نویسنده: اصغر قائدان(1)




 

چکیده

مرقد و آستان مطهر سه امامزاده واجب التکریم در رى، یعنى عبدالعظیم حسنى و سید الکریم، امامزاده حمزه و امامزاده طاهر بن محمد (المبرقع) قرن هاست پذیراى سیل ارادتمندان و شیعیان است. به سبب اهمّیت و جایگاه معنوى این سلاله پاک ائمه، همواره حاکمان و دولت مردان و رجال نیکوکار و پر تلاش در آبادانى و عمران و ترمیم این بقاع متبرکه همت گماشته و آنها را پر رونق و با شکوه ساخته اند. در این خصوص، دولت قاجار که خود را به امامزاده حمزه منسوب می کرده بیشترین نقش را در توسعه و بازسازی این آرامگاه ها داشت افزودن بخش ها و قسمت های متعدد، ساخت و نصب ضریح و مطلا کردن گنبد که شکوه خیره کننده ای به آن می داد، ساخت مسجد، مدرسه، ایوان، صحن، مناره و نیز مرمت رواق ها و آیینه کاری های زیبا در حرم ، ایوان ها و رواق ها و از جمله اقدامات دولت قاجار است. در این تحقیق تلاش های دولت قاجار در این زمینه، تشریح و توصیف می شود.
کلید واژه ها : آستان حضرت عبدالعظیم حسنی، امامزاده حمزه، امامزاده طاهره، دولت قاجار، ناصرالدین شاه

مقدمه

از دیرباز تا عصر حاضر، آرامگاه ها و مقابر امامان و سلالگان پاکشان در تمامى سرزمین هاى اسلامى و نه صرفا، ملجأ و پناهگاه دوستداران و ارادتمندان آنان بوده است تا در پرتو انوار نورانى آنان، به تهذیب درون و تسلّى روح و جسم خود پردازند، دردها و آلام خود را درمان کنند، بر آمدن نیازها و حاجات خود را از دست هاى گشاده و خان پر برکت ایشان بطلبند و از چشمه جوشان معنویت آنان سیراب شوند. وجود آن بزرگواران چون شمعى همواره دل هاى تاریک و نیازمند را با نور خود روشن می کند و عاشقان را از دور و نزدیک به سوى خود مى کشاند در جای جای این سرزمین اگر نشانی از آبادانی و حیات باشد به یمن وجود این زیارتگاه هاست و عشق مردمی است که به حفظ و نگهداری و توسعه شان همت گماشته اند. این بناها در طول تاریخ، مرکزیتی برای سکونت و حیات بوده اند و چه بسا ویرانه هایی که به سبب وجود این آرامگاه ها به آبادی ها و شه ها تبدیل شده اند.
در عصر قاجار، به سبب آن که پایتخت به تهران منتقل شد، رى از رونق افتاد و به تهران که یکى از دهات تابعه آن بود، توجه خاصى مبذول شد، اما شاهان قاجار هم چنان به سبب وجود مزار حضرت عبدالعظیم(ع) و سایر امامزادگان به ری توجه و عنایت داشتند و مزارات آن را به طرزى زیبا و عالى تکمیل و تزئین کردند و به ویژه در توسعه و مرمت بقعه عبدالعظیم حسنى(ع) سهمی درخشان داشتند.

آستان حضرت عبدالعظیم حسنی از دیدگاه سیاحان در عصر قاجار

در عصر قاجا این مکان علاوه بر آن که همواره خیل مشتاقان و ارادتمندان را از نقاط مختلف به سوى خود مى کشانید، از نگاه تیز بین سیاحان و جهانگردان نیز دور نمى ماند. بسیارى از سیاحان و مستشرقان براى دیدن این مکان باعظمت کیلومترها راه و سختى هاى آن را در دوره هاى مختلف به ویژه در عصر قاجار تحملمی کردند و به تماشا و بازدید آن می-آمدند و به فراخور خود، این آستان را توصیف و اهمیت آن را بیان کردند.
مادام دیولافوا که در ابتداى عصر ناصرى از این مکان دیدن کرده است، از اهمیت و نیز بست نشینى در آن سخن مى گوید:
«قاطرچیان با هم صحبت مى کردند و مى گفتند سابقاً این مقبره احترام فوق العاده اى داشت، اشخاص جنایت کار مى توانستند به آن پناهنده شده و عمرى را با آرامش خاطر بگذرانند. مخارج آن ها هم از خزانه مقبره پرداخت مى شد. ولى از وقتى که پاى فرنگیان در این مملکت رسید، از احترام آن کاسته شده است و اگر کسى به آن جا پناهنده شود، بنا بر حکم شاه متولیان از تغذیه و نگاهدارى او ممنوعند و باید از گرسنگى بمیرد و اگر بتواند فرار کند».( دیولافوا، 1332: 137).
مادام کارلاسرنا نیز از دیگر سیاحانی است که در عصر قاجار از این مکان، البته از دور، بازدید کرده و آن را چنین توصیف کرده است «چون نزدیک شدن مسیحیان به آن مسجد ممنوع است، من نمى توانم با نگاهى از دور، درباره زیبایى ساختمان آن دقیقاً قضاوت کنم. بالاى مسجد گنبدى بسیار بلند و متلألئ که گفته شده از طلاى ناب است از دور مى درخشید. قله دماوند، این هرم طبیعى عظیم که با پوششى از برف، سپیدپوش ابدى است از آن سوى گنبد، شکوهمندانه سر برافراشته است. این زیارتگاه، درعین حال گردشگاه مردم شهر نیز محسوب مى شود. این قصبه براى خود کاروان سراها و حمام ها و بازارهایى دارد و آب را از طریق قنات هاى قدیمى به آن جا مى آورند».(کارلاسرنا، 1362: 253 ).
لیدى شیل همسر وزیرمختار انگلیس در عصر ناصر، که از این آستان دیدن کرده است مى نویسد: «آن جا زیارتگاه مشهورى است، بارگاه شاه عبدالعظیم که مورد توجه فراوان مردم تهران بوده و براى مجرمین نیز محل تحصن شمرده مى شود. عنوان شهر رى درحقیقت به همین محل اطلاق مى شود که روى خرابه هاى رى قرار گرفته و همراه با تپه هایى مشرف بر آن، تقریباً صورت زاویه کوهستان البرز را دارند» ( لیدى شیل، 1362 : 125 ) ارنست اورسل دیگر سیاحی است که این حرم را توصیف کرده است. او در سفرنامه اش از جایگاه این آستان رد هشت قرن گذشته و اعتقاد مردم در توسل به آن و بر آورده شدن حاجاتشان سخن می گوید و بر از توصیف موقعیت گردشگری آن نیز غافل نمی ماند؛ به ویژه آنکه خیلی زیادی از مردم و درباریان و حتی شاه و حرم او پیاده و سواره برای زیارت و بهره گیری از آب و هوا و درختان انبوه این قصبه به این مکان روی می آوردند (اورسل، بی تا:218-216).

