چگونگی جنگ بریتانیا
پس از سقوط دولت نویل چمبرلین در لندن، چرچیل به نخست وزیری رسید. در آن هنگام چشم انداز اروپا وحشتناک بود. نروژ و دانمارک به تصرف آلمان درآمده بودند و فرانسه در آستانه تسلیم بود. بریتانیا به تنهایی می بایست بار
پس از سقوط دولت نویل چمبرلین در لندن، چرچیل به نخست وزیری رسید. در آن هنگام چشم انداز اروپا وحشتناک بود. نروژ و دانمارک به تصرف آلمان درآمده بودند و فرانسه در آستانه تسلیم بود. بریتانیا به تنهایی می بایست بار جنگ را به دوش می کشید. به علت هزینه سنگین، تولید سوخت مصنوعی مردود شناخته شد. در بریتانیا ۸۵ درصد پالایش و فروش داخلی در دست شرکت شل و ایران انگلیس و نیوجرسی بود.
پس از آغاز جنگ، شرکت های نفت بریتانیا در سازمانی به نام «هیئت مدیره نفت» ادغام شدند و انحصاری ملی به وجود آمد و انگلستان با چند مسئله مهم رو به رو شد: نخست آن که آلمان با امضای قراردادی با شوروی می توانست نفت فراوانی به دست آورد و دوم این که در صورت حمله ژاپن به آسیای جنوب شرقی، راه تأمین نفت بریتانیا از خاور دور بسته می شد. دولت های انگلستان و فرانسه برای تکرار آنچه در جنگ جهانی اول انجام داده بودند، به رومانی پیشنهاد کردند تا حوزه های نفتی خود را نابود کند، ولی رومانی سرانجام به آلمان روی خوش نشان داد. بعدها چاه های نفت رومانی با بمباران متفقین نابود شدند. در انگلستان، سوخت جیره بندی شده بود و پس از اشغال فرانسه و دستیابی آلمان به ذخایر سوخت فرانسه، بریتانیا به این فکر افتاد تا بسیاری از جایگاه های بنزین را در شرق و جنوب شرقی انگلستان، تعطیل کند تا در صورت پیاده شدن آلمانی ها در انگلستان، دسترسی به سوخت آسان نباشد. پس از شدت یافتن جنگ، مسئله تامین نفت و چگونگی پرداخت آن برای بریتانیا معضل بزرگی شده بود، ولی پس از انتخاب روزولت برای بار سوم، با تصویب قانون «وام و اجاره» این مشکل حل شد، زیرا نفت نیز از کالاهایی بود که وام داده می شد و تاریخ بازپرداخت آن نامعلوم بود. در آن هنگام، آمریکا روزانه یک میلیون بشکه نفت اضافه بر مصرف داشت که معادل ۳۰ درصد از ۷/۳ میلیون بشکه تولید روزانه کشور می شد و این تولید اضافی در آن زمان به صورت یک حاشیه امنیت ارزشمند برای متفقین درآمد و بدون آن ممکن بود مسیر جنگ تغییر کند. این گونه شد که آمریکا، سیل نفت و تدارکات را به سوی بندرهای انگلستان روانه کرد، ولی این موضوع به تنهایی مشکل متفقین را حل نمی کرد. در گستره پهناور اقیانوس اطلس، نفتکش ها و کشتی های باری به استقبال خطری هولناک می رفتند. وحشت زیردریایی های آلمانی معروف به «یوبوت ها» ماشین جنگی متفقین و شوروی را فلج می کرد. زیردریایی های آلمانی با آرایش معروف «گله گرگ ها» دسته جمعی به شکار ناوگان متفقین می پرداختند.
