نویسنده: شارل ریست
مترجم: کریم سنجابی



 

افکار و عقاید سن سیمونیان مخلوط عجیبی از خیالبافی و حقیقت‌جوئی است. سوسیالیسم آنها که ابداً متوجه‌ی عامه‌ی مردم نیست، و مخاطبش طبقه‌ی روشنفکر جامعه است از معرفت زندگانی کارگری الهام نگرفته، بلکه ناشی از ملاحظه و ادراک درونی بسیار صحیح آنها نسبت به جریان‌های بزرگ اقتصادی عصر آنها است.
پس از تفرقه‌ی مکتب، دیده شد که زعمای سن سیمونی سهم مؤثری در اداره‌ی اقتصاد فرانسه پیدا کرده و در جریان مهم‌ترین امور مالی و تجارتی و صنعتی زمان وارد شده‌اند. برداران فریه در 1863 بانک اعتبارت منقول (1) را که نمونه‌ی کاملی از شرکت‌های بزرگ بازرگانی و مالی معاصر بود تأسیس کردند. آنفانتن عامل مهم شرکت خط آهن معروف پ. ال. ام (پاریس، لیون، مارسیل) گردید و نیز اولین شرکت ترعه‌ی سوئز را به وجود آورد. میشل شوالیه در مدرسه‌‌ی عالی کلژدوفرانس (2) از ابتکارات اقتصادی دولت و مباشرت او در اجرای کارهای بزرگ ساختمانی و عام‌المنفعه پشتیبانی می‌کرد و قرارداد بازرگانی 1860 با انگلستان را ترتیب داد که مبدأ دوران آزادی تجارت خارجی در فرانسه گردید. به همین ترتیب ممکن است بسیاری دیگر از سن سیمونیان را نام ببریم که در تاریخ اقتصادی قرن 19 عامل مؤثر بوده‌اند. (3)
آنها به خصوص مقام درجه‌ی اول بانک‌های بزرگ و مؤسسات تمرکز یافته‌ی صنعتی را در اقتصاد جدید پیش‌بینی کردند. در واقع بانک‌های بزرگ، مرجع سپرده‌های پولی مردم، عملاً و بدون دست زدن به حق مالکیت، خزانه‌دار سرمایه‌های عظیم شده و به وسیله‌ی آنها سرمایه به هزاران مجرای تجارتی وارد می‌گردد. امروزه حتی برخی از نویسندگان که به هیچوجه سوسیالیست نیستند، بانک‌ها را سرزنش می‌کنند (مخصوصاً در فرانسه) که در اجرای این وظیفه‌ی بسیار مهم، یعنی تنظیم اعتبارات صنعتی و تشویق و ترویج صنایع که سن سیمونیان برای آنها پیش‌بینی کرده و طبیعت امور بر عهده‌ی آنها گذاشته است، چنان که باید و شاید جسارت نشان نمی‌دهند. (4) مشاهده‌ی نقش بسیار مؤثر بانک‌ها و مؤسسات مالی بین‌المللی، در دوران رجعت (رستوراسیون) برای اعطای وام به دولت‌های اروپائی که پس از بیست سال جنگ ناگزیر به استقراض شده بودند و همچنین روابط شخصی و خانوادگی آنها با بانکداران سبب گردید که سن سیمونیان مقام و اهمیت اعتبار را در اقتصاد جدید به خوبی دریابند.
درست‌تر از اینها، ادارک آنها از لزوم اداره‌ی متمرکزتری در امور اقتصادی بود که بتواند تولید ثروت را بهتر از آنچه رقابت بی‌بند و بار انجام می‌دهد با حوایج مصرف منطبق سازد. تنها دولت عهده‌دار این وظیفه نخواهد بود. چنانکه می‌بینیم امروزه در پیش چشم ما توافق‌ها و سازش‌ها بین کارخانه‌داران صورت می‌گیرد و فروشگاه‌های بزرگ و اتحادیه‌های تولیدکنندگان تشکیل می‌گردد، که هدف آن‌ها همیشه یکی است، یعنی اجتناب از مضار و معایب رقابت به وسیله‌ی پیش‌بینی و احتیاط و تمرکز عاقلانه‌ی امور. این ترتیب نیز تا حدی اجرای عملی یکی دیگر از نظریه‌های سن سیمونیان است.
