نویسنده: محمدتقی دانش پژوه




 

فارابی، چنان که در سرگذشت نامه ها آمده و خود هم در ظهورالفلسفه (نسخه ی کابل) گفته است و از نوشته های دیگر او هم پیداست، همه ی بخش های نه گانه ی منطق ارسطاطالیسی را فراگرفته بود و آن بخشی را هم که دانشمندان کلیسا ناروا داشته بودند، درست بگویم از پایان الاشکال الوجودیه تا پایان برهان که در متن کهن عربی درباره ی آن چنین آمده است «و الی هذا الموضع من کتاب القیاس یقراء الحدث من الاسکندرانیین و یسمون ما بعده من هذا الکتاب الجزء غیر المقروء و هو الکلام فی المقاییس المؤلفه من المقدمات ذوات الجهه» (فصل 7 مقاله ی 1 قیاس، ص 132، ج 1، چاپ بدوی) از یوحنا بن جیلان یا جیلانی آموخته بوده است. سپس هشت سالی به سرزمین یونان رفته و فلسفه فراگرفته است (نیز التنبیه و الاشراف 105 و خزرجی 135:2) پس ناگزیر او به متون یونانی منطق دست رسی داشته است.(1)
باری این دانشمند که از فاراب ترکستان سرزمین خراسان از پدری فرمانده سپاه پدیدار شده بود و خود او را «فارسی المنتسب» می خوانده اند، در نیمه ی دوم زندگی خود در دمشق می زیسته و می گویند که باغبانی می کرده و شب ها در پرتو چراغ پاسبان می خوانده و می نوشته است.
در سرگذشت او صاعد اندلسی (ص 83) و قفطی (ص 277) و ابن ابی اصیبعه (35:2) می نویسند که وی در منطق سرآمد شده و آن را به خوبی روشن و آشکار ساخته بوده است و نگارش های شیوا و رسایی درباره ی آن دارد.
کتاب های منطقی او چنان که از این منابع و الفهرست ابن الندیم برمی آید و در برنامج نسخه ی شماره ی 884/10 اسکوریال (فهرست در نبورگ - فهرست کارلیری 229:1 ش 879، نسخه ی نوشته ی 634 و 637 برای ابوالعباس یحیی نوه ی ابن رشد) هم هست فراوان است.
1. سرچشمه ی همه ی اینها متن یونانی ارغنون است که از خود این زبان یا از سریانی و پهلوی چند بار به عربی درآمده و تفسیر و تلخیص، یا گسترده و گزین شده است.
اکنون دو نسخه از ترجمه ی عربی ارغنون در دست هست:
یک. نسخه ی کهن و شماره ی 2346 عربی پاریس (فیلم 1357 دانشگاه تهران) که کامل است.
دو. نسخه ی شماره 3362 احمد ثالث در طوپقپوسرای استانبول (فهرست قرطای 6643) که مورخ 1089 است و از مدخل تا برهان (فهرست مخطوطات مصوّره 238:1) و به نقل اسحاق بن حنین و دیگران.
عبدالرحمن بدوی آن را از روی نسخه ی پاریس چاپ کرده است. در شرح العباره و القیاسِ فارابی جسته گریخته پاره هایی از این ترجمه دیده می شود که برای تصحیح مجدد این متن سودمند خواهد بود.
2. نخستین منطقی سرزمین ایران، ماناپولس فارسی (Pavlus Persia) نسطوری نصیبینی از سده ی ششم مسیحی باشد که گویا زردشتی هم شده بود و اوست که رساله ای در منطق ارسطو به زبان سریانی برای انوشروان نگاشته است. وی گویا پیرو برنامه ی دانشگاه نصیبین که گروهی از دانشمندان نسطوری آن را بنیاد گذارده اند، بوده است. آنها هم دنباله رو دانشگاه ایرانیان در شهر ادس بوده اند که زنون امپراطور رم به درخواست کورش اسقف آن را بسته است. در این شهر دانشمندان، فلسفه را به عنوان پایه و بنیاد گفت و گوها و جستارهای دینی پذیرفته بودند و تنها منطق، آن هم بخش های نخستین آن را سودمند می دانسته اند. پولس گویا همان مؤلف عنصر الموسیقی (ش 1705 مغنیسا) باشد.
دیباچه ای که پولس بر این رساله نهاده است به خوبی ما را به جنبش اندیشه ی هلنی در ایران آن روزگار آشنا می سازد و از همین دیباچه است که گویا مشکویه ی رازی در ترتیب السعادات بهره برده است. متن سریانی و ترجمه ی لاتینی آن را لاند (LAND) در 1874 در جلد چهارم Anecdota svriaca چاپ کرده است. (2)
3. پس از این که دولت عربی پدیدار شد در روزگار عباسیان نخستین بار به منطق و ستاره شناسی پرداخته بودند و نخستین کسی که به نوشته ی صاعد اندلسی بدان نامبردار گشته بود دومین منطقی بنام ایرانی، روزبه فرزند دادبه از گور فارس یا عبدالله بن المقفع است. از او تحریر چهار کتاب مدخل و مقولات و عبارات و قیاس به عربی مانده است که گمان می رود با منطق پولس فارسی پیوستگی داشته باشد و آن به روشی دیگر است و با اصطلاحات و تعبیرات دیگر، عبارات او را صاعد اندلسی روان و آسان یاب پنداشته است. (3)
گویا ابومحمد عبدالله بن محمد السید البطلیوسی در گذشته 523 در ایضاح الخلل الواقع فی الجمل عبارتی از آن آورده و خرده گرفته است (فهرست مجلس 208:10) همچنان که ابن السراج در گذشته ی 316 در اصول النحو گویا می رساند که با آن آشنایی داشته است (فهرست مجلس 2171:10 ش 3990).
از این کتاب ابن مقفع چند نسخه در دست هست:
1. نسخه ی شماره ی ث 179 در کتابخانه ی آصفیه (فهرست آنجا چاپ 1347، ج 3، ص 668) به عنوان ثلث رسائل منطق ارسطاطالیس از محمد بن عبدالله ابن المقفع شامل:
الف. کتاب ایساغوجی، کتاب الکلیات الخمس از فرفوریوس الصوری.
ب. کتاب قاطیقوریاس، ای کتاب المقالات العشر لارسطاطالیس.
ج. کتاب انالوطیقا یا کتاب تحلیل القیاس لارسطاطالیس.
نسخه در 179 برگ و 1045 نوشته شده است.
2. نسخه ی شماره ی 1121 آستان قدس رضوی در مشهد نوشته ی محمد قلی بن محمد علی تبریزی در 1048 (فهرست آنجا 46:1 ش 158 منطق - فهرست شهرستان ها ص 1043).
3. نسخه ی شماره ی 338 دانشکده ی قدیس یوسف بیروت.
(فهرست آنجا بخش 4 در فلسفه و کتاب های مقدس ش 1927، مجله ی آنجا 5:10، ص 107 و 108) فیلم این دو در کتابخانه ی مرکزی دانشگاه تهران به شماره ی 2905 و 1108 هست (390:1)
4. کتابخانه ی مدرسه ی غرب همدان ش 4750/2 مورخ 1042 با منطق ابن زرعه، در فهرست شهرستان ها (ص 1285) از آن یاد نشده است.
5 و 6. نسخه ی شماره های 1982/2 و 3944 مجلس شورای ملی در تهران که از روی نسخه ی مشهد به تازگی نوشته شده است (فهرست 480:5 و 2080:10).
نیز بنگرید به: مخطوطات ارسطو از بدوی ص 10 - دیباچه ی بوئیژ بر مقولات، ص 32.
4. از میان دانشمندان اسلامی از منطقیان بنام ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی فیلسوف سده ی سوم است که گذشته از رساله های منطقی خود، در رساله الفلسفه الاولی و رساله فی حدود الاشیاء و رسومها و کمیه کتب ارسطو، مسائل منطقی گذارده است. گرچه او از پیشروان فلسفه و منطق است؛ ولی صاعد اندلسی نوشته های منطقی فارابی را بر نگارش های او برتری نهاده است و شاید هم درست باشد؛ چه تعبیرات او به روانی و شیوایی و رسایی تعبیرات فارابی نیست. (رسائل کندی، چاپ ابوریده، 1:11-13).
5. پس از او ابوالفرج یا ابوالعباس احمد بن الطیب بن مروان سرخسی شاگرد کندی کشته ی در 286 را می توان نام برد که المقولات نگاشته است.
نسخه ی ایاصوفیا شماره ی 4855 (72 پ - 79 ر).
(دیباچه ی محسن مهدی بر کتاب المله ص 35 - بروکلمن ذیل 404:1- سزگین 387:1 - کتاب موسیقی نامه ی من ش 25).
6. پس از او ابن واضح احمد بن ابی یعقوب اسحاق بن جعفر بن وهب بن واضح یعقوبی اصفهانی کاتب دبیر اخباری مورخ شیعی در گذشته ی اندکی پس از 292 است که مولای عباسیان و عباسی خوانده می شده است.