در ژوییه ۱۹۴۱، بنزین و سوخت کشتی ها در انگلستان به ترتیب برای پنج هفته و دو ماه موجود بود. برای کمک به بریتانیا، آیکس مصرف نفت در ساحل شرقی را اعلام کرد. از جایگاه های بنزین خواسته شد که فقط۱۲ ساعت به فعالیت بپردازند و نیز درصدد برقرار کردن یکشنبه های بی بنزین برآمد. ایالات متحده برای مقابله با خطر زیردریایی ها، تعداد کشتی های خود را در اقیانوس اطلس افزایش داد، انگلستان با تلاش بسیار موفق به کشف کلید رمز نیروی دریایی آلمان شد و توانست از مسیر زیر دریایی ها آگاه شود. با ورود آمریکا به صحنه جنگ، حملات زیردریایی ها به آب های ساحلی آمریکا کشیده شد. در سه ماه اول سال ۱۹۴۲ تعداد نفتکش های غرق شده، چهار برابر تعداد نفتکش های به آب انداخته شده بود. نیروی دریایی آلمان احساس می کرد زیر دریایی به اندازه کافی ندارد! شهرهای ساحلی آمریکا خود موجب آسان شدن هدف گیری زیر دریایی ها می شدند. در این شهرها چون هنوز فصل گردشگری تمام نشده بود، شب ها چراغ های بسیاری روشن بود و این سبب شناسایی نفتکش ها از سوی زیردریایی ها می شد. سرانجام دستور داده شد تا چراغ های خارجی خانه ها خاموش باشند و پرده ها نیز کشیده شوند.
خط لوله انتقال نفت از تگزاس تا کرانه شرقی کشیده شد و جریان مداوم نفت از لوله با سرعت ۵ مایل در ساعت از حمل با نفتکش های دریایی ایمنی بیشتری داشت. کشیدن این خط لوله در اوت ۱۹۴۲ آغاز شد. پس از یک سال و نیم، یعنی در اواخر سال ۱۹۴۳، « بیگ اینچ» به طول ۱۲۵۴ مایل، نیمی از نفت خام کرانه شرقی را تامین می کرد. «لتیل اینچ» خط لوله ای درازتر به طول ۱۴۷۵ مایل هم در آوریل ۱۹۴۳ و مارس ۱۹۴۴ کشیده شد که بنزین و سایر فرآورده های پالایشگاه ها را از جنوب غربی به کرانه شرقی می رساند. به هر حال، متفقین با «دریا سالار کارل دونتیس»، فرمانده زیردریایی های آلمان رو به رو بودند که هدف اصلی ناوگان آلمان را نابودی کشتی های دشمن قرار داده بود. ایالات متحده در سال ۱۹۴۲ یک چهارم ظرفیت نفتکش های خود را از دست داد. ذخیره نفت در بریتانیا کمتر از میزان لازم برای ایمنی بود، استالین هم پیوسته خواهان سوخت بیشتری بود.
در ماه مارس، زیردریایی های آلمان، ۱۰۸ کشتی را غرق کردند که تا آن زمان بی سابقه بود، ولی در آخرین روزهای ماه مارس، اوضاع دگرگون شد. کلیدهای رمز زیردریایی ها کشف شد و هواپیماهای متفقین وارد عمل شدند و منطقه وسیعی از اقیانوس را پوشش دادند. به این ترتیب، زیردریایی های آلمانی به محل های امن عقب نشینی کردند و راه برای رسیدن نفت و سایر مواد ضروری به انگلستان باز شد. به رغم مشکلات داخلی آمریکا پس از جنگ، تولید روزانه نفت آمریکا خوب بود و از رقم روزانه ۷/۳ میلیون بشکه در سال ۱۹۴۰ به روزانه ۷/۴ میلیون بشکه در سال ۱۹۴۵ رسید، یعنی ۳۰ درصد افزایش یافت. روی هم رفته، متفقین در دسامبر ۱۹۴۱ و اوت ۱۹۴۵ حدود ۷ میلیارد بشکه نفت مصرف کردند که ۶ میلیارد بشکه آن محصول ایالات متحده بود. از سوی دیگر، مصرف در خود ایالات متحده سبب بزرگ ترین جنگ سیاسی شد. کوشش هایی شد تا صنایع مصرف کننده نفت، به جای نفت از زغال سنگ استفاده کنند. دمای خانه ها باید روزها در ۶۵ درجه و شب ها در ۵۵ درجه فارنهایت ثابت نگاه داشته می شد. تلاش هایی می شد تا مردم به استفاده از گاز طبیعی تشویق شوند، ولی در مورد جیره بندی موفقیت چندانی حاصل نشده بود و سرانجام دولت تصمیم گرفت تا راهی غیرمستقیم برای جیره بندی به کارگیرد و آن هم جیره بندی لاستیک بود، زیرا با تصرف هند شرقی و مالایا توسط ژاپن، واردات ۹۰ درصد لاستیک طبیعی به آمریکا قطع شده بود. اقدام های دیگری به تکمیل جیره بندی کمک کرد. از جمله حذف خودروهای سواری غیر ضروری، محدود کردن حداکثر سرعت به ۳۵ مایل و سیستم جیره بندی برحسب نیاز و کارکرد خودرو.
