نویسنده: دکتر عباسعلی احمدی(1)




 

چکیده:

ناحیه باستانی برخوار که از دشت وسیع و نواحی کوهستانی شمال اصفهان تشکیل می گردد، در بردارنده آثار معماری اسلامی متعدد و متنوعی، از جمله تعداد زیادی امامزاده است. با توجه به مواردی همچون ناشناخته بودن و عدم وجود مطالعات موردی از بناهای مذکور و متعاقب آن عدم شناخت شاخصه های معماری و تزیینی این آثار در نزد پژوهشگران و متولیان امر، انجام تحقیقات، پیرامون دربارۀ امامزادگان منطقه ضرورت می یابد. بر همین اساس پژوهش حاضر به منظور مشخص نمودن مواردی همچون گاه نگاری، مراحل توسعه، ویژگی های معماری و تزیینی و خصوصیات سبک شناختی امامزادگان منطقه انجام گردیده است. این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی بر اساس بررسی های میدانی، مطالعه منابع تاریخی و برخی کتب و منابع معاصر صورت گرفته است. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، در میان امامزادگان شناسایی شده در برخوار، به غیر از مواردی که در سالیان اخیر تخریب گردیده است، سایر بناها در فاصله قرون سوم هجری قمری، دوره سلجوقی، دوره ایلخانی، دوره صفوی و دوره قاجار بنیان گردیده است و در این بین بیشترین تعداد بقاع به دوره صفوی تعلق دارد. ابعاد ساختمانی، شمول، خصوصیات تزیینی و معماری و میزان پراکندگی جغرافیایی بقاع مذکور با درجه اعتبار و صحت انتساب فرد مدفون، اهمیت و وسعت مکان قرارگیری امامزاده و تراکم سکونت گاه های منطقه ارتباط تنگاتنگی داشته است.
واژه های کلیدی: برخوار، اصفهان، سبک شناسی، امامزادگان

مقدمه

در تاریخ معماری اسلامی ایران زمین، بناهای آرامگاهی بعد از مساجد بیشترین تعداد را به خود اختصاص داده اند و در دوره های مختلف همواره توجهات ویژه ای را به خود معطوف داشته اند( براند،1377: 334)؛ از همین رو بناهای یاد شده همواره جلوگاه ظهور و بروز ویژگی های معماری، تزیینی و سبک شناختی اعصار مختلف بوده است. اگرچه در اکثر سکونتگاه های ایران اعم از شهرهای عمده و روستاهای کوچک و دورافتاده، اثر و ردپایی از این گونه ساختمانی و به ویژه بناهای موسوم به امامزاده دیده می شود، با وجود این تاریخ معماری و ویژگی های سبک شناختی بسیاری از آن ها ناشناخته بوده، انجام مطالعات گسترده در این زمینه را می طلبد. ناحیه برخوار به عنوان یکی از مناطق کهن حاشیه ای شهر اصفهان با دارا بودن تعداد زیادی از بناهای آرامگاهی و یادبودی از این قاعده مستثنی نیست. به غیر از چند مورد محدود، سایر امامزادگان منطقه چه از جنبه های نسب شناسی و هویت شخص مدفون در آن و چه از جنبه زمان ساخت، تاریخ معماری و ویژگی های سبکی، ناشناخته و گمنام است. در سالیان گذشته ساختمان قدیمی بسیاری از امامزادگان منطقه تخریب و نوسازی گردیده است. از این رو در تحقیق حاضر که در نوع خود برای اولین بار صورت گرفته است، تنها تاریخ معماری، گونه شناسی و شناخت چگونگی گسترش و مراحل توسعه امامزادگان منطقه مد نظر قرار گرفته است؛ بدین منظور این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی بر اساس بررسی های میدانی، مطالعه منابع تاریخی و برخی کتب و منابع معاصر صورت گرفته است؛ بدیهی است با توجه به اهداف مورد نظر، از میان 15 امامزاده منطقه برخوار، تنها امامزادگان دارای ساختمان قدیمی و یا امامزادگانی که بر اساس مدارک تصویری و مکتوب، ساختمان قدیمی آن قابل بازیابی بوده، مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. با توجه بدان که قسمت اعظمی از اطلاعات عنوان شده در این تحقیق به بررسی های دو دهه گذشته نگارنده می رسد، ساختمان قدیمی بسیاری از امامزادگان معرفی شده در حال حاضر وجود خارجی نداشته و یا در حال تخریب کامل است.

1. محدوده جغرافیایی پژوهش

برخوار از لحاظ جغرافیایی دشت وسیعی است که با پهنه ای حدود 3601 کیلومتر مربع، در شمال شهرستان اصفهان، در 48 32پهنای شمالی و41 51 درازای خاوری نسبت به نیمروز گرینویچ قرار گرفته است و بلندی آن از سطح دریا حدود 1570 متر است. برخوار از شمال به شهرستان های نطنز و کاشان، از شمال شرق و شرق به شهرستان های اردستان و نایین و بخش کوهپایه از شمال غرب و غرب به میمه شهرستان های نجف آباد و خمینی شهر محدود می شود (افشار، 1378: 554). برخوار در منابع قرون سوم و چهارم هجری قمری تا دوره صفوی، یکی از رستاق ها و نواحی اصفهان معرفی شده(ابن خردادبه،70:1370؛ یعقوبی،50:1343؛ ابن رسته،1365: 182؛ ابن فقیه،1349: 98؛ ابن حوقل،1366: 107؛ یاقوت حموی،1957: 134و 133؛ حمدالله مستوفی،1362: 50 ). واژه رستاق یا معادل فارسی آن روستا با بخش امروزی مطابقت داشته(کیانی، 1365: 208) و از نظر یاقوت حموی جایگاهی است که دیه و کشتزار بسیار دارد و در نزد ایرانیان به جای سواد در اصطلاح مردم بغداد بکارمی رفته و از خوره و استان کوچکتر بوده است (یاقوت حموی، 1380: 38). در دوره صفوی به جای اصطلاح روستا از اصطلاح بلوک و َمحال استفاد شد(سمیعی،1307: 2) و تا پایان دوره قاجاری برخوار همواره به عنوان یکی از مَحال و بلوک اصفهان معرفی شده است(اعتماد السلطنه،1364: 241؛ الاصفهانی،1368: 303- 299)که هر دو به معنی ناحیه و بخش متعلق به اصفهان بوده است(میرزا رفیعا،1385: 571). در ارتباط با موقعیت برخوار در تقسیم بندی های امروزی کشوری لازم به ذکر است که این منطقه در سال 1337 یکی از دهستان های بخش حومة اصفهان بوده است(ادارۀ جغرافیایی ارتش، 1332: 189؛ عابدی، 1334: 52). برخوار از سال 1345 تا 1366 به یکی از بخش های تابع شهرستان اصفهان تبدیل می شود(مرکز آمار ایران، 1348: 18؛ ادارۀ جغرافیایی ارتش، 1366: 116و 115). در سال 1366 بر اساس تصویب نامۀ هیات وزیران، بخش برخوار از اصفهان جدا گشته، به همراه بخش میمه شهرستان برخوار و میمه را تشکیل می دهند. مرکز این شهرستان شاهین شهر بود و از دو بخش برخوار در جنوب و میمه در شمال تشکیل می شد. بعد از مدتی در این تقسیم بندی تغییراتی ایجاد شد به این صورت که به 3 بخش برخوار مرکزی به مرکزیت شاهین شهر و بخش برخوار به مرکزیت دولت آباد و بخش میمه به مرکزیت شهر میمه تبدیل شد. این تغییرات کماکان ادامه یافت تا اینکه در سال 1385 بخش برخوار به عنوان شهرستان برخوار به مرکزیت دولت آباد از دو بخش دیگر جدا شد و بخش میمه و بخش برخوار مرکزی به مرکزیت شاهین شهر، شهرستان شاهین شهر و میمه را تشکیل دادند. امامزادگان بررسی شده در این تحقیق شامل بناهای قرار گرفته در محدوده برخوار کهن است که با بخش برخوار مرکزی و بخش برخوار قبل از سال 1385 مطابقت دارد.