آثار و توسعه بناى آستان حضرت عبدالعظیم (س) در عصر قاجار

آثار و لوازم داخل حرم مطهر و نیز ابنیه ها و عمارت هاى این مجموعه، سابقه اى بس دراز دارند و تحولات عمده اى را شاهد بوده اند. در عصر قاجار توجه ویژه ای به این مجموعه شده و هدایای گرانبها و نفیس و آثار ارزشمندی تقدیم این حرم شد ترمیم قرار گرفت.
ضریح مطهر: به درستى روشن نیست از چه زمانى روى صندوق مطهر چوبی قبر شریف، ضریح نصب شده است اما ضریح نقره ای که هم اکنون اطراف مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم وجود دارد، ساخته عصر فتحعلى شاه قاجار است و روى آن، تاریخ 1222 ه.ق . ثبت شده است. نصب این ضریح، نخستین اقدام قاجار در این حرم شریف بود که به فرمان ناصرالدین شاه و به همت میرزا ابراهیم خان امین السلطان صدر اعظم(سیف الدوله ، بی تا :23؛ عطاردی ، 1343: 319) ابعاد اینضریح به این شرح است:
طول ضریح 87/3 متر، عرض آن 95/ 2متر و ارتفاع آن 40/2 متر، کتیبه بالاى آن به پهناى 54 سانتى متر و دهانه هاى شبکه و پایه هاى آن به ارتفاع 86/1 متر است. این ضریح بر پایه اى از سنگ مرمر به ارتفاع 25 سانتى متر قرار یافته است. ضریح مذکور از نقره است و همراه آیینه کارى و نقاشى ایوان جنوبى در عصر فتحعلى شاه ساخته شد. در این کتیبه اى به خط ثلث زیبایى وجود دارد که سوره الرحمن روى آن نوشته شده در حاشیه ذیل آن نیز اشعار فارسى به خط نستعلیق و در وسط آن نام فتحعلى شاه و در ضلع غربى ضریح نام ناصرالدین شاه به خط ثلث نوشته شده است. در چهار گوشه پایین آن نیز نام استادان مرمت کار عصر ناصرى ثبت شده است.( تاریخچه آستانه، 1335: 84). نام استاد محمد زرگرباشى و تعمیر حاجى محمدمهدى زرگر ولدان خیر الحاج حاجى آقا بزرگ زرگر، نبیره استاد ملک محمد رشتى به خط رضاقلى با این بیت درج شده است:
« پس از اتمام او مشرق رقم زد بهر تاریخش؛ کز ابراهیم ثانى بین دویم کعبه بسى بنیان»؛ اما تعمیر اصلى و اساس ضریح در سال 1320ش به دستور تولیت وقت آستان، توسط استاد محمد صنیع خاتم تجدید انجام شد.( هدایتی ، 1344: 24) هنگام تعمیر و تعویض ضریح، 472 کیلو نقره به کار رفت که 21 کیلوى آن توسط آستانه از بانک ملى خریدارى شد و بقیه آن نقره هاى ضریح سابق و نقره هاى متفرقه موجود در خزانه آستانه بود.
در این مرمت، کتیبه ها و ترنج هایى در آن تذهیب شده است، در حالى که داخل ضریح، سابقاً ساده و فاقد نقش و نگار بود. روى ضریح سقفى گذاشتند و با نصب میله هاى آهنین آن را محکم کردند و داخل آن را به گونه ی زیبا تذهیب و مزین ساختند (مشکاتی ،بی تا: 217 ).در کتیبه هایى که بر بالاى ضریح نوشته شد، نام هاى ائمه اطهار در اضلاع آن با خط زیبایى درج شد.
جمع دستمزدها و هزینه هاى پرداختى مبلغ 1,460.000ریال بوده است.(،تاریخچه آستانه، 1335: 84 مشکاتی ، 1374: 367 ) لازم به ذکر است برخى از این هزینه ها و نیز مخارج آن توسط عناصر خیّر تأمین شده است.
گنبد: نخستین گنبدی که با معمارى بسیار ساده بر فراز مقبره عبدالعظیم (س) ساخته شد، مربوط به دوران علویان طبرستان است که به دستور محمد بن زید علوى برپا گشت. در عصر آل بویه نیز تعمیراتى بر آن انجام گرفت، اما در عصر سلجوقى (بین سال هاى 480 تا490هـ .ق. ) گنبدى بزرگ و باشکوه به جاى آن ساختند که امروزه هم چنان برفراز آن مزار، شکوه، عظمت و زیبایى خیره کننده اى دارد. با این که قریب هزار سال از قدمت آن گذشته و تعمیرات اندکى روى آن انجام شده است اما هنوز مقاوم و استوار در پهنه تاریخ، راست قامت مانده است. این گنبد که به دستور مجدالملک براوستانى قمى ساخته شد( مشکاتی،1343 :317). از قدیمى ترین گنبده اى ایران محسوب مى گردد و یک سده زودتر از گنبد حرم امام رضا(ع) ساخته شده است. هنگام تهاجم مغولان، این گنبد برخلاف سایر اماکن و آثار شهر، دچار ویرانى شد و مغولان متعرض آن نشدند.
