نویسنده: حسن روحانی




 

زیر عنوان

استراتژی جمهوری اسلامی ایران در برابر تهدیدات اخیر امریکا
همان گونه که مستحضرید، رئیس جمهور امریکا در ماه گذشته، 29 ژانویه 2002(9 بهمن 1380)طی نطقی در کنگره، با لحن توهین آمیزی جمهوری اسلامی ایران را تهدید کرد و اتهاماتی بی اساس و تکراری به دولت اسلامی ایران وارد نمود. (1) به دلیل شرایط جدید بین المللی و تهدیدات بی سابقه اخیر امریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران، ‌ضروری است نوع تهدید و شیوه مقابله با آن مورد بحث و بررسی قرار گیرد. برای بیان وضعیت موجود و تشریح تهدیدی که پیش رو داریم، به عنوان مقدمه بحث، در ابتدا به فضای امنیتی امریکا قبل از 11 سپتامبر اشاره می شود.
استراتژی امنیت ملی امریکا تا سال 1991 بر مبنای وجود دو ابرقدرت جهانی تعیین شده بود. مبنای این استراتژی نیز حداقل، نوعی توازن قوا بین دو قطب جهانی و حداکثر، تفوق بر رقیب بود. بعد از فروپاشی شوروی که مبدأ آن را فرو ریختن دیوار برلین می دانند، موضوع اساسی در بحث امنیت ملی، مسئله طراحی امنیت بر اساس جهان تک قطبی بود. بنابراین، لازم بود استراتژی نوینی برای امنیت ملی امریکا طراحی شود. مقامات سیاسی- امنیتی امریکا در این زمینه چنین می گویند:
«ما وارد دورانی شده ایم که باید بسیاری از نظرات اساسی که در آب های یخ زده جنگ سرد ما را هدایت کردند، مورد بازنگری قرار گیرند. ده سال پس از فرو ریختن دیوار برلین، یک شروع ناکافی در این بازنگری آغاز شد. بسیاری از واقعیت های نظامی، در حال دگرگونی است و این امر اندیشه ای جدی و متمرکز را می طلبد. واکنش ذهنی گذشته و عملکردی که پایه های استراتژیک ایالات متحده را در دوران جنگ سرد تشکیل می داد و ساختار نیروها بر آن مبتنی بود، برای عصری که فرا می رسد، مناسب نیست. امنیت و صلح نسبی در قرن آینده، به پاسخ امریکا و دیگر کشورها نسبت به روندهای در حال تغییر بستگی خواهد داشت. »(2)

استراتژی امریکا پس از جنگ سرد

مقامات سیاسی- امنیتی امریکا به معروف ترین استراتژیست های خود سه سال فرصت دادند تا شرایط جدید جهانی را بررسی و استراتژی جدید امنیت ملی امریکا را تدوین کنند. بررسی این گزارش به طور رسمی از سال 1998 شروع شد و تا سال 2001 ادامه یافت. (3) بخشی از این مجموعه گزارش، طبقه بندی شده و در اختیار پنتاگون، شورای امنیت ملی امریکا و کنگره است، اما بخشی دیگر که غیرطبقه بندی شده و آشکار است، به صورت چند مجلد کتاب منتشر شده است. برای روشن شدن فضای امنیتی امریکا قبل از حادثه 20 شهریور، به چند قسمت کوتاه این گزارش اشاره می شود.

تفوّق امریکا در فنّاوری پیشرفته

در بخشی از این گزارش آمده است که امریکا از لحاظ فنّاوری پیشرفته باید همواره به عنوان قدرت برتر باقی بماند و نباید به هیچ کشور صنعتی پیشرفته اجازه دهد تا در فنّاوری های پیشرفته با امریکا قدرت رقابت داشته باشد. استراتژی پیش بینی شده در سال 1992 که توسط پل ولفوویتز(4) و لوئیس لیبی(5)پیشنهاد شده، بدین شرح است:
«امریکا باید از تسلط هر دولت معارض به مناطقی که منابع طبیعی آن مناطق به آن دولت اجازه دستیابی به قدرت قابل توجهی را می دهد، جلوگیری نماید. علاوه بر این، دولت امریکا باید از تلاش هر کشور پیشرفته صنعتی در جهت به چالش طلبیدن رهبریت امریکا و برهم زدن نظم اقتصادی و سیاسی تثبیت شده کنونی ممانعت به عمل آورد. همچنین اقدام لازم را در جهت جلوگیری از ظهور هر رقیب بالقوه برای این کشور در صحنه جهانی مبذول دارد. »(6)
البته در بحث فنّاوری، از میکروالکترومکانیک به عنوان فنّاوری جدیدی که در صنعت نظامی کاربرد مهمی دارد، یاد شده است. این فنّاوری حتی می تواند نقشی برتر از آنچه امروز به عنوان سلاح های کشتار جمعی مطرح می شود، داشته باشد. این فنّاوری می تواند تجهیزات نوینی را به وجود آورد و لذا بر تفوّق امریکا بر دیگران در این فنّاوری تأکید شده است.
«مخالفان می کوشند فنّاوری فعلی ایالات متحده را مغلوب کنند، راه ها و فنّاوری های نوین به کارگیری سلاح های موجود، ادامه برتری کنونی امریکا را تضمین می کند. برای مثال به کار گرفتن ابزارهای میکروالکترومکانیکی در فنّاوری نظامی ایالات متحده می تواند برتری های کیفی مهم و جدیدی را در دامنه ای گسترده از توانایی ها فراهم آورد. زیرا توانمندی های جدید اطلاعات و ضد اطلاعات که از فنّاوری زیستی (بیوتکنولوژی)سرچشمه می گیرند(از جمله استفاده از حشرات برای مقاصد معین) ممکن است در آینده ممنوع شوند»(7).
ضمناً هشدار داده شده که آنچه امروز به عنوان فنّاوری پیشرفته در جهان مطرح است، ممکن است در سال 2015 یعنی 14 سال دیگر، در اختیار بسیاری از کشورهای در حال رشد قرار گیرد، بنابراین، امریکا باید به فکر ابزار نوینی در زمینه فنّاوری پیشرفته باشد.
«امروز کشورهای بسیاری برای به دست آوردن سلاح های مدرن از راهبردهای خاص پیروی خواهند کرد. تا سال2015، این جنگ افزارها دیگر فنّاوری برتر به شمار نخواهند آمد و ممکن است به صورت گسترده در دسترس قرار گیرند و در جنگ های محلی نقشی تعیین کننده داشته باشند. »(8)
یکی از نکات جالب در گزارش مربوط به استراتژی جدید امنیت ملی امریکا اینکه از مخالفانی که به قصد انکار برتری ایالات متحده امریکا فعالیت می کنند، به عنوان مخالفان امریکا تعبیر شده است. یعنی اساساً از دید اینها هر کشور و یا قدرتی که در دنیا فکر می کند که امریکا برتر نیست و با آن رقابت می کند، به عنوان مخالف ایالات متحده امریکا تلقی می شود. (9)