مصرف بنزین در جنگ جهانی دوم از سوی ارتش آمریکا افزایش چشمگیری یافته بود. در جنگ اول جهانی هر لشکر آمریکا ۴ هزار اسب بخار نیرو به کار برد، ولی در جنگ دوم ۱۸۷ هزار اسب بخار. هر سرباز در جبهه به ۶۷ پوند (حدود ۳۴ کیلوگرم) تدارکات و تجهیزات نیاز داشت که نیمی از آن تولیدهای نفتی بود. برای هرگونه موتور یک نوع سوخت ابداع شد و برای هرگونه موتور گازوییلی یک نوع سوخت. یک سیستم خط لوله باریک با تلمبه تقویتی به وسیله شرکت شل کشیده شد که به جای کامیون، نفت را به جبهه می رساند. در ضمن خط لوله ای زیر آبی به منظور وصل کردن انگلستان به فرانسه از دریای مانش طرح ریزی شد، این خط لوله PLUTO نام داشت و مشکلات جدی فنی و حوادث ناگواری پیش آورد و در نتیجه جریان نفت از این خط لوله تا اکتبر سال ۱۹۴۴، ۱۵۰ بشکه در روز بود. گذشته از این، در نبردهای هوایی، هواپیماهای جنگنده انگلیسی بر جنگنده های آلمانی تسلط داشتند و دلیل آن استفاده از بنزین ۱۰۰ اکتان از سوی انگلیسی ها بود که بر بنزین ۸۷ اکتان آلمانی برتری داشت و تامین این بنزین به عهده کارخانه های آمریکا بود که با تلاش بسیار، توانستند تولید روزانه را به ۵۱۴ هزار بشکه بنزین ۱۰۰ اکتان برسانند.
هنگامی که متفقین از لحاظ سوخت هیچ گونه مشکلی نداشتند، نیروهای آلمانی برای صرفه جویی در مصرف سوخت، تجهیزات و وسایل را بر دوش سربازان و پشت اسب ها حمل می کردند. به هرحال، پیشروی سریع نیروهای آمریکایی به فرماندهی «ژنرال پاتن» سبب شد تا نیروهای ایالات متحده دچار کمبود سوخت شوند، همین وقفه در پیشروی متفقین سبب شد تا آلمانی ها تجدید نیرو کنند و جنگ ۹ ماه بیشتر طول بکشد و ادامه جنگ در جبهه غرب سبب شد تا روس ها زودتر وارد برلین شوند.
«بازیل لیدل هارت» مورخ انگلیسی نتیجه گرفته است که «بر اثر نرساندن بنزین به تانک های ژنرال پاتن در هفته آخر اوت، که ۱۰۰ مایل نزدیک تر از انگلیسی ها به رودخانه راین و پل های آن بود، بهترین فرصت برای پایان دادن سریع جنگ از کف رفت».
