نویسندگان: مهدی پیرحیاتی(1)
عبداله نصرالهی(2)
ابوذرهادی(3)



 

چکیده

ابنیه و آرامگاه های مذهبی در ادوار مختلف اسلامی، همواره بستری مناسب برای ظهور استعداد و خلاقیت هنرمندان مسلمان بوده است.در این میان معماری و تزئینات وابسته به آن، به یکی از عمده ترین جلوه گاه های هنر اسلامی تبدیل شده و نقوش تزئینی در دستان هنرمندان اسلامی، به عنصری برای بیان عقیده و ارادت خالصانه به خاندان ائمه اطهار علیهماالسلام مبدل گردید.شهر قم به دلیل وجود بارگاه مقدسه حضرت معصومه(س)و خیل کثیری از بقاع امامزادگان، به گنجینه ایی پربار از آثار معماری اسلامی بدل گردیده است و نیز به برکت حضور فرمانروایان مقتدر محلی در سده های هشتم تاچهاردهم شاهد ساخت یادمان های مذهبی تاریخی متعددی است، که در فرهنگ معماری ایران به «برج های آرامگاهی»موسومند اوج هنر ساخت بناهای آرامگاهی در قم را می توان در دروه ایلخانی مشاهده کرد.اما از میان مشاهد و بقاع متعدد در این شهر بقعه امامزاده خدیجه خاتون(س)که بنای آن از قرن هشتم هجری به جای مانده است، مزین به آرایه های تزئینی زیبا و ارزشمندی است که جای بسی تامل و تفحص دارد. در این راستا در نوشتار حاضر سعی می شود علاوه بر پاسخ گویی به سوالاتی نظیر بسترهای شکل گیری معماری و عناصرتزئینی امامزادگان و مقابر شهر قم کدامند؟و خصوصیات معماری و تزئینات بناهای آرامگاهی قم در دوره ایلخانی چیست؟با روش تاریخی، توصیفی و تحلیلی به طور موجز، خصوصیات معماری و تزئینات بناهای آرامگاهی در دوره ایلخانی برشمرده شود و در نهایت، بنای امامزاده خدیجه خاتون با توجه به خصوصیات ذکر شده مورد بررسی قرار گیرد.
کلیدواژه ها: معماری اسلامی، معماری ایلخانی، بناهای آرامگاهی، قم، خدیجه خاتون

مقدمه

در دوره اسلامی معماری آرامگاهی در ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است.این در حالی است که جامعه نخستین اسلامی احداث بنای یادبود را بر محل دفن، شایسته نمی دانست و برآن بود تا حیات مادی انسان را بر جهان خاکی به سادگی پایان بخشد.پس از چندی آن سادگی پیشین از میان رفت و به تدریج بناهای یادبود بر فراز قبه بزرگان دین و خلفا شکل گرفت.در ایران به خاطر گرایش های شیعی، ساخت این نوع بناها نسبت به دیگر کشورهای اسلامی بیشتر مشهود است.غالب بناهای آرامگاهی به استناد شکل ظاهریشان که دارای«قبه» یا «گنبد» است در اشاره به مفهوم دینی و مذهبی شان«امام زاده»نام گرفته اند. اولین بنای آرامگاهی در ایران امروزی، برج قابوس نام دارد و در قرن چهارم هجری ساخته شده است.از این زمان به بعدساختن بناهای آرامگاهی رواج بیشتری پیدا کرده و بدیهی است که در منطقه قم همانند و متأثر از سایر مناطق اسلامی آرامگاه هایی ایجاد شده باشد. شهر قم از ابتدای اسلام کانون تجمع شیعیان و مأوای طرفداران«آل علی» بوده است. توجه و علاقه مردم قم نسبت به ائمه علیه السلام باعث شد که تعداد زیادی از فرزندان ایشان به این شهر که محل امنی برای آن ها به حساب می آمد، مهاجرت نموده و در این شهر ساکن شوند.بر اساس متون تاریخی بیش از 440 امام زاده در شهر قم وجود داشته است.قم به برکت حضور فرمانروایان مقتدر محلی در سده هشتم شاهد ساخت یادمان های مذهبی تاریخی متعددی است، که در فرهنگ معماری ایران به «برج های آرامگاهی» موسومند.ابنیه و آرامگاههای مذهبی در ادوار مختلف اسلامی، همواره بستر مناسبی برای ظهور استعداد و خلاقیت هنرمندان مسلمان بوده است.در این میان معماری و تزئینات وابسته به آن، به یکی از عمده ترین جلوه گاه های هنر اسلامی تبدیل شد و نقوش تزئینی در دستان پیشه وران هنر اسلامی، به عنصری برای بیان عقیده و ارادت خالصانه به خاندان ائمه اطهار علیهم السلام مبدل گردید.بقعه خدیجه خاتون(س)نیز یکی از بناهای تاریخ مذهبی است که پیشینه آن به دوران ایلخانی(قرن هشتم)باز می گردد.سراسر سطوح داخلی این مکان با گچبری های نفیس دوره ایلخانی پوشیده شده است، که جای بسی تحقیق و تفحص دارد.لذا بنای مذکور به سبب برخورداری از نقوش گچبری ارزنده، در شمار نفایس بر جای مانده از این دوره هنری است.در نوشته حاضر سعی می شود که به بررسی معماری و تزئینات این بنای ارزشمند پرداخته شود.

اهداف تحقیق

1- شناخت عناصر معماری و تزئینات بناهای آرامگاهی قم در دوره ایلخانی.
2- شناخت عناصر معماری و تزئینات بنای امام زاده خدیجه خاتون(س) قم.

سوالات تحقیق

1-بسترهای شکل گیری معماری و عناصر تزئینی امام زادگان و مقابر شهر قم کدامند؟
2-خصوصیات معماری و تزئیناتی بناهای آرامگاهی قم در دوره ایلخانی چیست؟

روش تحقیق:

در این نوشتار با روش تاریخی، توصیفی و تحلیلی به طور موجز خصوصیات معماری و تزئینات بناهای آرامگاهی در دوره ایلخانی برشمرده می شود و در نهایت با استفاده از دو روش میدانی و کتابخانه ایی بنای امام زاده خدیجه خاتون(س)با توجه به خصوصیات ذکر شده مورد بررسی قرار می گیرد.
کلیاتی درباره معماری و تزئینات وابسته به آن در دوره ایلخانی
گر چه بنای امامزاده خدیجه خاتون با فاصله سه چهار دهه بعد از فروپاشی حکومت ایلخانی شده؛ولی با توجه به اینکه ویژگی های معماری و تزئینی به کار رفته در آن همان ویژگی های دوره ایلخانی است، جزء بناهای دوره ایلخانی محسوب می شود.
معماری دوره ایلخانی مرحله ای از تاریخ پیوسته معماری ایران و در حقیقت تکامل هماهنگ شیوه و فنون معماری پیش از آن، به خصوص معماری عصر سلجوقی است مغولان به مانند سلجوقیان که قومی بیابانگرد بودند، به هنگام استقرار حکومت خود در ایران، دارای میراث فرهنگی با ارزشی نبودند؛ ولی زمانی که آنان در ایران مستقر شدند، به حمایت از ادب و هنر ایران برخاستند. هر چند که با حملات مغولان برای مدتی فعالیت هنری و معماری دستخوش رکود گردید، ولی به تدریج شاهان مغولی در برابر هنر درخشان معماری و هنرهای دیگر ایران که قبل از حمله آنان به سر حد کمال رسیده بود، عمیقاً تحت تأثیر فرهنگ ایرانی و اسلامی قرار گرفته و با پذیرش دین اسلام، شروع به احداث بناهای مذهبی و غیرمذهبی نموده، به ترمیم خرابیهای گذشته پرداختند.(کیانی، 1387: 56-55) دوران حکومت هلاکو، بنیان گذار ایلخانی، را باید دوران تجدید حیات معماری ایران در عصر مغول دانست.(ویلیمر، 1346: 11).پس از به حکومت رسیدن غازان و با پذیرش دین اسلام توسط او، کار ساختمانی شدّت گرفت. او که زیر نظر وزرا و دانشمندان ایرانی خود، خصوصاً خواجه رشید الدین فضل الله و قوانین اسلام پرورش یافته بود، در شمار یکی از بزرگ ترین فرمانروایان متجدد و مبتکر این عصر در تاریخ معماری ایران محسوب می گردد(بیانی، 1371: 2/470-476) با ظهور تیمور و حمله او به ایران، بار دیگر شهرهای آباد و ابنیه آن به ویرانی کشانیده شد و تنها برخی از اماکن مذهبی از حملات وحشیانه سپاه او در امان ماندند. مبدأ تأثیر و الهام پذیری معماری ایلخانی بی شک معماری دوره سلجوقی است؛دوره ایی که با گذر از عصر خوارزمشاهی به عنوان حلقه اتصال دوره ایلخانی است. با وجود، بناهای اوایل دوره ایلخانی شکوه و عظمت بناهای دوره سلجوقی و خوارزمشاهی را نداشته و اکثراً از خشت، آجر، لاشه سنگ ساخته شده است. خصوصیات کلی معماری دوره ایلخانی را می توان چنین برشمرد:
در این دوره همانند دوران گذشته ساخت ابنیه مذهبی، مانند: مساجد، مدارس، آرامگاه های مذهبی بر ساختمانهای غیرمذهبی برتری داشته است(بیانی، 1371: 2/34) در ایجاد ابنیه مذهبی، سبک و سیاق بناهای عصر سلجوقی در این دوره دنبال شد، که می توان به ساخت مساجد ایوان دار، و بناهای چند ضلعی و مدور برای مقابر اشاره کرد(بیانی، 1371: 2/34) ایوانهای دوره ایلخانی همانند دوره خوارزمشاهی کشیده تر و کم عرض تر از ایوانهای دوره سلجوقی می باشد. برای نشان دادن عمودیت ایوانها در این دوره از ستون نما استفاده کرده اند و به مانند دوره قبل با ایجاد نغولها بر روی بدنه بناها، در القاء حالت عمودی آنها تأکید می کردند(بیانی، 1371: 38-37).
نمای ایوان ها را طاقنماهای بلند و باریک با قوسیهای جناقی قوت می بخشیده است.(پوپ، بی تا:205).استفاده از گنبد دوپوش که اولین بار در معماری دوره سلجوقی نمایان می شود، در معماری ایلخانی رواج پیدا می کند، با این تفاوت که گنبد و ساقه آن بلندتر می شود و از جهت تکامل گنبد دوجداره آجری ممتاز می باشد(ویلیمر، 1346: 61-35)برای ساختن دیوارها در برخی موارد از خشت و برای روکش آنها از آجر استفاده می کردند. طاقها و گنبدها کاملاً با آجر ساخته می شد. استفاده از سنگ در ساختمان که خاص منطقه آذربایجان بود، در قسمت پایین دیوارها به کار می رفت.(گروب، 1376: 8-7) با وجود اینکه در ساختمانهای دوره ایلخانی مقیاسهای بزرگ تری به کار رفت، ولی در عین حال با تقسیم کردن بعضی از عناصر ساختمانی، مانند: جرزها و طاقنماها و پنجره ها، بناها بسیار سبک تر شدند(پوپ، بی تا: 229). به کار بردن انواع تزیینات در بناهای دوران اسلامی از امتیازات برجسته معماران ایرانی در این ادوار می باشد. به طور کلی، معماری ایران در دوره اسلامی، سه نوع مصالح عمده را در تزیین بناها ترجیح داده است که عبارت از: گچ، آجر و کاشی. با نگاهی به ابنیه به جا مانده از دوره ایلخانی می توان به خوبی به کارکرد هر یک از این مصالح که بر اساس الگوهای تزیینی ادوار قبل، ولی با تنوعات بیشتری به کار رفته اند، پی برد (پوپ، بی تا: 85) از خصوصیات برجسته معماری ایلخانی، مهارت فوق العاده در گچبری و استفاده زیادی بود که از آن به انواع مختلف به عمل می آمد. تزیینات گچی در این دوره عبارت است: از نوارهای گچبری کنده کاری شده و قالبی با نقوش اسلیمی و هندسی، تزیین گچی به شیوه مُهری که در بین بندهای عمودی آجر بر سطوح دیوارها و با طرح های متفاوت هندسی، اشکال گل و بوته به کار می رفت. استفاده از گچ در ایجاد کتیبه های متعدد، و گچبریهای رنگی نیز متداول بود. برخی از رنگهای به کار رفته در گچبریهای این دوره عبارت اند از: سفید، قرمز، آبی روشن و سیر، قهوه ای و سیاه.(پوپ، بی تا: 90-85) از تزیینات زیبای گچبری این دوره می توان به گچبریهای بناهای قرن هشتم قم اشاره کرد. آجر به عنوان مصالح اصلی ساختمانی و تزیینی از صدر اسلام زینت بخش ابنیه متعددی بوده است. در ادامه این روند بخشی از تزیینات بناهای ایلخانی با آجر صورت پذیرفته است. هر چند که با ورود تدریجی کاشی، آجر حاکمیت دوران پیش را به تدریج از دست می دهد، با این حال، در آثار این دوران شالوده بنا و دیوارها اکثراً با آجر بنا است. آجرکاری این دوره به مانند گچ در سه نوع کلی هندسی، گیاهی و نوشتاری به کار رفته است و با روشهای متفاوت اجرا شده، ولی در مجموع طرحها و نقش اندازیهای آجری این دوره تنوع کمتری نسبت به دوران سلجوقی دارد. شاید برجسته ترین ویژگی معماری دوره ایلخانی استفاده فراوان از کاشی در تزیین بناها باشد. مراحل نخستین استفاده از کاشی که از دوران سلجوقی آغاز می شود، در دوره خوارزمشاهی گسترش پیدا می کند و در نهایت، در دوره ایلخانی به اوج تکامل خود می رسد.علاوه بر تنوع در طرحهای کاشیکاری، رنگها نیز متنوع تر شده و روشهای متفاوتی در اجرای تزیینات اعمال می شده است. استفاده روزافزون کاشی سبب شد که از دیگرمصالح تزیینی چون گچ و آجر به صورت محدودتری استفاده شود و همین عامل بود که توانست معماری ایلخانان را از قیمومیت معماری سلجوقی رها سازد(هلین براند، 1377: 260).