تسلیحات کشتار جمعی

در این گزارش، در زمینه جنگ افزارهای کشتارجمعی بحث مفصلی شده است. از دید تدوین کنندگان این گزارش، گرچه دستیابی به جنگ افزار هسته ای ممکن است به زودی برای کشورهای در حال توسعه امکان پذیر نباشد، اما سلاح شیمیایی و میکروبی به راحتی برای این کشورها قابل دسترسی است و این مسئله می تواند همراه با فنّاوری موشکی برای امریکا و متحدان آن یک تهدید محسوب شود.
اینکه از میان جنگ افزارهای هسته ای و بیولوژیکی و شیمیایی، کدام یک و تا چه حد تولید و مورد استفاده قرار خواهد گرفت، به عوامل زیادی بستگی دارد. فنّاوری و مواد هسته ای در دسترس است، اما هزینه تولید سلاح های هسته ای بالا و خطر کشف شدن چنین فعالیتی نیز بسیار زیاد است. تولید و استفاده از سلاح های رادیولوژیکی آسان تر و ارزان تر است. با ترکیب مواد منفجره متعارف و مواد رادیو اکتیو مانند پلوتونیم می توان سلاحی ساخت که هم قدرت انفجار بسیار بالایی داشته باشد و هم منطقه ی بزرگی را برای مدتی طولانی آلوده کند. اما تولید سلاح های شیمیایی بسیار آسان تر از تولید جنگ افزارهای هسته ای و رادیولوژیکی است، با این تفاوت که ذخیره سازی و استفاده مؤثر از آنها مشکل تر است.
«دولت ها و گروه های ناراضی به احتمال زیاد در سده بیست و یکم، جنگ افزارهای بیوشیمیایی را انتخاب خواهند نمود. تولید آنها به آسانی حمل آنها آسان تر است. در حال حاضر برای پخش مؤثر بسیاری از عوامل بیولوژیکی، تخصص های فنی ویژه لازم است، ‌برای مثال هواپیماهای کم سرعتی که بتوانند عوامل را با غلظت و در ارتفاع و وضعیت آب و هوایی مناسب پخش کنند. »(10)
در بخش دیگر، این نکته مطرح شده است که کنوانسیون های بین المللی قادر نیستند نظارت دقیقی بر این گونه سلاح ها داشته باشند. (11) این مسئله در واقع پاسخ به افرادی است که به امریکا اعتراض دارند که آنها حق ندارند برخی از کشورها را متهم به تهیه سلاح کشتار جمعی کنند و این وظیفه سازمان های نظارتی بین المللی است و آنها باید قضاوت نمایند. برای رفع این شبهه در این گزارش آمده است که اساساً در زمینه سلاح شیمیایی و میکروبی برای هیچ سازمان بازرسی، امکان بازرسی دقیق وجود ندارد. به دلیل اینکه اگر فنّاوری لازم در کشوری وجود داشته باشد، آن کشور از لحاظ فنی قدرت دارد که در مدت کوتاهی سلاح موردنیاز را تولید نماید. برای مثال در شرایط فوق العاده، تبدیل یک کارخانه سموم نباتی به یک کارخانه سلاح شیمیایی بسیار ساده و آسان است. یا در زمینه سلاح میکروبی، بخش نظامی و غیرنظامی آنقدر به هم نزدیک و شبیه است که تفکیک آنها و بازرسی در این زمینه بسیار پیچیده است.

