نویسنده: دکتر حسن روحانی




 

مشارکت دارای پیامدهای مثبت فراوانی است که در اینجا به صورت فهرست وار به برخی از آنها اشاره می کنم:(1)
1. احساس تعلق عاطفی و مالکیت نسبت به مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی: اساساً این احساس می تواند بهترین شاخص برای مشارکت عمومی باشد. اگر مردم در مسائل مهم سیاسی و اجتماعی بتوانند نظرات خود را مطرح کنند و مسئولین کشور نمایندگان واقعی مردم باشند، مردم نسبت به حاکمیت و حکومت احساس تعلق خواهند نمود.
2.تسهیل و توسعه سطح تبادل نظر در مسائل فرهنگی و سیاسی: مگر بدون مشارکت؛ نظرات، مطالبات،‌ انتقادات و حتی اعتراضات مردم می تواند به خوبی تبادل شود. سهولت در تبادل در مباحث فرهنگی و سیاسی موجب شکوفایی و رشد و تکامل این مباحث خواهد شد.
3. تولید و بازتولید نیازهای فرهنگی، اخلاقی، دینی و سیاسی و کاهش نیاز به تولیدات بیگانگان: اگر مشارکت و حضور مردم و نخبگان نباشد و در سایه آن، بازتولید نیازهای فرهنگی و سیاسی انجام نشود، بی تردید دست نیاز نسل جوان ما به سمت دیگران و بیگانگان و حتی دشمنان دراز خواهد بود.
4.احساس نشاط: نشاط واقعی جامعه در زمینه سیاسی و فرهنگی بدون حضور و مشارکت مردم امکان پذیر نیست. اگر افراد جامعه در مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حضور و مشارکت فعال نداشته باشند، علاوه بر احساس یأس و سرخوردگی، انگیزه لازم برای مشارکت در امور مهم سیاسی را هم از دست خواهند داد.
5. پیشگیری از زیرزمینی شدن فعالیت سیاسی: احساس نکنیم اگر ما در صحنه بودیم و عده دیگر را کنار زدیم، کار ما به سامان می رسد. اگر صحنه مشارکت را برای همه آماده نکردیم، قطعاً یک عده را برای کارهای مخفی تشویق می کنیم که درنهایت به نفع امنیت ملی ما نخواهد بود. باید از زیرزمینی شدن فعالیت های سیاسی گروه منتقد خودمان پیشگیری کنیم. تمام گروه هایی که انقلاب، قانون اساسی و رهبری را قبول دارند، می بایست در صحنه سیاسی حضور داشته باشند. فردا اگر خدای ناکرده مشکلی برای کشور به وجود بیاید، همه گروه ها و همه مردم باید در صحنه باشند و به صورت صف واحد همه در برابر دشمنان ایستادگی کنند.
6.پیشگیری از احساس بیگانگی و جلوگیری از انباشت مطالبات سیاسی: اجازه ندهیم بخشی از جامعه، دولت را از آن خود نداند و از حکومت و حاکمان فاصله بگیرد. اجازه دهیم همه اقشار جامعه مطالبات خود را مطرح کنند و از نظرات همه در اداره کشور استفاده کنیم و آنها را سهیم و شریک بدانیم؛ در حدی که مهارت دارند و در حدی که نیاز جامعه است و در حدی که آنها صداقت خود را نشان می دهند.
7.کاهش منازعات سیاسی و یا منازعات قومی یا منطقه ای با تقویت احزاب سراسری و جریانات سیاسی: اگر اختلاف نظرها و سلایق در مسیر صحیح مباحثات سیاسی و در کانال احزاب قرار گیرد، به جای منازعه، مباحثه سالم خواهد بود و اختلاف نظرها موجب شکوفایی مباحث خواهد شد.
8.تقویت اقتدار ملی و آمادگی بهتر مردم برای دفاع از امنیت ملی و منافع ملی به ویژه در شرایط بروز بحران های بین المللی: قدرت یک کشور به این نیست که 30 درصد مردم در صحنه باشند. قدرت یک کشور زمانی است که حتی المقدور 80 درصد اعضای آن جامعه در صحنه باشند. هرچه ما بیشتر بتوانیم شرایط مشارکت را فراهم و تمهید کنیم، اقتدار ملی ما بیشتر می شود و آمادگی مردم برای دفاع در برابر دشمن، در شرایط بحران و خطر بیشتر خواهد شد.
9.افزایش همبستگی و انسجام و تقویت اعتماد متقابل میان اعضای جامعه: نگذاریم کشور به چنددستگی کشیده شود. چنددستگی، ایجاد شکاف و اختلاف می تواند مشکل آفرین باشد. خود این مشارکت عمومی زمینه همبستگی را فراهم می کند و اساساً حدّ همبستگی و یکپارچگی یک ملت وابسته به حدّ مشارکت آنان در امور سیاسی و اجتماعی است. یک عامل مهم برای ایجاد وفاق و همبستگی آن است که مشارکت عمومی را بالا ببریم و اعتماد متقابل افراد نسبت به یکدیگر را تقویت کنیم.
10.مهار سطح توقعات، خواست ها و نیازها: در صورتی که مردم در صحنه باشند، واقعیت ها را بهتر لمس می کنند، از امکانات دولت دقیق تر مطلع می شوند و لذا سطح توقعات را به سطح امکانات دولت و واقعیت ها تقلیل می دهند. بنابراین سطح توقعات و خواسته ها و نیازهای مردم در صورتی که در صحنه مشارکت باشند، تعدیل می شود و می توان مانع یأس و ناامیدی در جامعه شد و نشاط واقعی را به جامعه برگرداند.
11.ارتقای ارزش های اخلاقی مثبت مانند ایثار، گذشت، تعاون، حس برادری و صداقت نسبت به یکدیگر: تعالی ارزش ها و اخلاق در مقام عمل امکان پذیر است و تبلور بسیاری از ارزش های اخلاقی صرفاً در صحنه تعاون و مشارکت اجتماعی می باشد.
12. توسعه جلب مشارکت مردم برای شرایط و حوادث غیرمترقبه مانند زلزله، سیل، و جنگ: مردمی که در مسائل اجتماعی حضور و مشارکت ندارند، در شرایط بلایای طبیعی، بحران و جنگ هم نمی توانند به سرعت و در صحنه حضور یابند، چه اینکه تمرینی در این زمینه نداشته اند. به عکس، جامعه ای که همواره در حال تمرین تعاون و مشارکت است، در شرایط ویژه هم کارآمدتر خواهد بود.

