دیدگاه اهل سنت پیرامون آیه ی سأل سائل (1)
از جمله آیات نازل شده درباره ی غدیر، آیه هایی از سوره معارج است. خداوند در این سوره می فرماید:
تقاضا کننده ای تقاضای عذابی کرد... .
این آیه درباره روز غدیرخم نازل شده است. مردی در آن روز پس از باخبر شدن از موضوع، حاضر به پذیرش ولایت حضرت امیرمؤمنان نبود و از خداوند درخواست نزول عذاب کرد. این مطلب در حدیثی که مفسّر این آیه است، بیان شده است.
پیش از شرح ماجرا بهتر است در ابتدا نام شماری از راویان اهل سنّت را که این حدیث را نقل کرده اند ذکر کنیم، تا باطل بودن ادّعای ابن تیمیه روشن شود که گفته: «نزول این آیه در حق علی(علیه السلام) به اتفاق نظر علما، باطل است».
این روایات را بسیاری از محّدثان و مفسّران مشهور اهل سنّت در کتاب های خودشان نقل کرده اند که در این جا فهرستی از این بزرگان سنّی مذهب را می آوریم:
1. ابوبکر سبیعی، (متوفای سال 162 هـ.ق).
2. سفیان بن سعید ثوری، (متوفای سال 161 هـ.ق).
3. سفیان بن عیینه، (متوفای سال 198 هـ.ق).
4. ابونعیم فضل بن دکین، (متوفای سال 219 هـ.ق).
5. ابوعبید هروی، (متوفای سال 223 یا 224 هـ.ق).
6. ابراهیم بن حسین کسائی، ابن دیزیل، (درگذشته سال 281 هـ.ق).
7. ابوبکر نقّاش موصلی، (درگذشته سال 351 هـ.ق).
8. ابواسحاق ثعلبی، (درگذشته سال 427 یا 437 هـ.ق).
9. ابوالحسن واحدی، (درگذشته سال 468 هـ.ق).
10. حاکم حسکانی نیشابوری، (درگذشته سال 470 هـ.ق).
11. سبط ابن جوزی، (درگذشته سال 654 هـ.ق).
12. ابوعبدالله محمّد بن احمد قرطبی، (متوفای سال 671 هـ.ق).
13. شیخ الاسلام حموئی جوینی، (متوفای سال 722 هـ.ق).
14. شیخ محمّد زرندی مدنی حنفی، (متوفای پس از سال 750 هـ.ق).
15. ملک العلماء شهاب الدین دولت آبادی، (متوفای سال 849 هـ.ق).
16. نورالدین ابن صبّاغ مالکی، (درگذشته سال 855 هـ.ق).
17. نورالدین علی بن عبدالله سمهودی، (درگذشته سال 911 هـ.ق).
18. شمس الدین خطیب شربینی قاهری،(درگذشته سال 977 هـ.ق).
19. ابوالسعود محمّد بن محمّد عمادی،(درگذشته سال 982 هـ.ق).
20. جمال الدین محدّث شیرازی، (درگذشته سال 1000 هـ.ق).
21. زین الدین عبدالرؤوف مناوی، در گذشته سال 1031 هـ.ق).
22. نورالدین علی بن ابراهیم حلبی، (درگذشته سال 1044 هـ.ق).
23. احمد بن باکثیر مکّی، (متوفای سال 1047 هـ.ق).
24. شمس الدین حنفی شافعی، (متوفای سال 1181 هـ.ق).
25. ابوعبدالله زرقانی مالکی، (متوفای سال 1122 هـ.ق).
26. محمّد بن اسماعیل امیر صنعانی، (متوفای سال 1182 هـ.ق).
27. سیّد مؤمن شَبلَنجی مصری، (متوفای سال 1322 هـ.ق).
28. شیخ محمّد عبده،(متوفای سال 1323 هـ.ق).
شأن نزول آیه چیست؟
طبق آن چه در روایات آمده خلاصه ای از ماجرا از این قرار است:رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیرخم، خطبه ای را ایراد فرمود و سخنرانی کرد و مطالبی را که خدا می خواست در آن مطرح نمود و درباره امیرمؤمنان علی و اهل یت ایشان(علیهم السلام) مطالبی به میان آورد و فرمود:
أیّها الناس! ألست أوی بکم من أنفسکم؟
ای مردم! آیا من از خودتان بر شما سزاوارتر نیستم؟
پاسخ دادند: چرا همین طور است.