فلسفه ایجاد برج های آرامگاهی

همان طور که هیلین براند اشاره می کند، آرامگاه در نسج جامعه و فرهنگ ایرانی ریشه دوانده و کمتر شهری در این کشور است که سهمی از چنین بناها نداشته باشد؛ به علاوه، صدها دهکده در عرض و طول ایران قرار گرفته و هر یک صاحب امام زاده ای مخصوص به خود است که مورد احترام اهالی می باشد. به احتمال بسیار زیاد چنین ساختمان هایی مربوط به زمانی نامشخص است و هویت فرد مدفون در آن انسانی که در میان عامه مردم شهرت دارد، بر چیزی اساسی تر از روایت محلی متکی نیست. با این همه در نظر مردمی که به زیارت این اماکن مقدسه می روند یا به عبادت و وظایف دینی دیگر می پردازند، اصالت هویتی که مورد پندار عموم است، بدون خدشه است و بدین گونه جای چنین بنایی در زندگانی مذهبی همه مردم بی چون و چراست.(فیض، 1350: 386-384) هنگامی که اسلام به ایران آمد، هیچ سنت آرامگاهی زنده ای وجود نداشت تا الهام بخش میل مسلمانان برای احداث چنین بناهایی باشد. نه تنها فقدان فیزیکی این نمونه های آسان معماری سد راه توسعه ساختمانهای آرامگاهی می شد، بلکه اسلام بنیادی دقیقاً از هر گونه یادگاری رسمی برای مردگان روگردان بود. محل دفن آنان را ممکن بود با نصب چوبی که در فرهنگ های دیگر، شاخص عمومی گور بود، مشخص سازند یا آن را با سایه بانی، چادری یا چیزی مشابه آن بپوشانند. تنها مسأله گذشت زمان بود که این سایه بانهای پارچه ای را به شکل بناهای باشکوه آرامگاهی درآورد؛ به نوعی که نزد دانشمندان غربی به نام مناسب «قبور سایه بانی» اصطلاح شده است. چنین استدلال می شد که چون زمین بالای گور در معرض باد و باران قرار دارد، احداث سایه بانی جایز است. با گذشت زمان، باز وسیله دیگری برای محترم ساختن آرامگاه پیدا شد. محرابی بدان افزوده گردید و بدین ترتیب مدفنی را که اغلب یکی از مشاهیر دنیوی در آن به خاک سپرد شده بود، به عبادتگاهی تبدیل می ساخت. بدین سان، بنای آرامگاهی می توانست از یک سنت دیرپای اسلامی که می گفت هر مکانی را می توان به عنوان مسجد مورد استفاده قرار داد، بهره گرفت.(گلمبک، 1374: 572) به نظر هیلین براند رشد آیین تشیع نقطه اوج در همه این تحولات بود و رقابت روزافزون در به خاک سپردن مردگان در جوار مزار ائمه علیهم السلام برای کسب فیض و باعث رشد بناهای آرامگاهی شد. اندیشمندان گوناگون فرضیات دیگری درباره انگیزه فلسفه وجودی و ساخت برجهای آرامگاهی بیان داشته اند. فرضی که بر نفوذ خارجی تکیه دارد، چنین استدلال می کند که اشکال معماری ساختمانهای مسیحی همچون قبة الصخرة - که خود برگرفته از برج مقبره های پالمیر هستند - حق تقدم بر آثار اسلامی دارند و احتمال می رود که همان کسانی که مسجد می ساختند، کلیسا نیز بنا می کردند؛ چرا که بین مقبره های برجی و برجهای فانوسی کلیسا شباهت قابل ملاحظه ای وجود دارد.(کسایی، 1363: 1/269)
فرضیه دیگر از تأثیر پذیری های اساسی از جهان دشتهای هموار واقع در شمال و شرق آسیای مرکزی سخن به میان می آورد. با این حساب، مردم ترک نژاد بیابان گرد اندیشه آرامگاه را به سرزمین ایران آورده اند (ثبوتی، 1370: 123)و بالاخره گروهی عقیده دارند که شاید مقدم بر همه این برجها، توده سنگ ها یا ستونهایی بود که قبایل قدیم آسیای مرکزی به یادبود پیروزی هایشان بر می افراشتند؛ ولی منشأ نهایی آن در سنت نیرومند «جایگاه بلند» است؛ سنتی که در شرق کهن سابقه ای چندین هزار ساله دارد و در ایران از دیرباز مورد توجه بوده است. با توجه به آنچه گذشت می توان چنین نتیجه گرفت که هر کدام از فرضیات فوق به تنهایی نمی تواند منشأ ایجاد این بناها باشد، بلکه هر کدام جداگانه تأثیری بر ساخت این نوع بناها داشته است. در نهایت، هدف اصلی این آثار، به یاد ماندن بوده و در شکل گیری آنها نوعی عملکرد مذهبی به شکل خاص و احتمالاً عقاید فرقه ای شیعیان به اضافه سنتهای بدوی تعیین کننده بوده که به صورت هنری با هم مخلوط شده است.

