میکروموتورها
ریز موتورها یا میکروموتورها، جزء مهم و شاید تعیین کنندهای در رشتهی جالبی از مهندسی به نام سیستمهای میکرو الکترومکانیکی هستند. سیستم های میکرو الکترومکانیکی یا به اختصار MEMS، ماشینهایی هستند که از اجزای
ترجمه: حمید وثیق زاده انصاری
منبع:راسخون
منبع:راسخون
ریز موتورها یا میکروموتورها، جزء مهم و شاید تعیین کنندهای در رشتهی جالبی از مهندسی به نام سیستمهای میکرو الکترومکانیکی هستند. سیستم های میکرو الکترومکانیکی یا به اختصار MEMS، ماشینهایی هستند که از اجزای فرعی متحرک کوچکی با ابعادی در حدود نیم تا 500 میکرون (میکرومتر ) ساخته شدهاند. (برای اینکه تصوری از این ابعاد پیدا کنید، باید گفت که اندازهی قطر موی انسان تقریبا70 میکرون است.) اگر سیستمهای با مقیاس کوچک، که تاکنون در میکروچیپها یا «ریز تراشه های الکترونیکی» به کار رفته است، در سیستم های مکانیکی با قسمتهای متحرک نیز به کار رود امتیاز بزرگی به دست آمده است . امکان یکپارچه شدن عملکرد اجزای الکتریکی مانند حسگرها، مدارهای منطقی، و مدارهای کنترل با عملکرد اجزای مکانیکی مانند «ریز کار اندازها»ی شیرها، یا مدوله سازهای نوری را در یک سیستم فراهم میکند . اهمیت موضوع ناشی از این حقیقت است که هنوز در اولین مراحل رشد خود قرار دارد. کسی نمیداند این رشتهی مهندسی به کدام سو خواهد رفت و آیا روزی خواهد توانست انقلابی در طراحی ماشین به وجود آورد یا نه. واضح است که MEMS شرایطی را به وجود خواهد آورد که مهندسان خودشان را صرفاً مهندس مکانیک یا مهندس برق تلقی نکنند، بلکه مرزهای این دو رشتهی مهندسی از میان برداشته شود . ماشینهایی که از تعداد زیادی از سیستمهای فرعی کوچک تشکیل شده اند (MEMS) نسبت به ماشینهای متداول مزایایی دارند، زیرا در طراحی این ماشینها، آزادی بیشتری وجود دارد. بدیهیترین اثر، تغییر تأثیر نسبی خواص فیزیکی است که در عملکرد سیستم نقش دارند. برای مثال، سیستمی که مقیاسش کوچک میشود، قدرت مکانیکی آن (که به مساحت سطح مقطع بستگی دارد) به نسبت لختی سیستم (که به حجم بستگی دارد) کاهش نمییابد. اتصال چند جزء فرعی کوچک به صورت ترکیبهای موازی و متوالی، امکان ایجاد سیستمهای بزرگتری (ساختارها، حسگرها، و کاراندازها) را با خواص مکانیکی مورد نظر (نیرو، سرعت، امپدانس مکانیکی) مخصوص آن سیستم فراهم می کند؛ در حالی که این خواص مکانیکی مخصوص سیستمهای مکانیکی متداول، یا احتیاج به مدارهای منطقی کنترل پیچیدهای دارند و یا اصلاً نمی توان به آنها دست یافت. این مورد، مشابه بافت ماهیچهای انسان است که وظایف مختلفی را انجام میدهد: ماهیچهی مخطط از واحدهایی با ابعاد میکرونی (سارکومرها) تشکیل میشود که به صورت ترکیبهای متوالی و موازی به همدیگر پیوستهاند و ترکیب لازم را به وجود میآورند، مانند ماهیچههای باریک برای انجام وظایف ظریف (ماهیچههای پلک چشم) و ماهیچههای بزرگ و حجیم برای مواردی که نیروی زیادی لازم است (ماهیچهی پا). مثال آشنای دیگری برای این مورد، عملکرد موفق سیستم برقی متشکل از مجموعهی شبکههایی است که از اتصال اجزای برقی به صورت ترکیبهای متوالی و موازی به وجود میآید. بدیهی است که یکی از اجزای لازم ریز ماشینها یا میکروماشینها، کارانداز است. بسیاری از منابع کاراندازی (آلیاژهای حافظه دار)، مواد بارا برقی یا پیزو الکتریک، میدانهای مغناطیسی) برای عملکردهای مخصوص یا برای سیستم های نسبتا بزرگ (meso) به کار میروند. اما همگان پذیرفتهاند که با نزدیک شدن ابعاد وسیله به مقیاس ریز، بهترین روش کاراندازی برق ایستایی یا الکتروستاتیکی خواهد بود. در ابعاد ماکروسکوپی کاراندازی الکتروستاتیکی خیلی کم به کار رفته است. میدانهای الکتریکی که به راحتی تولید میشود بسیار ضعیفتر از میدانهای مغناطیسی موجود در موتورها هستند . قدرت های زیاد میدان، ولتاژهای بالایی نیاز دارد که به تشکیل قوس الکتریکی و قطع مدارها منجر خواهد شد . اما در مورد ابعاد میکرونی، این اشکال دیگر وجود ندارد. میدانهای قوی الکتریکی، از ولتاژهای کم موجود در فواصل میکرونی- به دلیل پدیدهای میکروسکوپی - قوس الکتریکی تشکیل نمیشود، بنابراین قدرت میدان به ولتاژ 106×3 ولت بر متر که مربوط به نقطهی تخلیه ی هاله دار هواست محدود نمیشود. وقتی مقیاس ابعاد کوچک میشود، نه تنها معایب الکتروستاتیکی کماهمیتتر میشوند، بلکه مشکلات کاراندازی با مغناطیس نیز جدیتر و شاید غیر قابل حل میشود.
