انحراف از جامعه
در زبان انگلیسی، بین کجروی و انحراف تفاوتی وجود ندارد و هر دو مفهوم را تحت عنوان (Deviation) استفاده می کنند. (Deviante) نیز به معنای منحرف یا کجرو به کار می رود. اما در زبان فرانسه بین این دو مفهوم تفاوت
نویسنده: محمد کاوه
انحراف (Deviance):
در زبان انگلیسی، بین کجروی و انحراف تفاوتی وجود ندارد و هر دو مفهوم را تحت عنوان (Deviation) استفاده می کنند. (Deviante) نیز به معنای منحرف یا کجرو به کار می رود. اما در زبان فرانسه بین این دو مفهوم تفاوت وجود دارد و برای منحرف لغت (Valiate) و برای کجرو، عبارت (Deviante) به کار برده می شود. از بین جامعه شناسان، گی روشه (Guy Rocher) بین انحراف و کجروی تفاوت قائل شده و می گوید: «انحراف عبارت است از حق انتخابی که اعضای یک جامعه بین مدل های مجاز دارند؛ ولی کجروی انتخاب مدل هایی است که یا مجاز هستند و یا خارج از آن». اما بسیاری از جامعه شناسان از جمله جامعه شناسان ایرانی بین این دو مفهوم تفاوتی قائل نیستند. به هر تقدیر، انحراف از منظر افراد مختلف، تعاریف متفاوتی دارد. به طور مثال، از نظر آلبرت کوئن (Albert Coein)، «انحراف هرگونه رفتاری است که با انتظارات جامعه منطبق و سازگار نباشد». دوب (Doob) نیز «انحراف اجتماعی» را هر نوع رفتار یا وضعیتی می داند که اعضای قوی تر یک گروه اجتماعی به طور معقول، تخلفی جدی را نسبت به ارزش ها یا معیارهای مهم خود مورد توجه قرار می دهند. هم چنین بکر (Becker) معتقد است که: «انحراف، چگونگی عملی که شخص مرتکب می شود نیست؛ بلکه نتیجه عملی است که دیگران برحسب ضمانت اجرایی قوانین به یک مختلف نسبت می دهند». عده ای نیز معتقدند که به منظور بقاء و استمرار حیات هر جامعه، باید هنجارها و ارزش های آن جامعه توسط اعضاء محترم شمرده شود؛ اما در همه جوامع انسانی برخی از افراد پاره ای از ارزش ها و هنجارها را رعایت نمی کنند. از این رو، جامعه افرادی که هنجارها را رعایت می کنند «هم نوا یا بهنجار» و کسانی که هنجارها را نقض می کنند «نا هم نوا یا نابهنجار» می نامد. از میان اشخاص نابهنجار نیز کسی که رفتار نابهنجارش زود گذر نبوده و زیاد دوام بیاورد، کجرو یا منحرف و رفتار او «کجروی اجتماعی» یا «انحراف اجتماعی» خوانده می شود (صارمی، 1380: 55-53). در واقع، اگر جریان عادی جامعه به یک رود تشبیه شود، کسانی که خارج از جریان طبیعی حرکت می کنند دچار انحراف شده اند. پس انحراف یعنی «خارج شدن از مسیر عادی» (اسماعیلی، 1380: 226). البته باید توجه داشت که انحراف اجتماعی مفهومی گسترده و وسیع داشته و مطالعاتی هم که در این زمینه صورت گرفته است با ابهام در تعریف رفتار انحرافی مواجه بوده و مصداق های روشنی برای تفکیک آن وجود ندارد (صارمی، 1380: 55-53). نکته مهم اینکه برای مطالعه و بررسی علمی رفتارهای انسانی به خصوص در زمینه انحراف و کجروی، نیاز به شناخت مفاهیم خاص و ابزار و وسایل تحقیق برای گسترش پژوهش های علمی وجود دارد و در هر جامعه برای شناخت چگونگی ماهیت کجروی، ابتدا باید اطلاعات در مورد آن جامعه و هنجارهای فرهنگی آن، یعنی آنچه که به وسیله خود مردم خلق شده است و از آن پیروی می کنند، به دست آورده شود. هم چنین باید به تفاوت های اجتماعی و اختلافات طبقاتی آن جامعه که باعث کجروی و انحراف می شود توجه کافی صورت گیرد (فرجاد، 1371: 9).