تلاش برای حذف افزودنیهای مضر بنزین
در حال حاضر آلودگی ناشی از سرب تقریباً هر گوشه و نقطهای از کرهی ارض را در بر گرفته است. هشتاد درصد این آلودگی ناشی از گازهای خروجی از وسایل نقلیهی موتوری است. هفتاد سال طول کشید تا لزوم حذف سرب از بنزین
ترجمه: حمید وثیق زاده انصاری
منبع:راسخون
منبع:راسخون
در حال حاضر آلودگی ناشی از سرب تقریباً هر گوشه و نقطهای از کرهی ارض را در بر گرفته است. هشتاد درصد این آلودگی ناشی از گازهای خروجی از وسایل نقلیهی موتوری است. هفتاد سال طول کشید تا لزوم حذف سرب از بنزین روشن شود تا نوبت به افزودنی دیگری رسید که چندان کمخطرتر از سرب نیست: M.M.T.
در اوایل دههی 1920، صنعت اتوموبیل امریکا با این مسأله رو به رو بود که مردم اتوموبیلهای پرسرعتتر می خواستند، اما اتوموبیلهای آن روز موتورهایی درونسوز داشتند که وقتی راننده پدال گاز را تا آخر فشار میداد به عوض این که به سرعت اتوموبیل افزوده شود موتور صدای تق تق دیوانه کنندهای میداد. در سال 1922 تحولی به وقوع پیوست. یکی از گروههای پژوهشی شرکت جنرال موتورز، به سرپرستی تامس میجلی (که چندی بعد پدر بنزین اتیلی لقب گرفت)، به مادهی افزودنیای برای بنزین دست یافت که به نظر میآمد خواص خارقالعاده و شگفتی دارد. این ماده سبب میشد که موتور تق تق نکند، ضریب تراکم موتور افزایش یابد، و سرعت خودرو به آسانی افزوده شود.
اما در این میان فقط یک اشکال اساسی وجود داشت و آن این که شواهدی در دست بود که این مادهی افزودنی – تترا اتیل سرب – برای سلامتی انسانها زیانآور و خطرناک است. بنابراین وقتی شرکت جنرال موتورز و شرکت شیمیایی همکار آن، یعنی دوپون، در سال 1924 اعلام کردند که تصمیم به تأسیس شرکت مشترکی به نام شرکت اتیل دارند که تترا اتیل سرب (TEL) را تولید و بازاریابی کند، صدای اعتراض دانشمندان، کارشناسان بهداشتِ همگانی، و رهبران اتحادیههای کارگری بلند شد. در همان سال، فاجعهای در یکی از کارگاههای آزمایشی تولید تترا اتیل سرب (که توسط شرکت استاندارد اویل بهرهبرداری و اداره میشد) رخ داد که منجر به مرگ حداقل پنج نفر و آسیب دیدگی سی و پنج نفر شد. آسیب دیدگان مبتلا به رعشه، فلج، و هذیان بودند که همگی از علائم مسمومیت سرب هستند.
سؤالی که مطرح بود این بود که این ماده، در مقیاس بزرگ چه تأثیری بر جامعه خواهد داشت. دانشمندانی که در صنایع پتروشیمی یا اتوموبیلسازی کار نمیکردند وحشت خود را از آزاد شدن صدها هزار تُن سرب در هوای شهرهای امریکا ابراز کردند. اما مقامهای مسئول در شرکت اتیل نظر متفاوتی داشتند و معتقد بودند که میزان سرب در هوا کمتر از حدی خواهد بود که بتواند تأثیری بر کسی داشته باشد. حتی یکی از نمایندههای اتیل در کنفرانسی متشکل از جراحان امریکایی، تترا اتیل سرب را هدیهای از سوی خداوند خواند. در جایی دیگر، تامس میجلی در یک کنفرانس مطبوعاتی با خواستن مقداری تترا اتیل سرب خالص و شستن دستهایش در آن، سعی کرد نشان دهد که کار کردن با این ماده برای کارگران زیانی ندارد. او به خبرنگاران گفت: «من از این کار زیانی نمیبینم حتی اگر کار هر روزم باشد.» اما آنچه او در آن روز فراموش کرد بگوید این بود که سال قبل از آن مرخصی طولانی مدتی گرفته بود تا مسمومیتش که از سرب ناشی میشد بهبود یابد!
بالاخره پس از آن که همهی طرفهای درگیر، حرفهای خودشان را زدند، از جمله آنهایی که هشدار دادند که بنزین سربدار سلامت جامعه را به طور جدی به خطر خواهد انداخت، دولت امریکا طرفِ شرکت اتیل را گرفت. اکنون دههها بعد از آن روزها، آلودگی سربی تقریباً تمام نقاط زمین را در بر گرفته است که درصد بالایی از آن ناشی از گازهای خروجی وسایل نقلیهی بنزینسوز است. امروزه دیگر تقریباً هیچ تردیدی در بارهی زیانباری سرب وجود ندارد. وجود سرب حتی به میزان بسیار کم، سبب آسیب مغزی برگشت ناپذیر، مشکلات رشدی، و ناهنجاریهای رفتاری در کودکان میشود. اما اگر به سبب دو موردی که به آنها اشاره خواهیم کرد نبود، میشد پس از حذف تترا اتیل سرب از بنزینهای مورد مصرف در دهههای اخیر، داستان را تمام شده و موضوعی صرفاً تاریخی قلمداد کرد.
