میزان قدرت هویدا در دربار پهلوی
درمورد نقش هویدا در روند تصمیمگیری در ساخت قدرت باید اذعان داشت که در بعضی از زمینهها، وی و وزیرانش قادر به اخذ تصمیم بودند ولی ماهیت رژیم به شکلی بود که تمام تصمیمات مهم کابینه به شاه نسبت داده میشد. در واقع
نگاهی به حدود اختیارت هویدا و نقش وی در ساخت قدرت در دربار پهلوی دوم
درمورد نقش هویدا در روند تصمیمگیری در ساخت قدرت باید اذعان داشت که در بعضی از زمینهها، وی و وزیرانش قادر به اخذ تصمیم بودند ولی ماهیت رژیم به شکلی بود که تمام تصمیمات مهم کابینه به شاه نسبت داده میشد. در واقع همه دستورات به جای اینکه از جانب نخست وزیر یا وزرای کابینه صادر شود از سوی اعلیحضرت همایونی صادر میگردید. البته شاه نیز بسیاری از اختیارات مهم کشور را به دست گرفته بود و در زمینههای سیاست خارجی، امور دفاعی و انتظامی و اطلاعات و امنیت کشور، خود اظهار نظر میکرد. و راساً تصمیم میگرفت.
بطور کلی هویدا در سه بخش عمده سیاست خارجی، امور اقتصادی و مسائل نظامی مسلوب الاختیار بود و به قول خودش «سیستم» حکومت طوری بود که نخست وزیر کشور عملاً نقشی در این سه رکن حکومت نداشت:
در زمینه سیاست خارجی میتوان گفت که دوران نخست وزیری امیرعباس هویدا یکی از آرامترین ادوار تاریخ معاصر ایران به شمار میآید. این ایام با دوره تنش زدایی در سطح جهان مقارن بود. به همین سبب روابط ایران با اکثر کشورها حسنه بود. در این دوران هرچند که پیشنهادات و توصیههای هویدا به شاه در اجرای سیاستهای خارجی بیتاثیر نبود اما با وجود این، سیاست خارجی مستقیماً زیرنظر خود شاه بود و وزیران خارجه، از غلامعباس آرام گرفته تا عباسعلی خلعتبری فقط نقش منشی و مجری اوامر ملوکانه را بازی میکردند. فقط یکی از آنها، اردشیر زاهدی کم وبیش اختیاری از خود داشت، که او هم به هویدا اعتنا نمیکرد و در مدت چند سال تصدی وزارت خارجه حتی یکبار در جلسات هیات دولت حاضر نشد! 1
بنابراین چنانچه ملاحظه شد هویدا در روند سیاست خارجی کشور نقش درجه اول را نداشت و فقط تابع سیاستهای شخص شاه بود
امیرعباس هویدا در تمام دوران صدارتش برای برقراری روابط خارجی به کشورهای مختلف سفر کرد ولی در این سفرها همیشه تابع سیاستهای شخص شاه بود و سعی میکرد در ملاقاتها و سخنرانیها خود چنین وانمود کند که در ایران شاه شخص اول مملکت است و شخص دومی هم در کار نیست بطوری که وقتی در زمان جانسون ـ رئیس جمهور وقت آمریکا ـ به آن کشور سفر کرد، رئیس جمهور آمریکا بدون اطلاع قبلی در مهمانی شامی که در سفارت ایران به افتخار هویدا برگزار شد، شرکت کرد. آمدن جانسون به مهمانی سفارت ایران به این معنی بود که دولت آمریکا میخواست هویدا را به سطح بالاترین مقام یک کشور بر کشد و با او چون رئیس یک مملکت رفتار کند. اطرافیان هویدا هم از این احترام ویژه آمریکاییها سخت خشنود شدند. اما انگار هویدا عاقلتر از همه بود. میدانست که چنین عزت و احترامی برایش بالقوه خطرناک میتواند باشد. نگران واکنش شاه بود. نحوه برخوردش با این ماجرا را میتوان تمثیلی از نحوه برخوردش با شاه دانست. گرچه از نظر کاخ سفید، دلیل محرمانه دعوت از هویدا تاکید بر این واقعیت بود که ایران صرفاً حکومت یک نفره نیست، اما پایداری هویدا در مقامش دستکم تا حدی نتیجه این واقعیت بود که او نه تنها پذیرفته بود که ایران حکومتی یک نفر است، بلکه خود منادی و مبلغ این نظریه بود.
