خدمات و کمکهای ایالات متحده به اسرائیل (1)
از زمان تئودور هرتزل تا دورهی بن گوریون، رهبران صهیونیسم همواره خود را نیازمند دولتی نیرومند میدیدند که آنان را زیر سایهی حمایت خویش قرار دهد.
تا پیش از جنگ جهانی دوم، صهیونیسم در سایهی عنایات و حمایتهای بیدریغ دولت بریتانیا، گام به گام به اهداف و مقاصد خویش دست یافت. از آن پس، ایالات متحده، ناخواسته جایگزین انگلیس شد.
این جایگزینی به چند دلیل انجام گرفت:
1. حضور چهار میلیون یهودی مهاجر در آمریکا.
2. رشد و گسترش سیطرهی یهودیان صهیونیست بر مجاری اقتصادی و رسانههای گروهی ایالات متحده.
3. رشد جنبش محافظهکارانه کلیسای انجیلی که با ارائهی یک تفسیر سیاسی از پیشگوییهای تورات، میان ظهور مجدّد عیسای مسیح و تأسیس دولت یهودی اسرائیل، نوعی پیوند و رابطه برقرار ساخت. این امر، یکی از علل عمدهی جنبش صهیونیسم مسیحی بود.
4. تأمین مصالح و منافع ایالات متحده در منطقهی خاورمیانه.
در این رابطه، سیاستها و منافع آمریکا و اسرائیل چنان به یکدیگر متکی و درهم آمیخته شد که جری فال ول، یکی از منادیان جنبش صهیونیسم مسیحی آشکارا اعلام کرد:
به یقین خداوند آمریکا را مورد حمایت خود قرار خواهد داد؛ زیرا ایالات متحده از اسرائیل حمایت میکند.(1)
از آغاز امر، صهیونیستها در آمریکا میدانستند با توجه به این که کنگره، کلید مخازن آمریکا به شمار میآید، چنان چه تلاشها و فعالیتهای خود را متوجه نمایندگان کنگره کنند، میتوانند زمینهی بزرگترین کمکها را برای اسرائیل فراهم آورند.
جلب نظر اعضای کنگره، از یک سو نیازمند ارائهی دلایل و توجیهات لازم، و از سوی دیگر مستلزم حجم عظیمی از اقدامات سازمان یافته و حساب شده و منظّم بود.
ابتدا یهودیان آمریکا، با تکیه بر انگیزههای انسانی و عاطفی، خواستار تأیید کنگره نسبت به اسرائیل شدند؛ اما به زودی دریافتند که این حربه در درازمدت، چندان مؤثر نخواهد افتاد. از این رو، پس از جنگ 1967/م خاورمیانه، شیوهی خود را تغییر داده و از این جنگ، افسانهای داوودی ساخته و ارتش اسرائیل را لشکر داوود در عصر جدید خواندند.
در گامهای بعدی، این توجیهات، قوام و پختگی بیشتری یافت. یهودیان برای متقاعد ساختن اعضای کنگره، بر این امر تأکید ورزیدند که اسرائیل با پیروزیهای نظامی خویش و با ارتش آموزش دیده و مسلح خود میتواند به عنوان هم پیمان نیرومند آمریکا، سدّی در برابر توسعهی نفوذ شوروی و سازمانهای تندرو عرب، در منطقهی خاورمیانه باشد. از سوی دیگر این رژیم میتواند از حوزهی خلیجفارس و چاههای نفتی آن به سود آمریکا حفاظت کرده و منبع موثقی برای ارائهی اطلاعات از منطقه باشد.(2)
از آغاز تأسیس رژیم صهیونیستی، این رژیم همواره با کمکهای پی در پی و بیدریغ اقتصادی ایالات متحده، توانسته است موجودیت خویش را حفظ کند.
وابستگی اسرائیل به حمایتهای همه جانبهی ایالات متحده، برای این رژیم چنان بنیادی و حیاتی است که کارشناسان اقتصادی و ناظران سیاسی غرب، تأکید میکنند که چنان چه کمکهای مالی آمریکا به اسرائیل متوقف شود و ایالات متحده، دست از حمایت این رژیم بردارد، سرنوشت محتوم رژیم صهیونیستی، چیزی جز ورشکستگی و نابودی نیست.(3)
نظری اجمالی به میزان کمکهای رسمی دریافتی رژیم صهیونیستی از ایالات متحده، از آغاز تأسیس و سیر صعودی آن، میتواند ابعاد قضیه را تا حدودی آشکار سازد.
