ضرورت تعامل مردم و نظام در بحث ماهواره ها
وجوب تجهیز کشورها و تمایل آنها به شبکه های ماهواره ای به عنوان یکی از مهم ترین زیر بناهای ساختار ارتباطی و اطلاعاتی در دنیا یکی از دغدغه های اساسی آنها را تشکیل می دهد. به دنبال جمع آوری مجدد آنتن های ماهواره در
نویسندگان: شهرود امیرانتخابی(1) و سید مسعود رجبی(2)
مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان یکی از مراکز تأثیرگذار در تصمیمات نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، بدین منظور نشستی تخصصی را تحت عنوان «پیامدهای جمع آوری آنتن های ماهواره در ایران» با حضور تعدادی از صاحب نظران و اساتید دانشگاه برگزار کرد. (3) که به دلیل اهمیت فوق العاده آن محورهای عمده بحث در قالب مقاله حاضر مطرح می شود.
نکته بعدی که شاید کلیدی تر باشد این است که تجربه ثابت کرده، راهبردها و راهکارهای قطعی، فیزیکی، عصبی و سلیقه ای در هیچ عرصه ای جواب نداده است. پس از27 سال، امروز به این حداقل از درک و عقلانیت رسیده ایم که برای یک پدیده تجویز آنی نداشته باشیم. بنابراین بر اساس دلایل مختلف رویکرد فیزیکی عملاً پاسخ لازم را نداده، ضمن اینکه تا چند سال آینده استفاده از تکنولوژی های جدیدی عملاً بحث های فیزیکی را منتفی خواهد کرد. تکنولوژی در حقیقت امکان تدبیر فیزیکی را از نظام خواهد گرفت. بنابراین، تجویزی هستیم که حداقل میان مدت با نگرش ده ساله باشد که بتواند از یک طرف پاسخگوئی نیاز جامعه باشد و از یک طرف هم نگرانی و دغدغه در سطح سیاسی، نخبگان و فقها را برطرف سازد.
پراکندگی جغرافیایی و انتقال اطلاعات به مخاطب در آغاز از پدیده ای به نام رادیو آزادی آغاز شد که آمریکا پمپاژ اطلاعات به اردوگاه شرق را از این طریق انجام می داد. حتی امروز نیز بازمانده های حکومت های کمونیستی اردوگاه شرق بر این باورند که رادیو آزادی سرانجام جنگ سرد را به نفع آمریکا رقم زده است.
فروپاشی اتحاد شوروی، تغییر الگوی مصرف در جمهوری خلق چین و ظهور 15 جمهوری جدید در معادلات بین الملل یک واقعیت را آشکار کرد که فرهنگ آمریکا پتانسیل یافتن مخاطب را دارد و می تواند این امکان را فراهم سازد که آمریکا جهانی شود به ویژه در جهانی که خرده فرهنگ ها به سرعت فرهنگ های دولت ساز و متمرکز را از میدان بیرون می کنند. تنها کافی است به آماری از این دست که چند درصد از تجارت جهانی فیلم های سینمایی و موسیقی ها متعلق به آمریکاست دقت کنید تا این واقعیت مسجل شود که ماهواره به عنوان آینه تمام نمای عصر جهانی شدن خودنمایی می کند و البته این چنین هم شد.
از اواسط دهه 1980 میلادی همه کشورهای غربی کوشیدند برای مقابله با این امواج سنگین که از آن سوی آنلانتیک سرازیر شده بود، چاره اندیشی کنند. مثلاً در فرانسه تلاشی به عمل آمد تا محصولات رادیو و تلویزیونی هر چه بیشتر شود به نحوی که امواج نو پدید را به غرب براند. در واقع، هنرمندان و روشنفکران عمدتاً چپ از این هجوم، بیش از حکومت های میانه رو نگران بودند و آن را با موج گسترده و پر هجوم آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم مقایسه می کردند.
ماهواره در کنار خود پروژه دیگری را نیز به طور جدی به دستور کار می کشاند. در واقع، قرار بود این صوت و تصویر و این حجم از اطلاعات با همپوشانی یکدیگر نیاز مخاطبان از همه جنس را برآورده سازند. افزون بر همه تحلیل ها، اولین کارکرد جدی ماهواره ها در جنگ اول خلیج فارس بر مدیران این پروژه آشکار شد. میلیون ها نفر در جهانی که پس از فروپاشی اتحاد شوروی دنیای شر را به پایان رسیده می دانستند با شر کوچکی به نام صدام حسین رو به رو شدند که کویت را اشغال کرده بود و رگ حیاتی جهان غرب یعنی نفت را در دستان خود می فشرد.
به پایان رسیدن لحظه به لحظه دیپلماسی مدارا و آرایش نظامی برای جنگ، بمباران های هدفدار، فروپاشی ارتش صدام و خوشحالی مردم کویت در برابر ارتش آمریکا که پس از جنگ ویتنام چهره مردمی و آزادیبخش خود را از دست داده بود، نگاه غرب را به تبلیغات زنده معطوف کرد و ماهواره حرف اول را زد.
وقتی میلیون ها روسی در جشن انتخاباتی بوریس یلتسین در میدان سرخ رقص «راک اند رول» تماشا می کردند، می خندیدند و یا از حسرت گذشته می گریستند و ماهواره های این تصاویر در سراسر جهان پخش می کردند، عمق حادثه کمتر از فروپاشی دیوار برلین نبود که هر دو فرستندگان امواج موفق شده بودند، باورهای دولتی را در بن بست نشان دهند و باورهای جدید و جهانی را بالنده به تصویر کشند. بنابراین، پروژه ماهواره به جد دغدغه غرب برای تغییر الگوهای مصرف تلقی می شد و البته ماجرا شاید این بود که ماهواره رستورانی به سبکی غربی فراهم می کرد که مخاطب می توانست به هر نحوی که مایل است از آن استفاده کند. طبعاً در این میان دشمنان و رقبا بیش از دوستان در معرض تهدید قرار می گرفتند و افزون بر آن، همه قصد داشتند در این ماراتن شرکت جویند.
این پدیده، آرام آرام پس از پایان جنگ تحمیلی و اوایل دهه هفتاد به ایران راه پیدا کرد. آواهای ترک به ویژه با توجه به نزدیکی فرهنگی و پس از آن کانال های موسوم به لس آنجلسی به ایران راه یافتند. رسیور آنالوگ به سرعت جای خود را به سیستم دیجیتال جستجوگر داد که همه فرکانس ها را می یافت. در عین آنکه قیمت ها را از ارقام سنگین به بودجه های کم کاهش می داد. اکنون موسیقی ممنوع و چهره های ممنوع در کنار هنجارها تا ناهنجاری های ممنوع آماده می شد تا سناریو نهایی که شیفت از گوش سپاری به امواج رادیویی به امواج تصویری آغاز شود. شاید باور کردنی نباشد، اما نسل فعلی تنها نسل جهان است که به مدد همین ماهواره سه واقعه مهم یعنی یازدهم سپتامبر2001 میلادی، فروپاشی طالبان در افغانستان و جنگ در عراق را به طور مستقیم تماشا کرده است. لحظه سقوط صدام اوج پیروزی در میدانی افزون تر از میدان نظامی بود. گردانندگان امواج موفق شده بودند که پایان صدام را چنان رقم بزنند که دیگران از دیدن ذوب شدن او به هراس افتند. در واقع، نظریه دموکراسی آمریکایی دو پایه بیشتر نمی تواند داشته باشد، جنگ کلاسیک و جنگ رسانه ای و یا به تعبیری جنگ نرم.
