نویسنده: دیوید د. کینگ
مترجم: احمد آرام



 

(تولد: دمشق، حدود 1305/705؛ وفات: دمشق، حدود 1375/777)، نجوم.

ابن شاطر (سوتر، شماره 416) شاید برجسته ترین منجم مسلمان قرن هشتم/ چهاردهم بوده است. هر چند وی رئیس موقتان مسجد اموی دمشق و کارش تعیین اوقات نماز از طریق علم نجوم بود؛ آثار وی در تعیین نجومی وقت بسیار کم اهمیت تر از آثار همکارش خلیلی است. از سوی دیگر، ابن شاطر، مانند معاصران سالخورده ترش ابن سَرّاج و غَزولی و مَزّی (سوتر، شماره های 508، 412، 406) به اسطرلاب و رُبع علاقه داشت و ساعتهای آفتابی می ساخت. با وجود این، مهمترین کار ابن شاطر در علم نجوم، نظریه سیاره ای او است. وی در الگو های سیاره ای خود، تغییرات بدیعی در الگوهای بطلمیوسی وارد کرده، و نیز الگوهای وی همان الگوهای کوپرنیکوس است، با این تفاوت که جنبه زمین مرکزی دارند. نظریه سیاره ای ابن شاطر اول بار در دهه 1950 مورد پژوهش قرار گرفت و چون معلوم شد که الگوهای وی از نظر ریاضی با الگوهای کوپرنیکوس یکی است، این پرسش بسیار جالب مطرح شد که آیا نظریه سیاره ای او به اروپا انتقال یافته بوده است یا نه. در مورد این پرسش، آز آن به بعد تحقیقات چندی انجام شده است، ولی تحقیق درباره نجوم ابن شاطر و منابع او هنوز در مراحل ابتدایی است، چه رسد به نظریه سیاره ای او و نفوذ آن در جهان اسلام و اروپا.
از جزئیات زندگی ابن شاطر تنها اندکی معلوم است. هنگامی که شش سال بیش نداشت پدرش درگذشت و جدش سرپرستی او را به عهده گرفت و به او هنر کنده کاری روی عاج را آموخت. در حدود ده سالگی به قاهره و اسکندریه سفر کرد تا علم نجوم بیاموزد، و ظاهراً توجه وی به مثلثات کروی با دیدن مجموعه گسترده ای که ابوعلی مَراکشی (سوتر، شماره 363)در حدود سال 1280/679 درباره نجوم و آلات نجومی در قاهره فراهم کرده بود، آغاز شد. در آثار اولیه ابن شاطر تأثیر مزی، که او نیز در مصر کار می کرده است، تا حدودی آشکار است. در رساله اش درباره ربع تام از دو پارامتر استفاده کرده که مزی نیز آنها را به کار می برده ولی استخراج خود او نبوده است: ˚27;33 برای عرض جغرافیایی دمشق و ˚33; 23 برای تمایل منطقه البروج؛ ابن شاطر در 765-64/ 1365برای این دو پارامتر مقادیر جدید ˚30;33 و ˚31; 23 را به دست آورد و در آثار بعدی خود همینها را به کار برد.
نجوم سیاره ای. چنان می نماید که ابن شاطر کار خود را در نجوم سیاره ای با فراهم آوردن یک زیج، که کتاب دستی نجوم همراه با جدولهای نجومی است، آغاز کرده است. منجمان مسلمان در قرون وسطی نزدیک به دویست زیج تدوین کرده بودند و چند تایی از آنها (مثلاً، کِنِدی، شماره های 15/16، 89، 41 و 42)پیش از زمان ابن شاطر در دمشق فراهم آمده بود. نخستین زیج ابن شاطر که از بین رفته، اسم بی مسمای نهایه الغایات فی الاعمال الفلکیات داشت، و منحصراً بر نظریه سیاره ای بطلمیوس مبتنی بود. در رساله ای به نام تَعلیقُ الاَرصاد، ابن شاطر به توصیف روشها و رصدهایی پرداخت که به کمک آنها نظریه سیاره ای جدید خود را ساخته و پارامترهایی استخراج کرده بود. هیچ نسخه ای از این رساله در منابع خطی موجود، شناخته نشده است. پس از آن در نهایه السُؤل فی تصحیح الاصول، دلایلی را که الگوهای سیاره ای جدیدش بر آنها مبتنی بوده، گرد آورد. این کتاب موجود است [1]. و بالاخره، الزیج الجدید او که چندین نسخه از آن وجود دارد، مشتمل بر مجموعه جدیدی از جداول سیاره ای است که بر نظریه جدید او و پارامترهای جدید آن مبتنی است[2].