نخستین مورد این که شرکت اتیل بیسروصدا به تولید میلیونها پوند تترا اتیل سرب در سال در کارخانهای در کانادا ادامه میداد و تولیدات سمی خود را به ویژه در بسیاری از کشورهای جهان سوم میفروخت. میزان سرب در خیلی از جاها، از جمله در شهرهای جاکارتا (اندونزی) و مکزیکوسیتی (در مکزیک) به مرز خطرناکی رسید به طوری که نسلی از مردم را در معرض تهدیدِ ابتلا به آسیبهای جدی دستگاه عصبی مرکزی قرار داد.
دومین مورد این که با کاهش میزان سرب در محیط زیست و در بدن کودکان در ایالات متحدهی امریکا، شرکت اتیل با احتیاط خود را آماده میکرد تا موافقت دولت را برای تولید مادهی افزودنی جدیدی بگیرد. این افزودنیِ جدیدِ بنزین، متیل سیکلو پنتادینیل منگنز تری کربنیل یا MMT نام دارد، یعنی ترکیب شیمیایی دیگری که آن هم جزء اصلیاش یک فلز سنگین، یعنی منگنز، است. این بار نیز در بارهی بیماریهای مغزی در میان اشخاصی که در معدن منگنز یا در کارخانههای فراوری و تولید آن کار میکنند، گزارشهای هشدار دهندهای منتشر شده است و صدای هشدار آگاهان به تأثیر بالقوه زیانبار آن بر بهداشت همگانی بلند شده است. در مورد MMT، به طور عمده به تأثیر مهلک این ماده بر بچهها و جنینها اشاره میشود.
و این بار هم باز شرکت اتیل بود که میخواست در جا دادن افزودنیِ جدیدی در باک بنزین اتوموبیلها پیشقدم شود. اگر همه چیز مطابق برنامهی این شرکت پیش میرفت خیلی زودتر از آن که قطعاً روشن شود که این ماده تا چه حد خطرناک است منگنز از لولهی اگزوز اتوموبیلها بیرون میآمد. اما جان دانلدسن، عصب-سم شناس اسکاتلندی الاصل کانادایی سعی داشت پژوهشهای خود در این زمینه را به نتایج مقبولی برساند. موضوع اصلی پژوهشهای او در دهههای قبل، چگونگی مرگ و میر سلولهای مغز بود. او و همکارانش پی بردند که در فرایند مرگ و میر سلولهای مغزی، وقتی تعداد معینی از یاختههای عصبی (نورون) در نواحی حساس و اساسی مغز از بین بروند، به احتمال قوی علائمی مثل رعشه و تصلب عضلانی، شبیه به علائم بیماری پارکینسون، بروز میکنند.
بخش اعظم تحقیقات دانلدسن پیرامون این موضوع متمرکز بوده است که فرایند عادی مرگ و میر سلولها بر اثر مرور زمان و افزایش سن، چگونه توسط محرکهای سمی، که شاید به سالهای نوزادی یا حتی دوران جنینی باز گردند، تسریع میشود. دانلدسن توضیح داد که «سمی که در دوران آغاز زندگی وارد بدن میشود، مانند ویروس کامپیوتری عمل میکند که وارد برنامهی کامپیوتر شود. از تأثیر آن، حداقل تا نیمهی عمر، نشانهای مشاهده نخواهد شد. برای مثال، در بیماران مبتلا به پارکینسون، معمولاً تا پیش از آن که هفتاد و پنج درصد سلولهای مغزی تولید کنندهی مادهای شیمیایی به نام دوپامین از بین بروند، معمولاً علائم بیماری ظاهر نمیشود.»
دانلدسن که کار پژوهشیاش را در دانشگاه منیتویا آغاز کرد و سپس مشاور خصوصی در زمینهی سمشناسی در شهر اوتاوا بود، پانزده سال سرگرم پژوهش بود تا این که در اواسط دههی 1970 به گزارشهایی در بارهی منگنز برخورد که توجهش را جلب کرد. به دلایل متعدد، این فلز مظنون اصلی در بیماریهای مغزی نبوده است. از جمله این که منگنز یکی از عنصرهای ضروری برای رشد انسان سالم است و به مقدار فراوان در آب، خاک، و هوا وجود دارد. در حقیقت، رژیم غذایی بیشتر مردم سرشار از منگنز است (از جمله در گندم، برنج، و چای)، و به خوبی در بدن هضم و جذب میشود.
