نام کتاب: بلوغ دختران
به کوشش: مهدی مهریزی مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی
ناشر: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی
تاریخ و نوبت نشر: بهار 1376 ـ چاپ اول
تعداد صفحات: 431 صفحه
تیراژ و قیمت: 2000 عدد ـ 1000 تومان

* * *
ویژگی اجتهاد فقهی، بازنگری در مستندات دیدگاههایی است که توسط دیگر فقیهان در گذشته و حال، در زمینه ها و ابواب مختلف فقه ارائه شده است. و فقیه کسی است که بر اساس چارچوبهای مقرر و معمول در محافل فقهی، توان بازنگری و دستیابی به احکام فقهی را به استناد ادله داراست و گشایش باب اجتهاد در فقه شیعی که مهمترین زمینه حیات و پویایی آن را فراهم آورده است، این ویژگی را به دنبال دارد که همواره شاهد دیدگاههای نو و متفاوت باشیم و یا برای گفته های پیشینیان قالبهای نو و یا مستندات تازه ای ارائه شود، پرسشهای جدید پاسخ داده شود. و کوتاه سخن آنکه همواره دیدگاههای دیگر، به ارزیابی و نقد فقهی و عالمانه گذاشته شود و این همه در چارچوب موازینی است که ویژگی اجتهادی بودن بحث و یا حداقل عالمانه بودن آن را حفظ می کند.
گشایش باب اجتهاد و «حقّ» بلکه «وظیفه» بازنگری گفته های فقهی دیگران، اختصاص به موضوع یا مسأله ای خاص ندارد و شامل همه موارد و مسایلی که اجتهاد در آن راه دارد می گردد و از این نظر فرقی میان مسایل اجماعی و گفته های مشهور و غیر آن نیست، و طبیعی است که مسایل ضروری و بدیهی فقهی خود به خود از این دایره بیرون است. و صد البته پژوهشگرانی که در زمینه های مسایل فقهی به تحقیق و استنباط می پردازند علاوه بر دانشهای اولیه ای که برای یک فقیه برشمرده شده است، باید در چارچوب شیوه معمول بحثهای اجتهادی و با پرهیز از تأویلات ناروا و توجیهات غیر منطقی در متون روشن دینی، حرکت کنند و تعمّق و تأمّل در دیدگاههای فقهای پیشین، شرط لازمی است که بهره فراوانی را نصیب پژوهشگران خواهد کرد و آنان را از نزدیک و به گونه ای ملموس با مستندات آراء و احکام آشنا خواهد ساخت و روحیه احتیاط و دقت نظر در بیان احکام که شرط لازم اجتهاد است را در آنان تقویت خواهد نمود. چنان که می تواند پشتوانه ای علمی و حتی حمایتی روحی برای دیدگاهها و نظریاتشان باشد.
موضوع بلوغ و آثار و احکام شرعی بسیار گسترده ای که بر آن بار است از گذشته همواره یکی از مسایل مطرح در فقه بوده است. آنچه در سالهای اخیر این مسأله را به عنوان یک موضوع فقهی روز و مطرح، درآورده است نظریه فقهی جدیدی است که در خصوص سنّ بلوغ دختران از طرف برخی از محافل فقهی و
