نویسنده: جیم فی




 

فرزندتان را طوری تربیت کنید که همیشه در قله موفقیت باشند.

یک روز پدری به من گفت: آقای جیم، من می دانم که امروز بسیاری از کودکان طوری بزرگ شده اند که انعطاف و قدرت لازم را برای رقابت در بازار کار ندارند. اگر فرزند من طوری بزرگ شود که بداند چگونه می تواند با تلاش و کوشش خود به آن چه که می خواهد برسد، حتماٌ در آینده از امتیازات درست زندگی به بهترین شکل ممکن استفاده خواهد کرد و در همه موقعیت ها از دیگران موفق تر خواهد بود، چون به خوبی یاد گرفته است که گلیم خود را از آب بیرون بکشد و زندگی ایده آلی را برای خودش درست کند و حالا من یاد گرفته ام که چگونه می توانم بدون از دست دادن ذره ای از عشق و علاقه او را تربیت کنم و این شهامت را پیدا کرده ام که سبک تربیتی غلط خود را کنار گذارم. روش انجمن عشق و منطق برای تربیت کودکان این فرصت را در اختیار ما قرار می دهد که به گونه ای رفتار کنیم که کودکانمان دقیقا همین طور باشند.

- پایان دادن به حرف های بیهوده و نگرش های منفی:

چند نکته اساسی برای تربیت کودکان مؤدب:
اکثر والدین ها در سراسر دنیا درباره یک مشکل مشابه شکایت می کنند: فرزند من مداوم جروبحث می کند، دائماٌ غرغر می کند و هرکاری که از او می خواهم را انجام نمی دهد. مادری می گفت که هر وقت که من چیزی را به دختر سیزده ساله ام می گفتم او لجبازی می کرد و کار خودش را انجام می داد. خبر خوب این است که شما می توانید با به کار گرفتن نکته های زیر به خود و کودکتان کمک کنید.
نکته شماره 1: وقتی کودکتان بددهان می شود از تکنیک بی تفاوتی استفاده کنید. درباره حرف های بی ادبانه فرزندتان خیلی فکر نکنید. هرچه قدر بیشتر فکر کنید بیشتر عصبانی می شوید و بیشتر درگیر جروبحث با کودکتان می شوید.
نکته شماره 2: همانند یک نوار ضبط شده عمل کنید، به جای اینکه درگیر جروبحث شوید از تکنیک بی تفاوتی استفاده کنید و در کمال آرامش جملات زیر را بدون توجه به حرف های فرزندتان تکرار کنید.
  • من آن قدر تو را دوست دارم که نمی خواهم با تو جر و بحث کنم.

 

  • من وقتی به حرف هایت گوش می دهم که صدایت مثل من آرام باشد.

 

