نویسنده:عبدالحسین زرین کوب




 

مدارس و دانشگاه ها

کثرت مدارس عالی (درباب مدارس درنزد مسلمین ونقش مدرسه ی نظامیه رجوع شودبه : talas.a.la madrasa nizamya et son histoire 1939) در بلاد اسلام ، هنوز هم که دنیا پیشرفتهای ماشینی یافته است مایه حیرت است و حاکی از وجود شوق و نشاطی بی مانند . در حقیقت بسبب تأکید وتشویقی که در اسلام راجع به علم شده بود و همچنین بجهت توصیه وترغیبی که به انجام دادن امور خیریه می شد بسیاری از اهل برو ارباب ثروت ،عنایت وتوجه خاصی به تاسیس مدارس مبذول کردند بطوریکه درعهد رونق حکومتهای اسلامی در بیشتر بلاد اسلام مدارس مهم مانند نظامیه ، مستنصریه ، حلاویه، جوزیه ، الازهر وامثال آنها وجود داشت که هر یک بسببی شهرت دارند
و این مدارس که بزرگان علماء اسلام تربیت یافته آن مدارس بوده اند همه یا غالب آنها از محل اوقاف اهل بر بوده است و خلفا وسلاطین بطور مستمر ومستقیم در آنها نظارت نداشتند و – به اصطلاح امروز ما – این مدارس ملی و آزاد بود چنانکه جز در بعضی از آنها که به بعضی فرقه ها اختصاص داشت در غالب آنها نیز تعلیم آزاد بود و هر یک از فرقه های اسلامی ، معارف و علوم مقبول مخصوص خود را می توانستند درین مدارس اخذو تلقی نمایند .
البته مدرسه نظامیه ، بر خلاف مشهور، اولین مدرسه اسلامی نبوده است (برای مدارس قبل از آن رجوع شود به : متز، الحضاره الاسلامیه 1/19-318) اما بی شک از خیلی جهات سرمشق مدارس مهم اسلام و جهان شده است . خواجه نظام الملک وزیر ،نزدیک به شصت هزاردینار صرف بنای مدرسه ی نظامیه بغداد کرد ، در اصفهان و نیشابور و بلخ و هرات هم نظامیه ها ساخت و این مدارس حتی سرمشق شد برای دارالعلمهای اروپا . قدیمی ترین دانشگاه اروپا که سالرنو ( Salern) در ایتالیا بود از تأثیر مدارس اسلامی خالی نبود . مدارس بزرگ دیگر مثل دانشگاه بولونیا ( Bologna ) و دانشگاههای پاریس ، مونپلیه ، و اکسفورد همگی بعد از قرن دوازدهم میلادی بوجود آمدند – مدتها بعد از تأسیس دانشگاههای اسلامی . اگر بعضی رسوم و الفاظ جاری در دانشگاههای اروپا مثل Reading = قرائت ، Hearing = سماع ، Licence = اجازه ، و حتی لفظ غریب Baccalarius = حق الروایه ؟ چنانکه بعضی محققان گفته اند از رسوم و الفاظ مشابه معمول در مدارس اسلامی مصر و شام و اندلس اقتباس شده باشد آیا حیرت انگیز نیست که با چنین سابقه یی که دانشگاههای اسلامی دارد ، تأسیس دانشگاههای امروز شرق به نفوذ یا تقلید دارالعلمهای غربی منسوب شود ؟
این نظامیه ها مراکز مهم فعالیتهای علمی عصربود ، اساتید آنها هم غالباً علماء بزرگ عصر بشمار می آمدند . از همه دوره های اسلامی تا مدتها طالب علمان به این مدارس روی می آوردند و درین کهنه ترین دانشگاههای جهان، هم حجره پیدا می کردند هم مدد معاش . بعلاوه کتابخانه ، بیمارستان، مسجد ، و مجلس وعظ هم در دسترس آنها بود . چنانکه مدرسان هم در مدرسه در جات داشتند از استاد و مدرس و معید ، با لباسهای خاص و ظاهراً همینهاست که در دانشگاههای اروپا مورد تقلید واقع شد .چندی بعد ، درسایر بلاد اسلام هم – مثل بغداد – بتقلید نظامیه مدارس متعدد بنا شد . در بغداد ، مدرسه مستنصریه بوجود آمد که رونق و فعالیت آن نظامیه را از اهمیت انداخت .چنانکه سلاطین زنگی و ممالیک در شام و مصر مخصوصاً شوق وافری به بنای مدارس نشان دادند . درعهد مغول ، سلطان محمد خدا بنده حتی مدرسه سیار داشت – همراه اردوی خویش – که ذکر آن در «تاریخ وصاف» آمده است . در قرن ششم که ابن جبیر سیاح اندلسی به مشرق آمد بیست مدرسه در دمشق یافت و سی مدرسه دربغداد . بنیامین تطیلی سیاح و ربن یهودی اندلسی بیست مدرسه در اسکندریه دید ، و در سایر بلاد هم مدارس بسیار بود با شور و نشاط طالبان علم . این شور و نشاط به شهرهای بزرگ اختصاص نداشت و در دهات و قریه ها هم طالبان علم فراوان بودندو چه بسیار دانشمندان بزرگ اسلام که از دیه های حقیر برخاسته اند .
منبع مقاله:برگرفته از کتاب کارنامه اسلام،عبدالحسین زرین کوب