شرایطی باید بصیرت داشت و به صورت دائم بر آن افزود. انسان با بصیرت راه را از بیراهه به درستی تشخیص می دهد هرگز گرفتار کژراهه ها نمی گردد. انسان با بصیرت جبهه حق را شناخته و در آن قرار می گیرد. انسان با بصیرت به خوبی دشمن را شناخته و با آن مبارزه می کند.
بنابراین در جنگ نرم باید مجهز به سلاحی باشد که بتواند به دفاع بپردازد و از حملات نیز مصون باشد. اساسی ترین سلاح در جنگ نرم بصیرت است. بصیرت قطب نمای حرکت صحیح در اوضاع اجتماعی پیچیده امروز است به گونه ای که اگر کسی این قطب نما را داشت و نقشه خوانی بلد نبود ممکن است ناگهان خود را در محاصره دشمن ببیند. پس در جنگ نرم فعلی که مهمترین ابزار آن رسانه های بیگانه است مهمترین نکته این است که گفته شود امروز ایران و ایرانیان تنها در شرایطی میتوانند در برابر تهاجمات نرم رسانه های بیگانگان مقاومت کنند که دارای قوه بصیرت در شناخت، استفاده و نقد این رسانه ها باشند.
اهمیت سواد در زندگی بشر
داشتن سواد در طول تاریخ بشر اهمیت زیادی دارد، همانگونه که مارشال مک لوهان، ارتباط شناس برجسته کانادایی معتقد بود که انسان در طول تاریخ سه کهکشان ارتباطی را طی کرده است: ابتدا در کهکشان شفاهی بوده، بعد به کهکشان گوتنبرگ رفته، سپس به کهکشان مارکنی مهاجرت کرده و سرانجام به دهکده جهانی خواهد رفت (17).در هریک از این کهکشان ها بشر باید مجهز به توانایی می شد تا در طول آن کهکشان سیر کند. در کهکشان شفاهی این توانایی آشنایی با نمادها و زبان (سواد شفاهی) بود. گذار انسان از فرهنگ شفاهی (پیش از کشف حروف الفبا) به فرهنگ مکتوب منجر به افزایش توان او در کنترل زندگی و محیط پیرامونی اش گشته است. نوشتن توانایی ارتباط را در پهنای زمان و مکان با خود به همراه آورد.
اختراع چاپ و ورود به کهکشان گوتنبرگ اهمیت و دامنه ی نگارش و نوشتار را بی اندازه گسترش داد و قدرت در این میان بسوی افرادی میل می کرد که بهترین بهره را از ارتباطات می بردند (18). افراد دارای سواد رسانه ای، طبق نظریه لازارسفلد در کهکشان گوتنبرگ به عنوان رهبران فکری مردم عمل می کردند، اهمیت مجهز بودن به سواد خواندن و نوشتن به خوبی نمایان است، افراد باسواد و بی سواد در کهکشان گوتنبرگ این گونه متمایز می شوند.
با اختراع رادیو و ورود به کهکشان مارکنی بشر باید مجهز به توانایی دیگری می شد تا در طول این کهکشان سیر کند. مارشال مک لوهان در سال 1964 با بیان اینکه رسانه پیام است جهان را تکان داد (19). گرچه نوشته های مک لوهان را پر از ایجاز و ابهام می دانند. به نظر مک لوهان مهمترین اثر رسانه ها این است که بر عادات، درک و تفکر ما اثر می گذارند. مفهوم نسبت های حسی به تعادل حواس ما اشاره می کند. مردم ابتدایی بر تمام پنج حس خود تأکید داشتند (بویایی، لامسه، شنوایی، بینایی، چشایی)، اما فناوری، و به ویژه وجود رسانه ها موجب شده است افراد یک حس را بیشتر از سایر حواس مورد تأکید قرار دهند. چاپ بر تفکر ما اثر داشت و اما تلویزیون در مقایسه با چاپ بر حواس بیشتری تأکید می کند.
