شارل فووریه: اقتصاددان دیوانه
مترجم: کریم سنجابی
فووریه را به کرات دیوانه خواندهاند: وقتی آن هذیانها که صفحات بسیاری از نوشتههایش را فرا گرفته بخوانیم متوجه میشویم که این صفت برای او چندان اغراق آمیز نیست (1). برخی از مریدان وی به عبث کوشیدهاند تا بر هذیانهای مذکور پرده بپوشند و برای آن ها نوعی معنی رمزی قائل بشوند که هرگز به ذهن فووریه خطور نکرده است. معهذا میتوان گفت که او در میان سوسیالیستها تاجر منش تر از همه بوده است. البته اگر بتوانیم عنوان سوسیالیست را که وی هیچ گاه بر خود نبسته، در مورد او به کار ببریم. ولی آیا میتوان این صفت را به فووریه نسبت داد، به کسی که دربارهی اوون گفته است: «اعتقاد تعصب آمیزش نسبت به اشتراک اموال آنقدر سخیف است که ارزش رد هم ندارد» ؟ و دربارهی سن سیمونیان اظهار داشته: « توصیه و تبلیغ الغاء مالکیت و وراثت در قرن نوزدهم خطایی است چنان فاحش که حس تحقیر را در انسان بر میانگیزد» (2) به کسی که در طریقهی ابداعی خود برای توزیع ثروت، کار و سرمایه و لیاقت را تقریباً در یک ردیف میآورد و
معذلک فووریه در نظر معاصران خود و حتی امروز نیز در نظر کلیهی کسانی که آثار او را نخواندهاند ـ یعنی تقریباً همهی مردم ـ هوادار افراطی مسلک اجتماعی و بلکه از بانیان مسلک اشتراکی جلوه کرده است. توضیح این نکته را کمتر در تخیلات و اوهام و رؤیاهای عجیب و غریب و لحن کلام او که بدان اشاره کردیم، میتوان یافت تا در عنوان شگفت آوری که به سازمان اجتماعی خیالی خود داده است یعنی در کلمهی فالانستر (5) که معلوم نیست از کجا آمده و چه مدینه و جامعهی اسرار آمیز و اضطراب انگیزی را به خاطر میآورد، مدینهای که در آن همه چیز از اموال گرفته تا زنان، میبایستی اشتراکی باشد. بنابراین برای تشریح طریقهی او، باید از همین کلمه شروع کنیم، زیرا لفظ مذکور تمام آن را در بر میگیرد.
1
فالانستر
با این همه «فالانستر» چندان وحشتآور نیست و هیچ نوع وجه اشتراکی با «هارمونی جدید» اوون یا «ایکاری» کابه و یا «شهر خورشید» کامپانلا (6) یا «اوتوپی» توماس موروس (که همه مدینههای خیالی هستند) ندارد. هرگاه از بیرون بدان بنگریم، فالانستر از لحاظ فعالیت خارجی خود، فقط مهمان سرای بزرگی است که برای 1500 نفر تجهیز شده است و با مقیاس بزرگتر شبیه مهمان خانههایی است که امروزه در تمام مناطق ییلاقی و قشلاقی برپا شدهاند و مانند آن ها دارای اطاقها، دستگاههای چند اطاقی، سفره خانهها، تالارها، قرائت خانهها و تالار بازی و موسیقی و تماشاخانه و سایر وسایل و ترتیباتی است که فووریه با دقت و باریک بینی و بدون احساس خستگی جزئیات آن را تشریح میکند. در آن جا مانند مهمان خانههای امروزی هر کس آزاد است به جای یک اطاق یک دستگاه کامل چند اطاقی را اشغال کند و یا چناچه مایل نباشد به تالار غذاخوری برود، در اطاقش صرف غذا بکند.فالانستر از این حیث با مهمانخانههای کنونی متفاوت است که تنها برای اغنیاء نیست، بلکه دارای اطاقها و غذاها به قیمتهای مختلف و واجد پنج درجه است و حتی یک درجه رایگان نیز دارد به طوری که آن را میتوان ترکیبی از مهمان سراهای بزرگ نظیر «پالاس هتل» در نواحی مختلف سوئیس و یا «پالاس هتل» نیس با مسافرخانههای مخصوص عامه مردم از آن قیبل که در لندن و میلان وجود دارد دانست.
بنابراین در فالانستر هیچ چیز اشتراکی نیست جز مصرف که برای آن همهی مسافران را زیر یک سقف و در اطراف یک میز گرد میآورد. منتهی به جای آنکه مانند امروز این وضع اتفاقی و موقت باشد، در فالانستر شیوهی عادی و همیشگی است. چرا فووریه برای این ترتیب زندگانی چنان اهمیت قائل است که آن را شرط ضروری و حتمی طریقهی خود و راهحل جمیع مسائل اجتماعی میداند؟ علت این است که او هم مانند اوون معتقد است که باید نخست محیط مساعد جدیدی، متفاوت با محیط کنونی به وجود آورد، تا انسانهای جدید بتوانند در آن آزادانه بشکفند و رشد بیابند.
از لحاظ اقتصادی، هدف از زندگی مجتمع و در زیر یک سقف به وجود آوردن حداکثر رفاه با حداقل هزینه برای مصرفکننده از طریق جانشین ساختن وسائل و تنظیمات عمومی مانند آشپزخانه، دستگاههای تأمین روشنایی و حرارت و گرمابه و سایر خدمات، به جای وسایل و ترتیبات محقر و پر خرج خانوادههای پراکندهی کنونی است.