ابن شاطر در مقدمه این زیج اخیر چنین گفته است:
خدا توفیق پرداختن به این علم[نجوم] را به من عنایت فرمود، و پس از آنکه در حساب و مساحی و هندسه و ساختن آلات مهارت یافته و چندین گونه آلت نجومی اختراع کرده بودم، این کار را بر من آسان کرد. به کتابهای فراوانی از پیشینیان که از دانشمندان برجسته در این شاخه از علم بودند دست یافتم، و دانستم که اغلب دانشمندان متأخر نجوم، همچون مَجریطی، ابوالولید مغربی [ابن رشد؟]، ابن هیثم، نصیر الدین طوسی، و مؤید الدین عُرضی [دستیار طوسی، شکوفایی در دمشق و ایران، حدود 1250 / 648]در درستی نظریه مشهور بطلمیوس درباره افلاک اظهار شک و تردید کرده اند. این شکها بجا بوده و [به چیزهایی مربوط می شده که]با الگوهایی که [توسط بطلمیوس]استقرار یافته است، ناسازگار بوده است. این دانشمندان در صدد ساختن الگوهایی برآمدند که به صورت صحیح حرکات عرضی و طولی سیارات را نمایش دهد و سبب پیدایش ناسازگاری هم نشود. اما در این کار توفیق نیافتند و در نوشته های خود به این امر اعتراف کرده اند.
به همین جهت از خدای متعال مسئلت کردم که الهام بخش من شود و به من مدد کند تا الگوهایی ابداع کنم که بدین منظور نایل شود، و خدای عزوجل به من شایستگی عنایت فرمود تا مدلهایی کلی برای حرکات سیارات در طول و عرض و دیگر خصوصیات قابل رصد حرکات آنها بسازم، و خدا را شکر می گویم که این مدلها از شکوکی که پیرامون مدلهای پیشین وجود داشت تهی است. در کتابی به نام تعلیق الاَرصاد این مدلهای جدید را توصیف کردم و دلایل عملی بودن آنها را آوردم، و توصیف مختصری از خود مدلها را در کتابم، نهایه السؤل فی تصحیح الاصول بیان کردم. سپس از خدای متعال درخواست کردم تا مرا برای تصنیف کتابی راهنمایی کند که مشتمل بر [قواعدی برای]تعیین دقیق اوضاع و حرکات و رازهای سیارات بنا بر حرکات متوسطی باشد که از طریق رصد یافته ام، و فاصله ای که حساب کرده ام و زیجهایی که بنا بر نجوم اصلاح شده جدید فراهم آورده ام. این کتاب اثری اساسی است که مردمان می توانند بر آن اعتماد کنند و در آن اعمال و مسائل نجومی به شکل دقیق صورتبندی شده است.
از میان آثار بازمانده دانشمندانی که ابن شاطر از آنها یاد کرده، تنها تذکره طوسی و نهایه الادراک و تحفه شاهیه قطب الدین شیرازی از مدلهای سیاره ای غیر بطلمیوسی سخن می گویند[3]. قطب الدین در رساله های خود چندین بار به این مطلب اشاره کرده است که اغلب منجمان معاصر فلان مدل غیر بطلمیوسی را ترجیح می دهند، و از این اشارات او چنین بر می آید که جز او کسان دیگری هم در تغییر دادن مدلهای بطلمیوسی می کوشیده اند.
جوهر نظریه سیاره ای ابن شاطر حذف آشکار فلکِ حاملِ خارجِ مرکز و فلک مُعدِّلِ مَسیر در مدل بطلمیوسی، و استفاده از فلکهای تدویر درجه دوم به جای آنهاست. انگیزه این تغییر بیش از آنکه علمی باشد ذوقی (زیباشناختی) بوده است؛ هدف نهایی وی به وجود آوردن یک نظریه سیاره ای بوده است که از حرکات یکنواخت در مدارهای دایره ای فراهم آمده باشد، و غرض اصلی آن اصلاح مبانی نجوم عملی نبود. در مورد خورشید، هیچ مزیتی از فلک تدویر اضافی به دست نیاورد. در مورد ماه، این تمهید جدید تا حدی عیب عمده نظریه بطلمیوسی ماه را اصلاح کرد، زیرا از تغییر فاصله ماه به صورت قابل ملاحظه ای می کاست. در مورد سیارات، اندازه های نسبی فلکهای تدویر درجه اول و درجه دوم طوری انتخاب شده بود که مدلها از لحاظ ریاضی هم ارز با مدلهای بطلمیوسی باشد.
در زیر نظریه سیاره ای جدید ابن شاطر به اجمال بیان شده است. همه اعداد به صورت شصتگانی (سِتّینی) آمده است(رجوع کنید به کندی، ص139)
نظریه خورشیدی. خورشید متوسط، ، بر فلک حامل به شعاع r=60قرار گرفته که از غرب به شرق دور مرکز عالم O دوران می کند. اوج در پیرامون O با سرعت یک درجه در شصت سال ایرانی (365روزه) از غرب به شرق دوران می کند. (ابن شاطر نرخ حرکت تقدیمی اعتدالین را یکدرجه در هفتاد سال ایرانی پذیرفته بود) مرکز فلک تدویر درجه اول نسبت به اوج و در جهت عکس دوران می کند، بدین ترتیب شعاع همواره با خط اوج و حضیض موازی می ماند. خورشید واقعی S بر روی فلک تدویر درجه دوم با مرکز E و شعاع قرار دارد که با دو برابر حرکت s ̅ نسبت به اوج و در همان جهت دوران می کند.
