نویسنده: آیت الله محمدتقی مصباح یزدی




 

امام سجاد علیه السلام در قسمتی از دعای 44 صحیفه سجادیه از خداوند متعال می خواهد تا توفیق برخورد مسالمت آمیز و منصفانه را با دشمنان و ظالمان به حقوقمان، به ما عنایت فرماید: وَ أنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمْنا، وَ أنْ نُسالِمَ مَنْ عادَانَا؛ «پروردگارا، به ما توفیق ده تا با کسی که به ستم روا داشته است، از در انصاف درآییم و با دشمن خود، رفتار صلح آمیز داشته باشیم».
گاه انسان به طرق مختلف، احتمال ستم یا اذیت و آزاری را از سوی افراد یا گروه هایی، متوجه خود می بیند. در نتیجه، خود به تنهایی یا با همدستی گروه ها و انجمن هایی به فکر راه چاره یا مقابله می افتد. آماده ی دفاع می شود و به اقداماتی دست می زند تا از وقوع ظلم پیشگیری کند یا از شدت آن بکاهد.
در چنین مواردی گو اینکه این اقدامات اساساً تدابیر عاقلانه و پسندیده ای است، اما باید مراقب بود تا مرز حلال و حرام و حق و ناحق دقیقاً رعایت شود. یا به فکر عفو و گذشت باشد یا اگر درصدد انتقام است، فقط در همان حدی اقدام کند که به او ظلم شده است، نه بیشتر. البته در فرهنگ ما به همت تربیت های دینی و وجود علما، ادبا و شعرای تربیت یافته ی مکتب اسلام و فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، عفو و گذشت بسیار مقبول و جاافتاده است. با این حال، بر اساس همان بنیان های تربیتی، عفو و گذشت باید به گونه ای باشد که به ظلم پذیری و انظلام، بی عرضگی، خمودی، جبن و سلب شدن جرئت منجر نشود. منفعلانه برخورد کردن اثرِ بسیار مخرب تربیتی در جامعه دارد: ظالمان و متجاوزان به حقوق دیگران را جسورتر می کند و امنیت افراد و جامعه را از جهات مختلفِ عِرضی، مالی و جانی به خطر می اندازد، و بالاتر از این، موجب رواج فرهنگ غلط ظلم پذیری در جامعه خواهد شد.
بنابراین، تشخیص اینکه کجا جای عفو و گذشت، و چه موقع، زمان انتقام و دفاع است، به معیار و شاخص معین کننده ای نیاز دارد. شاید بهترین معیار این باشد که ببینیم هر کدام از این دو برخورد دارای چه اثری است. گاه شخص بر اثر عصبانیت، حرکتی را انجام داده و خود نیز پشیمان است و عفو و گذشت تأثیر تربیتی و اخلاقی دو چندانی برای وی و دیگران دارد و موجب تنبه و آگاهی می شود و بهترین روش تنبیه وی خواهد بود. در چنین مواردی اگر عکس العمل، بد یا شدیدتر باشد، فرد را جری تر می کند و آثار بدی خواهد داشت. پس بهترین عکس العمل، عفو و بخشش است.
آیات شریفه ی قرآن، منادیِ این نوع رفتارهای شایسته است. خداوند متعال به رسول گرامی اش می فرماید: ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ؛ (1) «کارهای بد و حرف های ناشایست کفار را با عکس العمل خوب و پسندیده و انجام کارهای خوب پاسخ گوی».
در آیه ای دیگر، به نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: تو بدی دشمنانت را به نیکی پاسخ گوی. خواهی دید که با تو یک دل و دوست می شوند: وَ لاَ تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ‌؛ (2) «نیکی ها و بدی ها دارای بهایی برابر نیستند. در برابر بدی های دشمنانت با خوبی و نیکی پاسخ گو باش. خواهی دید که دشمنت که بین تو و او جز دشمنی، حاکم نبود، در برابرت چون دوستی نرم خو و خوش خلق خواهد شد».
بیانات و سیره ی اهل بیت علیهم السلام در راستای همین توصیه ی سازنده و تربیتی قرآن کریم است. نقل این داستان زیبا از سیره ی مبارکه ی امام سجاد علیه السلام، شنیدنی است. در زندگی اهل بیت علیهم السلام نظیر این موارد بسیار نقل شده است. کم نبودند از مردم یا حتی خویشان و بستگان آن بزرگواران که بر اثر تبلیغات سوء و وساوس شیطانی، ذهنیت های نادرستی نسبت به آنان پیدا کرده بودند و گاه به اقدامات شنیع و دور از انتظاری دست می زدند. در این رویدادهای عبرت آموز، مشاهده ی سیره ی آن بزرگواران در برخورد با این سبک سری ها و رفتارهای جاهلانه بسیار شنیدنی و البته درس عبرتی برای عاقلان و اهل معرفت است.