مشارکت مطلوب

البته برای اینکه مشارکت، مشارکت مطلوبی باشد، باید مستمر باشد و مقطعی نباشد. همچنین مشارکت باید آزادانه، داوطلبانه، کارآمد و اثربخش باشد و مردم احساس کنند مشارکت و حضورشان تأثیرگذار است. از طرف دیگر مشارکت باید به صورت قانونمند و هدفمند باشد. نکته آخر در بحث مشارکت اینکه باید از بحران مشارکت پیشگیری کنیم. خوشبختانه امروز در کشور، ما در زمینه مشارکت، بحرانی نداریم و مشارکت مردم نسبتاً وضع خوبی دارد، اما برای آینده باید کمی نگران باشیم و باید در این زمینه بررسی دقیق تری داشته باشیم و برنامه ریزی کنیم. امروزه در بسیاری از کشورها، بحران مشارکت وجود دارد. یعنی انتخابات برگزار می کنند و 20 درصد تا 30 درصد مردم بیشتر شرکت نمی کنند و این به مفهوم نوعی بحران در زمینه مشارکت است. خوشبختانه ما امروز با این معضل مواجه نیستیم، اما برای آینده باید هوشیار باشیم تا دچار چنین بحرانی نشویم. باید تلاش کنیم تا انگیزه و مشارکت در میان مردم تقویت شود. اگر احساس مردم چنین باشد که دولت به رأی و نظر مردم توجهی ندارد و به خواسته های عمومی مردم اهمیتی نمی دهد، باید در انتظار کاهش مشارکت باشیم.
نتیجه نظرسنجی سال 1382 در این مورد چنین است: وقتی از مردم سؤال شد که آیا به نظر شما حکومت برای رأی و نظر مردم اهمیت زیادی قایل است؟ 34/7 درصد پاسخ دهندگان نظر مخالف و 46/7 درصد نظر موافق و 18/5 درصد تردید داشته اند. در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه مسئولان تا چه حد به خواسته های مردم توجه می کنند؟ 46/6 درصد پاسخ دهندگان معتقد بودند کمتر توجه می شود؛ 39/4 درصد گفته اند تا حدودی توجه می شود؛ و فقط 14 درصد مردم گفته اند که مسئولان توجه زیادی به خواسته های مردم دارند.(2) این آمار و ارقام هشداردهنده است و ضرورت دارد حاکمان و نخبگان توجه بیشتری به آن مبذول دارند.

