نویسنده: محمد کاوه




 

روابط اجتماعی (Socical Relations):

روابط اجتماعی عبارت است از: «کنش و واکنش متقابل فرد و گروه های اجتماعی و ارتباط کامل فرد و اجتماع در روابط پایدار و حتی ناپایدار و کم پایدار با یکدیگر» (دادخواه، 1385: 17). روابط اجتماعی متعدد و متنوع هستند. انسان ها و گروه های اجتماع در شبکه ای از روابط اجتماعی قرار دارند که تعیین حدود آن برای افراد جامعه به سادگی امکان پذیر نیست. دامنه روابط اجتماعی از روابط زن و شوهر تا روابط تولیدی را شامل می شود. یک فرد در محیط خانواده ممکن است با افراد خانواده با شیوه های متفاوتی در ارتباط باشد. همین فرد در محیط کار، کوچه، مسجد، سازمان های سیاسی و اقتصادی و در برخوردها و تماس های روزانه روابط اجتماعی متنوعی را پدید می آورد که حاصل آن امکان برقراری ارتباط و گذران زندگی اجتماعی و فردی است. اگر روابط بین افراد مبتنی بر اصول و نظم مشخص و مدونی صورت گیرد، موجب شکوفایی استعدادها و تأمین خواسته های آنها شده و سیستم اجتماعی از همبستگی و وفاق و سازگاری بیشتری برخوردار خواهد شد؛ ولی اگر روابط اجتماعی بر یک رشته از معیارهای شخصی و یا گروهی استوار شود، تنش و ستیز و تعارض جای تعاون و همبستگی را می گیرد (سیف الهی، 1386: 110). از منظر علم جامعه شناسی، عامل مشروط و تعیین کننده رفتارهای نابهنجار را باید در کیفیت و ماهیت روابط اجتماعی جامعه دنبال کرد. این روابط اجتماعی، ناظر بر چگونگی قرار گرفتن امکانات موجود جامعه بین جمعیت است. از این رو، اگر امکانات به شیوه درست و عادلانه مورد بهره برداری کل جمعیت یک جامعه قرار گیرد، زمینه ای برای پیدایش نابهنجاری های اجتماعی وجود نخواهد داشت. به این ترتیب، نابهنجاری های اجتماعی زاییده محیط اجتماعی محسوب می شوند و اگر محیط اجتماعی با شکل گیری روابط اجتماعی درست و ایجاد ساخت هماهنگ و موزون بین خواسته ها و امکانات و بین وسیله ها و هدف ها، رابطه درست برقرار کند و فرهنگ جامعه را در جهت شکل گیری چنین زمینه ای به کار گیرد، رفتار افراد جامعه در جهت تحقق خواسته های سیستم اجتماعی و افراد سوق داده خواهد شد. اما اگر محیط اجتماعی با ساخت درونی خود، نابرابری های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را به وجود بیاورد و زمینه نارضایتی را پی ریزی کند، رفتار افراد جامعه به سوی نابهنجاری گرایش پیدا خواهد کرد (همان، 225 و 224).

رفتار اجتماعی (Socical Behaviour):