گنبد را در عصر سلجوقى، از آجر ساختند و در درون حرم، کتیبه ها را نیز آجر نوشتند. در قرن ششم، که هنر کاشى کارى شد و نقاشى در بقاع متبرکه و مساجد معمول شد و نیز در عصر صفوى که اوج بهره گیرى از صنعت کاشى سازى است، قسمت هاى رویین و پوشش گنبد و نیز قسمت هاى زیرین گنبد از داخل حرم تا قسمت هاى بالا و سقف گنبد، کاشى کارى و با نقش و نگار و آیات قرآنى و اشعار و احادیث تزیین گشت. پوشش زیرین گنبد شامل تاق ضربى مدور و گنبد بالایى آن با ساقه و بدنه بلند به صورت مخروطى یا هرمى است که در زمان شاه طهماسب صفوى تغییر شکل یافته است. ناصرالدین شاه طى فرمانى در 1270 هـ . ق دستور داد تا تذهیب کنند و این گنبد را با پوششى از طلا بیارایند که بر زیبایى آن بسیار افزود. به هنگام طلاکارى گنبد، چند بیت شعر از شمس الشعراء سروش، با خط طلایى بسیار زیبایى در آن نقش بست.
• تبارک الله در عهد دولت سلطان، فراشته است سر در یان گنبد گردان، قویم دولت اسلام گنبد ناصرالدین شاه، ابو مظفر خورشید خسروان جهان، شاه عظیم همت خسرو بذرناب اندود،قبه شهزاه عظیم الشأن، به خشت هاى زراندود او چه تابد هزار چشمه خور اندود شود تانان، در این حریم خداوند این حرم بود،ملک ستایش گوی و فلک ستاره فشان، نگاشت کلک سروش از براى تاریخش به حکم شاه که حکمش همیشه باد روان هزار و دوصد و هفتاد رفته هجرت، فزود، گشت زرو کان
بسیارى از جهانگردان و سیاحان که از این شهر بازدید کرده اند، گنبد طلایى زیباى آن را توصیف کرده اند. از جمله آنان مادام دیولافوا است که گوید: «گنبد طلایى این مقبره از دور درخشندگى خاصى دارد و درختان کهن چنار نارون در اطراف آن سر به آسمان کشیده اند»(دیولافوا، 1332: 137) و نیز کارلاسرنا گوید بر بالاى مسجد، گنبدى بسیار بلند و متلألى که گفته شده از طلاى ناب است از دور مى درخشید(کارلاسرنا ، 1362: 253).
اعتمادالسلطنه تذهیب و طلاکارى گنبد در عصر ناصرى را چنین توصیف مى کند:
« و دیگر تذهیب گنبد شریف و قبه منیف مزار فائض الانوار حضرت معصوم زاده واجب التکریم سیدنا ابوالقاسم عبدالعظیم علیه التصلیة و التسلیم است که روى خشت هاى ظاهر آن را به طلاى مباح خالص گرفتن فرمود و این خدمت بزرگ به دستیارى و پایمردى پدر مؤلف پرداخته شده».( اعتماد السلطنه،1368: 83).
مناره ها: در عصر ناصرى، هنگام طلاکارى گنبد مطهر به سال 1270ق، دو مناره بلند و باشکوه در دو جانب ایوان اصلى آیینه، یعنى ایوان شمالى ساخته شد. گلدسته ها از سطح بام از چهار قسمت تشکیل شده است: پایه استوانه اى آجرى به پهناى هر ضلع 20/4 متر، گلدانى روى آن و سپس مأذنه زیبا بر فراز آن قرار یافته است. روى گلدسته ها با کاشى هاى زیباى عصر قاجار تزئین شده است. طرح کاشى هاى روى بدنه استوانه اى گلدسته باتوجه به کاسته شدن تدریجى از قطر قلمه، از جلوه خاصى برخوردار است. ( دائرة المعارف بناهاى تاریخى ایران، 1374: 367 ) بلندى آن ها از کف بنا 33 متر است. این مناره ازنظر تزیین و تناسب از جمله زیباترین مناره هاى عصر قاجار به شمار مى رود.
از داخل هر مناره به وسیله پلکان مى توان به بالاى آن راه یافت. سابقاً مؤذنان در آن گلدسته ها اذان مى گفتند.
حرم مطهر: از بناى حرم و از مقدار وسعت و فضاى آن در ابتداى احداث اطلاعى در دست نیست، آن چه روشن است فضاى حرم در هر دوره اى رو به توسعه و افزایش بوده است، اما عمده ترین توسعه تا قبل از عصر حاضر، در دوران ناصرى همراه با تزیین و زیباسازى آن، به ویژه آیینه کارى و غیره انجام شده است. تکمیل آیینه کارى حرم در سال 1291هـ . ق . توسط دوست محمدخان معیر الممالک و آخرین مرحله آن در ایوان آیینه به سال 1309 هـ . ق انجام گرفت. اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات عصر ناصرى و از مورخان عصر قاجار، توسعه حرم در آن دوره را چنین توصیف مى کند: «... و دیگر توسعه و تزیین صحن مبارک حضرت شاهزاده عبدالعظیم بن عبدالله بن على السدید بن امیر حسن بن زید بن امام ابى محمد الحسن السبط علیه و على آبائه سلام الله و اضافه ابنیه عالیه و حجرات حوالى و تصرفات ملیح در ابواب و دروب و سایر ملحقات این آستان معلى است که به مساعى مشکور و خدمات مأجور جنت مکان حاج على خان (2) والد مبرور به عمل آمده، تقبل الله تعالى خدمته و خلد سلطانه و دولته. و اما مدرسه و صحن جدید تزئین و تکمیل صحن عتیق و عمارت رواق مطهر و آیینه کارى آن و ساختن و برافراختن دو مأذنه رفیع بدیع از دست دو امین السلطان ماضى و ثانى به ظهور رسیده است(اعتماد السلطنه ، 1363: 89).