از نظر سبب شناسی، عوامل مختلفی می توانند در بروز انحراف نقش داشته باشند. مثلاً، داگلاس و اسکات (Douglas & Scott) انحراف را کیفیت کنش فردی که مرتکب آن می شود، نمی دانند؛ بلکه معتقدند انحراف نتیجه کاربرد مقررات و تنبیه هایی است که نسبت به مجرم توسط دیگران در نظر گرفته می شود (رجبی پور، 1387: 43). اما تالکوت پارسونز که انحراف را از حیث پذیرش شبکه نقش ها در قالب ساخت نظام اجتماعی تبیین کرده، معتقد است انحراف نتیجه پیوند ناپذیری نظام اجتماعی و نظام شخصیتی است (محمدی اصل، 1387: 65). همچنین نتایج یک مطالعه نشان می دهند که در بروز انحراف های اجتماعی، خانواده و گروه هم سالان 24/5 درصد، اِعمال کنترل شدید 22/21 درصد، وضعیت اقتصادی 22/16 درصد و امور فرهنگی - آموزشی 21/47 درصد نقش مؤثر دارند (حجازی و صالحی، 1385: 219). البته به این نکته نیز باید واقف بود که وجود انحرافات به علت وجود تفاوت های فردی است و چون تفاوت های فردی همیشه وجود دارد، بنابراین هیچ جامعه ای کاملاً سالم و خالی از انحراف نیست. اما شرط سلامت نسبی جامعه آن است که جرایم بیش از حد افزایش نیافته و زندگی طبیعی جامعه به خطر نیفتاده باشد (اسماعیلی، 1380: 226). جامعه سالم را می توان به جامعه ای نسبت داد که تمامی مناسبات و روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و غیره جاری آن، در چارچوب قانون و هنجارها و ارزش های انسانی - اخلاقی صورت می پذیرند. از این منظر، مانایی و پویایی یک جامعه نیز در گروِ نهادینه شدن همین مناسبات و روابط است (تاجیک، 1383: 132).
هر جامعه از اعضای خود انتظار دارد تا از ارزش ها و هنجارهایش تبعیت کنند؛ اما هنجارهای اجتماعی به همان اندازه که پیروی می شوند، نقض نیز می شوند. مثلاً انسان ها اموال یکدیگر را غارت می کنند؛ به حقوق دیگران تجاوز می کنند؛ تقلب، خدعه و رزالت را پیشه خود می سازند و دست به تبهکاری، اختلاس، فساد و گوش بُری می زنند که همه اینها به نوعی کجروی اجتماعی محسوب می شوند (قنادان و همکاران، 1384: 194). به همین خاطر نمی توان افراد یک جامعه را دقیقاً به دو دسته کج رفتاران و هم نوایان تقسیم کرد؛ زیرا اگرچه بیش تر مردم معمولاً نسبت به هنجارهایی که اهمیت اجتماعی دارند هم نوایی پیشه می کنند، اما می توان ادعا کرد که بیش تر مردم در طول عمر خود یک یا چند هنجار اجتماعی عمده را نادیده می گیرند. به طور مثال، اگر تمام کسانی که از قوانین مربوط به روابط جنسی بین زن و مرد تخلف کرده اند؛ تمام کسانی که در طول زندگی خود چیزی دزدیده اند؛ تمام کسانی که موقعی تقلب کرده اند؛ تمام کسانی که گاهی رشوه گرفته اند و تمام کسانی که مواد مخدر مصرف کرده اند و امثال اینها، از جمعیت افرادی که همیشه با تمام هنجارهای اجتماعی هم نوایی کرده اند کنار گذاشته شوند آیا دیگر کسی باقی خواهد ماند؟ (صدیق سروستانی، 1386: 20 و 19).