اسلام مبارز؛ تهدیدکننده منافع امریکا

نکته مهم دیگر در این گزارش، بحث مبارزات ایدئولوژیک است. امریکایی ها می گویند در سال های 2001 تا 2025 در کنار سلاح های کشتار جمعی با معضل دیگری مواجه اند و آن بحث توانمندی های ایدئولوژیک برای ضربه زدن به منافع امریکاست. در قسمتی از این استراتژی آمده که طرح های جدیدی در مبارزات ایدئولوژیک متصور است. انگیزه های مذهبی، احساسات شدیدی را به وجود می آورند. بنابراین، جنگ های فردا الزاماً طبق تعاریف کلاسیک تحقق نخواهند یافت.
«بروز اَشکال جدید در مبارزات ایدئولوژیکی، نامحتمل نیست و مذهب از بین نخواهد رفت. این انگیزه ها، احساسات شدیدی به وجود می آورند و نشان می دهند که جنگ های فردا، الزاماً طبق تعاریف امریکا و مقررات جنگی این کشور نخواهند بود. جنگ، مثل یک بازی ویدئویی نیست و اگرچه نیروهای امریکایی ممکن است نسبت به برخی اتفاقات بی تفاوت باشند، اما ما نمی توانیم روی این موضوع حساب کنیم که دشمنان ما نیز، همان گونه خواهند بود. »(12)
بعد اضافه می کند که استراتژی نظامی امریکا بر نیروهای آرایش یافته در جهان تکیه دارد و این نیروها با چالش های تازه ای رو به رو خواهند شد و استقرار نیروهای ایالات متحده در خارج همراه با هزینه سیاسی سنگینی خواهد بود.
«آشکار است که در آینده، استراتژی نظامی ایالات متحده که تکیه بر نیروهای پیشاپیش مستقر شده و آرایش یافته، بخش اصلی آن است، با چالش های تازه ای رو به رو خواهد شد. استقرار دائمی نیروهای ایالات متحده در خارج، مشکل تر شده و هزینه سیاسی این پایگاه ها در خاک متحدان امریکا افزایش خواهد یافت و این نیروها، در برابر حمله موشک های بالستیک و کروز و همچنین تروریسم و سلاح های کشتار جمعی، آسیب پذیرتر خواهند بود. »(13)
بنابراین، پیش بینی می شود که با تحولات ایدئولوژیک در جهان، حضور نیروهای امریکایی در جهان خارج با معضلات جدیدی رو به رو شود و امریکا هر روز هزینه بالاتری پرداخت نماید. همچنین طبق این گزارش، محیط استراتژیک آینده دستخوش طوفان های عظیم می شود و ثبات و آرامش ممکن است با هزینه های بسیار بالایی همراه باشد و وضعیتی در جهان سوم پیش آید که امریکا حتی با هزینه های بسیار سنگین نیز نتواند در برابر این تحولات و طوفان های جدید ایستادگی کند.

اروپای بزرگ، رقیب امریکا

در این استراتژی برای 25 سال آینده چند رقیب بزرگ برای امریکا پیش بینی شده است. اولین قدرتی که امریکا را به چالش خواهد کشاند، اروپاست. اروپا به عنوان بزرگ ترین رقیب امریکا مطرح شده است. اروپای آینده تحت عنوان اروپای بزرگ پیش بینی شده که ممکن است تا 25 سال آینده اروپای غربی، شرقی، مرکزی و حتی روسیه با هم متحده و تبدیل به یک اروپای بزرگی شوند که جمعیت این اروپا در سال 2025 به حدود 800 میلیون نفر برسد و این اروپای بزرگ از لحاظ اقتصادی از امریکا برتر خواهد بود.
«اروپای بزرگ(14)-که کشورهای اروپای خاوری و باختری و میانی و روسیه را در برمی گیرد- در ربع قرن آینده به دلایل زیادی همچنان برای منافع امنیتی امریکا ارزشمند باقی خواهد ماند. تا سال 2025، جمعیت اروپای بزرگ نزدیک به 761 میلیون نفر برآورد می شود. (15) این منطقه به صورت یک اتحادیه، ‌از لحاظ اقتصادی در هم ادغام می شود که از این نظر اندکی از اقتصاد ایالات متحده بزرگ تر است(16). همچنین این سرزمین، یک مرکز مهم مالی و اقتصادی بین المللی و یک محور تولیدات و ابداعات علمی و فنّاوری و نیز یک منطقه توانمند در گسترش امکانات نظامی پیشرفته و یک بازیگر مهم در عرصه سیاست جهانی باقی خواهد ماند.
به دلایل بی شمار، ‌از جمله آنچه برشمردیم، تحولات اروپای بزرگ در سده بیست و یکم و روابط آن با ایالات متحده همانند گذشته، برای امنیت ملی امریکا مهم خواهد بود. اما یک برهان دیگر نیز از اهمیت اروپای بزرگ حکایت می کند: این قاره می تواند یک منبع عمده دردسر باشد؛ دردسری که امکان دارد به یکی از این سه شیوه در هم آمیخته، نمود پیدا کند:
1. تکامل نهادهای اروپای باختری در طول ربع قرن آینده، احتمالاً سبب بروز رقابت های اقتصادی و سیاسی متفاوت و تنش های جدی با ایالات متحده خواهد شد.
2. اگر در آینده، روسیه پس از کمونیسم دچار هرج و مرج و از هم پاشیدگی شود و یا بار دیگر یک نظام خودکامه متمایل به جاه طلبی های امپریالیستی در این کشور پا بگیرد، این امکان وجود خواهد داشت که بی درنگ اروپا در باتلاقی از مشکلات امنیتی فرو رود.
3. سومین منبع دردسر نیز ممکن است از کشورهای واقع در حد فاصل اروپای باختری و روسیه که آینده اصلاحات سیاسی و اقتصادی آنها سخت ناپایدار است، سرچشمه بگیرد. »(17)
در اینجا این مسئله مطرح می شود که برای اینکه امریکا بتواند در برابر اروپای فردا بایستد، تنها راه ممکن، تکنولوژی پیشرفته نظامی است. البته پیش بینی های دیگری نیز مطرح می شود، برای مثال می گوید که ممکن است روسیه در طول 25 سال آینده به فروپاشی جدیدی دچار شود و باید بررسی شود که بعد از فروپاشی روسیه، در منطقه چه وضعی پیش خواهد آمد(18). نظر غربی ها همیشه این بوده که مساحت روسیه فعلی بسیار بزرگ است و این کشور باید کوچک شود. قبلاً بحث فروپاشی شوروی مطرح بود، حالا بحث فروپاشی روسیه به عنوان قدم دوم مطرح است.
بحث دیگر اینکه اگر در روسیه فروپاشی صورت گیرد، چه باید کرد؟ در اینجا این بحث نیز مطرح شده است که نباید گذاشت ایران در آن مقطع از وضع پیش آمده سوءاستفاده کند. یک بحث هم پیش بینی ظهور امپراتوری روسیه است. نقطه مقابل فرض قبلی، که ممکن است در شرایطی، روسیه دوباره تبدیل به یک ابرقدرت شود و در آن شرایط چگونه باید در برابر آن ایستادگی کرد.
«از سوی دیگر، ظهور احتمالی امپراتوری روسیه خطرات دیگری را به همراه خواهد داشت. نظارت متمرکز و یک رهبری جدید که از بیدار شدن احساسات ملی گرایانه و دلتنگی برای قدرت عظیم روسیه درگذشته سود می برد، از ویژگی های این امپراتوری خواهد بود. ساختارهای سیاسی و ایجاد پویایی اقتصادی به منظور تأمین نیازهای اساسی اجتماعی و انسانی در صدر برنامه های این دولت قرار می گیرند که این امر به بهای از بین رفتن ارزش های دموکراسی انجام خواهد گرفت. »(19)

