پیوست فرهنگی، چرا و چگونه؟
نوشتاری از حجت الاسلام و المسلمین عبدالعلی رضایی (مجری طرح پیوست فرهنگی در دبیرخانهی شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای تخصصی حوزوی)
نویسنده: حجت الاسلام والمسلمین عبدالعلی رضایی
نوشتاری از حجت الاسلام و المسلمین عبدالعلی رضایی (مجری طرح پیوست فرهنگی در دبیرخانهی شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای تخصصی حوزوی)
مقولهی پیوست فرهنگی بر اساس رویکرد فرهنگ محور در جمهوری اسلامی ایران و بنیان مذهبی آن مورد توجه قرار گرفته است است. این مقوله با بهره گیری از ایدئولوژی پیشرفته و مطابق با شرایط زمان و مکان، زمینه را برای تحقق آرمان های شیعی در علم اجتماعی فراهم می آورد.
پیوست فرهنگی نیازمند یک سری ابزارهای و الزامات نظری است که مسئولین در طی 30 سال گذشته، دقت کافی به آن نداشته اند، لذا مقام معظم رهبری با توجه به فرآیند بسیار طولانی رسیدن به تمدن دینی، لزوم جهت گیری فرهنگی در تمدن سازی را مدنظر قرار داده و مفاهیم چون نقشهی جامع علمی کشور و مهندسی فرهنگی را مطرح کرده اند. در فرهنگ دینی حال حاضر احکام و مسائل اخلاقی در حوزه ی فردی است، اما خلأ عظیمی در حوزه ی اجتماعی این فرهنگ وجود داشته و نیازمند تحول عظیمی در حوزه و دانشگاه است.
اما تا وقوع آن تحول نباید اجازه داد که فرهنگ غربی در جامعه نفوذ کرده و شبیخون فرهنگی و جنگ نرم همه جانبه ی دشمن به نتیجه برسد. لذا برای مقابله این جریان مخرب غربی، تهیه ی پیوست فرهنگی در حوزه های مختلف مطرح گردید. برای نمونه باید مسجد به عنوان عنصر اصلی فرهنگی در کالبد شهر و در حوزه ی شهرسازی، مطرح گشته و یا بررسی تبعات فرهنگی در ساخت یک جاده و یا بزرگراه مدنظر قرار گیرد.
در اصل دو ملاحظه در امر پیوست فرهنگی وجود دارد: در درجه ی اول بازدارندگی از ورود فرهنگ مخرب و در ثانی پیش برندگی نسبت به فرهنگ مطلوب است.
نکتهی قابل توجه آن است که چون زیر ساخت ها برای تهیه ی پیوست در همه ی طرح ها ایجاد نشده، به ناچار باید به طرح های مهم پرداخت. لذا طرحهای مهم باید تعریف شوند. برای مثال می توان با توجه به هزینه های طرح ها، اهمیت آن ها را تعیین کردند. اما بعضی از طرح ها همچون رستوران پدیدهی شاندیز بسیار کوچک هستند، ولی عوارض آن ها گاه از طرح های بسیار عظیم بیشتر است. بنابراین باید موضوعات به لحاظ اهمیت و اولویت تعیین شود.
در بحث پیوست فرهنگی هم به درون و هم به بیرون موضوعات پرداخته می شود. علاوه بر آن مسائل ارتباطی و متغیرهای ارتباطی مثل قانون گذاری و استانداردسازی ها در آن حائز اهمیت هستند. بنابراین بسیاری از نسبت ها می بایست در پیوست فرهنگی بررسی شود.
برای مثال، اینکه یک طرح چه تغییرات جمعیتی ایجاد کرده و یا پیامدهای فرهنگی در پیرامون خود دارد. همچنین بررسی پیامدهای درونی یک طرح که در طرحی مانند مسکن سازی انبوه، شامل روابطی است که دورن سیستم وجود دارد، مثل نوع معماری و یا رابطه خانواده با همسایه ها. در این راستا برای نمونه حوزهی علمیه باید موضوع مسکن متعالی را در فضای ارتباطی درون و بیرون موضوعی مدنظر قرار داده و اصول آن را تولید کند.
برای تهیهی پیوست، سؤالاتی باید پرسیده شود که خصوصیات فرهنگی را روشن کرده و موجب تأمل در پیامدها شود تا بدون یافتن راه حل برای پیامدهای یک طرح مخرب، اجازه ی اجرای طرح داده نشود. در این زمینه یک سری سؤالات عام وجود دارد که مکان جغرافیایی و آب و هوایی و... را مدنظر قرار داده و بیشتر به فضای بیرونی توجه می کند؛ مثلاً برای تأسیس دانشگاه به غیر از روابط درونی، سؤال از اینکه چه تأثیری بر جامعهی پیرامونی خود دارد، مطرح می شود؛ در نتیجه ممکن است به این دلیل که تأسیس دانشگاه، وضعیت بومی منطقه را به لحاظ اخلاقی تخریب می کند، تصمیم بر این شود که نباید دانشگاه تأسیس شود و اگر چنین کاری باید انجام گیرد، نباید دانشگاهی مختلط باشد. البته سؤالات درونی نیز برای تهیهی پیوست مورد نیاز است که به خصوصیات پروژه اشاره دارد.
