نویسنده: سبحان پاکپور




 
« بوسنی و هرزگوین در سال 1327هـ (1909م) دعوت استانبول را برای فرستادن نمایندگانش به مجلس رد کرد و در حالی که تا آن زمان، تابعیت صوری خود را داشت، این بار به سمت صرب ها گرایش پیدا کرد. این اقدام به تحریک دولت اتریش بود که می خواست منطقه یاد شده را زیر سلطه خود در آورد. اتریش دست به کار شد و قراردادی با روسیه منعقد کرد که در برابر واگذاری بوسنی وهرزگوین به اتریش، ملاحان روسی اجازه یابند از بوسفور و داردانل رفت و آمد کنند. به دنبال آن، دولت اتریش بلافاصله به اشغال بوسنی و هرزگوین پرداخت، در حالی که روسیه به دلیل مخالفت دولت های اروپایی با توسعه طلبی اش نتوانست دست به اقدامی بزند. دولت عثمانی، پیوستن بوسنی و هرزگوین را به دولت اتریش به رسمیت شناخت؛ مشروط بر آن که دولت اتریش از تمامی ادعاهایش در سنجق نوفی باز دست بردارد. به علاوه، دولت اتریش از جانبداری و تحریک دولت بلغارستان که در پی استقلال بود، دست بکشد.
پیوستن بوسنی و هرزگوین به دولت نمسا یا اتریش، سبب خشم روسیه و صرب ها شد. به دنبال آن، روسیه در پی انعقاد قرار دادی میان دولت های بالکان بر آمد تا به طور خاص از اتریش انتقام بگیرد. پس از آن، بلغارستان اعلام استقلال کرد و جزیره کرت نیز به یونان پیوست. به دنبال متزلزل شدن اوضاع در بالکان، منطقه جبل اسود در تاریخ 8/28/1912م (1330هـ) با دولت عثمانی اعلان جنگ داد. بلغارستان، صربستان و یونان نیز به این اتحاد پیوستند و دولت های معارض 715هزار نظامی را در برابر 320 هزار نظامی ترکی، به میدان جنگ اعزام کردند. هنوز یک ماه از جنگ نگذشته بود که نیروهای بلغاری تا دروازه استانبول رسیدند. یونانی ها صحرای سالونیک را اشغال کردند و صرب ها نیز در تمام جبهه ها پیش آمدند. در این جنگ، نخستین بار از هواپیما استفاده شد و شهر ادرنه بمباران گردید. طی این نیرد، دولت عثمانی، بیش تر سرزمین های خود را در اروپا از دست داد. پس از توقف جنگ، استقلال آلبانی مورد پذیرش قرار گرفت و دیگر سرزمین ها نیز میان هم پیمانان بالکانی تقسیم شد. این صلح در اواخل مه سال 1913م (1331هـ) در لندن به امضا رسید.
به دنبال اختلاف دولت های بالکان بر سر تصاحب اراضی گرفته شده از دولت عثمانی، این دولت در کنار یونان و صربستان و جبل اسود، در برابر بلغارستان قرار گرفت. در این ماجرا، انور پاشا توانست ادرنه را از تصرف بلغاری ها خارج کند و به عنوان «قهرمان ملی» شناخته شود. همین وضعیت سبب شد تا او به همراه دوستانش طلعت پاشا و جمال پاشا، بر مقدرات دولت مسلط شود. در سال 1913م (1332هـ) قرار دادی میان دولت عثمانی و بلغارستان منعقد شد و طی آن ترک ها موفق به بازگرداندن منطقه تراکیه در کنار ادرنه شدند. این جنگ را به نام جنگ دوم بالکان می شناسند.[1]
یکی از آثار جنگ بالکان آن بود که در ترکیه، تمایل به نگرش عثمانی پایان یافت و راه برای گرایش ترکی – تورانی هموار گردید؛ گرایشی که هدفش متحد کردن همه ترک های آسیای میانه در دولتی واحد بود؛ البته با این توضیح که گرایش تورانی جدید که محصول جنگ بالکان بود، دست از غربگرایی بر نداشت. تلاش برای تشکیل ارتش جدید دنبال شد و پیامد آن حضور شمار زیادی از متخصصان آلمانی در استانبول بود. دولت عثمانی نیروهای متخصص فراوانی را برای آموزش ارتش استخدام کرد و سلاح های جدید زیادی از اروپا خرید تا ارتش عثمانی را به صورت یکی از ارتش های نیرومند در آورد.»[2]

پی‌نوشت‌ها:

[1] . احمد عبد الرحیم مصطفی، فی اصول التاریخ العثمانی، ص 279.
[2] . رسول جعفریان، دولت عثمانی از اقتدار تا انحلال، ص 182- 184.

منبع:www.tarikheslam.com