او همچنین به سایر اقدامات امین السلطان در بازسازى حرم چنین اشاره دارد:
«و متصرفات بانى بلاثانى مشارالیه انعم الله به جمیع فیوضه علیه در سر تربت امامزاده واجب التکریم، حضرت ابوالقاسم عبدالعظیم علیه التحیة و التسلیم، لاسیما رواق عرش نطاق که بدون هیچ مبالغت و اغراق در امتیاز وتزئینات و فرط تکلفات نظیر ندارد و همچنین است تناسب و اعتدال دو مأذنه فروق به قاهانیات محرق که از طرفین ایوان کیوان ساى به پاى ساخته و ارتفاعاً قریب بیست گز برافراخته اند. و ابنیه و اضافات و تصرفات مرحوم آقا ابراهیم خان امین السلطان ماضى در سر مشهد حضرت عبدالعظیم حسنى علیه السلام از مدرسه و صحن و حجرات و بازار و حیاض و انهار و اشجار و غیر ذلک».( اعتمادالسلطنه،1363: 118).
دیوار داخلی حرم، تا ارتفاع 65/1 با سنگ سیاه در پایین و بالا و یک متر سنگ مرمر قدیمى در وسط پوشیده شده و کار آیینه کارى حرم و ایوان، ابتدا در عصر فتحعلى شاه و سپس در عصر ناصرى به سال 1273ق انجام شده است .براساس کتیبه موجود، آخرین مرحله آینه کارى عهد قاجار در ایوان آینه به دستور امین السلطان توسط مختارخان، حاکم ری در سال 1309ق انجام شده است.( دائرة المعارف تشیع، ج1، ص81 ) زیر سقف ایوان نیز به طرز زیبایی آینه کاری شده و بر فراز آن، کتیبه سراسرى حرم مشتمل بر احادیثى نقش شده است.
در جانب شرقى حرم، مسجدی برای زنان و در سمت غرب، مسجدی برای مردان ساخته شد. سمت جنوب مقبره ناصرالدین شاه به وسیله یک در کوچک اختصاصى نیز به حرم امامزاده حمزه ارتباط پیدا کرد.
درهاى حرم: از هنگامى که بر فراز قبر حضرت عبدالعظیم بنایى ساخته شد، یک در نیز براى ورود و خروج زائران در طرف شمال تعبیه گردید که سابقه آن، به دوران محمد بن زید علوى یعنى قرن سوم مى رسد؛ این در تا عصرتیمورى در سمت شمال مقبره پا برجا بود. در این عصر، در غرب مقبره، مسجدى به نام هولاکو ساختند که بعدها ناصرالدین شاه در آن جا دفن شد. براى این مسجد دربى چوبى و منبت کارى شده با تاریخ 848 ق نصب شد.
در دوران ناصرى، پس از احداث بناهاى جدید در قسمت شمالى حرم و نیز ساخت ایوان و صحن، در ورودى حرم دوباره به سمت شمال تغییر یافت و مدخل سابق در طرف شرق به مسجد زنانه تبدیل و در چوبى مشبک یاد شده در این مکان نصب شد. به هنگام توسعه بعدى که در سمت شمال ایوان امامزاده حمزه انجام گرفت و آستانه آن جا از بین رفت، درگاه شمال ایوان امامزاده نیز تعویض و درب فوق الذکر هم برداشته و به محل مناسب دیگرى انتقال یافت.
اما دومین درب که از لحاظ تاریخى پس از آن قرار دارد، دربی منبت کارى و چوبى از دوران شاه اسماعیل است که تاریخ 918 ق دارد.(مصطفوی، 1355 : 14) از دیگر درب های کهن، که به لحاظ قدمت و تاریخ به قرن نهم یا دهم هجرى مى رسد، در آهنى دول نگه با طول 82/2 و عرض 95سانتی متر است که دو لوح یا کتیبه کوفى متعلق به قرن پنجم یا ششم بر روى آن نصب شده است.
در دوران قاجار درهاى متعدد دیگرى که با خاتم مزین گشته است در آستان نصب شد. یک جفت در که نفیس تر از بقیه است، در شمال حرم امامزاده حمزه و دیگرى در ضلع شرقى رواق شمالى حرم قرار یافت. بانیان این درها عبارتند از:
1ـ ملکزاده حسن 1229ق
2ـ حاج میرزا آقاسى 1260ق
3ـ دو نور چشم محمد على شیرازى 1268ق
4ـ میرزا فتحعلى خان مستوفى 1269ق
5ـ میرزا آقاخان نورى 1271ق
6ـ مؤتمن السلطان 1272ق
7ـ میرزا عبدالرحمان نورى 1282ق
اما یک پنجره از کاشى مشبک بسیار نفیس به ابعاد 58/1 در56/1 متر و مرکب از 12 خشت کاشى بر فراز در، میان ایوان بزرگ شمالى نصب بوده است. این پنجره به استناد کتیبه اى که مربوط به آخرین آینه کارى عصر قاجار در ایوان مذکور است، در عهد ناصرالدین شاه به دستور امین السلطان در 1309ق ساخته شده است. بر دو خشت وسط آن تصویر ناصرالدین شاه قرار یافته و ده خشت دیگر آن مشبک است و از نظر صنعت کاشى سازى اثر قابل توجهى به شمار مى رود.