دانلدسن وقتی گزارشهایی در بارهی خیالاتی شدن و هذیان گویی در میان معدنکاران، کارگران کارخانهی تولید منگنز، جوشکاران، و باتریسازان در ژاپن، شیلی، ایتالیا، مراکش، مکزیک، روسیه، و رومانی خواند به فلز منگنز مشکوک شد. به علاوه، تجزیهی زیست شیمیایی بافتهای دستگاه مرکزی اعصاب انسانها و میمونهای آلوده به منگنز نشان داد که این فلز سبب کاهش میزان تولید دوپامین و مرگ سلولهای مغز میشود.
اختلال در شیمی مغز و مرگ سلولهای مغزی عامل اساسی و مهمی در بروز و پیشرفت دیگر ناهنجاریهای عصبی میشود که از آن جمله میتوان به سفت شدگی بافتها و آلزایمر اشاره کرد. کشف ارتباط بین منگنز و ناهنجاریهای مغزی، دانلدسن را به یاد نام یونانی این فلز، «منگانین»، انداخت که به معنی اسرارآمیز، افسونگر، یا جادوی سیاه است. دانلدسن و پژوهشگران دیگر به تدریج به این نتیجه رسیدند که حتی مقدار کم منگنز، در صورت استنشاق شدن، در مغز دگرگونه میشود و فرایندی شیمیایی را در پی میآورد که به مرگ سلول میانجامد. این نظر، اگر به طور قطعی اثبات شود، میتواند توضیح دهد که چرا وجود منگنز در هوا میتواند خطرناک باشد درصورتی که وجود آن در مواد غذایی به طور کلی زیانآور نیست. آسیبپذیرترین افراد در برابر اثر سمی این فلز، کودکان، نوجوانان، و زنان هستند که سیستمهای دفاعی بدن آنها در برابر منگنزِ اضافی از کارایی کمتری برخوردار است. برای این گروه از افراد، غیر از تنفس، خوردن و هضم منگنز به مقدار زیاد نیز میتواند زیانآور باشد.
از بررسیهای دانلدسن بر روی حیوانات چنین بر میآید که مقادیر معمولی منگنز ممکن است حتی سبب ناتوانی جنسی هم بشود. همچنین بررسی زندانیان نشانگر وجود رابطهای احتمالی بین رفتارهای خشونتآمیز و میزان زیاد منگنز در موی سر است. علاوه بر این، دانلدسن توصیه نمود که بررسیهایی بر روی سیستم تولید مثل نیز انجام شود تا تأثیر منگنز بر میزان اسپرم، بلوغ و رشد بیضهها در حیوانات جوان، و در رفتارهای آمیزشی تعیین شود. او میگفت که در برخی از بررسیهای انجام شده روی زنان کارکنان کارگاههای ریختهگریِ منگنز، میزان قابل توجهی سقط جنین خود به خودی و زایمان جنین مرده مشاهده شده است که شایان توجه و مطالعهی بیشتر است.
سالها پیش، شرکت اتیل برای یافتن شواهدی در تأیید نظرش مبنی بر ایمن بودن MMT، بیست و پنج نفر را در تورنتو (واقع در کانادا) به طور نمونه برگزید و مورد مطالعه قرار داد. از جملهی این افراد، کارمندان اداری و رانندگان تاکسی بودند که به وسایلی برای اندازهگیری میزان دریافت منگنز مجهز شده بودند. میانگین میزان منگنز دریافتی کارمندان اداری سیزده هزارم میکروگرم در متر مکعب در روز کار، و رقم مربوط برای رانندگان تاکسی سی و پنج هزارم بود. در مقایسه با «مرز ایمنی» یک میکروگرم در متر مکعب، که از طرف سازمان بهداشت جهانی برای صنایع مشخص شد، رقمهای ذکر شده ناچیز به نظر میآیند و به همین سبب طرفداران تولید MMT و مصرف آن در بنزین، مدعیاند که این مادهی افزودنی خطری برای سلامتی ندارد. اما باید گفت که نتایج آزمایشهای انجام شده در تورنتو یادآور بررسیهایی است که در دههی 1920 برای میزان دریافت سرب، بر روی کارکنان پمپ بنزین و رانندگان وسایل نقلیهی شهری در دو شهر امریکایی انجام شد. اگرچه آن بررسیها نیز نشان دادند که میزان کمی از تترا اتیل سرب در بافت بدن انسان ذخیره میشود، اما کمیتهی دانشمندان بررسی کنندهی دادهها به نتایج هشدار دهندهای علیه مصرف آن ماده در بنزین دست نیافت. با وجود این، کمیتهی مزبور با تشخیص این که ذخیره شدن میزان کم سرب در دراز مدت ممکن است منجر به بروز بیماریهایی شود، خواستار انجام مطالعهی بیشتر بر روی آثار دراز مدت سرب شد. اما این مطالعه هرگز انجام نگرفت، و از سوی دیگر، مقامات دولتی مجوز مصرف تترا اتیل سرب را صادر کردند.
