نویسنده: سید رضا حسینی




 
فلزکاری: در این دوره ظرف های فلزی به خاطر ظرافت زیاد و نقش های جالب مورد توجه اند. از فولاد در ساخت ظروف استفاده می شود. طلاکاری روی فلز و آرایش ظرف ها با خوشنویسی و مشبک کاری روی فلز در کنار خوشنویسی به همراه طلاکاری جلوه ای بی نظیر به آثار می دهد (تصویر 18).
(تصویر 18)
به خاطر نفوذ تشیع و شروع مراسم مذهبی و عزاداری محرم و شبیه خوانی (تعزیه) ساخت ابزار و آلات رزمی و نمایشی و همچنین بیرق، کتل و علم نیز آغاز می شود که با شیوه های تزئینی خاص مخصوصاً در اصفهان صورت می گیرد.

هنر در عهد زندیه، قاجاریه و پهلوی

نقاشی و کتاب آرایی: نقاشی زندیه ادامه سنت های نقاشی صفویه است و یا مقدمه ای است برای تحولات نقاشی قاجار که باید آنها را در نقاشی قاجاریه جستجو نماییم. در نقاشی عهد قاجار با تلفیق دو شیوه سنتی و اروپایی مآب گرایش های تزئینی و تمایلات طبیعت پردازی همزمان مشاهده می شود. البته در این عهد با ورود پرده های نقاشی اروپایی و تقلید از آنها نوعی نقاشی به نام فرنگی سازی رواج می یابد. این نفوذ و توجه در دوران بعد به طرزی برجسته قوت یافت. بیشترین تابلوهای رنگ و روغن که عموماً نیز تصاویر رجال و درباریان است مربوط به زمان فتحعلی شاه و محمد شاه می باشد. توجه و علاقه به طبیعت نگاری، نمایش سایه و روشن، عمق نمایی و تقلید جهان مادی، نقاش ایرانی را از سرچشمه های حقیقت گرایی و جهان تمثیلی دور کرد (تصویر 19).
(تصویر 19)
اصولاً تحولات نقاشی در زند و قاجار را می توان به عنوان «مکتب زند و قاجار» نامید که از جمله نقاشان بنام این عهد «آقا صادق»، «محمد علی» و «محمد حسن» را می توان نام برد. شیوه ی «گل و مرغ» در این دوره گسترش و توسعه می یابد که نوع قلم گیری و استفاده از رنگ های خاص در آن متأثر از هنر غرب است هر چند که در مکتب های هرات و شیراز نمونه ای از این نوع نقاشی و عناصر دیده می شود (تصویر 20).
(تصویر 20)
از این طرح و بعضاً طراحهای دیگر که معمولاًً آن را با قشری از روغن (ورنی) می پوشاندند جهت تزئین قلمدان، جعبه آئینه و جلدهای لاکی و روغنی استفاده می شود که به نقاشی های زیر لاکی نیز شهرت دارند (تصاویر 21).
(تصاویر 21)
در دوران افول مکتب زند و قاجار نقاشی برجسته به نام «صنیع الملک» (ابوالحسن غفاری) ظاهر می شود. او به خاطر سفر به اروپا و آشنایی با نقاشی و چاپ، تاثیرات زیادی را در هنر نقاشی ایران به جا می گذارد. می توان صنیع الملک را از پایه گذاران «هنر گرافیک ایران» دانست. اولین تصاویر چاپی در روزنامه های آن زمان توسط او و برادرزاده اش کمال الملک میرزا ابوتراب غفاری (برادر بزرگتر کمال الملک) و میرزا موسی و شاگردانشان تهیه می شد (تصویر 22).