اکنون پرسش اینجاست که ده ها کانال مختلف فارسی زبان چه نقشی در آرایش سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی داخل داشته است. برآورد اولیه حاکی از موفقیت آنها در برخی عرصه ها از جمله تحریک افکار عمومی دارد؛ زیرا مخاطب دارند. اما واقعیت این است که هر چند اینان به زبان فارسی تکلم می کنند، اما به دلیل دوری از ایران طی سال های متمادی، از فرهنگ موجود و نیازهای عرفی جامعه کنونی ایران کاملاً بی خبر هستند. شاید یکی از دلایل جذابیت این کانال ها، کسالت باری برنامه سازی در داخل باشد. صدا و سیمای جمهوری اسلامی با حدود 8 کانال سراسری و حدود 20 کانال استانی چنان دچار رخوت در برنامه سازی شده است که به ناگزیر بخشی از جامعه از ماهواره استفاده می کنند.
رشد روز افزون استفاده از ماهواره و وارد شدن سیستم های جدید با چالش جدی تر ایران و امریکا نیز همراه شد. هنگامی که ایران در کنار کره شمالی، عراق و سوریه در فهرست محور شرارت بوش قرارگرفت، تحلیل به آرامی در کنار موسیقی و فیلم قرار گرفت و ناگهان صدای آمریکا از یک برنامه خبری آرشیوی به یک برنامه جذاب و پر بیننده خبری و چندین ساعته روزانه تبدیل شد.
بی تردید هیچ حکومتی چنین رقیبی را نمی پذیرفت. اما سکوت ظاهری و مدارا ادامه داشت، در حالی که طبق قانون مصوب سال 1370 داشتن ماهواره ممنوع بود. از این منظر، هدف این نوشتار پاسخ به این پرسش است که چرا به طور ناگهانی و آشکار مبارزه با پدیده ماهواره در این مقطع از زمان هدف قرار گرفته است. اگر از جامعه 70 میلیونی ایران حداقل رقمی بین 12 تا 15 میلیون نفر مخاطب انواع کانال های ماهواره ای هستند و آیا هدف این است که خود را در معرض رویارویی جدی با این قشر قرار دهیم و اگر پاسخ مثبت است، چه دستاوردی می تواند داشته باشد.
اصولاً کشوری که 63 درصد جوان دارد باید نسبت به پدیده های اجتماعی و سیاسی اطرافش حساسیت داشته باشد. مسائل اجتماعی بیش از سایر مسائل اهمیت دارند. مسائل سیاسی قابل کنترل اما شکننده هستند و بلافاصله بروز خود را نشان می دهد، ولی مسائل سیاسی، اجتماعی در یک پروسه های زمانی متفاوت با ضریب حساسیت های مختلف خود را آشکار می کنند. اینها تهدیدهای سیاسی هستند؛ یعنی مخاطب شبکه های ضد انقلاب هستند یا می خواهند فیلم ببینند و یا اینکه فقط از موسیقی استفاده می کنند. موسیقی های که در حال حاضر در داخل کشور به راحتی در دسترس است، پس چرا باید ریسک کنند و از ماهواره استفاده کنند.
در واقع، سئوال اصلی که مطرح می شود آن است که اگر از رسانه ملی این اقشار را تغذیه می کرد آیا این جامعه 20 درصدی تغییر می کرد یا خیر؟ آیا از روی آگاهی انتخاب می کنند، یا از روی ناگزیری.
آیا آنچه در جهان رخ داده انتخاب است، ولی در جامعه ما حالت ناگزیری دارد؟
با مطالعه ای که صورت گرفته معلوم شده که هر کشوری برای ماهواره یک سناریو و برنامه دارد. به نظر می رسد که در کشور ما برنامه ای برای مواجهه با این گونه مشکلات طراحی نشده است. نتایج تحقیقات به دست آمده حاکی از آن است که ماهواره در ایران در حدود 20 درصد بیننده دارد، منتهی این 20 درصد حدود 20 درصد بیننده حداقلی هستند. به دو دلیل: 1- وقتی که نسبت به دیگران از آنها سئوال می شود، درصد بالا می رود. 2- به هر حال چون موضوع حساسی است، قطعاً در آن خودسانسوری وجود دارد و تصور می شود که در دو سال اخیر این افزایش جدی است؛ یعنی از آن طرف حساب شده برنامه پخش می کنند. برنامه هایی که برای اینها انگیزه دیدن وجود دارد. وقتی از 80 درصد مابقی پرسیده می شود که شما چرا تماشا نمی کنید؟ 18/8 درصد می گویند که علاقه نداریم، 55/2 درصد می گویند بد آموزی دارد، 2/5 درصد می گویند وقت نداریم، 1/7 درصد می گویند غیر قانونی است، 1/7 درصد می گویند با فرهنگ ایرانی انطباق ندارد، 1/2 درصد می گویند به مسائل مذهبی لطمه می زند و حالا نکته اینجاست که 60/3 درصد می گویند. ماهواره نداریم. اینکه دسته بزرگی می گویند ماهواره نداریم، این احتمال قوی را به ذهن متبادر می شود که علت تماشا نکردنشان نداشتن ماهواره است. این تبیین نشانگر آن است که بینندگان بالقوه زیادی در جامعه برای ماهواره وجود دارد که اگر ماهواره به شکل خیلی آسان و بدون هیچ مانع سیاسی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی ارائه شود، بالفعل خواهد شد. بینندگان بالفعل، از نظر قالب های برنامه ای مورد توجه بینندگان از مجموع افرادی که به نحوی شبکه های ماهواره ای تماشا می کنند. 32/8 درصد به فیلم های سینمایی و سریال ها، 22/7 به موسیقی، 10/8 درصد برنامه های علمی آموزشی و اطلاع رسانی، 10/5 درصد به برنامه های ورزشی، 9/5 درصد به هنر و 7/9 درصد اخبار و تحلیل سیاسی می بینند. در این آمار، اخبار و تحلیل سیاسی در آخرین رده است. (این طبیعی است و عجیب نیست) و 4/1 درصد به مسابقات و سرگرمی علاقه دارند. طبیعی است که بیشترین درصد به فیلم و سریال ها اختصاص پیدا می کنند و کم ترین درصد به اخبار و مسابقات. این آمار نشان میدهد. برنامه هایی که باعث نگرانی می شوند و آثار فرهنگی یا اخلاقی مخرب دارد یا برای خانواده ها مشکل ایجاد می کند، اتفاقاً درصد ناچیزی است.