آسیا: تهدیدی برای امریکا

بخش دیگری که در این گزارش، به عنوان رقیب بزرگ امریکا در 25 سال آینده مطرح شده، آسیای خاوری و شرق آسیاست. در این بخش، از سه کشور چین، ‌ژاپن و کره جنوبی نام برده شده و نسبت به شرایطی که این سه کشور بتوانند به هم نزدیک شوند، اظهار نگرانی شده است. از قدرت اقتصادی و نظامی چینِ آینده و از ژاپن به عنوان تنها کشور آسیایی که ممکن است در فنّاوری پیشرفته از امریکا پیشی گیرد، یاد شده است. در مجموع، از آینده این منطقه احساس خطر شده و در این راستا پیش بینی هایی نیز مطرح شده است:
«شرق آسیا- که در اینجا شامل آسیای شمال شرقی و آسیای جنوب شرقی و کشورهای آسیای جنوب اقیانوس آرام و استرالیا و ضمائم اقیانوسیه ای آنها می شود- افزون بر اینکه یک سوم جمعیت جهان را در خود جای داده است، رقیب احتمالی سیاسی و نظامی آینده برای ایالات متحده(چین) و دو کشور از متحدان اصلی امریکا(ژاپن و کره جنوبی) را نیز دربرمی گیرد. اهمیت این منطقه برای ایالات متحده از هم اینک تا سال 2025، به علت موقعیت و قدرت آن یا به دلیل مشکلاتی که در نتیجه ناتوانی و چالش به وجود خواهد آمد، افزایش خواهد یافت. آسیا، به ویژه شمال شرقی آن، سرزمینی است که به احتمال زیاد شاهد یک جنگ بزرگ خواهد بود.
ژاپن احتمالاً پیشگام فنّاوری هایی همچون سیستم های میکروالکترومکانیکی و هوش مصنوعی و روبات و رایانه خواهد بود. صنعت فضایی ژاپن توانایی پرتاب را در اختیار دولت ها و بخش خصوصی بسیاری از کشورها قرار خواهد داد. کره و تایوان به تولید فنّاوری ارتباطات و اطلاعات در مقیاس جهانی ادامه خواهند داد و در برخی موارد، برتری فنّاوری و موفقیت های بازاریابی ایالات متحده و ژاپن را به مبارزه خواهند طلبید. استرالیا، زلاندنو، سنگاپور، فیلیپین، تایلند، ویتنام، اندونزی و مالزی نیز ممکن است با ارائه ترکیبی از مواد خام و سرمایه انسانی و خدمات مالی و نیروی کار در دسترس و بازارهای محلی مهم و رو به توسعه، در رشد فنّاوری منطقه نقش مهمی ایفا کنند. »(20)