برای ارزیابی فرهنگی طرح های مختلف نیاز به شاخص وجود دارد که در نظام نامهی پیوست فرهنگی آورده شده است. در این راستا تا پنج سال باید ظرفیت سازی شود؛ البته شیب این کار باید آرام بوده و در آن، باید استانداردها را پایین گرفت، وگرنه همه رد می شوند. در پایان سال پنجم اگر پروژه ای بالاتر از یک حدی نمره آورد، قبول شود. بنابراین این کار نیازمند یک نظام ارزیابی و اندازه گیری همراه با شاخص مناسب است. شاخص ها نیز نیازمند استاندارد می باشد.
بدین ترتیب باید قوه قضائیه، قانون متناسب با پیوست فرهنگی وضع شود تا با پیگیری های قانونی بتوان جلوی طرح هایی که خلاف استاندارد اجرا شده و حاضر به اصلاح آن نیستند، گرفته شود. این کار درست مانند کار سازمان محیط زیست است. یعنی همان طور که اگر احداث کارخانه ای آلودگی به همراه داشته باشد، محیط زیست جلوی آن را می گیرد، در اینجا هم به همین صورت باید استانداردها باید رعایت شود و در هنگام اجرای طرح نیز نظارت شود و اگر پس از اجرای مشخص شود که از مسیر خارج شده است، در صورت عدم ترمیم در آن بسته شود. بنابراین بخش دیگر مورد نیاز در این حوزه، بخشی برای بازنگری در قوانین و ایجاد قوانین جدید است؛ چرا که قانون ضمان حضور فرهنگ دینی در امور بوده و باید ضمانت اجرایی به صورتی شیب دار از طرف قوه قضائیه و قوه ی مقننه ایجاد گردد.
در نهایت بد نیست به ستادی که به منظور تحقق پیوست فرهنگی، در شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شده است، اشاره ای شود. این سامانه ای به عنوان مرکز راهبردی پیوست فرهنگی، وظیفه ی عملیاتی نداشته و تنها به عنوان مغز متفکر در 32 وزارت خانه، معاونت ها و مراکز مشاوره ی وظایف ستاد مذکور عبارتند از:
طراحی الگوی کلان پیوست نگاری
طراحی شاخصه ها
طراحی فرم ها و نظام سوالات بر اساس الگوی کلان پیوست نگاری شامل:
- سؤالهای عمومی
- سؤالهای ناظر به پیامد فرهنگی
- سؤالهای مربوط به راهکارها
- ابلاغ فرم ها و پرسشنامه به لایه های پایین تر برای اجرایی شدن
- نظارت و ارزیابی
منبع: http://rajanews.com/
مقولهی پیوست فرهنگی بر اساس رویکرد فرهنگ محور در جمهوری اسلامی ایران و بنیان مذهبی آن مورد توجه قرار گرفته است است. این مقوله با بهره گیری از ایدئولوژی پیشرفته و مطابق با شرایط زمان و مکان، زمینه را برای تحقق آرمان های شیعی در علم اجتماعی فراهم می آورد.
پیوست فرهنگی نیازمند یک سری ابزارهای و الزامات نظری است که مسئولین در طی 30 سال گذشته، دقت کافی به آن نداشته اند، لذا مقام معظم رهبری با توجه به فرآیند بسیار طولانی رسیدن به تمدن دینی، لزوم جهت گیری فرهنگی در تمدن سازی را مدنظر قرار داده و مفاهیم چون نقشهی جامع علمی کشور و مهندسی فرهنگی را مطرح کرده اند. در فرهنگ دینی حال حاضر احکام و مسائل اخلاقی در حوزه ی فردی است، اما خلأ عظیمی در حوزه ی اجتماعی این فرهنگ وجود داشته و نیازمند تحول عظیمی در حوزه و دانشگاه است.
اما تا وقوع آن تحول نباید اجازه داد که فرهنگ غربی در جامعه نفوذ کرده و شبیخون فرهنگی و جنگ نرم همه جانبه ی دشمن به نتیجه برسد. لذا برای مقابله این جریان مخرب غربی، تهیه ی پیوست فرهنگی در حوزه های مختلف مطرح گردید. برای نمونه باید مسجد به عنوان عنصر اصلی فرهنگی در کالبد شهر و در حوزه ی شهرسازی، مطرح گشته و یا بررسی تبعات فرهنگی در ساخت یک جاده و یا بزرگراه مدنظر قرار گیرد.
در اصل دو ملاحظه در امر پیوست فرهنگی وجود دارد: در درجه ی اول بازدارندگی از ورود فرهنگ مخرب و در ثانی پیش برندگی نسبت به فرهنگ مطلوب است.