اما با وجود به کارگیری ساز و کارهای مختلف در کنترل اجتماعی که با هدف تضمین سطحی از هم نوایی انجام می شود، هنوز میزان قابل توجهی «انحراف اجتماعی» در همه جوامع وجود دارد و بیش تر اعضای جامعه، گاه از هنجارهای اجتماعی سرپیچی کرده و مرتکب رفتار انحرافی می شوند. از طرفی برای تعریف مفهوم انحراف اجتماعی، تقسیم جامعه به سالم و ناسالم و اینکه هر جامعه ای که در آن انحراف اجتماعی مشاهده شود، جامعه ناسالم تلقی شود، نادرست است؛ زیرا برخی از مردم ممکن است به دلیل ویژگی های خاصی که از زمان تولد به ارث برده اند، نظیر تعلق به یک نژاد یا گروه قومی خاص، منحرف تلقی شوند. یا اینکه افراد دیگری ممکن است به علت ابتلای به بیماری خاصی نظیر ایدز، در ارتباط متقابل با خانواده، دوستان و همکاران، منحرف شناخته شوند. از طرفی دیگر، انحراف اجتماعی برحسب میزان جدی بودن، متغیر است و از تخلف از هنجارهای مرسوم مانند: تحویل کتاب به کتابخانه بعد از تاریخ مقرر، تا تخلفات بسیار جدی و شدید که شامل نقض قوانین جنایی شده و مجازات شدید در پی دارد، قابل طبقه بندی است. از دیدگاه حقوقی نیز منحرف کسی است که رفتارش غیر قانونی بوده و بتواند به وسیله پلیس تحت تعقیب قرار گرفته و بعضاً در دادگاه ها مورد محاکمه قرار گیرد. از این رو، جایی که برای رفتار نابهنجار، قوانین مکتوب و مدونی وجود ندارد و قانون آن رفتار را منع کرده باشد، اگرچه هنجارهای اجتماعی نقض شده، ولی از نظر علم حقوق انحراف اجتماعی رخ نداده است (احمدی، 1384: 6 و 5). به همین خاطر رفتارهای انحرافی باید دارای ویژگی های خاصی باشند که ویلیام گود (W.J. Goode) آنها را به 5 دسته تقسیم کرده است:
1- قابل روئیت بودن برای دیگران؛
2- شدت تأیید نشدن از طرف افراد جامعه؛
3- تکرر در تخلف؛
4- فشار اجتماعی و
5- منابع و وضعیت خلاف کاران؛ که به مهارت و قدرت خلاف کار و فرد منحرف مربوط می شود (کارکنان نصرآبادی، 1383: 10).
در مجموع می توان این طور نتیجه گرفت که انحراف یا کجروی عبارت است از: «رفتاری که هنجارهای اجتماعی را نقض کرده و در نتیجه از نظر تعداد زیادی از مردم قابل نکوهش باشد». این تعریف درک مفهوم کجروی را آسان تر می کند و دو نکته را روشن می سازد:
اول- به هیچ وجه نمی توان مردم جامعه ای را به دو گروه بهنجار و نابهنجار تقسیم کرد. اگر چه اکثر افراد جامعه معمولاً با هر نوع هنجار اجتماعی که از نظر جامعه دارای اهمیت باشد هم نوایی دارند، ولی اغلب مردم در زندگی خود یک یا چند هنجار مهم را نقض می کنند. به عنوان مثال، اگر در جامعه ای مفروض، همه کسانی که تبهکاری کرده اند، چیزی را دزدیده اند، اختلاس و تقلب انجام داده اند و از انواع اختلالات روانی رنج می برند را به عنوان بخشی از صدها احتمال دیگر، از جامعه بهنجار جدا شوند، تنها تعداد بسیار کمی از انسان های بهنجار باقی می مانند. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که اغلب مردم از آشکار شدن رفتار انحرافی خود گریزان هستند و تا زمانی که به آنان برچسب انحراف زده نشده است، خود را منحرف نمی دانند.
دوم- انحراف امری نسبی است؛ یعنی هیچ عملی ذاتاً انحراف نیست و فقط زمانی انحراف نامیده می شود که از نظر اجتماعی چنین تعریف شده باشد. تعریف ها نیز از زمانی به زمان دیگر، از مکانی به مکان دیگر، از گروهی به گروه دیگر و از جامعه ای به جامعه دیگر تفاوت بسیار دارند. باید توجه داشت که فرهنگ ها هر یک دارای هنجارهای خاص خود هستند و به اعتبار آنهاست که رفتارهای انسانی را ارزیابی می کنند. کجروی های اجتماعی نیز به همین اعتبار در همه جوامع و زمان های مختلف یکسان نیستند. برای مثال، در جامعه های جدید، حمله صرع نوعی بیماری روانی و ناپسند شمرده می شود؛ اما همین بیماری در اکثر جوامع ابتدایی حاکی از سلامت کامل و قدرت فوق العاده انسانی بوده است (قنادان و همکاران، 1384: 195 و 194).