امروز پژوهشگران میدانند که آنچه تهدیدی برای سلامت جامعه محسوب میشود، تجمع سرب در محیط ریست است. بر همین اساس است که پژوهشگران هشدار میدهند که پراکنده شدن منگنز در محیط، از راه لولهی اگزوز اتوموبیلها، ممکن است همان فاجعهای را به بار آورد که سرب به بار آورد. اگر امروز مصرف MMT تأیید شود، تا سالها با آن سروکار خواهیم داشت. آنگاه اگر روزی معلوم شود که این ماده نیز مانند تترا اتیل سرب مخل سلامت جامعه است، دیگر برای نجات هزاران یا میلیونها انسان که بر اثر استنشاق منگنز از طول عمرشان کاسته شده است، بسیار دیر خواهد بود. علاوه بر این، تجربه نشان داده است که هر مبارزهای در آینده برای خارج کردن مواد زیانبار از بنزین پس از استمرار مصرف آنها، مبارزهای دشوار خواهد بود. باید هشیار بود. چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی.
زیانهای منگنز برای سلامتی را میتوان به دو دسته تقسیمبندی نمود. یکی عواقب دریافت منگنز به میزان زیاد است که عبارتند از رعشه و سفت شدگی عضلات شبیه به عوارض بیماری پارکینسون، خوب کار نکردن کبد، هذیانگویی، گریستن و خندیدن بیاختیار، کاهش توانایی جنسی و باروری و افزایش سقط جنین خود به خودی، ناهنجاریهای رشد و یادگیری در کودکان، و بیماریهای تنفسی مثل برونشیت و ذاتالریه. و دیگری عواقب احتمالی دریافت منگنز به میزان کم که عبارتند از آسیب دیدن سلولهای مغز و در پی آن بیماریهای سلسله اعصاب، مشکلات احتمالی رشد و یادگیری در کودکان، و خشونت احتمالی. بر اساس مطالعهای که در دانشگاه کالیفرنیا انجام شد موی سر اشخاصی که به دلیل ارتکاب خشونت دستگیر و زندانی شدهاند در مقایسه با موی سر افرادی معمولی که به عنوان معیار انتخاب شده بودند، حاوی منگنز بیشتری بوده است. پژوهشگران میگویند که اختلالها یا آسیبهای مغزی ممکن است عامل مؤثری در رفتارهای خشونتآمیز باشند، و نیز هم در موشها و هم در انسانها، ارتباطی بین فلزات سمی و این شرایط مشاهده شده است.
در پایان به نکاتی در مورد صدور درواقع سم توسط شرکتهایی مثل اتیل میپردازیم. شرکت امریکایی اتیل همچنان به تولید تترا اتیل سرب در کارخانهای واقع در ایالت اونتاریو، در کانادا، ادامه میداد. در این کارخانه سالانه شصت میلیون پوند تترا اتیل سرب تولید میشد که به کشورهایی در اروپا، آسیا، افریقا، و امریکای لاتین صادر میشد. این در حالی بود که دولتهای امریکا و کانادا سالها پیش، حذف این ماده از بنزین را آغاز کرده بودند. علاوه بر شرکت مذکور، یک شرکت امریکایی دیگر به نام دوپون نیز پروژهی مشترکی با شرکت ملی نفت مکزیک داشت که هدف آن تولید تترا اتیل سرب برای بازار امریکای لاتین بود. شرکت انگلیسی اکتل نیز به تولید و صدور این ماده اشتغال داشت. در حالی که بیشتر کشورهای پیشرفتهی صنعتی مصرف بنزین سربدار را قدغن کرده بودند، این نوع بنزین کماکان در کشورهای عقب مانده یا در حال توسعه به طور گستردهای مصرف میشد.
بر اساس نتایج پژوهشی که از سوی سازمان صلح سبز (از سازمانهای طرفدار حفاظت از محیط زیست) منتشر شد، بنا بر شواهد موجود، مصرف بنزین سربدار عواقب وخیمی در بعضی از کشورهای فقیر دنیا به دنبال آورده است که عبارتند از: -آزمایش غبار کنار جادههای نیجریه نشان داد که میزان سرب در آن تا شش هزار قسمت در میلیون است، در حالی که در امریکا وجود ششصد قسمت در میلیون سرب در رنگ نقاشی، برای بچهها خطرناک اعلام شد. –پژوهش دراز مدت انجام شده توسط یک عصب شناس دانشگاه هاروارد در شهر مکزیکوسیتی نشان داد که وجود مقدار زیادی سرب در بند ناف جنین، سبب آسیبهای عصبی فراوان در میان نوزادان شده است. –همچنین در مکزیکوسیتی، در جریان خون بچههایی که در نزدیکی خیابانهای شلوغ شهر زندگی میکنند میزان سرب بیشتر بود و همچنین بچهها، بیشتر از بقیه در معرض خطر بیماریها و اختلالهای عصبی-روانی قرار داشتند. –در اسکندریه، در مصر، جایی که بنزین مصرفی، حاوی مقدار بسیار زیادی تترا اتیل سرب بود و میزان آلودگی هوا غالباً دو برابر حد مجاز (مرز ایمنی) در جامعهی اروپایی بوده است، در میان پلیسهای راهنمایی و رانندگی موارد زیادی از اختلالهای دستگاه مرکزی اعصاب مشاهده میشد. –در بوئنوس آیرس، در آرژانتین، میزان سرب در هوا، روزها سه و نُه دهم و شبها یک و هفت دهم گرم در متر مکعب بود، در حالی که میزان مجاز در جامعهی اروپایی یک گرم در متر مکعب در شبانهروز بوده است.