علمی حوزوی و برخی فقهاء بویژه از طرف حضرت آیت اللّه حاج شیخ یوسف صانعی مطرح گشته است. اصل بحث هر چند پیشینه درازی دارد اما دستیابی به این نظریه و پذیرش این دیدگاه که ملاک سنّی برای بلوغ دختران 13 سال تمام است پدیده ای است که حداقل برخلاف دیدگاه معمول و مشهور در میان فقهاء گذشته و حال است.
آنچه حضرت آیت اللّه صانعی در این خصوص استنباط نموده اند به عنوان یک فتوای فقهی، طبق معمول و همانند دیگر مسایل در رساله عملیه ایشان آمده است و به روش بررسی دیگر مسایل فقهی و کاملاً در چارچوب معمول در حوزه های علوم اسلامی، صورت گرفته و در محافل حوزوی نیز مطرح شده و می شود. هر چند به دلایلی این مباحث به گونه ای مستقل منتشر نشده است اما این خود فرصتی را برای جمعی از محققان فراهم آورده که به بررسی و ارزیابی این موضوع بپردازند و حداقل این پرسش را برای آنان مطرح ساخته است که آیا می توان این نظریه را از نظر ادله همراهی نمود یا نه؟
«بلوغ دختران» مجموعه رساله ها و مقالاتی است که جمعی از فقهاء و پژوهشگران در همین زمینه به نگارش درآورده اند و به همت پژوهشگر پرتلاش، حجت الاسلام آقای مهدی مهریزی در قالب یک مجموعه سامان یافته است. این مجموعه که بیشتر مقالات آن مربوط به سالهای اخیر و پس از مطرح شدن نظریه فقهی بلوغ دختران در 13 سالگی می باشد، شامل 18 رساله و مقاله و یک بخش پایانی و ارزنده با عنوان «مأخذشناسی بلوغ» است که توسط خود آقای مهریزی نوشته شده است.
مجموعه مقالات یاد شده، در بر دارنده کلیه مقالات و نوشته هایی است که در ارزیابی نظریه بلوغ سنّی بویژه در دختران، در جهت تأیید یا ردّ دیدگاه مشهور نگاشته شده و در
دسترس آقای مهریزی قرار داشته است. در تمامی این مقالات که زمینه خوبی را برای پژوهشهای دیگر فراهم کرده است، «موضوع مهم و جدّی، نشانه بودن سنّ بلوغ است و بر پاسخگویی به این سؤالها که آیا سنّ، نشانه شرعی بلوغ است؟ و اگر نشانه شرعی است، چه سنّی نشانه است؟»
این مجموعه که رساله ها و مقالات آن به انگیزه ارائه سیر تاریخی مسأله به ترتیب نشر و نگارش ترتیب یافته است، برخی از آنها برای نخستین بار منتشر می شوند. نخستین رساله فقهی در این مجموعه مربوط به یکی از
فقهای قرن دهم هجری است که در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است. نگاهی اجمالی به یک یک رساله ها و مقالات این مجموعه ارزشمند، به خوبی می تواند ما را با فضای مباحث، آشنا کند. این نگاه اجمالی را با استفاده از معرفی و چکیده نویسی گردآورنده محترم که در آغاز مجموعه آورده اند پی می گیریم.