میزان کمکهای بلاعوض آمریکا به اسرائیل در دههی پنجاه (1950-1959/م) حدود چهار میلیارد و 35 میلیون (000/000/ 035 /4) دلار بوده است.
علاوه بر بخشودگیهای مالیاتی و استرداد عوارض دریافتی از یهودیان به خودشان، و نیز کمکها و تبرّعاتی که از طریق انجمنها و سازمانهای آمریکایی هوادار اسرائیل، به سود این رژیم جمعآوری شده است، ایالات متحده در این مدت، مبلغ 369 میلیون دلار وام و 35 میلیون دلار کمکهای فنی و ده میلیون دلار تجهیزات علمی به این رژیم پرداخت کرده و 95 میلیون دلار سرمایهگذاری نموده است.(4)
از سوی دیگر آقای پینهاس سپیر (Pinhas Sapir) وزیر سابق دارایی اسرائیل، در طی «کنفرانس میلیونرهای یهودی» که در نهم و دهم اوت 1967/م در اورشلیم برگزار شد، افشا کرد که از سالهای 1949- 1966، اسرائیل هفت میلیارد دلار دریافت کرده است (متن سخنرانی سپیر در مجلهی اسرائیل اکونومیست مورخ سپتامبر 1967، مجلّد 23، شمارهی 9).
برای ارزیابی این رقم، این تذکّر کفایت میکند که بر اساس طرح مارشال، کمکی که به تمام کشورهای اروپای غربی از سالهای 1948- 1954 شده، تنها سیزده میلیارد دلار بوده است؛ یعنی دولت اسرائیل- البته در دورهای طولانیتر- و در زمانی که کمتر از دو میلیون نفر جمعیت داشته، بیش از نصف کمکی را دریافت داشته که به دویست میلیون اروپایی تعلق گرفته است، و به عبارت دیگر، دریافت سرانهی جمعیت اسرائیل، صد برابر بیشتر بوده است.(5)
ریچارد کورتیس که از کارشناسان و مسئولان بازنشستهی وزارت خارجهی آمریکاست، طی گزارشی می گوید:
طی 46 سال، از 1949-1995/م، مؤدّیان مالیاتی در ایالات متحده آمریکا، مبلغ 5/ 62 میلیارد دلار به اسرائیل پرداخت کردهاند. به عبارت دیگر، کمکهای مالی ما به یکی از کوچکترین دولتهای جهان، که شمار مردمش از شهر هنگکنگ کمتر است، برابر با کمکهایی بوده است که مجموعاً به کشورهای جنوب صحرای آفریقا و آمریکای لاتین و دریای کرائیب صورت گرفته است. وانگهی سرانهی کمک اقتصادی مزبور به ازای هر یک نفر اهالی این کشورها، چهل دلار، اما برای هر نفر اسرائیلی 775 /10 دلار بوده است!
«کورتیس» میافزاید:
مبلغ مزبور، تنها کمکهای رسمی خارجی است ... اما به جز آن، حجم عظیمی از کمکهای فوقالعادهی آمریکا وجود دارد که هرگز در گزارش و جدولهای کمکهای ایالات متحده و کمکهای خارجی آن منعکس نمیشود.
... چنان چه این بخششها و کمکهای بلاعوض و اضافی را که از محل بودجه برخی سازمانهای دولتی آمریکا به اسرائیل صورت میگیرد، به مبالغ پیشین بیفزاییم، ما بیش از 83 میلیارد دلار، یعنی هر سال به ازای هر یک نفر اسرائیلی، 14 هزار دلار پرداخت کردهایم.(6)
ناگفته پیداست که کمکهای یاد شده، به صورت پیدرپی، در شرایطی انجام میگیرد که منطقه در وضعی نسبتاً آرام و عادی به سر بَرَد؛ اما چنان چه اوضاع منطقه به صورت بحرانی و متشنّج درآید و موجودیت و امنیت رژیم صهیونیستی دچار مخاطره شود، کمکهای ایالات متحده نیز از حالت عادی خارج شده و وضع دیگری به خود میگیرد.