تشریح پلان، معماری و تزیینات امامزادگان برخوار

بناهای آرامگاهی و یادبودی ناحیه برخوار از جنبه های گوناگون، قابلیت تقسیم و دسته بندی دارد؛ به عنوان نمونه بر اساس هویت شخص مدفون و جنبه کاربردی و علل ساخت بنا می توان آن ها را به 3 دسته تقسیم نمود: یکی مقابر اشخاص غیر مذهبی که بیشتر مختص اعیان و اشراف است و عموما از ساختمانی محقر شکل یافته است. دیگری مجموعه-ای از بناهای یادبودی است که تحت عناوینی همچون چهل دختران، غیب گاه و قدمگاه در نزد عموم معروف گردیده است و در پایان بقاع متبرکه و قبور بازماندگان و سلاله اهل بیت(سلام الله علیهم) است که با القابی همچون امامزاده، شاهزاده و شاه، نامبردار گردیده اند. آنچه در این تحقیق بدان اشاره می گردد، بناهای دسته سوم یا همان امامزادگان است. با توجه به این که برخی امامزادگان برخوار قبل و برخی بعد از بررسی های نگارنده به طورکامل تخریب شده اند، در این بحث ابتدا امامزادگان موجود و بقاعی که بعد از بررسی های نگارنده تخریب شده مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است و در مرحله بعد به امامزادگانی اشاره می گردد که تنها منبع اطلاعاتی آن ها، عکس های قدیمی، گفته های افراد محلی و در موارد معدودی برخی منابع مکتوب بوده است؛ بدیهی است تصاویر قدیمی سایر امامزادگان تخریب شده برخوار در اختیار نگارنده نبوده و از این رو در باب خصوصیات معماری دسته اخیر مطلبی عنوان نگردیده است.

امامزاده شاه فیروز

این بنا در شاپورآباد، واقع در 23 کیلومتری شمال اصفهان قرار دارد. بنا در گوشه جنوب شرقی قبرستان واقع شده و در حال حاضر تنها اتاق مقبره یا گنبدخانه آن باقی مانده است(نقشه1). در گذشته بنا شامل گنبدخانه ای مربع شکل به ابعاد خارجی 7×7 متر و ابعاد داخلی35/4×20/4 متر در مرکز، ایوانی در ضلع شرقی و اتاق هایی در سایر اضلاع گنبدخانه و چسبیده به آن بوده است(تصویر 1-2). اتاق های اخیر به چهل دختران معروف بوده است و به عنوان مکان امانت گذاری جسد مردگان، جهت انتقال به اماکن مقدس کربلا و نجف، در مواقع ممکن استفاده می شده است. محوطه پیرامونی امامزاده با دیوار محصور گشته بود و در جبهه شرقی آن باغچه ای از درختان پسته کهن سال وجود داشت. گنبد خانه با گنبدی خشتی یک پوسته پوشش گردیده، از طریق مرحله انتقالی هشت ضلعی بر فراز سطح چهارگوش قرار گرفته است. مرحله انتقالی از طریق سکنج هایی با خیز کم به شکلی استادانه ایجاد گردیده است. به دلیل تعمیرات ناشیانه ای که در چند دهه گذشته صورت گرفته، نمای خارجی گنبد دچار پستی و بلندی شده و تا حدودی حالت موزون خود را از دست داده است. تنها ورودی اتاق مقبره در ضلع شرقی قرار گرفته است و به ایوان راه دارد. ایوان مذکور با استفاده از طاق و تویزه پوشش گردیده است. در دیواره های داخلی گنبدخانه و ایوان تاقچه هایی تعبیه گردیده و چهار نورگیر در اضلاع چهارگانه گنبدخانه به کار رفته است. پوشش داخلی بنا با گچ صورت گرفته و تنها تزیینات قابل ذکر آن یک ردیف قطاربندی بسیار ساده گچی است که بر اضلاع هشت گانه مرحله انتقالی قرار گرفته است(تصویر3). تنها مشخصه شخصیت مدفون، سنگ قبری ساده و فاقد هرگونه تزیینات و نوشتار است. در ارتباط با هویت و شجره نامه فرد مذکور، تا کنون اطلاعات موثقی بدست نیامده است. خشت، اصلی ترین و تنها مصالح مورد استفاده در بنا است. در ارتباط با تاریخ ساخت بنا ماکسیم سیرو گنبد مقبره را در ردیف گنبدهای عصر ساسانی محسوب کرده است و احتمال می دهد که این بنا مربوط به قرن سوم ه.ق باشد(سیرو، 1357: 368). قطاربندی های گچی مرحله انتقالی گنبد مشابه نمونه های بکار رفته در آثار دوره صفوی از جمله کبوترخانه صفوی مجاور امامزاده است. با توجه به ویژگی های معماری صفوی ایوان مقبره همچون تاقچه با طاق شیب دار و کاربرد قوس پنج و هفت، به نظر می رسد ایوان مذکور در دوره صفوی ایجاد شده است؛ بر همین اساس احتمالا ساختمان اولیه بنا در قرن سوم ه.ق ایجاد شده و در دوره صفوی با توجه به رسمیت مذهب تشیع و به دنبال آن لزوم توجه به بقاع متبرکه خاندان اهل بیت سلام الله علیهم تعمیرات، تزیینات و ساختمان سازی های چندی در بنا صورت گرفته است.