نیایش واضح از موالی منصور دوانیقی و صالح بن منصور بوده و در 158 فرمانروای ارمنستان و آذربایجان و در 162 فرمانروای مصر شده بوده و به گناه شیعی گری کشته شده است.
یعقوبی در التاریخ العباسی (چاپ 1379 ص 127 تا 130 و 151) مانند کندی و فارابی و ابن الهیثم و مشکویه رازی، کتاب های منطقی ارسطو را هرچه بهتر شناسانده و اغراض آنها را گفته است ولی با تعبیرات دیگر؛ او در این کتاب برای برهان واژه های (اصلاح، ابانه، امور متضحه) نزدیک به آنچه کندی آورده است به کار برد. او را در اینجا روشی دیگر است و می گوید که نخستین کتاب منطقی ارسطو ایساغوجی است و در آن از حد یاد شده است و کتاب دوم او درباره ی فلسفه است و ریشه آن و سومی درباره ی نیروهای جان و چهارمی درباره ی منطق که پایه ی فلسفه است و پنجمی درباره ی چیزهای ناگزیر و جز آن، ششمی درباره ی وجوب و امکان و امتناع، هفتم درباره ی سه گونه جنس و هشتم درباره ی آنچه جزء ندارد و بخش پذیر نیست و نهم درباره ی مناسبت های طبیعی و صناعی و ارادی و عرضی. پس از این کتاب های او چهار دسته اند: یکی منطقیات، دومی درباره ی طبایع، دیگری درباره ی آنچه در جسم است و پیوسته به آن، چهارمی در آنچه نه در جسم است و نه پیوسته به آن. سپس گفته است که کتاب های منطقی ارسطو هست: المقولات المفرده العشر، التفسیر للقضایا انولیطیقا یا النقائض یا الجوامع المرسله، ابودقطیقا یا الاصلاح و الاباشد عن الامور المتضحه یا البیان و البرهان، طوبیقا یا الابانه عن الاسماء الخسمه (الجنس، النوع، الفصل، الخاصه، الفرض) و الحد، سوفسطیقا یا المغالطه، ریطوریقا یا البلاغه، فوایطیقا یا صناعه الشعر.
خوب است که روش و اصطلاحات او با آثار ابن مقفع و کندی و فارابی و دیگران سنجیده شود.
7. اما آثار منطقی خود ابونصر محمد بن محمد بن مسلم (اوزلغ) بن طرخان فارابی (فارسی المنتسب) از بهترین آنها شرح اوست بر ارغنون ارسطو و الاوسط الکبیر و چند رساله ی کوچک دیگر که برخی هم به چاپ رسیده است. از برخی از شروح منطقی او تنها ترجمه ی لاتینی مانده است و بس. اینک از برخی از آنها یاد می شود:

کتاب های منطقی فارابی

1) الاوسط و چند رساله ی پیوسته ی با آن که چندین نسخه از آن می شناسیم:
1. نسخه ی دیاربکر: ش 1970 از سده ی 5 و 6 دارای الفاظ المستعمله فی المنطق (چاپ محسن مهدی در بیروت در 1986).
2. پرنیستون: ش 308 نوشته ی شوال 677 دارای قوانین الشعراء و مختصر انالوطیقا یا قیاس.
(M.I.D.E.O 3:277 - دیباچه ی کتاب المله ص 25).
3. ملک در تهران: ش 1573 نوشته ی 1020، از اوسط خطابه و شعر را ندارد (فهرست 74).
4. قم کتابخانه ی مرعشی: ش 286 نوشته ی شاه مراد فراهانی در 5 ذح 1072 دارای الحروف و قوانین صناعه الشعرا و مختصر انالوطیقا و جز آن (فهرست اشکوری 312:1-333).
5. امانت خزینه: ش 1730 نوشته ی 1089، دارای: فصول، المنطق علی طریقه المتکلمین، صدرالمنطق، الایساغوجی، المقولات، العباره، القیاس، البرهان، الجدل (ش 15 تا 23).
(مژگان 206 - بنیاد بررسی های اسلامی 231:2 - مقدمه الالفاظ المستعمله فی المنطق ص 22) قرطای 8804 شماره ی این را 1729 است.
6. فیض الله: ش 1882 نوشته ی محمد ولی بن ملا محمد بروجنی بابروغنی در مدرسه ی قهوه چی باشی در اصفهان در 16 شعبان 1099 دارای الالفاظ المستعمله فی المنطق و ایساغوجی و مقولات و عبارات و قیاس و امکنه ی مغلطه و برهان.
(دیباچه ی الالفاظ المستعمله ص 32)
7. نسخه ی کرمان دانشکده ی ادبیات تهران: ش 211 نوشته ی 1100 (ص 71 فهرست نگارنده - فهرست فیلم ها: 288:1 ش 2853).
8. سالار جنگ: ش 62 منطق نوشته ی 1108 (216-542) از مقدمه تا پایان برهان؛ مانند نسخه های مجلس و کرمان (فهرست 120:1 ش 175).
9. براتیسلاو TE 41 نوشته ی روز شنبه 18 صفر 1116 در قسطنطنیه دارای التوطئه تا الخطابه و صناعه الشعراء (مژگان 207- فهرست ص 181 ش 231).
10. حمیدیه: ش 812 نوشته ی 1132 برای اسعدیانوی، از التوطئه تا الخطابه و صناعه الشعراء (مژگان 203).
11. امانت خزینه: ش 1982 به نستعلیق در 194 گ 23 س که از ایساغوجی آغاز می شود.
(فهرست قرطای 6762 - فهرس المخطوطات المصوره: 231:1).
12. مجلس: ش 128 به شکسته نستعلیق سده ی 11 دارای مقدمه فی الالفاظ المستعمله و ایساغوجی و عبارت و قیاس و برهان (فهرست 2: 352 ش 6-595/2 - دیباچه ی الالفاظ المستعمله فی المنطق ص 34).
13. دانشگاه تهران: ش 240 از سده ی 11 و 12 از صدر منطق تا جدل با فصول و المنطق علی طریقه المتکلمین (فهرست نگارنده 11:3).
14. جارالله: ش 1349 دارای فصول یحتاج الیها فی صناعه المنطق و قیاس صغیر.
15. جارالله: ش 1352 دارای قیاس و جز آن.
16. ایاصوفیا: ش 4839 دارای التوطئه و تفسیر کتاب المدخل لصناعه المنطق (ش 5 و 7) (مژگان 201).
17. ایاصوفیا: ش 4854/5 دارای التوطئه.
18. اسعد افندی: ش 1918/2 (244 ر - 245 پ) (شرایط الیقین)
19. بادلیان: 3832 مارش 535 دارای کتاب الشعرء (42 پ - 45 ر).
20. بادلیان 117:1 (ش 457 مارش) دارای مدخل فی علم الفلسفه مع شرح للفارابی.
21. اسماعیل صائب 183، دارای فصول یا المختصر الصغیر فی کیفیه القیاس و شرحه با فهرست الکتب الثمانیه فی المنطق (فهرست فیلم ها 449:1 ش 280).
22. مجموعه ی آقای دکتر یحیی مهدوی که من در دیباچه ی تبصره ی ساوی (ص 60-62) آن را شناسانده ام. در آن صناعه المنطق است (ش 17) که همان صدر اوسط باشد (فهرست دانشگاه 16:3) و این همان است که در نسخه ی 3722 (ش 14) ایاصوفیا (فهرست فیلم ها 405:1 و 664 ش 94 و 2268) و گویا هم در نسخه ی احمد ثالث 6063/2 (فیلم ها 435:1 ش 224) از مسترشد بن ابی الحسن علی بن محمد طبری دانسته شده است (قرطای 3737).
23. نسخه ی 866/9 اطریش به نام کلام فی تفسیر کتاب المدخل للفارابی بدین گونه: «قال صناعه المنطق هی التی تشتمل علی الاشیاء التی تسدد القوه الناطقه... و المحمولات البسیطه هی هذه الخمسه و المرکبات فان ترکیبها غیر هذه» و باید صدر اوسط باشد.
(فهرست لؤبنشتاین چاپ 1970 ج 1 ص 153 ش 2312 درباره ی نسخه های تازه از 1868 تا 1968).
2) شرایط الیقین فارابی را مباهت تورکر در مجله ی دانشکده ی فلسفه ی Arastirma سال 1963 از روی نسخه های اسعد افندی 1918/2 و پاریس 1008/2 به خط عبری (ش 303 عبری 97 پ - 99 پ) چاپ کرده است. رساله ای است بسیار سودمند از رهگذر منطق و شناخت شناسی.
M.I.D.E.O (286:2 - مژگان 143) اشتانیشتایدر در ZDMG (246:47 از همین نسخه ی 1008 پاریس که شرایط الیقین و مدخل پنج فصلی (فصول) فارابی در آن به عربی و به خط عبری هست، وصف گردیده است.
