نویسنده: بهاءالدین خرمشاهی




 

مارتین هایدگر(1889-1976)Martin Heiseggar فیلسوف آلمانی. شاگرد هوسرل بود. و در سال 1933 رئیس دانشگاه فرایبورگ شد. بعد از جنگ دوم جهانی، جلسات درس او محدود به عده ای معدود از دانشجویان بود. اثر اصلی فلسفی او هستی و زمان (1927)Sein und Zeitاست.
هایدگر با آنکه خود را اگزیستانسیالیست نمی شمرد، تحت تاثیر کی یرکگور بود. معرفه الوجود ( اونتولوژی) او در آثار اگزیستانسیالیستهایی چون سارتر، ‌طنین انداخته است. هایدگر اسلوب پدیدارشناسی هوسرل را پیش گرفت تا داده های تجربه بلاواسطه را بررسی کند؛ و برساخته های منطقی و معرفتی پیش اندیشیده را که بین آگاهی انسان و جهان خارج فرق می گذارند، ‌نادیده بگیرد. هر نظریه ای که قایل به یک ذهن آگاه و مدرک باشد که مستلزم دلیل وجود یک جهان عینی است، ‌مردود است؛ چرا که دلیل مدعا خواهد بود.
وجود فقط با تحلیل و توصیف هستی انسانی [ دازاین Dasienیا وجود حضوری] که اساسیترین وجه وجود در جهان است، ‌از طریق شرکت و حضور داشتن در قلب معرکه هستی، ‌مفهوم می گردد. جهان خارج یا محیط زیست ما(uM Welt) عبارتست از، ‌اعیانی که برای عمل قاصدانه و معنی دار و مفید، ‌دسترس پذیر است. عمل و علم [ = معرفت] پیوندی جدایی ناپذیر دارند. مفهوم یک وسیله یا ابزار، دسترس پذیر بودن است؛ که از نظر معرفت شناختی، ‌مقدم بر مفهوم عینی شده یک چیز است.
هر انتخابی همانا طرد شق دیگر عمل است؛ و از طریق آن؛ وجه دیگر هستی که « نیستی» است، ‌هویدا می گردد. گذشته، یعنی، ‌امکانات نامتحققی که به اکنون و آینده می پیوندد. از امکانات تحقق نیافته احساس گناه و اضطراب می زاید؛ که خود پرده از چهره عدم یا نیستی بر می گیرد. بیان مفاهیم اساسی فلسفه هایدگر، در بضاعت نگارنده این سطور نیست.
منبع: خرمشاهی، بهاءالدین، (1382) ، پوزیتیوسم منطقی(رهیافتی انتقادی) ، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نخست 1361.