میلاد رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)
عموم مورخان سال ولادت آن حضرت را سال «عام الفیل» (570 میلادی) نوشتهاند.[1] مشهور بین شیعیان هفدهم ماه ربیع الاول و در بین اهل سنت دوازدهم این ماه به عنوان روز ولادت ایشان مطرح است. طبری مورخ مشهور اهل سنت مینویسد:
« از ابن اسحاق روایت شده که پیامبر خدا(ص) در عام الفیل، روز دوشنبه، دوازدهم ربیع الاول تولد یافت».[2]
ابن خلدون نیز مینویسد:
« رسول خدا(ص) در عام الفیل، دوازدهم ربیع الاول، در سال چهلم پادشاهی کسری انوشیروان متولد شد».[3]
علامه مجلسی (ره) در بحارالانوار آورده است:
« شیعیان تقریباً همگی اتفاق دارند که تولد پیامبر(ص) روز جمعه 17 ربیع الاول بوده است».[4]
نام پدر بزرگوار آن حضرت، «عبدالله» فرزند «عبدالمطلب» و مادر گرامیاش آمنه بنت وهب میباشد. زندگانی عبدالله با آمنه چندان طولانی نبود چرا که عبدالله دو ماه پیش از میلاد رسول خدا(ص) از دنیا رفت.[5] یعقوبی مینویسد:
«عبدالله بنا به نقل مورخان دو ماه پس از ولادت و به نقل بعضی دیگر دو ماه پیش از ولادت آن حضرت در سن 25 سالگی بدرود حیات گفت».[6]
اجداد پیامبر در شهر مکه، از خاندان شریف و بزرگوار محسوب می شدند و مورد احترام اهل مکه بودند. و از مناصب مهمی برخوردار بودند. از این مناصب میتوان به تولیت و کلید داری کعبه، سقایت (یعنی تهیه آب برای حاجیان) در ایام حج، رفادت (یعنی غذا دادن به حاجیان)، ریاست مکه و پرچم داری و فرماندهی سپاه اشاره کرد.[7]
در روایات متعددی از رسول خدا(ص) نقل شده است که حضرت فرمود:
« من نتیجه دعای پدرم ابراهیم (ع) هستم و همان کسی هستم که عیسی (ع) مژده آمدن او را داده است».[8]
بیهقی در خصوص این جمله پیامبر(ص) که فرمود: «من نتیجه دعای پدرم ابراهیم هستم»، مینویسد:
«چون ابراهیم خانه کعبه را بنا کرد، دعا نمود و چند حاجت از خدا خواست از جمله اینکه خدایا: این شهر را در امان قرار بده ...»
سپس عرضه داشت:
« رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ...» (بقره/129)
«پروردگارا بر ایشان پیامبری از میان خودشان برانگیز که آیات تو را بر ایشان بخواند و کتاب و حکمت را به ایشان بیاموزد...»
این دعای ابراهیم مستجاب شد و خداوند پیامبر ما را همان پیامبر قرار داد که او خواسته بود.[9]
مژده آمدن رسول گرامی اسلام توسط حضرت عیسی (ع) در آیه:
« وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُم وَ مُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ»[10]
«و هنگامی که عیسی (ع) پسر مریم گفت: ای فرزندان اسرائیل، من فرستاده خدا به سوی شما هستم... و به فرستادهای که پس از من میآید و نام او احمد است، بشارت می دهم»
مورخان و سیره نگاران به وقوع حوادثی مهم در شب میلاد نبی گرامی اسلام اشاره دارند که نشان از اهمیت این ولادت خجسته دارد. در آن شب 14 برج از ایوان کسری فرو ریخت، آتشکده فارس که هزار سال آتش آن افروخته بود خاموش شد.[11] در آن شب، دریاچه ساوه خشکید، موبد بزرگ در خواب دید که شتران تنومند همراه اسبهای عربی از دجله گذشتند و در سرزمین ایران پراکنده شدند.[12] در روایتی از امام صادق(ع) نیز نقل شده که حضرت فرمود:
«چون رسول خدا تولد یافت کاخهای سفید فارس و قصرهای شام (در پرتو نوری که تابید) برای آمنه آشکار شد».[13]
حلیمه سعدیه بانوی بزرگواری است که افتخار دایگی محمد(ص) را بر عهده گرفت. و اندکی پس از ولادت، محمد(ص) را همراه خویش به بادیه و نزد قبیله خویش(بنی سعد) برد. و چون پیامبر اکرم(ص) در خانه حلیمه سبب خیر و برکت در آن خانه شد.[14] حلیمه پیامبر اکرم(ص) را در سال پنجم ولادت به مادرش بازگرداند.[15] بدون شک با ولادتِ خاتم الانبیاء حضرت محمد بن عبدالله(ص) پر برکت ترین مولود بشری پا به عرصه وجود گذاشت.