امامزاده علی

مورچه خورت در فاصلۀ 50 کیلومتری اصفهان قرار گرفته است و امامزاده علی در ضلع غربی فضای داخلی قلعه مورچه خورت و نزدیکی ورودی اصلی آن واقع شده است( نقشه2-3). بر اساس گفته ها، این مکان مدفن علی بن موسی بن جعفر(ع) است؛ با وجود این تا کنون مدرکی بر تایید این مسئله حاصل نشده است. جهانگردان اواخر عصر قاجاری همچون سدیدالسلطنه، اوژن اوبن، هانری رنه دالمانی که همگی در حدود صد سال پیش از مورچه خورت گذر کرده اند، این مکان را به عنوان مقبره سید علی برادر زاده امام موسی کاظم (ع) معرفی کرده و از موقعیت والای آن در بین ساکنان محل یاد نموده اند(سدیدالسلطنه، 1362: 89؛ اوبن، 1362: 283؛ دالمانی، 1378: 506). بنا، سر در ورودی ساده ای داشته و فضای داخلی آن از حیاطی مستطیل شکل تشکیل شده است که در سه ضلع آن تاق نماهای جناغی قرار گرفته است(تصویر4). در ضلع غربی حیاط، سه ایوان واقع شده که در پشت آن ها اتاق مقبره در وسط و دو اتاق دیگر در طرفین قرار گرفته است. در حیاط امامزاده قبرهای متعددی وجود دارد که حاکی از کاربری آن به عنوان قبرستان داخلی محل بوده است. اتاق مقبره به صورت کشیده و بلند با گنبد مخروطی پوشیده شده است. این گنبد به صورت دو پوش پیوسته از داخل بیضی و از بیرون مخروطی است. ایوان ها و اتاق های کناری با استفاده از تکنیک تاق و تویزه پوشش گردیده است.گنبدخانه از طریق یک ورودی به ایوان شرقی و از طریق ورودی دیگری به اتاق ضلع شمالی راه دارد. تزیینات کاشی کاری جالب توجهی در بنا دیده می شود که از نظر مضمون و مکان قرارگیری به دو دسته تقسیم می شود؛ دسته اول قطعاتی از کاشی های خشتی هفت رنگ است که به شکل نامنظم بر دیواره داخلی ایوان های امامزاده بکار رفته و با توجه به بررسی های به عمل آمده در گذشته اطراف سنگ قبر مقبره را می پوشانده است. نقش مایه های تزیینی کاشی های مذکور در نوع خود کم نظیر بوده و در بردارنده تصاویر گل و گیاه به همراه تصاویر حیواناتی همچون طاووس، آهو و بناهای مذهبی به شکل گنبد و گلدسته و پیکره های انسانی است. دسته دوم از تزیینات کاشی کاری در نمای خارجی گنبد دیده می شود که خود به دو دسته تقسیم می شود؛ یکی کاشی های گره چینی سطح مخروطی گنبد و دیگری کاشی های خشتی است که در تزیین ساقه گنبد بکار رفته است. در این بنا کتیبه هایی نیز دیده می شود که از جمله آن ها کتیبه ای گچبری شده شامل عبارت «یا قاضی الحاجات» است که به خط ثلث بر قسمت فوقانی بدنه غربی اتاق مقبره نگاشته شده است و دیگری نمونه های موجود بر سطوح کاشی کاری شده است که یکی از آن ها بر ساقه گنبد به خط ثلث بر زمینه کاشی خشتی لاجوردی شامل آیه 34 سوره « نور» می باشد و دیگری کتیبه های کاشی کاری اطراف سنگ مقبره شامل عبارت « البانی حاجی سلیمان بن حاجی ابراهیم 1232 » و عبارت ناخوانای«...امامزاده...علی » است. مصالح بنا از خشت و آجر است و آجر بیشتر در نمای بنا گرفته شده است. با توجه به تصویری که ارنست هولستر در حدود 150 سال پیش از قلعه مورچه خورت تهیه کرده به نظر می رسد ساختمان امامزاده از آن زمان تاکنون تغییری نکرده است(رک.هولستر،1355: 283). سدیدالسلطنه معتقد است که بارگاه امامزاده علی توسط یکی از اعیان مورچه خورت به نام حاج سلیمان در دوره قاجاری ساخته شده(سدیدالسلطنه: 1362: 89)، وی همان شخصی است که نامش در کتیبه های بنا آمده است. ویژگی هایی همچون تاکید بر ارتفاع و کشیدگی و باریک بودن گنبدخانه در کنار مواردی همچون ساختار شکلی و اجزای تشکیل دهنده گنبد ، از جمله موارد قابل مقایسه با نمونه های دوره ایلخانی به ویژه مقبره حمدالله مستوفی در قزوین(قرن 8 ه.ق) و مقبره بابا قاسم در اصفهان(741 ه.ق) است. با توجه به اهمیت یافتن مورچه خورت در دوره صفوی و متعاقب آن شکل گیری قلعه فعلی آن و اقتضاعات خاص دوره صفوی، به نظر می رسد سایر قسمت های بنا در این دوره ساخته شده است. بر همین اساس چنین نتیجه گیر ی می شود که اصل بنا شامل گنبدخانه، در دوره ایلخانی ایجاد گردیده و طی دوران صفوی تاق نماهای اطراف صحن، اتاق ها و 3 ایوان گنبدخانه ساخته شده است. در تایید این انتساب لازم به ذکر است که وجود 3 ایوان در نمای خارجی گنبدخانه از جمله ویژگی های است که بیشتر در مقابر صفوی دیده شده است و در دوره قاجاری نیز تداوم داشته است. مفاد کتیبه های موجود بنا نشان می دهد در دورة قاجاری، تزیینات کاشی کاری سنگ قبر و برخی تعمیرات بنا به همت یکی از بزرگان محل انجام گردیده است. در میان امامزادگان برخوار، ساختمان امامزاده علی تنها بنایی است که کمترین میزان دخل و تصرف دوره معاصر را به خود دیده است.