تلویزیون رسانه ای بصری، سمعی و لامسه ای توصیف می شود. تلویزیون ما را مجددا به صورت قبیله در خواهد آورد. ما از دولت های مجزا دور می شویم و یک دهکده جهانی خواهیم شد (20). در واقع تکنولوژی های نوین ارتباطی در جهان، ایده موسوم به دهکده جهانی را تحقق بخشیده و مردم هم اینک در جهانی زندگی می کنند که از هر لحاظ تحت دیده تیزبین یکدیگر قرار دارند. چه بسا اصطلاح آکواریوم جهانی و یا جهان شیشه ای زاییده همین تصویر باشد (21). به قول مک لوهان در پرتو وسایل الکترونیک، چهره کار و زندگی اجتماعی دگرگون می شود، جوامع و ملت ها به هم نزدیک می گردند و در نهایت دهکده ای به پهنای کره زمین پدید می آید که او آن را اصطلاحا «دهکده جهانی» نامید (22). بنابراین مک لوهان معتقد بود که زمانی که دهکده جهانی تحقق یابد، لازم است انسان ها به سواد جدیدی به نام سواد رسانه ای دست یابند (23).
با ترکیب مدل ارتباطی شانون و ویور در کهکشان های مک لوهان می توان به توضیح این مطلب پرداخت، از آنجا که در مدل شانون و ویور، فرستنده رمزگذار و گیرنده رمز گشا است، در هر یک از این کهکشان ها برای رمز گذاری و رمز گشایی نیاز به توانایی است که همان سواد مورد نیاز همان کهکشان است (همان طور که در الگوی پایین نشان داده شده است). گیرنده در کهکشان شفاهی برای رمز گشایی به ابزار سواد شفاهی نیاز داشته است تا بتواند رمزگشایی کرده و بازخورد ارائه دهد. اما در کهکشان گوتنبرگ نشان داده شده است که ابزار این کهکشان سواد خواندن نوشتن بوده و این ابزار بوده که سیر پیام را در طول کهکشان مقدور می ساخته است. اما با آغاز کهکشان مارکنی همانطور که در الگو مشخص است نیاز به ابزار دیگری است، که با ماهیت این کهکشان یکسان باشد و رمز گشایی صحیح از سوی گیرنده صورت گیرد که ابزار رمز گشایی در این الگوی سواد رسانه ای مشخص شده است.
ترکیب مدل ارتباطی شانون و ویور با نظریه مک لوهان
سواد رسانه ایدر اذهان بسیاری از افراد واژه (سواد) با رسانه های چاپی بیشترین ارتباط را دارد، چنان که معادل توانایی خواندن است. "سواد رسانه ای مجموعه ای از چشم اندازها است که ما به طور فعالانه برای قرار گرفتن در معرض رسانه ها از آن بهره برداری می کنیم تا معنای پیام هایی را که با آنها مواجه می شویم تفسیر کنیم" (24). هدف سواد رسانه ای تنظیم یک رابطه منطقی مبتنی بر هزینه- فایده است. در برابر رسانه ها چه چیزهایی را از دست می دهیم و چه چیزهایی را به دست می آوریم و به عبارت بهتر، در مقابل زمان و هزینه ای که صرف می کنیم چه منافعی در نهایت به دست می آوریم. شاید بتوان گفت "اصلی ترین هدف سواد رسانه ای این است که یک نوع استفاده مبتنی بر آگاهی و فایده از سپهر اطلاعاتی اطراف داشته باشیم" (25).
در دنیای مدرن، سواد رسانه ای برای مردم به اندازه سواد خواندن و نوشتن سنتی با ارزش است. بنابراین آموزش مهارت های لازم برای برقراری ارتباط متفکرانه و آگاهانه با رسانه ها و در عین حال به وجود آمدن نگاهی دقیق، نقاد و تحلیلی به پیام های رسانه ای (مکتوب، دیداری و شنیداری) ضروری است.
امروزه تولیدات رسانه ای غربی به گونه ای است که می خواهد از ما مصرف کنندگانی بسازد که بیش از آنکه وقت خود را صرف کار، تفریح، یا هر چیز دیگری به جز خوابیدن و استراحت کنیم، این زمان را وقف استفاده از چنین تولیداتی کنیم، و نه تنها در این حال چیزی عاید ما نمی شود بلکه در باورها، ارزش ها، آرمان ها و اعتقادات ما نیز شک و تردید ایجاد می کند.
امروز در دنیایی زندگی می کنیم که در شرایط اشباع رسانه ای قرار دارد و فضای پیرامون ما سرشار از اطلاعات است. آیا در معرض این رسانه ها قرار گرفتن مفید است و یا باید رابطه سود و زیان را مد نظر قرار داد؟ به عبارت دیگر از طریق سواد رسانه ای است که دیگر مخاطب به طور منفعل در معرض رسانه ها قرار نمی گیرد و به قولی مجهز به ابزاری است که بتواند در مقابل رسانه از خود دفاع کند.