3) تفسیر العباره و القیاس که شرح مفصل از دو بخش ارغنون ارسطوست و متن هم در آن بند به بند آمده است و آن نسخه ی سومی از ترجمه ی ارغنون خواهد بود.
تفسیر العباره آن از روی نسخه ی احمد ثالث در بیروت در 1960 چاپ شده است:
1. نسخه ی احمد ثالث ش 3439 و مرخ 538.
(فهرست قرطای 6763 - فهرس المخطوطات المصوره 224:1).
2. نسخه ی مجلس: ش 949 طباطبایی.
(فهرست فیلم های دانشگاه 309:1 ش 2714).
3. نسخه ی ش 270 کتابخانه ی ملی تهران، نسخ سده ی 12، آغاز افتاده، انجام نانویس مانده، از کتابخانه ی دولت.
4. تحصیل السعاده و فلسفه افلاطون و ارسطو که روی هم باید آنها را سه بخش یک کتاب پنداشت. خود تحصیل السعاده یک بار در هند در 345 ه.ق. چاپ شده است. فلسفه ی افلاطون را نخستین بار فرانتس رزنتال و والتسر در لندن در 1943 و باره ی دوم عبدالرحمن بدوی آن را در افلاطون فی الاسلام در تهران 1974 چاپ کرده است. آقای محسن مهدی عراقی فلسفه ارسطو را در 1961 در بیروت چاپ کرده است و ترجمه ی او از هر سه بخش، در 1969 در نیویورک برای دومین بار با تصحیح متن و با حواشی نشر شده است. نسخه ی ش 4833/5 ایاصوفیا دارای دو بخش اخیر است از این کتاب.

دیباچه های چاپ های متن و ترجمه

8. پس از فارابی از شعیا ابن فریغون، شاگرد ابوزید بلخی که در نیمه ی دوم سده ی چهارم می زیسته است می توان یاد کرد. او در جوامع العلوم (سزگین 3880:1 - درنبورگ 3:2 ص 82 ش 950) در شمار کتب المنطق یاد می کند از:
1. کتاب الالفاظ المفرده و الجواهر و الاعراض؛
2. کتاب فیه ترکیب جوامع القضایا رمحها و غفها؛
3. کتاب الحیل ای مخانیق و علم المناظر من الفلسفه؛
4. کتاب فیه معانی منها تقدمه المقدمات فی انفتاح المعانی؛
5. کتاب الحیل و مقدمات المباحث و مواقع الغلط؛
6. کتاب مذهب المهّارین فی الشعب المناظرات؛
7. کتاب البلغاء و الحکماء فی استماله قلوب السامعین؛
8. کتاب الشعر و هو کلام منظوم و موزون مقفا.
سپس می نویسد «فالمنطق اذا توهم مجردا غیر مستعمل کان آله الفلسفه لانه یفید کیفیه البحث دون الطبایع، و اذا استعمل فی علم کان جزءا منه کالنحو مفردا لایفید علما و اذا استعمل فی علم صار جزء العلم». او از صناعه الجدل هم یاد می کند و از آن جدل مذهبی می خواهد.
9. پس از فارابی باز مطهر بن طاهر مقدسی را می توان نام برد که در 355 دربست سجستان، البدء و التاریخ نگاشته (ص 6 ج 1) و در فصل نخستین آن یک نوع منطقی کلامی به نام «تثبیت النظر و تهذیب الجدل» گذارده است که به شناخت شناسی نزدیک تر است. او در آن از کتاب البرهان ارسطو و السماع الطبیعی او (ص 23 و 41) یاد کرده است و پیداست که ریشه ی سخنان او منطق ارسطاطالیسی است. او می گوید (ص 19) که من در کتاب العلم و التعلیم از نظر (یا منطق) سخن داشته ام.
(بروکلمن ذیل 222:1 - سزگین 337:1).
10. پس از وی ابو زکریا بزرگمهر یحیی بن عدی ابی منصور بن فرخان شاه منجم منطقی تکریتی بغدادی یعقوبی در گذشته ی 363 را یاد می کنم که شاگرد فارابی بوده است. از مجموعه ی رسائل منطقی و فلسفی او یکی در رسائل اکابر حکماء مدرسه ی مروی تهران هست و یک نسخه هم در کتابخانه ی مرکزی (ش 4901، فیلم 1343) و دو تا در الهیات تهران (293 ج و 242 ب) و یکی در مجلس (ش 1376 طباطبایی نستعلیق سده ی 10 و 11 در 367 ص نقلی) نیز در مجلس (ش 221 فیروز) «مقاله ابی زکریا یحیی بن عدی» هست بدین گونه: «قال اما الباری... فهو جوهر غیر ذی جسم، القول فی النفس، القول فی الحرکه، القول فی الزمان» به خط شکسته نستعلیق سده ی 13 و 14 در 4 ص در میان جُنگ شعر فارسی، و یکی دو رساله هم از او در فرهنگ اصفهان است، در فهرست مونیخ ش 948 هم از آن یاد شده است.
(فهرست میکروفیلم های دانشگاه تهران ص 596 و 710 - بروکلمن 207:1 و ذیل 370:1).
11. آن گاه به ابوعبدالله محمد بن احمد خوارزمی زنده ی میان سال های 365 و 387 می رسیم که در مفاتیح العلوم از منطق ارسطاطالیسی گفت و گو داشته است. او داستان شهرود ابوحفص سغدی را می آورد و پیداست که به الموسیقی الکبیر فارابی می نگریسته است، همچنان که لوکری در اسرار الحکمه و شمس قیس رازی در المعجم از آن یادی کرده اند.
(بروکلمن ذیل 434:2 - سزگین 384:1).
12. پس از وی ابوعلی عیسی بن اسحاق بن زرعه بن مرقس بن زرعه نصرانی یعقوبی متفلسف، پزشک، مترجم بغدادی (ذح 331-13 شعبان 398) را می توان یاد کرد که از یاران یحیی بن عدی بوده و به دربار و دستگاه فرمان روایی روزگار خود راه داشته است.
ابوحیان توحیدی در مقابسات (ص 197 و 198 و 263 و 351) سخنان فلسفی او را می آورد و در الأمتاع و المؤانسه (32:1 و 33 و 36 و 14:2 و 38 و 204 و 63:3 و 66 و 127 تا 131 و 134) هم از او و از سال 370 که او زنده بوده است یاد می کند و درباره ی او چنین می آورد که نیکو ترجمه می کرده و درست نقل می نموده و بسیار کتاب می خوانده و خوب به عربی برمی گردانده و فلسفه را درست وانمود می ساخته است و در ترجمه و نقل و آشنایی با زبان ها و معنی ها و عبارت ها به او می توان استناد نمود و او بهتر از دیگران از عهده بر می آمده است.
بیهقی در تتمه صوان الحکمه (ص 66 ش 30) سخنانی از او آورده که یکی در دفاع از منطق است (فهرست دانشگاه 4024:14) و این یکی خود رساله ای است درباره ی منطق و فلسفه که نسخه ی آن در پاریس هست (س 132 عربی 166 پ - 170 ر) و در روزنامه ی مرکز مطالعات اسلامی کراچی در 1963 ج 2 چاپ شده است (رش ص 139).
او گذشته از رساله ها که درباره ی آیین مسیحی دارد، «رساله ثامسطیوس وزیر الیانوس الملک فی السیاسه» نگاشته است که چاپ شده است.
(ابن العبری 227 - قفطی 245 - ابن ابی اصیبعه 335:1 - الفهرست 264- کتبه النصرانیه شیخو ص 8 ش 25 - بروکلمن 208:1 و ذیل: 371:1 - فهرس المخطوطات فؤاد سید 354:1).
از کتاب منطق ابن زرعه که عبارت است از معانی ایساغوجی و اغراض ارسطاطالیس المنطقیه چند نسخه در دست داریم:
1. ش 1561 شرقی موزه ی بریتانیا به خط نستعلیق سده ی 10 در 143 ر - 158 ر که پیش از آن ملفوظات افلاطون و طهاره الاعراق مشکویه ی رازی است (ذیل فهرست عربی ص 491 ش 721/3).
تنها «کتاب ایساغوجی فی المدخل الی الکتب المنطقیه» است، آغاز مانند آستان رضوی افتاده.
2. ش 4750/1 مدرسه ی غرب همدان نوشته ی 1042 که از ایساغوجی آغاز می شود و می رسد به برهان با تاریخ 1042 در پایان آن (فهرست شهرستان ها - 1285 و 1622) (با منطق ابن مقفع).
3. ش 158 آستان رضوی نوشته ی 1048 (47:1) فیلم شماره ی 2905 دانشگاه (285:1) دارای ایساغوجی تا برهان، ولی آغازش مانند نسخه ی دانشگاه افتاده است.
4. ش 371 فلسفه آصفیه نوشته ی ابوالهاشم موسوی ابرقویی در روز سه شنبه 21 ج 1051/2 از روی نسخه ی نوشته ی 1022 در برگ 181-262 (23 س) دارای مقولات و باری ارمیناس (گ 181-200) و جوامع انولوطیقا الاولی (گ 200-236) و الثانیه (گ 237-262) (فهرست 268:2 و 275 و 520).