2 - 5 - اگر مخاطبین تفکیک شوند، نتیجه جدیدی حاصل می شود و آن، توجه به این مهم می باشد که اولاً در شهرهای مرزی ایران مخاطبین عمدتاً جامعه قومی هستند که به دلیل اشتراک زبانی از رسانه های همسایه استفاده می کنند. البته این لزوماً به معنای ضد انقلاب، ناسالم بودن و فاسد بودن آنها نیست. البته نمی توان ادعا کرد که از برنامه های ناسالم بهره مند نمی شوند. به طور مثال برای خانوارهای ترکمن لذت بخش است که از یک رسانه زبان مادری را بشنوند و برای اعراب خوزستان زبان های عربی خوشایند است که از العربیه و الجزیره می شنوند و برای جامعه آذری نیز همین طور. لذا درصد زیادی از مخاطبین شهرهای مرزی واقعاً با هدف غیر اخلاقی نیست، بلکه یک اشتراک زبانی است که اشتراک هویتی ایجاد کرده و افراد را تشویق می کند.
3- 5 - پخش مستقیم برنامه های ورزشی خیلی جدی است. بر همین اساس به هنگام جام جهانی درصد زیادی از خانواده ها برای همین منظور ماهواره تهیه کردند. در ساعاتی که تلویزیون جمهوری اسلامی ایران برنامه های ورزشی مستقیم پخش می کند بر میزان بینندگان ماهواره تأثیر مستقیم دارد. بخش دیگر هم مربوط به اوقات فراغت است که اختصاص به تماشای فیلم های سینمایی است که حدود یک سوم است. بخش دیگر استفاده از برنامه های شاد است.
4 - 5 - یکی از مشکلات جامعه ایران فقدان تولید و باز تولید نشاط در جامعه است. نیاز جامعه به نشاط یکی از انگیزه های روی آوردن به برنامه های ماهواره ای است. ولی در مقام تحلیل همیشه معکوس تحلیل می شود. نکته دیگر اینکه آن دسته از جامعه که پایبند به هنجارهای اخلاقی نیستند، صرفاً به دلیل نداشتن ماهواره دچار مشکل نمی شوند. بنابراین، این سئوال نیز می تواند مطرح شود که آیا می توان مانع از تحولاتی شد که سرعتشان بیش از تدابیر مدیریتی کشور است؟ و سئوال دوم آن است که چه میزان ضعف به جامعه و چه میزان به حاکمیت بر می گردد؟
5 - 5 - پس از 27 سال قانون توانایی اتخاذ یک تصمیم در مورد ماهواره را ندارد. پس از 27 سال، نظام سیاسی برای این پدیده هنوز یک تجویز رسمی صادر نکرده است. تجویز پدیده ای فرهنگی هم باید فرهنگی باشد؛ یعنی مسأله مهم در این است که نیاز در جامعه وجود دارد و نظام باید به این نیاز پاسخ بدهد، اگر پاسخ ندهد جامعه نیاز را خودش تأمین می کند. بنابراین تولید باید متناسب با نیاز باشد. در جامعه ایران امروز یک مسأله اساسی وجود دارد که کسی به آن فکر نمی کند و آن تولید و باز تولید فرهنگی است.
6 - 5 - ناپایداری سیاست های نظام در بعد فرهنگی یکی از چالش های اساسی پس از پیروزی انقلاب می باشد. در هر دوره تصمیماتی گرفته شد که هیچ کدام پایدار نبوده است. جامعه هم تا حدود زیادی به این گونه تصمیمات بی اعتماد شده است. در این خصوص، تجویز باید میان مدت و حداقل ده ساله باشد که جامعه بتواند پایداری رفتار نظام سیاسی را احساس کند.
7 - 5 - با گسترش شهرنشینی تفسیر اجتماعی حوزه خصوصی خیلی اهمیت پیدا کرده است، شرایط کشور با گذشته متفاوت است و الآن نسبت به حریم خصوصی خیلی حساسیت ایجاد شده است. حوزه خصوصی به قدری اهمیت پیدا کرده که به سادگی نمی توانیم وارد حریم خصوصی افراد شد. لذا باید توجه کرد که تخریب حریم خصوصی عوارض بدی دارد و نباید وارد حریم خصوصی شد؛ چرا که آثارش به نارضایتی برمی گردد و نهایتاً به بحران مشروعیت و مقبولیت می انجامد و نارضایتی اجتماعی را به نارضایتی سیاسی تبدیل می کند.
8 - 5 - نکته آخر هم این است که از آن طرف هم نمی توان فضا را باز کرد و گفت همه آزادند از برنامه های ماهواره استفاده کنند. بدیهی است که در هر صورت تغییر سبک زندگی، خوراک، پوشاک، رفتار و ذائقه فرهنگی و افزایش ناهنجاری های ارزشی و اجتماعی و مطالبات بر اساس نیازهای جوان مدرن ناشی از تأثیر شبکه های ماهواره ای اتفاق خواهد افتاد.
بنابراین به نظر می رسد که تجویزات شامل موارد زیر باشد:
1- نه آزادی کامل نه ممنوعیت کامل ( استفاده کنترل شده از ماهواره) به عنوان یک تجویز میان مدت (10ساله). در فضای فعلی حداقل می توان 100 کانال ماهواره را به صورت کنترل شده وارد شبکه های خانوادگی کرد تا این عطش - که ناشی از عدم دسترسی است- شکسته شود. بنابراین از 1500 کانال که در ایران دریافت می شود 100 کانال آن قطعاً بدون مشکل است. این 100 کانال را اگر وارد شبکه کنیم تا حدود زیادی عطش دیدن شبکه های ماهواره ای فروکش می کند (مانند شبکه های علمی، آموزشی، پزشکی، ورزشی، محیط زیست و... )
اما عده ای دیگر از کارشناسان این سئوال را مطرح می سازند که اگر تلویزیون ملی برنامه های متنوع داشت، آیا مردم به ماهواره رجوع می کردند؟ آنها در پاسخ به این سئوال به مقایسه تطبیقی ایران و سایر کشورهای منطقه در استقاده از برنامه های ماهواره می پردازند و بحث تغییرات فرهنگی و اجتماعی را به عنوان دلیل اصلی مورد واکاوی قرار می دهند. و این گونه تحلیل می نمایند که اساساً نباید تغییرات اجتماعی- فرهنگی در کشور مانند فرهنگ سرگرمی و اوقات فراغت را منفی دانست؛ زیرا فرهنگ سرگرمی پدیده ای است که بسیاری از جامعه شناسان به آن می پردازند. ماهواره به غیر از وجوه علمی، خبری، سیاسی و یا غیر اخلاقی وجه سرگرمی هم دارد.
2. نوع سیاست گذاری نباید به سمت شکاف بین فرهنگ رسمی و غیررسمی پیش رود؛ یعنی نحوه سیاست گذاری به گونه ای نباشد که در سطحی رسمی یک تصمیم هایی گرفته می شود، اما عملاً چون انجام نمی شود. جامعه به راه خودش برود و سیاستگذاران هم به راه خودشان. تحت این شرایط شکاف بسیار بزرگ بین جامعه و مردم ایجاد می شود. وقتی که جامعه احساس تهدید کند به فرهنگ غیر رسمی زیرزمینی روی می آورد، مثل اقتصاد زیرزمینی. بنابراین، شبکه های زیرزمینی تشکیل می شود.
1- از سیاسی کردن بحث آنتن های ماهواره به شدت پرهیز شود و در یک فضای منطقی، عقلانی و عملی با رویکردی منفعت گرایانه برای نظام پیگیری شود.
2- بین مسئولان اجرائی و سیاست گذاری و تقنینی در راستای استراتژی رسانه ای کشور اجماع نظر به وجود آید.