اخلاق و رفتار پیامبر(ص) از همان دوران کودکی به گونهای بود که مورد توجه همگان قرار گرفت. ابن سعد مینویسد:
«پیامبر از لحاظ جوانمردی و اخلاق و آداب معاشرت و گفتگو و بردباری و امانت از همه برتر بود و از هر گونه آزار و دشنام دادن به دور بود. و هرگز مشاهد نشد که خصومتی یا ستیزهای با کسی کند و آن چنان خداوند اخلاق پسندیده به آن حضرت عنایت کرده بود که لقب «امین» بر او غلبه یافت و در سراسر مکه به محمدِ امین معروف شد».[16]
پیامبر اکرم(ص) در سن چهل سالگی به پیامبری مبعوث شد[17] و رسالت جهانی خویش را آغاز کرد. 13 سال در مکه به هدایت مردم پرداخت.[18] سپس با فراهم شدن زمینه مناسب پیشرفت اسلام در مدینه، به این شهر مهاجرت کرد. قرآن معجزه جاودان الهی است که در طول 23 سال بر آن حضرت نازل شد. رسول گرامی اسلام سرانجام در سال 11 هجری و در سن 63 سالگی[19] رحلت فرمود.
پینوشتها:
[1]- بیهقی، احمد بن حسین؛ دلائل النبوه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشر علمی و فرهنگی، 1361، ج1، ص 72.
[2]- طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375، ج2، ص 707.
[3]- ابن خلدون، عبدالرحمان؛ الصبر، ترجمه عبدالمحمد آیتی، بیجا، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1363، چاپ اول، ج1، ص 391.
[4]- مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403، ج 15، ص 248.
[5]- آیتی، محمد ابراهیم؛ تاریخ پیامبر اسلام، تهران، نشر دانشگاه تهران، 1366، ص 55.
[6]- یعقوبی، ابن واضح؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، نشر علمی و فرهنگی، 1371، ج1، ص 362.
[7]- سبحانی، شیخ جعفر؛ فروغ ابدیت، بیجا، دارالتبلیغ اسلامی، 1351، ج1، ص 85.
[8]- ابن سعد، محمد؛ الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و اندیشه، 1374، ج1، ص 138.
[9]- بیهقی، احمد بن حسین؛ پیشین، ص 74-73.
[10]- صف/ آیه6
[11]- ابن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، تهران، خوارزمی، 1361، ج1، ص 144.
[12]- محمد بن جریر طبری، پیشین، ج2، ص 717.
[13]- آیتی، محمدابراهیم، پیشین، ص 56.
[14]- طبری، محمد بن جریر؛ و پیشین، ج2، ص 709-708.
[15]- آیتی، محمدابراهیم؛ پیشین، ص 58.
[16]- ابن سعد، محمد؛ پیشین، ج1، ص 110.
[17]- همان، ص 178.
[18]- دینوری، احمد بن داود؛ اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نی، 1371، چاپ چهارم، ص 201.
[19]- ابن سعد، محمد؛ پیشین، ج3، ص 3.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}