می گویند: یکی از عموزاده های امام سجاد علیه السلام نزد ایشان آمد و نسبت به آن بزرگوار، مرتکب جسارت هایی شد. اصحاب حضرت که در آن جلسه حضور داشتند، ناراحت شدند و با عصبانیت تمام، آماده ی مقابله با آن مرد گستاخ بودند، ولی به احترام امام علیه السلام سکوت کردند و خشمشان را فرو خوردند. آنان منتظر برخورد امام علیه السلام بودند. حضرت سکوت کردند و آن شخص هرچه می خواست، به ایشان جسارت کرد تا جایی که خودش خسته شد و رفت. وقتی او رفت، امام علیه السلام رو به اصحاب کردند و فرمودند: آیا مایل هستید، برویم و پاسخ او را بدهیم؟ اصحاب از این پیشنهاد امام علیه السلام خوشحال شدند و گمان کردند حضرت به فکر تنبیه اوست. به همین جهت هم عرضه داشتند: بله، ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم، ما آماده ایم.
همه برخاستند و به همراه حضرت به خانه ی آن شخص رسیدند. او به در خانه آمد. وقتی جمع را مشاهده کرد، ترسید و گمان کرد که حضرت به قصد تنبیهش آمده و چند نفر نیز برای کمک به همراه آورده است. امام علیه السلام با مشاهده ی او سلام کرد و بعد فرمود: فلانی! اگر چیزهایی را که شما به من نسبت دادید، واقعاً درست بود و این عیب ها در من هست، پس خواهشم این است که دعا کن تا خدا مرا ببخشد. اگر این نسبت ها، درست نبود و دروغ و خطا و تهمت بود، من دعا می کنم که خدا شما را ببخشد و شما هم استغفار کن.
آن شخص از برخورد غیرمنتظره ی امام علیه السلام بسیار منفعل و متأثر شد و گریه کنان به دست و پای ایشان افتاد و عذرخواهی کرد. از آن پس، او یکی از دوستان و ارادتمندان امام سجاد علیه السلام شد. بعد از این واقعه، حضرت علیه السلام به اصحاب فرمودند: حالا این بهتر بود یا اینکه من در مقابل او مقابله به مثل و مثلاً بدگویی می کردم؟ در حالی که او با این رفتار، اصلاح شد و توبه کرد. فتنه هم برطرف شد. ما هم کار نیک و پسندیده ای انجام دادیم.
این برخورد امام سجاد علیه السلام، بهترین مصداق کظم غیظ قرآنی وَالکاظِمینَ الغَیْظْ (3) و مصداق روشن ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ‌(4) است؛ همچنین از مصادیق ارشاد افراد ناصالح و تربیت آنها به بهترین شیوه است. حضرت با شیوه ای صحیح ضمن جلب رضای الهی، بیماری اخلاقی او را درمان کرد و با مهار اصحاب و یارانش نیز مانع ایجاد فتنه شد. چه رفتاری از این بهتر که انسان، دشمنی را به دوستی و دشمن بد بدهن و جسور را به دوست و یاوری عاشق و ارادتمند تبدیل کند.
بنابراین، عفو و گذشت و توصیه ی وَ لاَ تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ برای مواقعی است که موجب جسارت و پررویی طرف نشود و باعث نشود تا او بر کارهای خلاف و گناهانش بیفزاید. همچنین موجب برپا شدن فتنه های اجتماعی نشود. اگر در مقابل افراد و گروه هایی قرار داریم که با عفو و اغماض، جسورتر و جری تر می شوند و میدان را برای هرزگی و بی بند و باری، بازتر و فضا را برای خود امن تر احساس می کنند و همچنان به این اعمال شرورانه خود ادامه می دهند، تأدیب و تنبیه رجحان دارد و بهترین عکس العمل، برخورد تند و صریح، البته با رعایت حد و مرز قانونی و حقوق و وظایف شرعی است.
امام سجاد علیه السلام خطاب به پروردگار درخواست می کنند تا توفیق رفتاری همراه با مسالمت و آرامش با دشمنان، عنایت فرماید: وَ أنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَی مَنْ عُودِی فِیکَ وَلَکَ، فَإنَّهُ العَدُوُّ الَّذی لا نُوَالِیهِ، وَ الحِزْبُ الَّذِی لا نُصَافِیهِ؛ «پروردگارا به ما توفیق ده تا با دشمنان خود، دوست شویم، اما هرگز با کسی که به خاطر تو و در راه تو با او دشمن هستیم، دوست نشویم؛ چون ما با گروهی که به خاطر تو با آنها در جنگیم، هرگز آشتی نمی کنیم و جز عداوت و سرسختی در حقشان به کار نمی بریم».
بهتر است با کسانی که با ما رسماً دشمنی می کنند و در ستیزند، از در صلح و آشتی و خوش رفتاری درآییم. به جای دشمنی کردن، با آنها مهربان و صمیمی باشیم و آشتی، خوش رفتاری و خوش رویی کنیم. این درخواست ها و توفیقات متمم همان توصیه ی قرآنی است که فرمود: ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ؛ یعنی اگر او دشمنی کرد، شما دوستی کن. او بدگویی یا بی احترامی کرد یا حتی مالی از شما تلف کرد، شما با خوش رویی برایش هدیه بفرست و به او احسان کن. وقتی با او برخورد کردی، بیشتر تحویلش بگیر و او را اکرام و احترام کن.