1ـ رسالة فی البلوغ و حدّه:

این رساله که به زبان عربی است، همان گونه که اشاره شد برای نخستین بار منتشر می شود و اثر «عبدالعالی کرکی» از فقیهان
قرن دهم است. در این رساله از سنّ بلوغ دختران سخن گفته شده و نویسنده، به بررسی رأی مشهور، یعنی نه سالگی پرداخته است و ادلّه ای نیز برخلاف آن اقامه کرده است اما در پایان، همان نظر مشهور را برگزیده و بر سایر دیدگاهها ترجیح داده است.

2ـ بلوغ:

این مقاله بخشی از کتاب «حقوق اسلام، شرایط تکلیف و مسؤولیت» نوشته عباسعلی محمودی است. در این مقاله، نخست به بررسی نشانه های بلوغ که مورد اختلاف است پرداخته شده و آنگاه مسأله سنّ بلوغ دختران در فقه شیعه مورد تأمل قرار گرفته است. نگارنده در این پژوهش به این نتیجه رسیده است که سنّی خاص، نشانه بلوغ نیست و اختلاف روایات نیز، ناشی از متفاوت بودن کسانی بوده است که از امامان(ع) پرسش می کرده اند.

3ـ سنّ بلوغ برای ازدواج:

این مقاله، در سال 1370 در مجله ندا چاپ شده است و نویسنده طی آن، به سنّ بلوغ در قانون مدنی ایران می پردازد. وی معتقد است قانون مدنی ایران پیش از اصلاحات سال 1361، سنّ بلوغ را بر اساس شرایط اقلیمی، متفاوت و تغییرپذیر می دانست، لکن پس از اصلاح آن، سنّ بلوغ دختران نه سالگی دانسته شد و در نگاه قانونگذاران این، امری ثابت و تغییرناپذیر است.
نویسنده به گونه ای ضمنی، سنّ بلوغ دختران (نه سالگی) را تغییرپذیر دانسته و این را یکی از راههای جمع بین اخبار می داند.

4ـ تحقیقی در باره سنّ بلوغ:

این رساله که نخست در مجله قضایی و حقوقی دادگستری به چاپ رسیده، به بررسی نشانه بودن سنّ بلوغ دختران پرداخته است. نویسنده مقاله بر اساس شواهدی از روایات و نیز آمارهایی که نسبت به قاعدگی دختران فراهم آمده، سنّ را نشانه تعبدی بلوغ نمی داند، بلکه بر این عقیده است که ملاک بلوغ دختران، قاعدگی است.

5ـ سنّ تکلیف:

این مقاله که بخشی از آن، پیشتر در مجله تربیت منتشر شده و اینک در این مجموعه، تمامی آن آمده، تلاش می کند با شواهدی از آیات و روایات و نیز پژوهشهای جدید، نشان دهد که نمی توان نه سالگی را سنّ بلوغ دختر دانست، بلکه در بلوغ، باید نشانه های طبیعی را در نظر گرفت. البته نویسنده در پایان تصریح می کند که تعیین زمان خاص بلوغ یا شرایط دیگر به عهده علمای دین است.

6ـ بلوغ دختران:

گسترده ترین تحقیق در این مجموع، پژوهشی است که با عنوان «بلوغ دختران» توسط خود آقای مهریزی انجام شده است و پیشتر در «کتاب فقه» منتشر شده بود. هر چند
محور اصلی این مقاله سنّ بلوغ دختران است، اما حقیقت بلوغ، نشانه های خارجی و غالبی بلوغ، تأثیر آب و هوا در بلوغ، سنّ بلوغ در قوانین بشری، بلوغ شرعی و اماره های آن و اماره تعبّدی بلوغ به عنوان موضوعاتی کلی تر نیز به بحث گذاشته شده است. نویسنده محترم به استناد شواهدی از قرآن، احادیث و پژوهشهای جدید، در صدد اثبات این است که اولاً: سن، اماره شرعی نیست، بلکه اماره شرعی بلوغ در دختران، همان قاعدگی است.
ثانیا: اگر سنّ، اماره بلوغ باشد، نه سالگی در همه تکالیف علامت بلوغ نیست.
ثالثا: اگر نه سالگی اماره بلوغ در همه تکالیف نیز باشد، با ادله معتبری که سیزده سالگی را ملاک می داند، معارض است و نمی توان به طور حتم، نه سالگی را علامت بلوغ دانست.

7ـ متی تصوم الجاریة؟

این نوشته که به زبان عربی است و با طرح این پرسش که «دختر، در چه زمانی روزه می گیرد؟» بخشی از مقاله آیت اللّه محمدهادی معرفت با عنوان «حدّ الیأس و البلوغ» است که در مجله «الفکر الاسلامی» منتشر شده است. استاد محترم در این نوشته بر این اعتقاد است که وجوب روزه بر دختران، بر قاعدگی مبتنی بوده و نه سالگی ملاک شرعی نیست. ایشان بر اساس روایات ارائه شده، شهرت فتوایی را در برابر نصوص بی اثر می داند.