مثلاً پس از جنگ شش روزهی (ژوئن 1967/م)، اسرائیل از کمکهای نظامی آمریکا، به میزان دو میلیارد دلار در سال برخوردار شد تا تفوّق نظامی آن بر مجموعه کشورهای عربی، همچنان محفوظ بماند.(7)
در جریان همین جنگ، در حالی که سیل انواع اسلحه به سوی اسرائیل روان شده بود، رادیوِ این رژیم اعلام کرد که 1500 نفر از داوطلبان آمریکایی اسرائیلی، برای راهاندازی آن دسته از تراکتورها و ماشینآلات کشاورزی که رانندگان آنها به جبهههای جنگ اعزام شدهاند، در راه وصول به اسرائیل هستند.
بعدها معلوم شد که این داوطلبان، خلبانان و نظامیان متخصّص آمریکایی و انگلیسی وابسته به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) بودهاند.
آنان آمدند تا در نیروی هوایی اسرائیل خدمت کنند. رژیم صهیونیستی ماهی ده هزار دلار به ایشان حقوق پرداخت کرد.(8)
دو هفته پس از جنگ شش روزه، وزیر اقتصاد رژیم صهیونیستی اعلام کرد که در فاصلهی سالهای 1949- 1966/م، مجموعهی کمکهای مالی که به صورتهای مختلف، به این رژیم شده، افزون بر هفت میلیارد دلار بوده است.
جورج کورم که از برجستهترین متخصصان سیاست مالی اسرائیل به شمار میآید، در کتاب اقتصاد اسرائیل کمکهای مزبور را بدین شکل تجزیه و تحلیل و ارائه کرده است. (9) (ارقام به میلیون دلار میباشد):
1. کمک سازمانهای صهیونیستی جهان، به ویژه آمریکا |
1500 |
2. کمکهای بلاعوض دولت ایالات متحده |
315 |
3. پرداخت غرامت از سوی دولت آلمان غربی(10) |
1875 |
4. وام و سرمایهگذاری |
2500 |
5. کمکهای اشخاص حقیقی به اسرائیل |
835 |
جمع |
7025 |
پس از جنگ 1973/م میان مصر و اسرائیل و برقراری آتشبس در منطقه، ایالات متحدهی آمریکا در سال 1975/م، طی امضای معاهدهای با اسرائیل، متعهّد شد که نفت و تجهیزات نظامی مورد نیاز این رژیم را مرتفع ساخته و در برابر هر گونه قطعنامهی صادره از سوی شورای امنیّت بر ضدّ اسرائیل، با استفاده از حق وتو، ایستادگی کند.
در این معاهده، آمریکا خود را ملتزم به تأمین امنیت اسرائیل دانسته و متعهّد شد تا در برابر هر گونه نقض احتمالی نسبت به هر یک از بندهای قرارداد آتش بس از سوی مصر، در کنار این رژیم قرار گیرد.
از سوی دیگر در سال 1979/م، پس از امضای قرارداد صلح با مصر، آمریکا در ازای تخلیه دو پایگاه اسرائیل در سینا، ساخت دو پایگاه هوایی در صحرای نقب را برای این رژیم، برعهده گرفت.(11)
رژیم صهیونیستی در ایالات متحده از حقوق و امتیازاتی برخوردار است که در روابط و عرف بینالملل، عادی به شمار نمیآید.(12)
در حملهی نظامی این رژیم در سال 1982/م به جنوب لبنان، که با انبوهی از تانک و نفربر، تحت فرماندهی آریل شارون صورت گرفت و منجر به کشته و زخمی شدن حدود دویست هزار نفر لبنانی و فلسطینی شد که بیشترشان غیرنظامی بودند، بسیاری از نیروهای آمریکایی در لباس سربازان اسرائیلی در کنار ارتش اسرائیل به جنگ پرداختند.
اسرائیل شاحاک، نویسندهی یهودی میگوید: «اسرائیل، تنها دولت جهان است که شهروندان آمریکایی میتوانند با اخذ مجوّز از دولت آمریکا، به عنوان داوطلب، در ارتش اسرائیل به خدمت بپردازند.(13)
در دورهی ریاست جمهوری کلینتون، این کمکها شکل جدیدتری به خود گرفت و علاوه بر کمکهای مالی جاری، تجهیز و تقویت نظامی رژیم صهیونیستی نیز مورد توجه واقع شد.
