نویسنده: دکتر حسن روحانی




 

در قرون گذشته، صرفاً حفظ امنیت جامعه، حراست از کشور در برابر تجاوز بیگانگان، ایجاد راه های ارتباطی، امنیت تجارت و تأمین نیازهای اولیه جامعه جزو وظایف اصلی حکومت ها به شمار می آمدند.(1) اما از دورانی که مفهوم دولت و ملت به وجود آمد( که البته در فرایندهای بعدی در طول دهه های گذشته به دولت- ملت تبدیل شد)، وظیفه دولت در زمینه خدمت رسانی، دامنه های گسترده تری یافت.
امروزه دولتی را سراغ نداریم که حداقل در ظاهر، ادعای خدمت رسانی به مردم را نداشته باشد. همه دولت ها در مقام برنامه اعلامی و شعار، وظیفه خود را خدمت رسانی به مردم اعلام می کنند. در جوامع پیشرفته، دولت به عنوان یک نهاد ضروری منتخب، دارای یک وظیفه اصلی است و آن خدمت به مردم است. به تعبیر مرحوم مدرس(ره) همه ما باید نوکر مردم باشیم. ایشان در مجلس شورای ملی دوران مشروطه مکرراً می گفت:« همه ما باید نوکر مردم باشیم. شاه، حجة الاسلام، وزیر، وکیل؛ همه ما نوکر این مردم هستیم و من هم نوکرم.» نقل شده است که یکی از نمایندگان مجلس به نام سردار معظم از روی اعتراض برمی خیزد و می گوید: آقای مدرس چرا می گویید نوکر؟ آخر همه که نوکر نیستند! مرحوم مدرس نیز پاسخ می دهد که:« من به زبان خودم حرف می زنم. آن چیزی که من می فهمم، انبیا هم نوکر خلق بودند. انبیا آمدند تا نوکری خلق کنند. خدمت به مردم کنند. وظیفه انبیا هم خدمت به مردم بود.»(2) این تعبیر، تعبیری رسا در یک بیان زیبا و ساده است، با این پیام شفاف که دولت و همه ی مسئولین، افتخارشان باید خدمتگزاری به مردم باشد. تعبیر مشابه را حضرت امام(ره) داشتند، آنجا که فرمودند:« به من خدمتگزار بگویید بهتر است تا رهبر.» یا در جای دیگر فرمودند:« اسلام، حکومت به آن معنی ندارد؛ اسلام خدمتگزار دارد... شما خودتان را حاکم مردم ندانید. شما خودتان را خدمتگزار مردم بدانید. این ثوابش پیش خدا بیشتر از این است که خودتان را حکومت بدانید. حکومت همان خدمتگزار است.»(3) و یا اشاره کردند:«حکومت اسلامی، حکومت خدمت است. پیغمبر اکرم خدمتگزار مردم بود، با آنکه مقامش آن بود، ولی خدمتگزار بود.»(4)
اصولاً یکی از عناوینی که منعکس کننده دیدگاه اسلام در زمینه حقوق مردم در نظام اسلامی است، عنوان «اجیر» است؛ یعنی خدمتگزار. رسول اکرم(ص) می فرماید:« الا و انی انا ابوکم، الا و انی انا مولاکم، الا و انی انا اجیرکم»(5). آگاه باشید که همانا من پدر شما هستم، آگاه باشید که همانا من زمامدار شما هستم، آگاه باشید که من اجیر (خدمتگزار) شما هستم.
امیرالمؤمنین(ع) در بیان وظایف حاکمان و حکومت و دولت، به مسئله رضایتمندی جامعه در قبال حکومت اشاره دارد و بر این نکته کلیدی که اساساً عامه مردم به عنوان ستون دین تلقی می شوند و دولت ها نسبت به اداره ی مردم و کمک به مستضعفین، وظیفه حتمی بر عهده دارند، تأکید می فرماید. ایشان به مالک می فرماید:« و اجمعها لرضی الرعیّة»(6) یعنی «کاری را انجام بده که برای مردم دلپذیرتر باشد». خشنودی و رضایتمندی مردم به عنوان یک اصل، هدف مهمی است که همه حکومت ها و حاکمان- و مخصوصاً یک دولت اسلامی- باید نسبت به آن حساس باشد. در فرازی از نامه امام(ع) به مالک، حساسیت رضایتمندی مردم را چنین می خوانیم:« و بدان که هیچ چیز به اندازه نیکی کردن به مردم و سبک کردن بار مشکلاتشان و وانداشتن آنها به کارهای تحمیلی بی سابقه، خاطر مدیر را از جانب مردم آسوده نمی سازد، پس در آنچه گفتیم باید تلاش کنی که این کار، به تو اطمینان خاطر می بخشد و رنجی سنگین را از دل تو برمی دارد و هر آینه از کسی می توان انتظار خیر داشته باشی که در حق او خوبی کرده باشی»(7).
در تعبیری دیگر، امیرالمؤمنین(ع)، عامه مردم را به عنوان عماد (ستون) دین و مایه همبستگی امت و قدرت دفاعی کشور اعلام می کند و می فرماید:« و انما عماد الدین و جماع المسلمین و العدّة للأعداء العامّة من الامّة»(8). بنابراین آن ندایی که توجه همه باید به سوی آن باشد، امور عامه ی مردم است که به تعبیر امیرالمؤمنین پایه و ستون دین و وسیله ی اجرای احکام و وسیله ی حفظ دین تلقی می شود. در همین خصوص، حضرتش نسبت به توجه به طبقه ی سفلی به عنوان مبرم ترین وظیفه حکومت تأکید می ورزد و می فرماید:«ثم الله الله فی الطبقة السفلی من الذین لاحیلة لهم»(9). ایشان همواره نسبت به نیازمندان و تهیدستان که باید بدون پرسش و درخواست آنان، به آنها کمک شود، تأکید و سفارش می فرمود.

پی نوشت ها :

1.سمینار سالانه ائمه جمعه سراسر کشور، ائمه جمعه سراسر کشور، مجتمع امام خمینی(ره)، تهران، 15/ 7/ 1382.
2.نطق مدرس درباره ی ماده ی چهارم برنامه ی دولت، جلسه 31، شهریور 1300.
3.صحیفه نور، ج13، ص 77.
4.همان، ص 190.
5.شیخ مفید، الامالی، با تحقیق حسین استادولی و علی اکبر غفاری، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی، 1364ش، ص 353.
6.نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 53.
7.نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 45.
8.همان.
9.همان.

منبع مقاله :
روحانی، حسن؛ (1388)، اندیشه های سیاسی اسلام (جلد سوم: مسائل فرهنگی و اجتماعی)، تهران، کمیل، چاپ سوم.