نویسنده: محمد کاوه




 

ارزش های اجتماعی (Social Values):

ارزش به معنای «تلقی خوب یا بد یک فرد از یک چیز» است. به عبارتی دیگر، «ارزش آن چیزی است که از نظر فرهنگی، خوب و مطلوب و مناسب، یا بد و غیر مطلوب و نامناسب تلقی می شود» (غفاری، 1386: 9 و 8). ارزش ها بر رفتار افراد اثر می گذارند و به عنوان ضابطه ای برای ارزیابی اَعمال دیگران مورد استفاده قرار می گیرند. معمولاً رابطه مستقیمی میان ارزش ها با نحوه عکس العمل جامعه وجود دارد. برای مثال، جامعه ای که ارزش زیادی برای ازدواج قائل است، عمل زنا را محکوم و مجازات می کند. یا در جامعه ای که به اموال خصوصی افراد احترام گذاشته می شود و مالکیت، ارزش تلقی می شود، قوانینی علیه سرقت و تاراج اموال دیگران به وجود می آید (محسنی، 1386: 246). لذا می توان گفت: «ارزش های اجتماعی، مجموعه ای آرمانی هستند درباره آنچه که درست یا نادرست، شایسته یا ناشایست، مطلوب یا نامطلوب و خوب یا بد می باشد و برای هر جامعه ای مورد نیاز، محترم، مقدس، خواستنی و مطلوب تلقی می شوند.» مانند: نجابت، درستکاری، شرافت، احترام به حقوق دیگران و تقوا (ستوده، 1386: 29). آلن بیرو (Alen Biro) ارزش های اجتماعی را «مدلهای کلی رفتار، احکام جمعی و هنجارهای کارکردی که مورد پذیرش عمومی و خواست جامعه قرار گرفته اند»، می داند. به بیانی دیگر، مجموعه روابط اجتماعی، جوهره جامعه را تشکیل می دهد و ارزش های اجتماعی، چند و چون این روابط را از جنبه ظاهری و محتوایی شکل و جهت می دهند. این روابط فارغ از این که طرفین آنچه افراد یا گروه هایی هستند، می توانند به صورت مثبت (به شکل همکاری و دوستی)، منفی (به شکل تقابل، کشمکش و مبارزه) یا به صورت مثبت (به شکل همکاری و دوستی)، منفی (به شکل تقابل، کشمکش و مبارزه) یا به صورت خنثی (پذیرش، انطباق و هم سازی) بروز کنند. در هر صورت، این روابط به عنوان فرآیندهایی مورد توجه قرار می گیرند که از یک فرد به فرد دیگر دارای قلمرو و دامنه متفاوتی است. با این وجود، افراد از الگوهای نسبتاً واحدی پیروی می کنند؛ چرا که قواعد و ارزش های اجتماعی که به عنوان احکام جمعی مورد پذیرش جامعه و یا گروه قرار گرفته اند مبنای عمل، رفتار و قضاوت درباره رفتارها، وقایع و پی آمدهای اجتماعی هستند (غفاری، 1386: 9 و 8). این که افراد پول یا درآمد خود را در چه راه هایی صرف می کنند، چه دوستانی را و با چه خصوصیات اخلاقی برای معاشرت با خود برمی گزینند، در راه رسیدن به چه اهدافی ایثار و از خود گذشتگی می کنند و چه اعتقادات مادی یا معنوی دارند، همه گویای نوع ارزش های افراد در جامعه می باشد. معمولاً ارزش های اجتماعی به 6 دسته تقسیم می شوند:
1

- ارزش های اخلاقی:

احکام و رفتارهای دستوری که سعی در سوق دادن جهت رفتار و اندیشه انسان ها دارد و شامل تشویق به اَعمالی مانند: احسان کردن، ایثار کردن و یا خودداری از اَعمالی مثل: دروغ، دزدی، قتل و تجاوز می شوند.

2- ارزش های اقتصادی:

ارزش های مادی که شامل: پول، دارایی و تملک کالاها می شود.

3- ارزش های ملی و سیاسی:

مانند: احترام به اصول ناب ملی یا انقلابی مردم، عدالت اجتماعی و تأمین رفاه اجتماعی.