3- از تجویز آرمانی پرهیز کرد. تجویز باید با نوع مسأله سنخیت داشته باشد. در این راستا از راهکارها و تجویز فیزیکی، عصبی و سلیقه ای باید جلوگیری کرد.
4- مطرح کردن بحث ماهواره به صورت یک مسأله ملی و استفاده از کلیه ظرفیت نظام برای این معضل.
5- شناخت انگیزه مخاطبین برنامه های ماهواره و تدوین استراتژی مناسب در راستای خواسته های موجود.
6- سرمایه گذاری ویژه روی جوانان به عنوان مخاطبین اصلی برنامه های ماهواره توجه به بحث اوقات فراغت جوانان.
7- تقویت و غنای برنامه های صدا و سیما از طریق تولید برنامه های جذاب و پر مخاطب.
8- پایداری در تصمیمات نظام برای جلب اعتماد مردم از یک سو و عدم بدبینی نظام به شهروندان از سوی دیگر.
9- توجه و اهمیت به حوزه خصوصی شهروندان برای تبدیل نشدن نارضایتی از حوزه خصوصی به مشروعیت نظام.
10- با استفاده از سه شیوه کابلی، ماهواره ای وآنتنی از کانال های مجاز استفاده شود.
11- بهره برداری مدیریت شده از کانال های ماهواره ای به ویژه کانال های که فاقد آثار و تبعات سوء اخلاقی، هنجاری و ارزشی هستند (شبکه های ورزشی، آموزشی، علمی، محیط زیست و... ).
12- مبارزه جدی با شبکه های ضد انقلاب از طریق طراحی سیستم ملی در جهت بهره برداری از امکانات شبکه های ماهواره ای در داخل و خارج کشور.
13- استفاده از قدرت نرم افزاری برای آموزش و ایجاد بسترهای مناسب با علم روز دنیا به جای مبارزه و مهار وسایل ارتباط جمعی.
14- مبارزه فنی تا حد امکان با ورود تجهیزات جدید ماهواره ای در صورتی سلامت افراد را به مخاطره نیندازد.
مقدمه
وجوب تجهیز کشورها و تمایل آنها به شبکه های ماهواره ای به عنوان یکی از مهم ترین زیر بناهای ساختار ارتباطی و اطلاعاتی در دنیا یکی از دغدغه های اساسی آنها را تشکیل می دهد. به دنبال جمع آوری مجدد آنتن های ماهواره در تهران و برخی از شهرهای بزرگ کشور در ماه های اخیر، کارکرد این رسانه بار دیگر توسط تحلیل گران، صاحب نظران و همچنین مسئولان اجرایی، سیاست گذاری و تقنینی کشور مورد بازبینی و واکاوی قرار گرفته است. در حالی که مجلس بحث تصویب قانون جدید ممنوعیت تجهیزات ماهواره از یک سو و استفاده مدیریت شده ماهواره را از سوی دیگر مطرح کرده است، نوعی بی برنامگی و ابهام نیز بین سطوح اجرایی، سیاست گذاری و تقنینی کشور عملاً ملاحظه می شود.مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان یکی از مراکز تأثیرگذار در تصمیمات نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، بدین منظور نشستی تخصصی را تحت عنوان «پیامدهای جمع آوری آنتن های ماهواره در ایران» با حضور تعدادی از صاحب نظران و اساتید دانشگاه برگزار کرد. (3) که به دلیل اهمیت فوق العاده آن محورهای عمده بحث در قالب مقاله حاضر مطرح می شود.
1- رویکردهای مختلف به پدیده ماهواره در ایران
گرچه مسأله ماهواره بیش از یک دهه پس از جنگ عملاً در کشور به یک مسأله جدی تبدیل شد. اما فقدان اجماع میان متولیان اجرایی، سیاست گذاری و تقنینی باعث شده است که این پدیده همچنان موضوع چالش برانگیز باقی بماند و از نکاتی که همیشه ما را دچار چالش کرده این است که در کشور اجماع لازم در سه سطح سیاست گذاری، تقنینی و اجرایی وجود نداشته است. در این راستا، فقدان اجماع گفتمانی در سطوح سیاست گذاری، تقنینی و اجرایی کماکان برخی مسائل را در هاله ای از ابهام قرار داده است که امروز همچنان به عنوان یک مسأله برای ما باقی مانده اند. آنچه که به نظر می رسد بسیار با اهمیت باشد و البته باید از سیاسی کردن مسأله به شدت پرهیز کرد، آن است که فضای بحث ماهواره در یک فضای منطقی، عقلانی و علمی با رویکرد منفعت گرایی برای نظام مطرح شود. به نظر می رسد که در رابطه با ماهواره از دو دهه ی قبل دچار یک افراط و تفریط شده ایم؛ یعنی نوعی نگاه سیاه و سفید در این خصوص مطرح است. عده ای معتقد هستند که این پدیده خانمان سوز است و باعث انحراف نسل جوان (63 درصد جمعیت کشور) می شود و باید به شدت از ورود آن ممانعت کرد. نگاه سفید هم معتقد است که ماهواره مانند ویدئو است و اگر مقاومت کنیم، این مقاومت سرانجام خواهد شکست و جز هزینه و زحمت برای نظام سودی نخواهد داشت. منطقی که باید به آن بپردازیم این است که وارد عرصه ی سوم شویم؛ یعنی به مضار و منافع ماهواره و به ویژه پیامدهای آن در حوزه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی بپردازیم تا بتوانیم در تعیین استراتژی، راهبرد و راهکارها یک حد منطقی را برای این مسأله ترسیم کنیم. این موضوع در همه سطوح کشور در حال بحث و جدل است و تا زمانی که اقناع لازم در سه سطح سیاست گذاری، تقنینی و اجرائی اتفاق نیفتد، این مسأله کماکان لاینحل باقی خواهد ماند. گر چه در نگاه اول مسأله فوق العاده ساده است، اما کسانی که از نزدیک با این مسأله آشنایی دارند، می دانند که مسأله از پیچیدگی خاص خود برخوردار است؛ چرا که اصل بر آن است که ماهواره نباید به ایجاد و واکنش سیاسی در کشور منجر شود. به ویژه ماهواره هایی که فارسی زبان هستند و عامل تحریک بسیاری از تجمع ها هستند. در حقیقت رفتار خشونت آمیز اجتماعی را (که در دوره های قبل با آن مواجهه بوده ایم) ترویج می کنند. تقریباً 21 کانال در این حوزه فعال هستند. از این منظر، ماهواره رسانه ملی را تحت شعاع قرار خواهد داد. بنابراین رسانه ملی در برابر این پدیده مقاومت می کند. به طور حتم این مسأله نیازمند یک تحلیل چند لایه و پیچیده است و با یک تجویز ساده قابل حل نیست. امروز با یک واقعیتی مواجه هستیم و آن این است که جامعه بدون اجازه از ساختار سیاسی مجوز استفاده از ماهواره را برای خود صادر کرده است. آمارها در بین 21 تا 70 درصد در نوسان هستند. بر اساس چند نظرسنجی که صدا و سیما و مراکز افکار سنجی نهادهای دیگر داشتند، دست کم 20 درصد جامعه از ماهواره استفاده می کنند. این آمار بالاست؛ چرا که بخشی وسیعی جامعه روستایی داریم که مسأله شان ماهواره نیست و به لحاظ اقتصادی و معیشتی نیازشان با ماهواره تعریف نمی شود. بنابراین طبیعی است که 20 درصد عدد بزرگی باشد. در هر صورت، این آمارها نشانگر آن است که جامعه مسیری را انتخاب کرده و به سمت استفاده حداکثر می رود و این مسأله بیانگر آن است که بین تدبیر نظام سیاسی و تصمیم جامعه شکافی وجود دارد ؛ یعنی جامعه در حال تصمیم گیری برای استفاده از این وسیله است، در حالی نظام سیاسی هنوز تدبیر لازم را تجویز نکرده است. این شکاف میان تدبیر و تصمیم به نفع جامعه در حال حرکت است یقیناً هر روز که می گذرد بر میزان افراد بهره مند از ماهواره افزوده می شود.نکته بعدی که شاید کلیدی تر باشد این است که تجربه ثابت کرده، راهبردها و راهکارهای قطعی، فیزیکی، عصبی و سلیقه ای در هیچ عرصه ای جواب نداده است. پس از27 سال، امروز به این حداقل از درک و عقلانیت رسیده ایم که برای یک پدیده تجویز آنی نداشته باشیم. بنابراین بر اساس دلایل مختلف رویکرد فیزیکی عملاً پاسخ لازم را نداده، ضمن اینکه تا چند سال آینده استفاده از تکنولوژی های جدیدی عملاً بحث های فیزیکی را منتفی خواهد کرد. تکنولوژی در حقیقت امکان تدبیر فیزیکی را از نظام خواهد گرفت. بنابراین، تجویزی هستیم که حداقل میان مدت با نگرش ده ساله باشد که بتواند از یک طرف پاسخگوئی نیاز جامعه باشد و از یک طرف هم نگرانی و دغدغه در سطح سیاسی، نخبگان و فقها را برطرف سازد.