با رشد فزایندهی استفاده از اتوموبیل در کشورهای جهان سوم، و نسبت زیاد بچهها در جمعیت این کشورها، خطرهای ناشی از مصرف بنزین سربدار در این کشورها بدیهی مینماید. سازمان صلح سبز و بسیاری از سازمانهای دیگر به دولت کانادا فشار وارد میآوردند تا صدور تترا اتیل سرب را متوقف کند. برخی از کشورهای آلوده به سرب نیز خود به فکر کاهش آلودگی افتادند که از آن جمله مکزیک بود که مقدار سرب در بنزین مصرفیاش را بسیار کاهش داد. در ایران نیز مصرف بنزین سربدار عملاً بسیار کاهش یافته است.
در اوایل دههی 1920، صنعت اتوموبیل امریکا با این مسأله رو به رو بود که مردم اتوموبیلهای پرسرعتتر می خواستند، اما اتوموبیلهای آن روز موتورهایی درونسوز داشتند که وقتی راننده پدال گاز را تا آخر فشار میداد به عوض این که به سرعت اتوموبیل افزوده شود موتور صدای تق تق دیوانه کنندهای میداد. در سال 1922 تحولی به وقوع پیوست. یکی از گروههای پژوهشی شرکت جنرال موتورز، به سرپرستی تامس میجلی (که چندی بعد پدر بنزین اتیلی لقب گرفت)، به مادهی افزودنیای برای بنزین دست یافت که به نظر میآمد خواص خارقالعاده و شگفتی دارد. این ماده سبب میشد که موتور تق تق نکند، ضریب تراکم موتور افزایش یابد، و سرعت خودرو به آسانی افزوده شود.
اما در این میان فقط یک اشکال اساسی وجود داشت و آن این که شواهدی در دست بود که این مادهی افزودنی – تترا اتیل سرب – برای سلامتی انسانها زیانآور و خطرناک است. بنابراین وقتی شرکت جنرال موتورز و شرکت شیمیایی همکار آن، یعنی دوپون، در سال 1924 اعلام کردند که تصمیم به تأسیس شرکت مشترکی به نام شرکت اتیل دارند که تترا اتیل سرب (TEL) را تولید و بازاریابی کند، صدای اعتراض دانشمندان، کارشناسان بهداشتِ همگانی، و رهبران اتحادیههای کارگری بلند شد. در همان سال، فاجعهای در یکی از کارگاههای آزمایشی تولید تترا اتیل سرب (که توسط شرکت استاندارد اویل بهرهبرداری و اداره میشد) رخ داد که منجر به مرگ حداقل پنج نفر و آسیب دیدگی سی و پنج نفر شد. آسیب دیدگان مبتلا به رعشه، فلج، و هذیان بودند که همگی از علائم مسمومیت سرب هستند.
سؤالی که مطرح بود این بود که این ماده، در مقیاس بزرگ چه تأثیری بر جامعه خواهد داشت. دانشمندانی که در صنایع پتروشیمی یا اتوموبیلسازی کار نمیکردند وحشت خود را از آزاد شدن صدها هزار تُن سرب در هوای شهرهای امریکا ابراز کردند. اما مقامهای مسئول در شرکت اتیل نظر متفاوتی داشتند و معتقد بودند که میزان سرب در هوا کمتر از حدی خواهد بود که بتواند تأثیری بر کسی داشته باشد. حتی یکی از نمایندههای اتیل در کنفرانسی متشکل از جراحان امریکایی، تترا اتیل سرب را هدیهای از سوی خداوند خواند. در جایی دیگر، تامس میجلی در یک کنفرانس مطبوعاتی با خواستن مقداری تترا اتیل سرب خالص و شستن دستهایش در آن، سعی کرد نشان دهد که کار کردن با این ماده برای کارگران زیانی ندارد. او به خبرنگاران گفت: «من از این کار زیانی نمیبینم حتی اگر کار هر روزم باشد.» اما آنچه او در آن روز فراموش کرد بگوید این بود که سال قبل از آن مرخصی طولانی مدتی گرفته بود تا مسمومیتش که از سرب ناشی میشد بهبود یابد!