اما از لحاظ اجتماعی، هدف از زندگی در زیر یک سقف این است که انسانهای محصول شرایط و اوضاع و احوال بسیار متفاوت را، به وسیلهی مصاحبت و همزیستی، با هم بیامیزد و جاذبهی محبت و عطوفت را جانشین احساسات معارض بکند، احساساتی که در نظام اجتماعی کنونی- چنانکه خود فووریه با فصاحتی دلنشین بیان میدارد- «از نردبان کینه بالا میرود و از نردبان تحقیر پایین میآید» و نیز هدف دیگر این است که زندگی را با روابط وسیعتر و علایق و هیجانها و حتی دسیسهها که در این دنیای کوچک موج خواهد زد شیرینتر و جذابتر سازد.
فووریه به تفضیل تمام و پایانناپذیر دربارهی مزایای دوگانه فوق سخن میراند. و صرفهجوییهایی را که از این طریق صورت میگیرد با وسواس مخصوص کارمندان سالخورده یکان یکان برمیشمارد و ارقام آنها را ذکر میکند، و حتی با ستایش بسیار، برتری سفرهی عمومی را بر دیزی خانوادگی توضیح میدهد و امتیازات اجتماعی این شیوهی زندگی را با روحیهی ویژه مردی مجرد و سمج تشریح مینماید. با وصف این، مزایای اخلاقی و اجتماعی ناشی از زندگانی اشتراکی قابل تردید است. تصور این که فقراء در اثر مجاورات اغنیاء به تدریج مؤدبتر و مهربانتر خواهند گشت و اغنیاء خوشبختتر خواهند شد، فقط ناشی از روحیهی سادهاندیشی است. ولی دربارهی مزایای اقتصادی حاصل از زندگانی مشترک نمیتوان تردید کرد. چه دلیلی بهتر از آنکه خیالبافی ادعایی فووریه به تدریج در کشوری که بیش از همهجا گرانی زندگی احساس میشود، یعنی در ممالک متحدهی امریکا، در شرف صورت گرفتن است. در آنجا نه تنها عدهی افراد مجرد که در باشگاههای خود سکونت و زندگی مینمایند زیاد است، بلکه عدهی زوجهای جوان و خانوادههای جدید که در مهمانخانهها به سر میبرند قابل ملاحظه است. اینان در واقع نیمه فالانستری هستند. به این ترتیب که مشاهده میشود که فراست و تیزهوشی فووریه در این مورد بر زمانه و عصر خویش پیشی گرفته است.
آن کسان که معتقدند، عقاید و آراء از امور و واقعیات موجود الهام میگیرد، در این باره دچار زحمت میشوند، زیرا مشکل است در آغاز قرن بیستم واقعیاتی یافت که بتواند الهامبخش طریقهی فالانستری بوده باشد.
مسألهی خدمه که امروز این همه برای خانوادههای مرفه موجب دردسر شده است، در طریقهی فالانستری راهحلی بدست آورده که احتمالاً راهحل آیندهی آن خواهد بود. فووریه از یک طرف خدمات جمعی را جانشین خدمت شخصی و فردی میکند، زیرا خدمت جمعی را با شئون و استقلال فرد انسانی سازگارتر میداند و این نظری است کاملاً بجا و صحیح، از طرف دیگر ترتیبات صنعتی را جایگزین تنظیمات خانوادگی میگرداند، و این تحولی است که هم اکنون در زمان ما راجع به نان و رختشویی انجام گرفته و در موارد دیگر در شرف آغاز شدن است؛ چنانکه مثلاً در رفت و روب عمارات به وسیلهی جاروبهای برقی و تنظیف و گردگیری و اطوکشی البسه و واکس زدن کفشها آغاز تحول احساس میشود و احتمالاً دامنهی آن به قلمرو پخت و پز نیز گسترش خواهد یافت: افزایش روزافزون اغذیهی حاضری در قوطی آغاز این امر را از هم اکنون اعلام میدارد. (7)
2
تعاون جامع
اکنون اگر تشکیلات و اداره داخلی فالانستر را مورد توجه قرار دهیم، میبینم که با یک مهانسرای معمولی تفاوت دارد. فالانستر در واقع یک مهمانخانهی تعاونی است، یعنی جزئی از یک جمعیت تعاونی است که فالانژ نامیده میشود و کسی را جز اعضاء خود نمیپذیرد. «فالانژ» همان است که ما امروزه شرکت تعاونی مصرف مینامیم ولی مصرف در اینجا به معنی کامل و جامع کلمه است. پس فالانژ کاملتر از شرکت تعاونی امروزی است که فقط به خرید مایحتاج برای شرکاء اکتفا میکند ولی علیرغم اسم و عنوانش آنها را به طور جمعی و اشتراکی به مصرف نمیرسانند، مگر در موارد استثنایی که رستوران تعاونی ضمیمهی فروشگاه تعاونی باشد.لیکن فالانژ تنها شرکت تعاونی مصرف نیست بلکه در عین حال شرکت تولیدی نیز هست. برای این منظور، هر فالانستر در اطراف کاخی که محل سکنای اعضاء آنست، خالصهای به وسعت تقریباً چهارصد هکتار دارد با جمیع ساختمانهای زراعی و مؤسسات صنعتی و تجهیزات لازم برای تولید تمام آنچه مورد احتیاج ساکنان فالانستر است. فالانژ در واقع دنیای کوچکی است که خود از عهدهی تمام احتیاجات خویش برمیآید. عالمی است به مقیاسی خرد که هر چه را به مصرف میرساند خود تولید میکند و هر آنچه را تولید مینماید خود مصرفکنندهی آنست، مگر در مورد محصولاتی که زیاده بر مصرف تولید شده و یا فاقد آن باشد، که در این موراد به طور استثناء با سایر فالانژها به مبادله مبادرت میورزد. فالانژ به صورت شرکت سهامی تشکیل میگردد. بنابراین مالکیت خصوصی در آن ملغی نمیشود بلکه به مالکیت سهامی تبدیل مییابد؛ تبدیلی که هیچ وجه مشترکی با سوسیالیسم ندارد و سرمایهداری به تمام معنی است.