5. ش 1055 (488) دانشگاه اصفهان نوشته ی عبدالکریم بن محمد حسینی طبسی گیلکی در 10 محرم 1071 در پایان قیاس (ش 5/102 شهرداری، نشریه ی 470:4) دارای مقولات تا برهان، فیلم ش 2905 - دانشگاه (285:1) نیز فیلم 2535 دانشگاه.
6. ش 1013 م کتابخانه ی دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس به نستعلیق سده ی 11، آغاز و انجام افتاده، نسخه در اصفهان بوده است، دارای ایساغوجی تا برهان.
7. ش 283 بهار هند در کلکته در 197 گ به نام فارابی در فهرست (322:2) از مقولات تا برهان، فیلم 2996 دانشگاه (285:1).
8. ش 389 D کتابخانه ی رضا در رامپور در 114 برگ 21 س به نسخ خوب سده ی 14 (فهرست امتیاز علی عرشی 242:4 ش 3217) دارای مقولات (1 پ - 29 پ) و عبارات (30 ر - 51 ر) و قیاس (51 ر - 88 پ) و برهان (89 ر - 114 پ).
9. ش 1982/1 مجلس تهران نو نویس از روی نسخه ی آستان رضوی 479:51).
10. ش 4916 دانشگاه تهران نوشته ی ترجمان الملک مرتضی فرهنگ در 1327/149 از روی نسخه ی کهن نوفل افندی در قسطنطنیه، دارای ایساغوجی، آغازش افتاده؛ مانند آستان رضوی و می رسد به برهان، نسخه را او به دانشگاه بخشیده است.
11 و 12. دو نسخه ی خطی دیگر دیده ام: یکی دارای تلخیص ابن رشد در 353 ص سپس همین منطق دارای ایساغوجی (ص 1-19) آغاز آن افتاده؛ مانند آستان رضوی، سپس مقولات، روی هم 73 ص، از ص 35 تا 73 نونویس ترجمان الملک مرتضی فرهنگ در 5 شوال 1358 در تهران از روی نسخه ای بسیار کهن که نخستین آن مدخل بوده و دوم آن مقولات و در پایان این نسخه است که چنین آمده است «وههنا یقطع ارسطاطالیس الکلام فی المقولات باسره و به تم کتاب معانی ایساغوحی و شرح غرض ارسطوطالیس فی المقولات من کتاب اغراض ارسطوطالیس المنطقیه للرجل الحکیم ابی علی عیسی ابن ابی زرعه النصرانی المتولد فی ذی الحجه 331 من الهجره الخاتمیه و المتوفی لسبع بقین من شهر شعبان 398 منها».
دومی به شکسته نستعلیق سده ی 11 دارای یک سطری از پایان مقولات سپس عبارات و قیاس و برهان که هشت برگی از آن مانده است.
13. دیوان هند مجموعه ی شماره ی 3832 فهرست نشده دارای چند رساله ی فلسفی با همین منطق از ایساغوجی تا برهان (252 ر - 309 ر) در پایان آن با همان افتادگی در آغاز مانند نسخه های دیگر.
اشترن در گفتار خود درباره ی ابن الطیب (مجله ی مطالعات خاوری و افریقایی سال 1957، 419:19) و عبدالرحمن بدوی در مجموعه ی منطق و مباحث الفاظ و کرامی جیکی در دیباچه ی تفسیر ایساغوجی ابن الطیب پنداشته اند که این منطق گزیده ای است از تفسیر ابن الطیب و آن را درست نشناخته اند.
14. پس از وی اخوان الصفاء و خلان الوفاء بوده اند که در رسائل خود چند کتاب منطقی به روش ارسطاطالیسی، آن هم با تعبیر خاص خودشان گذارده اند. در ترجمه ی فارسی آن که به نام مجمل الحکمه (ش 1056/1 ملک مورخ 667) است نیز گزیده ای از آنها هست.
15. ابومحمد علی بن احمد بن سعید بن حزم بن غالب بن صالح بن خلف بن معدان بن یزید فارسی اندلسی را هم می توان از منطقیان به شمار آورد. او التقریب لحد المنطق و المدخل الیه بالالفاظ العامه و الامثله الفقهیه دارد که آن را نزدیک 415 ساخته و در آن مانند فارابی و رازی مثال های کلامی و فقهی گذارده، چنان که غزالی از آنها پیروی کرده است در برابر ابن سینا که در آن مثال های طبی یاد کرده است (قیاس منطق شفاء م 3 ف 5 ص 176). روش او در آن نزدیک به روش ارسطوست و او با اینکه دانشمند ظاهری است به منطق ارج می نهاده ولی در برخی از جاها از ارسطو خرده گرفته است.
(ص ل دیباچه ی همین کتاب چاپ خرطوم، طبقات الامم صاعد اندلسی س 117).
16. پس از او ابن الهیثم بصری مصری در گذشته ی 430 را می توان نام برد که کتاب های منطقی و فلسفی ارسطو را گزین کرده و شرح نموده است و گزیده ای از مدخل فرفوریوس دارد و رساله ای درباره ی هنر شعر یونانی و عربی آمیخته با هم و رساله ای در اینکه برهان هندسی و فلسفی یکی است و رساله ای در اینکه برهان خلف را می توان با حدودی یگانه مستقیم ساخت.
از اوست «مقاله فیما صنعه و صنفه من علوم الاوائل الی آخر سنه سبع عشر و اربعمائه» که در 63 سالگی در ذح 417 نگاشته و در پایان ج 419/2 نام چند اثر دیگر خود را بر آن افزوده است. ابن ابی اصیبعه (عیون الانباء 90:2) همه ی آن آورده و از آن پیداست که چه روش منطقی داشته و تا چه اندازه با منطق ارسطو آشنا بوده. وصفی که او از آنها می کند نزدیک به کار کندی و دیگران است.
17. آن گاه به ابن سینای بخارایی، فیلسوف نامور می رسیم که در الشفاء روش ارسطو را نگاه داشته و تا اندازه ای هم در النجاه و الموجز و الهدایه و چند رساله ی دیگر بدان نزدیک بوده ولی در اشارات و منطق المشرقین و ارجوزه، شالوده ی منطق دو بخشی از ریخته؛ دور نیست که از سخنان فارابی در اینجا هم بهره برده باشد.
پس از ابن سینا دانشمندانی آمده اند که از آنها آثاری منطقی در دست داریم و به روش فارابی رفته است و اینک از آنها یاد می کنیم.
18. ابوالفرج القس عبدالله بن الطیب النسطوری العراقی کاتب طیماثاوس الجاثلیق در گذشته ی 435، تفسیر کتاب ایساغوجی و کالب المقولات دارد که از گسترده ترین رساله هاست در این دو فن، و نکاتی تاریخی و علمی ارزنده ای دارد که گزیده ی آن را در کتاب ابن زرعه می بینیم. خواندن آن برای پی بردن به تاریخ منطق ناگزیر است.
نسخه ای کهن از تفسیر ایساغوجی در بادلیان (ش 28 مارش ص 457 فهرست اوری) و از تفسیر مقولات نوشته ی هبه الله بن المفضل بن هبه الله متطبب در روز آدینه ی 20 شعبان 480 (19 تشرین 1399/2) در قاهره به شماره ی 212 حکمه و فلسفه (ش 7772) هست (فهرست آنجا چ 1 ج 6 ص 89) همچنین نسخه ای دیگر نوشته ی 1336 از روی آن یکی (فهرست آنجا چ 2 ص 246). نیز نسخه ای دیدم نوشته ی محمد ابراهیم خفیر نساخ کتب خانه ی خدیویه به هزینه ی محمود سید احمد از همان یکی در مجموعه ای نزد آقای محمد حسین اسدی (نیز بنگرید به: بروکلمن 482:1 و ذیل 884:1 کتبه النصرانیه شیخو ص 22 ش 67 - دیباچه ی بوئیژ بر مقولات ص 31). تفسیر ایساغوجی فرفوریوس از ابن الطیب را کرامی جیکی با مقدمه ای انگلیسی چاپ کرده است. نیز بنگرید گفتار اشترن که یاد کرده ام.
19. ابوعلی احمد مشکویه رازی هم از پیروان فارابی است و او ترتیب السعادات دارد که در طهاره الاعراق و تهذیب الاخلاق خود از آن به همین نام و به نام های مراتب السعادات و المسعده یاد کرده است (4) (چاپ شده ی در هامش المبدء و المعاد ملاصدرای شیرازی و طهاره الاعراق خود او در 1314 در تهران).
او در آن از پولس («بونس» در نسخه) یاد می کند که باید همان پولس فارسی مؤلف منطق برای انوشیروان باشد و شاید در بحثی که درباره ی کتب منطقی ارسطو در اینجا آورده کم و بیش از او بهره برده باشد. او در اینجا با بهترین روشی مانند کندی و یعقوبی و فارابی و ابن هیثم مصری آنها را شناسانده، غرض هر یک را گفته است.