بالاخره پس از آن که همهی طرفهای درگیر، حرفهای خودشان را زدند، از جمله آنهایی که هشدار دادند که بنزین سربدار سلامت جامعه را به طور جدی به خطر خواهد انداخت، دولت امریکا طرفِ شرکت اتیل را گرفت. اکنون دههها بعد از آن روزها، آلودگی سربی تقریباً تمام نقاط زمین را در بر گرفته است که درصد بالایی از آن ناشی از گازهای خروجی وسایل نقلیهی بنزینسوز است. امروزه دیگر تقریباً هیچ تردیدی در بارهی زیانباری سرب وجود ندارد. وجود سرب حتی به میزان بسیار کم، سبب آسیب مغزی برگشت ناپذیر، مشکلات رشدی، و ناهنجاریهای رفتاری در کودکان میشود. اما اگر به سبب دو موردی که به آنها اشاره خواهیم کرد نبود، میشد پس از حذف تترا اتیل سرب از بنزینهای مورد مصرف در دهههای اخیر، داستان را تمام شده و موضوعی صرفاً تاریخی قلمداد کرد.
دومین مورد این که با کاهش میزان سرب در محیط زیست و در بدن کودکان در ایالات متحدهی امریکا، شرکت اتیل با احتیاط خود را آماده میکرد تا موافقت دولت را برای تولید مادهی افزودنی جدیدی بگیرد. این افزودنیِ جدیدِ بنزین، متیل سیکلو پنتادینیل منگنز تری کربنیل یا MMT نام دارد، یعنی ترکیب شیمیایی دیگری که آن هم جزء اصلیاش یک فلز سنگین، یعنی منگنز، است. این بار نیز در بارهی بیماریهای مغزی در میان اشخاصی که در معدن منگنز یا در کارخانههای فراوری و تولید آن کار میکنند، گزارشهای هشدار دهندهای منتشر شده است و صدای هشدار آگاهان به تأثیر بالقوه زیانبار آن بر بهداشت همگانی بلند شده است. در مورد MMT، به طور عمده به تأثیر مهلک این ماده بر بچهها و جنینها اشاره میشود.
و این بار هم باز شرکت اتیل بود که میخواست در جا دادن افزودنیِ جدیدی در باک بنزین اتوموبیلها پیشقدم شود. اگر همه چیز مطابق برنامهی این شرکت پیش میرفت خیلی زودتر از آن که قطعاً روشن شود که این ماده تا چه حد خطرناک است منگنز از لولهی اگزوز اتوموبیلها بیرون میآمد. اما جان دانلدسن، عصب-سم شناس اسکاتلندی الاصل کانادایی سعی داشت پژوهشهای خود در این زمینه را به نتایج مقبولی برساند. موضوع اصلی پژوهشهای او در دهههای قبل، چگونگی مرگ و میر سلولهای مغز بود. او و همکارانش پی بردند که در فرایند مرگ و میر سلولهای مغزی، وقتی تعداد معینی از یاختههای عصبی (نورون) در نواحی حساس و اساسی مغز از بین بروند، به احتمال قوی علائمی مثل رعشه و تصلب عضلانی، شبیه به علائم بیماری پارکینسون، بروز میکنند.
بخش اعظم تحقیقات دانلدسن پیرامون این موضوع متمرکز بوده است که فرایند عادی مرگ و میر سلولها بر اثر مرور زمان و افزایش سن، چگونه توسط محرکهای سمی، که شاید به سالهای نوزادی یا حتی دوران جنینی باز گردند، تسریع میشود. دانلدسن توضیح داد که «سمی که در دوران آغاز زندگی وارد بدن میشود، مانند ویروس کامپیوتری عمل میکند که وارد برنامهی کامپیوتر شود. از تأثیر آن، حداقل تا نیمهی عمر، نشانهای مشاهده نخواهد شد. برای مثال، در بیماران مبتلا به پارکینسون، معمولاً تا پیش از آن که هفتاد و پنج درصد سلولهای مغزی تولید کنندهی مادهای شیمیایی به نام دوپامین از بین بروند، معمولاً علائم بیماری ظاهر نمیشود.»
دانلدسن که کار پژوهشیاش را در دانشگاه منیتویا آغاز کرد و سپس مشاور خصوصی در زمینهی سمشناسی در شهر اوتاوا بود، پانزده سال سرگرم پژوهش بود تا این که در اواسط دههی 1970 به گزارشهایی در بارهی منگنز برخورد که توجهش را جلب کرد. به دلایل متعدد، این فلز مظنون اصلی در بیماریهای مغزی نبوده است. از جمله این که منگنز یکی از عنصرهای ضروری برای رشد انسان سالم است و به مقدار فراوان در آب، خاک، و هوا وجود دارد. در حقیقت، رژیم غذایی بیشتر مردم سرشار از منگنز است (از جمله در گندم، برنج، و چای)، و به خوبی در بدن هضم و جذب میشود.
دانلدسن وقتی گزارشهایی در بارهی خیالاتی شدن و هذیان گویی در میان معدنکاران، کارگران کارخانهی تولید منگنز، جوشکاران، و باتریسازان در ژاپن، شیلی، ایتالیا، مراکش، مکزیک، روسیه، و رومانی خواند به فلز منگنز مشکوک شد. به علاوه، تجزیهی زیست شیمیایی بافتهای دستگاه مرکزی اعصاب انسانها و میمونهای آلوده به منگنز نشان داد که این فلز سبب کاهش میزان تولید دوپامین و مرگ سلولهای مغز میشود.