در سیزدهم آوریل 1994/م، فردریک سمیت، معاون وزیر دفاع ایالات متحده، در گزارشی به کنگره آمریکا، آخرین کمکها و هدایای عمدهی این کشور به اسرائیل را اعلام داشت.
سمیت گفت: دولت کلینتون مقرّر داشته است تا به عنوان کمکهای بلاعوض سالانه 25 فروند هواپیمای جنگی از نوع اف 15 آی و تجهیزات نظامی پیشرفتهی دیگری به ارزش دو میلیارد و چهارصد میلیون دلار در اختیار اسرائیل قرار گیرد... او گفت که این کمکها در جهت تأمین مصالح سیاسی ایالات متحده و حفظ امنیّت ملی آن صورت میگیرد.
سمیت اضافه کرد: این هواپیماها با برخورداری از بالاترین فناوری و قابلیت پرواز در هر گونه شرایط جوّی، این امکان را به اسرائیل میدهد که اهداف تا عمق 1500 کیلومتر را هدف قرار دهد.
او گفت: اسرائیل در گذشته امیدوار بود بتواند بیست فروند از این هواپیماها را به دست آورد، اما وزارت دفاع آمریکا به خاطر نگرانیهای ناشی از بروز جنگ در خاورمیانه، این تعداد را به 25 فروند افزایش داد.
سمیت همچنین اعلام کرد که اسرائیل در آیندهای نزدیک، بدون تحمّل هیچ گونه فشار اقتصادی، تعداد پنجاه فروند هواپیمای جنگی از نوع فالکون (اف-16) از واشنگتن دریافت خواهد کرد.
وی در توضیح جمله بالا گفت: وزارت دفاع آمریکا مقرّر داشته است تا هر یک از این هواپیماها را با بهایی بسیار نازل، به میزان تنها پنج میلیون دلار به اسرائیل بفروشد، در حالی که هر فروند از این هواپیماها بابهای چهل میلیون دلار به ترکیه فروخته شده است و این همان هزینهی تمام شده ساخت هر یک از آنهاست … .(14)
سمیت در گزارش فوق، میافزاید:
التزام ایالات متحده آمریکا نسبت به تأمین امنیت اسرائیل، از مدتها پیش تا کنون، سنگ زیرین بنای سیاستهای ما در برابر خاورمیانه بوده و هست و انتقال تکنولوژی برتر، همواره عنصر حیاتی دیگری در التزام همیشگی ما برای تفوق اسرائیل بوده و ما این تعهد را از راه کمکهای انبوه در زمینهی پژوهشها و مدرنیزه کردن و فروش اسلحه به انجام میرسانیم.(15)
نویسندگان کتاب برآورد استراتژیک اسرائیل بر اساس منابع رسمی اعلام شده در آمریکا، طی جدولی نسبتاً مبسوط، به تفکیک سال و نوع کمک (نظامی، اقتصادی/ وام، بلاعوض)، نشان دادهاند که اسرائیل طی پنجاه سال، در فاصله سالهای 1949- 1999/م، مبلغی حدود هشتاد میلیارد دلار کمک از آمریکا دریافت نموده است که مبلغ 53 میلیارد و 474 میلیون آن، وام بلاعوض بوده است.(16)
سناتور رابرت بیرد، رهبر سابق اکثریت دموکرات سنا، در اوایل سال 1992/م، برای اولین بار از برخی جزئیات کمتر شناخته شده کمکهای ایالات متحده به اسرائیل پرده برداشت.