صحن ها:

صحن عتیق (شمالى): در زمان احداث نخستین بناى مقبره، یعنى در عصر علویان، چیزى به معناى صحن و ایوان وجود نداشت. براى نخستین بار در عصر قاجار، در سمت شمال مقبره، صحنى ایجاد شد که از آن جا به داخل آستان راه مى یافتند. این صحن تنها صحن آستان بود که آن را در عصر ناصرالدین شاه به همراه ایوان بزرگ آیینه به دستور امین السلطان، صدر اعظم وقت و فرزندش میرزا ابراهیم خان به سال 1309ق ساختند. ایوان آن با سنگ هاى سیاه و سفید مرمر پوشیده شد و بر بالاى مدخل آن، کتیبه اى بر کاشى ها نقش بست.
برخى احتمال داده اند قبل از عصر قاجار به جاى رواق و ایوان شمالى، مسجدى بوده که بخش دنباله آستان محسوب مى شده است و بر کتیبه هاى روى در آهنین مدخل ورودى شمالى، نام «جنت سرا» بر آن دیده مى شد. بر این اساس، احتمالاً مسجدى در بخش شمالى حرم به این نام وجود داشته است(دائرة المعارف بناهاى تاریخی ایران،1374: 368). البته در این صحن، آثارى از عصر محمد شاه قاجار و مظفرالدین شاه نیز وجود دارد. در هرحال، این صحن که امروزه محل اصلى تردد و ورود زائران است، از سمت شمال به بازار و از طرف جنوب به حرم و از طرف غرب به صحن باغ طوطى و صحن غربى راه دارد و امامزاده طاهر نیز در شرق آن واقع شده است. در بالاى ایوان هاى کوچک این صحن، قصیده مرحوم کاشانى در تعزیت شهداى کربلا با خط نستعلیق در زمینه لاجوردى نوشته شده است. در سمت شمال، مسجد یا جامع مصلى قرار دارد که در عصر قاجار ساخته شده است.
صحن باغ طوطى (شمال غربى): بخشى از محل این صحن قبلا مدرسه دینى بود که طلاب در آن مشغول تحصیل بودند. آن را ابراهیم خان فرزند امین السلطان آن را ساخته بود. این مدرسه تا 1299هجرى دایر بود و در سال هاى بعد تعطیل و حجره هاى آن به مقبره تبدیل شد( عطاردى، 1343: 316) در این مقبره بسیارى از اشراف، دولت مردان، رجال و شخصیت هاى سیاسى به خاک سپرده شدند. صحن باغ طوطى یک راهرو باریک ارتباطى با حرم به اندازه 5/4 در5/5 متر داشته است.
صحن ناصرى (غربى): این صحن در قسمت غربى حرم قرار گرفته و از سمت شمال به باغ طوطى و از طرف غرب به مدرسه علوم دینى جدیدالتأسیس و از شرق به اماکن متبرکه محدود بوده است. این صحن را از آن جهت ناصرى مى گفتند که قبر ناصرالدین شاه در رواق آن قرار دارد. اکنون آن را صحن آیت الله کاشانى مى نامند. در بالاى ایوان شرقى این صحن که به طول و عرض 3 متر است، آیه شریفه «قل اللّهمّ مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و...» نوشته شده است. در میان آن آمده است: «مضجع مرحوم مغفور مجاهد کبیر آیت الله العظمى حاج سید ابوالقاسم کاشانى قدس سره» و پس از آن آیه مبارکه «یولج اللیل فی النهار...» نگارش شده است.
صحن باغچه على جان (شمال شرقى): این صحن در شرق امامزاده طاهر(ع) قرار دارد، که امروزه به وسیله راهرویى مسقف به صحن عتیق وصل مى شود. در گذشته نه چندان دور این مکان که باغ یا باغچه اى باصفا و زیبا بود براى استراحت زائران استفاده مى شد و سقاخانه اى هم که قبلاً در صحن عتیق مقابل ایوان آیینه قرار داشت به این باغچه منتقل شد. پس از چندى باغچه على جان به عنوان مقبره اى محل دفن اموات گردید.
صحن امامزاده حمزه (جنوبى): صحن جنوبى، در شرق ایوان آینه حرم امامزاده حمزه(ع) قرار گرفته که به سبب هم جوارى با آن به صحن امامزاده حمزه(ع) نیز معروف است.