انحراف از دیدگاه قرآن:
تعریف دینی و قرآنی از انحراف اولاً اختصاص به رفتار ندارد؛ بلکه کج اندیشی و کج باوری را نیز در برمی گیرد و ثانیاً بر ساحت رفتار نیز با تعریف های حقوقی و جامعه شناختی کاملاً مترادف نیست. بعضی رفتارهای هنجار شکنانه یا ضد قانون هستند و به همین دلیل از منظر جامعه شناختی یا حقوقی انحراف و کجروی شمرده می شوند؛ اما ممکن است ضد عبودیت نباشند و از نظر قرآن انحراف تلقی نشوند. برعکسِ این موضوع نیز صادق است. یعنی ممکن است برخی رفتارها ضد عبودیت و مخالف دستور الهی بوده و از نظر قرآن مصداق انحراف باشند؛ اما با هنجارها یا قانون جامعه ناسازگار نباشند. بنابراین انحراف از دیدگاه قرآن یک پدیده نسبی نیست؛ چون معیار بازشناسی و جدا سازی انحراف از استقامت، یا کجروی از راست روی یک امر مطلق است (موسی صدر، 1383: 17). در قرآن این نکته نیز تا اندازه ای مورد تأیید قرار گرفته است که پدیده کجروی به عوامل بیرون از انسان تکیه دارد. همان گونه که در آیات مختلف دیده می شود:- از تأثیر هم نشین در رفتار سخن گفته و به پی آمدهای ناگوار آن اشاره کرده است. مانند: آیه (140) سوره نساء و آیه های (27) تا (29) سوره فرقان که از هم نشینی با کسانی که آیات خداوند را به سخره می گیرند یا دوستی با ستم کاران کفر پیشه پرهیز داده است.
- به نقش و خطر فقر بر انحراف آگاهی داده است. مانند: آیه (33) از سوره نور.
- از تأثیر عرصه و محیط مساعد در ایجاد انحراف پرده برداشته است. مانند: آیه (58) سوره نور که از لزوم اجازه خواستن فرزندان و خدمت کاران برای ورود به اتاق استراحت زن و شوهر سخن می گوید.
- با نهی و جلوگیری از تهمت و افترا و اشاعه فحشا به نقش برچسب و انگ زدن اجتماعی در رفتار کجروانه اشاره کرده است. مانند: آیه های (4) و (19) سوره نور.
- از وجود خرده فرهنگ و تأثیر آن در رفتار یاد کرده است. مانند: آیه های (82) و (127) سوره اعراف، آیه (74) سوره انبیاء و آیه (51) سوره مائده.
- از گروه مرجع و نقش آن در جهت دهی افراد سخن به میان آورده است. مانند: آیه (79) سوره قصص و آیه (170) سوره بقره.
- از تأثیر آشفتگی هنجاری جامعه در پیدایش فساد و انحراف یاد کرده است. مانند: آیه (34) سوره نمل.
- به نقش تجربه در ریشه دواندن انحراف اشاره کرده است. مانند: آیه (13) سوره مائده.
