نویسنده: مسعود رضانژاد فهادان
منبع فارسی: راسخون



 
بررسی حدیث 690 کتاب نهج‌الفصاحه از مجموعه کلام نورانی نبیّ مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله: "إنّ اللَّه تعالى جمیل یحبّ الجمال؛ سخیّ یحبّ السّخاء؛ نظیف یحبّ النّظافة" همراه با بررسی جامع و ریشه‌ای لغت جمیل.

چکیده مقاله:

زیباییِ شکوه و عظمت، مطلبی غیر قابل انکار نزد همه انسان‌ها در همه ادوار تاریخ است کوه، زیباست زیرا عظمت دارد؛ آسمان، زیباست چون شکوه دارد؛ حتی رزمایش ارتشیان به سبب عظمتی که دارد زیبا جلوه می‌کند.
جمال در اصل لغت به معنای شکوه و عظمت است لذا هر کس می‌خواهد شکوه یابد باید سبب آن را در خود ایجاد کند سبب زیبایی، عظمت[1] است.
از طرف دیگر کسب محبت دیگران چه به انگیزه‌ دنیایی و چه با انگیزه‌ الهی خواست اکثر مردمان است خداوند برای هر چیزی علت و سببی قرار داده است که فراهم کردن و ایجاد آن اسباب، راه رسیدن به آن است. سبب محبت، جمال است! بنابراین کسانی که مایلند مورد محبت دیگران واقع گردند بایستی در پی جمال باشند و راه رسیدن به جمال و زیبایی، عظمت و شکوه است. از طرف دیگر خداوند عظمت را در ابهام قرار داده است لذا کسی که در صدد کسب محبت دیگران است بایستی در خود ابهام ایجاد کند تا عظمت یابد تا زیبا گردد و دیگران او را دوست بدارند.
زیاده‌گو نبودن، حجاب، نظم و امثال این موارد از آنجایی که به انسان عظمت می‌بخشند باعث جمال و درک محبت دیگران نیز می‌گردند.

کلید واژه:

إنّ اللَّهَ تعالى جَمیلٌ یُحِبُّ الجَمال؛ سَخِیٌّ یُحِبُّ السَّخاء؛ نَظیفٌ یُحِبُّ النّظافه، جمیل، جمال، حجاب، شرح احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، نهج‌الدرایة، رابطه حجاب و جمال و محبت.

اصل مقاله:

حضرت رسول صلوات الله علیه و آله فرمودند:
[2]؛ خداوند زیباست و زیبائى را دوست دارد، بخشنده است و بخشش را دوست دارد، پاکیزه است و پاکیزگى را دوست دارد.

بحث لُغوی:

ابن‌‌فارس در مقاییس‌اللغه آورده است سه حرف (ج م ل) در اصل لغت به یکی از دو معنای بزرگی جُثّه و زیبایی باز می‌گردد.[3] اما مصطفوی در التحقیق اصل لغت جمل را به زبان عبری منتسب نموده و می‌نویسد: این لغت در زبان عبری به معنای نضج و انفطام یعنی بلوغ و رسیدن می‌باشد[4] وی پس از بیان این مطلب، تلاش زیادی نموده تا لغات منشعب و مشتق از این سه حرف را مطابق با آنچه که از معنای ریشه‌ای این کلمات بیان نموده مُوجّه سازد.
به نظر نگارنده نظر علامه مصطفوی خصوصاً تطبیق لغات مشتق از جمل با معنای نضج و بلوغ خیلی سازگاری ندارد در عوض، نگارنده معتقد است معنای اصیل و ریشه‌ای تمام لغات منشعب و مشتق از سه حرف جمل، حتی لغت جمال، درشتی و هیبت و عظمت است. بر همین اساس عرب به شتر وقتی هشت ساله می‌شود جَمَل می‌گوید[5] زیرا درشتْ هیکل و عظیم می‌گردد همچنین جُمله به کلامی که از مفرد، بزرگ‌تر است اطلاق می‌شود. مُجمَل به معنای مُبهم است زیرا چیزی که واضح و مشخّص نباشد در چشم دیگران بزرگ جلوه کرده شکوه می‌یابد. عرب به طناب‌های بزرگ نیز به همین مناسبت «جمل» می‌گوید.
بر خلاف نظر إبن‌فارس ما معتقدیم جمالِ به معنای زیبایی نیز از این اصلِ یگانه مستثنی نبوده زیرا چیزهای زیبا در چشم انسان، عظمت نیز دارند و معمولاً چیزهایی که درشت و بزرگ هستند شکوه بیشتری داشته زیباتر و چشم‌ نواز ترند مثل ساختمان‌های بزرگ که از آن‌ها به ساختمان مجلَّل و باشکوه تعبیر می‌شود.
کلمه «سخیّ» از سَخو به معنای جود و بخشش اخذ شده است.