ایوان ها

ایوان شرقى :قدیمى ترین ایوان در مجموعه آستانه، ایوان شرقى حرم است که آن را در 944ق به فرمان شاه طهماسب صفوى ساختند و در 1270ق به فرمان ناصرالدین شاه توسط میرزا آقا خان نورى آیینه کارى و تزیین شد. ( مشکاتی ، همانجا)
ایوان شمالى: که با کاشى هاى معرق و با آینه تزئین شده است. شاید این جا مکانى باشد که قبلا مسجد جنت سرا در آن واقع بود، میان این رواق و مسجد زنانه، در بزرگ چوبى به تاریخ ساخت 904ق (عصر تیمورى) وجود داشته است.( هدایتی،1344: 279). این ایوان که امروزه محل ورود زائران از سمت شمال و صحن عتیق است، 10 ستون دارد. شایان گفتن است که آیینه کارى و نقاشى ایوان جنوبى نیز توسط میرزا آقاخان نورى، صدراعظم عصر ناصرى ملقب به اعتمادالدوله انجام شد.

رواق ها

رواق شرقى: این رواق، که قدیمى ترین رواق موجود در آستان محسوب مى شود، مربوط به عصر شاه طهماسب صفوى است و آن را در 944قمرى ساخته اند. در گذشته، درب ورودى حرم مطهر در آن جا بود و پنجره هاى قدیمى مشبک آن همچنان باقى مانده اند. پس از آن که رواق شمالى ساخته شد، آن در را بستند و مدخل آن به صورت مسجد و رواق زنانه درآمد( مصطفوی، بی تا: 1/157).که هم اکنون نیز در محل حضور و ورود بانوان است.
رواق شمالى: این رواق بین حرم مطهر و ایوان شمالى قرار دارد و اکنون راه اصلى ورود به حرم مطهر است. وسط آن نرده اى آهنى قرار دارد که خانم ها را از آقایان جدا مى سازد و به طور مجزا آنان مى توانند وارد حرم شوند. کتیبه اى آجرى که قبلا از آن سخن گفتیم و بیانگر احداث بنا به دست وزیر برکیارق عبدالملک براوستانى در عصر سلجوقى است، در مدخل ورودى این رواق قرار دارد. این رواق در عصر ناصری آیینه کاری شد.
رواق غربى: این رواق بزرگ که به سبب قرار گرفتن بر بالای سر مبارک حضرت عبدالعظیم به رواق بالاسر معروف است، در قسمت غربى حرم واقع و معبر اتصال به حرم امامزاده حمزه(ع) است. مقبره ناصرالدین شاه در داخل همین رواق قرار دارد. از این رواق به حرم امامزاده عبدالعظیم و حمزه و نیز رواق شمالى راه می توان یافت و معمولاً نماز جماعت در آن اقامه مى شود. چنان که قبلاً اشاره شد، مکان مقبره ناصرالدین شاه را مسجد هولاکو مى گفتند.
ناصرالدین شاه یکى از همسران خود به نام ملکه جیران را در این مکان به خاک سپرد و خود نیز پس از کشته شدنش در آن جا دفن شد. این زن که ظاهراً محبوب ترین زن هاى ناصرالدین شاه بود، به علت حسادت سایر زنان، مسموم و کشته شد. شاه براى جبران مافات و تسلیت روحش دستور داد تا مقبره اى میان حرم عبدالعظیم و امامزاده حمزه براى او بسازند و آن را تزئین و آینه کارى زیبایى کنند.
چون این اقدام ناصرالدین شاه کم کم در افواه عامه اثرى منفى گذاشت و این سخن بر سر زبان ها افتاد که شاه یک زن را به حضرتین عبدالعظیم و حمزه ترجیح داده است، لذا ناطرالین شاه ناچار شد آینه کارى کامل حرم و این رواق را هم انجام دهد و راهروى ارتباطى آن دو امامزاده را نیز با گچ برى هاى بسیار زیبا تزئین کند( شهرى،1371: 5/ 334و 334). روى قبر همسر او یک مجسمه سنگى نصب شد که پس از انقلاب آن را به همراه سنگ قبر ناصرالدین شاه برداشتند و به موزه کاخ گلستان منتقل کردند.
در گذشته، دو حرم عبدالعظیم و حمزه، یکدیگر ارتباط نداشتند. هنگام سکونت عبدالعظیم حسنى(ع) در این محله، ایشان از داخل کوچه اى به زیارت این قبر مى رفتند که مقابل خانه ایشان قرار داشت. پس از آنکه این بزرگوار از دنیا رفت، در نزدیکی قبر حمزه مدفون شد و دو حرم با کوچه ای به هم ارتباط یافت. در دوران قاجار آن کوچه تخریب و دو مرقد به هم متصل شد، اما پس از ایجاد مقبره ناصرالدین شاه، این دو حرم به وسیله راهروى «بین الحرمین»، که از جنوب حرم مطهر تا برابر ایوان آیینه حرم امامزاده حمزه امتداد دارد، به یکدیگر مرتبط شدند. ایوان آیینه حرم امامزاده حمزه در شرق آن قرار دارد که در برابر آن نیز پیش ایوان ستون دار اتابکى است.