19. بهمنیار پسر مرزبان آذربایجانی در گذشته ی 458 شاگرد ابن سینا التحصیل دارد به روش دانش نامه ی علائی ابن سینا و روشن تر از آن، که متن آن در تهران چاپ شده و آن را ترجمه ای فارسی است به نام تحفه ی کمالیه یا جام جهان نمای که برای صدر بخارا ابوشجاع محمد بن میکائیل خوارزمی ساخته اند و در دو جا نسخه ی آن هست.
1. نسخه ی شماره ی 2688 آکادمی شهر تاشکند (70:3 ش 1958)، در فهرست آن خوارزمی را مترجم پنداشته اند و درست نیست.
2. نسخه ی 1997 مجلس از نسخه های فیلسوف میرزا طاهر تنکابنی (مجلس 59:5 و 492). این ترجمه هم اکنون زیر چاپ است.
(فهرست ملک 115).
20. ابوالحسن علی بن احمد نسوی: المدخل الی علم المنطق دارد که در ظاهریه ی دمشق هست (فلسفه ص 10 و 162)، در برگ 125 ر - 128 پ مجموعه ی ش 4871 مورخ 557 و 558 که در بغداد نوشته شده است و در پایان آن سرگذشت او آمده است.
در آن به مانندگی نحو و منطق اشاره شده و از بحث افرا و ترکیب آغاز، و می رسد به قیاسات شعری؛ و او آن را در یک نشست در یکی از شب ها ذح 444 در بغداد تعلیق و نگارش نموده است.
(بروکلمن ذیل 390:1).
21. ابوالحسن علی بن رضوان مصری درگذشته ی 460. در اسکوریال (ش 649/2 و 1925/1) المقاله الاولی من کتابه «المستعمل من المنطق فی العلوم و الصنائع» او هست (فهرست درنبورگ - فهرست کازیزی 647)
(بروکلمن 484:1 و ذیل 824 و 886).
22. زین الدین ابوالفضائل اسماعیل بن حسین گرگانی خوارزمی پزشک درگذشته ی 531 را «مقالات فی اکتساب المقدمات (کتاب القیاس) و فی التحلیل» است (10-612/9 اسکوریال).
(بروکلمن 487:1 و ذیل 889:1).
23. ابوبکر محمد بن یحیی الصائغ ابن باجه سرقسطی در گذشته ی 533 «تعالیق علی کتاب ابی نصر محمد بن محمد بن الفارابی فی المدخل و الفصول من ایساغوجی و البرهان» دارد (اسکوریال ش 8-612/2 مورخ 667).
(بروکلمن 211:1 و 460 و ذیل 830:1).
24. ابوالصلت امیته بن عبدالعزیز اندلسی (460-529) را تقویم الذهن است که به روش تقویم الصحه خود جدول هایی در آن گذارده و خواسته است که در منطق کیفی راه ریاضی پیش گیرد، نسخه ی آن در اسکوریال است (درنبورگ 454:1 ش 646 مورخ 710) و به چاپ هم رسیده است، نسخه ی دیگر آن در مجموعه ی شماره ی 183 اسماعیل صائب است که در فهرست فیلم ها (ص 449 ف 280، 6126) از آن یاد شده است.
(چلبی - بروکلمن 486:1 و ذیل 889:1).
25. ابن رشد اندلسی (520-595) که کتاب های منطقی ارسطو را شرح و تلخیص کرده و از تلخیص المنطق او چندین نسخه در دست هست. (فیلم ها 310:1- ملک 167 - مجلس 476:5). اینک از نسخه های تلخیص المنطق او یاد می کنم:

نسخه های تلخیص ابن رشد

1. فلورانس 180/54، کامل از مقولات تا شعر، فیلم 2778 دانشگاه (فهرست فیلم ها 310:1).
2. لیدن 2820 (1691) کامل از مقولات تا شعر، عکس آن در قاهره هست (ف 2751 دانشگاه، فهرست 310:1).
3. سنا 448، غ ج - (مقولات - برهان) نسخ سده ی 10 ص 262 فهرست.
4. منچستر 374 (لندسیانا 349) نسخ هندی سده ی 10 با حواشی، در 9 گ، به سه مهر هندی با عبارت های مورخ 1262، قیاس است و برهان (فهرست ص 607).
5. بانکیپور 2237 نستعلیق سده ی 10 (17:21) (نیز مفتاح الکتوز الخفیه یا فهرست خدابخش تنبیه از عبدالحمید (217:1 ش 1928).
6. مجلس 5496، نستعلیق 14 رمضان 1072، از مقولات تا برهان (391:16).
7. ملک 533 نستعلیق باقر بن سید علی حسینی در اصفهان در رجب 1073، مقولات تا برهان (فهرست 167).
8. ملک 5886 شکسته نستعلیق محمد قاسم بن ناصر الدین گیلانی رونکوهی مرداسپه بی پلورودباری در نیمه های شوال 1074 از مقولات تا برهان (فهرست 167) فیلم 2842 دانشگاه (فهرست فیلم ها 310:1).
9. مجلس 1978، نستعلیق محمد صالح قمی در 1076، از مقولات تا برهان (476:5).
10. الهیات 415/1 د نسخ محمد قاسم بن مؤمن در روز چهارشنبه دهه ی نخستین شوال 1079، آغاز افتاده، دو مقاله ی برهان است (فهرست 295:1 و 497).
11. ملی اصفهان ش 2798 (ش 129 فهرست دستی) مورخ 1088 (نیز 1761 ش 92 فهرست دستی).
12. ملک 1979/7 نوشته 1088.
13. ملک 3980 شکسته نستعلیق محمد شریف بن محمد رضای لاهیجانی در 15 ع1092/1 در اصفهان از مقولات تا مقاله ی دوم برهان (فهرست عربی 167 - فهرست فیلم ها 310:1).
14. سپه 3001 نستعلیق محمد زمان بن حاجی مرادخان تنکابنی دیلمی در شب سه شنبه 19 ج 1094/2، با حواشی (فهرست 501:3).
15. الهیات 310 ج نستعلیق سده ی 11 (فهرست 497:1).
16. سپه 3012/2 نسخ سده ی 11، تنها مقولات است (فهرست 501:3).
17. مجلس 1981، شکسته نستعلیق سده ی 11 از آغاز تا نزدیک به پایان مقاله ی دوم قیاس (578:5).
18. نسخه ای به نستعلیق سده ی 11 از مقولات تا برهان با مدخل و مقولات ابن زرعه.
19. سپه 7510/4، سده ی 12، از پایان مقولات تا پایان برهان، آغاز افتاده (فهرست 501:3).
20. مجلس 1980، نسخ سده ی 12 آغاز تا نزدیک مقاله ی دوم قیاس (478:5).
21. خانقاه شاه نعمه الله ولی در تهران ش 486 نوشته ی 1108 از آغاز تا برهان است (فهرست 165:2).
22. قاهره 4076 (ش 9 منطق) نوشته ی محمد مؤمن بن محمد حسین رازی در محرم 1117، نسخه در اصفهان بوده است (فهرست نخستین 52:6- فهرست دوم 225:1) (فهرس المخطوطات المصوره 205:1).
23. آستان رضوی 1122 نستعلیق محمد شفیع بن ملادرویش علی، وقف 1145 (فهرست 47:1 ش 159 منطق - شهرستان ها 1023).
24. مجلس 1979، نسخ محمدرضای تهرانی در 1172 مانند ش 1978 (477:5).
25. دانشگاه 375، نسخ، از مقولات تا برهان (27:3-34)
26. آستان رضوی 7199 نستعلیق (شهرستان ها ص 666).
27. بغداد (اوقاف) ش 5313، خط خوش و آشفته، در فهرست طالس ص 110 ش 1524 شناخته نشده است.
28. قاهره ش 246 حکمه و فلسفه نوشته ی 1336 (فهرست دوم 225:1).
29. کتابخانه ی مانیسا کتاب سرای 5842 (181 پ - 200 ر) (تورکر دیباچه ی شرایط الیقین ص 183 در Arastirme سال 1963).
30. لس آنجلس M 212/3 نوشته ی 1064 دارای مقولات و قضایا.
31. مجلس ش 973 طباطبایی (ش 1061 دفتر) نسخ سده ی 10 در 208 ص 17 س از مقولات تا نیمه های قیاس انجام افتاده.
32. سنا شماره ی 176 از سده ی 11 (نشریه ی 466:6).
33. یزد، جامع، کتابخانه ی وزیری 2003 (1123:4) نستعلیق ذق 1083.
34. بولاق ش 283 از مقولات تا برهان گویا از جوامع ابن رشد (از یادداشت آقای دکتر محسن مهدی).
نیز بنگرید به: دیباچه ی بدوی بر خطابه - دیباچه ی بوئیژ بر مقولات - فهرس المخطوطات المصوره 205:1.