بحث محتوایی:

خداوند نظیف است یعنی از هر نقصی مُبرّا بوده و چون قدیم است از صفات و عوارض حادث نیز منزه است؛ طبق گفته إبن‌اثیر در النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، نظافت انسان‌ها، دلالت بر معانی زیر دارد:
1. نظافت عقیده به معنای نفی شرک و خلوص عقیده؛
2. نظافت قلب از حقد و کینه و حسادت؛
3. نظافت طعام و لباس از اختلاط به مال حرام؛
4. نظافت طعام و لباس از نجاست و آلودگی؛
5. نظافت اعضاء و جوارح از حرام و مکروه و حتی لغو، در حدیثی آمده است: نَظِّفوا افواهکم؛ یعنی مواظب دهانتان باشید که مبادا غیبت و تهمت و دروغ و لغوی از آن خارج شود.[6]
مُطابق آنچه بیان شد جمالِ خداوند از عظمت اوست لذا خداوند دوست دارد انسان‌ها که خلیفه او بر روی زمین هستند نیز رنگ او گرفته و شکوه و عظمت داشته باشند تا در سایه عظمتی که کسب می‌کنند زیبا گردند.

حجاب، محبت می‌آورد!

نکته‌ای که مایلم بیان کنم اینکه چنانچه در توضیح کلمه «مُجمَل» بیان شد اجمال و ابهام سبب عظمت است و عظمت سبب زیبایی و زیبایی سبب محبت؛ لذا کسانی که خود را با حجاب اسلامی پوشیده می‌دارند از آن جهت که اجمال و ابهام پیدا می‌کنند شکوه و عظمت می‌یابند شکوهی که سبب جمال و زیبایی آن‌ها می‌شود و چنانچه بیان شد سبب محبت درک زیباییست لذا محبوب خلائق نیز می‌گردند.
در توضیح اجمال اینکه گاهی ما از چیزی به طور کل بی‌اطلاعیم و گاهی کاملاً به همه جوانب آن آگاهیم اما حد وسط آن اجمال است یعنی می‌دانیم چیزی هست اما از جزئیات آن خبر نداریم پس اجمال حد وسط جهل و آگاهیست.

سکوت و اجتناب از سخن لغو، محبت‌آور است!

کمتر سخن گفتن نیز از آن جهت که انسان و درونیات او را پوشیده و مُبهم و مُجمل می‌دارد به انسان عظمت و زیبایی بخشیده و باعث جلب محبّت دیگران می‌گردد. امام رضا علیه‌السلام در این باره می‌فرمایند: إِنَّ الصَّمْتَ یَکْسِبُ الْمَحَبَّة[7]؛ به درستی که سکوت، باعث جلب محبّت دیگران می‌شود.

نظم نیز به انسان عظمت می‌بخشد!

می‌دانیم که نظم به زندگی عظمت می‌بخشد انسان منظم در چشم دیگران جلوه‌یِ دیگری دارد از مطالب قبل به سادگی نتیجه می‌گیریم نظم نیز مانند سکوت و حجاب باعث زیباتر شدن زندگی و جلب محبت دیگران می‌شود.