امامزاده شاهزاده ابوالحسن

این بنا در 2 کیلومتری شرق روستای کمشچه، در فاصله 26 کیلومتری شمال شرقی اصفهان واقع شده است. با توجه به بررسی های صورت گرفته. (1) شاهزاده ابوالحسن از امامزادگان معتبر برخوار بوده است و مدفن سید حسن مشهور به ابوالحسن است که با 8 واسطه به امام موسی کاظم(ع) می رسد(علوی اصفهانی،1372: 22؛ ابوسعیده موسوی،1390: 169). در حال حاضر به جز یک صندوق قبر کاشی کاری شده، اثری از این امامزاده باقی نمانده است. با توجه به بررسی-های گذشته نگارنده و عکس های قدیمی امامزاده(تصویر6 و7)، بنای شاهزاده ابوالحسن شامل اتاق مقبره ای مربع شکل به ابعاد 10/6×10/6 متر در مرکز و اتاق ها و ایوان هایی در اضلاع چهارگانه آن بوده است(نقشه4) با توجه به عکس های قدیمی، حداقل وجود یک ایوان در ضلع جنوبی اتاق مقبره محرز می گردد. فضای داخلی اتاق مقبره به واسطه وجود صفه-هایی در اضلاع چهارگانه به حالت چلیپا شکل درآمده است. به غیر از ضلع غربی در سایر اضلاع گنبدخانه ورودی های کم عرضی قرار گرفته است. به نظر می رسد گنبد امامزاده از نوع گنبدهای دوپوش گسسته بوده که در اثر تخریب، پوسته بیرونی آن از بین رفته و تنها قسمت گریو آن باقی مانده است. بعد از تخریب، قبه ایی بر فراز آهیانه ایجاد گردیده تا هم زیبایی منظر بنا و هم موجبات نورگیری فضای داخلی گنبدخانه را فراهم سازد. گنبد از طریق سطح هشت ضلعی ایجاد شده توسط تویزه های چهارگانه و سکنج های واقع در گوشه ها، بر فراز فضای مربع شکل اتاق قبر قرار گرفته است. صندوق قبر بنا دارای تزیینات زیبای کاشی گره چینی در اشکال گره های متنوع هندسی است. به غیر از مورد یاد شده ساختمان کهن امامزاده فاقد هر گونه تزییناتی بوده است و کاشی های بکار رفته در نمای خارجی گنبدخانه، به 5 دهه گذشته تعلق داشته است. مصالح بنا در پی، سنگ و در سایر نقاط از خشت هایی به ابعاد 5×26×26 سانتی متر تشکیل گردیده بود. در حال حاضر کتیبه ای برای تشخیص دوره ساختمانی بنا وجود ندارد. بر اساس بررسی های نگارنده، در نزدیکی امامزاده، روستایی متروکه قلعه مانند به نام شاه قاضی وجود دارد که با توجه به خصوصیات معماری، نوع پلان و مواد فرهنگی سطحی، قدمت آن به دوران صفوی می رسد. با فرض دو پوش بودن گنبد اولیه مقبره، ساختار شکلی گنبد آن قابل مقایسه با بسیاری از نمونه های دوره صفوی به ویژه بقعه خاتون آبادی اصفهان از دوره سلطان حسین صفوی، است. با توجه به مسایل عنوان شده به همراه ابعاد خشت های بنا که با ابعاد خشت های آثار صفوی منطقه مطابقت دارد، احتمالا بنای فعلی امامزاده در دوره صفوی همزمان با ساخت قلعه شاه قاضی، بنیان گردیده است. با توجه بدان که کاربرد قبه بر فراز گنبد از خصوصیات مشترک بسیاری از مقابر دوران قاجار محسوب می گردد و همچنین در نورگیرهای قبه این بنا از قوس های هلالی خاص قاجار استفاده گردیده است، به نظر می رسد قبه مقبره و پاره ای تزیینات- همچون کاشی کاری ضریح امامزاده- و تعمیرات بنا در دوره قاجار انجام گرفته است.

امامزاده شاهزاده عبدالمومن

این امامزاده در حبیب آباد واقع شده است که در 18 کیلومتری شمال شرقی اصفهان قرار گرفته و مقبره شاهزاده عبدالمومن از نوادگان حضرت موسی بن جعفر(ع) است که در مورد صحت انتساب آن تا کنون مدرک صحیحی به دست نیامده است. تعمیرات و نوسازی های سالیان گذشته تا حدودی اصالت اولیه بنا را از بین برده با وجود این در مقایسه با سایر امامزادگان معرفی شده، فضاهای کهن آن از سلامت بیشتری برخوردار است(نقشه5). بنا از گنبدخانه ای مربع شکل در مرکز، 2 ایوان در اضلاع جنوبی و غربی و اتاق هایی در سایر اضلاع گنبدخانه تشکیل گردیده است(تصویر8 و9). امروزه به جز گنبدخانه و ایوان غربی سایر فضاهای مذکور تخریب شده است. فضای داخلی گنبدخانه از طریق 2 ورودی به ایوان-های جنوبی و غربی راه داشته است. تزیینات بنا در فضای داخلی شامل نقاشی دیواری و در بیرون شامل کاشی کاری است. پوشش های بکار رفته در بنا در ایوان ها، تاق و تویزه و در گنبدخانه به صورت گنبدی د و پوسته گسسته است که خود آن در سالیان اخیر تخریب و پوشش جدیدی بر جای آن ساخته شده است. کتیبه های بنا شامل نوشته هایی است که بر روی گچ ایجاد گردیده و در بردارنده اسامی مقدس و چند ماده تاریخ است. خشت و آجر مصالح اصلی بنا را تشکیل می-دهد. از دیگر فضاهای امامزاده چند اتاق است که به شکل منفصل از ساختمان اصلی، در گوشه های شمالی و غربی صحن دیده می شود. کتیبه های بنا متعلق به دوران صفوی و قاجار است. کتیبه صفوی در فضای زیرین گنبد شامل عبارت «تاریخ شهر ...اول 1056» و کتیبه های قاجاری حاکی از تعمیر و تزیین بنا به دست یکی از اهالی حبیب آباد در سنه 1282ه.ق است؛ بر همین اساس بنای شاهزاده عبدالمومن در دوره صفوی ایجاد و در دوران قاجار تعمیرات و تزییناتی در آن صورت گرفته است.