2- تاریخچه بحث
ماهواره در آغاز کاملاً یک پدیده علمی برای بررسی آینده زمین از منظر به پایان رسیدن توان حضور در منظومه شمسی بوده است. این ابزار در دوران جنگ سرد به سرعت کارکرد دیگری یافت. اما قدرت انتقال تنها کافی نبود. بلکه سرعت انتقال داده ها نیز مدنظر بود. در همین راستا، پایگاه های بسیاری در سراسر جهان در هر دو اردوگاه، شکل گرفت تا مدیریت این پدیده و تحلیل داده ها را به عهده گیرد.پراکندگی جغرافیایی و انتقال اطلاعات به مخاطب در آغاز از پدیده ای به نام رادیو آزادی آغاز شد که آمریکا پمپاژ اطلاعات به اردوگاه شرق را از این طریق انجام می داد. حتی امروز نیز بازمانده های حکومت های کمونیستی اردوگاه شرق بر این باورند که رادیو آزادی سرانجام جنگ سرد را به نفع آمریکا رقم زده است.
فروپاشی اتحاد شوروی، تغییر الگوی مصرف در جمهوری خلق چین و ظهور 15 جمهوری جدید در معادلات بین الملل یک واقعیت را آشکار کرد که فرهنگ آمریکا پتانسیل یافتن مخاطب را دارد و می تواند این امکان را فراهم سازد که آمریکا جهانی شود به ویژه در جهانی که خرده فرهنگ ها به سرعت فرهنگ های دولت ساز و متمرکز را از میدان بیرون می کنند. تنها کافی است به آماری از این دست که چند درصد از تجارت جهانی فیلم های سینمایی و موسیقی ها متعلق به آمریکاست دقت کنید تا این واقعیت مسجل شود که ماهواره به عنوان آینه تمام نمای عصر جهانی شدن خودنمایی می کند و البته این چنین هم شد.
از اواسط دهه 1980 میلادی همه کشورهای غربی کوشیدند برای مقابله با این امواج سنگین که از آن سوی آنلانتیک سرازیر شده بود، چاره اندیشی کنند. مثلاً در فرانسه تلاشی به عمل آمد تا محصولات رادیو و تلویزیونی هر چه بیشتر شود به نحوی که امواج نو پدید را به غرب براند. در واقع، هنرمندان و روشنفکران عمدتاً چپ از این هجوم، بیش از حکومت های میانه رو نگران بودند و آن را با موج گسترده و پر هجوم آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم مقایسه می کردند.
ماهواره در کنار خود پروژه دیگری را نیز به طور جدی به دستور کار می کشاند. در واقع، قرار بود این صوت و تصویر و این حجم از اطلاعات با همپوشانی یکدیگر نیاز مخاطبان از همه جنس را برآورده سازند. افزون بر همه تحلیل ها، اولین کارکرد جدی ماهواره ها در جنگ اول خلیج فارس بر مدیران این پروژه آشکار شد. میلیون ها نفر در جهانی که پس از فروپاشی اتحاد شوروی دنیای شر را به پایان رسیده می دانستند با شر کوچکی به نام صدام حسین رو به رو شدند که کویت را اشغال کرده بود و رگ حیاتی جهان غرب یعنی نفت را در دستان خود می فشرد.
به پایان رسیدن لحظه به لحظه دیپلماسی مدارا و آرایش نظامی برای جنگ، بمباران های هدفدار، فروپاشی ارتش صدام و خوشحالی مردم کویت در برابر ارتش آمریکا که پس از جنگ ویتنام چهره مردمی و آزادیبخش خود را از دست داده بود، نگاه غرب را به تبلیغات زنده معطوف کرد و ماهواره حرف اول را زد.
وقتی میلیون ها روسی در جشن انتخاباتی بوریس یلتسین در میدان سرخ رقص «راک اند رول» تماشا می کردند، می خندیدند و یا از حسرت گذشته می گریستند و ماهواره های این تصاویر در سراسر جهان پخش می کردند، عمق حادثه کمتر از فروپاشی دیوار برلین نبود که هر دو فرستندگان امواج موفق شده بودند، باورهای دولتی را در بن بست نشان دهند و باورهای جدید و جهانی را بالنده به تصویر کشند. بنابراین، پروژه ماهواره به جد دغدغه غرب برای تغییر الگوهای مصرف تلقی می شد و البته ماجرا شاید این بود که ماهواره رستورانی به سبکی غربی فراهم می کرد که مخاطب می توانست به هر نحوی که مایل است از آن استفاده کند. طبعاً در این میان دشمنان و رقبا بیش از دوستان در معرض تهدید قرار می گرفتند و افزون بر آن، همه قصد داشتند در این ماراتن شرکت جویند.