از نظر علم روان شناسی، رفتار، مجموعه ای از کنش ها و فعالیت های ممکن در موجودات زنده یا اندام واره هاست (ویس وده، 1381: 51) و به عنوان پاسخی قابل مشاهده و اندازه گیری توسط انسان یا حیوان تعریف می شود. بسیاری از مطالعات، به طور مستقیم به بررسی چگونگی رفتار انسان می پردازند. رفتار می تواند ارثی یا محیطی، هوشیارانه یا ناهوشیارانه و بهنجار یا نابهنجار باشد (ویتیگ، 1386: 2). انسان در محیط زندگی خود به طبقه بندی عناصر محیطی می پردازد که کارکرد اصلی این طبقه بندی، منظم کردن محیط برای رفتار اجتماعی او می باشد. اما آگاهی های فراوانی که فرد از محیط دریافت می کند، بعضاً با هم سازگار نیستند و در نتیجه، ذهن جنبه های معینی از آگاهی ها را تعریف و جذب و بقیه را حذف می کند. یا این که برخی از جنبه ها را تغییر می دهد تا تناسب بهتری با یک طبقه داشته باشد. این فرآیند جرح و تعدیل آگاهی ها و طبقه بندی آنها در محیط اجتماعی، در شکل گیری رفتار اجتماعی انسان اهمیت ویژه ای دارد (احمدی، 1382: 50). رفتار اجتماعی از طریق هنجارها اداره می شود. هر جامعه در زمینه رفتارها و نگرش هایی که مورد تأیید قرار می دهد دارای قواعد و قوانینی است و یک کودک خیلی زود هنجارهای رفتاری در جامعه خویش را فرا می گیرد. رفتارهایی که از سوی والدین کودک خوب یا درست ارزیابی شوند مورد تأیید و پاداش قرار می گیرند و در مورد رفتارهای غلط نیز تنبیه اِعمال می شود. بر این اساس، کودک رفتارهایی را که برای هر شرایطی وجود دارد می آموزد (صارمی، 1380: 97-95). علاوه بر خانواده، رفتار افراد متأثر از فرهنگ و جامعه ای است که در آن زندگی می کنند و جامعه به صورت خواسته یا ناخواسته رفتار افراد را تحت تأثیر قرار می دهد. گوناگونی جوامع و تفاوت های فرهنگی نیز موجب تنوع در رفتارهای افراد می شوند (شمس اسفندآباد، 1384: 158). البته باید دانست رفتارها تحت کنترل نیروهایی هستند که آنها را جهت یابی می کنند. مفاهیم غریزه، نیاز و کشش، نمودهای روشنی از این موضوع محسوب می شوند و این نیروهای شاخص و تعیین کننده باید در زیربنای زیست - روانی انسان جست و جو شوند (نوربها، 1386: 32).
به هر حال، انسان ها در تعامل با یکدیگر هستند و در ارتباط های گوناگونی که دارند به طور دائم در معرض یک سلسله از کنش های بیرونی می باشند که بر آنها وارد می شود و متقابلاً در برابر آن واکنش نشان می دهند. اما آنچه مهم می باشد این است که واکنش های افراد مختلف در برابر یک کنش واحد، یکسان نیست و راز این تفاوت ها را باید در باورهای گوناگونی که دارند دانست (ابراهیمی، 1387: 10 و 9). به اعتقاد برورس فردریک اسکینر (Burrhus Frederick Skinner 1904-1990)، رفتار را می توان به وسیله پی آمدهای محیطی کنترل کرد. به این معنا که احتمال وقوع بخش معینی از رفتار فرد در آینده ناشی از پی آمدهای وقوع آن رفتار در گذشته می باشد. بر این اساس، تقویت، احتمال تکرار رفتار را افزایش می دهد؛ در حالی که تنبیه این احتمال را کاهش می دهد (بنتهام، 1387: 39).
اما از نظر جامعه شناسی، آنچه اهمیت دارد، رفتار اجتماعی است؛ زیرا می توان آن را به صورت اجتماعی شکل داد (ویس وده، 1381: 51). به اعتقاد برخی از جامعه شناسان که به آنها کارکرد گرا گفته می شود، آنچه رفتارهای اجتماعی را پدید می آورد ارزش هایی هستند که مورد قبول اعضای جامعه می باشند و آنها بر اساس آن ارزش ها رفتار می کنند. نکته مهم درباره ارزش ها این است که آنها به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم بر جامعه اثر می گذارند. در حالت مستقیم، ارزش ها به گونه ای آشکار و مشخص خود را ظاهر می سازند؛ اما در حالت غیر مستقیم، ارزها در قالب هنجارها و نقش های