برخورد خصمانه با دشمنان خدا

تمام این توصیه ها و دستورالعمل های تربیتی و اخلاقی در صورتی است که منشأ دشمنی، عداوت و برخوردهای ناشایست، مسائل شخصی و خشم و عصبانیت های موردی باشد. اگر منشأ این دشمنی ها، دین و اعتقادات دینی و محور بغض و کینه ی موجود بین ما و دیگران، رضایت و عدم رضایت الهی باشد، یا دشمنی دشمنان با ما به خاطر دین و پایبندی ما به اصول و ارزش های الهی باشد، دیگر جای مسالمت و آشتی نیست.
امام سجاد علیه السلام می فرمایند: حاشَی مَنْ عُودِی فِیکَ وَلَکَ، فَإنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذی لا نُوَالیِهِ، وَ الْحِزْبُ الَّذی لا نُصَافیِهِ؛ «خداوندا، با کسانی که دشمنی و عداوت آنها با ما به خاطر تو، دین تو و حفظ ارزش های دینی و حفظ عقاید اسلامی است، سلم و نرمش نخواهیم داشت. ما به هیچ روی با چنین افرادی، نرمش و دوستی نمی کنیم و در مقابل آنها خضوع، سلم و مدارا را مجاز نمی دانیم».
یگانه ی هستی، امیرمؤمنان علی علیه السلام، که بخشش و عفو دشمن هنگام غلبه و پیروزی را توصیه می فرمودند، در چنین فضای مسمومی، نه تنها در مقابل دشمنان آشکار، بلکه حتی در مقابل نزدیک ترین خویشان و بستگانشان نیز می ایستادند و این ایستادگی را افتخار خود می دانستند و به آن می بالیدند:
وَ لَقَد کُنَّا مَعَ رَسُولِ الله صلی الله علیه و آله نَقْتُلُ آباءَنَا وَ أبْناءَنا وَ إخْوانَنا وَ أعْمَامَنا، ما یزِیدُنا ذَلِک إلَّا إیماناً وَ تَسلیماً وَ ...، (5) ما در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای احقاق حق با پدران، فرزندان، برادران و عموهایمان می جنگیدیم. این پیکار ما به خویشانمان در ما چیزی جز ایمان به خداوند و تسلیم در برابر وی نمی افزود... ما در برابر خویشانمان چون دو هماورد و پهلوان می جنگیدیم و به خون هم تشنه بودیم و درصدد بودیم تا جام مرگ را به هم بنوشانیم... .
امام سجاد علیه السلام نیز همچون جد بزرگوارش، امیرالمؤمنین علیه السلام، عفو، بخشش، سلم و خوش رویی را تنها برای کسانی مجاز و پسندیده می دانند که دشمنی و عداوتشان، شخصی و از سر عصبانیت و خشم باشد. حضرت می فرمایند که پروردگارا، اگر دشمنی و عداوتشان در راه تو و به خاطر تو باشد؛ یعنی دشمنی تو باشند و عداوتشان با ما به سبب ایمان به تو باشد، به هیچ روی، اهل مدارا، بخشش و روی خوش نشان دادن با آنها نیستیم؛ چون نرمی و مداراکردن با این افراد به دین خدا لطمه خواهد زد. اینجا جای سرسختی و خشونت نشان دادن است.