ساختار معماری و تزئینات امام زادگان شهر قم

در دوره ایلخانی ساخت ابنیه های مذهبی با نقشه های عصر سلجوقی دنبال شد. نقشه چند ضلعی و مدور برای مقابر، با تاثیر از مقابر برجی شکل سلجوقی ساخته شد.استفاده از گنبد دو پوسته رک که اولین بار در معماری سلجوقی نمایان می شود در معماری ایلخانی رواج پیدا می کند.با این تفاوت که گنبد و ساقه آن بلندتر می شود. سبک عمده این عصر، آرامگاه های هشت گوش بود که معمولاً«گریو» شانزده ضلعی گنبد آن بامی چند وجهی را بر فراز خود داشت و نیز اهمیت فضای درونی که اغلب به عنوان نما تلقی یاد کردنی است.این طرح، معیار معمول تعدادی از آرامگاه های شیعی قم گردید.از عواملی که موجب رواج گنبد های رک در قم گردید، آن بود که این شهر مرکز تشیع در ایران بود.بین مردم این گونه تعبیر می شد که مزار و آرامگاه بزرگان باید گنبد رک داشته باشد. به گواه تاریخ معماری، گنبد رک تا اواخر حکومت آل بویه در ایران رواج فراوان داشت و سلطان محمود که در مذهب تسنن تعصبی خاص می ورزید، پس از به دست گرفتن قدرت دستور داد، تا در ری و سایر مناطق شیعه نشین همه آثار پرشکوه را خراب کنند. بناهای عظیم تخریب شده همه دارای گنبد رک بودند، در ذهن شیعیان«گنبد رک» با سمبل های ویژه ساختمانی مترادف بود. به همین جهت در دوره های بعد در ایران، ساخت این نوع گنبد در قم رواجی گسترده یافت، بدون این که با اقلیم گرم و خشک این منطقه سازگاری داشته باشد.(پیرنیا، 1370: 124)در اواخر عصر سلجوقی و ایلخانی نمای داخلی برج های آرامگاهی بیشتر مورد توجه قرار گرفت و تزئینات داخل بنا اهمیت بیشتری پیدا کرد. در بنای امامزاده خدیجه خاتون(س) علاوه بر استفاده از عناصر متداول معماری مانند عناصر اسلیمی، هندسی و خط که نقش تزئینی دارند، نقوش بیشتر به روش گچبری استامپی و در برخی موارد با رنگ قرمز اخرایی بوده است.نقش مایه ها به شکل نقوش ته آجری هندسی و پاپیونی است که در بعضی از قسمت ها از جملهقوس صفه جنوبی و صفه غربی همراه با کلمه علی(ع)به خط کوفی بنایی تزئین شده است. در امام زاده سید سربخش علاوه بر نقش مایه های استامپی به صورت پاپیونی و گچبری های برجسته، نام های جلاله به صورت پراکنده در داخل بنا دیده می شود.تزئینات زیز گنبد شامل چهار شمسه همراه با نقوش گل و بته، نقوش هندسی، خطوط کوفی بنایی با رنگ های قرمز، آبی و سبز تزئین شده اند.نمای داخلی امام زاده شاه احمد ابن قاسم نیز سراسر مزین به گچبری های رنگی، گتیبه های گچی، نقوش مهری و شمسه های رنگی بوده است. از آن جا که سکنج های بنا در زوایای مناسبی، برای تزئین مطلوب است، هنرمند سازنده این قسمت ها را با اسماءمقدس مزین کرده است.هنرمند در اجرای این نقوش از شیوه گچبری برجسته استفاده کرده و کتیبه ایی که بین این سه بنا مشترک بوده عبارت«الملک لله الواحد القهار، محمد و علی خیرالبشر»است. هنرمندان و معماران امام زاده ها و مقابر شهر قم، با عشق و علاقه ای خاص علاوه بر نگارش و نماد پردازی معنا و مفهوم ذات احدی، به طراحی اسماء مقدس به شکلی لطیف و زیبا در این ابنیه ها پرداخته اند.این نوع تزئینات علاوه بر زیباسازی صوری فضا، در بالا بردن کیفیت فضای روحانی مقابر، نقش موثری را ایفا نموده اند.کاربرد کتیبه های گسترده با انواع خطوط، به ویژه گونه های مختلف کوفی بنایی ساده، در شمسه ها، محراب ها، گنبد ها و اسپرها موجب تحولی عظیم، در خلق شاهکارهای تزئینی بناها در این دوران شده به طوری که هیچ فضای قابل رویتی بدون ریزه کاری های گچبری رها نشده است.

خصوصیات معماری و تزئینات بناهای آرامگاهی قم در دوره ایلخانی

از میان عوامل موثر بر کیفیات معماری و تزئینات اماکن مذهبی در محدوده قم، بایدبه عوامل مهمی از قبیل مواد و مصالح به کار رفته، اوضاع حکومت ها و ویژگی های بارز هنری، در زمان احداث بنا توجه داشت. در قم، تعدادی از بقاع منسوب به امام زادگان گردیده، که بنای آن ها همچون بقعه مورد بررسی، مربوط به دوره تاریخی-هنری ایلخانی است؛ در این بررسی برخی از شاخصه های معماری و تزئینات بناهای آرامگاهی قم در دوره ایلخانی بررسی می شود.
گنبد به عنوان یکی از شاخص ترین اجزای معماری اسلامی در ابنیه آرامگاهی، علاوه بر آن که حاصل مفاهیم عمیق و نمادین معنوی است، اشاره به ویژگی های ساختاری آن بنا داشته و زمان ساخت و سبک هنری استادکاران معمار و تزئینات پوشش های داخل و خارج آن مکان را نیز یادآور می شود. در اغلب بناهای آرامگاهی قم در دوره ایلخانی، همچون بقعه مذکور، گنبد به شکل مخروطی و دو پوسته، با پوشش کاشی فیروزه ای وبعضی همراه نقوش هندسی ساده ای، خودنمایی می کند. مورد دیگر نقشه و پلان بناست که در معماری این دوره، سبک و سیاق دگرگونه ای دارد. پلان بندی خاص و اجزای ساختمان در ابنیه آرامگاهی سده چهاردهم/هشتم قم، به گونه ای است که این شیوه معماری بر اصل تربیع(تبدیل مربع به دایره)استوار است. طرح مربع بنا، ابتدا به فرم هشت گوش تغییر شکل می دهد و همچنان که از سطح زمین اوج می گیرد و به ارتفاع ساختمان بنا افزوده می گردد، فرم هشت ضلعی نیز به شانزده ضلعی تغییر شکل می یابد و نهایتاً در ناحیه زیر گنبد(آهیانه)به فرم دایره تبدیل می شود. در حقیقت این تغییر شکل نمادین در معماری سنتی-اسلامی، اشاره به مراتب سلوک عرفانی دارد، به گونه ای که فرم مربع(به نشانه زمین و خاک)در راستای عمود(به نشانی تعالی جستن)و در طریق پیوستن به فرم دایره(به نشانه آسمان و افلاک)حرکت می کند. تغییر شکل دراین مسیر اشاره به مراتب کمال(کثرت در سایه وحدت)دارد.به علاوه در این شیوه معماری، فضاهای حاصله از تقسیمات سطوح، بستر مناسبی را در اختیار هنرمندان و استادکاران تزئینات این اماکن مذهبی قرار داده است.اما از حیث ویژگی بارز تزئینات در این دوره می توان به هنر گچبری اشاره کرد. تقریباً اکثر فضاهای داخلی بنا در این دوره، به وسیله نقوش گچبری پوشانده می شده است. طرح های متنوع گچین در تمامی بخش های بقعه قابل مشاهده است.در این دوره استادکاران با به کارگیری انواع نقش مایه های ظریف و پرکار، از پائین ترین نواحی بنا تا زیر گنبد را به کمک انواع شیوه های گچبری مزین می کرده اند. به عبارتی می توان یکی از اساسی ترین ویژگی های تزئینات این دوره را، به کارگیری توامان نقوش مختلف، در قالبی حساب شده و متعادل به حساب آورد. به عنوان مثال نقوش خط نگاره، علاوه بر همراهی دیگر نقش ها، به شکل کتیبه های سرتاسری در سه نقطه پایین، وسط و فوقانی بنا دیده می شود؛که عمدتا ًبه رسم الخط کوفی و ثلث، ترسیم شده است.

معرفی خصوصیات معماری و تزئینات امام زاده خدیجه خاتون(س)قم

موقعیت جغرافیایی، تاریخچه و وجه تسمیه روستای خدیجه خاتون

بقعه خدیجه خاتون در 35 کیلومتری جنوب شهر قم و در کنار بستر شرقی قمرود کنار جاده قدیم قم به اصفهان که از راه های باستانی است، قرار دارد. این بنا در بیرون قریه خدیجه خاتون و در مدخل آن می باشد که نام این ده از همین مزار گرفته شده است. بنای مورد نظر، امروزه در محوطه بازی که گورستان اهالی محل است، قرار گرفته واز همه سو نمایان است. « حسن بن محمدبن حسن قمی» درکتاب « تاریخ قم» طایقان را از قهستان قم معرفی می کند. با استناد به این کتاب ارزشمند و دیگرمستندات تاریخ این روستا به 1000 سال پیش می رسد. با بررسی این کتاب می توان حدس زدکه روستای خدیجه خاتون نیز با چند سده اختلاف به وجود آمده باشد.روستای خدیجه خاتون طبق بررسی های میدانی ابتدا خلج آباد جنوبی نام داشت و بعد از شهادت این بانوی گرامی به احترام این بانو به خدیجه خاتون تغییر نام دادو از آن تاریخ روستای خدیجه خاتون به این اسم معروف شد.