اگر بدین ترتیب تأثیر و نفوذ شخصی آن‌ها در تاریخ اقتصاد قابل توجه بوده، باید اذعان کرد که در اندیشه‌های آنان نیز جرثومه تقریباً همه‌ی افکار و عقاید انتقادی و یا سازنده، درست و یا نادرست، که مشخص سوسیالیسم قرن 19 است دیده می‌شود. به قول لرمینه (5) فیلسوف که زمانی یکی از آنان بوده، عقاید سن سیمونیان مقدمه و یا فهرست کتاب سوسیالیسم مقدمه و یا فهرست کتاب سوسیالیسم است.
نخست جالت توجه است که در گفته‌های آنها به بسیاری از عبارات و شعارها برمی‌خوریم که در آثار و ادبیات اجتماعیون جزء امثال سایره می‌شوند. عبارت «استثمار انسان به وسیله‌ی انسان» تا 1848 مقبولیت عام داشت. کلمات «مبارزه‌ی طبقاتی» که پس از مارکس جانشین آن می‌شود در واقع مفهومی جز آن ندارد. آنها قبل از لوی بلان از «سازمان کار» سخن می‌رانند و قبل از مارکس اصطلاح «ابزار کار» را برای سرمایه‌های منقول و غیر منقول به کار می‌برند. سن سیمونیان حتی استفاده از نظریه‌ی بهره‌ی مالکانه‌ی زمین را که بعدها مورد توجه سوسیالیست‌ها می‌شود، پیش‌بینی کرده و قبل از هانری جرج از اینکه «باید روزی وضع زمینداری با نظریه‌های مالتوس ریکاردو تطبیق یافته» و «اضافه درآمد زمین‌های مرغوب نسبت به زمین‌های نامرغوب به مصالح جامعه اختصاص داده شود» صحبت می‌کنند. (6) به اضافه در آثار آنها طرح‌ها و پیشنهادهای دیگر دیده می‌شود که ابداً جنبه‌ی سوسیالیستی ندارد: مثلاً فکر شرکت دادن کارگران در منافع کارخانه‌ها، تا آنجا که ما اطلاع داریم، برای نخستین بار در یکی از مقالات روزنامه‌ی «تولیدکننده» تشریح شده است. (7)
هر چه بیشتر «شرح عقاید سن سیمون» را مطالعه می‌کنیم، بیشتر از پیشدستی‌ها و پیشگویی‌های واقعاً در خور توجه او و از فراموشی ناروایی که به آن افتاده است متعجب می‌شویم. انگلس دوست مارکس درباره‌ی سن سیمون گفته است: «نبوغ هوش او آنچنان است که جرثومه‌ی تقریباً جمیع عقاید مخصوصاً غیر اقتصادی اجتماعیون بعدی در نزد او جمع است». (8) منظور از عقاید «مخصوصاً اقتصادی» که به عقیده‌ی انگلس سن سیمون فاقد آن بوده، همان نظریه‌ی مارکسیستی «اضافه ارزش» است، که به نظر ما این برای او نه تنها عیب و نقصی نیست، بلکه جهت مزیتی است که سوسیالیسم را بر اساس نظریه‌ی نادرست و آمیخته به اشتباه ارزش بنا نکرده و بر زمینه‌ی حقیقی و اساساً اجتماعی آن قرار داده است.