پل فیندلی که بخشی از افشاگریهای نام برده را نقل کرده است، از قول وی میگوید:
… در سال 1985/م برای مقابله با بحران اقتصادی اسرائیل، تمام کمکهای نظامی و اقتصادی که ظاهراً به صورت وام به اسرائیل داده میشد، به کمکهای بلاعوض نقدی تبدیل شد و با تصویب یک کمک تکمیلی به مبلغ 5 /1 میلیارد دلار جمع کمکهای بلاعوض در سال 1985/م به 1 /4 میلیارد دلار بالغ گردید.(17)
بیرد میافزاید:
برخلاف دیگر کشورهایی که کمکهای نظامی از ایالات متحده دریافت میکنند، اسرائیل مجبور نیست تمام اعتبارات دریافتی را صرف خرید اقلام نظامی آمریکایی نماید.(18)
پل فیندلی در تشریح چگونگی این کمکها مینویسد:
«سالهای سال، اسرائیل، کلّ قرضهای ناشی از وامهای ایالات متحده را با مبالغ بلاعوض دریافتی از خزانهداری آمریکا پرداخت نموده است. از سال 1985/م تمام کمکهای آمریکا به اسرائیل، به صورت بلاعوض میباشد، و این بدان معناست که حتی یک سنت را این کمکها بازپرداخت نشده است. پرداخت بهره و اصل وامهای دریافتی پیش از سال 1985/م، در واقع با دلارهای مالیاتی انجام میگیرد. این روش عجیب و غریب در سال 1982/م با مصوبهی پیشنهادی سناتور دموکرات آلن کرانستون آغاز شد. این مصوبه که بعدها به نام «اصلاحیهی کرانستون» معروف شد، تصریح میکند که کمکهای اقتصادی به اسرائیل باید هر سال برابر با بازپرداخت سالیانه (اصل وام و بهرهی آن) اسرائیل به آمریکا باشد. در نتیجهی این اصلاحیه، اسرائیل همواره این تضمین را دارد که برای انجام تعهدات مالی خود در برابر آمریکا، کمک لازم را از آن کشور دریافت خواهد کرد.
جیمز بیکر، وزیر خارجهی وقت، هنگام ادای شهادت در برابر سنا، ضمن بازی با کلمات، گفت:
اصلاحیهی کرانستون، این امکان را فراهم کرده است که ما همیشه بتوانیم دیون اسرائیل به خودمان را با پولی که برای این منظور به آن کشور اختصاص دادهایم، پرداخت کنیم.
در واقع کنگره همواره مبالغی بیش از تعهدات اسرائیل در اختیار آن کشور گذاشته است و هیچ کشور دیگری در جهان از چنین امتیازاتی برخوردار نیست.(19)
اساساً تقویت اسرائیل و کمک اقتصادی به این رژیم، یک اصل ثابت و تغییرناپذیر در سیاستهای جاری ایالات متحده است.
پل فیندلی مینویسد:
بودجهی سالانهی آمریکا، حتی اگر در هر بخشی دستخوش تقلیل و محدودیت شود، در حوزهی کمکهای ویژهی این کشور به اسرائیل، همه ساله افزایش مییابد.(20)
پی نوشت ها :
1- محمد السماک، الصهیونیة المسیحیه، مقدّمه، ص VI.
در ضمن قابل توجه است که امروزه یهودیان آمریکا میکوشند تا این اندیشه را در میان مردم این کشور رواج دهند که خداوند بدین جهت آمریکا را از نعمت قدرت و ثروت برخوردار ساخته است که کمر همّت به تأیید یهود و حمایت اسرائیل بسته است.
سیسیل راث در کتاب انگلستان در تاریخ یهود نشان داده است که چگونه یهودیان سعی کردهاند بحرانها و مشکلات دولت انگلیس را ناشی از بد رفتاری آنان با یهود نشان دهند و به همین دلیل، کشور مزبور را مشمول خشم الهی بدانند (ر.ک: همان، ص 40، به نقل از: Cecil Roth,/England In Jewish History. P.S.)
2- جورج و. بول، دو غلاس ب. بول، امیرکا و اسرائیل علاقة حمیمه، ص 231.
گفتنی است پرفسور یشعیاهو لیبو ویتس در مصاحبه با نشریّهی فرانوس لوموند، در تاریخ 8/ 3/ 1974، اسرائیل را دست نشاندهی ایالات متحده و اسرائیلیها را «سگهای نگهبان منافع آمریکا در خاورمیانه که بقای ما به توان آنان در انجام این مأموریت بستگی دارد»، توصیف نمود.
عامون کینان، خبرنگار اسرائیلی، این نماد جالب را چاشنی بیشتری بخشیده، اسرائیل را «سگ نگهبان که سر آن در واشنگتن و دُمِ آن در بیتالمقدّس است» توصیف کرد. این سگ، نیرومند، اما نیاز به حمایت دارد (ر.ک: عبدالوهاب المسیری، صهیونیسم، ترجمهی لواء رودباری، ص 130).
3- در این باره (ر.ک: غریس هالسل، یدالله، ترجمهی محمد السماک، ص 92؛ محمد عمر الحاجی، خفایا الدعم الامریکی الاسرائیل، ص 79.