"آنچه که ما درباره جهان پیرامون خود می دانیم به واسطه تغییرات محیطی سریع و بی واسطه است که از طریق رسانه ها به ما منتقل می شود. امروز رسانه ها، پیام های خود را بی طرفانه و رایگان ارائه نمی کنند بلکه واقعیت را تحریف کرده و آن گونه که مدنظرشان است شکل می دهند" (26). در نتیجه نیاز به آموزش سواد رسانه ای اهمیت پیدا می کند. "هدف سواد رسانه ای دادن قدرت کنترل برنامه های رسانه به افراد است. هدف سواد رسانه ای این است که به مردم نشان دهد چگونه کنترل را از رسانه ها به خود معطوف کنند، هدف سواد رسانه ای کمک به افراد برای کنترل برنامه سازی رسانه ای است" (27). آموزش سواد رسانه ای به شهروندان به معنی آشنا کردن و آموزش دادن آنها با رویکردهای انتقادی، فهم و درک و نسبت میان بازنمایی رسانه ها و واقعیت دنیای عینی است.
با استفاده از نظریه ارتباطات منتسب به لاسول که فرمول "چه کسی"، "چه چیزی"، "برای چه کسی"، "از چه مجرایی" و "با چه اثری" را بیان می کند (28) می توان گفت که مخاطب دارای سواد رسانه ای در هنگام مواجه شدن با پیام باید ابتدا با این سؤالات مواجه شود تا بتواند درک درستی از مفهوم دریافت شده به دست آورد.
1- چه کسی ارتباط برقرار می کند؟ یعنی عامل و صاحب رسانه کیست و این رسانه به چه کسی تعلق دارد.
2- مخاطب در برابر چه محتوایی قرار گرفته است؟ زیرا محتواها حالت های مختلف دارند؛ محتوای برنامه های کودکان با بزرگسالان فرق دارد و یا محتوای انواع تولیدات فرق می کند.
3- برای چه کسی این ارتباط برقرار می شود؟ یعنی هدف منبع و منظور رسانه مورد نظر از فرستادن این پیام چیست و برای چه مخاطبی این پیام فرستاده شده است.
4- از چه مجرایی پیام فرستاده می شود؟ یعنی کانال و رسانه ها با هم متفاوت هستند. بعضی رسانه ها مانند تلویزیون یک طرفه بوده و مخاطب کمتر حالت فعالانه دارد. اما در رسانه های سایبری مخاطب خود می تواند تولید کنده پیام و حالت فعال داشته باشد.
5- چگونه پیام تولید شده و اثرش چیست؟ مخاطب باید پی به نحوه تولید پیام و فناوری های رسانه و بازنمایی واقعه برای تولید آن ببرد. در هنگام دیدن فیلم بتواند ترفندهای سینمایی پشت پرده فیلم را درک کند و نسبت به تأثیر غیر واقعی آن آگاه باشد.
آموزش سواد رسانه ای، تفکر انتقادی را مورد تأکید قرار می دهد و آن را مهارتی لازم و ضروری برای تمام شهروندان و افراد یک جامعه برشمرد. بنابراین سیاستگذاران باید تمهیداتی بیاندیشند تا سواد رسانه ای به عنوان جزء اساسی از زندگی هر شخص به حساب آید. شناخت و درک انتقادی از سازمان، محتوا و آثار رسانه ها، در گرو داشتن چشم اندازها و رویکردهای انتقادی است تا مخاطبان و شهروندان بتوانند اهداف و اغراض مادی و ایدئولوژیکی پنهان در پشت فعالیت های سازمان رسانه ای را درک و محتوای رسانه ای چون اخبار، برنامه های سرگرم کننده و تبلیغات را نقد کنند و از اثرات منفی رسانه ها در امان بمانند.
جریان «سواد رسانهای» سعی دارد خواندن، تحلیل و رمزگشایی از متون رسانهای را بطور موازی با پیشرفت سواد چاپی به مردم بیاموزد. آموزشهای رسانهای به مردم میآموزد که کیفیت زیباشناختی رسانهها را درک کرده و از انواع فنآوریهای رسانهای بعنوان ابزاری برای اظهارنظر و خلق شخصی استفاده کنند. بر اساس این دیدگاهها سواد رسانهای انتقادی، فرهنگ رسانهای را بعنوان محصول چالش و تولید اجتماعی تحلیل کرده و به مردم میآموزد که در برابر بازنماییها و گفتمانهای رسانهای دیدگاهی انتقادی داشته باشند؛ اما در عین حال بر اهمیت فراگیری کاربرد رسانهها بعنوان روشی برای اظهار نظر شخصی و فعالیت اجتماعی نیز تأکید دارد.