 من می دانم

من چه گفته بودم


نکته شماره 3: همدردی را جایگزین خشم و عصبانیت کنید.
برای کودکی که لجباز و اهل هدایت جروبحث است، هیچ صحنه ای لذت بخش تر و پرهیجان تر از دیدن والدین عصبانی برایشان وجود ندارد. یکی از جملات یک خطی انجمن عشق و منطق را که برایتان راحت تر است را انتخاب کنید و قبل از عملی کردن آن چند بار با خودتان امتحان کنید تا مطمئن شوید که برخوردتان همراه با همدردی است و نیش و کنایه ندارد، چون برخی مواقع اینطور رفتار کردن واقعاً مشکل است. پس سعی کنید که حتماً از قبل تمرین کرده باشید.
-من آن قدر تو را دوست دارم که نمی خواهم با تو جروبحث کنم.
- تو فقط یک انتخاب داری.
نکته شماره 4: با به تأخیر انداختن نتیجه و عواقب کار زشت کودکتان به خودتان فرصت دهید.
هنگامی که کودکان از انجام خواسته های والدین اجتناب می کنند، آن ها چه کار می کنند؟ اصلا این اعتقاد قدیمی را باور نداشته باشید که همیشه باید سریعاً کودکتان را تنبیه کنید. در این مواقع سعی کنید با گفتن جملات زیر آرامش خود را حفظ کنید:
- من حتماً فکری برای آن می کنم، اما الان نه!
- سعی کن خودت را خیلی نگران نکنی.
نکته شماره 5: برای ایجاد شرایط صحیح تربیتی از گفتگو و تکنیک اعتصاب استفاده کنید.
کارهای جانبی زیادی وجود دارد که هرروز والدین برای کودکانشان انجام می دهند. آیا به نظر شما این مسئله منطقی است که والدین همه این کارهای اضافی را برای کودکان انجام دهند و باعث شوند که آن ها را بی عرضه و بی ارزش بار بیاورند. این گروه از والدین باید از تکنیک اعتصاب استفاده کنند. به این ترتیب که آن ها باید اعتصاب کرده و دیگر کارهایی مثل لباس شستن، خوراکی خریدن، غذای خوب پختن، بیرون بردن و غیره را انجام ندهند. زمانی که کودکان از این وضعیت شکایت می کنند والدینشان باید به آرامی به او بگویند: من تو را خیلی دوست دارم و خوشحال می شوم که کارهای اضافی را برای تو انجام دهم، اما حالا دیگر زمانی این کارها را می کنم که تو با احترام با من رفتار کنی. اگر نمی دانی که چگونه باید با من رفتار کنی، خوب توجه کن و ببین که من چطور با تو رفتار می کنم.
بیش از بیست وپنج سال است که والدین در سراسر کشور با به کارگیری نکته های عملی اصل عشق و منطق زندگی شان را تغییر داده اند. یکی از پدرها توانست با استفاده از این اصول ترش رویی و بد عنقی پسرشان را برطرف کند. مثلاً وقتی پسرش از او می خواست برای خوردن پیتزا و یا تماشای مسابقه ای او را بیرون ببرد به او می گفت: من خیلی خوشحال می شوم که این کارها را برایت انجام دهم اما در ابتدا باید این احساس را داشته باشم که تو با احترام با من صحبت می کنی و خیلی طول نکشید که پسرش یاد گرفت که نباید با بی ادبی با پدرش صحبت کند.
- سعی کنید که همیشه با مادرتان طوری برخورد کنید که آن روز، روز مادراست: به کودکان خود یاد دهید با مادرانشان همان طوری که آن ها مستحق آن هستند یعنی با احترام برخورد کنند. روز مادر یک روز خاص برای همه مادران است و کودکان می توانند با کمک در کارهای خانه در همه روزهای سال همانند روز مادر رفتار کنند.
کارهای خانه بخش مهمی از زندگی خانواده است و می تواند احساس مسئولیت پذیری، عزت نفس و خودباوری کودکان را افزایش دهد. در انجمن عشق و منطق ما شاهد کودکانی بودیم که با همکاری مؤثر در انجام کارهای خانه موفقیت های زیادی را نیز در عرصه تحصیل و دیگر کارهای اجتماعی بدست آورده بودند.