پی‌نوشت‌ها:

1. مومنون (23)، 96.
2. وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صَالِحاً وَ قَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ‌ * وَ لاَ تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ‌ * وَ مَا یُلَقَّاهَا إِلاَّ الَّذِینَ صَبَرُوا وَ مَا یُلَقَّاهَا إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ‌(فصلت، 33-35). در این آیات شریفه، خداوند متعال ابتدا دعوت کنندگان به حق را می ستاید و آنها را خوش سخن ترین افراد می داند. سپس خوبی را با بدی ها قابل قیاس نمی داند. آن گاه به رسولش توصیه می کند تا برای رام کردن دشمنان و از بین بردن صفات بد و گفتار ناپسندشان، در پاسخ به آنها در مقابل رفتارهای ناشایستشان، خوب رفتار کن تا آثار و برکات آن را به عیان مشاهده کنی. در آخر نیز می فرماید: این خصال نیکو را جز انسان هایی که بردبار و صبورند و از عنایات الهی بهره ای عظیم برده اند، در نخواهد یافت.
5. وَ لَقَد کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم نَقْتُلُ آباءَنَا وَ أبْناءَنا وَ اِخْوانَنا و اَعْمامَنا، ما یَزیدُنَا ذلِکَ الَّا ایماناً وَ تَسْلیماً وَ مُضِیّاً عَلی اللَّقَمِ و صَبْراً عَلَی مَضَضِ الألَمِ وَ جِدّاً فی جِهَادِ العَدُوِّ وَ لَقَد کانَ الرَّجُلُ مِنَّا و الآخَرُ مِن عَدُوِّنَا یَتَصَاوَلانِ تَصَاوُلَ الفَحْلَینِ یَتَخالَسانِ أنْفُسَهُما أیُّهُما یَسْقِی صَاحِبَهُ کَأسَ المَنُونِ فَمَرَّهٌ لَنَا مِنْ عَدُوِّنا وَ مرَّةً لِعَدُوِّنا مِنَّا فَلَمَّا رَأی اللهُ صِدقَنا أنزَلَ بِعَدُوِّنا الکَبتَ وَ انْزَلَ عَلَیْنَا النَّصْرَ حَتَّی استَقَرَّ الاِسلامُ مُلْقِیاً جِرانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً أوْطانَه (نهج البلاغه، خطبه 56).

منبع مقاله: مصباح یزدی، محمدتقی، (1391)، صهبای حضور(شرح دعای چهل و چهارم صحیفه ی سجادیه)، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله علیه، چاپ اول.