فرمود:
فمن کنت مولاه فعلیّ مولاه، اللهمّ والِ من والاه و عاد من عاداه...؛
پس هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست. خدایا! دوستدار وی را دوست بدار و دشمنش را دشمن... .
آن گاه مردم با حضرت علی(علیه السلام) بیعت کردند... این خبر در جای جای منطقه و نقاط و سرزمین های مختلف پیچید تا آنان که در این حجّ با رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) همراه نبودند نیز از این خبر آگاه شدند... .
در همین روزها مردی-که در ادامه این شخص را معرفی خواهیم کرد-با شتر خویش آمد و آن را در کنار درِ مسجد بست و وارد مسجد شد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در مسجد بود و اصحابش پیرامون ایشان نشسته بودند.
آن مرد پیشاپیش رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بر دو زانو نشست و عرض کرد: ای محمد! تو با ما فرمان دادی که گواهی بدهیم خدایی جز الله نیست و تو رسول خدا هستی ما نیز پذیرفتیم، تو به ما فرمان دادی که شبانه روز پنج نماز بخوانیم، در ماه رمضان روزه بگیریم، به حج خانه خدا برویم و زکات مال را بپردازیم؛ ما نیز پذیرفتیم. اما تو به این اندازه راضی نشدی تا این که دست عموزاده خود را بالا بردی و او را بر مردم برتری دادی و گفتی: هر کس من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست!
این سخن توست یا سخن خداوند؟
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی که دیدگانش قرمز شده بود فرمود:
والله الّذی لا اله الّا هو، إنّه من الله و لیس منّی؛
به خدایی که جز او خدایی نیست، این امر از جانب خداوند است و از سوی من نیست.
و این را سه مرتبه تکرار نمود. در این هنگام آن مرد برخاست و می گفت: خدایا! اگر آن چه محمد می گوید، حق است، سنگی را از آسمان بر ما نازل کن، یا عذابی دردناک بر ما فرو فرست!
راوی می گوید: به خدا سوگند، هنوز آن مرد به شترش نرسیده بود که خداوند از آسمان سنگی را به سوی او پرتاب کرد و بر فرق او اصابت کرد و از دُبُرش خارج شد، او فوری جان داد، و خداوند متعال این آیه بر پیامبر نازل کرد:
«سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقعٍ»؛(1)
سؤال کننده ای از خدا درخواست کرد که عذاب بر وی واقع شود.
راویان این حدیث از ائمه(علیهم السلام) و اصحاب
اهل سنّت طبق سندهای خویش این روایت را در کتاب هایشان از ائمه (علیهم السلام) و دیگر اصحاب نقل کرده اند از جمله:1. حضرت امیرمؤمنان علی(علیه السلام)،
2. امام محمّد بن علیّ باقر(علیهما السلام)،
3. امام جعفر بن محمّد صادق(علیهما السلام)،
4. عبدالله بن عبّاس،
5. حذیفة بن یمان،
6. سعد بن ابی وقّاص،
7. ابوهریره.