خاورمیانه و نگرانی های امریکا

در این گزارش، پس از طرح بحث این دو قدرت بزرگ یعنی اروپای بزرگ و آسیای قدرتمند، ‌مسئله خاورمیانه مطرح شده است که به تعبیر آنها کشورهایی هستند که تمام منابع فسیلی آینده جهان را در اختیار دارند و در میان آنها قدرت های جاه طلب نیز وجود دارد(21). تعبیر قدرت های جاه طلب در این بحث، حائز اهمیت است. در همین بخش قدرت آمده که اینجا سرزمینی است که امریکا هم پیمانان مهم و کلیدی در این منطقه دارد، اما در عین حال برخی از کشورها در پی دستیابی به سلاح های کشتار جمعی هستند و جنگی که امریکا در سال 1991 در این منطقه انجام داد( جنگ علیه عراق)، نشان می دهد که آرایش نظامی امریکا در این منطقه کم و بیش ادامه خواهد یافت.
«خاور نزدیک بزرگ(22) که در اینجا بنا به تعریف ما شامل جهان عرب و اسرائیل و ترکیه و آسیای مرکزی و قفقاز و شبه قاره می شود، مکان بزرگ ترین منبع سوخت فسیلی و نیز قدرت های جاه طلب بی شماری است که برای به دست آوردن برتری منطقه ای تلاش می کنند. خاور نزدیک بزرگ، ‌سرزمینی است که ایالات متحده در آن هم پیمانان کلیدی و منافع مهم دارد و نیز جنگ افزارهای کشتار جمعی در آن در حال گسترش است. تصادفی نیست که این منطقه میدان آخرین جنگ بزرگ امریکا(جنگ 1991)بود و تنها منطقه ای از جهان است که پس از پایان جنگ سرد، آرایش نظامی ایالات متحده، کم و بیش به طور پیوسته در آن وجود داشته است. بنابراین، از دیدگاه غرب، خاور نزدیک بزرگ منطقه ای است که اهمیت بسیار و در عین حال مشکلات بسیاری نیز دارد. »(23)
در ادامه این بحث، منطقه خاورمیانه را محل اسلام مسلح، سیاسی و تندرو(24)قلمداد کرده که نوعی بی ثباتی در این منطقه ایجاد کرده است:
«این سرزمین همچنین محل اسلام مسلح و سیاسی تندرو نیز هست که اگر آن را برای جوامع میزبان و کشورهای همسایه تهدیدی خطرناک ندانیم، دست کم باید به عنوان یک محرک مهم و منبع بی ثباتی به شمار آوریم. »(25)

دیدگاه امریکا نسبت به آینده جمهوری اسلامی ایران

در این گزارش همچنین نمونه هایی ذکر شده که این منطقه با چه معضلاتی رو به روست(26). در این بخش به طور مفصل، بحث ایران و جایگاه ایران و نحوه برخورد با ایران مطرح شده است. یکی از نکاتی که در این استراتژی 25 ساله راجع به ایران مطرح می شود، بحث فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران است. طبق این گزارش، در 25 سال آینده ممکن است حکومت مذهبی ایران سقوط کند. در حال حاضر حکومت ایران، جمهوری اسلامی است که نمی تواند به مدت طولانی هم جمهوری و هم اسلامی باقی بماند. ایران باید یا از جمهوری بودن و یا از اسلامی بودن دست بردارد. سقوط نظام ایران، امواج گسترده ای را در سراسر جهان اسلام به وجود خواهد آورد و به جنبش های اسلامی بنیادگرا نیز ضربه کاری خواهد زد. سپس این مسئله مطرح می شود که اگر سقوط نظام جمهوری اسلامی ایران عملی شود، ‌چه گشایش هایی برای امریکا در منطقه به وجود خواهد آمد و چگونه منافع امریکا در منطقه و جهان بهتر تأمین خواهد شد.
«همچنین احتمالاً ممکن است در ربع قرن آینده، حکومت مذهبی ایران سقوط کند. در حال حاضر حکومت ایران، جمهوری اسلامی است؛ اما نمی تواند به مدت طولانی هم جمهوری و هم اسلامی باقی بماند. ایران باید یا از جمهوری بودن دست بردارد و به یک حکومت قرون وسطایی تنزل یابد و یا اسلامی بودن را کنار بگذارد. نبرد برای آینده، هم اینک آغاز شده، اما نتیجه آن برای هیچ کس روشن نیست. اگر رژیم فعلی سقوط کند، امواج آن در سراسر جهان اسلام احساس خواهد شد و به تبع آن، جنبش های اسلامی تندرو ضربه خواهند خورد. این امر، راه را برای برقراری روابط پسندیده میان ایالات متحده و ایران هموار خواهد ساخت که اثرات منطقه ای و فرامنطقه ای آن بسیار گسترده خواهد بود. »(27)
طرح این مقدمه ضروری بود تا فضای مربوط به قبل از حادثه 11 سپتامبر(20 شهریور) در امریکا روشن شود. با ذکر چند قسمت از این گزارش، تا حدی فضای حاکم بر امریکا و دید کلی آنها نسبت به جهان که بر آن مبنا استراتژی ملی آنها تدوین شده است، روشن می شود. امریکایی ها در هر سال، ‌استراتژی ملی سالانه خود را منتشر می کنند و به طور معمول استراتژی ملی چهارساله نیز دارند، اما به مناسبت پایان جنگ سرد و شروع قرن جدید، در این مقطع، استراتژی 25 ساله نیز تدوین کرده اند. در گزارش های مربوط به استراتژی 25 ساله، اهداف امریکا و طرح های استراتژیک مربوط به 25 سال آینده به خوبی مشاهده می شود. البته آنچه منتشر شده بخش های غیرطبقه بندی و آشکار این استراتژی است. در همین قسمت منتشر شده، ‌مسئله تفوق طلبی، سلطه جویی، استکبار، استثمار و بی اعتنایی به مقررات بین المللی کاملاً مشهود است.