تاریخچه بنا

برطبق کتیبه های گچی برجای مانده، این بنا در سال 770 ه.ق به دست خاندان محلی آل صفی و به دستور غیاث الدین امیر محمد فرزند خواجه علی صفی، ساخته شده است. البته در ابتدای این کتیبه لفظ امر به تجدید بناء آمده است و تجدید بنا درصورتی است که بنایی قبل از آن دوران وجود داشته و پس از آنکه آسیب دیده ویا ویران شده، دوباره بازسازی و یا بنا شود. باتوجه به این مطلب، باید معتقد شویم که تاریخ ساخت بنا قبل از سال770ه.ق بوده است. ولی با توجه به سبک معماری، فرم، تزیینات و دیگر جزئیات، باید گفت که تاریخ 770 ه.ق ساخت بنا بوده و بنایی که احتمالاً قبل از آن وجود داشته، به کلی ویران گشته که، لفظ امر به تجدید بنا آمده است. آقای دونالد ویلبر نیز تاریخ 770 رابرای ساخت این بنا ذکرمی کند و اما در مورد نسب خدیجه خاتون باید اظهار داشت که اطلاع زیادی در دست نیست؛ زیرا مهمترین منبع اطلاعاتی در مورد امامزادگان قم کتاب «تاریخ قم» است که قبل از به دنیا آمدن این سیده نگاشته شده بود. به عقیده عباس فیض، تاریخ زندگی خدیجه خاتون به قرن ششم بلکه هفتم باز می گردد نامبرده از احفاد علی بن حسن العولی العریضی و از دودمان علی بن جعفر که در دروازة کاشان قم مدفون است می باشد. اما بر طبق کتیبه بنا که قدیمی ترین سند در این رابطه است، خدیجه خاتون فرزند امام جعفر صادق علیه السلام می باشد که البته قبول کردن آن سخت به نظر می رسد؛ زیرا در میان دختران امام صادق علیه السلام که با اختلاف سه یا شش تن ذکر گردیده اند نام از خدیجه خاتون رد نشده است لذا تصور منطقی تر آن است که خدیجه خاتون با چندین پشت به امام جعفر صادق علیه السلام می رسد.

معرفی بنای امام زاده خدیجه خاتون(س)قم

ورودی امام زاده خدیجه خاتون در شمال شرقی قرار دارد که در 30 سال اخیر ساخته شده است. ورودی امام زاده به صورت ساده و بدون هیچ اسلوب معماری، کارشده و به حال خود رها شده است. بعد از ورود به صحن حیاط در سمت راست ورودی آبخوری تعبیه شده است. در اطراف امام زاده دخل و تصرفاتی صورت گرفته که می توان به موارد زیر اشاره کرد. ساخت حسینیه، سوله و سرویس بهداشتی که در ضلع شمالی و جنوبی بنا ساخته شده. اطراف امام زاده در دو سمت، تعدادی سنگ قبر موجود است که قسمت اصلی این قبرها در سمت شرق امام زاده و ما بقی در سمت شمال می باشد و همچنین جهت گسترش این قبرستان به ضلع شمالی امام زاده است. سابقاً بنای امام زاده از جهت بازشو داشته ودرب ورودی آن از سمت جنوب بوده که در سال های اخیر ورودی آن در جبه شمالی قرار گرفته است.
بدنه خارجی آرامگاه بسیار ساده و فاقد هرگونه تزئین است، تنها در نوک گنبد تا ارتفاع 1.90 ما شاهد کاشی ها در ابعاد21×21 لعاب فیروزه ای رنگ ساده ای هستیمغ که این کاشی ها بعد از جدا شدن ازبنا در دورانهای مختلف جمع آوری ودر زمان مرمت به سال(؟) دور گنبد به صورت پراکنده کار گذاشته شده است.
نمای خارجی بنا، نخست چند متری سنگ‌چین و پس از آن، گنبد برجی هرمی است که قاعدة مضلع آن آجری است.
نمای درونی از سطح زمین تا سه متر، چهارگوشه با دو درگاه ورودی در شمال و جنوب و دو صفه در شرق و غرب است که در بالا با پیش‌ آمدن گوشواره‌ها در زوایا، هشت‌گوشه و سپس به شانزده ضلعی با چهار نورگیر در جهات اصلی دگرگون شده و پس از آن، سقف گنبدی بنا با ارتفاعی در حدود یازده‌متر از سطح زمین قرار دارد.نمای داخلی بنا، مربع متساوی الاضلاعی به دهانة 50/5 و ارتفاع قریب 12 متر است که در هر یک از اضلاع آن، شاه‌نشینی به دهانة 3 و عرض 25/1 متر دیده می‌شود و از هر شاه‌نشین دری به خارج گشوده می‌شده است که اینک به واسطة بالا آمدن سطح زمین گورستان شرقی و جنوبی، دو در از آنها به کلی مسدود شده است. جلوی درهای شمالی و جنوبی، ایوانی به دهانة 4 و طول 5 متر از آثار ساخته شده قرن اخیر است و در طرفین ایوان شمالی، در برابر و جلوی آن، صحنی است که برکه آب دارد. پلان بنا از خارج، به صورت هشت ضلعی است؛ البته محققین ایرانی از جمله آقای عباس فیض آن را شش ضلعی بر شمرده و دونالد ویلبر نیز پلان آن را از بیرون مدور خوانده است. پلان بنا از داخل به صورت چهارضلعی متساوی الاضلاع است که طول هر ضلع آن حدود شش متر است و هر ضلع دارای صفه ای است که به مانند بناهای قبل، پلان را به طرح چلیپایی شبیه می سازد.
بنای مورد نظر از نظر نقشه و پلان از همان قاعده کلی که در ساخت دیگر مزارات قم در این قرن و قبل از آن استفاده شده، تبعیت کرده است، مانند: بنای سید سربخش، علی بن جعفر، شاه جعفر. این پلان و نقشه همان طور که قبلاً نیز ذکر گردید، متأثر از مقابر چندضلعی آذربایجان بزرگ است و از نظر پلان خارجی، در دیگر نقاط ایران در ادوار مختلف در بناهایی مانند: گنبد جبلیه کرمان بنایی از دوره سلجوقی، گنبد کافر قزوین - بنایی از قرن ششم و هفتم - شاهزاده هارون ساوه - از قرن هشتم - و امام زاده قاسم بن موسی بابل (از دوره تیموری) نیز از پلان هشت ضلعی استفاده شده است. سطح کف محوطه اطراف بقعه سالیان متمادی به مانند اکثر امام زاده های قم که درون گورستان قرار دارند، به دلیل استفاده تدفین اموات به تدریج بالا آمده و هنگام بازدید از بنا که همزمان با پیگردی آن از طرف میراث فرهنگی قم بود، کف اصلی بنا حدود 5/1 متر با زمینهای اطراف اختلاف ارتفاع داشت. مصالح قسمت هشت ضلعی بنا از خارج که حدود شش متر ارتفاع دارد، مخلوطی از قلوه سنگ و آجر و گچ است. اضلاع بنا در این قسمت به صورت ساده است و فقط در جهت های اصلی چهار نورگیر وجود داشته که همگی پر شده اند و در حال حاضر، از خارج بنا دو عدد آنها مشخص است. گریو هشت ضلعی با کمی عقب نشینی از صفحه دیوار خارجی بر بالای اضلاع هشتگانه قرار گرفته و در این قسمت نیز در چهار جهت اصلی چهار نورگیر وجود دارد که هم اکنون با آجر پر شده است. گنبد بنا از نوع دو پوسته گسسته رک با خودمنشوری است. در قرون بعد، به خصوص عصر ایلخانی، به دلیل علاقه سازندگان به بناهای رفیع، به پوشش هایی از نوع منشوری توجهی بیشتر شدکه گنبد خدیجه، است. البته گنبد خدیجه خاتون، اندک تفاوتی با بناهای دیگر خود در قم دارد؛ به این صورت که ساقه آن از دو قسمت تشکیل شده و قسمت اول آن به تعداد اضلاع بنا در قاعده، هشت ضلعی با چهار نورگیر در چهار جهت اصلی و قسمت دوم آن به تعداد ترک های گنبد دوازده ضلعی است که در هر ضلع آن طاقنمایی به صورت جناقی در داخل قاب مستطیل شکل قرار گرفته است. پوسته داخلی گنبد نیز به شکل نیم کروی است که بر گریو شانزده ضلعی بنا استوار شده است. از تزئینات روی گنبد به جز چند قطعه کاشی فیروزه ای چیز دیگر باقی نمانده است.
هنگامی که نقش بر دیوار شکل می گیرد، جایگاهی در معماری می یابد. در اینجا هنرمند تا حدودی تابع فضا، چگونگی نورگیری بنا، ابعاد و اجزای معماری است. تقسیمات، فرم فضا وتمام عناصر معماری در تزئینات وابسطه به آن موثر است.
با به کارگیری درست تزئینات، فضاهای معماری جداً تشدید یا تلفیق می شوند. بنابراین توجه به این نکته ضروری است که فرم کلی بنا در شکل گیری اجزای آن موثر می باشد، از طرف دیگر، این اجزاء هستند که باعث جلوه وحدت و رسیدن به هدف در کل کار می گردد.در بنای خدیجه خاتون هنرمند ایرانی با استفاده از روح لطیف و فطرت زیبا پسندش فضای معماری داخل امام زاده را به صورت زیبایی با گچ نقش آفرینی می نماید که هنوز بعد از گذشت سدهای متمادی همچنان نوازشگر چشمان بیننده است. فضای پدید آمده سرشاراز رنگ غالب سفید (رنگ پاکی وخلوص) می باشد. در کلیت بنا تقارن و تکرار وجود دارد اما در جزئیات ما تقارنی را بجز در قسمتهای اندک فضای داخلی جای دیگری شاهد نیستیم.

