قانون بهره ی مالکانه
ریکاردو می گوید: «معین کردن قوانینی که حاکم بر توزیع ثروت است، مهم ترین مسأله دانش اقتصاد است». تردیدی نیست که در آن زمان تقسیم سه گانه ی درآمدها به قرینه ی تقسیم سه گانه ی عوامل تولید ثروت، یعنی بهره ی مالکانه
نویسنده: شارل ژید
مترجم: کریم سنجابی
مترجم: کریم سنجابی
ریکاردو می گوید: «معین کردن قوانینی که حاکم بر توزیع ثروت است، مهم ترین مسأله دانش اقتصاد است». تردیدی نیست که در آن زمان تقسیم سه گانه ی درآمدها به قرینه ی تقسیم سه گانه ی عوامل تولید ثروت، یعنی بهره ی مالکانه برای زمین، سود برای سرمایه و مزد برای کار شناخته شده بود، ولی ریکاردو می خواهد معلوم کند که این تقسیم به چه نحو صورت می گیرد و سهم هر یک از عوامل بر طبق چه قانونی معین می شود. اگرچه او صرفاً در جستجوی قوانین طبیعی است و نظری به اصول عدالت ندارد، مع الوصف به آسانی می توان پیش بینی کرد که از همین راه بزودی باب مشاجرات گشوده و عصر سوسیالیسم آغاز می گردد؛ زیرا اولاً در تقسیم ثروت ها اثر قوانین طبیعی اقتصادی کمتر نمایان است تا قوانین موضوعه و بنیادهای انسانی، و ثانیاً منافع عوامل مختلف که در مرحله تولید متفق و همکارند در مرحله ی تقسیم تعارض و تضاد پیدا می کنند.
اکنون ببینیم بر طبق نظریه ی ریکاردو قانون بهره ی مالکانه و قانون مزد و قاون سود چیست.
قبلاً به قانون بهره مالکانه ی او می پردازیم، زیرا به نظر او این قانون در تعیین سهم سایر عوامل نیز مؤثر است.
ممکن است تصور شود که لازم بود قبلاً نظریه ی ارزش ریکادرو را مورد مطالعه قرار می دادیم. بخصوص که نظریه ی «ارزش برابر با کار» (1) او مقام بزرگی در تاریخ عقاید اقتصادی پیدا کرده و راه را برای پیدایش نظریه ی «ارزش اضافی» مارکس که شالوده ی همه ی سوسیالیسم معاصر است آماده ساخته است. با وصف این ما ترجیح می دهیم از نظریه ی ارزش ریکاردو به طور ضمنی و در مورد ارتباط آن با قوانین توزیع ثروت صحبت بداریم، تصور می کنیم در اتخاذ این رویه از طرف خود ریکاردو نیز مجاز شده باشیم، زیرا او می گوید «سرانجام مسأله ی بزرگ بهره ی مالکانه و مزد و سود باید به این ترتیب روش شود که در تقسیم کلی محصول سهم هر یک از عوامل، یعنی مالکان و سرمایه داران و کارگران به چه نسبت معین می شود و این نسبت ها به طور ضروری مربوط به نظریه ی ارزش نیست». (2)
بعلاوه ریکاردو به هیچوجه به این صورت عمل نکرده است که نخست نظریه ای راجع به ارزش ترتیب بدهد و سپس از آن برای قوانین توزیع ثروت نتیجه گیری بکند. برعکس پس از آن که قوانین توزیع ثروت را کشف می کند و یا تصور می کند که کشف کرده است، می کوشد تا آن ها را در یک نظریه ی جامع و کلی مربوط به ارزش ترکیب نماید. اندیشه ای که تمام عمر در خاطر او خلجان داشته؛ یعنی این اندیشه که زمین همواره محتاج به کارمتزا یداست، این فکر را به او تلقین کرده است که کار «اساس» و یا «علت» و یا «مقیاس» ارزش است (پیوسته در این سه اصطلاح که به هیچوجه مترادف نیستند مردد است). بعلاوه باید قبول کنیم که نظریه ی ارزش در عقاید ریکاردو همپایه ی مقام علمی ارجمند او نیست. در برابر این مسأله ی غامض و وحشتناک، این متفکر بزرگ نیز مانند اسلاف خود کامیاب نگردید و در موارد مکرر اعلام کرد و با صراحتی که موجب افتخار او است، اندک زمانی قبل از مرگش اقرار نمود که در همه ی کوشش خویش برای کشف و تشریح ارزش با شکست مواجه شده است. (3)
پی نوشت ها :
1. Valeur - travail
2. نامه به ماک کولو مورخ 10 ژوئیه 1823 نقل شده از طرف هکتوردنی (H.Denis)، جلد دوم، صفحه ی 171.
3. در نامه اش به ماک کولو مورخ 18 دسامبر 1819 می گوید: «من از توضیحی که درباره ی اصول ارزش داده ام راضی نیستم. آرزومندم که قلمی مجرب تر این کار را بر عهده بگیرد» و در نامه ی دیگر به مالتوس مورخ 15 اوت 1820 که شاید یکی از آخرین نامه های او است، در ضمن صحبت از نظریه ی خود و شاگردش ماک کولو راجع به ارزش با نهایت حزن و فروتنی می نویسد: «ما هر دو با شکست مواجه شدیم». مراجعه کنید به هاله وی Halevy در کتاب «قاطعیت فلسفی» و هم چنین به هکتوردنی در کتاب فوق الذکر.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}