از بررسی مجموعه آیات قرآن راجع به گناه و معصیت این نکته به دست می آید که در پیدایش پدیده انحراف سه متغیر و عامل اساسی نقش دارند که بین خود این عوامل نیز تأثیر و تأثر دوسویه وجود دارد. عامل نخست، ساختار وجودی انسان، عامل دوم باور و بینش غلط و عامل سوم در ظهور پدیده انحراف، موقعیت بیرونی است. یعنی آنچه که از محدوده وجودی فرد کجرو بیرون است؛ اعم از آنکه ساختار فرهنگی باشد یا کارکرد نهادهای اجتماعی، کنترل پلیسی، خرده فرهنگ، هم نشینی و غیره. بنابراین عناصر بیرونی چه در سطح کلان و چه در سطح خُرد همواره از طریق تأثیر گذاری بر عناصر درونی، روحی و معرفتی در ایجاد رفتار کجروانه نقش بازی می کنند و در حقیقت جاده صاف کن محرک درونی افراد هستند؛ نه آنکه خود عامل جداگانه ای در برابر عوامل دیگر باشند. از همین جا می توان نتیجه گرفت که اصل و اساس در پیدایش انحراف و کجروی، تغییر درون انسان است و فرق نمی کند که در سطح کلان جامعه در نظر گرفته شود یا سطح خرد یک گروه یا فرد. از همین رو قرآن برای جلوگیری از پیدایش رفتارهای انحرافی، بر اصلاح بینش و پیدایش خواسته و خصلت های روحی از طریق ایجاد ایمان، تعمیق احساس حضور خدا و آخرت گرایی تأکید بیش تر دارد تا عوامل بیرونی؛ اگرچه از اهمیت و نقش آنها نیز فروگذار نمی کند (همان، 36-28).
انواع انحراف
انحراف، انواع مختلفی دارد که عبارتند از:1- انحراف نخستین:
فرد هنجار شکنی که هنوز برچسب نخورده و خود را منحرف نمی داند و مثلاً گاهی با اتومبیل از چراغ قرمز رد می شود در واقع به نخستین صورت انحراف دچار است.2- انحراف دومین:
اگر فردی برچسب انحراف خورده باشد و او نیز پایگاه منحرف بودن را پذیرفته باشد، دچار انحراف دومین است. مانند: معتادان و آدم کُش ها.3- انحراف فردی:
مثل شخصی که به تنهایی از هنجارهای اجتماعی منحرف شود؛ یا آنها را نپذیرد و اجرا نکند.4- انحراف گروهی:
اگر گروهی از افراد به صورت دسته جمعی هنجارهای اجتماعی را نقض کنند، به آنها منحرفان گروهی می گویند. مانند: روسپی ها و باندهای تبهکاران.5- انحراف آگاهانه:
هرگاه فردی دانسته و از روی آگاهی و بر اساس نظام ارزشی ویژه خود دست به اعمالی بزنند که مغایر با ارزش های اجتماعی و هنجارهای اجتماعی باشد، این انحراف را آگاهانه گویند.6- انحراف ناآگاهانه:
اگر رفتاری نادانسته و از روی ناآگاهی و احتمالاً نیاندیشیده از فردی سربزند که با هنجارهای جامعه منافات داشته باشد، این نوع انحراف را ناآگاهانه می گویند.7- انحراف طبیعی:
هنجارهای اجتماعی هیچ گاه به طور کامل و مو به مو مراعات نمی شوند و همواره مقداری انحراف از الگوی ایده آل فرهنگی وجود دارد. به چنین انحرافی، انحراف طبیعی گفته می شود.8- انحراف سازنده:
چنانچه فرد یا گروهی با اطلاع و آگاهی کامل از ارزش ها و هنجارهای جامعه خود، ارزش ها و هنجارهای جدیدی بیافریند که برتر از نوع قبلی باشد و جامعه را به سوی پیشرفت و تعالی سوق دهد، چنین انحرافی را انحراف سازنده می گویند (ستوده، 1386: 38-35).از منظری دیگر، برخی از جامعه شناسان، انحرافات و کجرفتاری های افراد را به 3 دسته تقسیم می کنند:
* انحرافات خاص:
این نوع انحرافات به هرگونه صفت و خصوصیتی گفته می شود که به لحاظ آماری غیر معمول و متفاوت و به لحاظ رفتاری غیر تیپیک باشد. مثلاً: کوتوله سیرک، بازیکن بسکتبالیستی که دو متر و سی سانت قد دارد، نابغه، آدم چپ دست، آدم خیلی چاپ یا خیلی لاغر و دانش جوی شاگرد اول، همه طبق تعریف فوق انحراف محسوب می شوند؛ اما آشکار است که چنین تعریفی چندان دقیق و درست نیست چون ایرادات زیر به آن وارد است:الف- رفتار غیر معمول لزوماً به وسیله دیگران رفتار غیر اخلاقی محسوب نمی شود.