راویانی از بزرگان اهل سنّت
اکنون شایسته است ببینیم کدام یک از دانشمندان اهل سنّت به نقل این حدیث در کتاب هایشان مبادرت نموده اند و راویان سنّی این حدیث چه کسانی هستند؟در این جا شماری از رجال حدیث را معرفی می کنیم:
1. سفیان بن عیینه
عالمان اهل سنّت به شایستگی از سفیان یاد کرده اند. نووی در مدح وی می گوید:اعمش، ثوری، سعر، ابن جریج، شعبه، همّام، وکیع، ابن مبارک، ابن مهدی، قطّان، حمّاد بن زید، قیس بن ربیع، حسن بن صالح، شافعی، ابن وهب و احمد بن حنبل و ... از وی روایت نقل کرده اند و همه در پیشوا بودن وی و والامرتبه بودن او اتّفاق نظر دارند. سفیان در سال 107 هجری به دنیا آمد و در روز شنبه اول ماه رجب سال 198 وفات یافت. (2)
شمس الدین ذهبی نیز او را این گونه توصیف می کند:
علامه، حافظ، شیخ الاسلام، امام، حجّت، دارای دانش گسترده و منزلت والا بود. (3)
هم چنین در جای دیگری می گوید: او یکی از بزرگان نامدار، ثقه و مورد اعتماد، دقیق، حافظ و امام بود. (4)
2. سفیان ثوری
عالمان اهل سنّت از سفیان ثوری به تجلیل یاد می کنند.شعبه، سفیان بن عیینه، ابوعاصم نبیل، یحیی بن معین و شماری دیگر از علما درباره او گفته اند: سفیان، در زمینه حدیث، امیرمؤمنان است.
سفیان بن عیینه نیز می گوید: اصحاب حدیث سه شخص هستند: ابن عباس در زمان خویش، شعبی نیز در دوران خویش و سفیان ثوری نیز در دوران خودش.
عباس دوری درباره او می نویسد: دیدم که یحیی بن معین در زمان خویش در زمینه فقه، حدیث، زهد، و هر موضوع دیگری، هیچ کس را بر سفیان برتری نداد.
شعبه درباره او می نویسد: سفیان در پرهیزکاری و دانش، سرور مردم بود.
خطیب بغدادی درباره وی چنین می نگارد:
وی یکی از پیشوایان مسلمان و یکی از نامداران دین بود. درباره امامت وی اتفاق نظر وجود داشت؛ به طوری که به توثیق و تأیید نیازی نداشت. او فردی زاهد، پرهیزکار، دارای معرفت و دارای اتقان و دقت در حفظ حدیث بود.
او یکی از رجال مورد اعتماد در صحاح شش گانه است.
به اتفاق سیره نویسان وی در بصره به سال 161 هجری درگذشت. (5)
3. ابن دیزیل
یکی دیگر از رجال این حدیث، ابواسحاق ابراهیم بن حسین همدانی کسائی مشهور به ابن دیزیل (متوفای سال 281 هـ.ق) است. کتاب های تذکرة الحفّاظ، الوافی بالوفیات، البدایة و النهایة، طبقات القرّاء، و ... شرح حال این راوی را نگاشته اند. (6)در این جا به عبارات کوتاهی از کتاب سیر اعلام النبلاء بسنده می کنیم. ذهبی در این اثر خویش درباره او این گونه می نگارد:
ابن دیزیل، امام، حافظ، ثقه و مورد اعتماد و عابد بود. او در مکه، مدینه، مصر، شام، عراق و جبال به شنیدن حدیث مبادرت ورزید و این احادیث را به خوبی جمع آوری کرد. او کمی قبل از سال دویست هجری به دنیا آمد. از ابونعیم و ... روایت می شنید.
ابوعوانه و ... از وی روایت نقل کرده اند. او یک روز در میان روزه می گرفت.
حاکم نیشابوری درباره ابن دیزیل می گوید: او ثقه و مورد اعتماد و امین است.
ابن خِراش نیز او را راست گفتار و صدوق می داند.
ذهبی در ادامه می نویسد:
او فصل الختام برای تشخیص استحکام احادیث است. از او نقل شده که گفته: اگر کتابم در دستم، احمد بن حنبل در سمت راست من و یحیی بن معین در سمت چپ من باشند، هیچ بیم و دغدغه ای ندارم.
مقصود او این است که کتابش بسیار دقیق و با اتقان بوده است.
صالح بن احمد در تاریخ همدان می نویسد: از جعفر بن احمد شنیدم که می گفت: از ابوحاتم رازی درباره ابن دیزیل سؤال کردم، او گفت: به جز راست و نیکی از او ندیده و نشنیده ام...(7)
نقل روایت یاد شده از تفسیر ثعلبی و پذیرش آن
بسیاری از علمای اهل سنّت، روایت یاد شده را در کتاب های مختلف خویش از تفسیر ثعلبی نقل کرده و آن را پذیرفته اند. در این جا برخی از عبارت های علمای اهل سنّت در این باره مرور می کنیم:سبط ابن جوزی می نویسد:
سیره نگاران اتّفاق نظر دارند که داستان غدیر خم پس از بازگشت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از حجة الوداع و در هجدهم ذی حجه اتفاق افتاد. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) همه صحابه را-که شمارشان 120 هزار نفر بود-جمع کرد و فرمود:
من کنت مولاه فعلی مولاه...؛
هر کس من مولای او هستم، پس علی مولای اوست... .