اختلال در شیمی مغز و مرگ سلولهای مغزی عامل اساسی و مهمی در بروز و پیشرفت دیگر ناهنجاریهای عصبی میشود که از آن جمله میتوان به سفت شدگی بافتها و آلزایمر اشاره کرد. کشف ارتباط بین منگنز و ناهنجاریهای مغزی، دانلدسن را به یاد نام یونانی این فلز، «منگانین»، انداخت که به معنی اسرارآمیز، افسونگر، یا جادوی سیاه است. دانلدسن و پژوهشگران دیگر به تدریج به این نتیجه رسیدند که حتی مقدار کم منگنز، در صورت استنشاق شدن، در مغز دگرگونه میشود و فرایندی شیمیایی را در پی میآورد که به مرگ سلول میانجامد. این نظر، اگر به طور قطعی اثبات شود، میتواند توضیح دهد که چرا وجود منگنز در هوا میتواند خطرناک باشد درصورتی که وجود آن در مواد غذایی به طور کلی زیانآور نیست. آسیبپذیرترین افراد در برابر اثر سمی این فلز، کودکان، نوجوانان، و زنان هستند که سیستمهای دفاعی بدن آنها در برابر منگنزِ اضافی از کارایی کمتری برخوردار است. برای این گروه از افراد، غیر از تنفس، خوردن و هضم منگنز به مقدار زیاد نیز میتواند زیانآور باشد.
از بررسیهای دانلدسن بر روی حیوانات چنین بر میآید که مقادیر معمولی منگنز ممکن است حتی سبب ناتوانی جنسی هم بشود. همچنین بررسی زندانیان نشانگر وجود رابطهای احتمالی بین رفتارهای خشونتآمیز و میزان زیاد منگنز در موی سر است. علاوه بر این، دانلدسن توصیه نمود که بررسیهایی بر روی سیستم تولید مثل نیز انجام شود تا تأثیر منگنز بر میزان اسپرم، بلوغ و رشد بیضهها در حیوانات جوان، و در رفتارهای آمیزشی تعیین شود. او میگفت که در برخی از بررسیهای انجام شده روی زنان کارکنان کارگاههای ریختهگریِ منگنز، میزان قابل توجهی سقط جنین خود به خودی و زایمان جنین مرده مشاهده شده است که شایان توجه و مطالعهی بیشتر است.
سالها پیش، شرکت اتیل برای یافتن شواهدی در تأیید نظرش مبنی بر ایمن بودن MMT، بیست و پنج نفر را در تورنتو (واقع در کانادا) به طور نمونه برگزید و مورد مطالعه قرار داد. از جملهی این افراد، کارمندان اداری و رانندگان تاکسی بودند که به وسایلی برای اندازهگیری میزان دریافت منگنز مجهز شده بودند. میانگین میزان منگنز دریافتی کارمندان اداری سیزده هزارم میکروگرم در متر مکعب در روز کار، و رقم مربوط برای رانندگان تاکسی سی و پنج هزارم بود. در مقایسه با «مرز ایمنی» یک میکروگرم در متر مکعب، که از طرف سازمان بهداشت جهانی برای صنایع مشخص شد، رقمهای ذکر شده ناچیز به نظر میآیند و به همین سبب طرفداران تولید MMT و مصرف آن در بنزین، مدعیاند که این مادهی افزودنی خطری برای سلامتی ندارد. اما باید گفت که نتایج آزمایشهای انجام شده در تورنتو یادآور بررسیهایی است که در دههی 1920 برای میزان دریافت سرب، بر روی کارکنان پمپ بنزین و رانندگان وسایل نقلیهی شهری در دو شهر امریکایی انجام شد. اگرچه آن بررسیها نیز نشان دادند که میزان کمی از تترا اتیل سرب در بافت بدن انسان ذخیره میشود، اما کمیتهی دانشمندان بررسی کنندهی دادهها به نتایج هشدار دهندهای علیه مصرف آن ماده در بنزین دست نیافت. با وجود این، کمیتهی مزبور با تشخیص این که ذخیره شدن میزان کم سرب در دراز مدت ممکن است منجر به بروز بیماریهایی شود، خواستار انجام مطالعهی بیشتر بر روی آثار دراز مدت سرب شد. اما این مطالعه هرگز انجام نگرفت، و از سوی دیگر، مقامات دولتی مجوز مصرف تترا اتیل سرب را صادر کردند.