امتیاز سن سیمونیان تنها به گفته‌ها و شعارهای تازه‌ی آنها نیست. در نزد آنان از هم اکنون می‌توان تمام تعارضات بزرگ جهات نظر را که در جریان قرن 19 اجتماعیون و اقتصادیون را در برابر یکدیگر قرار می‌دهد، کشف کرد؛ تعارضاتی آنچنان عمیق که غالباً مانع از تفاهم متقابل آنها است، چنان گوئی با دو زبان مختلف صحبت می‌کنند: سعی کنیم این جهات نظر متعارض را روشن سازیم، شاید برای خواننده در این بازار تو در توی عقاید و آراء، در زمانی که انشعاب بین دو جریان بزرگ فکری صورت می‌گیرد، راهنمایی باشد.
الف- ادام اسمیت و ریکاردو و ژان باتیست سی قلمرو و دانش اقتصاد را به طور صریح و دقیق از قلمرو و سازمان اجتماعی جدا کرده‌اند. مالکیت چنان که قبلاً گفتیم، در نظر آنها امری اجتماعی است که بدون بحث و اعتراض می‌پذیرند. (9) وجوه توزیع آن و انتقال آن، علل آن و نتایجی که از آن ناشی می‌شود از زمینه‌ی بحث آنها خارج است. منظور آنان از توزیع و تقسیم ثروت‌ها تنها تقسیم درآمد سالانه بین عوامل تولید ثروت صرفنظر از جهات شخصی و انسانی است. آنها می‌خواهند بدانند که نرخ ربح و نرخ اجازه‌ی زمین و نرخ مزد به چه ترتیب برقرار می‌شود. نظریه‌ی توزیع ثروت آنان چیزی جز نظریه‌ی قیمت خدمات نیست و توجهی به اشخاص و افراد آن ندارد. محصول اجتماعی بر طبق نظر آنها، بنابر قوانین لازمی بین سه عامل زمین و سرمایه و کار تقسیم می‌گردد. آنها گاهی به جهت سهولت بیان (وقتی که از مالکان و سرمایه‌داران و کارگران صحبت می‌کنند) به این عوامل شخصیت می‌دهند، ولی در واقع اساس فکر آنان همان غیر شخصی بودن عوامل تولید است.
ولی از لحاظ سن سیمونیان و همچنین سوسیالیست‌ها، مسأله‌ی توزیع ثروت در درجه‌ی اول عبارت از تشخیص این نکته است که بین افراد انسانی به چه ترتیب مالکیت تقسیم شده است؟ چرا بعضی از افراد مالک هستند و دیگران نیستند؟ چرا وسایل کار و تولید ثروت یعنی زمین و سرمایه در اختیار عده‌ی معدودی است؟ چرا درآمدهای اشخاص که از توزیع و تقسیم محصول عاید می‌شود تا این حد نامساوی است؟ اجتماعیون بجای ملاحظه‌ی عواملی کلی و مجرد، عوامل انسانی تولید ثروت، یعنی افراد زنده‌ای را که کار می‌کنند و منتفع می‌شوند، و یا بهتر بگوییم، طبقات اجتماعی و روابطی را که حقوق موضوعه‌ی جامعه در بین آنها مقرر داشته است در نظر می‌گیرند. این دو نحوه‌ی دریافت مختلف از ترتیب توزیع ثروت، یکی صرفاً اقتصادی و دیگری اساساً اجتماعی، با مسائل به کلی مختلف از آنها ناشی می‌شود، در تمام مدت قرن نوزدهم دوش به دوش در کنار یکدیگر باقی می‌مانند، بدون آنکه غالباً توجهی به تشخیص و افتراق آنها بشود.
ب- یکی دیگر از جهات اساسی اختلاف نظر مربوط به نحوه‌ی دریافت اقتصادیون و اجتماعیون از تعارض بین مصالح عمومی و منافع خصوصی است.