براین اساس میبینیم که در سفرش به آمریکا به خاطر نگرانی از واکنش شاه در قبال احترامی که آمریکاییها برایش قائل شدند، نگذاشت روزنامه نگار ایرانی که همراهش به سفر آمده بود در گزارش مطبوعاتی خود به رفتار ویژه دولت آمریکا با وی اشاره کند. در نتیجه در گزارش مطبوعات ایران از این سفر هم اشارهای به عزت و احترام ویژهای که دولت آمریکا برای هویدا قایل شده بود نمییابیم. 2
بنابراین چنانچه ملاحظه شد هویدا در روند سیاست خارجی کشور نقش درجه اول را نداشت و فقط تابع سیاستهای شخص شاه بود. هویدا همیشه در سخنان خود به گفتههای شاه تاکید میکرد و حتی یک بار نیز خود تصمیمگیری نکرد. البته ناگفته نماند پیشنهادات و توصیههایی که گاهی وی به شاه میکرد، در اجرای سیاستهای شاه بیتاثیر نبود، ولی هویدا فی نفسه مایل نبود خود در این زمینه هیچ گونه نقشی را ایفا نماید.
امور اقتصادی و مالی را هم شاه شخصاً زیرنظر خود گرفته بود و وزیران مسئول این امور، جمشید آموزگار وزیر دارایی و هوشنگ انصاری وزیر اقتصاد، مستقیماً با خود شاه تماس داشتند و حضور آنها در جلسات هیات دولت بیشتر برای به امضاء رساندن تصویب نامهها یا طرح لوایحی بود که میبایست به تصویب مجلس برسد. در مسئله نفت، نه فقط نخست وزیر، بلکه دکتر اقبال مدیرعامل شرکت ملی نفت هم کمترین نقشی به عهده نداشت. جمشید آموزگار وزیر دارایی و نماینده ایران در سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) تمام مسائل نفتی را مستقیماً با شاه حل و فصل میکرد و هویدا یا دکتر اقبال در هیچ یک از مسائل حساسی که طی این سالها در روابط ایران با شرکتهای عضو کنسرسیوم نفت پیش آمد، یا تصمیماتی که وضع بازار جهانی نفت را دگرگون ساخت مورد مشورت قرار نگرفتند.
بطور کلی میتوان بیان داشت که در دوران صدارت امیرعباس هویدا مسائل مربوط به سیاست خارجی، امنیت داخلی، نفت، گاز، امور اقتصادی، انرژی اتمی و ارتش هرگز در هیات دولت بحث نمیشد
و بالاخره در مسائل نظامی، چه درمورد قراردادهای دوجانبه و چندجانبهای که بین ایران و کشورهای بزرگ یا همسایگان منعقد شده بود، و چه در صرف هزینههای هنگفت برای خرید اسلحه و تقویت و توسعه نیروهای نظامی که بخش اعظم بودجه کشور را میبلعید، جز شاه کسی صاحب اختیار نبود و مقامات کشوری یا لشکری فقط میتوانستند به سؤالاتی که خود شاه در این مورد عنوان میکرد پاسخ بدهند و در نهایت خود او بود که تصمیم میگرفت. 3 بطوری که در زمان استفاده از نیروهای ضربتی ایران برای مهار و سرکوب "جنبش مارکسیستی انقلابی ظفار" که یکی از مصادیق دکترین نیکسون در منطقه خاورمیانه بود، به رغم اهمیت این مسئله، تصمیم مربوط به ارسال نیروهای ارتش ایران به ظفار حتی یک بار هم در کابینه هویدا مورد بحث قرار نگرفت و شواهد متعددی نشان میدهد که هویدا تنها زمانی از مسئله ارسال نیروهای ایرانی خبردار شد که خبرگزاریهای بینالمللی مطالبی در این باب نوشتند.
باید خاطرنشان ساخت که به غیر از سه مورد بالا، مسائل مربوط به انرژی اتمی هم در حوزه اختیارات شاه قرار داشت و خود شخصاً تصمیم میگرفت، طوری که حتی نخست وزیر و هیات وزیران و خود رئیس سازمان انرژی اتمی از اهداف و برنامههای شاه خبر نداشتند.
