هنر و معماری هند
از نظر نژادی و مذهبی بهتر آن است که بگوییم همان گونه که سرزمین فلسطین در وادی ادیان سامی دارای اعتبار و منزلت است. هندوستان نیز در عرصه ادیان و مکاتب فلسفی شرق داراست.
تقریب بین مذاهب یکی از صفات بارز سرزمین هند است، جدای از آیین بودا که زادگاه آن از هند است و بعدها به کشورهای شرق دور منتقل می شود، ادیانی از قبیل «هندوئیزم»، «جینیزم» و «سیکهیزم» همه در هند متولد شدند و نکته ی جالب توجه اینجاست که بعد از ظهور اسلام، مسلمانان نیز هند را مکان امنی جهت زندگی در عین پایبندی به اعتقادات خود دانسته اند و هم اکنون بیش از 150 میلیون مسلمان در هند زندگی می کنند.
هنر و تمدن هند ناحیه ی وسیعی را در بر می گیرد که شامل کشورهای هندوستان - پاکستان - نپال - بوتان - بنگلادش - سری لانکا و بخشی از افغانستان است (تصویر 1). بین هند و ایران به عنوان یکی از همسایگان قدرتمند غربی این کشور از سال های دور روابط بی شماری وجود داشته است. اشتراکات از اوستا (کتاب دینی کهن ایرانیان) و وادها (کتب مقدس هندوان) به وجود اصول مشترک گواهی می دهد. به خصوص این ارتباط از زمان ورود آریاییان در هند ملموس تر است.
1) پیش از آریایی (دراویدی)
2) دوره ی آریایی
3) دوره ی اسلامی
پیش از آریایی (نخستین دوران هنر هندی)
بر اساس اکتشافات قرن بیستم، در شبه قاره ی هند، یکی از قدیمی ترین تمدن های بشر با قدمت 4500 ساله کشف می شود. این اکتشافات که در دو شهر مهم «موهنجودارو» و «هاراپا» انجام گردید وجود تمدن بسیار قدیمی تر از دوران آریایی که تا قبل از این به عنوان اولین تمدن هند شمرده می شود را به جهان معرفی می کند. بقایای معماری موهنجودارو حکایت از تأسیس یک مرکز بزرگ تجاری با شهر سازی پیشرفته و خیابان های شمالی، جنوبی - خانه های چند طبقه - انبارهای غله - استخرهای وسیع و شبکه های پیشرفته فاضلاب دارد. جدای از این مراکز (تصویر 2) اخیراً مناطق دیگری مثل راجستان در هند و کراچی در پاکستان نیز به خاطر وجود آثار پیش از آریایی به این مراکز افزوده شده است.آثار هنری
برخی از آثار کشف شده ی هنری از تمدن دره ی سند حکایت از بازتاب بین النهرین در این تمدن دارد ولی برخی دیگر نشان دهنده ی یک سنت کاملاًًً هندی است. از نمونه ی آثار حجمی، پیکره ی نیم تنه ای از «هاراپا» مربوط به هزاره ی سوم تا دوم ق.م است که پیکر یک مرد برهنه را نشان می دهد و در ارتباط یادآور مجسمه های یونانی است ولیکن خاصیت سیال گونه ی بدن و تأکید بر سطوح جسمانی، از ویژگی های پیکره های هندی است (تصویر 3).هنر هند در دوره ی آریایی
مجسمه سازی
آریایی ها در هنگام مهاجرت به هند اقوامی کوچ نشین و قبیله ای بودند، و به خاطر عدم تمرکز در نقطه ای ثابت هنر و معماری قابل توجهی نداشتند و اولین نمونه های به دست آمده از هنر آریایی مربوط به زمان ظهور بودا (566 تا 486 ق.م) است. در طی سده ی ششم ق.م دو دین بزرگ در هند پدید آمدند. یکی آیین بودایی که تأثیر عمیقی بر فرهنگ و هنر هند (در قرن 3 ق.م تا 7 م) گذاشت و دیگر برهمایی که هر چند نفوذی مثل بودا نداشت ولی تا امروز طرفدارانی را در هند دارد. اولین نشانه های تأثیر آیین بودا بر هنر را در دوران حکومت امپراطور «آشوکا» (232 - 273 ق.م) مشاهده می کنیم. از مهم ترین این آثار ستون های یادبود سنگی و حجاری هایی است که بی شباهت به حجاری های هخامنشیان نیست. یکی از آن ها سرستون «آشوکا» در شهر «سرنات» است که زیر نظر حجاران هخامنشی و به دست هنرمندان محلی ساخته شده است (مربوط به قرن سوم ق.م) (تصویر 6)تصویر بودا تا قرن ها به صورت نمادین اجرا می شد اما در پایان سده ی نخست میلادی هم زمان در «قندهار» (تصویر 7) و «ماتهورا» (تصویر 8) ناگهان او را با قیافه ای انسان گونه مجسم کردند. علت را باید تا حدودی در گسترش جنبش بودایی و ایجاد فرقه های مختلف در این آیین جستجو نمود که در طی سده های نخست میلادی دو فلسفه ی متضاد از بطن آن ها بیرون آمد و ماحصل تفکر مؤمنان متجددتر بوده که برای بودا شخصیتی خدایی قائل شدند و انبوهی از خدایان (بودیساتواها) را برایش در نظر گرفتند. پس از حمله ی اسکندر در سال 372 ق.م شاهد نفوذ هنر هلنیستی در فرهنگ و هنر هند هستیم که ماحصل آن ساخت مجسمه هایی از بودا به شیوه های غربی است.