شکل 1- مدل ابن شاطر برای خورشید (α= فاصله از اوج).
در این مدل، حداکثر تعدیل برآیند است و هنگامی حاصل می شود که از اوج قرار گرفته باشد، و در ربیع الاول 732/ دسامبر 1331 این وضع در از صورت فلکی جوزا حاصل شده بود. ابن شاطر خروج از مرکز بطلمیوسی 2;30را در اندازه خود حفظ کرد و حداکثری که برای تعدیل به دست آورده متناظر با خروج از مرکز برآیندی در حدود 8؛2 است که به مقداری که برای داده نزدیک است. در مدل ابن شاطر، فواصل خورشید در اوج و حضیض برابر با 5352; و 7؛7 1, است، در مقابل اندازه های بطلمیوسی که عبارتند از 30؛ 57 و 30 ؛2,1. چنان می نماید که مدل جدید ابن شاطر برای خورشید نتیجه این بوده است که می خواسته است تغییر فاصله خورشید تقریباً متناظر با تغییر فاصله ماه در مدل جدید آن شود.
شکل 2- مدل ابن شاطر برای ماه (γ= فاصله زاویه ای متوسط از حضیض خورشیدی؛ دو برابر بُعد خورشیدی (بُعدِ مُضَعَّف)).
نظریه ماه. مدار ماه نسبت به دایره البروج به اندازه تمایل دارد و دو عقده ماه با حرکت ثابتی از شرق به غرب حرکت می کنند. ماه متوسط ، بر فلک حامل با شعاع r=60 قرار دارد که بر گردO از غرب به شرق دوران می کند، و دورانش طوری است که حرکت برآیندِ همان حرکت نجومی متوسط است. فلک تدویر اول به مرکز با فاصله زاویه ای متوسط از حضیض خورشیدی در جهت عکس دوران می کند. ماه واقعی، M روی یک فلک تدویر دوم قرار دارد که مرکزش E، روی فلک تدویر اول واقع است و شعاعش است، و با دو برابر تفاضل میان حرکت ماه و خورشید از غرب به شرق دوران می کند.
در نتیجه حرکت برآیند، ماه همیشه هنگام مقابله و مقارنه متوسط بر حَضیض فلک تدویر و هنگام تربیع بر اوج آن خواهد بود. فلک تدویر ظاهری با شعاع ؛ در مقابله و مقارنه جوابگوی تعدیل مرکز است، و افزایش تدریجی شعاع تا ، که هنگام نزدیک شدن ماه به تربیع حاصل می شود، ناهمواری حرکت ماه را بر مدار آن توضیح می دهد. حداکثر تعدیل فلک تدویر برآیند، است که همان مقدار بطلمیوسی است: همچنین فاصله ماه در مدل ابن شاطر میان
در مقابله و مقارنه، و میان
در تربیع، تغییر می کند، بنابراین مهمترین ایراد مدل بطلمیوسی، که در آن ماه می تواند هنگام تربیع تا 7؛34 به زمین نزدیک شود، به طوری که قطر ظاهری آن باید دو برابر مقدار متوسطش شود، از بین می رود.
نظریه سیاره ای. سیاره متوسط که در اینجا در صفحه دایره البروج فرض شده، بر فلک حاملی به شعاع r=60 قرار دارد که بر گرد مرکز جهان با حرکت طولی میانگین از غرب به شرق دوران می کند. فلک تدویر اول با شعاع با همان نرخ اصلاح شده حرکت اوجها، یعنی یک درجه در شصت سال ایرانی، در جهت عکس در حال دوران است. بنابراین شعاع همواره موازی با خط اوج و حضیض است. فلک تدویر دوم، که شعاعش است، با دو برابر این سرعت از غرب به شرق برگرد E دوران می کند. سیاره واقعی P بر فلک تدویر سوم به شعاع قرار دارد که با فاصله زاویه ای متوسط از حضیض برگرد نقطه F واقع بر فلک تدویر دوم در گردش است. حِصَّه از اوج واقعی فلک تدویر محاسبه می شود؛ یعنی از نقطه G که طوری قرار دارد FG همواره موازی
در مورد سیارات عِلوی، FP موازی خط واصل برای آنکه فواصل بطلمیوسی در خط اوج و حضیض و در حالت تربیع حفظ شود، هندسه مدل اقتضا می کند که که در آن e خروج از مرکز بطلمیوسی است. بنابراین . دست کم در مورد سه سیاره علوی، مقادیری که ابن شاطر برای می دهد درست همین است. در مورد زهره فرض می کند که
که در آن e=1; 15 همان خروج از مرکز بطلمیوسی زهره است و 2e’=2; 7 دو برابر خروج از مرکز مدل خورشیدی خود ابن شاطر.