در دورهی اخیر آقای مولیناری (8) آرزومند و خواستار تعمیم این شیوه شده است. باید گفت که فووریه سه ربع قرن بر او پیشی گرفته است، زیرا او با دوراندیشی خاصی که برای زمان او واقعاً قابل توجه بوده است، مزایای این نوع مالکیت را برمیشمارد و حتی تأکید میکند که: «سهم، ارزشی است واقعی و بیش از آنکه امروزه املاک و نقود هستند» و این را فووریه در زمانی نوشته که هنوز شرکتهای سهامی نادر و معدود بودهاند.
اما سود سهام- که فووریه وعدهی گزاف دربارهی آن میدهد- بین کلیهی سهامداران تقسیم خواهد شد. ولی بر اساس چه معیاری؟ آیا تقسیم بر طبق قاعدهای که امروزه معمول به کلیه شرکتهای تجاری و مالی است، منحصراً به نسبت مقدار سهام صورت خواهد گرفت؟ نه کاملاً. سرمایه مسلماً نصیب وافری خواهد داشت! یعنی یک سوم منافع یا
در بعضی از شرکتهای تعاونی «تولید» کارگری که نام فالانژ به خود دادهاند، گامی در راه عملی ساختن طریقهی فووریه برداشته شده است. این شرکتها منافع را تقریباً بر حسب همان ارقامی که فووریه معین کرده تقسیم مینمایند (9) شرکتهای مذکور برای آنکه اصل و نسب و فرزندخواندگی خود را بهتر نمایان سازند دست به ابتکاری زده و مجسمهای از فووریه را در محلهی خودشان واقع در خیابان کلیشی پاریس بر پا داشتهاند.
نه تنها شکل فعلی شرکت تعاونی تولید، به وسیلهی فووریه طرحریزی گردید، بلکه هدف آن نیز که تبدیل کار مزدوری به کار شراکتی است، با صراحت تام از طرف او مشخص شده است. وی میگوید: «اولین مسألهی علم اقتصاد میبایستی مطالعهی ترتیب تبدیل کارگران مزدور به مالکان مشترکالمنافع باشد» (10)
چرا باید چنین کرد؟ زیرا این تبدیل تنها وسیلهای است تا کار، هم «جذاب» و هم مولد باشد، زیرا «حس تملک برای به نشاط آوردن انسانهای متمدن نیرومندترین اهرم است» (11) «مرد مستمند در همسازی جدید ولو تنها قسمت ناچیزی از یک سهم یعنی یک بیستم آن را مالک باشد، بالمشار که مالک تمام آن است، او میتواند از زمینهای ما، کاخ ما، قصر ما، جنگلهای ما سخن بگوید، زیرا تمام اینها ملک او است» (12) به همین جهت در عقیدهی او: «مقام مالک و سرمایهدار در «همسازی جدید» مترادف با یکدیگر است» (13)
کارگر تنها به نسبت کار خود در منافع شریک نیست، بلکه علاوه بر آن به نسبت سرمایهاش نیز سود میبرد، زیرا جزء سهامداران است و نیز ممکن است برای لیاقت و شایستگیهایش هم نصیب ببرد، زیرا مانند هر سهامدار دیگری حق انتخاب شدن دارد. کارگر نه تنها در منافع بلکه در اداره و رهبری فالانژ نیز دخیل است زیرا هم صاحب سهم است و هم ممکن است مسئول منتخب باشد. این درست همان است که امروزه در انگلستان و فرانسه آن را مشارکت کارگری (14) مینامند. به علاوه کارگر، به عنوان عضو شرکت تعاونی مصرف که جمیع سازمانهای تولیدی تعاون را در بر میگیرد، حق شرکت در منافع و ادارهی فالانژ دارد. (15)
تمام این مسائل همچون کلافی به هم پیچیده و تو در تو به نظر میرسد، ولی قصد فووریه، بیشک آن بوده است که منافع کارگر و سرمایهدار و مصرفکننده را چنان به هم بیامیزد که تفکیک آنها از یکدیگر ممکن نباشد و هر یک از اعضاء شرکت در ضخص خود جمیع منافع معارض مذکور را یکجا مجتمع سازد. این منافع در نظام کنونی تقریباً همیشه در حال برخورد و معارضه هستند زیرا به وسیلهی طبقات اجتماعی مختلف از یکدیگر جدا شدهاند. ولی وقتی هر سه آنها در یک شخص جمع شد تضاد و تعارض بر اثر تجمع و اختلاط از میان میرود، یا لااقل به اعماق ضمیر هر فرد منتقل میگردد، یعنی به آنجا که سرانجام میبایست صلح و سازش تحقق یابد. چنین برنامهای که هدفش الغای مالکیت نیست، بلکه الغای رژیم مزدوری از طریق ایجاد مالکیت تعاونی و عمومی است و برای رسیدن به این هدف متوسل به جنگ طبقاتی نمیشود بلکه اتحاد و اتفاق میان «هوش» و «کار» و «سرمایه» را وسیله قرار میدهد؛ برنامهای که در جستجوی آشتی دادن بین منافع متضاد سرمایهدار و کارگر، تولیدکننده و مصرفکننده و بالاخره بستانکار و بدهکار از طریق مجتمع ساختن این منافع در شخص واحد است؛ آیا شایسته است آن را با چنین مشخصاتی به صفت «تخیلی» متصف کنیم؟ این برنامه لااقل در کشور فرانسه صورت آرمان طبقهی کارگر پیدا کرد و در تمام قرن نوزدهم تا روزی که مسلک اشتراکی مارکس آن را به عقب راند وضع چنین بود و شاید هم این عقبنشینی قطعی و نهایی نباشد. در حال حاضر برنامهای که حزب رادیکال سوسیالیست فرانسه در مقام بیان معتقدات خویش و معارضهی با مسلک اشتراکی عرضه مینماید در این شعار خلاصه میشود «حفظ و گسترش مالکیت خصوصی با الغای نظام مزدوری» و به این ترتیب ناخودآگاه از مسلک فووریه پیروی میکند. (16).
3
بازگشت به زمین
در حال حاضر «بازگشت به زمین» شعار چند مکتب اجتماعی است و دیر زمانی پیش از این شعار فووریه بوده است. در آراء و اندیشههای وی از اصطلاح بازگشت به زمین دو معنی مستفاد میشود: نخست متفرق شدن جمعیت از شهرهای بزرگ و پراکنده شدن در فالانسترها که در واقع جز دهکده های زیبا نخواهند بود، زیرا جمعیت هر فالانستر حداکثر به 1600 نفر یا چهارصد خانهوار محدود شده است فالانسترها باید در آغوش مناظر زیبا و دلگشا که برای این منظور انتخاب خواهند شد بنا شوند. فووریه میگوید: «در ناحیهای با رودخانهای زیبا و تپههایی در گوشه و کنار آن، ناحیهای مستعد برای انواع زراعت و در جوار یک جنگل». این طرح چنان که به طنز دربارهی آن گفتهاند، تنها عبارت از آردکای (17) افسانهای یک پشت میزنشین نیست (18) بلکه طلیعهی «شهر باغ»هاست که پیروان را سکین (19) و موریس(20) از پنجاه سال پیش در انگلستان شروع به تأسیس آن کردهاند و منظور از آن، هم، تأمین شرایط بهداشت و زیبایی و افزودن بر نشاط زندگی و نیروی حیاتی، و هم، حل مسألهی کمبود مسکن و اضافه ارزش زمینهای شهری است. (21)فکر دوم فووریه متوجه کاهش کارهای صنعتی و ماشینی و کارخانهداری به حداقل ممکن بوده است- که این خود، شرط لازم برای تأمین نظر اول هم هست- برخلاف آنچه تصور شده، فووریه خصومتی با سرمایهداری ندارد ولی در اعماق قلب خود نفرت شدیدی نسبت به صنعت میپرورانده است، و این دو چنان که میدانیم یکی نیستند. (22) بدیهی است بازگشت به زمین مستلزم برتری کارهای زراعتی است ولی زراعت را نباید به معنی قدیمی آن یعنی شخم زدن و کشت غلات در نظر گرفت. برعکس وقتی دربارهی کشت گندم و تولید نان سخن میراند، غلیان خشم فووریه تسکینناپذیر است، زیرا همین گندم و نان باعث شده که نوع بشر را در زیر یوغ توانفرساترین مشقات به ناله و فغان درآورد و با وجود این زمختترین خوراک را برای او فراهم کند. در نظر او تنها کارهای جذاب کشاورزی، سبزیکاری، گلکاری، درختکاری، مرغداری، پرورش زنبورعسل و پرورش ماهی است. اشتغال تقریباً منحصر به فرد هر یک از ساکنان فالانستر کاشتن سبزیجات و پرورش میوه در باغچه متعلق به خویش است؛ همچنان که آدم قبل از هبوطش و کاندید (23) بس از مصائب و بدبختیهایش کاری جز این نداشتهاند.
کارهای ردیفی که ورد زبان فووریه است بیشتر پرورش درختان میوه است. پیوسته از پرورشدهندگان گیلاس، از پرورشدهندگان گلابی و غیره صحبت میکند. گلها و میوهها، جای وسیعی در نوشتههای او دارند. چنان مینماید که وی احداث باغهای بزرگ میوهی کالیفرنیا را پیشبینی کرده است. شرح دلایل فووریه راجع به برتری درختکاری برگشت غلات از بحث ما خارج است. این دلایل اگرچه غالباً در لفافی از داستانهای جن و پری پوشیده شده، عاری از تعمق و دقت نیست. تنها این نکته را یادآور میشویم که وی برتری قند و مربا را بر نان اعلام میدارد و غریزهی خدا دادهی کودکان که این برتری را آشکار ساخته است میستاید، این قضاوت که خود یکی از موجبات نسبت دادن جنون به فووریه بوده، به وسیلهی دانشمندترین صاحبنظران بهداشت تأیید شده است.
4
کار جذاب
اصطلاح «کار جذاب» محور طریقهی فووریه است. بنا بر گفتهی وی در تمام اجتماعات به اصطلاح متمدن و هم چنین در جوامع غیر متمدن و بردهدار، کار همواره کیفر و نفرین بوده است. از این پس نباید چنین باشد. از این پس انسان نباید در زیر فشار هیچ یک از سه محرک که تاکنون باعث حرکت و جنبش او بودهاند: یعنی اجبار و فقر و سودجوئی، به کار بپردازد. آن نظام اجتماعی که آدمی را به علت ضرورت تحصیل معاش و یا میل به تجمل و یا به وسیلهی قوهی آمرهی دولتی و مذهبی مجبور به کار میکند مردود است.مطلوب وی آنست که انسان فقط از روی شوق و رغبت، برای تفریح خاطر و بدانسان که در جشن شرکت میکند، به سوی کار برود. برای روشن ساختن اندیشهی وی در این باره، میتوانیم کلمهای را که در آن ایام رایج نبود به کار ببریم و بگوئیم فووریه خواهان آن بوده که کار به صورت ورزش درآید و مانند ورزشهایی که جوانان و پیشآهنگان امروز میکنند، موجد شور و شوق باشد. (24)
حصول چنین تحولی، به عقیده ی او موکول به سه شرط است.