دو نمونه از مشارکت فراگیر

در زمینه مشارکت، دو نمونه بسیار مهم و ارزشمندی را تجربه کرده ایم؛ یکی دوران انقلاب اسلامی و دیگری هشت سال دفاع مقدس. سال های 1356-57 را به یاد بیاوریم؛‌آن روزهایی که همه مردم در صحنه مبارزه و جهاد حضور داشتند، برای اینکه همه احساس می کردند آمال و آرزوی واحدی دارند، هدف واحدی را دنبال می کنند. همه در پی استقلال و آزاد شدن از بند استبداد و استعمار بودند. انقلاب یک مشارکت سراسری، مستمر و واقعی بود که همه مردم با دل و جان در صحنه حضور داشتند و اگر آن مشارکت عمومی و فراگیر نبود، بدون شک انقلاب پیروز نمی شد.
شبیه این مشارکت را در دفاع مقدس شاهد بودیم. در دفاع مقدس، ‌مردم احساس می کردند، منافع ملی، تمامیت ارضی، عزت و شرف و استقلال در معرض خطر قرار گرفته است و لذا همه مردم در برابر دشمن ملت و کشور و برای دستیابی به اهداف و مقاصدی که موردنظر همه مردم بود، دست به دست هم دادند و حماسه بزرگ و تاریخی را آفریدند. این دو مورد، نمونه های بسیار ارزشمند، تاریخی و گرانبهای مشارکت در کشور ما در دهه های گذشته است.
باید چه کار کنیم که آن صحنه های مشارکت تکرار شود. اگر دشمن بخواهد روزی ما را به شورای امنیت ببرد و علیه منافع ما نقشه های خود را به اجرا درآورد و خطرآفرینی کند، اگر با حضور عمومی مردم در صحنه مواجه شود، بی تردید دشمن عقب نشینی خواهد کرد. اگر مردم به همان صورت دوران انقلاب و جنگ در صحنه باشند، این حضور،‌ دشمن را مأیوس می کند و بازدارنده خواهد بود. اگر امروز شاهد یک مشارکت عام و فراگیر در کشورمان به صورتی که در ایام انقلاب و جنگ بود، باشیم، دشمن جرأت نمی کند علیه منافع ملی ما توطئه ای را به اجرا درآورد. بنابراین، نمونه های ارزشمند مشارکت درگذشته، باید به عنوان الگو همواره مدنظر ما قرار گیرد.

پی نوشت ها :

1. سمینار سراسری ائمه جمعه، با حضور ائمه جمعه
سراسر کشور، محل سابق مجلس شورای اسلامی، 24 آبان 1384.
2. نظرسنجی سراسری سال 1381-82 که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شده است.

منبع :روحانی، حسن (1388)، اندیشه های سیاسی اسلام (جلد اول: مبانی نظری) تهران: کمیل، چاپ سوم.