بقاع متبرکه و امامزاده گان از نگاه سیاحان اروپایی در عصر صفویه
یکی از مهمترین ویژگی های بقاع متبرکه و امامزادگان، جاذبه ی هنری و معنوی آن ها است. این ویژگی زمانی بیشتر جلوه گر می شود که افرادی با مذاهب و فرهنگ هایی غیر اسلامی از دیگر سرزمین ها به دیدار این اماکن می آیند و
نویسندگان :اعـظـم تـقـی پـور (1)
طـیبـه جنگ آزموده(2)
طـیبـه جنگ آزموده(2)
چکیده
یکی از مهمترین ویژگی های بقاع متبرکه و امامزادگان، جاذبه ی هنری و معنوی آن ها است. این ویژگی زمانی بیشتر جلوه گر می شود که افرادی با مذاهب و فرهنگ هایی غیر اسلامی از دیگر سرزمین ها به دیدار این اماکن می آیند و مجذوب جلوه های معنوی و هنری آن ها می شوند. سفرنامه ها از گنجینه های ادبی و هنری و تاریخی با ارزشی هستند که دارای ظرایف و نکات فراوانی در این باره است. با مطالعه این سفرنامه ها می توان به وضعیت مکان های مقدس و متبرک در جوامع اسلامی و ویژگی های آن ها پی برد. سفرنامه ها در واقع پرده هایی از صحنه های زندگی اجتماعی مردم هستند که به جهت اشتمال بر انبوهی از اطلاعات درباره تاریخ و فرهنگ ایران، جایگاه ممتازی دارند. سیاحان به حکم بیگانه بودن و نداشتن جایگاهی در میراث فرهنگی و ملی این سرزمین، و به علت دور بودن از خشم سلاطین در شرح و توصیف احوال و خصوصیات جامعه و مردم آزاد بودند. مسائل مختلف مربوط به مذهب از قبیل: اعتقادات مذهبی، باورهای دینی، نمای ظاهری اماکن مذهبی و شیوه اجرای آداب دینی در داخل مساجد و بقاع متبرکه، از دید سفرنامه نویسان مخفی نمانده است. در این پژوهش سعی بر این است که به روش میدانی و نیز استفاده از منابع مکتوب به بررسی نحوه برخورد سفرنامه نویسان عصر صفوی با فضای معنوی اماکن مذهبی، و نکات مهم مربوط به بقاع متبرکه و اماکن مقدس شیعیان پرداخته شود. با توجه به ارائه تصویری نسباً واقع گرایانه در سفرنامه ها و تأثیر مثبت آن در جهت رفع کاستی های که از دید گان پنهان مانده است، پرداختن به این مهم ضروری می نماید.کلید واژه ها
بقاع متبرکه ، امامزادگان ، سفرنامه ، صفوی ، جاذبه های معنویمقدمه
بعد از گذشت قرن 9و اندی از فروپاشی سیاسی، با تشکیل دولت صفوی(1135- 906 ه.ق/1722-1501 م) و برقراری نظام متمرکز در جغرافیای سیاسی - سنتی ایران، به عنوان قدرتی جدید در دنیای اسلامی شناخته شد و به دنبال آن صف-آرایی سیاسی و عقیدتی در ایران و عثمانی، ایران مورد توجه اروپاییان قرار گرفت. در این دوره، ارتباط با سایر کشورها بسیار گسترش یافت و در نتیجه رفت و آمد خارجیان و از جمله ماموران سیاسی، سیاحان، مبلغان مذهبی، تجار و... تسهیل شد و فزونی گرفت تا آنجا که از این خیل عظیم بسیاری نیز مشاهدات سفر یا شرح ماموریت خود را به رشته تحریر درآوردند که امروزه از منابع دست اول شناخت عصر صفوی به حساب می آید.این خاطرات و مشاهدات سیاحان با اهداف مذهبی، سیاسی و اقتصادی نگاشته می شد. برخی از این سیاحان با تسلطی که بر زبان های شرقی داشتند موفق شدند از وجهه خاصی در دربار صفوی برخوردار شوند و سال های متمادی در ایران اقامت کنند.اغلب این سفرنامه ها در اوج عظمت و جلال ایران نوشته شده است، در این سفرنامه ها گوشه های مختلفی از زندگی ایرانی ها تشریح شده است. این سفرنامه ها عمیقاً جامعه ایران عهد صفوی و آداب و رسوم و عادات و افکار و عقاید آن ها را نشان می دهد.
شناساندن ایران به جهانیان، به خصوص در بهترین دوران تاریخش بزرگترین خدمتی است که این سیاحان برای ایران و ایرانیان انجام داده اند. این سفرنامه ها گنجینه هایی از زندگی مادی و معنوی دوران صفوی به دست می دهند که برای ما ایرانیان بسی گرانبها است.
سفرنامه چیست؟
سفرنامه، داستان سفر است و سفر از قدیم الایام، خواندنی ترین نوشته ها نزد همه اقوام و ملل بوده و هست. سفرنامه ها داستان هایی واقعی اند که متضمن اعجاب و حیرت حکایت تخیلی هم هستند. ویژگی اصلی سفرنامه ها، ثبت وقایع هر زمان در همان زمان است، لذا برای محققان تاریخ، جامعه شناسی و مردم شناسی منبعی بسیار ارزشمند و به اصطلاح«دست اول» بهشمار می رود.سفرنامه، هم شرح حال مسافر و سیاح و فرد فرد معاشران اوست و هم «تاریخ» جمع و جمعیت، که امروزه مهمترین منبع برای شناخت ممالک در دوران های گذشته و وضع تاریخی و جغرافیایی و ساکنان آن در عهود و اعصار پیشین است(دانش-پژوه، 8:1385-7).سفرها با مقاصد و اهدافی انجام می شود که به شرح زیر است:
1. آگاهی از وضع و حال دیگر مردمان جهان و دیدن دیگر اقالیم
2.ماموریت (اعم از سیاسی و غیر سیاسی)
3.مهاجرت
4. وظیفه ی دینی(نظیر زیارت حج و عتبات در میان مسلمانان یا اماکن و بقاع مذهبی در بین مذاهب مختلف)؛( سعدی،1383: 71-52).
5.بازرگانی و تجارت
6.کسب دانش و تکمیل معلومات
7.تفرج و تفریح ( سعدی،1384: 51-43).
نخستین و شاید مهمترین فایده سفرنامه ها، تصویر وضع مکان ها و آدمیان در زمان های مختلف است و ثبت وضع و حال زندگی عادی و مردمان هر شهر و دیار را که برای خود آن مردمان مورد توجه و نظر نیست. در و اقع این مسافران و سیاحان هستند که جزئیات به ظاهر بی اهمیت یک قوم و قبیله را می نویسند که بعدها برای خود آن مردمان همچون تاریخ اجتماعی قابل توجه است.
اظهار نظرهای خالی از حب و بغض، بی طرفانه سیاحان درباره ی وضعیت شهرها و کشورها در زمان معین، آگاهی دادن به خوانندگان سفرنامه از دیدنی ها و شنیدنی های جهان، سادگی شیوه نگارش سفرنامه ها و منبع ارزشمند بودن برای مردم-شناسی و جامعه شناسی از دیگر فواید سفرنامه هاست ( دانش پژوه،1385: 33-23).
ویژگی سفرنامه های عصر صفوی
دوران صفوی عصر تجدید اعتلای ایران و احیای حکومت ایرانی بر ایالات و ولایات مختلف و پهناوری است که پس از حمله اعراب و متعاقب آن ویرانگری مغولان، دچار تفرقه و تشتت تحت سلطه حکومت های کوچک و موازی شده بود. سلاطین صفوی کوشیدند کشور را بار دیگر یکپارچه کنند و در این راه موفق گشتند.کشورهای اروپایی که در ممانعت از افزایش قدرت عثمانی با ایرانیان یک هدف را دنبال می کردند، زمینه را برای اهداف دولت صفوی هموار ساختند؛ مراوده خود را با ایران توسعه بخشیدند و طبعاً آمد و شد فرستادگان و نمایندگان اروپایی به ایران موجب تسهیل روابط ایران با ممالک آن قاره شد.
دوران صفوی، دوران اوج و رونق سفر سیاحان و جهانگردان به ایران است و جهشی که در این دوران در این زمینه صورت گرفت، موجب شد سیاحت اروپاییان به ایران مورد توجه قرار گیرد و در ادوار بعد استمرار یابد و به اوج خود برسد، به طوری که اکثر سفرنامه هایی که درباره ایران نوشته شده مربوط به دوران صفویه و بعد آن است.( دانش پژوه،1385: 38-36).
در اینجا فهرست سفرنامه هایی را که از آغاز شکل گیری حکومت صفویان به دست مسافران خارجی نوشته شده است، ذکر می کنیم :
جووان ماریا آنجوللو 1500 م، بازرگان ونیزی در ایران 1510 م، وینچنتو دالساندری 1520 م، برادران شرلی 1598م، ایتر پرسیکوم 1605م، دٌن گارسیا 1641م، پیترو دلاواله 1617م، کاتٌف 1623م، استودارت 1626 م، یان اسمیت 1628 م، تاورنیه 1632م،آدام اولئاریوس 1634م،شاردن 1664، آندره دولیه دلند (زیبایی های ایران)، سانسون1683م،کمپفر1683م، کارِری 1693م، گزارش سفیرکشور پرتغال 1696م، سفیرزیبا 1706م، کروسینسکی 1707م، احمد دری 1713م.
بقاع متبرکه و امامزادگان از نگاه سیاحان اروپایی در عصر صفوی
در عرف تشیع مراد از امامزاده، فرزندان یا فرزندزادگان ائمه اطهار هستند و اصطلاحاً از باب ذکر حال و اراده ی محل، به مدفن و مزار متبرکه آنان و بزرگان سادات، که در سراسر شهرها و روستاهای ایران پراکنده است اطلاق می گردد(دایرة المعارف تشیع،1380 :2/392).
بقعه عبارت است از مقبره یا آرامگاه و که مدفن یک شخصیت مذهبی و یا یکی از عرفا و دانشمندان و یا حکمرانان،پادشاهان یا اشخاص معتبر؛گرفته،و به طور عمده مقبره امامزادگان را بقعه می نامند. (دایرة المعارف تشیع،1380 :2/393).
طبیعتاً سفرنامه نویسانی که درباره زیارت رفتن شیعیان سخن گفته اند به اماکن زیارتی هم توجه داشته اند. زیارتگاه هایی که به طور عمده در این آثار از آن ها یاد شده و با مذهب تشیع پیوند دارد دو دسته اند: نخست مراقد ائمه و دیگر قبور امامزادگان.
انگلبرت کمپفر سیاح آلمانی که در سال 1683 م، در زمان شاه سلیمان صفوی، به ایران سفر کرده است مشاهدات خود را این گونه بیان می کند: «مقابر یا بقاع متبرکه از نظر تقدس و طرز ساختمان با مساجد به چشم و هم چشمی برخاسته-اند. حالت احترام آور تعظیم ایرانیان برای چنین مقبره هایی حیرت آور است. به خصوص آن بناهایی که جد اعقاب دوازده امام را در آن ها دفن کرده اند و در نتیجه امامزاده نامیده می شوند و مورد توجه خاص قرار دارند. ایرانیان به مذهب شیعه اثنی-عشری پایبند هستند؛ یعنی دوازده تن از ائمه را به دلیل اینکه از پشت پیغمبر هستند منحصراً محق برای رسیدن به خلافت یا جانشینی پیغمبر و در نتیجه، فرمانروایی بر مومنین می دانند. این ائمه دارای زندگی پاک و مقدس بی نظیری بودند و معجزات و کراماتی از آن ها سر زده است و به همین دلیل امروزه مورد تحسین و قبله حاجات مردم هستند»(کمپفر،133:1363).
کمپفر در ادامه ذکر می کند: «که ائمه سراسر عمر خود را در زجر گذارانده اند و اغلب آن ها قربانی این نامردی ها شدند؛ سرنوشت اعقاب آن ها نیز که اغلب به ایران گریختند به همین منوال بوده است؛ هر چند این مملکت قرن ها به دست اهل تسنن اداره شده است باز قوم ایرانی از قبور امامزاده ها که در دوران صفویه به بهترین وجه تجدید ساختمان و تزئین شده،مراقبت کرده است. این امامزاده ها از طریق وقف مزارع، دهات و گرمابه ها از عواید بسیاری بهره مند می شدند، این عواید خرج نگاهداری ساختمان ها، تهیه ی روغن چراغ ها، تامین معاش متولیان و قاریان می شده است(کمپفر،1363 :124).
دن گارسیا سیلوا فیگوئروا سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس بزرگ، درباره امامزاده این گونه می نویسد:«امامزاده دهکده ای است با تعداد کمی خانه، که در این محل مسجدی بزرگ و مجلل وجود داشت که از محل درآمد آن طبق یک سنت قدیمی رهگذران فقیر سه روز متوالی اطعام می شدند» (فیگوئرا،209:1363).
« قبور مقدسین یا امامزادگان که مانند مساجد از آجر ساخته شده است اغلب دارای زیربنایی است چهارگوش که بر فراز آن سقفی به شکل گنبد، هرم یا مخروط زده اند و اغلب هم آن را کاشی کاری کرده اند. یک جا می بینیم که کف بقعه را با سنگ مفروش کرده اند، در جای دیگر کف آن گل اندود است و روی آن حصیری گسترده اند. داخل سقف گنبدی شکل به انواع گوناگون با گچکاری ها و کتیبه ها مزین شده است و همین مطلب در مورد تزئینات محراب ها یا ایوان های مساجد که رنگ آبی و طلایی آن دیدگان مسافران را نوازش می دهد، صادق است. در زیر سقف گنبد، اغلب پنجره هایی از چوب روی آن گذارده اند که از آن محل روشنی خورشید به داخل بیاید و دود چراغ های روغنی که دائم در حال سوختن است مفری پیداکند. دیوارهای داخلی را یا با پارچه های قلمکار پوشانده اند یا با کاشی های معرق که آن را هم با نقوش رنگارنگ زیبا آراسته اند. حتی در مقابر متبرکه نیز که محرابی طرف قبله را نشان می دهد».
«خود گور که ضریحی است از چوب یا سنگ همواره در وسط بنا قرار دارد و اغلب پارچه ای ابریشمین، سیاه یا سبز بر روی آن انداخته اند گاه نیز پوششی از ضریح یا حریر منقش بر آن ها دیده می شود. اغلب یک جعبه فلزی یا چوبی که مشبک است بر روی گور دیده می شود، بر روی هر یک از چهار گوشه آن، قبه ای دیده می شود. بر روی گور چند جلد قرآن است با جلدهای سبز رنگ؛ اما در سایر بقاع قرآن ها در طاقچه ها با رحل های مخصوص آن نگاه می دارند زیرا گذاردن قرآن به روی زمین از نظر ایرانیان گناه است»(کمپفر1363: 135-134).
«در امامزاده ها همواره چراغ هایی می سوزد که اغلب آن ها را از نقره ساخته اند. دورتا دور قبر را اغلب باغ های وسیع احاطه کرده است، این باغ ها را دیوارهای گلی مرتفعی در برگرفته و در محدوده آن ها بر حسب موقعیت محل استخر، چاه، جویبار و بوته های گل و از این قبیل تهیه کرده اند».
علی رغم احترام فوق العاده مردم ایران به آن ها، تعداد زیادی امامزاده می تواند باشد که ویران و متروک مانده است و علاوه بر این از طرف دراویش و متکدّیان دوره گردی که در آن ها اقامت کرده اند ملوث گردیده و به حشرات آلوده است(کمپفر1363: 136-1345).
قبور سایر مقدسین و مشاهیر نیز به همین سبک ساخته شده و برجسته ترین،بزرگترین و زیباترین مقابر متبرک ایران موارد زیر می باشد:
حرم امام رضا
سیاح ژرف نگر و جهان بین، تاورنیه، سیاح مشهور قرن هفدهم، در سفرنامه خود درباره مشهد این گونه می نویسد: «در مشهد که جزء ایالت خراسان است، شاه عباس مسجد خیلی عالی بنا کرد که گنبدش طلا است و درش نیز کم قیمت تر از گنبدش نیست و آن مسجد را به اسم امام رضا، که یکی از ائمه خیلی محترم آن ها است، نامید و برای داشتن یادگار مقدسی در آن جا یک پای شتر سواری حضرت محمد را هم، به سقف گنبد بالای ضریح امام رضا آویخت و خودش هم مصمم شد که به زیارت آن جا برود»(تاورنیه،550:1336).دیگر سیاح اروپایی سانسون،که در عهد شاه سلیمان صفوی از ایران دیدار کرده است، می نویسد: «مشهد زیارتگاه ایرانیان است و شهری بسیار غنی می باشد. شاه عباس چون نمی خواست رعایایش پول خود را از مملکت خارج کنند و در قلمرو حکومت عثمانی خرج نمایند و می خواست آن ها را از رفتن به مکه منصرف گرداند به رعایایش عشق و ارادت به امام رضا را که یکی از دوازده امام ایرانیان می باشد و در مشهد مدفون است، القا کرد.
شاه عباس با منتشر ساختن معجزات و کرامات بی شماری که در برابر قبر حضرت رضا اتفاق می افتاد آستان مقدس امام هشتم را معروف و مشهور ساخت، عده زیادی از نابینایان به روی قبر حضرت رضا چشم می گشودند و بینایی از دست رفته خود را باز می یافتند.
شاه عباس چنان احترامی برای این مقبره فراهم ساخت که بزرگترین امرا و بزرگان مملکت وصیت می کردند که در مساجد این مقبره به خاک سپرده شوند و املاک و اشیاء نفیس زیادی را به آستان حضرت رضا اهدا کردند و به این ترتیب، گنجینه بزرگ و گرانبهایی در مشهد جمع آوری گردید و این همان گنجینه ای است که ازبک ها برای به دست آوردن آن سرو دست می شکنند»(سانسون،201:1346).
کروسینسکی کشیش لهستانی، که در سال 1707 م به ایران سفر کرد و شاهد سقوط صفویه بوده، معتقد است از دلایل زوال دولت صفویه قدغن کردن زیارت حج و به جای آن ترویج زیارت قبور ائمه علیهم السلام و سایر مقابر از جمله امام رضا توسط شاه عباس می باشد و ایرانیان که نهایت اصرار به دعوی اسلام دارند، برای اجرای قانون شرع در اواخر ایام سلطنت صفویه، اهتمام نمی کردند، این کار شاه عباس باعث شد مستطیعان و ضعفای بلاد اسلام روز و شب دعای بد و نفرین به جان پادشاه عصر و حکام زمان خود کنند» (کروسینسکی،25:1363).
سیاح دیگری که از مشهد دیدن کرده است، کمپفر آلمانی می باشد. وی مشاهدات خود را این گونه بیان کرده است:«شهر مشهد در وهله اول به خاطر اینکه مدفن حضرت رضا است به شهرت و اعتبار رسیده است زیرا زائران بیشمار و بیش از همه شیعیان برای زیارت قبر امام از اطراف و اکناف بدان سرازیر هستند. پس از حضرت علی و امام جعفر چنین پیداست که آن ها برای حضرت رضا بیش از دیگران تقدّس قائلند. خیلی شده که برای تقویت اعتقاد زائران خدام کسی را وادار کرده اند که خود را به نابینایی بزند؛ هنگامی که این فرد در اثر توسل به امام رضا بینایی خود را باز یافت خدام گروهی از تحصن کنندگان را فراهم می آوردند که این شفا یافته را به نشانه ی شفا دهنده مقدس با طبل و نقاره در کوچه های مشهد مشایعت کنند. در حین حرکت چنین دسته ای هر زائری برای حفظ خاطره این معجزه بزرگ، قطعه ای از لباس این کلاه بردار مقدس را می کند و با خود می برد. هنگامی که این نمایش به پایان رسید بازیگر اصلی از متولیان لباس نویی می-گیرد»(کمپفر،133:1363).
آدام اولئاریوس، یکی که از جامع ترین سفرنامه های عصر صفوی را نوشته و در سال 1635م به سوی ایران رهسپار شده، شرح ذکر کوتاهی از مشهد نقل کرده است. وی مزار حضرت رضا را از نظر شکوه و نفایسی که در آن وجود دارد کمتر از مزار شیخ صفی در اردبیل نمی داند. اولئاریوس از مدفن حضرت رضا به عنوان زیارتگاه کلیه مردم ایران یاد کرده است و نوشته است که رجال و بزرگان ایران در آن جا مقبره ای برای خود بنا کرده اند(رک.اولئاریوس،597:1369).
اولئاریوس به عادت ایرانیان در رفتن به زیارت قبر ائمه اشاره دارد و اظهار می دارد که زائران پس از بازگشت، نوشته هایی با خود داشتند به نام زیارت نامه که حاکی از اعتقاد آنان بود. و نشان می داد که به زیارت چه اماکنی رفته اند ( رک.اولئاریوس:1369 :756). همچنین او شرحی از سفر زیارتی شاه عباس به مشهد و نذورات او برای محرم و ساخت دو در گرانبها برای آن آورده است(رک. همان:438).
از مشهورترین سیاحان و جهانگردان اروپایی که در سال 1617م به ایران سفر کرده است، ایتالیایی صاحب نامی است به نام پیترو دلاواله که سفرنامه او نیز، از سفرنامه های مبسوط دوران صفوی است. وی نیز از سفر زیارتی شاه عباس به مشهد برای زیارت امام رضا و ادای نذر خویش در سال 1029 ه.ق، یاد می کند که خودش نیز در این سفر از همراهان شاه بوده است. او اظهار می دارد شاه به سبب رویایی که در آن با امام رضا دیدار داشت،در دامغان از ادامه سفر منصرف شد و به سمت آذربایجان شتافت(رک.دلاواله،124:1348).
حرم حضرت معصومه
در سفرنامه ها از آرامگاه های امامزادگان نیز توصیفاتی آمده که مفصل ترین آن ها درباه آرامگاه فاطمه معصومه(س)در شهر قم است.موثق ترین و از جهاتی سودمندترین سفرنامه ای که درباره ایران نوشته شده است، سفرنامه سیاح و فیلسوف مشهور فرانسوی، شوالیه ژان شاردن، متولد 1643م، پاریس و متوفی به سال1713 در لندن، است که درباره اماکن مشرفه شهر تاریخی و مذهبی قم چنین گزارش می دهد:«وقتی به قم نزدیک می شدم در هر طرف مسجدها ی کوچک و مقبره هایی که مدفن نبیره حضرت علی بود مشاهده می شد. مردم ایران نواده ها و نبیره های این خلیفه را امامزاده می نامند که به مثابه حواریون حضرت مسیح می باشند. در سراسر ایران عده ی زیادی امامزاده مدفونند، و همه در نظر ایرانیان مقدس می باشند.در قم در دیه ها و آبادی های مجاور آن چهارصد امامزاده وجود دارد، از جمله این اماکن، بارگاه، قبر متبرک و مطهر حضرت فاطمه دختر گرامی حضرت امام موسی کاظم، هفتمین امام شیعیان است. طول مزار حضرت معصومه هشت، عرضش پنج و بلندیش شش پا است.
دور مزار نرده ای نصب کرده اند که زائران نتوانند به مزار مقدس دست بزنند یا ببوسند، و روپوشی نیز بر مقبره انداخته اند تا از دید مردمان پنهان بماند و تنها با موافقت ارشد متولیان و خادمان و پرداختن مبلغی پول می توان به دیدن آن نائل شد»(شاردن،211:1362).
در سال 1694م یک ایتالیایی دیگر به نام جملی کارری در زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی به ایران آمد و آن چه را که دید و شنید چون نقاشی چیره دست به روی کاغذ آورد. بخش عمده گزارش کارری از قم مربوط است به حرم حضرت فاطمه ی معصومه(س). کار ری اگرچه در این زمینه اشتباه برخی از سفرنامه نویسان پیشین را تکرار کرده،حضرت فاطمه معصومه را دختر بی واسطه امام حسین(ع) به شمار آورده است، ولی نکته هایی دقیق و ظریف از وضعیت حرم مطهر و رواق های اطراف آن ثبت کرده است که به راستی ارجمند و زیباست.
او در این باره می گوید:«راهنمایی اجیر کردم تا همراه وی به دیدن مسجدی که به اندازه مسجد اردبیل مورد توجه و احترام شیعه هاست بروم. درای این مسجد قبر شاه صفی و شاه عباس دوم قرار گرفته است؛ ولی گویا مقبره اصلی مورد احترام، متعلق به فاطمه بنت امام حسین فرزند امام علی و فاطمه زهرا(س) دختر محمد(ص) می باشد. در بالای در بزرگ، گویا کتیبه ای به خط طلا در ثنای شاه عباس دوم نوشته شده است. میدان درازی که در هر دو سوی آن دکان های کوچک بنا گردیده و کاروان سراهایی که در سوی دیگر رودخانه ساخته شده، منظره را تکمیل کرده است. سپس به حیاط وسیعی وارد می شویم که از دو طرف با دیوارهای کوتاهی محصور گردیده که در دست راست آن اتاق کوچکی جهت اطعام مساکین بنا شده است. چند حجره دیگر نیز آن جا دیده می شود که گفته اند اشخاص قرض داری که نتوانند از عهده پرداخت دین خود برآیند در آنجا متحصن می شوند و در طول مدت تحصن به هزینه اوقاف امرار معاش می کنند و طلب کاران نیز راه و اختیاری برای مطالبه طلب خود ندارند»(کارری،68:1383).
دلا واله در وصف قم چنین نوشته است:«قم از شهرهای متوسط ایران است. جلوی شهر، رودخانه ی کوچکی جاری است که در اثر باران و آب کوه های اطراف بعضی اوقات خیلی بزرگ و پر آب می شود. در نزدیکی پل سنگی این رودخانه،مقبره ای واقع شده که می گویند خواهر امام رضا یکی از بازماندگان پیغمبر اسلام، در آنجا دفن است و این خواهر نیز از طرف مردم مقدس شمرده می شود و مدفن او زیارتگاه عمومی است(دلاواله،435:1348).
ایون گروس، فرستاده ی فرانسه در دربار شاه سلطان حسین صفوی، نوشته است:«شهر قم در کنار رود اناروار و در مجاورت کوهستان قهرود واقع است. این شهر در سال 203م بنا شده و جسد فاطمه معصومه در خاک آن مدفون است. این مقبره زیارتگاه عموم شیعیان، یعنی پیروان حضرت علی،همسر حضرت فاطمه است. جلو خوان این بارگاه را چند ستون ظریف، استوار نگه می دارد. مناره های اطراف آن فوق العاده تماشایی است.این گنبد و بارگاه، علاوه بر جنبه تقدس،از دور راهنمای خوبی برای مسافران است و هر کس از فاصله ی بیست فرسنگی می تواند آن را ببیند»(ایون گروس،196:1372).
در بین همراهان تاورنیه سیاحت گری به نام آندره دولیه دلند فرانسوی بود که توصیف مختصری از شرح سفرش به قم نگاشته است. او نیز اشتباه اکثر سیاحان را در مورد حضرت معصومه مرتکب شده است و او را زوجه مرتضی علی،پیشوای بزرگ نامی کشور، معرفی کرده است و نگاشته است مقبره او در شهر قم واقع است(دولیه دلند،بی تا:27).
با وجود اشارات متعدد به وجود قبر فاطمه معصومه در قم، بیشترین اطلاعات ذکر شده در این سفرنامه ها نادرست است، چنان که فیگوئروا درباره شخصیت آن بانو به خطا رفته است و به نقل از قاضی شهر قم می گوید:«این بانو که نامش لیلا است، نواده دختری محمد، یعنی فرزند علی و فاطمه دختر پیامبر بزرگ مسلمانان، است که پس از شهادت برادرانش حسن و حسین معصومانه از بغداد گریخته و به این شهر آمده است...»همچنین او اظهار می دارد که فاطمه معصومه پس از ورود به قم، کاروان سرایی مجلّل و مریض خانه ای بزرگ برای اسکان و مداوای غربا و بیماران بنا کرد(فیگوئرا،250:1363).
مقبره شیخ صفی
مفصل ترین شرح درباره بقعه ی شیخ صفی از آن اولئاریوس است، وی در توصیف این بقعه می نویسد:«اردبیل مدفن شیخ صفی بنیانگذارمذهب صفویه و جد سلاطین این سلسله است، بقعه عده ای از سلاطین صفوی هم در اطراف آرامگاه شیخ صفی واقع است و آرامگاه او از طرف پادشاهان صفوی به صورت یک دربار درآمده است و دارای تشریفات و رسوم خاصی است.این شهر دارای میدان بزرگ و گردشگاه و محل خرید است. در مدخل این میدان، سمت راست، در کنار مزار شیخ صفی، امامزاده ای واقع است. اگر کسی مرتکب گناهی شده و مورد تعقیب واقع گردد و در این امامزاده متحصن شود، کسی نمی تواند متعرض او شود و از اینجا هم اگر خود را به مزار شیخ صفی برساند برای همیشه از مجازات معاف می ماند.
در مدخل ورودی حیاط، جلوی مزار، دروازه بزرگی قرار داشت که بالای آن یک زنجیر نقره ای بزرگ آویخته بودند،این زنجیر سنگین وزن و گران قیمت را خان مراغه تقدیم مزار کرده بود. حیاط وسیع و بزرگ، با سنگ های چهارگوش فرش شده بود، در دو طرف آن طاق نماهایی وجود داشت که در زیر آن، عده ای خرده فروش، اشیاء خود را برای فروش عرضه می کردند.از این جا به بعد کسی حق ندارد با اسلحه وارد مزار شود و اگر احیاناً یک ایرانی با اسلحه ای کوچک چون یک چاقو وارد آن جا شود مجازات مرگ خواهد داشت»(اولئاریوس،1369: 496-484)
اولئاریوس از قاریانی یاد می کند که پیوسته در مزار شیخ صفی حضور دارند و به تلاوت دسته جمعی قرآن مشغول هستند. وی ضریح و شبکه اطراف قبر شیخ صفی را از طلا و سنگ قبر را از یک نوع مرمر بسیار عالی می داند. او در ادامه بیان می-کند که در ضریح بسته است و کسی نمی تواند به سنگ قبر نزدیک شود، حتی پادشاه اجازه ورود به داخل ضریح را ندارد.
این سیاح، رواق دیگری را که شاه اسماعیل صفوی و چند نفر دیگر از خانواده ی صفویه در آن به خاک سپرده شده بودند فاقد تزئینات خاص و چشمگیر می داند. همچنین از کتابخانه ای در رواقی به نام جنت سرا یاد می کند که بیشتر کتاب های آن به زبان عربی و بقیه فارسی و ترکی و همگی خطی و روی چرم و یا کاغذ نوشته شده بودند و می افزاید. یازده تن از خاندان صفوی در این مکان دفن شده اند. مزار شیخ صفی در اثر موقوفات زیادی که دارد و هدایایی که مرتباً به آن تقدیم می شود دارای وضع مالی خوبی است(رک. همان: 500-497). کاتف از بازرگانان روسی است که در سده شانزدهم میلادی به ایران سفر کرد و سفرنامه ای کم حجم مربوط به دوران صفویه از خود بر جای گذاشته است. کاتف درباره بقعه شیخ صفی نوشته است:«کشندگان و راهزنان و بدهکاران و یا آنان که از مهلکه ای می جستند و همچنین بردگان فراری چون به اینجا روی آورند و بر زنجیرها بوسه زنند و در بقعه بپناهند از کسی هراسی ندارند و حتی شاه هم آن ها را مجازات نمی کند. آن ها به حساب هزینه های آرامگاه مانند صومعه های روسی غذا می خورند»(کاتف،49:1356).
دلا واله در توصیف اردبیل می نویسد:«در اردبیل شراب به عمل نمی آید چون مقبره شاه صفی که بعد از مکه و مقابر علی و حسین(ع) برای ایرانیان مقدس ترین محل محسوب می شود، در آن جا واقع شده، باید حرمت آن را نگه داشت. به جز مقبره شاه صفی، چیز قابل توجه دیگری در اردبیل وجود ندارد و در این مقبره، تمام شاهان و افراد مهم خانواده صفویه به خاک سپرده شدند.
کمی دورتر از میدان بزرگ در کوچه تنگ و بدون نهری، اولین و بزرگترین درب مقبره واقع شده است. بعد از درب بزرگ، صحنی واقع شده که در دو طرف آن حجره های متعددی پر از خوراک و پوشاک و وسایل مختلف دیگر قرار گرفته است. کسانی که بست نشسته اند احتیاجات خود را از این دکان ها تامین میکنند و زائرین متعددی که از اکناف و مملکت برای زیارت مقبره می آیند مشتری آن ها هستند»(دلاواله،370:1348-367).
«داخل حرم با کاشی های سبزی که می گویند داخل آن ها نقره کاری است تزئین شده و جسد شیخ صفی را در آن جا زیر قبر برجسته ای که روی آن با پارچه های گران قیمت پوشیده شده به خاک سپرده اند و دورتا دور آن را حصاری کشیده اند تا از سایر قسمت های مقبره متمایز باشد. کمی پایین تر اجساد پادشاهان صفوی در قبرهایی پوشیده از پارچه های حریر زربفت گرانبها به خاک سپرده اند. همواره جمعیت بسیاری در این مقبره مشغول راز و نیاز و دعا هستند»(همان:372-370).
زیارتگاه ها
شیعیان معمولاً به زیارت می روند. محرک زیارت، اعتقاد شیعی آن ها به توسل به ائمه اطهار است و سومین زیارت به صراحت از طرف دین مقرر گردیده است.زیارت مکه
مهمترین زیارت رفتن به مکه است. عید قربان یادآور قربانی حضرت ایراهیم است که طبق روایات اسلامی به جای پسرش، اسماعیل شتری را قربانی کرد. حضرت محمد بر پیروان خود مقرر کرد که یک بار در زندگی خود به زیارت مکه بروند؛ هیچ کسی را از انجام دادن این وظیفه مستثنی نکرده اند مگر آنکه فقر مانع پرداختن مخارج سفر او گردد.هر کس که از زیارت مکه برگردد به لقب حاجی ملقب می گردد. این زائران مکه در صورتی که تمکن داشته باشند از آن پس عمامه ای سفید می بندند و جامعه ای به همان رنگ به نشانه ی تقوا و پاکدامنی می پوشند. زائرین باید در روز دهم ذی الحجه در مکه باشند هر کس حتی یک روز هم دیرتر برسد از سفر خود حاصلی نبرده و ناگزیر است که سال بعد به رنج و مخارج اجتناب ناپذیر آن تن در دهد(کمپفر،176:1363).
این تصور نیز در اینجا هست که می توان شخص دیگری را به نیابت از طرف خود به مراسم قربانی مکه فرستاد. در این مراسم دستجات مردم به شکوه تمام به حرکت می آیند و سرانجام با قربانی شتر، تشریفات به پایان می رسد. و هر گاه کسی قبل از اینکه به زیارت مکه برود، چشم از جهان بپوشد قاضی از ماترک او مبلغ معینی را کنار می گذارد و از آن محل کسی را به عنوان نایب وی به مکه می فرستد تا تلافی اعمال متوفی را در زندگی جبران کرده باشد.
در حین سفر حج، ایرانیان اغلب خود را شافعی قلمداد می کنند؛ زیرا به این طریق با آسایش خاطر و امنیت بیشتر مسافرت می کنند.هرگاه این ها خود را مطابق حق و واقع شیعه معرفی می کردند؛ همواره زندگیشان از طرف ترک ها در معرض خطر واقع می شد.
هنگامی که زائر در مکه قربانی کرد و به آیین دین عمل نمود طبق رسمی که نزد ترک ها و ایرانیان معمول است به مدینه هم می رود تا قبر پیغمبر را زیارت کند. این سفر با شتر، یازده روز طول می کشد؛ ولی به هر حال هر کس مختار است به این سفر برود یا بلافاصله به مملکت خود باز گردد زیرا لقب احترام آمیز« حاجی» بدون زیارت قبر پیغمبر هم به اشخاص داده می-شود(همان:177).
زیارت کربلا
کمپفر با سفرهای زیارتی ایران به عراق نیز می پردازد؛ اما در این خصوص دچار اشتباه شده و گمان کرده است که قبر علی(ع)در کربلا بوده است؛«شیعیان به کربلا واقع در عراق می روند تا قبر مرتضی علی؛ یعنی امام اول را که این قدر مورد اعجاب و ستایش آن هاست زیارت کنند. خطر این زیارت بیش از وقتی است که می گیرد؛ زیرا کربلا چندان از مملکت ایران فاصله ندارد ولی در عوض در قلمرو ترک ها واقع است و همین ترک ها هستند که با طرفداران علی، دشمنی صلبی و بطنی دارند. زائران قطعاتی تربت علی را با خود می آورند و در نماز از آن استفاده می کنند. در حین نماز باید زمین را بوسه زد و از آن جا که خاک همیشه آلوده و ناپاک است مگر آنکه استخوان پاکان را در خود مدفون کرده باشد به همین دلیل ایرانی ها تربت علی را برای مهر نماز برگزیده اند»(همان:188).زیارت امام هشتم
زیارت امام رضا رایج ترین زیارت در ایران است زیرا قبر امام رضا در مشهد واقع در خراسان است. اسم این امام دائم ورد زبان بیماران است و آن ها گمان دارند با توسل به او شفا خواهند یافت. از آن هنگام که شاه عباس اول، مدفن امام رضا را از چنگ ازبکان تاتار خارج کرد این مزار در اثر وقوع معجزات مکرر حیرت انگیز سخت مشهور شده است. تعداد کثیری از زائران مشهد طالب شفا یافتن هستند و تعداد دیگری می خواهند مراتب ستایش و دوستی خود رابه امام ابراز دارند.اغلب چهار یا پنج معجزه فقط در یک ماه اتفاق می افتد گویا اولین کسی که معجزه را رایج کرد شاه عباس کبیر بود وی برای اینکه پول رعایای خود را که تا به حال در کربلا خرج می شد در مملکت نگاه دارد کوشید تا بر شهرت مزار امام رضا که در مملکت خود قرار دارد بیفزاید. و این امر نیز با زود باوری رعایا سخت آسان بود. بزرگان و رجال مملکت نیز وصیت می کنند که پس از مرگ کالبد آن ها را در جوار قبر امام رضا دفن کنند(همان:178).
نتیجه
به نظر می رسد در میان تعداد قابل ملاحظه سفرنامه هایی که در طول تاریخ ایران نوشته شده است، آثار عهد صفوی در انتقال مفاهیم مذهبی نقش بیشتری داشته و مطالب قابل توجه تری را انتقال داده است؛ولی این سفرنامه ها در جزئیات خطاهای بسیار داشته اند.موضوع زیارت و توجه شیعیان به آن، در بیشتر سفرنامه ها بیان شده و به همین مناسبت، از مشاهد مشّرفه و قبور امامان و امامزادگان یاد شده است. گاه مشاهدات عینی سیاحان از این مکان ها که مشتمل بر تشریح ساختمان و معماری آرامگاه و تزئینات و جزئیات آن می باشد ذکر شده است.همچنین برگزاری مراسم روز عاشورا و سوگواری برای امام حسین(ع) و شهدای کربلا از موضوعات پررنگ در سفرنامه ها است که اظهار نظرهای مختلفی را نیز به همرا داشته است.
بی شک انتقال این اطلاعات، در کیفیت شناخت و آگاهی اروپاییان و نویسندگان بعدی آن ها تاثیر داشته و از این رو توجه به نقاط ضعف و قوت این آثار، مهم است. اگر چه ذکر مشاهدات عینی سفرنامه نویسان از نقاط قوت کار آن ها می تواند باشد ولی گاه برداشت های غیر واقع آن ها ذهن خواننده را از واقعیت منحرف می سازد،همچنین تکیه بر منابع شفاهی غیر معتبر و تعمیم قضایا، از اشکالات دیگر سفرنامه نویسان شمرده می شود.
پی نوشت ها :
1 .پژوهشگر تاریخ اسلام
2. پژوهشگر تاریخ اسلام
-اولئاریوس،آدام.(1369).سفرنامه ی آدام اولئاریوس(اصفهان خونین شاه صفی)،ترجمه ی حسین کردبچه، بی جا:شرکت کتاب برای همه.
-تاورنیه،ژان باتیست.(1336). سفرنامه ی تاورنیه،ترجمه ی ابوتراب نوری نظم الدوله،اصفهان،کتاب فروشی تایید اصفهان.
-دانش پژو،منوچهر.(1385). بررسی سفرنامه های دوره ی صفوی،اصفهان:فرهنگستان هنر.
-دلاواله،پیترو(1348). سفرنامه ی پیترو دلاواله(قسمت مربوط به ایران)،ترجمه و شرح شعاع الدین شفا،تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
-دولیه دولند،آندره(بی تا). زیبایی های ایران،ترجمه ی محسن صبا،تهران،انجمن دوستداران کتاب.
-سانسون.(1346). سفرنامه ی سانسون(وضع کشور شاهنشاهی ایران در زمان شاه سلیمان صفوی)،ترجمه ی تقی تفضلی،تهران،بی نا.
-سعدی(1384). بوستان، با حواشی منوچهر دانش پژوه،تهران:هیرمند.
-____(1383)،گلستان، با حواشی منوچهر دانش پژوه،تهران،هیرمند.
-.شاردن،ژان.(1372). سفرنامه شاردن،ترجمه ی اقبال یغمایی،تهران:توس.
-صدرحاج سید جواد،احمد.(1380).دایرة المعارف تشیع،تهران:نشر شهید سعید محبی،
-فیگوئرا،دن گارسیا دسیلوا،(1363)،سفرنامه دن گارسیا سفیر اسپانیایی در دربار شاه عباس اول،ترجمه ی غلامرضا سمیعی،تهران:نشر نو.
-کاتف،فدت آفاناس.(1356). سفرنامه کاتف،ترجمه محمدصادق همایون فرد،بی جا:کتابخانه ی ملی ایران.
-کارری،جووانی فرانچسکو جملی.(1383).سفرنامه کارری،ترجمه عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ،تهران:نشرعلمی و فرهنگی.
-کروسینسکسی.(1363).سفرنامه ی کروسینسکی،یاداشت های کشیش لهستان عصر صفوی،
-کمپفر،انگلبرت.(1363).سفرنامه کمپفر،ترجمه ی کیکاووس جهانداری،تهران،خوارزمی.
-گرس،ایون.(1372).سفیر زیبا(سرگذشت و سفرنامه فرستاده فرانسه دردبار شاه سلیمان صفوی)،تهران:انتشارات تهران.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}