اومر در فهرست مونیخ ش Cod Arab 650a 964 از نسخه ای یاد می کند در 86 گ به عربی و به خط عبری که در آن مقدمه ی فرفوریوس است به عربی به تحریر ابن رشد. عنوان خاصی ندارد، مقابله شده، برگ آخر که چند سطری داشته است اکنون در آن نیست و افتاده است. عنوان های هر یک از کتاب های ارغنون در کنار صفحات هم آمده است. او می نویسد که اشتاینشنایدر در برابر شک پرانتل آن را به درستی از ابن رشد دانسته است (ص 46). کتاب های ارغنون آن چنان که فرفوریوس گفته است در این رساله چنین است: المقولات، العباره، القیاس، البرهان، السوفسطه، الجدل، الخطابه، الاقاویل الشعریه.
نام «الضروری من المنطق» در برنامج ابن رشد نسخه ی ش 884 اسکوریال (ص 350 رنان) هم آمده است.
اشتاینشنایدر در مجله ی ZDMG(335:47) سال 1893 در فهرستی که از نسخه های عربی به خط عبری آورده است در ص 342 از جوامع یا مختصر ارغنون ارسطو و یا مخل فرفوریوس نسخه ی 1008 پاریس یاد کرده همان که رنان هم گفته است (ص 62) همچنین از ش 309 مونیخ (همان ش 964 اومر) که آغاز افتاده است.
رنان در سرگذشت نامه ی ابن رشد (ص 79) می گوید که در کتابخانه ی ملی پاریس مختصر ارغنون ابن رشد هست به عربی به خط عبری به شماره ی 303.
سپس او می گوید که نسخه های ترجمه های عبری آثار ابن رشد پس از نسخه های کتاب های مقدس از فراوان ترین نسخه هاست (ص 80).
به نوشته ی بروکلمن «الضروری من المنطق» ابن رشد به عربی و به خط عبری نسخه ی 1008 پاریس و همچنین نسخه ی ش 309 و 356 مونیخ همان شماره ی 149 اشتاینشنایدر و شماره ی 9640 اومر تلخیص است، نه شرح متوسط؛ ولی نسخه های عبری بادلیان که گویا مغالطه باشد و به خط عبری هم هست و نسخه های فلورانس و لیدن و قاهره شرح متوسط است.
در فهرست درنبورگ (ش 624/4) از المسائل المنطقیه ی ابن رشد یاد شده است. باری در دو جای قیاس تلخیص او دیده ام که از فارابی خرده می گیرد (ص 184 و 268 نسخه ی من).
26. ابوالعباس فضل بن محمد بن فضل لوگری فیلسوف سده ی ششم در بیان الحق بضمان الصدق یک دوره منطق و فلسفه و اخلاق به روش ارسطاطالیسی گذارده و در آغاز منطق آن گفته است که من از نگارش های فارابی و ابن سینا بهره برده ام.
او در پایان سیاست و اخلاق فصول مدنی فارابی را آورده است. در مدخل یا ایساغوجی از حد سخن داشته و گفته که ما چون در آینده به حد و تعریف نیازمندیم، این است که من در اینجا از آن یاد کرده ام، اگرچه جایش در کتاب برهان است.
تاکنون چهار نسخه از آن شناخته ایم (فهرست دانشگاه 162:3، ش 250، فهرست فیلم ها 291:1 - فهرست الهیات 477:1 ش 695 د فهرست مجلس 2069:10 ش 2941/1، ش 274 تنکابنی - پاریس ش 5900) نمی دانم نسخه ای که ادواردز (Edwards) در عجب نامه (ص 149 ش 91) یاد می کند از اوست یا از ارموی.
از اوست قصیده ی اسرار الحکمه به فارسی که چون چرای فلسفی است، مانند قصیده ی ابوالهیثم اسماعیلی و چهار بخش است: 1. منطقیات، 2. طبیعیات، 3. ریاضیات، 4. الهیات، 5. عملیات و خلقیات. خود او بر آن شرح نوشته است. بخش منطق آن بی دیباچه در مجموعه ی منطق و مباحث الفاظ (نشر مؤسسه ی مک گیل در تهران) از روی مجموعه ی خاتون آبادی در مجلس (ش 5138/3) چاپ شده است. نسخه ی دیگری هم به شماره ی 9434-85872 (گ ص 502-549) در آنجا دیده ام (نیز فهرست مجلس 2074:10).
27. ابوالبرکات هبه الله بن ملکای اسرائیلی شهرآبادی بلدی بغدادی (460-547) بخش نخستین المعتبر او در منطق ارسطوست به روش او (چاپ 1357).
او در آغاز می گوید: «و اقتدیت فی ترتیب الاجزاء و المقالات و المسائل و المطاویات حذو ارسطاطالیس فی کتبه المنطقیه... و ذکرت فی کل مسأله آراء المعتبرین من الحکماء و الحقت ما اغوز ذکره من اقسام الرأی و اوردت البیانات و الحجج بر مقتضی النظر ما ذکر منها و ما لم یذکر ثم تعقبتها بالاعتبار».
او درباره ی منطق، «علم العلم» یا «علم العلوم» گفته و آن را آورنده ی قانون های عقلی دانسته که در دانایی و آموزش و پذیرش و رد و تصدیق و تکذیب بایستنی است (ص 226 و 227).
مبحث حد را او در مقاله ی نخستین «فی المعارف و تصور المعارف بالحدود و الرسوم» گذارده و خوب هم از آن سخن داشته و در فن جدل هم از آن یاد کرده است. او در جهات قضایا رأی دیگری است و آنها را ذهنی می داند چنان که برداشت فارابی هم چنین است (پایان العباره اوسط کبیر) و ابن سینا هم در فصل یکم مقاله ی هشتم فن چهارم منطق الشفاء (ص 397) گویا بدان اشارتی دارد. او در مبحث عکس و اشکال و قیاس با خطوط و حروف نشانه سازی کرده و گویا پیش از او کسی چنین نیندیشیده باشد. خواجه طوسی در اساس الاقتباس این گونه نشانه سازی و نمودار نویی او را به نام خود او آورده است. من در منطق او ندیده ام که از جز ارسطو، از کسی نامی برده باشد.
28. ابن میمون ابوعمران موسی بن عبدالله بن میمون اسرائیلی قرطبی (534-601) را مقاله فی صناعه المنطق است که فرهنگی است منطقی نزدیک به الالفاظ المستعمله فی المنطق و در چند جا از الاوسط هم بهره برده است.
(چاپ شده ی در مجله ی بنیاد بررسی های اسلامی ج 3 چاپ سال 1960 - بروکلمن 489:1 و ذیل 893:1).
29. امام فخرالدین تبرستانی رازی المنطق الکبیر دارد که نسخه های آن در استانبول (قرطای 6782 نسخه ی نوشته ی احمد بن محمود خجندی در 662 شماره ی 3401 احمد ثالث، فهرس المخطوطات المصوره 237:1) و برلین (ش 5165 هست. آثار او از رهگذر خرده گیری هایی که او از پیشینیان می کند ارزنده است. اندکی از آنها را در لوامع الاسرار قطب رازی برخی به نقل از محصل و ملخص او می بینیم.
30. ابوالحجاج یوسف بن محمد بن طملوس درگذشته ی 620 شارح ارجوزه ی ابن سینا المدخل لصناعه المنطق و شرح العباره و انالوطیقا الاول و الثانی و البرهان و التحلیل دارد که دو تای نخستین آن در مادرید در 1916 از روی نسخه ی شماره 649/1 اسکوریال (درنبورگ 455:1) چاپ شده است.
او می گوید که من به نگارش های غزالی نگریستم و آنها را بسنده ندیدم و المختصر الکبیر فارابی را هم بسنده نیافتم و ناگزیر شدم که به خود کتاب های ارسطاطالیس بنگرم.
(بروکلمن: 467:1 و ذیل 823:2 و 837 گ).
31. ابومحمد عبدالله بن محمد واهبی، تفسیر معانی الفاظ ارسطاطالیس فی کتاب المعقولات دارد که نسخه ی مورخ 617 آن در ایاصوفیا به شماره ی 2483 هست (فهرس المخطوطات المصوره 204:1).
32. احمد بن محمد السری البغدادی، «شرح فصل فی آخر المقاله الثانیه من کتاب ارسطوطالیس فی البرهان» دارد که نسخه ی آن موره 626 به شماره ی 4830/10 در ایاصوفیا هست (فهرس المخطوطات المصوره 224:1).
33. ابن اللباد موفق الدین ابومحمد عبداللطیف بن یوسف بن محمد بن علی بغدادی شافعی (557-629) شرح البرهان دارد و الجامع فی المنطق و الطبیعی و الالهی و پنج مقاله ی طبی و مقاله فی صناعه الجدل او در آستانه ی قم هست در مقالات شماره ی 388 از سده ی هشتم (فهرست ص 173) و دو مقاله ازو در حواس در کویت چاپ شده است.
(درنبورگ 2:2 ص 889 - خزرجی 212 و 213-2:286 MIDEO افلوطین عندالعرب ص 58 دیباچه - معجم المؤلفین 15:6 و 400:13).