منبع: http://www.aftabir.com
پس از آغاز جنگ، شرکت های نفت بریتانیا در سازمانی به نام «هیئت مدیره نفت» ادغام شدند و انحصاری ملی به وجود آمد و انگلستان با چند مسئله مهم رو به رو شد: نخست آن که آلمان با امضای قراردادی با شوروی می توانست نفت فراوانی به دست آورد و دوم این که در صورت حمله ژاپن به آسیای جنوب شرقی، راه تأمین نفت بریتانیا از خاور دور بسته می شد. دولت های انگلستان و فرانسه برای تکرار آنچه در جنگ جهانی اول انجام داده بودند، به رومانی پیشنهاد کردند تا حوزه های نفتی خود را نابود کند، ولی رومانی سرانجام به آلمان روی خوش نشان داد. بعدها چاه های نفت رومانی با بمباران متفقین نابود شدند. در انگلستان، سوخت جیره بندی شده بود و پس از اشغال فرانسه و دستیابی آلمان به ذخایر سوخت فرانسه، بریتانیا به این فکر افتاد تا بسیاری از جایگاه های بنزین را در شرق و جنوب شرقی انگلستان، تعطیل کند تا در صورت پیاده شدن آلمانی ها در انگلستان، دسترسی به سوخت آسان نباشد. پس از شدت یافتن جنگ، مسئله تامین نفت و چگونگی پرداخت آن برای بریتانیا معضل بزرگی شده بود، ولی پس از انتخاب روزولت برای بار سوم، با تصویب قانون «وام و اجاره» این مشکل حل شد، زیرا نفت نیز از کالاهایی بود که وام داده می شد و تاریخ بازپرداخت آن نامعلوم بود. در آن هنگام، آمریکا روزانه یک میلیون بشکه نفت اضافه بر مصرف داشت که معادل ۳۰ درصد از ۷/۳ میلیون بشکه تولید روزانه کشور می شد و این تولید اضافی در آن زمان به صورت یک حاشیه امنیت ارزشمند برای متفقین درآمد و بدون آن ممکن بود مسیر جنگ تغییر کند. این گونه شد که آمریکا، سیل نفت و تدارکات را به سوی بندرهای انگلستان روانه کرد، ولی این موضوع به تنهایی مشکل متفقین را حل نمی کرد. در گستره پهناور اقیانوس اطلس، نفتکش ها و کشتی های باری به استقبال خطری هولناک می رفتند. وحشت زیردریایی های آلمانی معروف به «یوبوت ها» ماشین جنگی متفقین و شوروی را فلج می کرد. زیردریایی های آلمانی با آرایش معروف «گله گرگ ها» دسته جمعی به شکار ناوگان متفقین می پرداختند.
خط لوله انتقال نفت از تگزاس تا کرانه شرقی کشیده شد و جریان مداوم نفت از لوله با سرعت ۵ مایل در ساعت از حمل با نفتکش های دریایی ایمنی بیشتری داشت. کشیدن این خط لوله در اوت ۱۹۴۲ آغاز شد. پس از یک سال و نیم، یعنی در اواخر سال ۱۹۴۳، « بیگ اینچ» به طول ۱۲۵۴ مایل، نیمی از نفت خام کرانه شرقی را تامین می کرد. «لتیل اینچ» خط لوله ای درازتر به طول ۱۴۷۵ مایل هم در آوریل ۱۹۴۳ و مارس ۱۹۴۴ کشیده شد که بنزین و سایر فرآورده های پالایشگاه ها را از جنوب غربی به کرانه شرقی می رساند. به هر حال، متفقین با «دریا سالار کارل دونتیس»، فرمانده زیردریایی های آلمان رو به رو بودند که هدف اصلی ناوگان آلمان را نابودی کشتی های دشمن قرار داده بود. ایالات متحده در سال ۱۹۴۲ یک چهارم ظرفیت نفتکش های خود را از دست داد. ذخیره نفت در بریتانیا کمتر از میزان لازم برای ایمنی بود، استالین هم پیوسته خواهان سوخت بیشتری بود.
در ماه مارس، زیردریایی های آلمان، ۱۰۸ کشتی را غرق کردند که تا آن زمان بی سابقه بود، ولی در آخرین روزهای ماه مارس، اوضاع دگرگون شد. کلیدهای رمز زیردریایی ها کشف شد و هواپیماهای متفقین وارد عمل شدند و منطقه وسیعی از اقیانوس را پوشش دادند. به این ترتیب، زیردریایی های آلمانی به محل های امن عقب نشینی کردند و راه برای رسیدن نفت و سایر مواد ضروری به انگلستان باز شد. به رغم مشکلات داخلی آمریکا پس از جنگ، تولید روزانه نفت آمریکا خوب بود و از رقم روزانه ۷/۳ میلیون بشکه در سال ۱۹۴۰ به روزانه ۷/۴ میلیون بشکه در سال ۱۹۴۵ رسید، یعنی ۳۰ درصد افزایش یافت. روی هم رفته، متفقین در دسامبر ۱۹۴۱ و اوت ۱۹۴۵ حدود ۷ میلیارد بشکه نفت مصرف کردند که ۶ میلیارد بشکه آن محصول ایالات متحده بود. از سوی دیگر، مصرف در خود ایالات متحده سبب بزرگ ترین جنگ سیاسی شد. کوشش هایی شد تا صنایع مصرف کننده نفت، به جای نفت از زغال سنگ استفاده کنند. دمای خانه ها باید روزها در ۶۵ درجه و شب ها در ۵۵ درجه فارنهایت ثابت نگاه داشته می شد. تلاش هایی می شد تا مردم به استفاده از گاز طبیعی تشویق شوند، ولی در مورد جیره بندی موفقیت چندانی حاصل نشده بود و سرانجام دولت تصمیم گرفت تا راهی غیرمستقیم برای جیره بندی به کارگیرد و آن هم جیره بندی لاستیک بود، زیرا با تصرف هند شرقی و مالایا توسط ژاپن، واردات ۹۰ درصد لاستیک طبیعی به آمریکا قطع شده بود. اقدام های دیگری به تکمیل جیره بندی کمک کرد. از جمله حذف خودروهای سواری غیر ضروری، محدود کردن حداکثر سرعت به ۳۵ مایل و سیستم جیره بندی برحسب نیاز و کارکرد خودرو.
مصرف بنزین در جنگ جهانی دوم از سوی ارتش آمریکا افزایش چشمگیری یافته بود. در جنگ اول جهانی هر لشکر آمریکا ۴ هزار اسب بخار نیرو به کار برد، ولی در جنگ دوم ۱۸۷ هزار اسب بخار. هر سرباز در جبهه به ۶۷ پوند (حدود ۳۴ کیلوگرم) تدارکات و تجهیزات نیاز داشت که نیمی از آن تولیدهای نفتی بود. برای هرگونه موتور یک نوع سوخت ابداع شد و برای هرگونه موتور گازوییلی یک نوع سوخت. یک سیستم خط لوله باریک با تلمبه تقویتی به وسیله شرکت شل کشیده شد که به جای کامیون، نفت را به جبهه می رساند. در ضمن خط لوله ای زیر آبی به منظور وصل کردن انگلستان به فرانسه از دریای مانش طرح ریزی شد، این خط لوله PLUTO نام داشت و مشکلات جدی فنی و حوادث ناگواری پیش آورد و در نتیجه جریان نفت از این خط لوله تا اکتبر سال ۱۹۴۴، ۱۵۰ بشکه در روز بود. گذشته از این، در نبردهای هوایی، هواپیماهای جنگنده انگلیسی بر جنگنده های آلمانی تسلط داشتند و دلیل آن استفاده از بنزین ۱۰۰ اکتان از سوی انگلیسی ها بود که بر بنزین ۸۷ اکتان آلمانی برتری داشت و تامین این بنزین به عهده کارخانه های آمریکا بود که با تلاش بسیار، توانستند تولید روزانه را به ۵۱۴ هزار بشکه بنزین ۱۰۰ اکتان برسانند.
هنگامی که متفقین از لحاظ سوخت هیچ گونه مشکلی نداشتند، نیروهای آلمانی برای صرفه جویی در مصرف سوخت، تجهیزات و وسایل را بر دوش سربازان و پشت اسب ها حمل می کردند. به هرحال، پیشروی سریع نیروهای آمریکایی به فرماندهی «ژنرال پاتن» سبب شد تا نیروهای ایالات متحده دچار کمبود سوخت شوند، همین وقفه در پیشروی متفقین سبب شد تا آلمانی ها تجدید نیرو کنند و جنگ ۹ ماه بیشتر طول بکشد و ادامه جنگ در جبهه غرب سبب شد تا روس ها زودتر وارد برلین شوند.
«بازیل لیدل هارت» مورخ انگلیسی نتیجه گرفته است که «بر اثر نرساندن بنزین به تانک های ژنرال پاتن در هفته آخر اوت، که ۱۰۰ مایل نزدیک تر از انگلیسی ها به رودخانه راین و پل های آن بود، بهترین فرصت برای پایان دادن سریع جنگ از کف رفت».
منبع: http://www.aftabir.com
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}