در زیر چهار نکته اساسی و عملی یاد می گیرید که به کودکان کمک می کند تا ارزش کمک به پدرومادرتان را کاملاً درک کنند:
نکته شماره1: به کودکان خود یاد دهید که بدون اینکه باعث دردسر شوند در کارهای خانه همکاری کنند. زمانی که کودکان بدون تذکر، همیشه کارهای خود را انجام می دهند زندگی مادرها بسیار راحت تر می شود. با یک جمله ساده به کودکانتان نشان دهید که خواستار انجام چه کاری هستید. مثلاً به او بگوئید: من خیلی خوشحال می شوم به محض اینکه کارهای خود را تمام کردی آن کار را برایت انجام دهم.
نکته شماره2: کودکانتان را طوری راهنمایی کنید که با دخالت کمتر شما بتوانند کارهای روزمره شان را انجام دهند. چگونگی آموزش کودکان برای مواظبت کردن از خود هیچ وقت دیر نیست. آن ها در سنین دویا سه سالگی به راحتی می توانند فعالیت های روزانه خود مثل آماده شدن برای مهد، جمع کردن اسباب بازی ها و رفتن به تخت خواب را یاد بگیرند.
برای اینکه به کودکانتان یاد دهید که مستقل باشند و به آن ها بگوئید که فهرستی از فعالیت های روزانه خود را بنویسند و وقتی آن ها را انجام دادند در مقابل گزینه مورد نظر علامت بزنند. اگر کودکتان نوشتن بلد نبود، تصویر آن فعالیت را برایش بکشید.
نکته شماره3: انجام کارهای خانه را جریمه ای برای بدرفتاری کودکتان در نظر بگیرید. زمانی که والدین از کودک بخواهند که بدرفتاری نکند و کودک به رفتار خودش ادامه دهد، والدین باید با صدایی آرام و ملایم به او بگویند: چه قدر بد شد! چون این رفتار بد تو تمام انرژی را تحلیل برد.حالا من آنقدر خسته ام که دیگر نمی توانم دستشویی را تمیز کنم، اگر تو این کار را باید بکنی، مطمئنم که احساس بهتری پیدا می کنم و دوباره نیرویم را بدست می آورم. در صورتی که کودک از انجام این کارها اجتناب کرد والدین نباید هرگز به او غرغر کنند و یا او را تهدید کنند. در عوض شما باید به کودکتان اجازه دهید که به خاطر این رفتار یکی از اسباب بازی های مورد علاقه اش را به جای جریمه به شما بدهد.
نکته شماره4: به کودکان خود برخورد درست و مؤدبانه را آموزش دهید. وقتی که کودک شروع به جروبحث و بی ادبی می کند یکی از جمله های مطلوب مثل «عزیزم من آن قدر تو را دوست دارم که نمی خواهم با تو جروبحث کنم»را انتخاب کنید و به طور مداوم آن را تکرار کنید. با این کار کودکان یاد می گیرند زمانی که والدینشان از آن ها درخواست همکاری دارند با تن صدای مودبانه تر و واژه های محترمانه تری با آن ها صحبت کنند.
تربیت کودکان برای برخورد مؤدبانه و محترمانه با والدین هیچ وقت دیر نیست و ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. من مادری را می شناختم که در مقابل پسر15 ساله اش که خیلی پرتوقع بود از تکنیک اعتصاب استفاده کرد. او همیشه با لحنی بی ادبانه بامادرش صحبت می کرد مثلاً به مادرش با بی ادبی می گفت: شام چیه؟ لباس هایم را بشوی، مادرش در پاسخ به این طرز برخورد جواب می داد که من خوشحال می شوم وقتی به تو کمک کنم که تو کارهایت را انجام داده باشی و در نهایت احترام و ادب با من حرف بزنی. با گذشت زمان پسر این زن متوجه برخورد اشتباهش شد و با احترام با مادرش برخورد کرد و حس مسئولیت پذیری اش نیز بیشتر شد.