34. شمس الدین عبدالحمید بن معین خسروشاهی تبریزی در گذشته ی 652 تلخیص منطق الشفا دارد که نسخه ی آن در مجلس هست (ش 946 طباطبایی - فیلم 2668 دانشگاه تهران، فهرست 309:1).
35. خواجه نصیرالدین ابوجعفر محمد طوسی را اساس الاقتباس است به فارسی که در روز پنج شنبه 22 ج 642/2 به انجام رسانده و آن در تهران به سال 1326 به چاپ رسیده است. رکن الدین محمد بن علی گرگانی زنده ی در 697 آن را به عربی درآورده است و یک نسخه از آن در آستان رضوی می شناسیم مورخ 1088 که آقای مدرس رضوی از آن یاد کرده است. (سرگذشت طوسی از مدرس رضوی ص 240 و 249 و 260 - فهرست آستان رضوی 215:4 و 260:6).
قرطای در فهرست طوپقپوسرای (ش 6812 و 6813) از دو نسخه از ترجمه ی عربی این کتاب یاد می کند، هر دو مورخ 869 و نخستین آن به نام محمد فاتح، و می گوید که این ترجمه ی عربی از یکی از دانشمندان روزگار همان فاتح است پس شاید این ترجمه از آن گرگانی نباشد.
خواجه ی طوسی پس از این التجرید فی المنطق ساخته که این هم به روش ارسطوست ولی کوتاه تر، نسخه ی نوشته ی میانه ی شعبان 656 آن در ملک هست (ش 640/4).
آن را دو شرح است یکی از علامه ی حلی که با حاشیه های میرزا طاهر تنکابنی در تهران در 1310 چاپ شده است.
دومی از محمود بن محمد بن محمود نیریزی که شرحی است آمیخته و بیش از ده هزار بیت و او آن را در اصفهان به نام امیر نظام الدین محمود آغاز کرده و در قزوین در روز سه شنبه 23 ذح 913 به پایان برده است. نسخه ی نوشته ی چاشت روز پنجشنبه 28 رمضان 1021 برای سید حسن بن حیدر گرگی را نگارنده ی الذریعه در کتابخانه ی سید مجدد شیرازی در نجف دیده است همچنین نسخه ی نوشته ی عبدالفتاح بن میرزا مقیم را در کتابخانه ی سماوی در نجف و نسخه ی سید محمد باقر نوه ی حجه الاسلام اصفهانی. (همان سرگذشت طوسی ص 241- ذریعه 103:1 و 104 و 108 و 509 و 537 و 140:13 - بروکلمن ذیل 303:2 و 1274:3) او در شرح تجرید الکلام خود از شرح تجرید المنطق خویش یاد کرده است (مجلس 2106:10).
همین نیریزی بر تهذیب تفتازانی که به روش متأخران است شرحی نوشته که غیاث الدین منصور دشتکی آن را ستوده است (آستان رضوی ش 125 وقف 1067) و شرحی بر ضابطه الاشکال همان تهذیب تفتازانی (آستان رضوی ش 126/2 مورخ 954) هم چنان که عبدالله بهابادی یزدی شاگرد جمال الدین محمود شاگرد دوانی به دستور او بر آن حاشیه زده است (همانجا شماره ی 86). هم از اوست رساله ی حدوث و قدم اجسام (طوس 123:4).
هم او راست شرح اثبات الواجب الجدید دوانی که در 921 به نگارش درآورده است و نسخه ی نوشته ی فتح الله بن شکرالله بن لطف الله کاشانی در 3 شعبان 949 و نسخه ی نوشته ی روز یکشنبه 1 شوال 970 در مسجد جامع یزد در آستان رضوی هست (ش 949 و 4) (نیز ذریعه 163:3).
گویا حاج محمود بن محمد بن محمود، مؤلف «رساله تعیین جهات الاجسام و نهایاتها و تبیین مقاصد الحرکات و غایاتها» برای ضیاءالدین در یک مقدمه و چند فصل در روز چهارشنبه 24 ع911/2 (ملک 2614/1 نوشته ی 1032) که رساله فی بیان معنی القضیه و التصدیق (همانجا 2614/2 به همین خط) هم شاید از وی باشد، همین محمود نیریزی است.
همچنین گویا ملاحاجی محمود تبریزی که بر حاشیه شرح مطالع رازی حاشیه زده است (نسخه ی 58 منطق آصفیه نوشته ی پسرش «حمد» در چاشت روز یکشنبه پایان ج 942/1) همین محمود نیریزی باشد که در فهرست (519:2) تبریزی آمده است.
این نیریزی جز قاضی ابواسحاق محمد بن عبدالله نیریزی شبانگاره ای که هم زمان دوانی و میبدی است و نسخه ای از الاوسط نوشته بود و از روی آن نسخه ی شماره ی 1583 ملک مورخ 1020 نوشته ی اسماعیل بن محمد کاتب شیرازی نقل شده است و آن نسخه ی نیریزی چنان که در ذریعه آمده است (120:20 و 66:1 و 32) مورخ 903 و 919 و نزد سید نصرالله تقوی بوده است.
از این ابواسحاق نیریزی است رساله ی حروف در برابر رساله ی حروف دوانی (منزوی 1497) که در 877 به نگارش درآورده است، جز رساله ای به عربی در همین زمینه (ش 16 و 1142/81 ملک).
36. از کتاب المقولات لمؤلف مجهول هم می توان نام برد که نسخه ی آن در اسکوریال است (ش 612/13) که در میانه های ذح 667 در اشبیلیه نوشته شده است و چنین آغاز می شود: «و انما قال و کانه جنس لها» (فهرست درنبورگ ص 422-فهرس المخطوطات المصوره 231:1).
37. سراج الدین ابوالثناء محمود بن ابی بکر ارموی (594-682) را بیان الحق و لسان الصدق است که چند نسخه از آن می شناسیم، یکی شماره ی 2843 ملک مورخ 995 (فیلم شماره ی 2828 دانشگاه)، دیگری شماره ی 1896 امانت خزینه سی در طوپقپوسرای همچنین شماره های 3378-3340 و 3342 احمد ثالث در آنجا و بخشی از آن (مقدمه ی پنجم در موضوع منطق) در همدان هست (ش 1187/40).
یحیی بن محمد بن ابراهیم بر منطق آن شرح نوشته است و نسخه ی شماره ی 3343 احمد ثالث از آن، در همانجا هست.
(فهرست الهیات: 478:1 - فهرست فیلم ها 292 - فهرس المخطوطات المصوره 202:1 - فهرست ملک 100 - فهرست قرطای 6873 تا 6876 - فهرست شهرستان ها 1473 - بروکلمن ذیل 849:1). ابوسالم بن ابی الحسن بن علی السرمینی شرحی بر آن دارد، نسخه ی احمد ثالث 3442 در 490 برگ (فهرس المخطوطات المصوره 222:1).
نمی دانم نسخه ای که ادواردز در عجب نامه و (ص 149 ش 91) نشان می دهد که در موزه ی بریتانیا هست به همین نام و دارای اخلاق و طبیعی و الهی و از روی آثار ارسطو به شالوده ی فارابی، آیا همین کتاب است یا از لوکری است.
باری ارموی در آن اگرچه به روش متأخران است، از صناعات پنج گانه سخن می دارد و در تناقض از بسنده کردن به یگانگی موضوع و محمول و زمان (گ 50 عکس شماره ی 6044 از فیلم شماره ی 2828 دانشگاه) و در فصل چهارم در تحقیق المحصورات از امکان در وصف عنوانی (برگ 37) یاد می کند و گویا به فارابی نظر دارد.
وی در آن می گوید که شیخ و فارابی شکل چهارم را کنار گذارده اند (برگ 102).
ارموی مطالع الانوار دارد در منطق که شناخته شده است و آن را در لوامع المطالع خود گسترده تر ساخته است و نسخه ی آن در قاهره هست نوشته ی ابوعبدالله میکائیل تبریزی در 677 برای خود ارموی و چنین آغاز می شود: «الحمدلله ولی التوفیق الملهم للحق بالتحقیق» (فهرست قاهره 70:6 ش 1 مج).
از اوست غایات الایات فی المنطق که نسخه ی آن در بلدیه ی اسکندریه هست شماره ی 17 منطق (ش 1957) مورخ 679 (فهرست المخطوطات المصوره 228:1 - بروکلمن 1245:3).
38. غیاث الدین منصور دشتکی شیرازی درگذشته ی 948 معیار العرفان دارد به روش ارسطاطالیسی و آن گزیده ی خود اوست از تعدیل المیزان او که آن هم گزیده ای است از منطق شفاء ابن سینا با اندیشه های خود او. من دو نسخه ی ناقصی از این دومی دیده ام، یکی تاقیاس و دومی را در قم نزد آقای جواهری دیده ام و اکنون نمی دانم کجاست.