محور اصلی حدیث:

این حدیث از سه فراز مختلف تشکیل شده اما محور کلی در هر سه فراز کسب محبت پرورگار است محبت از ریشه حبب گرفته شده و چنانچه إبن‌فارس نیز بیان نموده حب به معنای لزوم و ثبات است[8] و معنای لزوم، چسبندگی و الصاق است. بنابراین راز این سه فراز در این نکته است که سنخیّت از آن جهت که دو چیز را به هم شبیه می‌کند باعث ایجاد محبّت می‌شود. به عبارت دیگر هر چه میان دو چیز، شباهت بیشتری برقرار گردد آن دو به هم نزدیک‌تر و به تَبَعِ آن، تلازم و محبّت بیشتری برقرار می‌گردد لذا حضرت رسول صلّی الله علیه و آله در این حدیث شریف، می‌فرمایند: چون خداوند بخشنده است اگر شما هم مثل او بخشنده شوید چون با او سنخیّت بیشتری پیدا می‌کنید هم جوار او گشته و او شما را دوست خواهد داشت. همچنین چون خدا زیباست اگر شما هم مثل او زیبا شدید چون به او شبیه می‌شوید و شباهت قرب می‌آورد باعث جلب محبت پروردگار می‌شوید. و آخر اینکه خداوند، نظیف است و کسانی که با رعایت نظافت در تمام ابعاد مادی و معنوی، خود را به این صفت خدا نزدیک کنند چون میان خدا و صفات او دوئیت نیست به خود خدا نزدیک شده و نزدیکی به خدا یعنی محبت او.

نتیجه‌گیری:

در این نوشتار که قدری فلسفوی شد دانستیم اتصاف به هر یک از صفات باری‌تعالی از آن جهت که هیچ صفتی جدای از صفات دیگر و غیر از خدا نیست منجر به خدایی شدن انسان در صفات می‌گردد و این خدایی شدن در صفات منجر به سنخیت با الله و اتصال به او و درک محبت پروردگار است. انشاءالله

پی‌نوشت‌ها:

1. اینکه می‌گوییم زیبایی در عظمت است منافاتی با ظرافت ندارد زیرا گاهی عظمت در ظرافت است.
2. رهنمای انسانیّت؛ حدیث 690
3. الجیم و المیم و اللام أصلان: أحدهما تجمُّع و عِظَم الخَلْق، و الآخر حُسْن . (معجم مقاییس اللغه ، 1/481)
4. أنّ هذه المادّة فی اللغة العبریّة بمعنى النضج و الانفطام ... ثمّ استعملت فی العربیّة بمعنى ما اجتمع فیه النضج و التناسب و النظم . (التحقیق، 2/129)
5. الجَمَل : یستحق هذا الاسم إذا بزل . (کتاب‌العین، 6/141)
6. حُبُّهُ النّظافة من غیره کنایة عن خلوص العقیدة و نفى الشّرک و مجانبة الأهواء، ثم نظافة القلب عن الغلّ و الحقد و الحسد و أمثالها، ثم نظافة المطعم و الملبس عن الحرام و الشّبه، ثم نظافة الظاهر لملابسة العبادات و منه الحدیث «نَظِّفُوا أفواهکم فإنها طرق القرآن» أى صونوها عن اللّغو، و الفحش، و الغیبة، و النّمیمة، و الکذب، و أمثالها، و عن أکل الحرام و القاذورات، و الحثّ على تطهیرها من النجاسات و السّواک. (النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، 5/79)
7. الکافی ، 2/113
8. معجم مقاییس اللغه ، 2/26

کتابنامه:
1. قرآن کریم
2. ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، محقق / مصحح: طناحى، محمود محمد، تعداد جلد: 5، ناشر: موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان ، چاپ قم ، 1367 ش ، چاپ چهارم
3. ابن فارس احمد، معجم مقاییس‌اللغه، به کوشش عبد‌ السلام محمد هارون، مکتبه الإعلام الإسلامی، 1404 ق
4. فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین ، تعداد جلد: 9، ناشر: نشر هجرت ، چاپ قم ، 1409 ه. ق ، چاپ دوم
5. فرید تنکابنی مرتضی، رهنمای انسانیّت، چاپ و نشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1379ش، چاپ پنجم
6. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق ، الکافی، محقق / مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، تعداد جلد: ، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، چاپ تهران ، 1407 ق ، چاپ چهارم
7. مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تعداد جلد: 14، ناشر: دار الکتب العلمیة- مرکز نشر آثار علامه مصطفوی ، مکان چاپ: بیروت- قاهره- لندن ، سال چاپ: 1430 ه. ق ، نوبت چاپ: سوم