در آیین هندویی سه ایزد چرخش نظام هستی را به عهده دارند (خدایان تثلیث هندی):
1- برهما: ایزد خالق کیهان، که آثار کم تری از این ایزد دیده می شود، چرا که نقش این خدا به عنوان خالق به اتمام رسیده است. و در اصل «معمار بازنشسته» است.
2- ویشنو: ایزد محافظ کائنات، مهم ترین خدا در پهنه ی فرهنگ هندویی - تجلی این خدا بارها به صورت انسان بر روی زمین جهت حفظ نظام هستی انجام شده است و آثار هنری نیز بیش تر به تجلیات مختلف زمینی این خدا اختصاص دارد (تصویر 10).
نقاشی
هنر نقاشی در هند هم پای مجسمه سازی پیشرفت کرده ولی آثار زیادی از آن برجای نمانده است. نخستین نمونه های به دست آمده از نقاشی هند آثاری هستند متعلق به سده ی اول ق.م در عبادت گاه «آجانتا» با موضوع زندگانی گذشته ی بودا. ولی آثار بعدی متعلق به سده های پنجم و ششم میلادی است و نمایانگر عصری است به نام «عصر طلایی گوپتا»، این نقاشی ها هر چند تصاویری از متون بودایی هستند ولی بیش تر بازتابی از یک هنر تجملی و درباری است. (تصویر 12).معماری
شروع معماری مذهبی در هند با پرستشگاههای غاری است. این غارها که به تقلید بناهای چوبی آن دوره ساخته می شدند بناهای تالار مانندی هستند که در اصل صخره های سنگی کنده می شدند و در انتهای تالار فضایی برای پرستش به وجود می آوردند نمونه ی آن غار «لوماس ریشی» مربوط به سده سوم ق.م در کوه های بربر است (تصویر 13).ولی مهم ترین بناهای اولیه مذهب آریایی در هند «استوپا» ها هستند. «استوپا» ها معابد گنبدی شکل و توپری هستند که از مصالح سنگ و آجر با درهای چوبی نقش دار درست شده و عموماًً محل حفظ بقایای (خاکستر) قدیسین بودایی است. نمونه های اولیه استوپاها در «ماتهورا» و دیگر نقاط به دست آمده، ولی عظمت این گونه بناها را در استوپای «سانچی» متعلق به قرن سوم ق.م مشاهده می کنیم (تصویر 14).
معابد هندو عموماًً به پرستش دو ایزد (ویشنو و شیوا) و تجلیات آن اختصاص دارد و پیکره ی این خدایان نقش بسیار مهمی در ساختار معابد دارد و معمولاًً فضای داخلی معابد چنان اندک است و بر جزئیات خارجی چنان تأکید می شود که رفته رفته مرز میان پیکر تراشی و معماری برداشته می شود. از نمونه معابد هندویی می توان به معبد «خورشید» واقع در «کرناک» (تصویر 16) و معبد «خاجوراهو» اشاره نمود (تصویر 17).