اجتماعی که به وجود می آورند متبلور می شوند. به عنوان مثال، شجاعت یک ارزش اجتماعی است که به صورت مستقیم در جوامع وجود دارد و بر رفتارهای اجتماعی تأثیر می گذارد. علم و آگاهی نیز ارزش دیگری است؛ اما غیر مستقیم تأثیر می گذارد و در حقیقت همین ارزش است که باعث به وجود آمدن یک نقش اجتماعی به نام «معلم» شده است. به عبارتی دیگر، حرفه آموزگاری معلول ارزشی اجتماعی می باشد که جامعه برای علم و آگاهی و دانستن قائل است و این احترام که اعضای جامعه برای معلم قائل هستند خود را به صورت یک هنجار نشان می دهد. از دیدگاه بزرگان مشرب کارکردگرایی هم چون پارسونز، رفتار انسان های یک جامعه را همان هنجارها و ارزش های آن جامعه خلق می کنند و نظام اجتماعی حاکم بر جامعه با همه تار و پودهایش رفتارهای انسان ها را می سازد (زیبا کلام، 1385: 95 و 48). اما برخلاف پارسونز، گابریل تارد (Gabrile Tarde 1843-1904) شکل گیری رفتار را عمدتاً تخت تأثیر فرآیند تقلید می دانست. به این صورت که در نتیجه تقلید یک رفتار و تکرار آن توسط فرد، آن رفتار در عملکرد و تثبیت می شود (مرادی، 1385: 95). همچنین آلبرت بندورا (Albert Bandura- 1977) به این نتبجه رسید که رفتارهای اجتماعی با مشاهده الگوها آموخته می شوند. نظریه او تحت عنوان «یادگیری اجتماعی» بر پدیده ای استوار است که «یادگیری مشاهده ای» نامیده می شود و زمانی صورت می گیرد که مثلاً یک کودک، فرد بزرگسالی را می بیند که به دیگری پرخاش می کند. این جاست که کودک متوجه می شود رفتاری که زشت تصور می کرد، قابل قبول است و حتی پاداش به همراه دارد؛ زیرا پرخاشگر با پرخاشگری، آنچه را که از طرف مقابل می خواسته است به دست می آورد. از این نقطه نظر، رفتار اجتماعی معمولاً آموخته می شود. مثلاً افراد یاد می گیرند که اگر برخی عقاید را بپذیرند اطرافیان به آنها پاداش می دهند و آنها را در بین دوستان خود جای خواهند داد؛ یا امتیازهایی را در نظر خواهند گرفت. اما اگر افکار متفاوت از افکار دیگران داشته باشند، دیگران از دادن امتیاز یا حتی از راه دادن آنها در جمع خودشان خودداری خواهند کرد. این عمل را در اصطلاح «شرطی شدن عامل» یا «شرطی شدن کنش گر» می نامند. بنابراین افراد یاد می گیرند رفتارهایی را اتخاذ کنند که پاداش به دنبال داشته باشد. همچنین یاد می گیرند از رفتارهایی که تنبیه به همراه می آورند اجتناب کنند (بدار و همکاران، 1381: 25 و 24). اما از منظری دیگر، فردیناند تونیس (Ferdinand Toennies 1855-1936) در تحلیل رفتار اجتماعی دو نوع اراده را از هم متمایز می سازد. یکی اراده ذاتی که به رفتار فرد ماهیتی غریزی و ناآگاهانه می بخشد و معمولاً محرک عامه مردم است و دیگری اراده اختیاری که برعکس حالت اول شکلی ارادی و عقلانی دارد و از انگیزش (وضعیت درونی هر فرد که محرک، جهت دهنده و عامل رفتار می باشد) غیر آگاهانه ناشی نمی شود؛ بلکه از کنشی عقلانی، ارادی و آگاهانه نشأت می گیرد که معمولاً محرک رفتار دانشمندان، تجار و اعضای طبقه اجتماعی بالاست (مرادی، 1385: 112). به هر تقدیر، اگر رفتار افراد جامعه با هنجارها، ارزش ها و عقاید اجتماعی جامعه در تضاد و تعارض باشد، در این صورت آن رفتار اجتماعی رفتاری نابهنجار خواهد بود؛ زیرا بین خواسته ها، نیازها و آرمان های موجود و افراد جامعه هماهنگی دیده نمی شود و در این حالت، روابط اجتماعی تنش زا و ستیز آمیز خواهد بود. وجود چنین روابط اجتماعی نابهنجاری در جامعه، سبب پیدایش مسائل و مشکلات اجتماعی متعدد شده و حرکت جامعه را نامتوازن و نامتعادل می کند (سیف الهی، 1386: 225 و 224).
منبع :کاوه، محمد، (1391)، آسیب شناسی بیماری های اجتماعی (جلد اول)، تهران: نشر جامعه شناسان، چاپ اول 1391.