به سبب بزرگی خروج از مرکز مدار عطارد، مدل ابن شاطر برای آن پیچیده تر از مدلهای سیارات دیگر است. دو فلک تدویر اضافی که در انتهای r_3قرار می گیرند اثرشان این است که طول را با یک حرکت تناوبی ساده منقبض و منبسط کنند، دوره تناوب این حرکت برابر است با دو برابر حرکت طولی اصلاح شده برای حرکت اوج. نیز در مورد این سیاره، جهت چرخش فلک تدویری که شعاش
است عکس جهت چرخش آن در سیارات دیگر است. جدولهای تعدیل ماه و خورشید و سیارات الزیج الجدید بر اساس این مدلهای تازه فراهم شده بود، ولی جداول حرکت متوسط که همراه آنها آمده بود مبتنی بر پارامترهایی بود که با پارامترهای نهایه السؤل فرق داشتند. همچنین با آنکه ابن شاطر در کنار نظریه جدید خود درباره طول سیارات نظریه تازه ای هم درباره عرض آنها عرضه کرده بود، جداول عرض در الزیج الجدید، به استثنای جداول زهره، مآلاً از مجسطی بطلمیوس اقتباس شده بود[5].
شکل 3- مدل ابن شاطر برای سیارات علوی (α= فاصله از اوج؛ γ= فاصله زاویه ای متوسط از حضیض).
وقتیابی نجومی. ابن شاطر جداولی برای نماز تدوین کرده است، که مجموعه ای است از جداول که مقادیر بعضی توابع کُروی نجومی مربوط به اوقات نماز از آنها به دست می آید. عرضی که در این جداول به کار رفته
است که به محلی نامعلوم درست در شمال شهر دمشق تعلق دارد. این جداول که تا 1974 کشف نشده بود، توابعی همچون مدت شفق و فلق و زمان گزاردن نماز عصر، و نیز توابع کروی و نجومی، مانند ارتفاع نصف النهاری خورشید و طول مدت روز و شب و بُعد مستقیم و مایل را نشان می دهد. مقادیر برای هر درجه از طول خورشیدی، که تقریباً متناظر با هر روز از روزهای سال می شود، بر حسب درجه و دقیقه داده شده است.
مزّی مجموعه گسترده تری از جداول وقتیایی برای شهر دمشق فراهم آورد، ولی مجموعه جداول خلیلی، که پارامترهایش اندکی با پارامترهای مزی تفاوت داشت، جای آنها را گرفت.
شاخصها یا ساعتهای خورشیدی. ابن شاطر در 72 -1371 /773 ساعت خورشیدی افقی با شکوهی طراحی کرد و ساخت که بر مناره شمالی مسجد اموی دمشق نصب شد. آلتی که اکنون بر روی مناره جای دارد تقلید کاملی از آن است که در اواخر قرن نوزدهم میلادی به وسیله طَنطاوی، آخرین منجم مُوَقِّتی که بر اسلوب نجوم سنتی قرون وسطایی کار می کرد، ساخته شده است. قطعاتی از ساعت اصلی در باغ موزه ملی دمشق نگهداری می شود. شاخص ابن شاطر، که ل. ژانن (1) نخستین بار آن را در 1971 توصیف کرده، عبارت از صفحه ای مرمرین به ابعاد تقریبی یک متر در دو متر بوده است. مُوَقِّت با استفاده از شبکه پیچیده ای از منحنیها که بر روی این صفحه مرمرین حک شده بود، می توانست در هر ساعت از روز زمانی را که از طلوع آفتاب گذشته بود یا به غروب آفتاب مانده بود بر حسب ساعات اعتدالی اندازه بگیرد و ساعت روز را بر حسب طلوع یا غروب آفتاب و آغاز زمان نماز عصر را تعیین کند؛ و این همه از روی طول سایه شاخص معلوم می شد. منحنیهای روی این آلت احتمالاً بنا بر دسته ای از جداول نجومی ترسیم شده بود، که بخصوص برای این منظور فراهم شده بود و در آنها مختصات نقاط متناظر با ساعات بر روی اثرهای سایه اعتدالی و انقلابی دیده می شد. خوارزمی در اوایل قرن سوم / نهم جداولی از چنین مختصاتی برای شاخصهایی که می بایست در شهرهای مکه و مدینه و قاهره و بغداد و دمشق به کار رود تهیه کرده بود؛ و کمتر از یک قرن پیش از ابن شاطر، مراکشی (سوتر، شماره 363) و مَقسی (سوتر، شماره 383) درقاهره جداولی برای شاخص برای عرضهای جغرافیایی مختلف تدوین کرده بودند. از مجموعه های متأخر جداول شاخصهای اسلامی، هیچ یک را به ابن شاطر نسبت نداده اند؛ ولی مجموعه ای از این گونه جداول در نسخه خطی شماره 9353 کتابخانه ظاهریه دمشق وجود دارد که بر پارامترهای ابن شاطر مبتنی است و به طنطاوی نسبت داده شده است.