8ـ رساله بلوغ:

این رساله به عنوان ضمیمه کتاب «مبانی حقوق در اسلام» نشر یافته است. نویسنده این مقاله به گفته آقای مهریزی بر این باور است که چون در کتاب و سنّت معتبر، از سنّ، به عنوان نشانه بلوغ یاد نشده، و تنها بر قاعدگی و احتلام تأکید شده است، اصول چهارگانه عدم تکلیف، برائت، استصحاب، و تأخر حادث، اقتضا دارد که نه سال را در دختر علامت ندانیم. نویسنده، روایاتی را که دال بر نشانه بودن نُه سال است، از نظر سند و متن ضعیف دانسته و نیز آنها را مخالف قرآن و سنت قطعیه می داند. در ادامه نیز، بیست و پنج حدیث را از شیعه و اهل سنّت آورده است که ملاک بلوغ را فقط احتلام و قاعدگی معرفی می کنند.

9ـ سن بلوغ برای دختران:

نویسنده این مقاله بر آن است که چون بلوغ یک امر طبیعی و تکوینی است، علامت و نشانه آن هم باید از سنخ خودش باشد. به تعبیر دیگر، چیزی که هویّتش تکوینی است اماره تکوینی می طلبد. از این رو، سنّ نمی تواند نشانه بلوغ باشد.

10ـ نظریه تحوّل شریعت با

تحول زمان ـ سنّ بلوغ دختران:
این مقاله کوتاه که موضوع اصلی آن بررسی مسأله تحول شریعت است، به عنوان یکی از موضوعات مربوط به موضوع اصلی به گونه ای کوتاه به مسأله بلوغ دختران پرداخته است. آیت اللّه جنّاتی نخست این قاعده کلی را طرح کرده است که شریعت با تحولات زندگی تغییر نمی پذیرد، بلکه آنچه تحوّل پذیر است و در بستر دگرگونی قرار می گیرد، موضوعات احکام است. آنگاه در بررسی نمونه هایی از این دست از جمله به مسأله بلوغ دختران می پردازد.
ایشان بر این عقیده است که معیار بلوغ دختران قاعدگی است و روایاتی که سنّ نه سالگی را طرح کرده اند در خود آنها تعلیل به حیض شده اند. علاوه اینکه نویسنده معتقد است که بلوغ دختران به گونه ای است که اگر قانون تحول را نیز نپذیریم، باز ملاک آن، همان قاعدگی و حیض است.

11ـ بلوغ در نه سالگی، قول

مشهور:

خانم محبوبه عباسقلی زاده (امّی) در این مقاله تلاش کرده است در جمع بندی میان روایات، یک نوع تفصیلی را از نظر احکام عبادی و جزایی قائل شود. ایشان بلوغ و تکلیف را از نظر آیات قرآن مورد توجه قرار داده و به این نتیجه رسیده است که سن در قرآن مطرح نیست. آنگاه به بررسی روایات پرداخته و آنها را در سه بخش عبادی، جزایی و معاملات به بحث گذارده است. در جمع بندی روایات مربوط به امور عبادی، معتقد شده است که احتلام و قاعدگی و سیزده سال، ملاک بلوغ است. در امور جزایی از روایات برداشت کرده است که نه سال برای دختران و پانزده سال برای پسران میزان تکلیف است. چنان که نویسنده در خصوص معاملات بر این باور است که ملاکی که از روایات استفاده می شود، رشد است. وی ناهمگونی روایات را پذیرفته است و تلاش کرده به گونه ای میان آنها را جمع کند.
پس از آن، گفته های مذاهب چهارگانه اهل سنت و نیز رأی فقهاء شیعه را بازگو نموده و در پایان مدعی شده است که سن نه سال برای دختران ریشه در قرآن و سنت ندارد و تنها ریشه و اصل آن قول مشهور است که مجال تجدید نظر در آن وجود دارد.