حادثه 11 سپتامبر

اما ماجرای 20شهریور(11سپتامبر) یک حادثه باورناکردنی و یک نقطه عطف در مسائل امنیت داخلی و ملی امریکا بود. امریکایی ها هیچ وقت باور نمی کردند که فضای ناامنی به داخل کشورشان برسد و روزی مجبور شوند در داخل خاک کشور خود به دفاع بپردازند که امروز دچار چنین وضعیتی شده اند. امروز در فرودگاه های امریکا، بازرسی ها به قدری شدید شده است که روزنامه های امریکایی این مسئله را به صورت فکاهی و لطیفه بیان می کنند. در برخی از فرودگاه های امریکا به دلیل ترس و وحشتی که در فضای آنجا حاکم شده است، در پنج مرحله توسط پنج گروه، مسافرین مورد بازرسی قرار می گیرند. یک زمانی در کشور ما شکایت می شد که ارگان های موازی در موضوع امنیت فعالیت دارند؛ حال آمریکایی ها خود ارگان های موازی را به وجود آورده اند. برای اینکه اگر کسی توانست از یک تور بازرسی عبور کند، در تور بعدی متوقف شود، مراحل پنج گانه بازرسی را در فرودگاه ها به وجود آورده اند. تمام دوربین هایی که در امریکا برای ترافیک به کار گرفته می شد، امروزه در اختیار مأمورین امنیتی است تا بتوانند امنیت داخلی امریکا را تأمین کنند.
تمام اصولی را که امریکایی ها به آن افتخار می کردند- مانند دموکراسی و آزادی- بدون استثنا زیر پا گذاشته اند. برای مثال دادگاهی که اخیراً آقای بوش تحت عنوان دادگاه نظامی اختصاصی دستور تشکیل آن را داده، دادگاهی است که نه وکیلی می تواند در آنجا حضور یابد و نه متهم می تواند با مشاور و یا وکیلی تماس بگیرد. بازجو و قاضی، افسران ارتش هستند و همه امور در اختیار نظامیان است. در این دادگاه امکان هیچ فرجام خواهی وجود ندارد. حتی اگر کسی به اعدام محکوم شود، نمی تواند فرجام خواهی کند و باید حکم دادگاه اجرا شود(28). تمام افرادی که تبعه امریکا نیستند، چه آنهایی که در کشور امریکا زندگی می کنند و چه در خارج از امریکا، اگر دستگیر شوند و متهم به جرم تروریستی باشند، ‌در این گونه دادگاه ها محاکمه می شوند. نمونه روشن این گونه محاکمات در گوانتانامو دیده می شود. (29) فیلم های موجود نشان می دهد که با افراد متهمی که از افغانستان و سایر نقاط جهان به این جزیره کوبایی آورده می شوند، چگونه رفتار می شود. در آنجا زندانیان را در قفس نگهداری می کنند. حتی ساده ترین امکانات در اختیار آنها قرار نمی گیرد. در واقع وضعیت داخلی امریکا به گونه ای است که تمام اصولی را که قبلاً‌ به آنها افتخار می کردند و می بالیدند، زیر پا گذاشته اند؛ تنها استدلال آنها این است که برای ایجاد امنیت، این گونه اعمال ضروری است.

سلطه طلبی امریکا

یکی از موضوعات شگفت آور همین طرحی بود که اخیراً افشا شد یا خودشان به دلایلی خواستند افشا کنند. (30) در گزارشی که پنتاگون در اختیار کنگره قرار داد، طراحی حمله اتمی به هفت کشور تشریح شده است که در میان این هفت کشور، دو کشور بسیار مهم روسیه و چین نیز وجود دارند. (31) بعد از اعلام این مسئله در رسانه ها، پاول، وزیرخارجه امریکا این موضوع را به صراحت پذیرفت و در مصاحبه ای گفت که این یک اقدام دوراندیشانه است و ما قصد نداریم این طرح را اجرا کنیم و این طرح برای شرایط خاص است. (32)
خانم رایس، مشاور امنیت ملی که صریح تر از دیگران صحبت می کند و از همه تندروتر است، به صراحت گفت که این جزو ابزار امنیت ملی امریکاست و اگر کشوری بخواهد علیه امریکا وارد عمل شود، ‌با جواب ویران کننده ما روبرو خواهد شد. در مصاحبه ای در همان روز، رایس به صراحت این مسئله را بیان و تأکید کرد که این طرح، ‌یک اقدام لازم بوده است. (33)
این مسئله اگر در گذشته مطرح می شد، مخصوصاً نسبت به کشور روسیه که در واقع نیمه ابرقدرت جهان است، چه غوغایی در روسیه و جهان برپا می شد! روس ها نسبت به این موضوع کاملاً سکوت کردند و عکس العملی نشان ندادند، این مسئله نشانگر وضعیت نوینی است که در جهان بعد از 11 سپتامبر به وجود آمده است.
پس از حادثه 11سپتامبر این مسئله مشخص بود که جمهوری اسلامی ایران نیز با شرایط نوینی مواجه است. به همین دلیل، ‌بعد از حادثه 20 شهریور، در محافل سیاسی و امنیتی، ‌شرایط جدید و تهدیدات احتمالی مربوط به ایران و یا منطقه، همواره مورد بحث و بررسی قرار می گرفت. در جلسات مربوط به مسائل سیاسی- امنیتی، شرایط جدید منطقه، ‌تهدید نسبت به ایران، افغانستان و عراق و تبعات آن مورد بحث قرار می گرفت. بنابراین، از ماه ها قبل این انتظار وجود داشت که با یک تهدید مواجه خواهیم شد. البته تهدیدی که آن زمان پیش بینی می شد، عمدتاً بر مبنای تحلیل و اطلاعاتِ آشکار بود.