این پدیده، آرام آرام پس از پایان جنگ تحمیلی و اوایل دهه هفتاد به ایران راه پیدا کرد. آواهای ترک به ویژه با توجه به نزدیکی فرهنگی و پس از آن کانال های موسوم به لس آنجلسی به ایران راه یافتند. رسیور آنالوگ به سرعت جای خود را به سیستم دیجیتال جستجوگر داد که همه فرکانس ها را می یافت. در عین آنکه قیمت ها را از ارقام سنگین به بودجه های کم کاهش می داد. اکنون موسیقی ممنوع و چهره های ممنوع در کنار هنجارها تا ناهنجاری های ممنوع آماده می شد تا سناریو نهایی که شیفت از گوش سپاری به امواج رادیویی به امواج تصویری آغاز شود. شاید باور کردنی نباشد، اما نسل فعلی تنها نسل جهان است که به مدد همین ماهواره سه واقعه مهم یعنی یازدهم سپتامبر2001 میلادی، فروپاشی طالبان در افغانستان و جنگ در عراق را به طور مستقیم تماشا کرده است. لحظه سقوط صدام اوج پیروزی در میدانی افزون تر از میدان نظامی بود. گردانندگان امواج موفق شده بودند که پایان صدام را چنان رقم بزنند که دیگران از دیدن ذوب شدن او به هراس افتند. در واقع، نظریه دموکراسی آمریکایی دو پایه بیشتر نمی تواند داشته باشد، جنگ کلاسیک و جنگ رسانه ای و یا به تعبیری جنگ نرم.
اکنون پرسش اینجاست که ده ها کانال مختلف فارسی زبان چه نقشی در آرایش سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی داخل داشته است. برآورد اولیه حاکی از موفقیت آنها در برخی عرصه ها از جمله تحریک افکار عمومی دارد؛ زیرا مخاطب دارند. اما واقعیت این است که هر چند اینان به زبان فارسی تکلم می کنند، اما به دلیل دوری از ایران طی سال های متمادی، از فرهنگ موجود و نیازهای عرفی جامعه کنونی ایران کاملاً بی خبر هستند. شاید یکی از دلایل جذابیت این کانال ها، کسالت باری برنامه سازی در داخل باشد. صدا و سیمای جمهوری اسلامی با حدود 8 کانال سراسری و حدود 20 کانال استانی چنان دچار رخوت در برنامه سازی شده است که به ناگزیر بخشی از جامعه از ماهواره استفاده می کنند.
رشد روز افزون استفاده از ماهواره و وارد شدن سیستم های جدید با چالش جدی تر ایران و امریکا نیز همراه شد. هنگامی که ایران در کنار کره شمالی، عراق و سوریه در فهرست محور شرارت بوش قرارگرفت، تحلیل به آرامی در کنار موسیقی و فیلم قرار گرفت و ناگهان صدای آمریکا از یک برنامه خبری آرشیوی به یک برنامه جذاب و پر بیننده خبری و چندین ساعته روزانه تبدیل شد.
بی تردید هیچ حکومتی چنین رقیبی را نمی پذیرفت. اما سکوت ظاهری و مدارا ادامه داشت، در حالی که طبق قانون مصوب سال 1370 داشتن ماهواره ممنوع بود. از این منظر، هدف این نوشتار پاسخ به این پرسش است که چرا به طور ناگهانی و آشکار مبارزه با پدیده ماهواره در این مقطع از زمان هدف قرار گرفته است. اگر از جامعه 70 میلیونی ایران حداقل رقمی بین 12 تا 15 میلیون نفر مخاطب انواع کانال های ماهواره ای هستند و آیا هدف این است که خود را در معرض رویارویی جدی با این قشر قرار دهیم و اگر پاسخ مثبت است، چه دستاوردی می تواند داشته باشد.
3- واکاوی دلایل گرایش به ماهواره در ایران
به جرأت می توان گفت که مسأله گرایش به ماهواره در هیچ کشور یا منطقه ای در دنیا همانند کشور ما ایران به یک معضل جدی تبدیل نشده است. این می تواند به آن معنا باشد که این کشورها یا در تعارض با آن نیستند، یعنی خودشان را درتعارض با آن معرفی نکردند و یا نظام سیاسی شان به لحاظ ساختاری و ارزشی با آن مشکل نداشته اند و به نحوی با آن کنار آمده اند. آنچه که در حال حاضر برای ما اهمیت دارد و باید پاسخ گفته شود، این است که اگر ما به همه نیازهای مخاطبان خودمان حتی همان جامعه حداقلی 20 درصدی در کشور به لحاظ برنامه سازی، تعریف، مخاطب، رسانه های مختلف پاسخ می دادیم آیا مخاطب ماهواره ها قرار می گرفتند؟ اگر پاسخ مثبت است، از چه برنامه هایی استفاده می کردند.اصولاً کشوری که 63 درصد جوان دارد باید نسبت به پدیده های اجتماعی و سیاسی اطرافش حساسیت داشته باشد. مسائل اجتماعی بیش از سایر مسائل اهمیت دارند. مسائل سیاسی قابل کنترل اما شکننده هستند و بلافاصله بروز خود را نشان می دهد، ولی مسائل سیاسی، اجتماعی در یک پروسه های زمانی متفاوت با ضریب حساسیت های مختلف خود را آشکار می کنند. اینها تهدیدهای سیاسی هستند؛ یعنی مخاطب شبکه های ضد انقلاب هستند یا می خواهند فیلم ببینند و یا اینکه فقط از موسیقی استفاده می کنند. موسیقی های که در حال حاضر در داخل کشور به راحتی در دسترس است، پس چرا باید ریسک کنند و از ماهواره استفاده کنند.
در واقع، سئوال اصلی که مطرح می شود آن است که اگر از رسانه ملی این اقشار را تغذیه می کرد آیا این جامعه 20 درصدی تغییر می کرد یا خیر؟ آیا از روی آگاهی انتخاب می کنند، یا از روی ناگزیری.
آیا آنچه در جهان رخ داده انتخاب است، ولی در جامعه ما حالت ناگزیری دارد؟
با مطالعه ای که صورت گرفته معلوم شده که هر کشوری برای ماهواره یک سناریو و برنامه دارد. به نظر می رسد که در کشور ما برنامه ای برای مواجهه با این گونه مشکلات طراحی نشده است. نتایج تحقیقات به دست آمده حاکی از آن است که ماهواره در ایران در حدود 20 درصد بیننده دارد، منتهی این 20 درصد حدود 20 درصد بیننده حداقلی هستند. به دو دلیل: 1- وقتی که نسبت به دیگران از آنها سئوال می شود، درصد بالا می رود. 2- به هر حال چون موضوع حساسی است، قطعاً در آن خودسانسوری وجود دارد و تصور می شود که در دو سال اخیر این افزایش جدی است؛ یعنی از آن طرف حساب شده برنامه پخش می کنند. برنامه هایی که برای اینها انگیزه دیدن وجود دارد. وقتی از 80 درصد مابقی پرسیده می شود که شما چرا تماشا نمی کنید؟ 18/8 درصد می گویند که علاقه نداریم، 55/2 درصد می گویند بد آموزی دارد، 2/5 درصد می گویند وقت نداریم، 1/7 درصد می گویند غیر قانونی است، 1/7 درصد می گویند با فرهنگ ایرانی انطباق ندارد، 1/2 درصد می گویند به مسائل مذهبی لطمه می زند و حالا نکته اینجاست که 60/3 درصد می گویند. ماهواره نداریم. اینکه دسته بزرگی می گویند ماهواره نداریم، این احتمال قوی را به ذهن متبادر می شود که علت تماشا نکردنشان نداشتن ماهواره است. این تبیین نشانگر آن است که بینندگان بالقوه زیادی در جامعه برای ماهواره وجود دارد که اگر ماهواره به شکل خیلی آسان و بدون هیچ مانع سیاسی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی ارائه شود، بالفعل خواهد شد. بینندگان بالفعل، از نظر قالب های برنامه ای مورد توجه بینندگان از مجموع افرادی که به نحوی شبکه های ماهواره ای تماشا می کنند. 32/8 درصد به فیلم های سینمایی و سریال ها، 22/7 به موسیقی، 10/8 درصد برنامه های علمی آموزشی و اطلاع رسانی، 10/5 درصد به برنامه های ورزشی، 9/5 درصد به هنر و 7/9 درصد اخبار و تحلیل سیاسی می بینند. در این آمار، اخبار و تحلیل سیاسی در آخرین رده است. (این طبیعی است و عجیب نیست) و 4/1 درصد به مسابقات و سرگرمی علاقه دارند. طبیعی است که بیشترین درصد به فیلم و سریال ها اختصاص پیدا می کنند و کم ترین درصد به اخبار و مسابقات. این آمار نشان میدهد. برنامه هایی که باعث نگرانی می شوند و آثار فرهنگی یا اخلاقی مخرب دارد یا برای خانواده ها مشکل ایجاد می کند، اتفاقاً درصد ناچیزی است.