زیانهای منگنز برای سلامتی را میتوان به دو دسته تقسیمبندی نمود. یکی عواقب دریافت منگنز به میزان زیاد است که عبارتند از رعشه و سفت شدگی عضلات شبیه به عوارض بیماری پارکینسون، خوب کار نکردن کبد، هذیانگویی، گریستن و خندیدن بیاختیار، کاهش توانایی جنسی و باروری و افزایش سقط جنین خود به خودی، ناهنجاریهای رشد و یادگیری در کودکان، و بیماریهای تنفسی مثل برونشیت و ذاتالریه. و دیگری عواقب احتمالی دریافت منگنز به میزان کم که عبارتند از آسیب دیدن سلولهای مغز و در پی آن بیماریهای سلسله اعصاب، مشکلات احتمالی رشد و یادگیری در کودکان، و خشونت احتمالی. بر اساس مطالعهای که در دانشگاه کالیفرنیا انجام شد موی سر اشخاصی که به دلیل ارتکاب خشونت دستگیر و زندانی شدهاند در مقایسه با موی سر افرادی معمولی که به عنوان معیار انتخاب شده بودند، حاوی منگنز بیشتری بوده است. پژوهشگران میگویند که اختلالها یا آسیبهای مغزی ممکن است عامل مؤثری در رفتارهای خشونتآمیز باشند، و نیز هم در موشها و هم در انسانها، ارتباطی بین فلزات سمی و این شرایط مشاهده شده است.
در پایان به نکاتی در مورد صدور درواقع سم توسط شرکتهایی مثل اتیل میپردازیم. شرکت امریکایی اتیل همچنان به تولید تترا اتیل سرب در کارخانهای واقع در ایالت اونتاریو، در کانادا، ادامه میداد. در این کارخانه سالانه شصت میلیون پوند تترا اتیل سرب تولید میشد که به کشورهایی در اروپا، آسیا، افریقا، و امریکای لاتین صادر میشد. این در حالی بود که دولتهای امریکا و کانادا سالها پیش، حذف این ماده از بنزین را آغاز کرده بودند. علاوه بر شرکت مذکور، یک شرکت امریکایی دیگر به نام دوپون نیز پروژهی مشترکی با شرکت ملی نفت مکزیک داشت که هدف آن تولید تترا اتیل سرب برای بازار امریکای لاتین بود. شرکت انگلیسی اکتل نیز به تولید و صدور این ماده اشتغال داشت. در حالی که بیشتر کشورهای پیشرفتهی صنعتی مصرف بنزین سربدار را قدغن کرده بودند، این نوع بنزین کماکان در کشورهای عقب مانده یا در حال توسعه به طور گستردهای مصرف میشد.
بر اساس نتایج پژوهشی که از سوی سازمان صلح سبز (از سازمانهای طرفدار حفاظت از محیط زیست) منتشر شد، بنا بر شواهد موجود، مصرف بنزین سربدار عواقب وخیمی در بعضی از کشورهای فقیر دنیا به دنبال آورده است که عبارتند از: -آزمایش غبار کنار جادههای نیجریه نشان داد که میزان سرب در آن تا شش هزار قسمت در میلیون است، در حالی که در امریکا وجود ششصد قسمت در میلیون سرب در رنگ نقاشی، برای بچهها خطرناک اعلام شد. –پژوهش دراز مدت انجام شده توسط یک عصب شناس دانشگاه هاروارد در شهر مکزیکوسیتی نشان داد که وجود مقدار زیادی سرب در بند ناف جنین، سبب آسیبهای عصبی فراوان در میان نوزادان شده است. –همچنین در مکزیکوسیتی، در جریان خون بچههایی که در نزدیکی خیابانهای شلوغ شهر زندگی میکنند میزان سرب بیشتر بود و همچنین بچهها، بیشتر از بقیه در معرض خطر بیماریها و اختلالهای عصبی-روانی قرار داشتند. –در اسکندریه، در مصر، جایی که بنزین مصرفی، حاوی مقدار بسیار زیادی تترا اتیل سرب بود و میزان آلودگی هوا غالباً دو برابر حد مجاز (مرز ایمنی) در جامعهی اروپایی بوده است، در میان پلیسهای راهنمایی و رانندگی موارد زیادی از اختلالهای دستگاه مرکزی اعصاب مشاهده میشد. –در بوئنوس آیرس، در آرژانتین، میزان سرب در هوا، روزها سه و نُه دهم و شبها یک و هفت دهم گرم در متر مکعب بود، در حالی که میزان مجاز در جامعهی اروپایی یک گرم در متر مکعب در شبانهروز بوده است.
با رشد فزایندهی استفاده از اتوموبیل در کشورهای جهان سوم، و نسبت زیاد بچهها در جمعیت این کشورها، خطرهای ناشی از مصرف بنزین سربدار در این کشورها بدیهی مینماید. سازمان صلح سبز و بسیاری از سازمانهای دیگر به دولت کانادا فشار وارد میآوردند تا صدور تترا اتیل سرب را متوقف کند. برخی از کشورهای آلوده به سرب نیز خود به فکر کاهش آلودگی افتادند که از آن جمله مکزیک بود که مقدار سرب در بنزین مصرفیاش را بسیار کاهش داد. در ایران نیز مصرف بنزین سربدار عملاً بسیار کاهش یافته است.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}