برخى نیز ارتباط این دو بقعه را به پیشتر از این زمان یعنی سده نهم مربوط مى دانند، که همراه با ساختمان هاى اطراف، این دو بقعه به صورت یک مجموعه درآمد. سند این سخن، دو کتیبه چوبى به تاریخ 848 ق روى در منبت کارى کهنه اى است که قبلاً میان مسجد بالاسر و مقبره ناصرالدین شاه بود و سپس آن را در دهانه راهرویى که به شمال ایوان امامزاده حمزه منتهى مى گردد، کار گذاشتند. در دیوار جنوبى حرم به سمت غرب، به احتمال قوى محرابى بوده که به دالانى مبدل شده است و اکنون به ایوان بقعه امامزاده حمزه متصل مى شود.
در هر حال، این رواق که در گذشته بزرگ ترین و زیباترین رواق ها بود در عصر صفویان ساخته شده و در عصر قاجار آیینه کارى و سنگ شده است. اندکى از دیواره هاى اطراف آن سنگ مرمر سیاه و سفید و بقیه، آینه کارى است. محراب زیبایى از کاشى هاى آینه کارى شده، این رواق را جلوه خاصى بخشیده است. بین مسجد بالاسر و حرم عبدالعظیم حسنى(ع)، از سمت شرق، درى زیبا و منبت کارى وجود داشت که به دستور اعتماد الدوله و توسط میرزا محمد حسین شیرازى به سال 1271ق ساخته شد (دائرة المعارف بناهاى تاریخی ایران ، 1374: 367).در بالاى این در، پنجره هاى مشبکی واقع است که گرداگرد آن آیینه کارى شده است.

تولیت آستان در عصر قاجار

از دوران صفویه برای مدیریت و رسیدگی به عمران و ترمیم و حفاظت از این مقبره، متولیانی رسمی از سوی شاهان صفوی منصوب شدند که این روند در عصر قاجاری نیز ادامه یافت. متولیان این حرم در آن دوران عبارتند از:
1- میرسید على الحسینى فرزند عبدالخالق بن میرزا نظام الدین على نواده میر سید حسین خاتم المجتهدین. بر اساس وقفنامه میرزا شفیع صدر اعظم به سال 1222ق، تولیت بلوک غار به او و فرزندانش نیز واگذار شده است. او را پس از فوت به نجف اشرف منتقل ساختند و در مقبره خانوادگى معروف به مقبره شاه عبدالعظیمى ها در وادى السلام به خاک سپردند.( هدایتی،1344: 44)
2-میرزا ابوالحسن متولى باشى. براساس وقف نامه اى از سوى امیر سلیمان خان قاجار به تاریخ ذى قعده 1274ق، موقوفاتی چون قنات مقصودآباد به میرزا ابوالحسن فرزند میرزا سید على واگذار شده که نسل در نسل به اعقاب او مى رسد.(هدایتی، 1344: 44) وى هم زمان در کنار پدر به این مسئولیت گماشته شد. فرمانى دیگر از ناصرالدین شاه به تاریخ 1279ق در خصوص تولیت وى در موزه آستان وجود دارد.
3-میرزا سید على (میرزا بزرگ).وى فرزند ابوالحسن متولى باشى است. پس از پدر به تولیت آستان رسید. پس از فوت او را در مقبره شاه عبدالعظیمى ها در نجف به خاک سپردند.
بر سنگ مزارش چنین حک شده است «قد ارتحل من دار الفناء الى دار البقاء السید الجلیل و المجر النبیل المتولى لبقعة حضرت عبدالعظیم علیه السلام میرسید على الحسینى طاب ثراه عام 1271ق» در فرمانى از محمد شاه به سال 1260ق به تولیت او رد عصر قاجار اشاره شده است. این فرمان درخصوص واگذارى زرگنده به سفارت روس است(هدایتی، 1344: 45).
4- ابوالحسن آقا میر (متولى باشى) وى فرزند میرزا سید على است که با 9 واسطه به میر سید حسین خاتم المجتهدین سرسلسله این خاندان مى رسد: «ابوالحسن بن میرزا سید على بن ابوالحسن بن میرزا سید على بن میرزا عبدالخالق بن میرزا نظام الدین بن میرزا مجدالدین بن میرزا ابراهیم بن نظام الدین على بن سید محمد بن میرحسین خاتم المجتهدین» (سام میرزا صفوى، بی تا: 66 ).مرقد او در گوشه جنوب غربى صحن امامزاده حمزه است. بر مزارش چنین نگاشته اند: «هذا المرقد و مضجع روحانى مرحمت و غفران پناه جنت و رضوان جایگاه سلاله دودمان مصطفوى و سلسله مرتضوى سلالة الاعاظم و الاقافم مرحوم مغفور جناب آقا میرزا ابوالحسن مشهور به آقا میر متولى سرکار فیض آثار حضرت عبدالعظیم علیه آلاف التحیة و التسلیم خلف مرحمت و غفران پناه آقامیرزا سید على متولى باشى طاب ثراهما و جعل الجنة مأواهما و حشرهما الله مع اجدادهما الطیبین الطاهرین