4- مخاطبین ماهواره
نکته بعد در مسأله واکاوی دلایل گرایش مردم به سوی ماهواره ها این است که باید دید که اساساً مخاطبین این برنامه ها چه کسانی هستند و با چه انگیزه هایی به دنبال این برنامه ها می روند. اگر بتوانیم مخاطبانمان رادسته بندی و شناسایی کنیم، انگیزه ها هم شناخته خواهد شد. چون انگیزه های مختلفی برای دیدن برنامه های ماهواره ای وجود دارد. بعضی از کشورها که تلویزیون های ماهواره ای و کابلی و بیش از 100 تا 200 کانال دارند هم مثل ماهواره های ایران برنامه «پرنو» ندارند. اما عکس این قضیه نیز ممکن است صادق باشد و کسانی باشند که بنا به هر دلیلی چیزی جز تماشای برنامه های «پرنو» راضی شان نمی کند. البته این عادی نیست و حالت روانی و جسمی دارد و باید به دقت مورد مطالعه قرارگیرد و تنها در آن صورت است که انگیزه ها کاملاً روشن می شود؛ یعنی اگر کسانی حقیقتاً انگیزه شان از دیدن ماهواره این برنامه هاست باید دید که چند درصد و چه کسانی هستند و در چه اقشاری جا می گیرند. به نظر می آید خیلی طبیعی است که بیشترین برنامه های هر نقش، دسته ای از جوانان و نوجوانان هستند. این تقریباً جز مواردی است که می شود به صورت یک پدیده و یا عارضه به آن نگاه کرد. این کار نیاز به یک مطالعه جدی و اساسی دارد. در صورتی که این کار با دقت و برنامه ریزی انجام شود آن وقت رفتن به سوی یک سیاست گذاری مبتنی بر مقررات و ارزش ها و خواسته های نظام مقدور می شود. در هر حال، رها کردن این مسأله شکاف بین سیاست گذاری و سیاست گذاران را دائماً افزایش می دهد. اما اگر مطالعه دقیق صورت گیرد و اراده ای برای حل این مسأله وجود داشته باشد تا حدود زیادی توانسته ایم در اهدافمان پیشرفت داشته باشیم. اگر این مسأله یک مسأله ملی به حساب بیاید در آن صورت باید برنامه ریزی کرد و با همفکری و استفاده از ظرفیت ها برای حل این معضل استراتژی مناسب طراحی کرد.5- گزینه های مطرح و تجویز مناسب
1- 5 - نکته کلیدی در این بحث آن است که نوع تجویز را با درک دو واقعیت غیر قابل انکار باید تطبیق داد. یک واقعیت نیاز روزافزون جامعه به آگاهی، ارتباط و تعامل با دنیای امروز است- که هیچ کس نمی تواند این قطار در حال حرکت را متوقف کند- و واقعیت دیگر هم بحث تعارض میان هنجارهای رسمی با هنجارهای نظام بین الملل است (هنجارهایی که از سوی ماهواره ها تبلیغ می شود) بنابراین، بین دو واقعیت هستیم و تجویزها نیز متفاوت است. اما نوع تجویزها نیز نباید آرمانی یا به اصطلاح اتوپیایی باشد، بلکه باید واقع گرایانه باشد.2 - 5 - اگر مخاطبین تفکیک شوند، نتیجه جدیدی حاصل می شود و آن، توجه به این مهم می باشد که اولاً در شهرهای مرزی ایران مخاطبین عمدتاً جامعه قومی هستند که به دلیل اشتراک زبانی از رسانه های همسایه استفاده می کنند. البته این لزوماً به معنای ضد انقلاب، ناسالم بودن و فاسد بودن آنها نیست. البته نمی توان ادعا کرد که از برنامه های ناسالم بهره مند نمی شوند. به طور مثال برای خانوارهای ترکمن لذت بخش است که از یک رسانه زبان مادری را بشنوند و برای اعراب خوزستان زبان های عربی خوشایند است که از العربیه و الجزیره می شنوند و برای جامعه آذری نیز همین طور. لذا درصد زیادی از مخاطبین شهرهای مرزی واقعاً با هدف غیر اخلاقی نیست، بلکه یک اشتراک زبانی است که اشتراک هویتی ایجاد کرده و افراد را تشویق می کند.
3- 5 - پخش مستقیم برنامه های ورزشی خیلی جدی است. بر همین اساس به هنگام جام جهانی درصد زیادی از خانواده ها برای همین منظور ماهواره تهیه کردند. در ساعاتی که تلویزیون جمهوری اسلامی ایران برنامه های ورزشی مستقیم پخش می کند بر میزان بینندگان ماهواره تأثیر مستقیم دارد. بخش دیگر هم مربوط به اوقات فراغت است که اختصاص به تماشای فیلم های سینمایی است که حدود یک سوم است. بخش دیگر استفاده از برنامه های شاد است.
4 - 5 - یکی از مشکلات جامعه ایران فقدان تولید و باز تولید نشاط در جامعه است. نیاز جامعه به نشاط یکی از انگیزه های روی آوردن به برنامه های ماهواره ای است. ولی در مقام تحلیل همیشه معکوس تحلیل می شود. نکته دیگر اینکه آن دسته از جامعه که پایبند به هنجارهای اخلاقی نیستند، صرفاً به دلیل نداشتن ماهواره دچار مشکل نمی شوند. بنابراین، این سئوال نیز می تواند مطرح شود که آیا می توان مانع از تحولاتی شد که سرعتشان بیش از تدابیر مدیریتی کشور است؟ و سئوال دوم آن است که چه میزان ضعف به جامعه و چه میزان به حاکمیت بر می گردد؟
5 - 5 - پس از 27 سال قانون توانایی اتخاذ یک تصمیم در مورد ماهواره را ندارد. پس از 27 سال، نظام سیاسی برای این پدیده هنوز یک تجویز رسمی صادر نکرده است. تجویز پدیده ای فرهنگی هم باید فرهنگی باشد؛ یعنی مسأله مهم در این است که نیاز در جامعه وجود دارد و نظام باید به این نیاز پاسخ بدهد، اگر پاسخ ندهد جامعه نیاز را خودش تأمین می کند. بنابراین تولید باید متناسب با نیاز باشد. در جامعه ایران امروز یک مسأله اساسی وجود دارد که کسی به آن فکر نمی کند و آن تولید و باز تولید فرهنگی است.