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) با این عبارات خود بدون هیچ گونه اشاره و کنایه ای، به طور صریح این موضوع را اعلام کرد.
ابواسحاق ثعلبی نیز در تفسیر خود با ذکر سند چنین آورده است:
وقتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) این عبارات را فرمود، خبر در همه جا پیچید و در مناطق مختلف منتشر شد. این خبر به حارث بن نعمان فهری رسید...(8)
سمهودی در این باره می نویسد:
ثعلبی در تفسیر خود روایت می کند: از سفیان بن عیینه پرسیده شد: آیه «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقعٍ» درباره چه کسی نازل شد؟
او گفت: تو مسأله ای را از من پرسیدی که هیچ کس پیش از تو سؤال نکرده بود. پدرم از جعفر بن محمّد و او از پدران خویش نقل کرد:
وقتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیر خمّ بود، فریاد برآورد و مردم را جمع کرد. آن گاه دست حضرت علی(علیه السلام) را گرفت و فرمود:
من کنت مولاه فعلیٌّ مولاه؛
هر کس من مولای او هستم، پس علی مولای اوست.
این موضوع در مناطق مختلف پیچید و منتشر شد. این خبر به حارث بن نعمان رسید... .(9)
مناوی در شرح روایت «من کنت مولاه فعلیٌّ مولاه» می نویسد:
در تفسیر ثعلبی از ابن عیینه چنین روایت شده:
پس از آن که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) این عبارت را فرمود: سخنش در همه جا منتشر شد. این خبر به حارث بن نعمان رسید. او نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: ای محمد!... .(10)
زرقانی نیز به نقل این روایت پرداخته است. وی می نویسد:
در تفسیر ثعلبی آمده: ابن عیینه می گوید: پس از آن که رسول گرامی این عبارت را فرمود، سخنش در همه جا منتشر شد. این خبر به حرث بن نعمان رسید. او نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: ای محمد!.... (11)
ابن صبّاغ مالکی در این باره می گوید:
امام ابواسحاق ثعلبی در تفسیر خویش چنین آورده: از سفیان بن عیینه درباره آیه «سَأَلَ سائِلٌ ِبعذابٍ واقعٍ» سؤال شد که این آیه درباره چه کسی نازل شده است؟ او پاسخ داد... . (12)
زرندی نیز در این باره می گوید: امام ابواسحاق ثعلبی در تفسیرش این گونه می نگارد: از سفیان بن عیینه پرسیدند: آیه «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقعٍ» درباره چه کسی نازل شده است؟ ... .(13)
پینوشتها:
1. سوره معارج، آیه 1.
2. تهذیب الاسماء و اللغات: 224/1، شماره 217.
3. تذکرة الحفاظ: 224/1
4. الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب السنّه: 379/1.
5. تهذیب الکمال: 164/11-169.
6. تذکرة الحفاظ: 608/2، الوافی بالوفیات: 227/5، البدایة و النهایه: 71/11، طبقات القراء: 11/1.
7. سیر أعلام النبلاء: 184/13.
8. تذکرة خواصّ الاُمّة: 30.
9. جواهر العقدین-بخش دوم-: 98/1.
10. فیض القدیر فی شرح جامع الصغیر: 218/6.
11. شرح المواهب اللدنیّه: 13/6.
12. الفصول المهمّه فی معرفة الائمّة: 42.
13. نظم درر السمطین: 93.
حسینی میلانی، آیت الله سیدعلی، (1391)، آیات غدیر از دیدگاه اهل سنّت، ترجمه: هیئت تحریریّه ی انتشارات الحقایق، قم: نشر الحقایق، چاپ اول
/م
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}