ب- حتی اگر رفتار غیر معمول به لحاظ آماری ابعاد اخلاقی هم داشته باشد، چنین رفتاری وقتی در گروه انحرافات قرار می گیرد که قانون آنها را ممنوع کرده باشد.
پ- اغلب رفتارهایی که به لحاظ آماری انحراف خوانده می شوند به هیچ وجه جامعه را تهدید نمی کند و به کسی آزار نمی رساند.
ت- اخلاق را نمی توان با سرشماری تعریف کرد و تشخیص داد. یا اینکه اگر چند نفر یک نوع عملی را انجام می دهند، نمی تواند ملاک درستی و نادرستی آن عمل باشد.
* انحرافات رفتاری (کارکردی):
برخی از جامعه شناسان معتقد هستند اگر بتوان متوجه شد که ارزش های یک جامعه یا خطراتی که آنها را تهدید می کند چیست، آن وقت می توان فهمید کدام رفتار انحراف یا ضد آن ارزش هاست. مثلاً جامعه، ارزش آزادی بیان را تضمین می کند؛ اما پلیس به تظاهرات مردم حمله کرده و افراد را کتک می زند. از نظر این دسته از جامعه شناسان، این رفتار پلیس انحراف است؛ زیرا انحرافی است از ارزش های جامعه و حتی مخالف مقرراتی است که طرز برخورد پلیس با یک تظاهرات و گردهم آیی را مشخص می کند. حال آنکه توده مردم احتمالاً رفتار پلیس را در این مورد انحراف نمی دانند. از سوی دیگر، توده مردم ممکن است کسانی را که تریاک می کشند منحرف بدانند و عمل آنها را تهدید برای بقای جامعه تلقی کنند؛ حال آنکه جامعه شناس احتمالاً مسئله و مشکلی عمیق تر مثل مفاسد اقتصادی را تهدیدی جدی تر برای جامعه می داند و توجه خود را بیشتر بر مفسدان اقتصادی متمرکز و معطوف می دارد. 2 ایراد مهم نیز به این نظریه وارد شده که عبارت است از اینکه:1- فرض کرده اند که نوع رفتار معینی ذاتاً انحرافی است؛ یعنی خود رفتار صفتی دارد که آن را انحراف و غیر آن را هم نوایی می سازد.
2- احتمالاً آنها فرض کرده اند که مردم در مورد ارزش های جامعه توافق دارند.
* انحرافات ارزشی:
این نوع انحراف بر فرآیندی که یک گروه طی آن موفق می شود ایده های اخلاقی خود را بر جامعه و قوانین آن تحمیل کند تأکید دارد. از این دیدگاه، رفتار انحرافی رفتاری است که یک گروه ذی نفع، جامعه را به پذیرش رسمی انحرافی بودن آن نوع رفتار مجبور می کند. این گروه معتقدند هیچ رفتاری ذاتاً انحرافی نیست و هیچ رفتاری در همه زمان ها و مکان ها انحراف محسوب نمی شود. پیروان این دیدگاه، انحراف را برچسبی می دانند که بعضی مردم بر رفتاری که مورد تأییدشان نیست می زنند. به بیان دیگر، آنها مدعی هستند که رفتار تنها به این دلیل انحراف محسوب می شود که منع قانونی دارد و عقیده ندارند که رفتاری خاص تنها به دلیل انحرافی بودن آن ممنوع شده است. به این دیدگاه نیز ایراداتی وارد شده است. مثلاً این نوع نگاه به این می ماند که گفته شود مرغ چیزی است که تخم مرغ ها جهت تولید مثل خود از آن استفاده می کنند (صدیق سروستانی، 1386: 15-11).ویژگی های انحراف:
همه انحرافات دارای ویژگی های خاصی هستند که شامل موارد زیر می شوند:• نسبی بودن انحراف از نظر مکان:
انجام برخی اعمال و رفتارها در برخی مکان ها مجاز و پسندیده است؛ در حالی که اگر همان عمل در مکان دیگری انجام شود انحراف محسوب نمی شود. مانند: پوشیدن پیراهن آستین کوتاه توسط بانوان که در منزل اشکالی ندارد؛ اما در ملاء عام مورد نکوهش واقع شده است.