6 - 5 - ناپایداری سیاست های نظام در بعد فرهنگی یکی از چالش های اساسی پس از پیروزی انقلاب می باشد. در هر دوره تصمیماتی گرفته شد که هیچ کدام پایدار نبوده است. جامعه هم تا حدود زیادی به این گونه تصمیمات بی اعتماد شده است. در این خصوص، تجویز باید میان مدت و حداقل ده ساله باشد که جامعه بتواند پایداری رفتار نظام سیاسی را احساس کند.
7 - 5 - با گسترش شهرنشینی تفسیر اجتماعی حوزه خصوصی خیلی اهمیت پیدا کرده است، شرایط کشور با گذشته متفاوت است و الآن نسبت به حریم خصوصی خیلی حساسیت ایجاد شده است. حوزه خصوصی به قدری اهمیت پیدا کرده که به سادگی نمی توانیم وارد حریم خصوصی افراد شد. لذا باید توجه کرد که تخریب حریم خصوصی عوارض بدی دارد و نباید وارد حریم خصوصی شد؛ چرا که آثارش به نارضایتی برمی گردد و نهایتاً به بحران مشروعیت و مقبولیت می انجامد و نارضایتی اجتماعی را به نارضایتی سیاسی تبدیل می کند.
8 - 5 - نکته آخر هم این است که از آن طرف هم نمی توان فضا را باز کرد و گفت همه آزادند از برنامه های ماهواره استفاده کنند. بدیهی است که در هر صورت تغییر سبک زندگی، خوراک، پوشاک، رفتار و ذائقه فرهنگی و افزایش ناهنجاری های ارزشی و اجتماعی و مطالبات بر اساس نیازهای جوان مدرن ناشی از تأثیر شبکه های ماهواره ای اتفاق خواهد افتاد.
بنابراین به نظر می رسد که تجویزات شامل موارد زیر باشد:
1- نه آزادی کامل نه ممنوعیت کامل ( استفاده کنترل شده از ماهواره) به عنوان یک تجویز میان مدت (10ساله). در فضای فعلی حداقل می توان 100 کانال ماهواره را به صورت کنترل شده وارد شبکه های خانوادگی کرد تا این عطش - که ناشی از عدم دسترسی است- شکسته شود. بنابراین از 1500 کانال که در ایران دریافت می شود 100 کانال آن قطعاً بدون مشکل است. این 100 کانال را اگر وارد شبکه کنیم تا حدود زیادی عطش دیدن شبکه های ماهواره ای فروکش می کند (مانند شبکه های علمی، آموزشی، پزشکی، ورزشی، محیط زیست و... )
اما عده ای دیگر از کارشناسان این سئوال را مطرح می سازند که اگر تلویزیون ملی برنامه های متنوع داشت، آیا مردم به ماهواره رجوع می کردند؟ آنها در پاسخ به این سئوال به مقایسه تطبیقی ایران و سایر کشورهای منطقه در استقاده از برنامه های ماهواره می پردازند و بحث تغییرات فرهنگی و اجتماعی را به عنوان دلیل اصلی مورد واکاوی قرار می دهند. و این گونه تحلیل می نمایند که اساساً نباید تغییرات اجتماعی- فرهنگی در کشور مانند فرهنگ سرگرمی و اوقات فراغت را منفی دانست؛ زیرا فرهنگ سرگرمی پدیده ای است که بسیاری از جامعه شناسان به آن می پردازند. ماهواره به غیر از وجوه علمی، خبری، سیاسی و یا غیر اخلاقی وجه سرگرمی هم دارد.
2. نوع سیاست گذاری نباید به سمت شکاف بین فرهنگ رسمی و غیررسمی پیش رود؛ یعنی نحوه سیاست گذاری به گونه ای نباشد که در سطحی رسمی یک تصمیم هایی گرفته می شود، اما عملاً چون انجام نمی شود. جامعه به راه خودش برود و سیاستگذاران هم به راه خودشان. تحت این شرایط شکاف بسیار بزرگ بین جامعه و مردم ایجاد می شود. وقتی که جامعه احساس تهدید کند به فرهنگ غیر رسمی زیرزمینی روی می آورد، مثل اقتصاد زیرزمینی. بنابراین، شبکه های زیرزمینی تشکیل می شود.
6 - راهبردها
با توجه به موارد مطروحه می توان راهبردهای زیر را توصیه نمود:1- از سیاسی کردن بحث آنتن های ماهواره به شدت پرهیز شود و در یک فضای منطقی، عقلانی و عملی با رویکردی منفعت گرایانه برای نظام پیگیری شود.
2- بین مسئولان اجرائی و سیاست گذاری و تقنینی در راستای استراتژی رسانه ای کشور اجماع نظر به وجود آید.
3- از تجویز آرمانی پرهیز کرد. تجویز باید با نوع مسأله سنخیت داشته باشد. در این راستا از راهکارها و تجویز فیزیکی، عصبی و سلیقه ای باید جلوگیری کرد.
4- مطرح کردن بحث ماهواره به صورت یک مسأله ملی و استفاده از کلیه ظرفیت نظام برای این معضل.
5- شناخت انگیزه مخاطبین برنامه های ماهواره و تدوین استراتژی مناسب در راستای خواسته های موجود.
6- سرمایه گذاری ویژه روی جوانان به عنوان مخاطبین اصلی برنامه های ماهواره توجه به بحث اوقات فراغت جوانان.
7- تقویت و غنای برنامه های صدا و سیما از طریق تولید برنامه های جذاب و پر مخاطب.
8- پایداری در تصمیمات نظام برای جلب اعتماد مردم از یک سو و عدم بدبینی نظام به شهروندان از سوی دیگر.
9- توجه و اهمیت به حوزه خصوصی شهروندان برای تبدیل نشدن نارضایتی از حوزه خصوصی به مشروعیت نظام.
10- با استفاده از سه شیوه کابلی، ماهواره ای وآنتنی از کانال های مجاز استفاده شود.
11- بهره برداری مدیریت شده از کانال های ماهواره ای به ویژه کانال های که فاقد آثار و تبعات سوء اخلاقی، هنجاری و ارزشی هستند (شبکه های ورزشی، آموزشی، علمی، محیط زیست و... ).
12- مبارزه جدی با شبکه های ضد انقلاب از طریق طراحی سیستم ملی در جهت بهره برداری از امکانات شبکه های ماهواره ای در داخل و خارج کشور.
13- استفاده از قدرت نرم افزاری برای آموزش و ایجاد بسترهای مناسب با علم روز دنیا به جای مبارزه و مهار وسایل ارتباط جمعی.
14- مبارزه فنی تا حد امکان با ورود تجهیزات جدید ماهواره ای در صورتی سلامت افراد را به مخاطره نیندازد.
پینوشتها:
1- پژوهشگر و کارشناسی ارشد مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام.
2- کارشناس ارشد مدیریت برنامه ریزی فرهنگی.
3- نشست تخصصی «پیامدهای جمع آوری آنتن های ماهواره در ایران، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک، پاییز 1385.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}