ساعت خورشیدی دیگری که به پیچیدگی و کارآیی ساعت مسجد اموی دمشق نیست و ابن شاطر آن را به سال 66-1365/767 ساخته، در مدرسه احمدیه حلب موجود است. این آلت در جعبه ای به نام «صندوق الیواقیت» به طول و عرض 12 و ضخامت 3 سانتیمتر جای دارد. با استفاده از این ساعت می توان اوقات (مواقیت) نماز ظهر و عصر و نیز نصف النهار محل، و از روی آن جهت قبله، را تعیین کرد[6].
اسطرلابها و رُبعها. در میان منجمان دمشق و قاهره در قرنهای هفتم و هشتم و نهم/ سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم انواع مختلفی از ربع رایج بود، که به عنوان ماشینهای حساب دستی با اسطرلاب رقابت می کرد. برخی از آلاتی که برای حل مسائل متعارف نجوم کروی طرحریزی شده بود، بیش از آنکه فایده عملی داشته باشد ارزش نظری داشت. همچنین باید توجه داشت که ابن شاطر با استفاده از جداولی که در اختیار داشت می توانست همه این گونه مسائل را با دقتی بیش از همه انواع ربعهای موجود، حل کند.
ابن شاطر درباره اسطرلاب مسطح معمولی چیز نوشته بود، و نیز اسطرلابی طرح کرد که آن را الآله الجامعه نامید. ابن شاطر درباره دو آلت ربعی رایج آن عصر، یعنی ربع مُقَنطَرات و رُبع مُجَیَّب نیز چیزهایی نوشته است. روی اولی تصویری جسمنما از کره فلکی برای یک عرض جغرافیایی خاص، و روی دومی شبکه ای مثلثاتی برای حل کردن مسائل متعارف نجوم کروی وجود داشت. برخی از آلات هم بودند که روی هر یک از دو وجه خود نشانه های یکی از این دو نوع را داشتند.
دو ربع ویژه ای که ابن شاطر طراحی کرده بود یکی ربع علائی (منسوب به علاء الدین که لقب ابن شاطر است)و دیگری ربعُ التام نام داشت. هر دو ربع اشکال تغییر یافته ای از ربع مجیب بودند، که ساده تر و مآلاً سودمند تر بود. معلوم نیست که نمونه ای از اینها باقی مانده باشد. ربع علایی، مانند ربع مجیب، شبکه ای از خطوط مختصات متعامد دارد که هر محور را به شصت (یا نود)جزء مساوی تقسیم می کنند و نیز مشتمل بر دسته ای خطوط موازی است که نقاط دو محور را به یکدیگر می پیوندند(با علائم ریاضی کنونی، اگر محورها را با x=0و y=0شعاع ربع را با R=60نمایش دهیم، شبکه عبارت است از خطوط x+y=n وy=n ,x=n برای(.n=1,2,…R ابن شاطر توضیح داده است که چگونه باید این آلت را برای پیدا کردن حاصل ضربها و خارج قسمتها و توابع متعارف مثلثاتی و نیز برای حل مسائلی چون تعیین مدت شفق و فلق برای عرض جغرافیایی یا طول خورشیدی یا ارتفاع خورشیدی معین به کار برد. رُبع تام دارای شبکه ای از خطوط همفاصله است که به موازات اضلاع یک مثلث متساوی الاضلاع، که در ربع محاط است و یکی از محورها قاعده آن است، ترسیم شده اند. (با علایم جبری، شبکه متشکل است از خطوط محورها قاعده آن است، ترسیم شده اند. (با علایم جبری، شبکه متشکل است از خطوط این آلت می توانست برای حل همان مسائلی به کار رود که از ربع علایی برای حل آنها استفاده می شد. رساله ابن شاطر درباره ربع تام با صد پرسش و پاسخ درباره موضوعات مربوط به نجوم کروی پایان می پذیرد.
اسبابهای مکانیکی. صلاح الدین صَفَدی مورخ عرب نوشته است که در 1343/743 با ابن شاطر دیدار کرده و اسطرلابی را که او ساخته بود مورد معاینه قرار داده است. فهم نوشته صفدی دشوار است، ولی چنان می نماید که آن اسطرلاب شکل طاق داشته و درازی آن سی ذراع بوده و عمود بر دیواری نصب شده بوده است. قسمتی از این آلت در هر بیست و چهار ساعت یک دور می چرخیده و هم ساعتهای اعتدالی و هم ساعتهای فصلی را به صورتی نشان می داده است. سازوکار محرک این دستگاه به چشم دیده نمی شده و احتمالاً در داخل دیوار جای داشته است. جز این شرح مبهم گزارشی از آن زمان درباره ادامه یافتن سنت پیشرفته وسایل مکانیکی، که حدود دویست سال پیش از ابن شاطر در دمشق شکوفان بود، در اختیار نداریم.
