نویسنده: محمد کاوه




 

پیشگیری از نظر لغوی عبارت است از: «مانع شدن»، «جلوگیری کردن» و «جلو بستن»؛ اما از نقطه نظر علمی، به: «هرگونه فعالیت سیاست جنایی که هدف انحصاری یا جزئی آن محدود ساختن امکان پیش آمد مجموعه اَعمال جنایی از راه ناممکن ساختن، دشوار کردن یا کاهش وقوع آن باشد» گفته می شود. به عبارت ساده تر، «پیش بینی، شناسایی و ارزیابی خطر وقوع جرم و اتخاذ تدابیر و اقدامات لازم برای از بین بردن یا کاهش آن را پیشگیری می گویند» (عباچی، 1383: 55). افلاطون از نخستین کسانی است که از پیشگیری یاد کرده و گفته است: «کیفر نباید انتقام از گذشته باشد؛ بلکه باید آینده را مهیا سازد». او حتی طرح «بازآموزی ندامتگاه» را نیز ترسیم کرده است (وایت و هینس، 1382: 309) که «سوفرونی ستریون (Sophronistreion)» نام دارد (آشوری، 1382: 20). یکی دیگر از افرادی که در مورد پیشگیری سخن گفته است، شرمن (Sherman) می باشد. او هر رویه ای که اِعمال شود و نتیجه آن نشان دهد که از نرخ بزهکاری کاسته شده است را پیشگیری عنوان کرده است. گِسِن (1998) نیز می گوید: «مراد از پیشگیری، هر فعالیت سیاست جنایی است که غرض انحصاری یا غیر کلی آن، محدود کردن حدود امکان پیش آمد مجموعه اَعمال جنایی از راه غیر ممکن ساختن، سخت و دشوار کردن یا احتمال وقوع آن را پایین آوردن است؛ بدون اینکه به تهدید کیفر یا اجرای آن متوسل شوند» (رجبی پور، 1387: 70 و 71). همچنین میشل روگِروسُن (Michelle Rogervson) پیشگیری از جرم را تدابیری معرفی کرده است که در راستای حفاظت شهروندان از تجاوز به حیطه خصوصی و تهدید هویت آنها فراهم می آید و کیزر (Kizer-1989) پیشگیری از جرم را «تدابیری که با کمک آن، وسعت و شدت ارتکاب جرم چه با کاهش فرصت ها موقعیت های ارتکاب جرم و چه با تحت تأثیر قرار دادن مجرمان بالقوه و کل جامعه به حداقل می رسد» عنوان کرده است. اما در یک تعریف کلی، «مرکز بین المللی پیشگیری از جرایم» پیشگیری از جرم را چنین تعریف می کند: «هر عملی که باعث کاهش بزهکاری، خشونت و ناامنی از طریق مشخص کردن و حل کردن عوامل ایجاد کننده این مشکلات به روش علمی شود، پیشگیری از جرایم است» (بیات و همکاران، 1387: 24-22). بنابراین می توان گفت که پیشگیری، انجام اقدام های احتیاطی برای جلوگیری از اتفاقات بد و ناخواسته می باشد و به لحاظ اینکه انسان دارای ابعاد مختلف زیستی، روانی و اجتماعی است و احتمال ابتلای انسان به اختلال و نابهنجاری در هر یک از زمینه های مذکور وجود دارد، لذا به کار بردن روش های احتیاطی و کنترلی و انجام اقدامات پیشگیرانه در جلوگیری از ابتلای انسان به اختلال و نابهنجاری در هر یک از ابعاد سه گانه مذکور، پیشگیری نامیده می شود (معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم، 1383: 1).