4- ارزش های دینی:

ارزش های مقدس و معنوی زندگی انسان ها که تقریباً در اکثر جوامع از مهم ترین و قدرتمندترین ارزش های اجتماعی به شمار می روند.

5- ارزش های قانونی و حقوقی:

قوانین، تجلی ارزش های حقوقی و ضمانتی اجرایی برای آن هستند. همگان احترام به قوانین و مقررات جامعه اعم از: موازین، قاضی و پلیس را ارزشمند تلقی می کنند.

6- ارزش های فرهنگی:

هر آنچه که در رابطه با فرهنگ مشترک و عمومی مردم برایشان حائز اهمیت باشد مانند: دانش و احترام با سالمندان ارزش های فرهنگی خوانده می شوند (صداقتی فرد، 1388: 95).
بنابراین می توان گفت ارزش های اجتماعی مقاصد و هدف های مطلوبی هستند که افراد جامعه برای دستیابی به آنها فعالیت می کنند تا به این وسیله نیازها و خواسته های خود را برآورده سازند. هم چنین یکی از ابزارها و وسایلی می باشند که جامعه از آن برای نظم اجتماعی سود می برد؛ زیرا وجود ارزش های اجتماعی در جامعه و کوشش افراد برای دستیابی به آنها باعث فعالیت افراد و موجب شکل گیری ایده آل ها و آرمان ها می شود. این جریان برای هر جامعه ای حیاتی و ضروری است. آرمان ها و اهداف اجتماعی با توجه به ارزش های اجتماعی پدید می آیند و شکل می گیرند. پایه و اساس ارزش های اجتماعی بر نهادها و نیازهای جامعه استوار است. اعضای جامعه نیز برای دستیابی به ارزش ها که نتیجه آن مرتفع شدن نیازهاست، نقش هایی را به عهده می گیرند. هر جامعه ای باید برای رسیدن به هدف ها و دستیابی به ارزش های اجتماعی، وسایل و امکانات لازم را در اختیار اعضایش قرار دهد تا به این وسیله سازگاری اجتماعی و «هم نوایی (Concord)» یعنی پذیرش هنجارها به وجود بیاید و قوت بگیرد. اما در صورتی که جامعه، هدف ها و ارزش های اجتماعی خود را تعیین کرده باشد، ولی وسیله و راه رسیدن به آنها را در اختیار افراد قرار نداده باشد، نابهنجاری ها و ناسازگاری های اجتماعی به وجود می آید. در حالی که هرچه ارزش های اجتماعی بین مردم عادلانه تر توزیع شوند، هماهنگی و همبستگی بین افراد جامعه بیش تر خواهد شد. البته ارزش های اجتماعی بر اثر تغییر و تحولی که در جامعه پدید می آید متحول می شوند (سیف الهی، 1386: 125-123).

هنجارهای اجتماعی (Social Norms):