نتیجه

در دوره های مختف تاریخی تلاش های زیادی برای برپایی، حفظ و ترمیم و باز سازی بقعه شریف حضرت عبدالعظیم حسنی، امامزاده حمزه و امامزاده طاهر انجام شده است. از ابتدای احداث این بنا تا زمان قاجار، حدود هزار سال ، هریک از دولت ها، پادشاهان، حکام و خیرین، آثار زیادی به بهترین و ارزشمندترین صورت، ازخود دراین حرم شریف به جای گذاشته اند که از یک سو حاکی از جایگاه مهم مذهبی و فرهنگی این حرم در عصر آنان است و از سوی دیگر، نشان دهنده سیر هنر و معماری و تمدن اسلامی و ذوق ایرانی است.در این، میان بیشترین حجم توسعه، بازسازی و تکمیل و نیز تقدیم آثار هنری و در حقیقت شاهکارهای هنری از سوی شاهان قاجار انجام شده است. شاهان قاجار علاوه بر اعتنایی که به ساخت و نگهداری و توسعه حرم های شیعی در نقاط و سرزمین های مختلف داشته اند، نسبت به حرم حضرت عبدالعظیم و امامزاده حمزه توجه بیشتری داشتند زیرا نسل خود را به امامزاده حمزه فرزند موسی بن جعفر منتسب می دانستند و از این رو، برای تکریم و شکوه حرم جّد خود تلاش های ویژه ای به عمل می آوردند. این امر از طرف دیگر می توانست مشروعیت دینی و الهی برای این خاندان رقم زند و به ارتقا و افزایش جایگاه دینی آنان منجر شود .

پی‌نوشت‌ها:

1- استادیار دانشگاه تهران، دانشکده الهیات
2- منظور حاج على خان حاجب الدوله، پدر اعتمادالسلطنه مؤلف آن سطور است

منابع و مأخذ
.اعتماد السلطنه، محمّد حسن.(1363). المآثر والاثار، چهل سال تاریخ ایران، تصحیح ایرج افشار، تهران، اساطیر،
. اورسل، ارنست.(بی تا). سفرنامه اورسل، ترجمه على اصغر سعیدى.
. تاریخچه آستانه، نشریه انجمن آثار ملى .(1355). شماره 3و 4، پاییز و زمستان.
.دائرة المعارف بناهاى تاریخى ایران.(1374). پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى حوزه هنرى
.دیولافوا، مادام، (1332) سفرنامه، ترجمه بهرام فره وشى، تهران: خیام
.شیل، لیدى.( 1364).خاطرات لیدى شیل، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران: نشر نو
. شهرى، جعفر.(1371).تهران قدیم، تهران: معین.
. شهابى، على اکبر،(1343) تاریخچه وقف در اسلام. تهران: وزارت فرهنگ
. صفوى، سام میرزا. (بی تا). تذکره تحفه سامى، ترجمه رکن الدین همایون فرخ، تهران: علمى
.عطاردى قوچانى، عزیز الله. (1343). عبدالعظیم الحسنى حیاته و مسنده، تهران:
.کارلاسرنا، مادام.(1362). آدم ها و آئین ها در ایران، ترجمه على اصغر سعیدى، تهران: زوار.
مشکاتی ، نصرت الله .(بی تا). فهرست بناهاى تاریخى و اماکن باستانى ایران، تهران: انجمن آثار ملى.
. مصطفوى، محمد تقى.(1355). آستانه حضرت عبدالعظیم، مجله آثار ملى، ش 4-3
.(بی تا ) آثار تاریخى طهران، به اهتمام میرهاشم محدث، تهران: انجمن آثار ملى.
. هدایتى، (1344) محمدعلى، آستانه رى، تهران.