محققان معتقدند که دنیای امروز به شدت نیازمند عزمی راسخ و تلاشی فراگیر برای کاهش فرصت ها و کم رنگ کردن انگیزه های مجرمانه در افراد است تا از این طریق بتواند تا حدود زیادی از شدت بزهکاری و جرم در جامعه بکاهد. اما این امر مستلزم یک سری اقدامات پیشگیرانه از جرم است. به همین دلیل موضوع پیشگیری از جرم و بزهکاری همواره یکی از موضوع های مهم در جوامع بوده است که از طریق اِعمال سیاست های جنایی، اجتماعی و فرهنگی پیشگیرانه تحقق می یابد (بیات و همکاران، 1387: 15). به نظر آنسلم فن فوئرباخ (Anselme De Feurbach-1803) سیاست جنایی شامل: «مجموعه شیوه های سرکوبی است که دولت از رهگذر آنها و با توسل به آنها علیه جرم واکنش نشان می دهد» (گودرزی بروجردی، 1384: 26). بحث پیشگیری از بزهکاری به طور ضمنی از سال 1339 شمسی وارد گستره قانون گذاری ایران شده، اما در گفتمان دانشگاهیان از دهه 70 شمسی مورد توجه ویژه ای واقع شده است (نیازپور، 1383: 172-170). پیشگیری یکی از سیاست های جنایی در ایران و یکی از مسائل مهم اسلام می باشد که اصل را بر پیشگیری از وقوع جرم قرار دادن است؛ نه اینکه به دنبال تعیین جرم و مجازات باشد. ولی متأسفانه اصل پیشگیری که به وسیله ابزارهای گوناگون در فقه اسلام مورد توجه قرار گرفته و باید به عنوان یک سیاست جنایی تصویب و تنظیم شود مورد توجه کافی قرار نگرفته است. به طور مثال، بحق امر به معروف و نهی از منکر به معنای وسیع و عام خود در حقیقت یک نوع پیشگیری از جرم است؛ اما به این اصل مهم توجه کافی نشده است. اصل عدم اشاعه فحشا و عدم اظهار، نقل و ذکر جرم و لزوم سرپوش گذاشتن بر جرایم و به خصوص برخی از جرایم، یکی دیگر از اصول مهم سیاست جنایی اسلام است که متأسفانه به آن هم توجه نشده است (گودرزی بروجردی، 1384: 82). از طرفی، پیشگیری می تواند به اقداماتی در جهت کاهش صدمه به فرد، اثرگذاری آن بر جامعه به واسطه ارتباط گسترده آن با خشونت، بیماری و عدم کارآیی نیز اشاره داشته باشد (مددی و نوغانی، 1384: 88). به اعتقاد گِسِن، پیشگیری باید 3 معیار داشته باشد: 1) هدف اصلی آن باید تأثیرگذاری و تحت الشعاع قرار دادن یکی از عوامل ارتکاب جرم باشد. 2) باید جنبه جمعی داشته باشد و 3) باید غیر قهرآمیز و غیر کیفری باشد (رجبی پور، 1387: 71 و 70). همواره باید به یاد داشت که در زمینه جرایم، مجموعه ای از افعال و ترک افعال وجود دارد که وحدت آنها فقط از جنبه ممنوعیت قانونی است. در نظر داشتن این امر در مورد پیشگیری از جرم به 3 دلیل اهمیت دارد:
1- از آن جا که جرایم از رفتارهای متنوعی تشکیل می شوند، نباید در زمینه تکنیک های پیشگیری به دنبال جامعیت روش ها بود.
2- اینکه یک عمل جرم است به این معنا نیست که بهترین شیوه کنترل آن از طریق پلیس و دادگاه است. از این رو برای تعیین اینکه دگرگونی در کجا می تواند بهترین اثر را داشته باشد خود رفتار باید درک شود.
3- جامعه ای که در آن بیشتر از جرم، پیشگیری صورت می گیرد لزوماً جامعه مطلوب تری نیست؛ چرا که تکالیف و محدودیت هایی که به منظور پیشگیری از جرم بر افراد تحمیل می شود باید هم تراز با زیانی باشد که در صورت عدم پیشگیری از جرم حاصل می شود (پیز، 1383: 125 و 124).
منبع :کاوه، محمد، (1391)، آسیب شناسی بیماری های اجتماعی (جلد اول)، تهران: نشر جامعه شناسان، چاپ اول 1391.