(تصویر 16)
(تصویر 17)
هنر هند در دوره ی اسلامی
اولین مرحله از آشنایی هندیان با اسلام توسط بازرگانان عربی که به سواحل جنوبی هند مسافرت می کردند بر می گردد. مرحله ی بعدی مربوط به آغاز هجوم سلطان محمود غزنوی در قرن 11 میلادی به کشور هند است ولی از آنجایی که جنگ نمی تواند باعث مودت و دوستی و آمیزش فرهنگی گردد تأثیر چندانی در رسوخ فرهنگ اسلامی به هند نمی گذارد. مرحله ی سوم مربوط به دو قرن بعد از آن است و آن هم مهاجرت مسلمانان ایرانی به شبه قاره است. این مرحله نقطه ی عطف آغاز آشنایی وسیع و گسترده فرهنگ و هنر اسلامی در هند است. انتقال اسلام به هند اساساً توسط مسلمانان صورت می گیرد. اوج تجلی هنر اسلامی هند را که هنر «هندو - ایرانی» نامیده می شود، می توان در دوران حکومت مغولان تیموری (1526 - 1857 میلادی) مشاهده کرد.تا قبل از استقرار مغولان تیموری در هند، این سرزمین دچار ناآرامی های سیاسی بوده است و استقرار مغولان توانست به گونه ای آرامش را وارد هند بکند. بر خلاف ایرانیان که از مغولان جزو ویرانی و آشوب چیزی ندیدند. هندیان آرامش خود را مدیون مغولان می دانند.
شروع حکومت مغولان هندی توسط «بابرشاه» است که توانست به گونه ای آرامش و ثبات را وارد هند نماید. ولی در دوران فرزندش «همایون شاه» (56 - 1530) مجدداً آشوب به هند وارد می شود که همایون را مجبور به پناهنده شدن به ایران می کند. شاه طهماسب صفوی از او استقبال کرده و پس از حدود ده سال به او کمک می کند که حکومت از دست رفته را بازیابد. همایون شاه به خاطر آشنایی با هنر ایران علاوه بر دانشمندان دیگر، دو تن از هنرمندان ایرانی به نام های «میرسیدعلی» و «عبدالصمد» را با خود به هند می برد و از این زمان هند بیش ترین تأثیر را از هنر ایرانی می گیرد. این تأثیرات را در زمینه ی نقاشی مینیاتور - هنرهای دستی - فرش و معماری به وضوح می توان مشاهده کرد.
امپراطوران بعدی مغول چون «اکبرشاه»، «جهانگیر» «شاه جهان» و... به ترتیب بر کمیت و کیفیت این تأثیرات افزودند. هنرمندان ایرانی با تأسیس کارگاه هایی در هند آثار کم نظیری در زمینه های نسخ مصور خطی، آثار چوبی، فلزی، سنگی و معماری از این دوران بر جای گذاشتند. نسخ خطی دوره ی اسلامی هند اغلب به زبان فارسی و خط نستعلیق است و زبان فارسی در حکم زبان دینی مسلمانان هند است (تصویر 18).
معماری
معماری اسلامی هند از دوران سلاطین دهلی قرون 6 تا 10 هجری قمری آغاز می شود. آن ها شیوه ای خاص به نام «هندواسلامی» را مشابه آثار در هنرهای تزئینی رواج دادند که تلفیقی است از معماری هندی (مثلاًً استفاده از سنگ برای پوشش و تزیینات) و معماری اسلامی ایران (مثلاً قوس های جناغی و کتیبه ها). منار و مسجد «قطب منار»: این بنا در دهلی است و به نام های «مسجد جامع» یا «مسجد قوت الاسلام» نیز خوانده می شود. قطب منار توسط «قطب الدین ایبک» به عنوان اولین مسجد مسلمانان در هند ساخته شده و در ساختمان آن از مناره ی بناهای کشورهای آسیای میانه تقلید شده است. طرح مناره از «پاپیل» های مضرس (مثلث شکل) تشکیل شده (به ستون های نیمه برجسته ی متصل به بنای اصلی «پاپیل» می گویند.) و در هر قسمت آن کمربندی از کتیبه های ایرانی کار شده است. نمای مناره و مسجد تماماً از سنگ های شنی سرخ و مرمر صاف استفاده شده است. این مسجد الگوی سایر مساجد در هند قرار می گیرد (تصویر 19).(تصویر 20)
(تصویر 21)
حسینی، سید رضا، (1348)، هنر و معماری ایران و جهان، تهران: مارلیک، چاپ دوم، (1388)
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}