نکتهی قابل توجه آن است که چون زیر ساخت ها برای تهیه ی پیوست در همه ی طرح ها ایجاد نشده، به ناچار باید به طرح های مهم پرداخت. لذا طرحهای مهم باید تعریف شوند. برای مثال می توان با توجه به هزینه های طرح ها، اهمیت آن ها را تعیین کردند. اما بعضی از طرح ها همچون رستوران پدیدهی شاندیز بسیار کوچک هستند، ولی عوارض آن ها گاه از طرح های بسیار عظیم بیشتر است. بنابراین باید موضوعات به لحاظ اهمیت و اولویت تعیین شود.
در بحث پیوست فرهنگی هم به درون و هم به بیرون موضوعات پرداخته می شود. علاوه بر آن مسائل ارتباطی و متغیرهای ارتباطی مثل قانون گذاری و استانداردسازی ها در آن حائز اهمیت هستند. بنابراین بسیاری از نسبت ها می بایست در پیوست فرهنگی بررسی شود.
برای مثال، اینکه یک طرح چه تغییرات جمعیتی ایجاد کرده و یا پیامدهای فرهنگی در پیرامون خود دارد. همچنین بررسی پیامدهای درونی یک طرح که در طرحی مانند مسکن سازی انبوه، شامل روابطی است که دورن سیستم وجود دارد، مثل نوع معماری و یا رابطه خانواده با همسایه ها. در این راستا برای نمونه حوزهی علمیه باید موضوع مسکن متعالی را در فضای ارتباطی درون و بیرون موضوعی مدنظر قرار داده و اصول آن را تولید کند.
برای تهیهی پیوست، سؤالاتی باید پرسیده شود که خصوصیات فرهنگی را روشن کرده و موجب تأمل در پیامدها شود تا بدون یافتن راه حل برای پیامدهای یک طرح مخرب، اجازه ی اجرای طرح داده نشود. در این زمینه یک سری سؤالات عام وجود دارد که مکان جغرافیایی و آب و هوایی و... را مدنظر قرار داده و بیشتر به فضای بیرونی توجه می کند؛ مثلاً برای تأسیس دانشگاه به غیر از روابط درونی، سؤال از اینکه چه تأثیری بر جامعهی پیرامونی خود دارد، مطرح می شود؛ در نتیجه ممکن است به این دلیل که تأسیس دانشگاه، وضعیت بومی منطقه را به لحاظ اخلاقی تخریب می کند، تصمیم بر این شود که نباید دانشگاه تأسیس شود و اگر چنین کاری باید انجام گیرد، نباید دانشگاهی مختلط باشد. البته سؤالات درونی نیز برای تهیهی پیوست مورد نیاز است که به خصوصیات پروژه اشاره دارد.
برای ارزیابی فرهنگی طرح های مختلف نیاز به شاخص وجود دارد که در نظام نامهی پیوست فرهنگی آورده شده است. در این راستا تا پنج سال باید ظرفیت سازی شود؛ البته شیب این کار باید آرام بوده و در آن، باید استانداردها را پایین گرفت، وگرنه همه رد می شوند. در پایان سال پنجم اگر پروژه ای بالاتر از یک حدی نمره آورد، قبول شود. بنابراین این کار نیازمند یک نظام ارزیابی و اندازه گیری همراه با شاخص مناسب است. شاخص ها نیز نیازمند استاندارد می باشد.
بدین ترتیب باید قوه قضائیه، قانون متناسب با پیوست فرهنگی وضع شود تا با پیگیری های قانونی بتوان جلوی طرح هایی که خلاف استاندارد اجرا شده و حاضر به اصلاح آن نیستند، گرفته شود. این کار درست مانند کار سازمان محیط زیست است. یعنی همان طور که اگر احداث کارخانه ای آلودگی به همراه داشته باشد، محیط زیست جلوی آن را می گیرد، در اینجا هم به همین صورت باید استانداردها باید رعایت شود و در هنگام اجرای طرح نیز نظارت شود و اگر پس از اجرای مشخص شود که از مسیر خارج شده است، در صورت عدم ترمیم در آن بسته شود. بنابراین بخش دیگر مورد نیاز در این حوزه، بخشی برای بازنگری در قوانین و ایجاد قوانین جدید است؛ چرا که قانون ضمان حضور فرهنگ دینی در امور بوده و باید ضمانت اجرایی به صورتی شیب دار از طرف قوه قضائیه و قوه ی مقننه ایجاد گردد.
در نهایت بد نیست به ستادی که به منظور تحقق پیوست فرهنگی، در شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شده است، اشاره ای شود. این سامانه ای به عنوان مرکز راهبردی پیوست فرهنگی، وظیفه ی عملیاتی نداشته و تنها به عنوان مغز متفکر در 32 وزارت خانه، معاونت ها و مراکز مشاوره ی وظایف ستاد مذکور عبارتند از:
طراحی الگوی کلان پیوست نگاری
طراحی شاخصه ها
طراحی فرم ها و نظام سوالات بر اساس الگوی کلان پیوست نگاری شامل:
- سؤالهای عمومی
- سؤالهای ناظر به پیامد فرهنگی
- سؤالهای مربوط به راهکارها
- ابلاغ فرم ها و پرسشنامه به لایه های پایین تر برای اجرایی شدن
- نظارت و ارزیابی
منبع: http://rajanews.com/
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}