موتور وُبل (WM یاا موتور غلتشی که در مرکز طراحی مهندسی دانشگاه یوتا ساخته شده است و «تریمر» و «جبنز» نیز مستقلاً در آزمایشگاه آن را (به نام «موتور هماهنگ») ساختند، مثال مناسبی است از اینکه چگونه با طراحی هوشمندانه میتوان بر بعضی از مسائل موجود در راه ساخت MEMS چیره شد. گروه های دیگری شامل گروه دانشگاه ام آی تی با به کار گیری پلی سیلیسیوم، و کورنل با استفاده از تنگستن، روشهای فنا شونده را برای ساخت موتور وبل به قطر 100 میکرون به کار گرفتند. تحول و تکامل مستمر ماشینهایی از قبیل کاراندازها، شیرها و مدولهسازهای نوری، پیدایش دیدگاهی نوین در مواد، ساخت و روشهای تحلیلی را سرعت خواهد بخشید. میکروموتوری که در مرکز طراحی مهندسی یوتا ساخته شد، از روتور کوچکی تشکیل میشود که توسط استاتور چند پارچهای احاطه شده است (مرکز طراحی مهندسی، موتورهای وبل را با روتورهایی به قطر200 میکرون ساخته و به کار گرفته است)، در این موتورها محور چرخش روتور در حقیقت بر روی دایرهای دور محور استاتور میگردد و یاتاقانی به عنوان تکیه گاه وجود ندارد، در موتور وبل، به ترتیب به هر یک از تکه های استاتور ولتاژ اعمال می شود تا به روتور هادی جریان برق، نیروهای فرضی الکتریکی القا کند. روتور با لایهی نازکی از عایق پوشانیده شده است که از اتصال با الکترودها جلوگیری میکند. سرعت موتور را می توان با تعداد «غلتش بر دقیقه » (WPM) بیان کرد و آن سرعت چرخش محور روتور بر روی دایرهای حول محور محفظهی مرکزی استاتور است. حرکت دورانی روتور و درنتیجه سرعت آن، در حالی که از روتور به عنوان محور محرک استفاده می شود، ممکن است با سرعت «غلتش» اختلاف زیادی داشته باشد؛ نسبت این دو سرعت به یکدیگر بستگی به شعاع نسبی روتور و استاتور دارد. در موتورهای وُبل CED که در آنها قطر روتور 95 درصد قطر استاتور است، دوران تقریبا به دور یک محور صورت میگیرد و سرعت دورانی موتور یک بیستم (5 درصد) سرعت غلتش است. این موضوع اهمیت زیادی دارد زیرا نیاز به چرخ دنده برای کاهش سرعت را، که خود مشکلات جدیدی به دنبال دارد، برطرف میکند. خارج از مرکز بودن حرکت حاصل از موتورهای وبل را، که در خیلی از کاربردها مقدار ناچیزی است، در صورت لزوم می توان با اضافه کردن کوپلینگ انعطاف پذیر ارزان قیمتی از بین برد. در طراحی موتور وبل معایب ناشی از کاراندازی نوع الکتروستاتیکی به محاسن تبدیل می شود. باید دانست که فاصله ی موثر الکتروستاتیکی موجود در موتور (فاصله ی بین روتور و استاتور) در حقیقت همان ضخامت پوشش عایق روی روتور است. لذا این فاصله میتواند خیلی کوچک و ثابت باشد و چون با عایق پر شده است، در برابر اتصال کوتاه بسیار مقاوم باشد. اساس این طراحی طوری است که در آن، مشکل ناپایداری الکتروستاتیکی وجود ندارد. ممکن است به نظر برسد که ناپایداری الکتروستاتیکی (تمایل الکترودها با ولتاژهای مختلف برای جذب یکدیگر) است که باعث اعمال نیرو به موتور وبل و حرکت آن می شود! همچنین به نظر می رسد سایش (که از اصطکاک ناشی می شود) در این مورد وجود ندارد. دست کم میتوان گفت که در قیاس با وسایل ماکروسکوپی، هیچ نوع سایشی وجود ندارد. سینماتیک روتور چنان است که هیچ گونه حرکت نسبی در نقطهی تماس آن وجود ندارد، بنابراین فاقد اصطکاک لغزشی است. درست است که سطحی بر روی سطح دیگری میغلتد، ولی هردو سطح اصولاً دارای انحنای یکسانی هستند. بنابراین، با توجه به تصور ماکروسکوپی ما از اصطکاک غلتشی (تغییر شکل یک سطح که ناشی از سایش سطح دیگری بر روی آن است؛ بستگی به شعاع دارد)، این اصطکاک ناچیز و چشم پوشیدنی است. البته در اینجا اصطکاک استاتیکی وجود دارد. عدم علائم آشکار سایش ناشی از اصطکاک، به سادگی بر فقدان درک ما از وسایل مکانیکی در این ابعاد صحه می گذارد. در حقیقت سایش وجود دارد اما مقدار آن بسیار اندک است. فقط پس از 14میلیارد «غلتش» ضخامت پوشش عایق، بر اثرسایش به اندازهای رسید که باعث اتصال کوتاه برقی شد. انتظار میرود با دقت بیشتر در آماده سازی سطوح، سایش در موتور وبل بسیار بسیار کاهش یابد.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}