نکته های زیر را به کار بگیرید و به کودکان خود مهارتی که استحقاق آن را دارند را آموزش دهید:
نکته شماره1: به خاطر داشته باشید که بیشترین یادگیری کودکان در مورد شیوه روابط ناشی از چگونگی برخورد والدین با مشکلاتشان است. چگونگی برخورد با تنش ها و مشکلات موجود در روابط زناشویی والدین الگوی مناسبی برای کودکان است. آن هامی توانند طبق این الگو مشکلات موجود در روابط خود و دوستانشان و حتی آینده مشکلات موجود در سر راه ازدواجشان را حل کنند. رفتاری که در مقابل کودکان انجام می دهید بسیار قدرتمند تر از آن چیزی است که مستقیماً به آن ها می گوئید.
نکته شماره2: هرگز این اشتباه را مرتکب نشوید که خانواده ای همراه با درگیری و تنش داشته باشید. زمانی که کودکان داد و فریاد، جروبحث و یا دعوای والدین خود ر امی بینند بسیارناراحت و غمگین می شوند. مشاهده این تنش ها هرگز برای کودک مؤثر و مفید نخواهد بود. از طرفی زمانی که والدین احساسات و عواطف خود را سرکوب می کنند وطوری تظاهر می کنند که گویی هیچ اتفاقی نیافتاده است، برای کودکان آزاردهنده و زیان آوراست. این گونه رفتارها این پیام اشتباه را به کودک منتقل می کند که به جای اینکه مشکلات را حل کنند آن ها را سرکوب کنند.
کودکان نسبت به تنش هایی که حل نمی شود وبدون بحث می ماند فوق العاده حساس هستند و زمانی که والدینشان سعی می کنند که تنش ها و ناراحتی خود را مخفی کنند به شدت آن ها را عصبی و مضطرب می کنند.
نکته شماره3: سعی کنید مخالفت ها و درگیری های معقولی را در مقابل کودکتان داشته باشید:
کودکان نیاز دارند تا اختلاف نظر و بروز عواطف والدینشان را ببینند. شنیدن مکالماتی مانند«از اینکه همیشه بنزین اتومبیل را تمام می کنی واقعاً عصبانی می شوم.و یا«وقتی با تو صحبت می کنم و تو اصلاً به من توجه نمی کنی، ناراحت می شوم». برای کودکان بسیار آموزنده و مفید است.
نکته شماره4: از جملاتی که درباره حل مشکل و صلح و آشتی است استفاده کنید. کودکان نیاز دارند تا جملات زیر را بشنوند:
- چگونه می توانیم این مشکل را حل کنیم.
- بیا آشتی کنیم
- متأسفم که ناراحتت کردم.
- ببین چند راه حل برای مشکلمان وجود دارد.
نکته شماره5: دقت کنید که درباره چه موضوعی در مقابل کودکانتان با هم بحث می کنید. والدین آگاه درباره مسائل حساس و مهم زمانی با هم بحث می کنند که کودکانشان صدای آن ها را نشنوند. یکی از مادران این طور می گفت که من اکنون متوجه شده ام که من و همسرم در برقراری یک رابطه شاد و صمیمی برای کودکانمان اشتباه کرده ایم. چون همه اختلاف نظرات و مشکلاتمان را از آن ها مخفی می کردیم و این فرصت را از آن ها می گرفتیم که چگونگی حل شدن مشکلات را ببینند و با این کار مشکلات و مسائل ناگفته ای را ایجاد کردیم که کنترل زندگی را از دست ما خارج کرده است.
او اینطور ادامه داد که وقتی ما نکته های پیشنهادی شما را به کار گرفتیم شاهد این بودیم که کودک شش ساله مان با عروسکش بحث می کرد و وقتی شنیدم که او به عروسکش می گفت: حالا چطور باید مشکلمان را حل کنیم، نمی توانستم جلوی خنده ام را بگیرم.
چگونه به کودک خود یاد بدهیم که هیچ وقت هم سن و سالان خود را اذیت و آزار نکند؟ برای مثال:
کودک: مامان من نمی خواهم به مدرسه بروم. این انصاف نیست خانم نیلر به بچه های دیگر می گوید که مرا اذیت نکنند، اما همین که سرش را بر می گرداند آن ها باز هم مرا اذیت می کنند. من سعی می کنم همان طور که گفتی آن ها را نادیده بگیرم اما آن ها همیشه این کار را ادامه می دهند. والدینی که با این مشکل روبرو هستند احساس می کنند که با شنیدن این حرف قلبشان دچار ناراحتی می شود و چه احساس بدی است که ببینیم فرزندمان توسط بچه های دیگر مورد اذیت و آزار قرار می گیرد. پس با خودمان فکر می کنیم که چرا مسئولان مدرسه از بچه ها محافظت نمی کنند. این مسئله را درک نمی کنند که من فرزندم را به دست آن ها سپرده ام. آیا از اعتمادی که به آن ها کرده ام، سوء استفاده می کنند.
اما واقعیت ناراحت کننده این است که هرچه قدر معلم از کودک مورد اذیت و آزار بیشتر حمایت کند حس انتقام و بی ادبی بچه های دیگر را بیشتر بر می انگیزد. وقتی معلمی درباره یک دانش آموز حساس می شود و از دیگران می خواهد که با او رفتار خوبی داشته باشند باعث تنش ودرگیری بیشتر آن ها می شود .
در مقابل اذیت و آزار دیگران تنها کسی که می تواند از کودک شما مراقبت کند خود اوست. کودکان به طور غریزی دارای نوعی ردیاب هستند که باعث می شود آن ها به طور ناخودآگاه کودکانی را اذیت کنند که طاقت اذیت و آزار و شوخی را ندارند.
تماشای این صحنه برای هر انسانی غیرقابل تحمل است. اما خبر خوب این است که ما می توانیم کودکانمان را در مقابل این مسئله بیمه کنیم.
آیا تاکنون به این مسئله توجه کرده اید که برخی از کودکان هرگز مورد اذیت و آزار قرار نمی گیرند، در حالیکه برخی دیگر به طور مداوم از این مسئله شکایت دارند. کودکانی که هرگز مورد اذیت و آزار نبوده اند، هرگز نگران دست انداخته شدن ویا اذیت و آزار نیستند و حتی نمی توانند تصور کنند که روزی کسی آن ها را مورد آزارو اذیت قرار دهد. آن ها هاله ای دور خود دارند که به آن ها می گوید من خودم این مشکل را حل می کنم. کودکانی که به طور مکرر مورد اذیت دیگران قرار می گیرند همیشه نگران مسخره کردن دیگران هستند و دائماً این پیام را به دیگران می فرستند که من از آزارو اذیت دیگران نگران می ترسم و اعتماد به نفس ندارم. آن ها بدون توجه به کاری که انجام می دهند همیشه سوژه کودکان دیگر هستند. برای رهایی از این موقعیت آن ها باید در ابتدا اینگونه تصور کنند که من باید به دیگران نشان دهم که از دیگر کودکان برتر هستم. قدم دوم این است که من به نقطه ضعف آن کودک پی بردم، پس بهتر است که به او نشان دهم که چگونه می تواند این نقطه ضعف را تقویت کند.
برای رهایی کودکان از این موقعیت ها، شما باید به آن ها مهارت هایی را یاد دهید که بتوانند این اذیت و آزارها را برطرف کنند. همین که کودک درک کند که می تواند مشکل خود را اداره کند شما این تغییرات را در حالات و رفتار او مشاهده خواهید کرد. کودکان دیگر هم متوجه این مسئله خواهند شد و برای سرگرمی و اذیت به سراغ بچه های دیگر خواهند رفت.