بطور کلی میتوان بیان داشت که در دوران صدارت امیرعباس هویدا مسائل مربوط به سیاست خارجی، امنیت داخلی، نفت، گاز، امور اقتصادی، انرژی اتمی و ارتش هرگز در هیات دولت بحث نمیشد. وقتی بودجه اضافی در هر کدام از این زمینهها ضرورت پیدا میکرد تصویب نامهای تدوین میشد و وزرا هم همه نیک میدانستند که شاه هیچ گونه بحث و گفتگوی اعضای هیات دولت را در این زمینه برنمیتابد. مجیدی که از وزرای معتمد هویدا بود حتی مدعی است که هنگام طرح این گونه لوایح در هیات دولت، هویدا همواره جلوی هرگونه بحث جدی را میگرفت و به وزرای ناراضی فرصت بحث و اظهار نظر نمیداد. به گفته ریچارد هلمز:
« هیات دولت، زیرنظر هویدا، توانایی و نهادهای لازم برای تصمیمگیری و سیاستگذاری را پیدا کرده، ... اگر البته شاه اجازه بدهد. از سال 1342 به بعد، شاه بطور روزافزونی در مسایل و تصمیمات روزمره دولت دخالت مستقیم پیدا کرد ودیگر حاضر نیست قدرت خود را به دیگران وابگذارد.» 4
نقش هویدا در این میان منحصر به بازیگری در صحنه سیاست داخلی ایران و حضور در جلسات حزبی یا نمایشات انتخاباتی بود. وی در سمت نخست وزیری برای خود مقام دوم کشور را در نظر میگرفت و چون میدانست در سیستم حکومتی پادشاهی ایران، شاه در کشور هم به امور سلطنت میپردازد و هم اداره حکومت، لذا هیچ وقت برای خود مقامی فراتر از شاه درنظر نمیگرفت تا مورد غضب وی قرار نگیرد. وشاه هم از اینکه چنین نخست وزیر مطیع وحرفشنو داشت، احساس رضایت میکرد.
امیرعباس هویدا در تمام دوران صدارتش برای برقراری روابط خارجی به کشورهای مختلف سفر کرد ولی در این سفرها همیشه تابع سیاستهای شخص شاه بود و سعی میکرد در ملاقاتها و سخنرانیها خود چنین وانمود کند که در ایران شاه شخص اول مملکت است و شخص دومی هم در کار نیست
شاه نمیتوانست بهتر از هویدا کسی را در تشکیلات اداری و رجال سیاسی اطراف خود پیدا کند، هویدا اهل مشاجره نبود وتلاش میکرد به هر نحوی که شده دل همه را بدست آورد و در این زمینه البته دیدگاههای شاه را بر هر چیز دیگری ترجیح میداد. هویدا مطیع اوامر شاه بود، برخلاف دیگران تلاش نمیکرد برای اینکه موقعیت خود را تحکیم نماید مستقیماً به افراد حقیقی و یا حقوقی دول دیگر مراجعه نماید و یا اینکه حداقل این کار را به گونهای انجام نمیداد که موجب جلب توجه شود. هویدا زرنگتر از آن بود که همه تصور میکردند. او خود را مجری منویات شاه میدانست. بطوری که مطمئنترین و در عین حال بیآزارترین فردی بود که شاه میتوانست به وی اعتماد نماید و در این راه البته از تقویت او فروگذار نمیکرد. منافع کنسرسیوم نفتی و محافل اقتصادی بینالمللی نیز در گرو دوام نخست وزیری هویدا بود؛ مردی زیرک که در کسوت سادگی کار خود را میکرد و مشکلات کشور را به گردن شاه میانداخت و خود را صرفاً مجری اوامر ملوکانه قلمداد مینمود و با حقارتی که در شأن او بود خود را رئیس دفتر شاه میخواند. خسرو معتضد در این باره میگوید:
« در این دوران محور و مرکز ثقل مملکت همچنان شاه و دربار او بود و اراده شخص شاه بود که به تمام امور کشور نظارت، مداخله و سلطه مستقیم داشت. هویدا به تدریج به مقام منشی و رئیس دفتر شاه تنزل مقام یافته و خود او نیز از آنجا که رسیدن به مقام نخست وزیری برایش بسیار شگفتانگیز و باور نکردنی بود این تنزل مقام از ریاست هیات وزیران را به مرتبه ریاست دفتر خصوصی اعلیحضرت و ابلاغ نظرات مبارک ایشان به هیات دولت را به طیب خاطر پذیرفته بود و بدان مباهی بود.» 5
نتیجه: هویدا با وجود آنکه 13 سال بر مسند قدرت و در واقع شخص دوم مملکت بود، ولی نتوانست تاثیرگذاری عمدهای بر تصمیمات شاه داشته باشد. لیکن از خصیصهیی خاص همچون زیرکی در درک آنچه شاه میخواست و نوعی احساس زیرکانه در مورد حال و هوای سیاسی مملکت برخوردار بود. در واقع وی بیشتر شرایط را برای بهتر حکومت کردن و سود بردن باندهای درون دربار از جمله خانواده پهلوی و خصوصاً شبکه گسترده اشرف و فرح فراهم میکرد و رضایت خاطر اعضای خاندان پهلوی از وی باعث ماندگاری وی بر اریکه قدرت میشد.
1- محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، جلد اول، تهران: نشر علم، 1372، ص518.
2- عباس میلانی، معمای هویدا، چاپ شانزدهم، تهران: نشر اختران، 1385، ص312.
3- محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، جلد اول، تهران: نشر علم، 1372، ص519.
4- عباس میلانی، پیشین، ص360.
5- خسرو معتضد، هویدا سیاستمدار پیپ، عصا، گل ارکیده، جلد دوم، تهران: زرین، 1378، ص645.
درمورد نقش هویدا در روند تصمیمگیری در ساخت قدرت باید اذعان داشت که در بعضی از زمینهها، وی و وزیرانش قادر به اخذ تصمیم بودند ولی ماهیت رژیم به شکلی بود که تمام تصمیمات مهم کابینه به شاه نسبت داده میشد. در واقع همه دستورات به جای اینکه از جانب نخست وزیر یا وزرای کابینه صادر شود از سوی اعلیحضرت همایونی صادر میگردید. البته شاه نیز بسیاری از اختیارات مهم کشور را به دست گرفته بود و در زمینههای سیاست خارجی، امور دفاعی و انتظامی و اطلاعات و امنیت کشور، خود اظهار نظر میکرد. و راساً تصمیم میگرفت.
بطور کلی هویدا در سه بخش عمده سیاست خارجی، امور اقتصادی و مسائل نظامی مسلوب الاختیار بود و به قول خودش «سیستم» حکومت طوری بود که نخست وزیر کشور عملاً نقشی در این سه رکن حکومت نداشت:
در زمینه سیاست خارجی میتوان گفت که دوران نخست وزیری امیرعباس هویدا یکی از آرامترین ادوار تاریخ معاصر ایران به شمار میآید. این ایام با دوره تنش زدایی در سطح جهان مقارن بود. به همین سبب روابط ایران با اکثر کشورها حسنه بود. در این دوران هرچند که پیشنهادات و توصیههای هویدا به شاه در اجرای سیاستهای خارجی بیتاثیر نبود اما با وجود این، سیاست خارجی مستقیماً زیرنظر خود شاه بود و وزیران خارجه، از غلامعباس آرام گرفته تا عباسعلی خلعتبری فقط نقش منشی و مجری اوامر ملوکانه را بازی میکردند. فقط یکی از آنها، اردشیر زاهدی کم وبیش اختیاری از خود داشت، که او هم به هویدا اعتنا نمیکرد و در مدت چند سال تصدی وزارت خارجه حتی یکبار در جلسات هیات دولت حاضر نشد! 1
بنابراین چنانچه ملاحظه شد هویدا در روند سیاست خارجی کشور نقش درجه اول را نداشت و فقط تابع سیاستهای شخص شاه بود
براین اساس میبینیم که در سفرش به آمریکا به خاطر نگرانی از واکنش شاه در قبال احترامی که آمریکاییها برایش قائل شدند، نگذاشت روزنامه نگار ایرانی که همراهش به سفر آمده بود در گزارش مطبوعاتی خود به رفتار ویژه دولت آمریکا با وی اشاره کند. در نتیجه در گزارش مطبوعات ایران از این سفر هم اشارهای به عزت و احترام ویژهای که دولت آمریکا برای هویدا قایل شده بود نمییابیم. 2
بنابراین چنانچه ملاحظه شد هویدا در روند سیاست خارجی کشور نقش درجه اول را نداشت و فقط تابع سیاستهای شخص شاه بود. هویدا همیشه در سخنان خود به گفتههای شاه تاکید میکرد و حتی یک بار نیز خود تصمیمگیری نکرد. البته ناگفته نماند پیشنهادات و توصیههایی که گاهی وی به شاه میکرد، در اجرای سیاستهای شاه بیتاثیر نبود، ولی هویدا فی نفسه مایل نبود خود در این زمینه هیچ گونه نقشی را ایفا نماید.