امریکا و تهدید علیه جمهوری اسلامی ایران

بوش در نطقی که در روز 29 ژانویه در کنگره ایراد کرد، به صراحت تهدید رسمی و علنی خود را علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح نمود. این تهدید یک تهدید جدّی است. از نظر لحن این تهدید، بدون هیچ تردیدی تهدید علیه امنیت ملی ماست. یعنی برای هر کارشناسی که لحن این تهدید را مورد بررسی قرار دهد، ‌مشخص می شود که تهدید، بسیار جدّی است. به اضافه اینکه این مسئله را بوش در نطق مهمی اعلام کرد که معروف به نطق«وضعیت کشور»(34)است و هر سال یک بار رئیس جمهور امریکا آن را ایراد می کند. بوش در اولین نطق «وضعیت کشور» این اتهامات را مطرح نمود.
معمول چنین است که در نطق اول، سیاست چهارساله یک رئیس جمهور بیان می شود. در این گونه نطق ها که در کنگره و با حضور میهمانان خارجی ایراد می شود، معمولاً به طور عمده به سیاست داخلی پرداخته می شود و کمتر مسائل سیاست خارجی مطرح می شود، اما به دلیل شرایط داخلی امریکا، در این نطق، عمدتاً راجع به سیاست خارجی امریکا و کمتر درباره سیاست داخلی بحث شده است. در بحث سیاست خارجی، مسئله برنامه سلطه گرانه امریکا و مسئله مبارزه با تروریسم به عنوان بخش برجسته این نطق مطرح شده است. در این نطق، سه کشور ایران، عراق و کره شمالی تهدید شده اند. راجع به ایران به بحث سلاح های کشتار جمعی، صدور تروریسم و این مسئله اشاره می شود که در حکومت ایران دو گروه وجود دارند: مسئولینی که انتخاب می شوند و مسئولین غیرمنتخبی که آزادی و امید مردم به آزادی را سلب کرده اند. از این سه دولت به عنوان «ائتلاف اهریمنی» و یا «محور شر» یاد شده است. برای اولین بار در طول 23 سال گذشته، ما با چنین لحن شدیدی از طرف رئیس جمهور امریکا مواجه می شویم. البته امریکایی ها قبلاً بارها ایران را تهدید کرده اند، اما با این صراحت و با این لحن، سابقه نداشته و برای اولین بار است که از این لحن تند استفاده شده است.
مشخص است که این نطق نمی تواند یک نطق عادی و ساده باشد، ‌به دلیل اینکه امریکایی ها این مطالب را به طور مداوم تکرار می کنند. یعنی شاید در دوره بعد از 29 ژانویه تاکنون، روزی نبوده است که یکی از مسئولین عالی رتبه امریکا به صراحت و یا به کنایه این تهدید را به نحوی تکرار نکرده باشد. به صراحت می گویند که ما برای اجرای تهدیدات، نیازی به دیگران نداریم. نیازی به اروپا نداریم و اگر لازم باشد، ما اروپایی ها را به آنچه موردنظر ماست، تسلیم و وادار می کنیم. برای مثال پاول می گوید که مخالفت اروپا جدی و دیرپا نیست، اینکه اروپایی ها مخالف اند که ما به این سه کشور حمله کنیم، جدی و دیرپا نیست و از طریق مذاکره و یا قرار دادن آنان در برابر عمل انجام شده، ‌مسئله را حل می کنیم. (35)یعنی به صراحت رو به روی اروپایی ها می ایستند و می گویند یا آنها را قانع می کنیم و یا آنها را در برابر عمل انجام شده قرار می دهیم. وزیردفاع امریکا و قائم مقام وی می گویند که تا قبل از 11 سپتامبر آنها فهرست تروریسم را اعلام می کردند، ‌اما برای مردم امریکا وجود آنها قابل تحمل بود. حادثه 11 سپتامبر وجود این گروه ها را برای مردم امریکا غیرقابل تحمل کرده است. (36)همچنین کشورهایی که در گذشته از دید امریکا تحت عنوان کشورهای یاغی مطرح می شدند، اگر درگذشته برای امریکا قابل تحمل بودند، از این پس غیرقابل تحمل اند. بوش در مصاحبه مطبوعاتی در ژاپن تعبیرات بسیار ناپسندی به کار برد و گفت: کشورهایی که تاریخ سیاه و زشتی دارند(37) می خواهند توسط تروریسم و سلاح کشتار جمعی، امنیت ما و متحدان ما را مورد تهدید قرار دهند. (38)
از مجموع سخنان بوش، رامسفلد، پاول و رایس این نکته به خوبی مشهود است که این تهدید، یک تهدید عادی و معمولی نیست. اگر تهدید عادی و معمولی بود، یک یا چند بار گفته می شد؛ اما این تهدید به طور مداوم و تقریباً به صورت روزانه توسط مقامات بلندپایه امریکا تکرار می شود.