آقای منذر معلم کلاس دوم ابتدایی تقریباً همه شاگردان کلاس خود را درباره این مسئله به درستی آموزش داده بود. او به دانش آموزان خود گفته بود که: بچه ها می دانید دلیل اینکه بعضی از بچه ها، بچه های دیگر را اذیت می کنند چیست؟ آن ها بدنبال احساس برتری هستند . حالا شما یا اجازه می دهید که آن ها این احساس برتری را داشته باشند و یا از جملات یک خطی بزرگترها استفاده می کنید. اما در ابتدا ما باید در این شرایط خونسرد بودن را تمرین کنیم و شرایط خونسرد بودن این است که بایستید و دستانتان را داخل جیب تان بگذارید. سپس محکم روی پاشنه پا بایستید و لبخند آرام و خونسردی نیز داشته باشید. او آنقدر این حالت را با شاگردانش تمرین کرده بود که هرچند وقت یکبار که در کلاس آن را مطرح می کرد همه بچه ها بلند می شدند و دستهایشان را داخل جیب شان می گذاشتند و با یک لبخند آرام و خونسرد فقط نگاه می کردند. او می گفت که حالا همه شاگردانش این تکنیک را یاد گرفته اند. او به شاگردانش گفته بود که هروقت کسی شما را اذیت کرد از این روش استفاده کنید. اگر نتیجه بخش نبود از یک جمله یک خطی استفاده کنید. یکی از جملاتی که او به آن ها آموزش داده بود جمله یک خطی معروف انجمن عشق و منطق بود.«ممنونم از اینکه با من همکاری کردی». آقای منذر گفته بود که در هنگام استفاده از این جمله کاملاً خونسرد به فرد مقابلشان نگاه کنند.
قدم دوم برای یادگیری این بود که با گفتن این جمله از فرد مقابلشان روی برگردانند و بدون اینکه به او نگاه کنند از او دور شوند. نیازی به گفتن نیست که آن ها آن قدر باید این کار را تمرین کنند تا مهارت لازم را بدست آورند.
حالا که کودکان مهارت را آموخته بودند، آقای منذر باید نقش خود را در این آموزش عملی می کرد. زمانی که دانش آموزان پیش او می آمدند و درباره اذیت بچه های دیگر شکایت می کردند او به طور مرتب می گفت که تو خودت اجازه دادی که او این کار را بکند و یا ازمهارت خونسرد بودن خودت درست استفاده نکردی، در صورتی که او اعتراف می کرد که از مهارتش استفاده نکرده است، معلم به او می گفت: چه قدر بد که تو اجازه دادی اینطوربا تو رفتار شود آیا فکر می کنی دوباره به او اجازه می دهی که این رفتارها را از خودش نشان دهد. یا اینکه از مهارتت استفاده می کنی؟ خودت انتخاب کن.
آقای منذر می گفت: با این کار توانستم مقدار شکایت ها و بدگویی ها را تا 90درصد کاهش دهم. همچنین با افتخار می گفت که یک روز، یکی از شاگردانش پیش او آمده و به او گفته بود که آیا او مجبور است از جمله یک خطی آموزشی استفاده کند یا می تواند جمله خودش را بگوید. او می خواست به بچه های کلاس نشان دهد که از جمله یک خطی خودش در زمین بازی چگونه استفاده کرده است. بنابراین جلو میز بچه ها ایستاد و گفت که امروز یکی از بچه ها را اذیت کرده؛ من هم نگاه خونسردی به او کردم و با لبخند به او گفتم:«چه قدر افتضاح، فکر می کنم کمی خونسرد و آرام هستم» و قبل از اینکه او چیزی به من بگوید از او دور شدم. همه دانش آموزان او را تشویق کردند. معلم هم با افتخار او را نگاه کرد و پیش خود فکر می کرد که چه قدر خوب که او اینگونه رفتار کرده است.
شما نباید منتظر بمانید که معلم، کودکتان را آموزش دهد. شما خودتان باید همانند آقای منذر عمل کنید. شما چه هدیه ای بالاتر از این مهارت به کودکتان خواهید داد؟ هدیه ای که به وسیله آن کودکتان محکم و استوار وارد دنیای واقعی شود. با افزایش مهارت نگاه خونسرد بسیاری از کودکان از آن به عنوان روشی مناسب برای مواجه با اذیت و آزار هم سن و سالانش استفاده می کنند.
منبع: فی، جیم، (1934)، مهستی، زهره، چگونگی تربیت فرزندان بدون از دست دادن عشق و احترام، تهران: مبین اندیشه، چاپ اول، (1390).