امور اقتصادی و مالی را هم شاه شخصاً زیرنظر خود گرفته بود و وزیران مسئول این امور، جمشید آموزگار وزیر دارایی و هوشنگ انصاری وزیر اقتصاد، مستقیماً با خود شاه تماس داشتند و حضور آنها در جلسات هیات دولت بیشتر برای به امضاء رساندن تصویب نامهها یا طرح لوایحی بود که میبایست به تصویب مجلس برسد. در مسئله نفت، نه فقط نخست وزیر، بلکه دکتر اقبال مدیرعامل شرکت ملی نفت هم کمترین نقشی به عهده نداشت. جمشید آموزگار وزیر دارایی و نماینده ایران در سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) تمام مسائل نفتی را مستقیماً با شاه حل و فصل میکرد و هویدا یا دکتر اقبال در هیچ یک از مسائل حساسی که طی این سالها در روابط ایران با شرکتهای عضو کنسرسیوم نفت پیش آمد، یا تصمیماتی که وضع بازار جهانی نفت را دگرگون ساخت مورد مشورت قرار نگرفتند.
بطور کلی میتوان بیان داشت که در دوران صدارت امیرعباس هویدا مسائل مربوط به سیاست خارجی، امنیت داخلی، نفت، گاز، امور اقتصادی، انرژی اتمی و ارتش هرگز در هیات دولت بحث نمیشد
و بالاخره در مسائل نظامی، چه درمورد قراردادهای دوجانبه و چندجانبهای که بین ایران و کشورهای بزرگ یا همسایگان منعقد شده بود، و چه در صرف هزینههای هنگفت برای خرید اسلحه و تقویت و توسعه نیروهای نظامی که بخش اعظم بودجه کشور را میبلعید، جز شاه کسی صاحب اختیار نبود و مقامات کشوری یا لشکری فقط میتوانستند به سؤالاتی که خود شاه در این مورد عنوان میکرد پاسخ بدهند و در نهایت خود او بود که تصمیم میگرفت. 3 بطوری که در زمان استفاده از نیروهای ضربتی ایران برای مهار و سرکوب "جنبش مارکسیستی انقلابی ظفار" که یکی از مصادیق دکترین نیکسون در منطقه خاورمیانه بود، به رغم اهمیت این مسئله، تصمیم مربوط به ارسال نیروهای ارتش ایران به ظفار حتی یک بار هم در کابینه هویدا مورد بحث قرار نگرفت و شواهد متعددی نشان میدهد که هویدا تنها زمانی از مسئله ارسال نیروهای ایرانی خبردار شد که خبرگزاریهای بینالمللی مطالبی در این باب نوشتند.
باید خاطرنشان ساخت که به غیر از سه مورد بالا، مسائل مربوط به انرژی اتمی هم در حوزه اختیارات شاه قرار داشت و خود شخصاً تصمیم میگرفت، طوری که حتی نخست وزیر و هیات وزیران و خود رئیس سازمان انرژی اتمی از اهداف و برنامههای شاه خبر نداشتند.
بطور کلی میتوان بیان داشت که در دوران صدارت امیرعباس هویدا مسائل مربوط به سیاست خارجی، امنیت داخلی، نفت، گاز، امور اقتصادی، انرژی اتمی و ارتش هرگز در هیات دولت بحث نمیشد. وقتی بودجه اضافی در هر کدام از این زمینهها ضرورت پیدا میکرد تصویب نامهای تدوین میشد و وزرا هم همه نیک میدانستند که شاه هیچ گونه بحث و گفتگوی اعضای هیات دولت را در این زمینه برنمیتابد. مجیدی که از وزرای معتمد هویدا بود حتی مدعی است که هنگام طرح این گونه لوایح در هیات دولت، هویدا همواره جلوی هرگونه بحث جدی را میگرفت و به وزرای ناراضی فرصت بحث و اظهار نظر نمیداد. به گفته ریچارد هلمز:
« هیات دولت، زیرنظر هویدا، توانایی و نهادهای لازم برای تصمیمگیری و سیاستگذاری را پیدا کرده، ... اگر البته شاه اجازه بدهد. از سال 1342 به بعد، شاه بطور روزافزونی در مسایل و تصمیمات روزمره دولت دخالت مستقیم پیدا کرد ودیگر حاضر نیست قدرت خود را به دیگران وابگذارد.» 4
نقش هویدا در این میان منحصر به بازیگری در صحنه سیاست داخلی ایران و حضور در جلسات حزبی یا نمایشات انتخاباتی بود. وی در سمت نخست وزیری برای خود مقام دوم کشور را در نظر میگرفت و چون میدانست در سیستم حکومتی پادشاهی ایران، شاه در کشور هم به امور سلطنت میپردازد و هم اداره حکومت، لذا هیچ وقت برای خود مقامی فراتر از شاه درنظر نمیگرفت تا مورد غضب وی قرار نگیرد. وشاه هم از اینکه چنین نخست وزیر مطیع وحرفشنو داشت، احساس رضایت میکرد.