امامزاده میر احمد

امامزاده میر احمد در دلیگان، واقع در 13 کیلومتری شمال اصفهان قرار گرفته است(نقشه6). با توجه به گفته های مردم محل، این بنا مقبره میر احمد بن زید بن حسن(ع) بن علی(ع)، نواده امام حسن (ع) بوده است. اگرچه تاکنون صحت و سقم شجره نامه مشخص نگردیده است ولیکن به نظر می رسد که از امامزادگان معتبر منطقه بوده است؛ محمد مهدی بن محمدرضا الاصفهانی و افضل الملک از رجال و دانشمندان دوره ناصرالدین شاه قاجار به مطالبی مبنی بر درجه والا و اعتبار امامزاده میر احمد در آن زمان اشاره کرده اند(الاصفهانی، 1368: 303؛ افضل الملک،1380: 79). در همین رابطه افضل الملک چنین نوشته است: «...دیگر از قرای معروف برخوار، دلیجان است و دیه کوچکی است تازه اشتهار نموده به جهت آن که امامزاده احمد است و نبیره امام حسن مجتبی(ع) است. نسب آن بزرگوار حاجت[به]تفحص ندارد، از آن که به کرامت و خرق عادت صحت نسب و جلالت خود را این امامزاده معلوم کرده است. مکرر به واسطه توسل، امراض لاعلاجی را شفا داده و کرامت ها از آن جا بروز نموده است». مکان قرارگیری امامزاده قبرستان روستا بوده و محوطه آن با دیواری محدود می گشته است. با جود دخل و تصرف های انجام شده، تا حدودی اصالت اولیه بنا حفظ گردیده است؛ بر
این اساس امامزاده شامل اتاق مقبره مربع شکل در ابعاد20/5×20 /5 متر بوده و چهار ورودی در اضلاع چهارگانه آن واقع شده است. چهار پنجره بر فراز ورودی های چهارگانه، نور داخلی بنا را تامین می کرده است. فضای داخلی امامزاده بسیار ساده و عاری از هر گونه تزییناتی بوده است و ضریح فعلی امامزاده جدیدا نصب گردیده است. در حال حاضر گنبد به صورت یک پوش بوده است و از طریق سکنج بر فراز سطح زیرین قرار گرفته است. بر قسمت فوقانی نمای خارجی گنبد، قبه ای با تزیینات کاشی گره چینی شامل نقوش هندسی و ذکر «لا اله الا الله محمد رسول الله و علی ولی الله» قرار گرفته است(تصویر10و11). مصالح اصلی این بنا از خشت بوده است و در سالیان گذشته ایوانی در ضلع شمالی آن ایجاد گردیده است. در این بنا نیز کتیبه تاریخ داری جهت تعیین زمان ساخت مقبره وجود ندارد. افضل الملک در کتاب سفرنامه خود چنین نوشته که«...از قدیم بقعه و گنبدی دارد و الحال محل زیارت همگان است»(افضل الملک،1380: 79). از جمله موارد قابل دریافت از نوشته های افضل الملک، محدود بودن بنای امامزاده به یک گنبدخانه و موجودیت آن قبل از دوران قاجاری است. احتمالا همانند امامزادگان شاهزاده عبدالمومن و شاهزاده ابوالحسن که عنصر اصلی آن گنبدخانه ای مربع شکل بوده و در دوره صفوی ساخته شده اند، بنای امامزاده میر احمد نیز در دوره صفوی به شکل اتاق مقبره مربع شکلی بنیان گردیده است. با توجه به خصوصیات قاجاری قبه امامزاده، در دوره قاجار تعمیرات و الحاقاتی در بنا صورت گرفته است.

امامزاده سید کمال الدین

بنای امامزاده سید کمال الدین در جنوب شرقی سین و محدوده قبرستان این مکان قرار گرفته است که بر اساس تاریخ سنگ قبور، قدمت قبرستان آن حداقل به دوره صفوی می رسد. روستای سین در فاصله 20 کیلومتری شمال اصفهان واقع شده است. این بنا آرامگاه سید کمال الدین بن علی بن جعفرالصادق(ع) بوده و بر اساس بررسی های صورت گرفته (3) از جمله امامزادگان معتبر منطقه محسوب می گردد. در مستدرک الوسایل و تحفه الاحباب به قرار گرفتن قبر یکی از اولاد علی بن جعفرصادق(ع) در قریه سین برخوار اشاره گردیده است(بهشتی، 1376: 14). میرزا محمد هاشم چهارسوقی در کتاب میزان الانساب بدین مسئله اشاره کرده است که امامزاده سیدکمال الدین سین یکی از 3 امامزاده معتبر اطراف اصفهان بوده و نقلی از مجلسی اول در اعتبار نسب این امامزاده آورده است(بهشتی، 1376: 14). آن چه از بنای اولیه باقی مانده است گنبدخانه مربع شکلی به ابعاد20/7 ×20/7 متر است( نقشه7-8). در چهار ضلع گنبدخانه چهار تورفتگی صفه مانند وجود داشته است که فضای چلیپا شکل داخل مقبره را به وجود آورده است(تصویر12). گنبدخانه، چهار ورودی در اضلاع چهارگانه خود دارد. گنبد بنا از نوع یک پوش بوده، از طرق تویزه ها و سکنج بر فراز سطح زیرین قرار گرفته است. سطح خارجی این گنبد به شیوه گنبد یخدان یخچال ها، حالت پلکانی دارد. بر فراز این گنبد قبه ای هشت ضلعی با هشت دریچه وجود دارد که نمای خارجی آن با کاشی های تک رنگ سبز پوشیده شده است. ضریح فعلی امامزاده در سالیان اخیر نصب گردیده است. نمای داخلی گنبدخانه در اصل با گچ پوشیده بوده و در چند دهه گذشته با نقوش گیاهی، مناظر و آیات قرآنی تزیین گردیده است. در طرفین اضلاع شمالی، غربی و جنوبی گنبدخانه، مماس با ورودی های چهارگانه، 3 ایوان عمیق قرار دارد و در طرفین هرکدام از ایوان های مذکور، اتاق هایی با ایوانی در جلو قرار دارد. در ضلع شرقی گنبدخانه نیز تعدادی اتاق قرار گرفته است که همگی آن به همراه 3 ایوان یاد شده در 50 سال گذشته بنا شده است(تصویر13). خشت هایی به ابعاد5 /4×5/23×5/23 سانتی متر مصالح اصلی بنا را تشکیل می دهد. اگرچه بنا فاقد کتیبه است اما با توجه به قوس های هلالی بکار رفته در تاقچه ها و پوشش فضاهای کناری گنبدخانه، به احتمال قریب به یقین اتاق مقبره در دوره قاجاری ساخته شده است و به شیوه مرسوم آن عهد، قبه ای بر فراز گنبد قرار گرفته است.