4- یوسف العاصی الطویل، الصلیبیون الجدد، ص 80.
5- روژه گارودی، ماجرای اسرائیل، صهیونیسم سیاسی، ص 170.
6- غریس هالسل، یدالله، ترجمهی محمد السماک، ص 93.
7- محمد وجدی بکر الدباغ، الایدیولوجیة الصهیونیة و اسرائیل، ص 116.
مقامات رژیم صهیونیستی گفتهاند: «در شرایط اضطراری و بحرانی، محمولههای سلاح آمریکایی، در فاصلهی زمانی 24 تا 36 ساعت به اسرائیل میرسد» (ر.ک: احمد منصور، النفوذ الیهودی فی الادارة الامریکیه، ص 82.)
8- محمد وجدی بکر الدباغ، الایدیولوجیه الصهیونیة و اسرائیل، ص 11.
9- ر.ک: قاسم حسن، العرب و المشکلة الیهودیه، ص 186- 187.
10- هنوز چهار سال از اعلان تشکیل رژیم صهیونیستی نگذشته بود که این رژیم با فشارهای سیاسی که به دولت آلمان وارد ساخت، آلمان را ناچار به امضای قراردادی کرد که به موجب آن، این دولت ملزم شد که در طول دوازده سال، چهل میلیارد مارک غرامت به اسرائیل بپردازد!
این معاهده چندان شگفت و غیرعادی بود که حتی محافل یهودی جهان را نیز بهت زده کرد. مجلهی آلمانی دویچ ویر چافتس اینستیتوت در آن زمان اعلام کرد که هم اینک (سال 1952/م)، 400 هزار نفر یهودی در اراضی اشغالی به سر میبرند که تنها 70-80 هزار نفرشان از آلمان بدان سرزمین مهاجرت کردهاند. از این رو، دولت اسرائیل با هیچ منطقی شایستهی دریافت چنین مبلغی نیست (ر.ک: نعمات احمد فؤاد، اسرائیل ماذا تقول الوقائع … و الکتب، ص 80).
همچنین در این مورد ر.ک: نورمن ج، فینکلشتاین، صنعت یهودی سوزی، ترجمهی سوسن سلیم زاده، مبحث سوم، تحت عنوان «باجگیری مضاعف».
11- مجدی عمر، المخطط الصهیونی والدولة الیهودیة خدیعة القرن العشرین، ص 148.
12- مثلاً به موجب مادهی 401 قانون داخلی آمریکا، مصوب 1940/م، هر آمریکایی چنان چه در انتخابات سیاسی یک کشور خارجی شرکت جوید، بلافاصله ملیت آمریکایی خود را از دست میدهد؛ اما در سال 1967/م ایالات متحده، برخلاف این قانون، استثنائاً به یهودیان آمریکایی اجازه داد تا بتوانند بدون از دست دادن ملیت آمریکایی خود، در انتخابات سیاسی اسرائیل شرکت کنند (ر.ک: غریس هالسل، یدالله، ترجمهی محمد السماک، ص 86). نمونهی دیگر آن که ایالات متحده با هدف کمک اقتصادی به اسرائیل، تنها به این رژیم اجازه میدهد تا اوراق قرضهی خود را در آمریکا به فروش رساند (مصطفی عبدالعزیز، الاقلیة الیهودیة فی الولایات المتحدة الامریکیه، ص 174).
13- غریس هالسل، یدالله، ترجمهی محمد السماک، ص 88.
14- احمد منصور، النفوذ الیهودی فی الادارة الامریکیه، ص 73-74.
15- همان، ص 77.
16- اسماعیل عبداللهی و مهدی زیبایی، برآورد استراتژیک اسرائیل، ج 1، ص 316- 318.
البته گفتنی است برخی منابع، به استناد آمارهای دیگری، این رقم را بیش از 91 میلیارد دلار اعلام کردهاند (ر.ک: محمد السماک،الدین فی القرار الامریکی، ص 57).
17- پل فیندلی، فریبهای عمدی، حقایقی دربارهی روابط آمریکا و اسرائیل، ترجمهی محمد حسین آهویی، ص 119-120.
18- همان، ص 121.
19- همان، ص 122.
20- روژه گارودی، الاساطیر المؤسسة للسیاسة الاسرائیلیه، ترجمهی محمد هشام، ص 277.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}