اگر ارزش های اجتماعی «اصول مورد پذیرش و تصدیق مردم در نظر گرفته شوند»، هنجارهای اجتماعی، انعکاس این اصول در قواعد و راه و رسم زندگی مردم به شمار رفته و برای حفظ این ارزش ها پدید می آیند (صداقتی فرد، 1388: 112 و 95). در «فرهنگ فارسی امروز»، هنجار به معنای: «شیوه، روش یا معیار معتبر» و در معنای وسیع تر، به عنوان «قاعده ای برای عمل درست که عضوهای گروهی را به یکدیگر پیوند می دهد و رفتار درست و مورد قبول را رهبری، اداره یا تنظیم می کند»، آمده است. در «فرهنگ معین» نیز نابهنجار به معنای: «بی قاعده، نامناسب، ناپسند، ناهموار، تربیت نشده و خشن» معنا شده است (کاظمی گرجی، 1384: 75 و 74) هنجارها کارکرد یگانگی نظام های اجتماعی (تعامل تعداد زیادی از کنش گران جامعه) را برعهده دارند (محمدی اصل، 1384: 45) و در اصطلاح جامعه شناسی، به «الگوهای استاندارد شده رفتار و کردار» گفته می شوند؛ زیرا آنها راهنمای آشکاری هستند که به مردم یک جامعه می گویند در هر شرایطی چه رفتاری را باید داشته باشند. در واقع این هنجارهای اجتماعی هستند که تعیین می کنند انسان چه باید بگوید، چگونه بیاندیشد و چه اَعمالی را انجام دهد؛ که به آن «هنجارهای مجاز (Prescribed Norms)» گفته می شود. هم چنین باید از گفتن چه چیزهایی اجتناب کند و از کدام اَعمال دوری گزیند که «هنجارهای ممنوع (Prescribed Norms)» نامید می شوند (ستوده، 1386: 29). بنابراین می توان گفت میزان عظیمی از کنش های متقابل و مهم اجتماعی به وسیله هنجارها هدایت می شوند که ناظر بر اَعمال انسان ها هستند (صارمی، 1380: 97-95). انتخاب یک شیوه معین برای رفتار و در نظر گرفتن قواعد موجود، ممکن است برای هر فرد یا افراد جامعه اتفاق بیافتد. هر فرد بدون در نظر گرفتن معیارهای حاکم در جامعه می تواند یک رفتار منظمی را برای خود برگزیند. اما در سطح اجتماع، برای ایجاد رابطه با دیگران ضرورت دارد تا بر اساس قواعدی رفتار کند. این قواعد رفتاری باید مورد پذیرش جمعی باشند. بنابراین، در هر اجتماع شیوه های استاندارد شده ای برای رفتار وجود که به آن هنجار می گویند و مردم در کارهای روزانه خود مانند: تجارت، اَعمال مذهبی و بازی های ورزشی براساس آنها عمل می کنند (صارمی، 1380: 96 و 95). نمونه هایی از هنجارها در برگیرنده قوانین، اصول اخلاقی، رهنمودها، عادت ها، رسوم و قواعد رفتارهای مؤدبانه است. بنابراین، «هنجار قاعده ای است که به هدایت الگوی رفتار اجتماعی می پردازد». افزون بر این، هنجار ممکن است بیانگر اهداف مطلوب نیز باشد. نقش عمده هنجارها در جامعه تنظیم نظم اجتماعی و تبعیت از آنها در روابط اجتماعی است و به همین علت است که برای تعریف دقیق تر آن، برخی از جامعه شناسان از مفهوم «دستور اجتماعی (Social Gramer)» نیز استفاده کرده اند و برای بیان آن از مثال هایی چون: آداب دینی، ارکسترهای موسیقی و کار در یک سازمان اداری استفاده می کنند (محسنی، 1386: 235). از آن جایی که انسان برای ارضای نیازها و خواسته های اساسی خود، به قواعد و مقرراتی نیازمند است، ارزش ها و هنجارهای اجتماعی، شرایط تحقق و رسیدن به این نیازها و خواسته ها را فراهم می کنند (سیف الهی، 1386: 119 و 118).
به طور کلی، هنجارهای اجتماعی از آداب و رسوم، سنت ها، اخلاق، قوانین و مقررات که برای تنظیم روابط افراد در جامعه بنیان شده و افراد جامعه برای ادامه زندگی اجتماعی مکلف به قبول آن هستند، تشکیل می شوند. اگر فردی از افراد جامعه از قبول این هنجارها سرباز زند و یا اینکه آنها را زیر پا بگذارد، جامعه در مقام اعتراض، فرد خطاکار را تنبیه می کند. در حقیقت هنجارهای اجتماعی دستورالعمل عینی ارزش های اجتماعی هستند که از طرف جامعه برای ایجاد نظم اجتماعی و پذیرش ارزش های اجتماعی تحقق یافته است. هنجارهای اجتماعی، کنترل اجتماعی را نیز بر عهده دارند و به سختی تغییر می کنند. البته در هر جامعه ای ممکن است یک هنجار اجتماعی نقش و کارکرد خود را از دست بدهد و در نتیجه جامعه آن را طرد کند و یا برعکس،‌ ممکن است یک عقیده اجتماعی در جامعه گسترش پیدا کند و به صورت هنجار اجتماعی در بیاید. به هر حال، اگر افراد جامعه ارزش ها و هنجارهای اجتماعی را بپذیرند و آنها را درونی کنند، در این صورت نظام اجتماعی دارای استحکام خاصی می شود. اما اگر برای نگهداری هنجارهای اجتماعی، جامعه متوسل به زور شود، در این صورت پایه و اساس هنجارهای اجتماعی سست شده و جامعه و افراد آن از خود رفتار نابهنجار نشان می دهند (سیف الهی، 1386: 127-125). یکی از عواملی که می تواند این هنجارها را به افراد منتقل کند، «گروه مرجع (Reference Group)» نام دارد که عبارت است از: «افراد یا گروه هایی که مبنا و معیار قضاوت و ارزیابی کنش گران اجتماعی قرار می گیرند». گروه های مرجع 2 کارکرد عمده ایفا می کنند: 1). رویه ها، باورها، ارزش ها و هنجارها را به افراد القاء می کنند و به اصطلاح کارکرد هنجاری دارند و 2). استانداردهایی در اختیار کنش گران قرار می دهند که کنش و نگرش خود را با آنها محک می زنند و کارکرد مقایسه ای و تطبیقی ایفا می کنند. هم چنین گروه های مرجع در فرآیند شکل گیری نگرش، تصمیم گیری و کنش افراد جامعه نقش مهمی دارند (صدیق سروستانی و هاشمی، 1381: 150).
یک نکته مهم که باید در خصوص هنجارها به آن اشاره کرد این است که هنجارهای اجتماعی بر مبنای میزان ارزش، اهمیت و پذیرش در میان مردم جامعه یکسان نیستند و به طور کلی به 3 گروه تقسیم می شوند:

الف- هنجارهای دینی:

هنجارهای دینی معلول آموزش دینی هر جامعه مفروش هستند. برای مثال، فقه و شرع مقدس اسلام از جمله هنجارهای دینی هستند که از تعالیم دینی سرچشمه گرفته اند. هنجارهای اخلاقی را نیز می توان در مقوله هنجارهای دینی قرار داد.

ب- هنجارهای رسمی:

هنجارهای رسمی مشتمل بر قوانین تشکیلاتی، اداری و مالی کشورها و واحدها و مؤسسات تابعه هستند. مانند: قانون اساسی، قانون مدنی، قوانین حقوقی و جزایی.

پ- هنجارهای سنتی یا غیر رسمی:

هنجارهای سنتی هنجارهایی هستند که توسط فرد یا افرادی وضع نشده اند؛ بلکه خود به خود و به صورت تدریجی از اتفاقات زندگی روزمره زندگی سرچشمه گرفته و خاستگاهی جز جامعه ندازند. به عنوان نمونه، آداب و رسوم، هنجارهایی هستند که مشخص می کنند افراد در فعالیت های روزانه خود به چه شیوه های مورد قبولی باید رفتار کنند.
همچنین هنجارها براساس نوع مجازات به سه گروه طبقه بندی می شوند:

* هنجارهای انتظامی:

به هنجارهایی گفته می شوند که دستگاه حاکم در یک جامعه مسئول و متعهد به اجرای آنهاست و نقض آنها موجب مجازات بیرونی و عینی مانند: اعدام، زندان، تبعید، جریمه و نظایر آن می شود. مثل تمام قوانین مدنی، اجرایی و حقوقی.

* هنجارهای مردمی:

هنجارهایی هستند که نقض آنها مجازات بیرونی در پی ندارد؛ بلکه انسان به خاطر شرم، ترس، شماتت، مورد مسخره دیگران واقع شدن و بدنامی از آنها پیروی می کند. ماندن: ازدواج در ماه مبارک رمضان؛ که فرد مورد تعقیب قرار نمی گیرد، اما ممکن است با واکنش دیگران مواجه شود که از مجازات عینی هم شدیدتر است.

* هنجارهای اخلاقی:

هنجارهای اخلاقی شامل هنجارهایی می شود که پیروی از آنها به خاطر شرم، ترس و یا فرار از جریمه و زندان نیست؛ بلکه معلول یک نیروی درونی به نام وجدان اخلاقی است که مردم را به تبعیت از آنها وادار می سازد (ستوده، 1386: 32-29).
کسانی که این هنجارها را رعایت می کنند، یا اصطلاحاً افراد بهنجار دارای ویژگی هایی هستند که مهم ترین آنها عبارتند از:
1- به شیوه ای واقع بینانه عمل می کنند؛
2- انعطاف پذیرند و قادر هستند طبق انتظارات و توقعات در حال تغییر جامعه، خودشان را نیز تغییر دهند؛
3- اجتماعی هستند و انگیزه های آنها با توجه به شرایط و ارزش های منطقی جامعه شکل می گیرد. در نتیجه نگرش های آنها بازتابی از توجه صادقانه به رفاه دیگران است و در جمع، رفتاری اجتماع پسند دارند؛
4- از زندگی لذت می برند و با فرصت هایی که فراهم می کنند، اجازه می دهند دیگران هم از لحظات زندگی خودشان لذت ببرند؛
5- از پختگی لازم برخوردار هستند و رفتارهایشان متناسب با سن، میزان هوش و توانایی های جسمی و روانی آنها بروز می کند و مؤثر هستند.
البته باید دانست که این شش ضابطه، در حقیقت نوعی تعریف ایده آل از بهنجار بودن است. بنابراین نباید این انتظار وجود داشته باشد که کودکان یا نوجوانان حتماً باید در عمل نیز همه شرایط یاد شده فوق را داشته باشند.
از سوی دیگر، رفتارهای نابهنجار با علائم و نشانه هایی به شرح زیر مشخص می شوند:
- نشانه های ذهنی (Subjective Symptoms):
نشانه های ذهنی نشانه هایی هستند که به وسیله فرد بیمار گزارش می شوند و منعکس کننده ناراحتی و پریشانی اوست. مثل: اضطراب، افسردگی و احساس حقارت و بی ارزشی درباره خود.
- نشانه های عینی (Objective Symptoms):
نشانه های عینی نیز نشانه هایی هستند که به وسیله متخصصان بالینی مشاهده می شوند علائم بارز و آشکار ناسازگاری می باشند. مانند: رفتار عجیب و غریب، تندخویی و عصبانیت.
روان شناسان معتقدند چون بیش تر ویژگی های رفتاری را می توان در یک خط و مسیر پیوسته ترسیم کرد، بنابراین تفاوت های رفتاری بیش تر از لحاظ درجه است تا نوع آن. از این رو این نکته در مورد رفتار غیر عادی نیز صادق است. یعنی برخلاف عقیده عمومی، نمی توان بین افراد بهنجار و نابهنجار خط فاصل مشخص و معینی را ترسیم کرد. با این وجود می توان ضوابط نابهنجاری را در سه طبقه تعریف و تشریح کرد:

اول - روش آماری:

در این روش، رفتار فرد هنگامی نابهنجار است که به میزان کافی و معینی از رفتار بیش تر افراد دیگر متفاوت باشد. اما این تعریف دارای ایراد است؛ زیرا به عنوان مثال، با در نظر گرفتن معیار اکثریت به عنوان استاندارد، چون افراد خلاق و مبتکر رفتارشان با رفتار اکثریت جامعه هم خوانی ندارد، بنابراین باید رفتارشان نابهنجار تلقی شود.

دوم - روش نظری:

در این روش، رفتار تنها هنگامی نابهنجار نامیده می شود که نشان دهنده سازگاری نامطلوب در فرد باشد.

سوم - روش کلینیکی:

در روش کلینیکی، نابهنجاری افراد از طریق نشانه ها و علائم رفتاری مورد شناسایی قرار می گیرد (کاظمی گرجی، 1384: 76-74).
بین هنجارهای اجتماعی و ارزش های اجتماعی تفاوت هایی وجود دارد که می توان آنها را این گونه بیان کرد:
الف- ارزش ها عام تر از هنجارها هستند و مبنای هنجارها محسوب می شوند.
ب- ارزش ها ماهیت ذهنی دارند و در مقام هست ها و پذیرش برخی واقعیت های مربوط به جهان هستی هستند؛ در صورتی که هنجارها در مقام بایدها و نبایدها و مربوط به عمل کنش گران می باشند. یعنی همان قواعد رفتاری که افراد باید به آن عمل کنند.
پ- برای حفظ هویت فرهنگی و تداوم فرهنگ، ارزش های اجتماعی مهم تر از هنجارهای اجتماعی هستند (فولادی، 1388: 111).
منبع :کاوه، محمد، (1391)، آسیب شناسی بیماری های اجتماعی (جلد اول)، تهران: نشر جامعه شناسان، چاپ اول 1391.