سایر امامزادگان

امامزاده ابراهیم معروف به امامزاده نرمی، امامزاده شاه نعمت الله و امامزاده ادهم از جمله امامزادگان تخریب شده برخوار هستند که با توجه به عکس های برجای مانده، پلان و اجزای معماری آن به طور نسبی از قابلیت تشخیص و تعیین برخوردار است. امامزاده ابراهیم در زمان آباد، در 18 کیلومتری شمال اصفهان واقع شده است(تصویر14). این بنا مدفن ابراهیم بن موسی بن جعفر(ع)، از فرزندان بلافصل امام موسی کاظم(ع) و برادر امام رضا(ع) بوده و در شمار یکی از معتبرترین امامزاده های منطقه محسوب می شود. آقا میرزا محمد هاشم چهارسوقی، آقا میرزا محمد چهارسوقی ،حاج ملا محمد هاشم خراسانی و آخوند گزی از جمله علمایی هستند که صحت انتساب امامزاده نرمی را تایید کرده اند(ابطحی موسوی اصفهانی، 1418: 161). الاصفهانی و افضل الملک نیز به درجه والا و صحت انتساب این امامزاده اذعان کرده اند و آن را زیارتگاهی معرفی کرده اند که نه تنها اهالی ناحیه برخوار بلکه اهالی سایر نواحی و بلوکات اصفهان نیز به زیارت آن می شتافتند(الاصفهانی، 1368: 303؛ افضل الملک،1380: 80). در حال حاضر شجره نامه امامزاده در آستان قدس رضوی نگهداری می شود. با توجه به گفته های کارشناس وقت، بخش فنی اداره اوقاف و امور خیریه استان اصفهان که قبل از ویرانی بنا بررسی هایی در مورد آن انجام داده است، اصل این بنا به دوران سلجوقی تعلق داشته است.(4) بنای امامزاده شامل گنبدخانه مربع شکلی بوده است که بر فراز آن گنبدی قبه دار قرار می گرفت. نمای خارجی قبه را تزیینات کاشی کاری هفت رنگ با نقوش اسلیمی تزیین کرده و فضای داخلی اتاق مقبره نیز با تزیینات کاشی کاری و آینه کاری زینت یافته بوده است. طبق اظهار نظر یکی از اهالی محل، طی تخریب مقبره، گچبری های زیبایی در زیر برخی از لایه های گچی داخل مقبره هویدا گشته است. ورودی اصلی گنبدخانه همانند اکثر امامزادگان برخوار از طریق یک ایوان به صحن امامزاده راه می یافت. ایوان مقبره دارای تزیینات کاشی کاری بود و سرتاسر تاق آن با مقرنس کاری تزیین گردیده بود. در قسمت جلویی این ایوان سایه بانی چوبی قرار گرفته بود. بر اساس نوشته های حسن زنده دل، کتیبه ای از جنس کاشی معرق به خط ثلث لاجوردی بر زمینه ای آجری در این ایوان وجود داشت که حاکی از اتمام بنای آرامگاه در دوره شاه عباس صفوی بوده است. در فضای داخلی گنبدخانه نیز مشابه این کتیبه، شامل آیه 130 از سوره «بقره» وجود داشته است(زنده دل،1377: 153). از دیگر کتیبه های داخل گنبدخانه، کتیبه ای گچبری دربردارنده آیه 97 سوره «آل عمران» بوده است(زنده دل، 1377: 153). سنگ قبر مقبره شش ضلعی و فاقد هرگونه نوشته و تزییناتی بوده و ضریح چوبی مشبک کاری شده ای بر آن قرار می گرفت. از دیگر فضاهای بنا، اتاق ها و صفه هایی واقع در فضاهای کناری گنبدخانه بوده است. در زمستان 1379، طی حفاری محوطه اطراف امامزاده به منظور عملیات ساختمانی، سنگ قبری در عمق 2 متری زمین هویدا گردید؛ اگرچه به واسطه فرسایش بسیاری از جزئیات این سنگ محو گردیده بود اما با توجه به فرم، ویژگی های تزیینی و نمونه های مشابه تاریخ دار به دوران صفوی تعلق داشته و به نظر سنگ قبر یکی از علما و بزرگان آن عصر بوده است. در طول دهه های گذشته چندین بار ساختمان امامزاده تخریب و نوسازی گردیده است. با توجه به مطالب یاد شده به نظر می رسد اصل بنا دست کم مربوط به زمان سلجوقی بوده باشد و در دوره شاه عباس اول صفوی تجدید بنا شده است و تزییناتی در آن صورت گرفته است. با توجه به مشخصه های قاجاری قبه واقع بر راس گنبد، در این زمان نیز پاره ای الحاقات، تعمیرات و تزیینات در بنا صورت گرفته است.
از دیگر امامزاده های تخریب شده، امامزاده شاه نعمت الله گز واقع در 17 کیلومتری شمال اصفهان است(تصویر15). این بنا مدفن شاه نعمت الله از نوادگان امام جعفر صادق (ع) است. بر اساس بررسی های سعیدالدین سجادی گزی این شخص قاضی القضات عصر شاه اسماعیل صفوی بوده و مقبره وی در این عهد ساخته شده است(سجادی جزی، 1383: 84-63). آن طورکه در بررسی تصویر مشخص می گردد، بنا متشکل از گنبدخانه ای در مرکز و اتاق هایی در کنار آن بوده است. مماس با گنبدخانه، ایوانی بزرگ و در طرفین آن 2 ایوان کوچکتر قرار داشته است که به اتاق های پشتی راه داشته است. در ارتباط با گاه نگاری بنای مورد نظر با توجه به کاربرد قوس های هلالی قاجاری، بی شک ایوان های مذکور و احتمالا اتاق های کناری گنبدخانه در عهد قاجاری ساخته شده است. در مورد گنبدخانه هر گونه اظهار نظری تنها بر مبنای حدس و گمان است. شاید همانند برخی از امامزادگان ذکر شده در این تحقیق به دوران صفوی تعلق داشته است. با توجه به عدم استفاده از قبه در نمای خارجی آن، این حدس بیشتر تقویت می شود. امامزاده ادهم دستگرد واقع در 15 کیلومتری شمال اصفهان از دیگر امامزادگان تخریب شده برخوار است(تصویر16). بر اساس روایت مردم محل این مکان مقبره ادهم از نوادگان امام موسی بن جعفر(ع) است. بنا دارای صحنی وسیع و دیواری گرداگرد آن بوده است. هسته اصلی بنا، گنبدخانه ای در مرکز بوده که در یکی از جبهه های آن 3 ایوان قرار داشت. ایوان مرکزی به گنبدخانه و ایوان های طرفین، هر کدام به اتاق های کناری گنبدخانه راه می یافت. بر فراز گنبد امامزاده، قبه ای کاشی کاری شده وجود داشت و خشت جزو مصالح اصلی آن بوده است. سطح خارجی گنبدخانه همانند بنای امامزاده سید کمال الدین به صورت پلکانی بوده است. ترکیب قبه و گنبد زیرین با بقعه قاجاری خاندان مدرس که در مسجد رحیم خان اصفهان واقع شده، شباهت زیادی را نشان می دهد. در حال حاضر با توجه به کمبود شواهد و عدم شناخت فضاهای داخلی بنا، هر گونه اظهار نظر در ارتباط با گاه نگاری ساختمان از اشکالات زیادی برخوردار است. شاید همانند اکثر امامزادگان منطقه گنبدخانه بنا در دوره صفوی ساخته شده باشد.