از لحاظ نظری نیز، افراد با سواد رسانه ای، در برابر اطلاعات رسانه ای، آسیب پذیری کمتری دارند زیرا پیام هایی را که به منظور تأثیر گذاری بر آنها طراحی و ارسال شده در سطوح مختلف مورد شناسایی قرار می دهند.
هدف سواد رسانه ای این است که به مردم کمک کند تا به جای آنکه مصرف کنندگانی فرهیخته باشند، شهروندانی فرهیخته شوند. برای درک اهمیت رسانه های کنونی باید فلسفه تولید هر پیام، شرایط و محدودیت های حاکم بر آنها، و حتی سازنده هر کدام از پیام ها را بشناسیم.
نتیجه گیری
با توجه به شدت روزافزون هجمههای رسانهای از سوی رسانههای رقیب و بیگانه، جنگ جدیدی اتفاق افتاده است. منظور از جنگ رسانه ای، استفاده از رسانه ها برای تضعیف کشور هدف می باشد. جنگ رسانه ای یکی از برجسته ترین جبهه های جنگ نرم است. در این عرصه به دلیل ماهیت نرم افزاری و هدف گذاری بر اذهان مخاطبان از تکنیک های اقناعی مختلف مانند برچسب زدن، کلی گویی، توسل به ترس، اهریمن سازی از دشمن، استناد و غیره استفاده می کنند. عمده ترین و تأثیرگذارترین ابزار در جنگ های رسانه ای، شبکه های اینترنتی و ماهواره ای است. ماهواره ها با قابلیت انتقال حجم انبوه اطلاعات و حوزه انتشار وسیع پیام، از ویژگی منحصر به فردی برخوردار می باشند. همچنین اینترنت به دلیل دسترسی آسان به آن و توان تولید و انتشار پیام در سطوح وسیع از اهمیت فراوانی برخوردار است.به همین دلیل با گسترش روز افزون تکنولوژی دسترسی مردم به این رسانه ها گریز ناپذیر است. پس مردم برای مقابله با این تهدیدات نرم که از سوی رسانه ها صورت می گیرد نیاز به فراگیری بصیرت رسانه ای دارند تا بتوانند به بهترین وجه از این رسانه ها استفاده کنند.
مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: "آنها (دشمنان) غافلند از اینکه این ابزارها می توانند مورد استفاده ما هم قرار بگیرند، یعنی وقتی اینترنت به وجود آمد، یک ابزار اختصاصی نبود ما هم می توانیم از آن استفاده کنیم. یعنی یک راه دو طرفه است اگر دشمن می تواند از علوم ارتباطات و از پیشرفت ها و تازه های علمی این رشته استفاده کند، ما هم می توانیم استفاده کنیم، ما هم باید دنبالش برویم تا استفاده کنیم، چه مانعی دارد؟ از همان شیوه هایی که ضلالت را منتشر می کند، می شود ما استفاده کنیم و هدایت را منتشر کنیم. استعداد ما در استفاده از ابزارها استعداد بالایی است... باید از اینگونه ابزارها استفاده کرد تا هرچه ممکن است دایره اثرگذاری کار خود را وسیع تر کنیم" (29).
همان گونه که از بیانات مقام معظم رهبری استنباط می شود نه تنها باید راه کارهای مقابله با عملیات روانی و جنگ رسانه ای را فراگرفت بلکه باید متقابلا از این حربه ها و روش ها برای پاتک و مقابله استفاده نمود. آموزش نیروهای متخصص و مردم برای پیدا کردن بصیرت در مواجهه با این تهدیدات امری ضروری است.
با آموزش و ارتقای سواد رسانه ای جامعه، می توان مردم عادی را که به صورت پنهان و نرم در زیر بمباران رسانه ای و عملیات روانی دشمن قرار دارند از حالت انفعالی بیرون آورد و به نیروهای اثرگذار و فعال برای مقابله با تهدیدات نرم تبدیل کرد.
سواد رسانه ای ابزاری ارزشمند برای امنیت فرهنگی جامعه در جهت گسترش تفکر انتقادی است. ارتباط میان سواد رسانه ای و مهارت های مقابله با عملیات روانی و جنگ نرم بر هیچ کس پوشیده نیست. بر همین اساس می توان گفت که فراهم آوردن ابزارهای کاربردی برای آموزش سواد رسانه ای به افزایش بصیرت و ارتقای امنیت فرهنگی جامعه در مقابل این تهدیدات می انجامد.