12ـ بلوغ از دیدگاه فقهی و

کارشناسی:

در این مقاله ابتدا با توجه به آیات قرآن نتیجه گیری شده است که بلوغ امری تکوینی و طبیعی است و نشانه آن نیز تکوینی است. پس از آن احادیث بلوغ به سه دسته تقسیم شده است: 1ـ روایاتی که فقط از سنّ بلوغ سخن گفته اند. 2ـ احادیثی که سنّ را همراه قاعدگی و احتلام، نشانه قرار داده اند. 3ـ روایاتی که فقط از احتلام و قاعدگی سخن به میان آورده اند. نویسنده در جمع بندی این سه دسته معتقد است که دسته اول باید بر مواردی حمل شود که رشد جنسی و عقلی حاصل است. از این رو، نشانه بودن سنّ، ریشه قرآنی و حدیثی ندارد. در پایان نیز به نقل گفته های فقهای مذاهب پرداخته شده و رأی فقیهان شیعه را که در آن بر سنّ تأکید کرده اند، از جمله ناشی از رعایت جانب احتیاط شمرده است.

13ـ بلوغ دختران، طبیعی یا فقهی؟

در این مقاله نخست از سنّ بلوغ دختران در قانون مدنی ایران، پس از اصلاحیه سال 1361 بحث شده و اصلاحیه ماده 1210 را مواجه با شش اشکال می داند. آقای سعیدزاده در مقاله خویش معتقد است که این اصلاحیه با شتاب تصویب شده و اشکالهای فقهی و قانونی دارد. پس از آن، نویسنده محترم، سنّ بلوغ در فقه را مطرح می کند و می نویسد که تعیین سنّ بلوغ از حوزه کار فقیه بیرون است. ایشان معتقد است که فقیه باید فقط به بیان شروط تکلیف بپردازد و از کاوش در ماهیت و هویت آنها بپرهیزد، و همان طور که هیچ فقیهی از ماهیت عقل و قدرت بحث نکرده است، نباید در باره ماهیت بلوغ و نشانه های آن نیز بحث کند. به اعتقاد نویسنده روایاتی هم که به تعیین سنّ پرداخته، ارشادهایی است برای مردمان همان عصر.

14ـ رسالة فی البلوغ:

این رساله که به زبان عربی است و برای نخستین بار در این مجموعه به چاپ رسیده است به بحث در باره بلوغ سنّی پسران و دختران اختصاص یافته است. در آغاز علاوه بر اقوال فقهای شیعه به آرای اهل سنت نیز اشاره شده است. نگارنده مقاله تأکید دارد که شهرت، بلکه اجماع فقیهان شیعه بر بلوغ دختران در نه سالگی و پسران در پانزده سالگی است و دلیل این نظریه را روایات فراوان و معتبر می شمارد و در پایان می افزاید: روایت «عمار ساباطی» که سنّ سیزده سال را برای بلوغ معرفی کرده است قابل عمل نیست چرا که فقیهان از آن اعراض کرده اند.

15ـ بلوغ الذکر و الانثی:

این مقاله نیز که به زبان عربی است و برای اولین بار در این مجموعه منتشر شده است به بلوغ سنی دختران و پسران پرداخته است و پس از نقل اقوال فقهی، بحثی گسترده در روایات را پیش گرفته است. نویسنده روایات مربوط به سیزده سال را می پذیرد و با نقل روایات دیگر، در جمع بندی معتقد شده است که مقتضای جمع بین اخبار و اصل عملی استصحاب در فرض تعارض این است که دختر پیش از قاعدگی یا سیزده سال، بالغ نمی شود.
مقاله در باره پسران نیز سنّ سیزده سال را ملاک بلوغ معرفی می کند.