تحلیلی بر سبک معماری امامزادگان

اگرچه در ارتباط با ساختار شکلی و فرم معماری بناهای آرامگاهی، تقسیم بندی های متعددی صورت گرفته ولیکن بر اساس آن چه مورد توافق اکثر محققان قرار دارد در یک نگاه می توان آن را به دو دسته مقابر برجی شکل و مقابر به شکل قبه یا چهارگوش گنبددار تقسیم بندی نمود(کونل،1387: 74؛ براند،1377: 343-342)امامزادگان برخوار از لحاظ ساختار شکلی و معماری در دسته مقابر چهارگوش گنبددار یا قبه ها جای می گیرند. در اوایل دوران اسلامی ساخت مقابر چهارگوش گنبددار به عنوان یکی از شیوه های کهن آرامگاه سازی اسلامی نمایان گشت و از کهن ترین نمونه های برجای مانده این گونه آرامگاهی، مقبره اسماعیل سامانی در بخارا قابل ذکر است(اتینگهاوزن و گرابار، 301:1381). هر چند از اواخر قرن چهارم ه.ق ساخت مقابر برجی شکل بر چهارگوش های گنبددار برتری یافت و در فاصله قرون پنجم تا هشتم ه.ق یکی از فرم های اصلی مقبره سازی گردید ولیکن بر خلاف مقابر برجی شکل- که از قرن نهم ه.ق از رواج می افتد، مقابر چهارگوش گنبددار تقریباً در تمامی دوره های اسلامی رواج داشته است و از قرن نهم ه.ق به بعد، به عنوان اصلی ترین شیوه مقبره سازی مطرح گردیده است(براند: 1377: 366-342). در دوره ایلخانی در مقابر گنبددار نوعی تحول جدید ایجاد می شود؛ بدین معنی که بنای آن به گسترش و عظمت بیشتری دست می یابد. بهترین مثال برای این گونه بناها گنبد سلطانیه در زنجان است(کونل، 1387: 95). در دوره تیموری مقابر چهارگوش بیشتر در ابعاد کوچک بنا گردیده و به طور معمول بر یک جنبه بنا همچون پیش طاق یا گردن گنبد یا هر دو آن تاکید می شد(براند، 1377: 359). در دوران صفوی به بعد، به طور قطع نشانی از مقابر برجی شکل دیده نشده است و چهارگوش گنبددار تنها فرم مورد استفاده در معماری بقاع این دوران است. در این دوره مقابر غیر مذهبی به تدریج کنار رفته و ساختمان مقابر عموما به بزرگان مذهبی اختصاص می یابد. با توجه به تخریب برخی امامزادگان منطقه و مرمت و توسعه ساختمانی آن ها در دوره های مختلف بعد از احداث بنا به همراه دخل و تصرف های که در دوران معاصر انجام شده است، شاید نتوان به درستی تحلیل جامع و کاملی از اصول کمی و کیفی ساختمانی و تزیینی بنای امامزادگان منطقه ارایه داد. با وجود این همان گونه که مشخص می گردد، شیوه سبکی و معماری امامزادگان برخوار تحت تاثیر اصول کلی حاکم بر مقبره سازی ایرانی بوده است. با توجه به از رواج افتادن ساخت مقابر برجی شکل از دوران صفوی به بعد و تعلق دوره ساختمانی اکثریت امامزادگان برخوار به دوره مذکور، از مقابر برجی شکل اثری در این منطقه دیده نمی شود . از سویی دیگر، ساخت مقابر برجی شکل در دوران قبل از صفوی بیشتر مختص نیمه شمالی ایران بوده است و در مناطق مرکزی ایران که برخوار نیز زیر مجموعه آن محسوب می گردد، ساخت این گونه بنا چندان معمول نبوده است. از نکات بارز در معماری امامزادگان برخوار، سادگی و بی پیرایگی اکثر آن ها است. این مسئله بیش از هر چیز بدان سبب بوده است که اصول معماری ایرانی به ویژه مکتب معماری صفوی در ابعاد و اندازه های مردمی در امامزادگان منطقه رعایت گردیده است؛ بر همین اساس بناهای فوق عموما با صرف سرمایه ها و حداکثر توان های محلی ایجاد شده اند. از جلوه های بارز تبلور این مسئله ابعاد کوچک بناها به ویژه حجم کم گنبدخانه ها درطول، عرض و ارتفاع است. در مقایسه ساخت و سازهای که در دوره صفوی در این امامزادگان صورت گرفته با نمونه های انجام شده در دوره قاجار این امامزادگان، نکته قابل دریافت آن است که به واسطه مواردی همچون آغاز رسمیت یافتن مذهب تشیع و لزوم توجه به بقاع سلاله اهل بیت(س) در این دوره، انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت صفوی و رشد اقتصادی این دوره و به دنبال آن تاثیر این شرایط در ناحیه برخوار به عنوان یکی از مناطق واقع در مجاورت بلافصل پایتخت صفوی، موجبات رونق منطقه و گسترش ساخت و سازهای آن در عرصه های مختلف به ویژه معماری مذهبی و یکی از جلوه های مهم آن، معماری آرامگاهی، فراهم گشته است در صورتی که با ظهور دوره قاجار شرایط متفاوتی در زمینه های اقتصادی، سیاسی و تا حدودی مذهبی به وجود می آید؛ بدین شکل که پایتخت تغییر می یابد، کشور در نتیجه مواردی همچون ناامنی و عدم تدبیر در اداره امور، دچار بی ثباتی و ضعف اقتصادی می گردد و تاکیدی که در نزد صفویان بر مذهب تشیع وجود داشت، کمتر می شود؛ بر همین اساس با توجه به تاثیر این شرایط در برخوار عصر قاجاری، به غیر از موارد استثنا، در این دوره امامزادگان منطقه کمتر مورد توجه قرار گرفته اند و تعمیرات انجام شده در آن، از سطح پایینی برخوردار گردیده است. بررسی سبک ساختمانی و سازمان فضایی امامزادگان برخوار نشان دهنده وجود الگوی مشترک و مشابهی میان آن ها است؛ بدین شکل که عنصر اصلی ساختمانی تمامی این امامزادگان، اتاق مقبره مربع شکلی در مرکز بوده است، حال در دوره ساخت بنا یا در دوره های بعد، ایوانی منفرد یا ایوان های سه گانه به همراه اتاق های کناری به ساختمان گنبدخانه اضافه گشته است. از دیگر مشخصه های ساختاری مشترک اکثر این امامزادگان، وجود قبه ای بر پوسته بیرونی گنبد است. این قبه ها برخلاف گنبد زیرین که دارای سطحی ساده و بری از تزیینات بود، با استفاده از تزیینات کاشی کاری، تباینی آشکار با سطوح زیرین داشته است و نشان دهنده تمهیدی معمارانه در راستای افزایش تاثیر بصری و جنبه قدسی بقاع مذکور، به رغم محدودیت های موجود بوده است.