(تصویر 22)
صنیع الملک در زمانی پا به عرصه می گذارد که نگارگری ایران از مسیر اصلی خود خارج گشته است. او با اینکه چند سال را در اروپا سپری نمود، ولی هرگز هویت ملی خویش را فراموش نکرد. از آثار صنیع الملک می توان به تصاویر بسیاری از طریق چاپ سنگی (لیتوگرافی) برای روزنامه دولت علیه ایران، تصاویری برای داستانهای هزار و یک شب در شش جلد (تصویر 23)
(تصویر 23)
موجود در کتابخانه کاخ گلستان و شمایل رنگ و روغن حضرت علی (ع) در موزه هنرهای تزئینی تهران و همینطور آبرنگهای زیادی از چهره معاصرانش اشاره نمود. او نخستین هنرستان نقاشی ایران به شیوه امروزی را مهیا می کند و تصویر سازی را به سیاق امروزی برای نشریات مطرح می نماید. در اواخر قاجار برادرزاده صنیع الملک یعنی کمال الملک (محمد غفاری) جذب دربار ناصرالدین شاه شد. او با علاقه وافر خود به نقاشی و سفر به غرب و آموختن نقاشی غربی در موج جدیدی که توسط عمویش ایجاد شد قرار گرفت. او شیفته آثار «رامبراند» بود و در کارهایش توجه به طبیعت پردازی را با حفظ اصالت ها و ارزش های ایرانی آن مورد توجه قرار می دهد. او از اولین بانیان مدرسه هنری و موزه در ایران می باشد. اولین مدرسه ی هنری به نام «صنایع مستظرفه» در سال 1309 هجری شمسی توسط کمال الملک بنا شد و بعد از او استاد «حسین طاهر زاده بهزاد» ریاست مدرسه را به عهده می گیرد. کمال الملک در سال 1319 در نیشابور وفات می یابد و در کنار مقبره ی شیخ عطار نیشابوری دفن می شود (تصویر 24).
(تصویر 24)
از دیگر هنرمندان معروف این عهد می توان به استاد حسین بهزاد اشاره نمود. استاد حسین بهزاد متولد 1273 از نقاشان به نام ایران است که در فرانسه تجربیاتی کسب می کند و نهایتاً در سال 1347 وفات می یابد. قدرت بخشیدن به خطوط، انعکاس حالات روحی در چهره ها و استفاده از درجات یک رنگ با سیاه و روشن کردن آن از خصوصیات طراحی بهزاد است. از آثار او پیر چنگی، رستم و سهراب و... است (تصویر 25).
(تصویر 25)
استاد حسین اسلامیان نیز از دیگر هنرمندان این عهد است او در سال 1290 شمسی در اصفهان به دنیا آمد. پدرش نیز از قلمدان سازهای معروف اصفهان بود. ابتدا نزد پدر به شاگردی می پردازد و عشق به هنر او را نزد استاد میرزا آقا رهنمون می سازد. سالها در کارگاه او شاگردی می کرد. تا زمانی رسید که استاد نقش قلمهای حسین را امضاء می کرد و این چیرگی و اعتبار، خود از رسیدن حسین اسلامیان به درجه استادی حکایت می کرد.
در سال 1326 به تهران می آید و در سال 1334 به اداره هنرهای زیبا راه می یابد و سرانجام در بهار سال 1360 با کوله باری از اندیشه و هنر، دار فانی را وداع می گوید (تصویر 26).
(تصویر 26)
خوشنویسی و تذهیب: به خاطر نفوذ صنعت چاپ و آراستن کتاب با شیوه های صنعتی، خوشنویسی و کتاب آرایی رو به افول می گذارد. اما خطاطان کمابیش به کار خود ادامه داده و خوشنویسی دارای ارزش های تزئینی بیشتری می شود. تلفیق خط و نقاشی در این دوره رایج می شود از جمله خطاطان این عهد میرزا محمد رضا کلهر کتابت نویس مشهور قرن سیزدهم است که بهترین اثر او کتاب «سفرنامه ی ناصرالدین شاه به خراسان» می باشد. (تصویر 27)،
(تصویر 27)
همچنین «میرزا غلامرضا اصفهانی» (تصویر 28)،
(تصویر 28)
«سید علی اکبر گلستانه» (شکسته نستعلیق) (تصویر 29)
(تصویر 29)
نیز از خوشنویسان این عهد می باشند. از سایر خوشنویسان این عهد می توان بدین افراد اشاره نمود:
ثلث نویسان معاصر: 1- حامد الآمدی (ترکیه) 2- هاشم محمد بغدادی (عراق) 3- احمد نجفی زنجانی.