امیرعباس هویدا در تمام دوران صدارتش برای برقراری روابط خارجی به کشورهای مختلف سفر کرد ولی در این سفرها همیشه تابع سیاستهای شخص شاه بود و سعی میکرد در ملاقاتها و سخنرانیها خود چنین وانمود کند که در ایران شاه شخص اول مملکت است و شخص دومی هم در کار نیست
شاه نمیتوانست بهتر از هویدا کسی را در تشکیلات اداری و رجال سیاسی اطراف خود پیدا کند، هویدا اهل مشاجره نبود وتلاش میکرد به هر نحوی که شده دل همه را بدست آورد و در این زمینه البته دیدگاههای شاه را بر هر چیز دیگری ترجیح میداد. هویدا مطیع اوامر شاه بود، برخلاف دیگران تلاش نمیکرد برای اینکه موقعیت خود را تحکیم نماید مستقیماً به افراد حقیقی و یا حقوقی دول دیگر مراجعه نماید و یا اینکه حداقل این کار را به گونهای انجام نمیداد که موجب جلب توجه شود. هویدا زرنگتر از آن بود که همه تصور میکردند. او خود را مجری منویات شاه میدانست. بطوری که مطمئنترین و در عین حال بیآزارترین فردی بود که شاه میتوانست به وی اعتماد نماید و در این راه البته از تقویت او فروگذار نمیکرد. منافع کنسرسیوم نفتی و محافل اقتصادی بینالمللی نیز در گرو دوام نخست وزیری هویدا بود؛ مردی زیرک که در کسوت سادگی کار خود را میکرد و مشکلات کشور را به گردن شاه میانداخت و خود را صرفاً مجری اوامر ملوکانه قلمداد مینمود و با حقارتی که در شأن او بود خود را رئیس دفتر شاه میخواند. خسرو معتضد در این باره میگوید:
« در این دوران محور و مرکز ثقل مملکت همچنان شاه و دربار او بود و اراده شخص شاه بود که به تمام امور کشور نظارت، مداخله و سلطه مستقیم داشت. هویدا به تدریج به مقام منشی و رئیس دفتر شاه تنزل مقام یافته و خود او نیز از آنجا که رسیدن به مقام نخست وزیری برایش بسیار شگفتانگیز و باور نکردنی بود این تنزل مقام از ریاست هیات وزیران را به مرتبه ریاست دفتر خصوصی اعلیحضرت و ابلاغ نظرات مبارک ایشان به هیات دولت را به طیب خاطر پذیرفته بود و بدان مباهی بود.» 5
نتیجه: هویدا با وجود آنکه 13 سال بر مسند قدرت و در واقع شخص دوم مملکت بود، ولی نتوانست تاثیرگذاری عمدهای بر تصمیمات شاه داشته باشد. لیکن از خصیصهیی خاص همچون زیرکی در درک آنچه شاه میخواست و نوعی احساس زیرکانه در مورد حال و هوای سیاسی مملکت برخوردار بود. در واقع وی بیشتر شرایط را برای بهتر حکومت کردن و سود بردن باندهای درون دربار از جمله خانواده پهلوی و خصوصاً شبکه گسترده اشرف و فرح فراهم میکرد و رضایت خاطر اعضای خاندان پهلوی از وی باعث ماندگاری وی بر اریکه قدرت میشد.
1- محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، جلد اول، تهران: نشر علم، 1372، ص518.
2- عباس میلانی، معمای هویدا، چاپ شانزدهم، تهران: نشر اختران، 1385، ص312.
3- محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، جلد اول، تهران: نشر علم، 1372، ص519.
4- عباس میلانی، پیشین، ص360.
5- خسرو معتضد، هویدا سیاستمدار پیپ، عصا، گل ارکیده، جلد دوم، تهران: زرین، 1378، ص645.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}