نخست، تا آنجا که ممکن است کار کشاورزی و یا بهتر بگوییم باغداری را جانشین کار صنعتی بکنیم. شرط دوم عبارت از سازمان دادن کارها و ردیف کردن آنها است در گروهها و دستهها و ارتباطشان با یکدیگر، به طوری که تقسیم کار به حد اعلای ممکن توسعه یابد و هر کس به تناسب ذوق و استعدادش در رشتهی مطلوب قرار گیرد، و همچشمی و رقابت باعث افزایش کوشش و فعالیت افراد بشود. چون این کارها فقط قسمت کمی از وقت آنها را میگیرد، هر کس با فراغتخاطر و آزادی بال می تواند مثل پروانه از گروهی به گروه دیگر و یا از کاری به کار دیگر برود.
شرط سوم، تضمین حداقل معاش است که باید، به هر حال برای هر کس تأمین گردد؛ زیرا فقط به این ترتیب، کار جنبهی اضطراری و اجباری خود را از دست میدهد و صورت اختیار پیدا میکند. اگر کار، به حد کافی متنوع باشد و به وسیله همچشمی و رقابت مورد ترغیب واقع شود و در محیطی سرشار از شادی و زیبائی انجام گیرد، آزادی انتخاب شغل برای هر کس به تناسب ذوق و استعدادش فراهم خواهد شد. تمام آن تنظیمات که قبل از این توضیح دادیم، یعنی فالانسترها، با زندگی دستجمعی، و تجمل خدمات، و مؤسسات عمومی تولید و توزیع و عده دیگری از وسایل و انگیزههای کم و بیش کودکانه، همه به خاطر همین یک هدف یعنی جذاب ساختن کار و قرار دادن آن در محیطی از زیبایی و نشاط و خرمی است.
اکنون وقت آن فرا رسیده است که راهنمای خود را به حال خویش واگذاریم و وی را ترک کنیم. زیرا برای ما ممکن نیست که با او در پیچ و خمهای تاریک مکتب روانشناسیش با آن امیال دوازدهگانه و عناصر سهگانه همراهی کنیم. و نیز نمیتوانیم به دیگر نظریات تو در تو و پیچیدهی او بپردازیم، از قبیل نظریههای او درباره الهیات و دربارهی تحولات اقلیم و تکوین جهان که سبب خواهد شد روزی آب دریاها شیرین گردد و یخهای قطبین ذوب شود و انواع جدید حیوانات به وجود آید و انسان با سایر سیارات ارتباط پیدا کند… معهذا در این سیلاب گلآلود، میتوان ذرات فراوان از طلای ناب بدست آورد.
مثلاً دربارهی تعلیم و تربیت کودکان، که آن همه در کتابهای او از آن بحث شده است، اگرچه آن مجرد مرد پیر دل بچهها را دوست نمیداشت و خود به آن اقرار میکرد، معذلک در این زمینه نیز تحولات عصر جدید را پیش بینی کرده است و برای نخستین بار یکی از شاگردان او به نام فروبل بود که در سال 1847 به تأسیس کودکستان یا باغچه مبادرت ورزید. (25)
دربارهی روابط جنسی هم، فووریه به تمام زیادهرویها که خاصهی مبانی اخلاقی سست و ضعیف است دچار شده است. وی معتقد بود که جمیع غرایز و جمیع شهوات مستحسن و بلکه «مراد پروردگار» است (26) این دلیریها و بیبند و باریها که حتی از حدود وصلت آزاد نیز بسی فراتر میرفت، در بیاعتبار ساختن مکتب وی سهم بسزائی داشته است. چنان که پل ژانه (27) متذکر شده، اساساً مسئلهی زنان برای مکتبهای اشتراکی خوش یمن نبوده است. همانطور که دیدیم همین مسئله موجب بروز انشعاب و زوال مکتب سن سیمونی گردید. معذلک در اینجا نیز میتوان به افکار بزرگی دست یافت، مخصوصاً این فکر که: «به طور کلی ترقیات اجتماعی و تکامل ادوار تاریخی، در جهت پیشرفت زنان به سوی آزادی است و برعکس انحطاط نظام اجتماعی متناسب با تحدید آزادی آنان است. عوامل دیگری نیز این فراز و نشیبهای سیاسی را تحتتأثیر قرار میدهد، ولی هیچ عاملی مانند تغییر سرنوشت زنان دارای تأثیر سریع و قاطع در ترقی و انحطاط اجتماعات نیست» (28) معالاسف چنین به نظر میرسد که این جانبداری از زنان، کمتر از احترام واقعی به شخصیت آنها سرچشمه میگیرد تا از بیزاری وی نسبت به خانواده و زندگی خانوادگی. و نیز این آزادی را که واقعاً میتوان شاخص ترقی دانست، فووریه بیشتر محدود به روابط عاشقانه کرده است.
حتی مخالفان نظامیگری و سربازی نیز میتوانند فووریه را یکی از پیشتازان طریقهی خویش به شمار آورند. شاید او بود که برای نخستین بار نوشت: «جامعهی فعلی از طریق سلطهی مداوم اقلیتی از بردگان مسلح بر اکثریتی از غلامان بیسلاح اداره میشود»
در خاتمه کلام این نکته را هم باید اضافه کنیم که فووریه تا این حد زیادهطلب نبود که بخواهد یکباره همه آدمیان را در دنیای «همسازی جدید» وارد سازد. او معتقد به یک دورهی انتقالی بود و حتی آن را ضروری میدانست، دورهای که بنا بر اصطلاح او نامش «دوره تضمین» است و در طی آن، همانطور که خود صراحتاً توضیح داده، به تأمین حداقل معیشت، و آسایش و امنیت برای هر فرد، یعنی فیالجمله تمام آنچه امروزه موضوع قوانین کار است، اکتفا میشود.
**
معتقدات فووریه در میان معاصرانش آن تأثیر و نفوذ احترامآمیز مکتب سن سیمون را بدست نیاورد. ولی اگر جلوهی آن کمتر و دامنهی آن محدودتر بود، در عوض از تأثیر و نفوذی بادوامتر برخوردار گردید. اکنون قریب نیم قرن است که دیگر اثری از پیروان سن سیمون نیست، و حال آنکه هنوز یک مکتب فالانستری وجود دارد. درست است که اگر شمارهی رسمی اعضاء را ملاک اعتبار قرار دهیم، مکتب مذکور کوچک و بیاهمیت است ولی چنانچه انواع شرکتهای تعاونی و کلیه افراد وابسته به آنها را در نظر بگیریم- و حقاً نیز باید چنین باشد- به اهمیت و وسعت اثر طریقهی مذکور پی خواهیم برد. خود فووریه نیز که مدتها مطرود بود ظاهراً از پنجاه سال به این طرف دوباره توجه و علاقه صاحبنظران را به خود جلب کرده است. (29)
در میان شاگردان فووریه نام دو تن را باید ذکر کرد: نخست ویکتور کنسیدران (30) که مبلغ پر شور آن مکتب بود و در کتاب «معتقدات اجتماعی» خویش (1834-1844) طریقهی فووریه را به بهترین وجهی تشریح نموده است. او حتی مانند اوون درصدد برآمد که در مهاجرنشینهای امریکا، آن را به موقع اجزاء بگذارد (31) کنسیدران در جریان انقلاب 1848 نیز داخل بود و تقاضا داشت که «حق بر کار» به عنوان جبرانی ضروری و عادلانه در مقابل حق مالکیت به رسمیت شناخته شود.
شاگرد دیگر فووریه، آندره گودن(32) با تأسیس سازمان معروف فامیلستر (33) یادگار مهمتری از کتابهایش باقی گذاشت. فامیلستر یک مؤسسهی صنعتی (سازندهی دستگاههای حرارتی) است که در ناحیه گیز واقع شده و مالکیت آن مشاعاً به کارگران تعلق دارد و منافع آن نیز تقریباً بر حسب همان قواعدی که استاد معین کرده است تقسیم میشود.
گودن همچنین کوشید برخی از اندیشهها را که برای استادش ارجمند بود، به مرحلهی اجرا درآورد. آنچه بیشتر توجه او را جلب میکرد، سازمان دادن به کارهای «ردیفی» بود که بر اساس آن کارگران میبایستی به میل خود در گروه های مختلف جمع شوند، و خودشان رئیس کارگاه را از طریق انتخاب معلوم کنند و میزان مزد را با رأی شرکاء معین نمایند، ولی این کوششها با حسن استقبال کارگران مواجه نشد.
از طرف دیگر، آنچه بیشتر سبب اشتهار فامیلستر شد، سازمان تعاونی آن نبود، بلکه منظره «کاخ تعاونی» و حتی اشتراکی آن است که در میان گلزاری زیبا قرار دارد و دارای مدارس، شیرخوارگاهها، تماشاخانه و شرکت تعاونی مصرف است. اگرچه این مؤسسه، به صورت زیارتگاهی برای اعضاء شرکتهای تعاونی همه کشورها درآمده است، معذلک اگر بخواهیم تصویری از فالانستر واقعی بدست آوریم، شاید بهتر باشد به شهر- باغهای زیبای بورن ویل(34) و پورت سان لایت(35) در انگلستان و یا آژانتا پارک(36) هلاند مراجعه کنیم.
پی نوشت ها :
1- معهذا نباید به فووریه، دیوانگیهایی بیش از آنچه خود او گفته- و فراوان هم هست- نسبت داده شود. در اینجا با استفادهی از موقع، برای بار دیگر بلاهتی را که اخیراً بعضی از اقتصادشناسان وزین به او نسبت دادهاند رد میکنیم. آنها مدعی شدهاند که فووریه گفته است در فالانستر انسانها دارای دم خواهند بود و بر انتهای دم آنها چشمی قرار خواهد داشت! پیکرنگاران عصر فووریه از قبیل شام Cham در تصاویر هزل و استهزائی خود پیروان وی را به این صورت مجسم میکردند. منشأ این افسانه را باید در عبارتی از کتابهای فووریه که البته به نظر من هم بسیار ناهنجار است جستجو نمود. وی پس از آنکه میگوید در سایر سیارات، انسانها دارای اعضاء و جوارح بیشتری هستند، اضافه مینماید: «مخصوصاً آنها واجد عضوی هستند که ما از آن محرومیم، عضوی که دارای خصایص ذیل است: صیانت در موقع سقوط، سلاحی نیرومند، زیوری دلانگیز، نیروئی خارقالعاده، مهارتی بیپایان، کمک و تکیهگاه بدن در تمام حرکات» (Fausse Industrie,t,II,P.5)
2- جهان صنعتی جدید Nouveau monde indusriel,P.473.
3- نامه مورخ 28 ژانویه 1831 به نقل از پلارین Pellarin در کتاب زندگی فووریه-پاریس 1850.
4- کتاب جهان صنعتی جدید صفحهی 26. برای اطلاعات مشروحتر به رسالهی کوچک ما تحت عنوان: منتخب آثار فووریه Oeuvres Choisies de Fourier با مقدمه ی آن و نیز به کتاب قطور هوبرت بورژن Hubert Bourgin به نام فووریه (پاریس 1905-616 صفحه) مراجعه شود.
5- فالانستر Phalanstère. مأخذ این لغت مجعول و وجه انتخاب آن به خوبی معلوم نیست ظاهراً از لفظ فالانژ phalange گرفته شده که به معنی فوج پیاده نظام یونان قدیم (4096 نفر- 16 ردیف 256 نفری) بوده است. چنان که فووریه هر فالانستر را محل سکنی و زندگی یک جمعیت تعاونی قرار داده که آن را نیز فالانژ نامیده است (مترجم)
6- Campanella فیلسوف ایتالیایی قرن شانزدهم، معارض مکتب مدرسی قدیم، 27 سال از عمرش در زندان گذشت مؤلف کتاب «شهر خورشید Citè du soleil.
7- باید یادآوری کرد که در آثار فووریه، حل مسأله خدمه در زندگی آینده به این صورت مشخص و روشن که در سطور فوق دیدیم نیست زیرا او این مسأله را با اندیشههای تخیلیتر درهم آمیخته است. ولی آن خیالبافیها نیز به نوبهی خود بسیار الهامبخش است. مخصوصاً آن قسمت که مربوط به تبدیل خدمات مزدوری خانگی به خدمات متقابل و رایگان است ارزش دارد دربارهی آن تأمل شود.
8- (Gustave de) Molinari- اقتصادشناس و روزنامهنگار بلژیکی 1912-1819 طرفدار آزادی تجارت بینالمللی (مترجم)
9- در اینجا منظور ما مخصوصاً شرکتهای تعاونی از نوع شرکت نقاشان است که معروف به شرکت کار «travail» میباشند ترتیب تقسیم سود در این شرکتها عبارت از 50 درصد برای کار 27 درصد برای سرمایه و 12 درصد برای اداره و مدیریت است که اکر این نسبتها را بر اساس محاسباتی فووریه تبدیل کنیم به صورت ذیل درمیآید:
10- مراجعه شود به کتاب Association Domestique صفحه 466
11- همان مأخذ و همان صفحه. قابل توجه است که فووریه در این مورد فقط انسانهای متمدن را مورد نظر قرار داده است و این بدان معنی است که در جامعهی آینده محرکهای قویتر وجود خواهد داشت.
12- کتاب، وحدت جهانی Unitè Universelle قسمت سوم صفحهی 517
13- همان کتاب سوم صفحهی 451.
14- Corpartenership به انگلیسیSociètè en participation ouvrière به فرانسه این عنوانی است جدید، زیرا تاریخ پیدایش آن در فرانسه مقارن با تصویب قانون 16 آوریل 1917 است که تحت همین عنوان شکل جدیدی از شرکت و نوع تازهای از سهام به نام «سهام کار» که متمایز از سهام سرمایه است به وجود آورده است.
15- بنابر آنچه گذشت «تعاون جامع و کامل» در تصور فووریه سازمانی است که در عین حال هم شرکت تعاونی مصرف باشد و هم شرکت تعاونی تولید. ولی در مرحلهی عمل این دو از هم جدا شدهاند.
از یک طرف سازمان مذکور. امروز از شرکتهای تعاونی تولید تشکیل یافته که هدفشان بههیچ وجه مصرف کردن محصولات خودشان نیست و جز برای فروش و تحصیل سود به تولید نمیپردازند. از طرف دیگر تشکیلات مذکور. عبارت است از شرکتهای تعاونی مصرف که هدفشان فراهم نمودن بعضی امتیازات اجتماعی و مخصوصاً تأمین زندگی بهتر برای اعضاء است، ولی غالباً در پی آن نیستند که خود به تولید مایحتاج خویش بپردازند. معذلک در ممالکی که شرکتهای تعاونی مصرف، خود به تولید قسمتی از مصارف خویش اشتغال دارند و برخی از آنها برای این منظور حتی ممالک اراضی مزروعی نیز میباشند. با وجود این هنوز شرکتهای مذکور از مرحلهی تعاون جامع فالانستر خیلی دور هستند. زیرا کارگران آنها غالباً عضو شرکت نیستند و به هر حال کارگران سهامدار اقلیت کوچکی از شرکاء را تشکیل میدهند و بنابراین شرایط و وضع آنها به هیچوجه با وضع مزدوران سایر مؤسسات تفاوتی ندارد.
ولی در واقع تشکیل جمعیتی که واجد این شرایط باشد یعنی بتواند جمیع مایحتاج افراد خود را با شرایط مناسبتر و ارزانتر از اجناس بازار تولید کند و یا به عبارت دیگر محیط کوچک و مجزایی در داخل محیط بزرگ اقتصادی به وجود آورد، بسیار مشکل است. حتی در مهاجرنشینهای دور افتاده و منفرد هم نمیتوان نمونهی کامل و بادوامی از تعاون جامع را بدست آورد.
16- مالکیت سهامی کارگری که توسط آریسیتد بریان (Aristid Briand رجل سیاسی شهیر فرانسه 1862-1932) توصیه شده و امروز جزء برنامه بعضی از احزاب فرانسه است. مراجعه شود به کتاب «سهام کار Les actions du Travail» تألیف آنتونلی Antonelli.
17- آرکادی Arcadie ناحیهای در یونان باستان، مسکن آرکادیها که قومی چوپان و گلهدار بودند و از اینجا در تخیلات شاعرانه و آثار شعرای قدیم به صورت مظهر زندگی آرام و خوش و منزه درآمده و امروزه مجازاً به معنی زندگی خوش و بیدغدغه روستایی به کار میرود (مترجم).
18- مراجعه شود به Faguet, Revue des Deux Mondes, ler Août 1898
19- (John) Ruskin (1819-1900) نقاد هنر و جامعهشناس و نویسندهی انگلیسی (مترجم).
20- (William) Morris- نقاش و نویسندهی انگلیسی از مبتکران هنر تزیینی 1896-1834.
21- این نهضت که تاریخ شروع آن مقارن است با چاپ کتابی از مؤلفات ابنزهوارث Ebenze Howarth تحت عنوان فردا «To-Morrow» با تأسیس اولین «شهر باغ Grden-City» به نام لچورت Letchworth به سال 1903 در انگلستان پا به مرحلهی عمل گذاشت. ولی در فرانسه تا ادوار اخیر همچنان ناشناخته ماند و حتی بعد از تأسیس شرکت فرانسوی شهر باغها (La Sociètè francaise des Citès-Jardins) به ابتکار ژرژ بنوالوی باز جنبش مذکور بر فرانسویان مجهول مانده بود تا آنکه جنگ با ضرورت حاد و دلخراشش، یعنی لزوم تجدید بنای هزاران دهکده و شهرهای ویران، سبب پیشرفت سریع این نهضت گردید.
22- «صنعتپرستی جدیدترین اوهام علمی عصر ماست» (از کتاب امیال چهارگانهی صفحهی 28 Ouatre mouvements در اینجا لازم است مسألهی تأسیس نمایندگیهای تجارتی را در بخشها یادآوری کنیم که هدف از آنها انبار کردن و قبول کردن ودیعهی محصولات زراعی و دادن وام به کشاورزان است. این در واقع از جمله نخستین طرحها برای ترتیب اعتبارات کشاورزی و انبارهای عمومی و اسناد اعتباری کالا (وارانت Warrants) به شمار میآید و مرحلهی بدوی تأسیس فالانستر نیز میبایستی از همین جا آغاز شود.
23- کاندید Candide شخصیت داستانی کتاب معروف ولتر است.
24- یادآوری این نکته جالب است که در نظر فووریه تطور کار موجب تبدیل آن به «بازی» میشود و حال آنکه بعضی از اقتصادشناسان و از آن جمله استاد بوشر Bücher آلمانی مؤلف کتاب «کار و آهنگ» (Arbeit und Rythmus) معتقدند برعکس سرچشمهی کار بازی بوده است. ظاهراً با فرضیهی تحول دورانی جمع این دو نظر ممکن باشد.
25- فروبل Froebel مؤسس کودکستان یا باغچهی اطفالJardin d’enfants Kinder garten است. در این جا باید از اجتماعات و سازمانهای دیگر اطفال به منظور پاک کردن معابر و مراقبت از باغهای عمومی و حمایت حیوانات نیز، ذکری به میان آوریم. این قبیل اجتماعات را فووریه میخواست تحت عنوان «اردوهای کودکان Petites Hordes» تأسیس کند و آن همه مورد تمسخر قرار گرفت. معذلک این سازمانها تقریباً به همان صورت و با پرچمها و نشانهای مخصوص آنها اخیراً در نیویورک به وسیلهی سرهنگ وارینگ Waring مدیر فواید و شوارع شهر تشکیل شده است.
26- «نظریه من منحصراً محدود است به استفاده از امیال و شهوات رانده شده و سرکوب شده، به همان صورت که طبیعت آن را به آدمیان اعطا کرده است و بدون کم و زیاد. تمام جادوی کتاب من و تمام راز طریقهی من در همین نکته است. نظام تعاونی آن امیال را به همان صورت که خداوند عطا فرموده، مورد استفاده قرار خواهد داد.»
27- Paul Janet (فیلسوف فرانسوی 1823-1899)
28- امیال چهارگانهی صفحهی 194 (Ouatre mouvements)
29- برای مثال مراجعه شود به کتاب زولا Zola به نام «کار» و کتاب بارس Barrès به نام «دشمن قوانین» (L’Ennemi des lois) و نیز توجه شود به تغییر کاملاً آشکار لحن اقتصادیون که قبلاً فووریه را دیوانه میخواندند و او را به رسوایی میکشاندند ولی در سنوات اخیر به نحوی دیگر دربارهی او قضاوت مینمایند. از آن جمله آقای پل لوروا بولیو Paul Leroy-Beaulieu در آخرین کتاب خود از وی به عنوان «متفکر نابغه» نام میبرد. امیدواریم که ما هم به نوبهی خود در ایجاد این تغییر عقیده مؤثر بوده باشیم. مراجعه شود به سخنرانی دربارهی «پیشگوییهای فووریه» در کتاب ما تحت عنوان «شرکت تعاونی» که چاپ اول آن مربوط به سال 1886 است.
30- ویکتور کنسیدران Vietor Considèrant – فیلسوف و اقتصاددان فرانسوی (1808-1893)
31- در اینجا ما به ذکر تاریخ مهاجرنشینهای متعدد که بر اساس عقاید فووریه تشکیل شدهاند نمیپردازیم، هم چنان که از نقل تاریخچهی مهاجرنشینهای مبنی بر آراء اوون نیز خودداری نمودیم. معذلک یادآوری این نکته را لازم میدانیم که مهاجرنشینهای مذکور در ممالک متحده امریکا بسیار متعدد بودهاند به ویژه در بین سالهای 1841 و 1844 که در طی آنها تعدادی در حدود چهل مهاجرنشین به وجود آمد. ولی هیچ یک دوامی نیافت. در یکی از این مهاجرنشینها به نام بروک فارم Brook Farm چند تن از اجلهی مشاهیر امریکا گرد آمده بودند که از آن میان چانینگ Channing و هاوثورن Hawthorne قابل ذکر است.
در فرانسه نیز برای تشکیل این نوع شرکتها در دوران اخیر کوششهایی شده است. حتی یکی از این شرکتها در بخش کنده سور وگر Condè sur Vegres» در نزدیکی شهر رامبویه Rambouillet همچنان به حیات خود ادامه میدهد و عدهای از پیروان وفادار مکتب فووریه همه ساله برای گذراندن ایام تعطیل تابستانی در آنجا مجتمع میشوند.
32- آندره گودن Andrè Godin.
33- فامیلستر «Familistère در 1859 تأسیس یافت ولی در 1888 پس از مرگ گودن به صورت شرکت کارگری درآمد. مراجعه شود به کتاب پرودومو Prudhommeau به نام «آزمایشهای اجتماعی گودن (Les Expèriences social de Godin 1919) و همچنین به کتاب ما تحت عنوان مؤسساتی به منظور الغای نظام مزدوری:
(Les Institutions en vue de l’aboliton de Salariat)
34- Bourneville
35- Port-Sunlight
36- Agenta Park
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}