16ـ پژوهشی در بلوغ دختران:

این مقاله که بازنویسی شده و تقریر یافته درس نویسنده محترم آن است به بررسی سنّ بلوغ دختران و تأکید بر همان قول مشهور اختصاص دارد. ایشان در آغاز تأکید می ورزد که اگر ملاک بلوغ تنها احتلام و حیض باشد، تکالیف اجتماعی با عسر و حرج مواجه می شود، زیرا راه احراز آن دشوار است. آنگاه در تقویت همان قول مشهور، به ذکر روایات نه سال پرداخته و آنها را مورد استناد قرار می دهد. چنان که به سند و نیز دلالت روایاتی که ملاک را سیزده سال شمرده اند اشکال می کند و می گوید در برخی از آنها تعبیر «صبیان» آمده است که جمع «صبیّ» است و نه «صبیّة». گذشته از آنکه، عمّار ساباطی که راوی یکی از این احادیث سیزده سال است، به نقل احادیث «شاذّ» مشهور است، و متن حدیث وی، مورد اعراض مشهور فقهاء قرار گرفته است. این مقاله، پس از بحث روایی، سخنانی از فقهای شیعه را به عنوان شاهد آورده است.

17ـ سنّ بلوغ:

این مقاله کوتاه که توسط خانم زهره صفاتی نوشته شده و پیشتر در یکی از روزنامه ها منتشر شده است، پس از تحلیل روایات، سنّ نه سالگی را ملاک بلوغ دانسته است و معتقد است روایتی که بر سیزده سالگی دلالت دارد، قابل استناد نیست. در پایان نیز با استناد به برخی آیات، ملاک محاسبه را سال قمری شمرده است.

18ـ سن البلوغ فی المرأة:

این مقاله در واقع نقدی است بر رساله «متی تصوم الجاریة؟» که پیشتر در شماره (7) به آن اشاره کردیم. نویسنده مقاله، معتقد است که بلوغ سنّی دختران امری شرعی است، و حدّ آن نیز نه سالگی می باشد. این مقاله نیز که به زبان عربی است روایات دلالت کننده بر این امر را به چهار دسته تقسیم کرده و به تبیین سند و نیز دلالت آنها پرداخته است. در پایان نیز به بررسی روایات معارض از نظر سند و دلالت، نشسته است.

مأخذشناسی بلوغ:

این عنوان نمایه ای است که توسط جناب آقای مهریزی، افزون بر مقاله قبلی، به عنوان دستمایه پژوهشگران و محققانی که علاقه مند به پی گیری و تحقیق در این زمینه اند، سامان یافته است. این مأخذشناسی در چهار بخش تنظیم شده است:
1ـ فهرست آیات مربوط به بلوغ، 2ـجایگاه احادیث بلوغ در کتابهای حدیثی، 3ـ جایگاه بحث بلوغ در منابع فقهی و 4ـ منابعی که به جنبه های فقهی، حقوقی و روانی بلوغ پرداخته اند، از قبیل: کتاب، مقاله و پایان نامه.
گردآورنده محترم هر چند پایان بخش این مجموعه را فهرستهای فنی خود کتاب برشمرده اند اما چنین فهرستهایی در کتاب مشاهده نمی شود.
آقای مهریزی، در پایان پیشگفتار خود با این یادآوری که هر چند محور اصلی این مقالات بلوغ سنّی است لکن تأکید می کند مباحث دیگری نیز در مسأله بلوغ مطرح است که باید مورد پژوهش و تحقیق فقه پژوهان قرار گیرد. به نظر ایشان مسایلی از قبیل:
1ـ اگر ملاک بلوغ قاعدگی و احتلام باشد، در صورت تأخیر، ملاک بلوغ چیست؟
2ـ آیا حکومت صالح می تواند سنّ خاصی را به عنوان زمان اهلیّت در حقوق مدنی و جزا مطرح سازد؟
3ـ آیا در حقوق جزا، جز بلوغ (خواه از راه سنّ ثابت شود یا امر دیگر) شرط دیگری برای اهلیّت وجود دارد؟ و پرسشهایی از این دست.
در اینجا ضمن سپاسگزاری از تلاش گردآورنده محترم و به انتظار کارهای دیگری از این دست، تهیه و مطالعه این مجموعه را به علاقه مندان این مباحث، توصیه می کنیم.
منبع مقاله:
http://www.hawzah.net/