تزئینات گچبری(ویژگی، تکنیک و نقش)

در میان تزئینات معماری دوران اسلامی، گچ جایگاه شاخصی دارد. آن چنان که در تزئینات معماری بقاع امام زادگان سده چهاردهم/هشتم قم، همچون بقعه خدیجه خاتون(س)، بیش از همه هنر گچبری های ظریف زیبای آن چشم را می نوازد.چرا که هنر گچبری در سده های هفتم و هشتم، رشد کیفی قابل توجهی داشته؛و لذا یکی از پرشکوه ترین شاخه های تزئینات معماری اسلامی به شمار می رود.در این دوره، کارگاه های متعدد گچبری در شهرهای مختلف پدید آمد؛ که استاد کاران چیره دستی در آن ها مشغول به کار بودند. عنصر گچ در دست این هنرمندان، به شیوه ای خلاقه و گوناگون فرم پذیرفت؛ و به وسیله ای کارآمد، برای تزئین سطوح داخلی اماکن مذهبی نظیر امام زادگان تبدیل شد. گچ به عنوان عنصری تزئینی در سده های متمادی زینت بخش ابنیه اسلامی بوده است، از این رو، در دوره ایلخانی، مورد توجه مخصوص هنرمندان معمار قرار می گیرد، تا جایی که به یکی از خصایص برجسته هنر این دوره تبدیل می گردد.(کاووسی، 1389: 9) نوار های گچبری کنده کاری شده، کتیبه ها و سطوح مملوءاز نقش و نگار، به شیوه ای بدیع و استادانه، دیوارها و سقف این بنا را مزین کرده است.انواع شیوه های گچبری به کار رفته در این بنا عبارتند از:

گچبری برهشته

این روش یکی از متداول ترین روشهای اجرای کار در عصر ایلخانی است. این نوع گچبری، مستلزم داشتن مهارت و دقت خاصی در حین اجراست و علاوه بر رعایت نهایت دقت در حدود نقوش، کنترل دقیق کار و سطح ایجاد شده در قسمت زیرین الزامی است. موارد استفاده ازاین تکنیک در این بنا به شرح زیر است:کتیبه های کمربندی بنا به همراه حواشی آنها، کتیبه ترنج مرکزی زیر گنبد همراه حواشی آن، حاشیه اشکال هندسی زیر گنبد، حاشیه طاقبندی، حاشیه گوشواره ها و صفه ها که دراینجا تقارن رعایت گردیده؛ بدین صورت که حاشیه گوشواره شمال غربی وگوشواره جنوب شرقی به صورت کتیبه است، حاشیه صفه شمالی و جنوبی به صورت نقش هندسی است، حاشیه وگوشواره شمال شرقی و جنوب غربی به صورت هندسی است و درآخر حاشیه صفه شرقی صفه غربی به صورت نقش اسلیمی است.

گچبری شیر و شکری

این اصطلاح برای شرح تکنیکی به کار برده شده که در آن برجستگی نسبت به زمینه بسیار کم است. این تکنیک در تزئینات زمینه کتیبه های کمربندی و در ترنج زیر گنبد استفاده شده که نقوش آنها شامل طرح های هندسی، مانند: مثلث لوزی وطرحهای شبیه به شانه عسل که دقیقاً مشابه آن در بناهای سید سربخش و شاه احمد قاسم که کار یک استاد کار است، دیده می شود.

گچبری مهری

برای ایجاد نقوش مهری در این بنا، بدین روش عمل شده است: ابتدا تمام سطح داخلی بنا را با لایه ای نازک از گچ پوشانده اند. سپس، طرح های استامپی که قبلاً به صورت برجسته حک شده بود، در نقاط فرضی بندهای عمودی ایجاد کرده اند. از این تکینک در تمامی سطح داخلی صفه ها و قوسی های آن، داخل گوشواره ها و جرزهای ما بین صفه ها وگوشواره ها، سطح داخل طاقبندیها وتمامی سطح زیر گنبد، استفاده است. موتیف نقوش رایج دراین دوره به صورت پاپیونی است و در بعضی قسمت ها، ازجمله قوسی صفه جنوبی و قوسی صفه غربی به صورت نام علی به خط بنایی است.

کاشیکاری

بنا امروزه فاقد هرگونه کاشیکاری از دوران خود است، ولی سابقاً، بدنه مرقد و حتی شاید ازاره داخلی بنا با کاشیهای هشت پر به سبک کاشی های مغول آراسته بوده که گویا در قرون، بسیاری از آنها شکسته و ریخته شده ورویه باقی مانده را با گچ پوشانده اند. جناب عمار کاوسی در کتاب خود اینگونه ذکر می کند که: در زمان بازدید ایشان از بنا قطعات شکسته کاشی های کوکبی دوره مغول نیز در اطراف بنا یافت شد. اما امروزه تنها کاشیهای لعابی روی گنبد باقی مانده که این کاشیها نیز می تواند مربوط به مرمت زمان های بعد از ساخت بنا باشد که احتمال بسیار زیاد قاجاری است.

بازخوانی کتیبه ها:

کتیبه های موجود در این بنا به ترتیب از بالا به پایین به شرح زیر است: ابتدا کتیبه دور ترنج مرکزی زیر گنبد که دارای دو حاشیه است: حاشیه نخست از نام محمد به خط بنایی و حاشیه دوم از نقش و نگار، و متن آن چنین است:
«بسم الله الرحمن الرحیم شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکه و اولوالعلم قائماً بالقسط لا اله الا هو العزیر الحکیم»( آل عمران /آیه17)
البته آقای عباس فیض آن را به اشتباه چنین خوانده اند:
«لا اله الا الله الملک الحق المبین محمد رسول الله صادق الوعد الامین علی ولی الله امیر المؤمنین»
بدنة سقف تا بالای نخستین کتیبة سراسری، با کنده‌کاری و ملاط سازی گچی آراسته شده و هشت شکل هندسی بزرگ با کناره‌ها و حواشی گچبری از نام «محمد» بر آن رسم گردیده است. متن نخستین کتیبه سراسری که در گلوبند بقعه به خط کوفی میان دو حاشیه گچبری شده، سورة حمد است. حاشیه بالا نام محمد به خط بنایی و حاشیه پایین عبارت الملک لله الواحد القهار محمد و علی خیرالبشر است.این قاعده که اولین کتیبه کمربندی بنا به خط کوفی و شامل سوره حمد است، در سه بنای سید سربخش، شاه احمد قاسم و خدیجه خاتون رعایت شده و از یک الگو پیروی می کند.
پس از این کتیبه، بدنة نماهای دوازده گانة قسمت شانزده ضلعی با کنده‌کاری گچی یادی کرده است که گرداگرد آنها چهار نورگیر با حاشیه‌ای زنجیره‌ای از نقش و نگار و در یکی دو بدنه با نام «محمد» آراسته شده و پس از آن در آغاز قسمت هشت‌گوشه، دومین کتیبة سراسر بنا به خط ثلث برجسته با عرض 40 سانتی متر در زمیة گل و بوته، متضمن نام فرد مدفون و نام سازنده بنا می باشد که متن آن چنین است:
«ذکر القدیم اعلی و بالتقدیم اولی امر بتجدید بناء المشهد المقدس مضجع السیده المعصومه خدیجه بنت الامام المعصوم جعفر بن الامام محمد الباقر بن علی بن الحسین بن امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهم الصلاه و السلام المولی المخدوم الصاحب الاعظم الدستور الاعدل الاعلم عمده اعاظم الوزراء فی العالم اعتضاد الملوک و السلاطین المؤید بتأیید رب العالمین غیاث الحق و الدوله و الدین الافتخار و النظام ایران امیر محمد بن المولی المخدوم المطلق».
در اینجا کتیبه دوم در ضلع شمالی بنا پایان گرفته و دنباله آن در سومین کتیبه سراسری که زیر گوشواره ها به خط ثلث برجسته و به عرض تقریبی 40 سانتی متر است بر بدنه پایه های غربی و جنوبی و شرقی گچبری شده که از کناره صفه غربی آغاز می شود و متن آن چنین است:
«المطاع الشهریار الاعدل الاعلم خلیفه العرب و العجم صاحب السیف و القلم حافظ البلاد ناصر العباد مدبر امور المملکه و خلاصه ترکیب الماء و الطین جمال الحق و الدوله و الدنیا والدین علی صفی ایدهما الله تعالی و نصرهما علی اعدائهما و ابد دولتهما فی شهور سنه سبعین و سبعمائه.
این کتیبه همان طور که گفته شد، بر پایه های غربی و جنوبی و شرقی و به تعبیر دقیق تر زیر گوشواره های جنوب غربی، جنوب شرقی و شمال شرقی قرار دارد که در ادامه آن، در زیر گوشواره شمال غربی و سه جانب صفه ها به همان خط و شکل سوره یاسین تا آیه نهم گچبری شده؛ و که از زیر گوشواره شمال غربی آغاز شده و پس از این نیمه، بدنه غربی و صفه ها با عبارت «ام لم تنذ رهم لا یؤمنون »در صفه شمالی پایان گرفته است و پس از آن در همین صفه این کتیبه که شامل نام استادکاران بناست، خوانده می شود:
«بیدین جانی درویش علی حاجی طاهر و درویش ابراهیم بن حسن حلاج.»در ادامه همین کتیبه، در زیر گوشواره شمال غربی این عبارت دیده می شود: «هذا العمل للعبد علی بن محمد بن ابی شجاع و حسن بن علی خلو»که احتمالاً دو نفر اخیر کار تزیین بنا را بر عهده داشته اند.
البته آقای مدرسی طباطبایی نام محمد بن ابی شجاع را محمد علی ابوشجاع خوانده است.
بدنة درگاه ها و گوشوار‌ها با کنده‌کاری گچی و گرداگرد آنها با حاشیه‌ای زنجیره‌ای و رنگین از نقش و نگار _ جز در دو گوشوار شمال غربی و جنوب شرقی _ آراسته شده است. بر دوسوی بدنة جنوبی و زیر کتیبة سراسر سوم، کتیبه‌ای از کاشی خشتی زمینه لاجوردی با پهنای کم دیده می‌شود که بر مجموع آن، ابیاتی به تاریخ محرم 1321 هـ.ق ثبت شده است. یادآوری می شود که زمینه حاشیه کتیبه ها همگی با رنگ قرمز اخرایی رنگ آمیزی شده است و همچنین حاشیه گوشواره های شمال غربی و جنوب شرقی کتیبه «الملک لله الواحد القهار محمد و علی خیرالبشر» است.