تأثیر بعدی. در منابع شناخته شده، هیچ نشانه ای از اینکه منجمان مسلمان پس از ابن شاطر به نجوم غیر بطلمیوسی پرداخته باشند دیده نمی شود. زیجهای کاشانی و الغ بیگ (کندی، شماره های 11 و 20)، که در نیمه اول قرن نهم / پانزدهم در سمرقند فراهم آمده، تنها آثار نجومی مهمی است که منجمان مسلمان پس از ابن شاطر تدوین کرده اند؛ و این دو زیج، به تبعیت از سنت زیج ایلخانی خواجه نصیر طوسی (کندی، شماره 6)که در قرن هفتم /سیزدهم نوشته شده، منحصراً بر نظریه سیاره ای بطلمیوس بنا شده اند. با این حال، منجمان متأخر در دمشق و قاهره شرحهایی بر الزیج الجدید نوشتند و ویرایشهای جدید از آن فراهم آوردند. زیج وی به مدت چند قرن در دمشق به کار می رفت، ولی ناگزیر بود با اقتباسهایی از آثار دیگر، که در آنها جداول حرکات متوسط سیارات برای [مختصات]دمشق تغییر یافته بود رقابت کند؛ تحریری از زیج ایلخانی طوسی که حَلَبی (شکوفایی: حدود 1425/829؛ سوتر شماره 434) فراهم آورده بود؛ تحریری از زیج الغ بیگ که صالِحی (شکوفایی: حدود 1500/906، سوتر شماره 454)نوشته بود؛ و تحریری از زیج خاقانی کاشانی که ابن الکَیّال (شکوفایی: حدود 1550/957؛ سوتر، شماره 474) تألیف کرده بود.
منجم دیگر دمشقی، ابن زُرَیق (شکوفایی: حدود 1400/803؛ سوتر، شماره 446)خلاصه ای از زیج ابن شاطر به نام الرَوضُ العاطِر فراهم آورد که بسیار رواج یافت. حلبی که در یکی از منابع (ر. ک. کندی، شماره 34)مُوَقِّت مسجد ایاصوفیه استانبول دانسته شده ولی به احتمال قوی باید همان منجم دمشقی باشد که ذکرش گذشت بر پایه زیج ابن شاطر زیجی به نام نُزهَۀُ الناظِر تدوین کرد. منجمی به نام نابُلُسی (شکوفایی: حدود 999/1590)، که احتمالاً در دمشق یا قاهره کار می کرده است، زیجی به نام المِسک العاطِر بر اساس الزیج الجدید ابن شاطر تألیف کرد.
در قاهره، الکوم الرّیشی (شکوفایی: حدود 1400/803؛ سوتر شماره 428) در زیج خود که اللعمه نام دارد، جداول سیاره ای ابن شاطر را با عرض جغرافیایی قاهره تطبیق داد. منجم مصری معاصر او ابن مَجدی (سوتر، شماره 432؛ کندی، شماره 36)مجموعه دیگری از جداول سیاره ای به نام الدُّرُ الیَتیم تهیه کرد، که از روی آن اوضاع سیارات در هر روز از تقویم اسلامی نسبتاً به آسانی تعیین می شد. وی نوشته است که پارامترهایی که در زیج خود به کار برده همان پارامترهای ابن شاطر است. منجم مصری دیگری به نام جمال الدین یوسف الخطائی، مجموعه گسترده دیگری از جداول تعدیل سیارات با دو مدخل فراهم آورد که بر پایه زیج ابن شاطر ساخته شده بود.
هر یک از این زیجها، در کنار جداول شمسی و قمری مستخرج از زیج حاکمی تألیف ابن یونس منجم قرن چهارم /دهم (کندی، شماره 14)، و تحریرهایی که ابن ابی الفتح صوفی (شکوفایی: حدود 1460/865؛ سوتر، شماره 447، کندی، شماره 37) و رضوان بن الرَزّاز(شکوفایی: حدود 1680/1091؛ کندی، شماره 209X) از زیج الغ بیگ فراهم آورده بودند به مدت، چند قرن در قاهره به کار می رفت. توجه به ابن شاطر در قاهره از اینجا معلوم می شود که در نیمه قرن نوزدهم میلادی، محمد الخُضری شرحی بر اللمعه الکوم الریشی نوشته است. بر پایه بعضی شواهد، زیج ابن شاطر در اواخر قرن هشتم/ چهاردهم در تونس شناخته بود، ولی پس از آن تحریری از زیج الغ بیگ جای آن را گرفت. هیچ یک از آثار متعددی که ظاهراً بر اساس زیج ابن شاطر تألیف شده، در زمان جدید مورد تحقیق و مطالعه قرار نگرفته است.
رساله های اصلی ابن شاطر درباره آلات نجومی، مدت چندین قرن در شام و مصر و ترکیه، که سه مرکز عمده تعیین وقت شرعی در جهان اسلام بود، رواج فراوان داشت. بدین ترتیب تأثیر وی بر نجوم اسلامی پس از او گسترده بود، ولی باید بگوییم که حاصلی از آن به بار نیامد. از سوی دیگر، ظهور مجدد مدلهای سیاره ای وی در نوشته های کوپر نیکوس، این اندیشه را به قوت به ذهن راه می دهد که شاید بعضی از جزئیات این مدلها به آن سوی مرزهای عالم اسلام انتقال یافته باشد.