پیشنهادات
برای ارتقای سواد رسانه ای در جامعه برای مقابله با جنگ نرم پیشنهادات زیر تقدیم می گردد.1- آموزش سواد رسانه ای در نظام آموزش و پرورش و دانشگاه های کشور برای ایجاد بصیرت.
2- استفاده از رسانه ملی برای آموزش سواد رسانه ای در جامعه.
3- استفاده از آخرین پدیده های دنیای مجازی و تعاملی اینترنتی توسط مردم برای ایحاد سایت ها و وبلاگ های خبری، تحلیلی، دینی و سیاسی.
پینوشتها:
1) ماه پیشانیان، 1388، ص 236
2) خرازی، 1388، ص 30
3) بشیر، 1389، ص 10
4) خرازی، 1388، ص 15
5) خرازی، 1388، ص 16
6) نای، 2004، ص 24
7) عیوضی، 1389، ص 212
8) نای، 2004، ص46
9) نایینی، 1387، ص94
10) ضیایی پرور، 1388، ص 11
11) باکینگهام، 2003، ص29
12) ضیایی پرور، 1388، ص 10
13) ضیایی پرور، 1388، ص 11
14) عیوضی، 1389، ص 216
15) معین، 1375، ص 546
16) khameneei.ir ، تاریخ بازیابی 21 مرداد 1388، دیدار اعضای دفتر و سپاه حفاظت ولی امر
17) محسنیان راد، 1384، ص1
18) باکینگهام، 1389، ص 14
19) سورین و تانکارد، 1384، ص 393
20) سورین و تانکارد، 1384، ص 394
21) نصیری، 1388، ص 18
22) دادگران، 1384، ص 96
23) صدیق بنای، 1385
24) کاووسی، 1385، ص 17
25) شکرخواه، 1385، ص29
26) considine,1991, page 47
27) کاووسی، 1385، ص 21
28) سورین و تانکارد، 1384، ص 68
29) مرادی، 1389، ص 127
1) باکینگهام، دیوید، (2003)، آموزش رسانه ای، سرفراز، حسین، (1389)، تهران، دانشگاه امام صادق (ع)
2) بشیر، حسن، (1389)، خبر، تهران، دانشگاه امام صادق (ع)
3) خرازی، زهرا، احسانی، نرگس، (1388)، جریان شناسی جهانی رسانه های بزرگ، تهران، معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد: دفتر گسترش تولید علم
4) دادگران، سید محمد، (1385)، مبانی ارتباطات جمعی، تهران، انتشارات فیروزه
5) سورین، ونر، تانکارد، جیمز، (1384)، نظریه های ارتباطات، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه
6) شکرخواه، یونس، (1385)، سواد رسانه ای، رسانه، شماره 68
7) عیوضی، محمد رحیم، هراتی، محمد جواد، (1389)، درآمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، تهران، دفتر نشر معارف
8) صدیق بنای، هلن، (1385)، زندگی ما در گرو رسانه ها، همشهری آنلاین
9) ضیایی پرور، حمید، (1388)، جنگ نرم سایبری در فضای شبکه های اجتماعی، رسانه، شماره 78
10) کاووسی، لیلا، (1385)، تعریف سواد رسانه ای، رسانه،شماره 68
11) ماه پیشانیان، مهسا، (1388)، امنیت نرم و چهره ژانوسی رسانه ها، رسانه، شماره 78
12) محسنیان راد، مهدی، (1384)، ایران در چهار کهکشان ارتباطی، جلد اول، تهران، سروش
13) مرادی، حجت الله، محمدی، یدالله، (1389)، رسانه و عملیات روانی، تهران، نشر ساقی
14) معین، محمد، (1376)، فرهنگ فارسی، جلد یک
15) نائینی، علی محمد، (1387)، مفهوم و ابعاد تهدید نرم در مطالعات امنیتی، قدرت و جنگ نرم، نشر ساقی
16) نای، جوزف، (2004)، قدرت نرم، روحانی، سید محسن، ذوالفقاری، مهدی، (1389)، تهران، دانشگاه امام صادق (ع)
17) Considine, DM.(1990).Media Literacy: A Compiling component of school reform and restricting.in University of Toronto Press
18) Khameneei.ir
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}