• نسبی بودن انحراف نسبت به جامعه:
به عنوان نمونه، در اکثر کشورهای آسیایی و آفریقایی، افراد گدای زیادی وجود دارد؛ در حالی که در بعضی از کشورها این عمل را مورد تعقیب قرار می دهند و مبارزه با آن را وسیله ای برای جلوگیری از ارتکاب جرایم دیگر می دانند.
• نسبی بودن انحراف از نظر زمانی:
برخی از اعمال در حال حاضر انحراف محسوب می شوند؛ در حالی که قبلاً این گونه نبوده است. مثلاً در ایران و قبل از انقلاب نوشیدن مشروبات الکلی و بی حجابی انحراف به حساب نمی آمد؛ ولی اکنون با آن مبارزه می شود.
• نسبی بودن انحراف از نظر پی آمدها و نتایج:
محسوب شدن یک عمل به عنوان انحراف، به نتایج و پی آمدهای آن و به آگاهی دیگران از آن عمل و نتایجش بستگی دارد. به عنوان مثال، رابطه سالم بین دختر و پسر اشکالی ندارد؛ اما هنگامی که منجر به انحراف و فساد شود، به عنوان جرم تلقی خواهد شد.
• نسبی بودن انحراف از نظر فرد:
به طور کلی تعریف انحراف و منحرف بستگی به این دارد که چه کسی یک عمل را انجام دهد و چه کسانی در جامعه توان و قدرت برچسب زدن و تعیین هنجارهای قالبی را دارند. به عنوان نمونه ممکن است در منزل بسیاری از افراد متمول و ذی نفوذ اعمال خلاف اخلاق انجام شود؛ ولی آن اعمال امر مجاز محسوب شوند (صارمی، 1380: 64-62).
ملاک های تشخیص رفتار بهنجار و نابهنجار:
عمدتاً چهار معیار برای اینکه یک رفتار عادی و بهنجار است یا غیر عادی و نابهنجار وجود دارد که عبارتند از:الف- ملاک آماری:
از نظر آماری، مثلاً وقتی گفته می شود که حجاب برای بانوان در جامعه امری مرسوم و پذیرفته شده است، یعنی بیش تر افراد جامعه آن را پذیرفته اند. بنابراین، صفتی که بیش تر افراد جامعه بپذیرند، خارج از هنجار تلقی نشده و غیر طبیعی و نابهنجار محسوب نمی شود.ب- ملاک اجتماعی:
اینکه تا چه اندازه رفتار فرد با هنجارها، سنت ها و انتظارهای جامعه و یا نهادها و سازمانهای خاصی مغایرت دارد و جامعه چگونه درباره آن قضاوت می کند معیار دیگری برای تشخیص رفتار نابهنجار و بهنجار است. یعنی رفتاری که مورد قبول افراد نباشد، مثل پوشیدن یک نوع لباس خاص، این گونه رفتار نابهنجار تلقی می شود.پ- ملاک فردی:
از جمله ملاک های تشخیص رفتار نابهنجار، میزان و شدت ناراحتی است که فرد احساس می کند. یعنی اگر این رفتار خاص با ارزش ها و هنجارهای اجتماعی سازمان خاصی مانند فرهنگیان و یا کل افراد جامعه ناسازگار باشد و به سازگاری فرد لطمه بزند و با عکس العمل افراد آن جامعه یا آن نهاد مواجه شود، چنین رفتاری نابهنجار تلقی می شود.ت- ملاک دینی:
معیار دیگر تشخیص رفتارهای بهنجار و نابهنجار در جامعه، تطبیق و سازگاری یا عدم سازگاری و تطبیق با آموزه های دینی و هنجارهای دینی آن جامعه است. یعنی اگر عمل و رفتاری با این هنجارها و آموزه های دینی سازگار باشد، عملی بهنجار و اگر ناسازگار باشد، عملی نابهنجار تلقی می شود (میری، 1387: 135 و 134).منبع :کاوه، محمد، (1391)، آسیب شناسی بیماری های اجتماعی (جلد اول)، تهران: نشر جامعه شناسان، چاپ اول 1391.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}