نسخ نویسان معاصر: 1- استاد زنجانی 2- طاهر خوشنویس نستعلیق نویسان معاصر: 1- عماد الکتاب 2- سید حسین میرخانی 3- سید حسن میرخانی 4- علی اکبر کاوه. که سه نفر آخری کتابت نویس بوده اند.
نقاشی خط: 1- رضا مافی 2- جلیل رسولی (تصویر 30)
(تصویر 30)
تجلید: در جلد سازی نیز به خاطر نفوذ صنعت چاپ و صنعتی شدن ساخت کتاب جلد سازی رو به افول می رود. جلدهای لاکی در این دوره با نقاشی های گل و مرغ مورد توجه قرار می گیرند (تصویر 31).
(تصویر 31)
انواع پشت جلدها یا از چرم است یا از مخمل که نوع مخملی آن به خاطر استفاده ی از طلاکوبی تا حدی دارای جنبه های هنری است. سفالگری: اگر دوران قاجار را دوران افول تمامی هنرها بنامیم حرفی بی ربط نزده ایم. سفالگری نیز در این بین به خاطر ورود ماشین های تولید ظروف به ناگهان از بین می رود و به جز در سال های اخیر که گامهایی در جهت احیا مجدد این هنر برداشته شده فعالیت چشمگیری چون عهد صفوی به چشم نمی خورد. سفالهای هنری عصر جدید فقط جنبه تزئینی داشته و کمتر با گرایشات کاربردی ساخته می شوند. هر چند که مراکزی به صورت نیمه صنعتی در لالجین همدان (تصویر 32)،
(تصویر 32)
اصفهان (تصویر 33)،
(تصویر 33)
شهرضا (تصویر 34)،
(تصویر 34)
میبد یزد (تصویر 35)،
(تصویر 35)
گناباد (تصویر 36) و... در حال فعالیت هستند.
(تصویر 36)
کاشیکاری: نفوذ هنر غرب در کاشیکاری و به خصوص در نقوش روی آن مشهود است، نوعی نقش به نام «گل لندنی» رایج می شود. همینطور لعاب های جدید در کاشیکاری استفاده می شود (تصویر 37).
(تصویر 37)
کاشیکاری عمارت کلاه فرنگی (موزه پارس) و کاشیکاری مسجد وکیل در شیراز نمونه های بارز این تحولات هستند. کاشیکاری این عهد دنباله روی عهد صفوی بوده ولی غنا و ارزش صفوی را ندارد. کاشیهای این دوره داستانی می شوند یعنی موضوعات تاریخی و یا زندگی روزمره مردم در کاشی ها نقش می بندد. استفاده از رنگ قرمز و زرد نیز رایج می شود. قالیبافی: در عهد زند و قاجار و بعد از آن به خاطر تجارتی شدن قالی و رواج صادرات اهمیت زیبایی و کیفیت تقریباًً فدای کمیت می شود و هر چند که قالی های زیبایی بافته می شود اما با پای قالیهای صفوی نمی رسد. شدت نفوذ غرب و تأثیر بازار جهانی، شرکت های ذینفع را وادار به تأسیس کارگاه هایی در همدان، کرمان، اصفهان و کاشان می کند و هنرمندان آنچه را که خریدار بیشتری دارد می بافند. رنگ های قالی شیمیایی می شود که لطمه ای بزرگ به فرش دستباف ایران وارد می کند.
نساجی: نفوذ پارچه های کارخانه هنر نساجی را به اضمحلال می کشاند. تنها مراکزی در یزد و کاشان به بافت پارچه های زری و مخملی ادامه می دهند. از نقوش معروف این عهد نقش «بته جقه» است که هنوز هم در پارچه های دستی مورد استفاده قرار می گیرد (تصویر 38).
(تصویر 38)
فلزکاری: جدای از کارهای کاملاًً بازاری و مصرفی سایر آثار فلزی رو به رکود می رود. و آنهایی هم که کار می کنند تأثیر نقش های غربی در آنها هویدا است. یکی از این نمونه ها درهای مشبک فلزی «نقاره خانه تهران» و همچنین سر در موزه آبگینه در تهران است.
منبع مقاله :
حسینی، سید رضا، (1348)، هنر و معماری ایران و جهان، تهران: مارلیک، چاپ دوم، (1388)