نویسنده: آیت الله محمدتقی مصباح یزدی




 

 

پرسش: هدف خداوند از تعلیم سپاسگزاری و ستایش کردن یا هدایت ما در این جهت چه بوده است؟

البته در علوم عقلی، مانند علم کلام، مباحث عمیقی در این زمینه مطرح شده است که آیا افعال الهی اساساً علت غایی، هدف یا غرض (به معنای علت غایی) دارد یا خیر؟ برای روشن شدن مطلب، باید ابتدا معنای هدف، غایت و علت غایی روشن شود.
گفته اند علت غایی در جایی متصور است که فاعل فاقد کمالی است و با انجام فعل، درصدد رفع این نقیصه و رسیدن به کمال است. چنین معنایی از هدف و علت غایی در افعال انسانی قابل تصور است.(1) اما درباره افعال خداوند متعال معنا ندارد؛ زیرا او بی نقص است و همه کمالات را تا بی نهایت آن دارد. تصور چنین هدف و غرضی برای افعال الهی یعنی تصور علت غایی و غرضی خارج از ذات الهی و زاید بر ذات او، محال و باطل است. به همین دلیل، گفته می شود:«افعال الهی معلّق به اغراض نیست».
اما ممکن است علت غایی را به صورتی تصور کنیم که بتوان بر خود ذات هم منطبق کرد؛ یعنی هدف و غایت را در خود ذات، نه در خارج از آن جست و جو کرد. در این صورت تصور غایت و هدف در افعال الهی نیز قابل تصور خواهد بود؛ یعنی ذات الهی اقتضای افاضه برخی کمالات و رحمت ها را دارد.(2) بر همین اساس گفته می شود خدای متعال هرچه انجام می دهد برای نفع دیگران، رفع نقص از آنها و به کمال رساندنشان است نه برای خودش:

 

من نکردم خلق تا سودی کنم ... بلکه تا بر بندگان جودی کنم

در قرآن کریم به موارد متعددی از افعالی اشاره شده است که خداوند آن را به خود نسبت داده است و اهدافی نیز برای آن بیان کرده است: مثلاً خداوند آفرینش انسان را به هدف آزمایش و امتحان او انجام داده است تا او در این میدان، با اراده و اختیار خود، انتخاب اصلح (عبادت) کند و بر اثر این عبادات، لیاقت پاداش های الهی را پیدا کند و حتی انسان های مؤمن نیز بر اثر عبادت های بیشتر و بهتر به مراتب عالی تری از قرب به خداوند، (فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ)(3) نایل شوند.
بنابراین و با این وصف، افعال الهی نیز دارای اغراض و غایاتی است؛ یعنی خداوند کاری را برای تحقق یک هدف انجام می دهد. حال، چه آن را هدف فعل، یا به معنایی، هدف فاعل نیز بدانیم.
مثلاً خداوند متعال ما را به ستایش و سپاسگزاری خودش هدایت فرموده. این کارِ خداوند بی هدف و گزاف نبوده است. هدف و غایت خداوند از این کار، ارتقای ما به مقام «حمد» و «شکر» بوده است. وقتی به مقام «حامدین» و «شاکرین» رسیدیم، لیاقت پاداش های بیشتر و بهتر را پیدا خواهیم کرد. اگر این هدایت الهی نبود، ما از این مقامات و پاداش ها بی بهره می ماندیم. به کار بردن این تعبیرات بلند قرآنی: سَنَجْزِی الشَّاکِرِینَ‌، (4)سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ‌، (5)إِنَّ اللَّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ‌،‌(6) برای بیان همین منظور است.
نکته ی ظریف دیگر اینکه، آموزش و دستگیری خداوند از انسان، یعنی فراهم کردن زمینه ی تشخیص صحیح از غلط و هدایت او، در راستای هدف آفرینش انسان است. هدف از خلقت انسان رسیدن او به عالی ترین مقامات، و در نهایت قرب الهی و جوار خدای متعال و منعم شدن به پاداش های جاودانی با اختیار و انتخاب خود اوست. اگر خداوند این گونه از انسان دستگیری نمی کرد و راه را به او نشان نمی داد، هدفش از آفرینش انسان ناقص می ماند؛ یعنی نقض غرض می شد، و شأن حضرت حق منزه از آن است.

پی‌نوشت‌ها:

1. مثلاً انسان با انجام فعلی درصدد رسیدن به مقصدی مادی (پول، لباس، غذا و تهیه ی دیگر مایحتاج زندگی) یا معنوی (جاه، مقام، رتبه، جوایز غیرمادی و ...)، اعم از دنیوی و اخروی است؛ یعنی آنچه را ندارد، درصدد به دست آوردن آن است که این برای خداوندِ کاملِ بی نیاز، متصور نیست.
2. البته کسانی که مطلق اغراض و هر نوع علت غایی را از فعل الهی نفی می کنند، می گویند چنین مواردی از مصادیق غایت الفعل است نه غایت الفاعل. البته این مباحث از دقیق ترین مباحث عقلی است که در جای خود (علوم عقلی) دقیقاً بررسی و تحقیق شده است.
3. قمر(54)، 55.
4. آل عمران(3)، 145.
5. بقره(2)، 58.
6. توبه(9)، 120.

 

منبع مقاله: مصباح یزدی، محمدتقی، (1391)، صهبای حضور(شرح دعای چهل و چهارم صحیفه ی سجادیه)، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله علیه، چاپ اول.