حواشی

1. و. رابرتز(1) ویرایشی انتقادی از متن عربی همراه ترجمه انگلیسی آن فراهم آورده که هنوز انتشار نیافته است.
2. ا. س. کندی(2) خلاصه ای از مطالب این زیج را منتشر کرده است.
3. این آثار را ا. س. کندی وو. هارتنر(3) مورد بحث قرار داده اند. ولی تحقیقات بیشتری لازم است تا اندازه دین ابن شاطر به آنها و منابع دیگر، چنانکه باید، معلوم شود.
4. نظریه سیاره ای ابن شاطر در مجموعه ای از چهارمقاله، که نوشته ا. س. کندی و و. روبرتز و ف. عبود است، توصیف شده است. با این حال، برای فهم کامل این نظریه لازم است متن کامل نهایه السؤل، همراه با ترجمه و شرح، و نیز قسمتهای مربوط به این نظریه در الزیج الجدید، همراه با جداول سیارات، منتشر شود. همچنین لازم است در میان نسخه های خطی نجوم اسلامی که در کتابخانه های سراسر جهان برای یافتن آثار دیگر ابن شاطر به عمل آید. نسخه (شماره5/66) در کتابخانه خالدیه بیت المقدس به نام رساله فی الهیئه الجدیده که منسوب به ابن شاطر است، متأسفانه چیزی جز نسخه ای از نهایه السؤل او نیست.
5. برای آگاهی یافتن از محتویات دیگر الزیج الجدید به خلاصه ای که کندی از آن فراهم آورده رجوع کنید. موضوعاتی که مورد بحث قرار گرفته همان موضوعات متعارف زیجهاست، ولی بعضی از جداول ابن شاطر برای اختلاف منظر و رؤیت ماه به گونه ای است که در آثار قدیمتر دیده نمی شود.
6. ابن ابی الفتح صوفی، منجم مصری، رساله ای در طرز استفاده از صندوق الیواقیت ابن شاطر نوشته است.
7. دو نمونه از این آلت، که هر دو را ابن شاطر در 38-1337/738 ساخته، در موزه هنر اسلامی در قاهره و کتابخانه ملی پاریس موجود است. ولی چنانکه شایسته است مورد تحقیق و مطالعه قرار نگرفته است. اسطرلاب دیگری که همو در 1326/726 ساخته، در رصدخانه ملی پاریس موجود است.

الف ) آثار اصلی. در مورد سیاهه آثار ابن شاطر و نسخه های خطی آنها رجوع کنید به
H. Suter, no. 416; C. Brockelmann, Geschichte der arabischen Literatur, 2nd. ,II(Leiden, 1943-1949),156, and supp. , I(Leiden, 1937-1942), 157;
و این کتاب که بسیار کمتر در خور اعتماد است: عباس عَزّاوی، عِلمُ الفلک فی العِراق (بغداد، 1958)162-171.
عناوین زیر به ابن شاطر منسوب است:
در نجوم سیاره ای، نهایه الغایات فی الاعمال الفلکیات که کتاب دستی نجوم همراه با جداولی است (موجود نیست، ولی در زیج ابن الشاطر ذکر آن آمده است)؛ نهایه السؤل فی تصحیح الاصول، در نظریه سیاره ای (موجود است)؛ تعلیق الاَرصاد، درباره رصدها(موجود نیست، ولی در زیج ابن الشاطر ذکر آن آمده است)؛ و زیج ابن الشاطر با الزیج الجدید که کتاب دستی نجوم همراه با جداول است (موجود است).
تنها کتاب وی در وقتیایی نجومی مجموعه ای از جداول تعیین وقت نماز برای عرض جغرافیایی ˚34 درجه است. (نسخه آن در دارالکتب قاهره، میقات 1170، برگهای 11 ر 22پ، مقدمه آن در کتابخانه دانشگاه لیدن، به شماره 1001، Or، برگهای 108 ر 113پ موجود است. )
آثار مربوط به آلات نجومی عبارت است از النفع العام فی العمل بالرُّبع التّامّ، درباره رُبعِ تام (موجود)؛ایضاح المُغَیَّب فی العمل بالرُّبع المُجَیَّب، درباره ربع جَیبَی(سینوسی) (موجود)؛تحفه السامِع فی العمل بالربع الجامع، درباره ربع جامع(موجود نیست، ولی رجوع کنید به نُزهَه السامع فی العمل بالربع الجامع تحریر مختصری است از تحفه السامع... (موجود)؛ الاشعه اللامعه فی العمل بالاله الجامعه(موجود) الروضات المُزهِرات فی العمل بربع المُقَنطَرات، درباره ربع مقنطر (موجود)؛ رساله فی الربع العلائی، درباره ربع علایی (موجود) رساله فی الاَصطُرلاب (موجود)؛ رساله فی اصول علم الاصطرلاب (موجود)؛ و مختصر فی العمل بالاصطرلاب و ربع مقنطرات و ربع المجیب، (موجود).