نتیجه گیری

 

حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد
این همه نقش در آیینه اوهام افتاد(حافظ)

در همه سرزمین های اسلامی، اماکن مقدس و مورد احترام مردم، همواره جایگاهی برای رشد و تعالی استعداد هنرمندان و نوابغ مسلمان بوده است. مراکز دینی همچون بقاع متبرکه مخصوصاً مزار امامان معصوم و امام زادگان علیهم السلام، به گنجینه های بی بدیل از جلوه های هنر اسلامی تبدل شده است.تاریخ هنر دوره اسلامی نشان می دهد که نوابغ گذشته زیبایی هایی پدید آورده اند که هرگز دوباره به وجود نخواهد آمد و این زیبایی دربردارنده علم، مهارت، ذوق و نشان دهنده شرایط زمانی و مکانی دوره های مختلف می باشد.هنرمند ایرانی با به کارگیری طرح های گوناگون از طرح های ساده هندسی تا خوشنویسی در تزئینات وابسته به معماری، توانسته خلاقیت، ابتکار و نبوغ خود را نشان دهد. خط به صورت نقش مایه لاینفک در معماری ابنیه مذهبی مذکور بیانگر تمایلات مذهبی و نوع تفکر فرهنگی حاکم بر جامعه هنرمندان و حامیان آن بوده است.بدون حضور کتیبه ها در ابنیه مذهبی، بخش اعظم هویت و جذابیت امروزی بناها قابل درک نبود و ارزش هنری نداشته و فضای معنوی برگرفته از کتیبه ها وجود نمی داشت.مورد مطرح شده در این نوشتار، شامل نقش مایه های گچبری در بقعه خدیجه خاتون(س)قم، تنها بخشی از میراث هایارزشمند هنری ایران زمین محسوب می شود، که از جهات مختلف قابل تامل و بررسی است.البته برخی از این نقش ها، در تزئینات گچبری بناهای دیگری در قم، همچون امام زاده اسماعیل(ع) و امام زاده احمد بن قاسم(ع) مشاهده می شود.در این مقاله سعی شد تا با مروری بر معماری و کاوش در آرایه های تزئینی بقعه خدیجه خاتون(س)قم، تعدادی از آرایه ها که واجد کیفیات بصری بالاتری هستند، معرفی گردند.در این راستا، تعدادی، از نقوش پس از بازسازی مجدد مورد بررسی قرار گرفت. مطمئناً با توجه به ارزش بالای تزئینات مورد بحث، می توان از آن ها به عنوان منابع غنی و سنتی، در شاخه های گوناگونی از هنرها سود برد.

پی‌نوشت‌ها:

1. پژوهشگرآموزشکده فنی و حرفه ای سما، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد بروجرد
2. پژوهشگرمرمت بنا و مدیر آموزشی انجمن بوم آورد ایران
3. پژوهشگر ومدرس گروه معماری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد پرند
منابع تصاویر
-کلیه تصاویر از آرشیو شخصی نگارندگان استخراج شده است.

12-فهرست منابع:
- Blair, S sheila and Bloom, J, M, The Art and Architectur of Islamic, 0521- 0081, Yale university Press/new haven and London 4991.
- Grabar, O, The Art and Architecture of Islam 056-0521, P 812-022.
- POP, Arthur uphom, Asurvery of Persian Art from perhistoric times to the present, volum VIII, Architecture of the Islamic Period.
- Stern, S.M.(1967)“The Constitution of the Islamic City” in A.H. Hourani and S.N. Stern(eds.) The Islamic City: A Colloquium, oxford, Bruno Cassirer , 25-50.-
Turner, B.S.(1976) Weber and Islam: A Critical Study, London, Routledge and keganpaul.-
Von Grunebaum, G.E.(1961) Islam: Essays in the Nature and Growth of a Cultural Tradition, London, Routledge and kegan Paul,(2 nd ed.).
Weber, Max (1968) Economy and Society, Translated by G. Roth and C. Wittich, Berkeley, University of California press.
Weber. Max(1968) The City, Translated by G. Roth and C. Wittich, Berkeley, University of California press.-
Wheatly, P.(1976)“Levels of Space awareness in the Traditional Islamic City”, Ekistics vol.42, no. 253, 354-66.-
- مقابر، ترجمه کرامت الله افسر.( 1366).معماری ایران دوره اسلامی، ج اول، به کوشش محمد یوسف کیانی: تهران، جهاد دانشگاهی.
- برقعی، سید علی اکبر.(1317).راهنمای قم، انتشارات دفتر آستانه: قم.
- دلال موسوی، سید محمد.( 1384). حاکمان قم، قم: انتشارات زایر..
- شریعت، زهرا.(1386).تزئینات کتیبه ای آستان مقدسه قم، دو فصلنامه مطالعات هنر اسلامی، شماره هفت صص:110-89.
- قمی، حسن بن محمد بن حسن.( 1361). تاریخ قم، ترجمه حسن بن علی بن عبدالملک قمی، تصحیح و تحشیه استاد جلال الدین تهرانی، تهران: انتشارات توس.
- قمی، شیخ عباس.(بی تا). منتهی الآمال، ج دوم، قم: انتشارات هجرت قم
- کاتوزیان، شیخ محمدعلی بن حسین.(بی تا). انوار المشعشعین، ج اول، تهران: انتشارات سنگی.
کاووسی، عمار.(1384).معماری امام زادگان قم در قرن هشتم هجری، قم: انتشارات زائر.
- کسائی، ضیاء.(1363). قشرهای مکرر تزئیناتی در گنبد سلطانیه، معمایر ایران، گردآورنده، آسیه جوادی، ج اول، چاپ اول، تهران:انتشارات مجرد،.
- کونل، ارنست.( 1355).هنر اسلامی، ترجمه هوشنگ طاهری، بی جا: انتشارات توس.
- کیانی، محمد یوسف.(بی تا). جزوه درسی باستان شناسی و هنر اسلامی قرن 5 تا 9 هجری، گروه باستان شناسی.
- گروب، ارنست، شراتو، امبرتو.( 1376). تاریخ هنر ایران (9) هنر ایلخانی و تیموری، ترجمه یعقوب آژند:تهران، مولی.
- گلمبک، لیزا، ویلبر، دونالد.( 1374). معماری تیموری در ایران و توران، ترجمه کرامت الله افسر و محمد یوسف کیانی، بی جا: انتشارات میراث فرهنگی.
- مدرسی طباطبایی، حسین.(بی تا). تربت پاکان، ج دوم، قم: انتشارات مهر قم.
- مکی نژاد، مهدی.(1387).تزئینات معماری، تهران: سمت.
- موسی، سیداحمد، گزارش ثبتی بناهای سیدسربخش، شاه احمدقاسم، خدیجه خاتون، محمدبن حنفیه، تهران مرکز اسناد میراث فرهنگی کل کشور.
- ورجاوند، پرویز، آجرکاری، تزئینات وابسته به معماری ایران دوره اسلامی، به کوشش محمد یوسف کیانی، تهران سازمان میراث فرهنگی، 1376.
- ویلیر، دونالد.( 1346). معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانی، ترجمه عبدالله فریار:تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،.
- هلین براند، رابرت.( 1374 ).(معماری) هنرهای ایران، زیرنظر ر.دبیلو، فریه، ترجمه پرویز مرزبان: تهران، فروزان.
- هلین براند، رابرت.( 1377). معماری اسلامی، ترجمه ایرج اعتصام، تهران: شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری.