نویسنده: شارل ریست
مترجم: کریم سنجابی



 

مقام پرودون را در تاریخ عقاید اقتصادی می‌توان تقریباً چنین تعریف کرد: مانند همه‌ی اجتماعیون آغاز کلام او انتقادی است از حق مالکیت؛ از همان حق که اقتصادیون با مراقبت تمام، بحث درباره‌ی آن را مسکوت گذاشته و دانش اقتصاد را به قول وی، به خلاصه‌ی ساده‌ای از «اعمال مبتذل مالکان» مبدل ساخته‌اند؛ در صورتی که به نظر او شالوده نظام اجتماعی کنونی و مفسر جمیع مظالم آن همان است. بنابراین پرودون کار خود را با حمله‌ی علیه مالکیت و علیه اقتصادیون مدافع آن آغاز می‌کند.
اما نظام کنونی را چگونه باید اصلاح کرد؟ چه چیزی را می‌توان جانشین آن قرارداد؟ هر گاه پرودون بیست سال قبل به دنیا آمده بود، شاید مانند خیالبافان گذشته مدینه‌ی فاضله‌ی دیگری در ذهن خود ترتیب می‌داد. ولی آنچه در 1820 ممکن می‌نمود، بیست و پنج سال بعد غیرممکن به نظر می‌رسید. در این مدت سبک‌های گوناگون سوسیالیسم افکار را متوجه خود ساخته، اوون، پیروان سن‌سیمون، فوریه، کابه و لوی بلان نسخه‌های خویش را عرضه داشته بودند. تقریباً همه‌ی راه‌های جدید که به ذهن هوسباز نوپردازان رسیده قبل از او مورد آزمایش قرار گرفته بود. پرودون همه‌ی این وسوسه‌ها، همه‌ی این آزمایش‌ها را می‌شناخت، و همه‌ی آنها را مطالعه کرد و به این نتیجه رسید که همه به بن‌بست منتهی شده‌اند. به همین جهت انتقاد از اجتماعیون را بر انتقاد از اقتصادیون افزود.
پس برای خروج از این بست باید راهی پیدا کرد، راهی که مالکیت خصوصی را اصلاح کند، بدون آنکه، به قول او در سیاه چال «احمقی غیرقابل علاج» اجتماعیون بیفتد. به طور غریزی او از همه‌ی خیالبافی‌ها بیزار است. اختراع‌کنندگان سبک‌های اجتماعی را دوست ندارد، همان‌ها که با جامعه مانند ماشین رفتار می‌کنند و می‌پندارند کافی است، «حقه‌ی تازه‌ای» کشف کنند تا بهم‌خوردگی‌های آن را اصلاح کنند و آن را دوباره به کار بیندازند. در نظر وی زندگی اجتماعی یعنی ترقی پیوسته و مداوم (1). او به خوبی متوجه است که برای التیام یافتن نیروهای متناقض اجتماع گذشت زمان لازم است، و در اندیشه‌ی یافتن راه‌حل این مشکل بود که انقلاب 1848 فرانسه فرا رسید. پرودون که ناگهان وارد جدال شد خود را ناگزیر دید به افکار و اندیشه‌های خود صورتی قطعی، منجز و قابل درک بدهد. انتقاد سرانجام به سازندگی منتهی می‌گردد. او نیز به نوبه‌ی خود و تقریباً علی رغم خود، مدینه‌ی رویایی و نظام خیالی جدیدی ترتیب داد که به نظام «بانک داد و ستد» (2) معروف است.
راه‌حلی را که دیگران در منقلب ساختن وضع تولید و یا بهم زدن ترتیب تقسیم اموال جستجو می‌کردند، او، بزعم خویش در اصلاح وضع پول می‌یابد. فکرش تازه و زیرکانه است، و ارزش آن را دارد که در تاریخ عقاید اقتصادی مضبوط گردد؛ زیرا مشتمل بر حقیقتی است آمیخته با اشتباه. از طرف دیگر بانک داد و ستد پرودون نمونه‌ی کاملی است از یک سلسله طرح‌های مشابه که نمی‌توان درباره‌ی آنها سکوت اختیار کرد.

پی نوشت ها :

1- مراجعه شود به کتاب «فلسفه‌ی ترقی (Philosophie du progrès) در مجموعه‌ی کامل آثار او جلد بیستم صفحه 19 «چون جوهر وجود، حرکت است، حقیقت و یا به عبارت دیگر واقعیت، چه در طبیعت و چه در تمدن اساساً و اصلاً «تاریخی» و تابع صعود و نزول، تبدیل و تحول، مسخ و استحاله است» در تألیف دیگر به نام «تناقضات اقتصادی» (Contradictions Economiques) می‌گوید: «اجتماع‌شناسی عبارت است از معرفت استدلالی و منظم درباره احوال جامعه، نه آنچه در گذشته بوده و نه آنچه بعداً خواهد شد، بلکه آنچه در تمام دوران حیات او هست، یعنی جمیع مظاهر متوالی و پیوسته‌ی آن. تنها با این کیفیت ممکن است برهان و نظام وجود داشته باشد» (جلد اول صفحه 43). سپس با تطبیق این نظریه در مورد توزیع کار می‌گوید: (ما مثل اقتصادیون نمی‌گوییم تقسیم کار سامان یافته است و نیز مانند اجتماعیون نمی‌گوییم باید سامان بیابد بلکه می‌گوییم سامان می‌یابد، یعنی در راه سامان گرفتن است. از آغاز بشریت در حال سامان گرفتن بوده و تا آخر در این حال خواهد بود... و تمام وظیفه‌ی دانش اینست که پیوسته در جستجو و تکاپو باشد و از مشاهده نتایج حاصله و پدیده‌های در شرف تکوین معلوم نماید: چه ابتکارات جدیدی بلافاصله قابل عمل است» (جلد اول کلیات آثار صفحه 45).
2- La banque d'échange

منبع: ژید، شارل؛ ریست شارل؛ (1380)، تاریخ عقاید اقتصادی(جلد اول)، ترجمه ی کریم سنجانی، تهران، دانشگاه تهران مؤسسه انتشارات و چاپ، چاپ چهارم.