در کتابخانه ی آستان رضوی دو نسخه از معیارالعرفان هست که در فهرست آنها را تعدیل المیزان دشتکی پنداشته اند (368:4) یک نسخه از آن در قاهره هست نوشته ی محمد بن تیمور در 22 رمضان 993 (فهرست آنجا 86:6) من در فهرست دانشگاه (2356:6) درباره ی نسخه ی شماره ی 1147/3 آنجا و درباره ی خود این کتاب سخن داشته ام.
او در این کتاب از سخنان ابن سینا و لوکری و بهمنیار و فخر رازی و طوسی و سهروردی و ابهری و کاتبی و سمرقندی و شهرزوری و پدر خود صدر دشتکی بهره برده است.
این کتاب در یک فاتحه و نُه فن است و بهترین کتاب منطقی است پس از آثار طوسی که در آن روش ارسطاطالیسی به کار رفته است.
39. ابوجعفر کافی بن محتشم بن عمید بن محمد بن نظام الدین شهنشاه درخجی قاینی شاگرد میرابوالقاسم فندرسکی شاگرد معزالدین محمد سپاهانی التسهیل نگاشته است در پانزده فن که نخستین آنها در منطق است و نهمین در موسیقی و پانزدهمین در عبادات شرعی و اسرار و رموز آنها و افسوس که اینها در نسخه های آن نیست. او در 1 ج 1029/1 در روستای سرحد قهستان بدان می پرداخته است.
نسخه ی اصل آن در دانشگاه است (ش 1879 تا 1781) و نسخه ای در مجلس (ش 6366) که هر دو کامل نیست (ذریعه 903:9 و 164:19- فهرست فیلم ها 751:1 - فهرست الهیات 145:1 و 24:2 - منزوی 606 و 1026 و 1027 - ریحانه الادب 478:3).
40. علی قلی خان گرجی اصفهانی، فیلسوف شیعی سده ی 11 منطق نگاشته است به فارسی به روش ارسطو که از قاطیقوریاس تا آنالوطیقا باید باشد. نسخه ای از آن هست گویا اصل خود او شماره ی 1150 آستان رضوی وقف 1076 (فهرست 45:1 ش 157 منطق - فهرست فیلم های دانشگاه 259:1 ش 1906) این نسخه مقولات است و عبارات است و بس، و او در پنجاه و شش سالگی در 1076 بدان می پرداخته است.
او در آن سخنان ارسطو و فرفوریوس و مفسران را آورده و از ابن سینا خرده گرفته و از شرح فارابی بر منطق ارسطو و از کتاب نخستین یا باریرمنیاس او یاد کرده است.
41. محمد بن یوسف تهرانی را نقد الاصول و تلخیص الفصول است ساخته و پرداخته ی روز شنبه 22 ج 1104/2 و پیداست که باید جز منطق اولیاء حکیم محمد حسین شاگرد رجب علی تبریزی و محشی شفاء باشد. دو نسخه از آن در الهیات دانشگاه تهران است (ش 712 در نوشته ی 1130 و 780 در نوشته ی 1179، فهرست 684:1) و یکی از آن خود دانشگاه ش 5881/1 (ش 384/1 نفیسی) یکی هم در کتابخانه ی ملک ش 1587 از سده ی 12 (ص 774 فهرست)، پنجمی هم در ملک ش 2889/2 نوشته ی 1130، ششمی نسخه ی فرید تنکابنی در رامسر (نشریه ی 784:7) هفتمی را نزد آقای محمد حسین اسدی دیده ام نوشته ی 1152، هشتمی آن در کتابخانه ی دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس (M 34/13) است (به نستعلیق سده ی 12، انجام افتاده).
تهرانی می نویسد «ذهب الفارابی الی ان المراد بالموضوع فی کل قضیه هوکلما یصح ان یوصف به من الافراد الفعلیه و الامکانیه» و «نقل الفارابی عن الاسکندر انه ذهب الی ان المراد بالموضوع فی کل قول کما یوصف به بالفعل» و بحث خوبی در اینجا دارد (فصل 1 انولوطیقی).
درباره ی هنرهای پنج گانه می نویسد که مقدمه ی برهان باید اولی و روشن و بی میانجی باشد و در جدل غرض تبکیت و الزام است.
این کتاب از قضایاست تا برهان و گرفته ی از تعلیم اول یا ارغنون ارسطو و از اسکندر و ابن سینا و فارابی.
42. قاضی شهر غلطه خواجه محمد اسعد بن علی بن عثمان یانوی رومی نقش بندی درگذشته ی 1143 شرح الانوار دارد در سه مقدمه و سه تعلیم درباره ی «کتاب ارسطو فی المنطق» و آن ترجمه ی شرحی است از یوانس قوتینوس (Cottinus) ماقدونی فرفریوی درگذشته ی 1658 بر کتاب ارسطوتلس ماقدونی ستائروی یا ستیره وی» که او آن را در قسطنطنیه هنگامی که مدرس مدرسه ی ابوایوب انصاری بوده است از یونانی به عربی برگردانده و در 21 ج 1134/2 به پایان برده است. او شرح همین قوتینوس بر کتب ثمانیه ارسطو در طبیعی را هم به عربی درآورده است (نسخه ی حمیدیه).
به نوشته ی قرطای شرح الانوار او همین منطق است ولی بروکلمن (ذیل 665:2 و 666) از دو کتاب یاد می کند، یکی شرح الانوار به شماره ی 881 راغب پاشا مورخ 1134، دومی ترجمه ی منطق ارسطو به شماره ی 2655 نور عثمانیه.
نسخه ی شماره ی 6 مکتبه المدینه المنوره العامه با نسخه های شماره ی 1692 و 645 امانت خزبنه سی در آغاز یکی نیست، با اینکه همه ترجمه ی شرح قوتینوس هستند.
(نشریه 549:5 و 558 - قرطای 6895 و 6896 - ملحق دارالکتب المصریه سال 1922 و 1923 ص 33 ش 416- مناهج البحث نشار ص 13 و 14 و 19 و 21 - دیباچه ی تورکر بر شرایط الیقین در Arastirma سال 963 ص 173).
به نوشته ی خانم مباهات تورکر، نسخه ی «الشرح الانور» اینهاست: ایاصوفیا 2568 که اصل است، امانت خزینه 645، نور عثمانیه 2653، راغب پاشا 881، اسعد افندی 1946.
اینان اند از پیروان فارابی که به روش او منطق نُه بخشی نوشته اند و کم و بیش از او متأثرند. پیداست که کسانی دیگر هم بوده اند که من آثار آنها را نخوانده ام و یا نشان و سراغی از آنها در فهرست ها و سرگذشت نامه ها نیافته ام.
در پایان از دو کتاب یاد می کنم که شاید در منطق باشند و من نتوانستم آنها را درست بشناسم:
1. در فهرست انجمن آسیایی بنگال از شمس العلماء میرزا اشرف (جزء 1 ص 80) از نسخه ی شماره ی L 2 (ش پیشین 513) از کتاب المقولات للفیلسوف الاعظم در منطق و حکمت و معرفه النفس، با عنوان ترجمه کتاب البرهان یاد شده است و نشانی دیگر از آن در این فهرست نیست و سراغی از چنین نسخه در فهرست تازه ی آنجا (دو مجلد عربی و چهار مجلد فارسی) نتوانستم بیابم.
2. در فهرست عربی انجمن آسیایی بنگال (145:2 ش 1411) از نسخه ای به شماره ی T 243 یاد شده به خط نسخ 1906 در لکنو در 25 گ 314، با عنوان «المقولات للحکیم افلاطون» در 46 باب با ص ع «المقولات للحکیم افلاطون هی السادس و الاربعون و المقوله الاولی هی ناقصه التی کانت فی بیان الجنس، هذه المقولات نادره جدا، قد نقلت من نسخه قدیمه سقیمه هی من خط العرب لیس لها وجود فی غیر هذا المقام».
در آن آمده است «الباب السادس و الاربعون ما الابصار؟ الابصار».
آغاز افتاده: الجنس هو المقول علی کثیرین مختلفین بالنوع من طریق ما هو و نرید علی ذلک انه شیء یعم... الباب الثانی ماالنوع؟ النوع هو المحمول علی کثیرین مختلفین بالشخص من طریق ما هو، نرید لک انه شیء یعم اشیاء مختلفه الاشخاص.

پی نوشت ها :

1. مجله ی دانشکده ادبیات مشهد، ش 14، 1357، ص 33-67.
2. گزیده ی گفتار آقای پینس در انجمن ایران شناسی نخستین در تهران - دیباچه ی خلیل جر بر مقولات ارسطو، چاپ 1948 پاریس، ص 15 - فهرست فیلم های دانشگاه 257:2.
3. بنگرید به قفطی، ص 35 و 36 و خزرجی 308:1 و صاعد اندلسی، ص 77.
4. طهاره الاعراق، ص 378، ش 13 و 415 ش 8 و 429 ش 3 و 389 ش 14.

منبع مقاله :
دانش پژوه، محمد تقی، (1390)، فارابی شناسی (گزیده مقالات) به اهتمام میثم کرمی، تهران، مؤسسه انتشارات حکمت، چاپ اول