نتیجه

با توجه به جایگاه والای امامزادگان در باور و اعتقادات جامعه، عمدتا مردم و برخی اوقات حاکمان همواره در مرمت، باز-پیرایی، توسعه و گسترش این بناها کوشش نموده اند. با توجه به آن که این مسئله تا به امروز نیز تداوم داشته است، ساختمان امامزادگان در مقایسه با سایر ابنیه دوران اسلامی ایران، بیشترین میزان تغییر و نوسازی را به خود دیده است؛ از همین رو گاه نگاری و شناخت مراحل توسعه و ساختمان سازی امامزادگان همواره مشکلات زیادی را به همراه داشته است. بدیهی است که این مسئله در ارتباط با امامزادگان برخوار نیز مصداق داشته است. با وجود این، آن چنان که مشخص گردید به غیر از مواردی که ساختمان اولیه آن به قرن سوم ه.ق، دوره سلجوقی، دوره ایلخانی و عصر قاجار بر می گردد، ساختمان سایر امامزادگان منطقه در دوره صفوی ایجاد گردیده است. در این دوره، انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت صفوی و رشد اقتصادی این دوره و به دنبال آن تاثیر این شرایط در ناحیه برخوار به عنوان یکی از مناطق واقع در مجاورت بلافصل پایتخت صفوی، موجبات رونق منطقه و گسترش ساخت و سازهای آن در عرصه های مختلف به ویژه معماری مذهبی و یکی از جلوه های مهم آن، معماری آرامگاهی شده است. امامزادگان منطقه از جنبه سبک معماری و گونه-شناختی در دسته مقابر چهارگوش گنبددار قرار دارد و گنبدخانه ای مربع شکل، عنصر اصلی فضایی آن را تشکیل داده است. به طور معمول این ساختار فضایی در اتصال با ایوانی منفرد یا ایوان های سه گانه، ترکیب و شکل واحدی می یافته است. به غیر از موارد استثنا از دیگر خصوصیات سبکی بنای امامزادگان برخوار، استفاده از خشت به عنوان مصالح اصلی و سادگی، بی پیرایگی و عدم استفاده گسترده از تزیینات و صناعات معماری در آن بوده است.

پی‌نوشت‌ها:

1. استادیار گروه باستان شناسی دانشگاه شهرکرد
2. این بررسی ها توسط دکتر محمد مهدی فقیه بحرالعلوم صورت گرفته است.
3. بررسی نسب شناسی این امامزاده توسط حجه الاسلام کریم بهشتی صورت گرفته است.
4. مصاحبه نگارنده با دکتر علیرضا جعفری زند، کارشناس وقت اداره اوقاف اصفهان در زمستان 1379.

منابع و مآخذ:
- ابطحی موسوی اصفهانی، موحد.(1418ه.ق).ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان، اصفهان: دفترتبلیغات المهدی، ج1.
- ابن حوقل، محمد بن حوقل.(1366).صورة الارض، ترجمه و توضیح جعفر شعار، تهران: امیر کبیر، ج2.
- ابن خردادبه، عبیدالله بن عبدالله .(1370). المسالک والممالک، ترجمۀ دکتر حسین قره چانلو، تهران: [بی نا].
- ابن فقیه، ابی بکر احمدبن محمد.(1349).ترجمۀ مختصر البلدان(بخش مربوط به ایران)، ترجمۀ ح- مسعود، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
- ابوسعیده موسوی، حسین .(1390).المشجر الوافی، بیروت: احیاء الکتب.
- اتینگهاوزن، ریچارد و الگ گرابار.(1381). هنر و معماری اسلامی(1)، ترجمه یعقوب آژند، تهران: سمت.
- ادارۀ جغرافیایی ارتش.(1332).فرهنگ جغرافیایی ایران، تهران: دایرۀ جغرافیایی ستاد ارتش.
- ــــــــــــــــــ .(1366).فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران : فرهنگ جغرافیایی کاشان، تهران: سازمان جغرافیایی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح.
- اعتمادالسلطنه، محمد حسن خان.(1364).مرأت البلدان ناصری، به کوشش عبدالحسین نوایی و میرهاشم محدث، تهران: دانشگاه تهران، ج1و4.
- افضل الملک، میرزا غلاحسین.(1380).سفرنامۀ اصفهان، به کوشش ناصر افشاری فر، تهران: کتابخانۀ موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
- افشار، ایرج .(1378). شناخت استان اصفهان، تهران: هیرمند.
- الاصفهانی، محمد مهدی بن محمدرضا.(1368).نصف جهان فی تعریف اصفهان، به تصحیح منوچهر ستوده، تهران: امیرکبیر.
- اوبن، اوژن.(1366). ایران امروز،ترجمه علی اصغر سعیدی، تهران: کتابفروشی زواره.
- دالمانی، هانری رنه.(1378).سفرنامه از خوزستان تا بختیاری، ترجمۀ غلامرضا سمیعی، تهران: نشر طاوس، ج2.
- زنده دل، حسن و دستیاران.(1377).مجموعه راهنمای جامع ایرانگردی: استان اصفهان، تهران: ایرانگردان.
- سجادی جزی، سعیدالدین.(1383).فرهنگ و تاریخ گز برخوار، اصفهان: مقیم، ویرایش دوم.
- سدیدالسلطنه، محمد علی خان.(1362).سفرنامه سدید السلطنه: التدقیق فی سیر الطریق، تصحیح و تشحیح احمد اقتداری، تهران: بهنشر.
- سمیعی ، غلا مرضا.(1307).سواد طومار شیخ بهایی، اصفهان: اداره ثبت اصفهان.
- سیرو، ماکسیم.(1357).راههای باستانی ناحۀ اصفهان و بناهای وابسته به آنها، ترجمۀ مهدی مشایخی، تهران: سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران.
- عابدی، حسن .(1334). اصفهان از لحاظ اجتماعی و اقتصادی، اصفهان: کتابفروشی تأیید اصفهان.
- علوی اصفهانی، ابراهیم بن ناصربن طباطبایی.(1372). مهاجرت آل ابوطالب به انضمام کشف لباب الانساب« در مقدمه لباب الانساب بیهقی»، ترجمه محمدرضا عطایی، مشهد: آستان قدس رضوی.
- کونل، ارنست.(1387).هنر اسلامی، ترجمه هوشنگ طاهری، تهران: توس.
- کیانی، محمدیوسف.(1365).شهرهای اسلامی، نظری اجمالی به شهرنشینی و شهرسازی در ایران، تهران: هما.
- مرکز آمار ایران .(1348). فرهنگ آبادیهای کشور: استان اصفهان، تهران: مرکز آمار ایران.
- میرزا رفیعا.(1385).دستورالملک، به کوشش محمد اسماعیل مارچینکوفسکی، ترجمۀ علی کردآبادی، تهران: مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی.
- هولستر، ارنست .(1355). ایران در یکصد وسیزده سال پیش، ترجمۀ محمد عاصمی، تهران: وزارت فرهنگ و هنر.
- هیلن براند، رابرت.(1377).معماری اسلامی، ترجمه ایرج اعتصام، تهران: شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری.
- یاقوت حموی، شیخ شهاب الدین.(1380).معجم البلدان، ترجمۀ دکتر علی نقی منزوی، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، ج1.
ـــــــــــــــــــــــــــ .(1957م.). معجم البلدان، بیروت: دارصادر وداربیروت، الجلد الثانی.
- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب (1343). البلدان، ترجمۀ دکتر محمد ابراهیم آیتی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.