علماء اقتصاد کلاسیک نفع مصرف‌کنندگان را نفع عموم و در مقابل آن نفع تولیدکنندگان را نفع خصوصی می‌دانند، ولی سن سیمونیان و پس از آنها همه‌ی سوسیالیست‌ها، تعارض بین کارکنان و بیکاره‌ها و یا چنانکه بعداً با نظر تنگی خاص و با عبارتی ایرادپذیر می‌ گویند، تعارض بین کارگران و سرمایه‌داران را مورد توجه قرار می‌دهند. نفع عمومی به نظر آنان عبارتست از نفع کارکنان و نفع شخصی همان نفع بیکارگان است که به خرج و زیان کارکنان زندگانی می‌نمایند. آنفانتن می‌گوید: «ما تا کنون چندین بار عیب تقسیم‌بندی اقتصادیون معاصر را توضیح داده‌ایم. عناوین تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان روابط موجود بین افراد جامعه را چنانکه باید و شاید روشن نمی‌سازد، زیرا صفت واقعاً مشخص جدایی آنها کار (10) و بیکارگی است.(11)» نتیجه‌ی چنین اختلاف در جهت نظر، اختلاف عقیده درباره‌ی سازمان اجتماعی است. به عقیده‌ی اقتصادیون سازمان اجتماع باید با توجه به مصالح مصرف‌کنندگان ترتیب داده شود و نفع عموم وقتی تأمین می‌گردد که مصرف‌کننده راضی باشد. ولی به نظر اجتماعیون سازمان اجتماعی باید منطبق بر منافع کارکنان باشد و مصالح عمومی وقتی تأمین می‌شود که آنان بتوانند سهم واقعی و حقیقی خود را از محصول اجتماعی که به حد اعلالی ممکن ترقی یافته باشد دریافت کنند. (12)
ج- بالاخره، آخرین اختلاف در جهت نظر که اهمیت آن کمتر از دیگران نیست اینست که اقتصادشناسان کلاسیک می‌کوشند تا همه‌ی بی‌سامانی‌های ظاهری اعمال انفرادی انسان را به قوانین علمی ثابت برگردانند، و چون در این روش به نتیجه می‌رسند، چنان هماهنگی منافع و توزان امور را عمیق می‌یابند که از هر نوع اصلاح و دست زدن به آن دریغ می‌ورزند. برای آنها همین بس که ثابت کرده‌اند: نیروها و کشش‌های اجتماعی خودکار مانند رقابت، خودخواهی شخصی را محدود می‌کند و به مرور زمان آن را به وسیله‌ی پیروزی مصالح اجتماعی قرار می‌دهد. آنها دیگر در این باره نمی‌اندیشند که آیا نمی‌توان از خشونت عمل این نیروها کاست و آیا نمی‌شود چرخ‌های دستگاه پنهان و خودکاری را که کشف کرده‌اند روغن‌کاری نمود تا با نرمش بیشتری عمل کند.
برخلاف آنها سن سیمونیان، که در این موضوع سیسموندی را هم باید بر آنان افزود، از کندی جریان، از ناشی‌گری و همچنین از خشونت عمل و بی‌رحمی نیروهای اجتماعی خودکار متأثر می‌شوند و بنابراین می‌خواهد به جای آنها از طرف جامعه واکنشی ارادی و سنجیده و مستدل نشان داده شود. آنها در برابر خودسازی نظام اقتصادی و التیام خودکار منافع، التیام قراردادی و یا به گفته‌ی آقای الی هاله وی التیام ساختگی خود را عرضه می‌کنند و با عشق و حرارت در پی اجرای آن هستند. از همین‌جاست کوشش‌های بی‌شمار برای کشف دستگاه نوینی که بتواند جانشین دستگاه خودکار بشود و از همین جاست طرح‌ها و پیشنهادهای غالباً کودکانه برای ترتیب هماهنگ کردن و متعاون ساختن نیروهای اقتصادی. این مساعی ناگزیر محکوم به شکست، بهترین حربه‌ها را به دشمنان سوسیالیسم می‌دهد تا با آن مبارزه کنند. مع‌الوصف همه‌ی این مساعی و ابتکارات بی‌نتیجه نمی‌ماند و حتی برخی از آنان در تحولات اجتماعی آینده بسیار مؤثر خواهد شد.
این تعارضات میان دانش اقتصاد از طرفی و سوسیالیسم از طرف دیگر، برای نخستین‌بار به شدیدترین وجه در عقاید سن سیمونیان ظاهر گردید. درست است که مکتب آنان در ریشخند زمان محو شد و شگفت‌کاری‌های آنفانتن تبلیغ آنها را در زمانی که مکتب فووریه توسعه می‌یافت قطع کرد. با وجود این در تاریخ علم آنچه مهم است سبقت عقاید و افکار است، و از این جهت به نظر ما، بدون تردید مکتب سن سیمونی نخستین و فصیح‌ترین و نافذترین بیان عقاید و افکار و احساساتی است که سوسیالیسم قرن نوزدهم را تشکیل می‌دهد. (13)
و از همین جا، سر نفوذ و تأثیر کلام آنها در بعضی از نیرومندترین هوشمندان آن زمان کشف می‌شود. کافی است در اینجا اسم لامنه (14) و سنت بوف (15) را به عنوان مثال ذکر کنیم تا معلوم گردد که قدرت جاذبه‌ی آنها در صاحب‌فکران به کلی مختلف، هر چند از گرویدن کامل به مکتب هم خودداری کرده باشند، تا چه پایه بوده است. (16)

پی نوشت ها :

1- Credit mobilier
2- College de France
3- راجع به این موضوع مراجعه کنید به ویل weil، «مکتب سن سیمونی». 1896 و شارلتی (Charlèty) «تاریخ سن سیمونی»، 1896.
4- آنفانتن می‌گوید: «در هر جامعه جمعی مالک وسایل کار و صنعت هستند. ولی هنر و یا میل به کار انداختن آنها را ندارند و برعکس برخی دیگر صنعتگر و هنرمندند، ولی فاقد وسایل کار می‌باشند. هدف اعتبار این است که با سهل‌ترین شرایط ممکن وسایل را از دسته‌ی اول گرفته‌ی و در اختیار دسته‌ی دوم قرار بدهد» اقتصاد سیاسی و سیاست (Economie politique etpolitique) صفحه‌ی 53. از آن تاریخ تاکنون بهتر از این تعریفی برای اعتبار نیافته‌اند (راجع به نظر سن سیمونیان درباره‌ی اعتبار و تاریخچه‌ی اعتبارات منقول مراجعه شود به رساله‌ی آقای ژان وررو M. Jean Vergeot, Paris, 1917).
5- Lerminier در این موضوع مراجعه شود به:
Maxime Leroy, La politique de Sainte Beuve (Paris 1941), P. 102.
6- شرح عقاید صفحه‌ی 226 و نیز در صفحه‌ی 223 قسمتی است که در آن به ریکاردو و مالتوس اعتراض می‌شود که چرا «با وجود تحقیقات عمیق خود درباره‌ی زمینداری مشروعیت مالکیت ارضی را تصدیق کرده‌اند.»
7- این مقاله تحت عنوان «طبقه‌ی کارگر» و در جلد چهارم روزنامه‌ی Producteur چاپ شده است. مراجعه شود به صفحات 308 و پس از آن.
8- Engels Herrn Eugen Dühring umwalzung der Wissennschaft, p. 227
9- «غالب اقتصاددانان به خصوص آنکه خلاصه‌ی همه‌ی آنها است، آقای ژان باتیست‌سی، مالکیت را مانند امری ثابت و موجود در نظر می‌گیرند و به هیچوجه منشاء آن، تحول آن و حتی سودمندی اجتماعی آن را مورد بحث قرار نمی‌دهند... مطالعات اقتصادشناسان انگلیسی حتی بیش از آنها دور از درک واقعیات اجتماعی است» (شرح عقاید، صفحات 221 و 223). سن سیمونیان از این حکم فقط سیسموندی و توروگورا استثناء می‌کنند.
10- فراموش نکنیم که سن سیمونیان معنی وسیعی برای لفظ «کار» قائل هستند و آن را منحصر به کارگران نمی‌کنند، بلکه کارفرمایان هنرپیشگان، پزشکان، مهندسان و غیره را نیز مشمول آن می‌دانند.
11- Producteur, t III, P. 385
12- باز آنفانتن در مقدمه کتاب «اقتصاد سیاسی و سیاست» خود (صفحه‌ی 6) می‌گوید: «تمام مسائل اقتصادی باید به یک اصل مشترک برگشت داده شود... و برای داوری درباره‌ی سودمندی یک ترتیب و یا یک اندیشه‌ی اقتصادی باید دید که آیا این ترتیب و یا این اندیشه مستقیماً به حال کارکنان اجتماع مفید هست و آیا به طور غیر مستقیم ممکن است در اصلاح وضع و سرنوشت آنان در برابر بیکارگی دیگران مؤثر باشد یا خیر؟» برای ما بسی خوشنودی است که در این موضوع عقیده‌ی آقای الی هاله وی ElieHalèvy را در مقاله‌ی راجع به سن سیمون (Revue du mois, December 1907) با خود موافق می‌بینیم. نویسنده‌ی مذکور این نظریه را یکی از صفات مشخص مکتب اجتماعی سن سیمون می‌داند. چنانکه توضیح دادیم یکی دیگر از مشخصات لااقل به همان اندازه مهم مکتب مذکور اندیشه‌ی استقرار حکومت بر اشیاء به جای حکومت بر اشخاص است.
13- غیر ممکن است در اینجا اشاره‌ی مخصوصی به کتاب کوچک و قابل تحسین آنتوان منگر (تاریخ انتشار 1886) به نام «حق کارگر بر تمام محصول کار» نشود.
(Das recht auf den vollen Arbeitsertrag, trad, franc. Paris, 19000)
مراجعه به این کتاب برای تاریخ سوسیالیسم ضروری است. همچنین لازم است بار دیگر از کتاب آقای پاره‌تو تحت عنوان «سبک‌های سوسیالیست»
Pareto, Les Systèmes socialistes (paris, 1902, en 2 volumes) نام ببریم. که از بدیع‌ترین مآخذ انتقادی (ولی نه بی‌طرف‌ترین آنها) راجع به سوسیالیسم است. و نیز کتاب آقای بورگن Bourguin تحت عنوان «سبک‌های سوسیالیست و تحول اقتصادی Les Systèms socialistes et l’evolution èconomique (پاریس 1906) محتوی بر عالمانه‌ترین انتقادات از عقاید اقتصادی سوسیالیست‌ها است. بالاخره تازه‌ترین کتاب آقای افتالیون Aftalion به نام مبانی سوسیالیسم Les Fondements du Socialisime را هم باید ذکر کنیم که در سال 1923 در پاریس انتشار یافته و دارای ملاحظات و نکات بس تازه و دقیق است.
14- Lamennais (Felicitè, Robert) (1854-1782) فیلسوف فرانسوی که قبلاً از مدافعین سرسخت سلطنت الهی بود و پس از آن مبلغ افکار انقلابی گردید (مترجم).
15- Sainte-Beuve (Charles-Augustin) (1869-1804) نویسنده و نقاد ادبی معروف فرانسه (مترجم).
16- سنت بوف در نامه‌ای به بوشه Buchez می‌نویسد: «من به کلیات جنبش سن سیمونی اظهار علاقه کرده‌ام، نه به همه‌ی ترتیبات آن که شاید هنوز هم چنان که باید در ذهن من نقش نبسته است». (رجوع شود به مکاتبات سنت بوف، از انتشارات ژان بونه رو (JeanBonnerot)، جلد سوم، صفحه‌ی 233، پاریس 1939) و نیز درباره‌ی تأثیر عقاید سن سیمونیان در سنت بوف به کتاب جالب ماکزیم لوروی تحت عنوان «سیاست سنت بوف» Maxime Leroy, La politique de Saint-Beuve صفحات 29 تا 115 مراجعه شود.

منبع: ژید، شارل؛ ریست شارل؛ (1380)، تاریخ عقاید اقتصادی(جلد اول)، ترجمه ی کریم سنجانی، تهران، دانشگاه تهران مؤسسه انتشارات و چاپ، چاپ چهارم.