پی نوشت ها :

1. هفتمین اجلاس رسمی مجلس خبرگان رهبری، اعضای مجلس خبرگان رهبری، مجتمع امام خمینی، 21 اسفند 1380.
2. New World Coming:American Security in the 21st Century,The United States Commission on National Security in the 21st Century,September15,1999,p. 57.
3. وزیر دفاع امریکا طبق قانون« کمیسیون مشورتی فدرال»پیشنهاد اجرای طرحی را با عنوان« امنیت ملی امریکا در قرن بیست و یکم» ارائه نمود و کاخ سفید و کنگره با این طرح موافقت کردند و کمیسیونی با همین عنوان تشکیل شد. اعضای کمیسیون از میان سیاستمداران، قانون گذاران و پژوهشگران برجسته انتخاب شدند و ریاست مشترک آن بر عهده گری هارت(سناتور سابق)و وارن ب. رادمن( سناتور سابق از ایالت نیوهمشایر)بوده است. دیگر اعضای کمیسیون عبارت بودند از: جیمز شلزینگر (وزیر سابق دفاع و انرژی و نیز رئیس سابق سازمان سیا). نیوت گینگریچ(رئیس سابق مجلس نمایندگان)، آن آرمسترانگ(مدیر اجرایی مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل)، نورمن ر. آگوستین(رئیس سابق شرکت لاکهید)، جان دنسی( خبرنگار سیاسی شبکه تلویزیونی NBC در کاخ سفید)جان ر. گالوین(فرمانده سابق ناتو)، لسلی اچ. گلب(رئیس شورای روابط خارجی)، لی اچ. همیلتون(مدیر مرکز بین المللی تحقیقات وودرو ویلسون)، لایونل اولمر(معاون سابق وزیر بازرگانی)، دونالد ب. رایس(مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره شرکت یورجنسیس)، هری د. ترین(فرمانده سابق سرفرماندهی نیروهای متحدین در حوزه اقیانوس اطلس)، اندرو یونگ(سفیر سابق امریکا در سازمان ملل). همچنین یک گروه مطالعاتی با 29 عضو، گروه دستیاران تحقیق با 12 عضو، گروه پشتیبانی با 12 عضو، مدیر اجرایی و معاون وی و هماهنگ کننده گروه ها، اعضای اصلی کمیسیون را یاری می کردند. این کمیسیون، نخستین نشست کاری خود را در اکتبر 1998 برگزار کرد و مأموریت محوله را در 15 فوریه 2001 به اتمام رساند.
4. Paul Wolfowitz
5. Lwis Libby
6. گاردین، 9 اوت 2001.
7. Michael G. Vickers,Warfare in 2020,Washington,DC:Center for Strategic and Budgetary Assesments,1996.
8. نگاه کنید به:
Chris C. Demchak,Military Organizations,Complex Machines:Modernization in the U. S. Armed Services,Ithaca,NY:Cornell University Press,1991
9. New World Coming,op. cit,p. 50
10. Richard Preston,"The Demon in the Freezer",The NewYork Times,July 12,1999,pp. 44-61
11. New World Coming,op. cit,p. 51
12. Robert H. Scales,Future Conflict,Carlisle,PA:U. S. Army War College,1999;and New World Coming,op. cit,p. 56
13. Ibid,p. 57
14. Greater Europe
15. U. S. Bureau of the Census Figures and Projections,1999
16. The World Bank,World Development Indicators,Washington,DC,The World Bank,1998,pp. 180-2
17. نگاه کنید به:
New World Coming,op. cit,p. 59;Paul S. Schroeder,"The New World Order?",Washington Quarterly,Spring 1994;Daniel Deudney and G. John Ikenberry,"The Logic of the West",World Policy Journal,Winter1994;Robert Blackwill,(ed),The Future of Transatlantic Relations:Report of an Independent Task Force,New York:Council on Foreign Relations,February 1999.
18. New World Coming,op. cit,p. 68
19. Ibid
20. نگاه کنید به:
New World Coming,op. cit,pp. 81 -70;and Nick Eberstadt,"AsiaTomorrow,Gray and Male",The National Interest,No. 53(Fall 1998),pp. 56-65,and Milton Ezrati,Kawari:How Japan's Economic and Cultural Transformation Will Alter the Balance of Power Among Nations,Reading,MA:Perseus Books,1999
21. New World Coming,op. cit,pp. 81-95
22. The Greater Near East
23. New World Coming,op. cit,pp. 2 -81
24. Politically Radical,Militarized Islam
25. Ibid,p. 82
26. Ibid,pp. 82-7
27. Ibid,p. 88
28. President Issues Military Order,Office of the Press Secretary,November13,2001,www. whitehouse. gov
29. Die Zeit,January26,2002
30. لس آنجلس تایمز، 9 مارس 2002.
31. Daily Mirror,March11,2002
32. مصاحبه با CBS، ‌10 مارس 2002.
33. WTOP,March10,2002
34. State of the Union
35. مصاحبه های بوش، پاول و رامسفلد، 30 و 31 ژانویه 2002.
36. مجله آتلانتیک، مارس 2002.
37. Terrible History
38. وال استریت ژورنال، 18 فوریه 2002.

منبع :روحانی، حسن؛ (1388)، اندیشه های سیاسی اسلام، تهران: انتشارات کمیل، چاپ سوم 1391.