آثار دیگر او عبارت است از: فی النسبه الستینیه، محتملاً درباره حساب شصتگانی (موجود)؛ اُرجوزَه فی الکواکب، منظومه ای درباره ستارگان (موجود)؛ رساله فی استخراج التاریخ، در محاسبات گاهشماری (موجود)؛ و کتاب الجبر و المقابله (عزاوی، ص165، گفته که کتابی با این عنوان از ابن شاطر در قاهره محفوظ است).
ب) منابع فرعی. ارجاعات به سوتر و کندی به آثار اصلی کتابشناختی آنهاست:
H. Suter, Die Mathematiker und Astronomen der Araber und ihre Werke(Leipzig, 1900),and E. S. Kennedy, " A Survey of Islamic Astronomical Tables, " in Transactions of the American Philosophical Society, n. s. 46, no. 2(1956), 121-177.
تا کنون تنها تحقیق در زندگی ابن شاطر را ویده مان انجام داده است.
E. Wiedemann, " Ibn al Schatir, ein arabischer Astronomaus dem 14. Jahrhundert, " in Sitzungsberichte der physikalisch - medizinischen Sozietat in Erlangen,60(1928), 317-326,
که در کتابی از همو تجدید چاپ شده است.
Aufadtze zur arabischen Wissenchaftsgeschichte, II(Hildesheim, 1970), 729-738.
در مورد زیج ابن شاطر نگاه کنید به
E. S. Kennedy , "A Survey of Islamic Astronomical Tables, " in Transactions of the American Philosophical Society, n. s. 46, no. 2(1956), no. 11.
و نیز
A. Sayili, The Observatory in Islam (Ankara, 1960), 245.
در مورد نظریه سیاره ای ابن شاطر به آثار زیر که به ترتیب تاریخ ذکر شده اند رجوع کنید:
V. Roberts, " The Solar and Lunar Theory of Ibn al-Shatir: A Pre- copernican Copernican Model, " in Isis, 48(1957), 428-432; E. S. Kennedy and V. Roberts, " The Planetary Theory of Ibn al-Shatir, " ibid. , 50(1959), 227-235; F. Abbud, " The Planetary Theory of Ibn al-Shatir: Reduction of The Geometric Models to Numerical Tables, " ibid. , 53(1962), 492-499; V. Roberts,: The Planetary Thory of Ibn al-Shatir: Latitudes of the Planets, " ibid. , 57(1966), 208-219; E. S. Kennedy, " Late Medieval Planetary Theory , " ibid. , 57(1966), 365-378; and W. HArtner , " Ptolemy, Azarquiel. Ibn al-Shatir, and Copernicus on Mercury: A Study of Parameters, " in Archives internationales d'histoire des sciences, 24(1974), 5-25.
درباره مسئله انتقال احتمالی نظریه سیاره ای اخیر مسلمانان به اروپا در آثار زیر بحث شده است:
W. Hartner, " Nasir al - Din's Lunar Theory, " in Physis: Rivista internazionale di storia della scienza, 11(1969), 287-304; E. S. Kennedy, " Planetary Theory in the Mediaeval Near East and Its Transmission to Europe, " and W. Hartner, " Trepidation and Planetary Theories: Common Features in Late Islamic and Early Renaissance Astronomy , " in Accademia Nazionale dei Lincei, 13˚convegno Volta, (1971), 595-604 and 609-629, respectively; I. N. Veselovsky, " Copernicus and Nasir al-Dinal -Tusi, " in Journal for the History of Astronomy, 4 (1973), 128-130; G. Rosinska, " Nasir al - Din al - Tusi and Ibn al -Shatir in Cracow? " in Isis, 65(1974), 239-243; and W. Hartner , " The Astronomical Background of Nicolaus Copernicus, " in Studia Copernicana(1975).
درباره ربعهایی که ابن شاطر طرح کرده، رجوع کنید به
P. Schmalzl, Zur Geschichte des Quadranten bei den Arabern (Munich, 1929).
درباره ساعت خورشیدی او، رجوع کنید به
L. Janin, " Le cardran solaire de la mosquee Umayyade a Damas, " in Centaurus, 19(1971), 285-298.
«صندوق الیواقیت»ابن شاطر در نوشته زیر توصیف شده و شکل آن هم آمده است:
S. Reich and G. wiet, " Un astrolabe syrein du XIV" siecle , " in Bulletin de L' Insstitut francais d'archeologie orientale du Caire, 38(1939), 195-202.
همچنین رجوع کنید به
L. A. Mayer, Islamic Astrolabists and Their Works (Geneva, 1956), 40-41.
منبع: گیلسپی، چارلز کولستون؛ (1389)، زندگینامه‌ی علمی دانشمندان اسلامی (جلد نخست)، ترجمه‌ی جمعی از مترجمان، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم