نویسندگان: دکتر محسن ایمانی- فاطمه وجدانی




 

چرا پدرم اجازه نمی دهد با کسی که دوستش دارم رابطه داشته باشم؟

افراد در دوره ی نوجوانی، به دلیل تمایل به کسب هویت مستقل، اجتماعی شدن و احساس تعلق به گروه، گرایش زیادی به دوستی و رفاقت با هم سالان خود دارند. این بخشی از فرایند جامعه پذیری (Socialization) است؛ فرایندی که طی آن فرد تحت تأثیر عناصر اجتماعی- فرهنگی محیط اطراف خود قرار می گیرد و آن ها را درونی می کند.
جامعه پذیری سبب می شود که فرد با هنجارهای گروهی همنوا شود، راه کارهای همکاری را بشناسد و رفتارهای گروه پسند را کسب کند. علاوه بر خانواده، رسانه های جمعی و گروه دوستان و هم سالان نیز، از عوامل مهم جامعه پذیری هستند. ادراکات، نگرش ها و اعمال نوجوان، خواسته یا ناخواسته، به شدت تحت تأثیر و نفوذ دوستان اوست. حضرت علی(علیه السّلام) نیز فرموده اند: «قلب نوجوان هم چون زمینی خالی است و آماده ی پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود.»
حال چنان چه دوستان او دارای خصلت های پسندیده و نیکی باشند، مسلماً زمینه های رشد و شکوفایی را در نوجوان هم پدید می آورند، اما گاهی برقراری رابطه ی دوستی با برخی افراد، منجر به آسیب های جدی برای آنان (در کوتاه مدت یا بلندمدت) می شود، تمرکز فکری و آرامش روحی شان را سلب می کند، تمام قوا و استعدادهای آنان را فدای خوشی های مقطعی و زودگذر می کند.
نوجوان نیز به دلیل ویژگی های روحی، احساسی و هیجانی که در این سن دارد و از طرف دیگر، طبیعتاً به جای تمرکز بر آینده، بیش تر به زمان حال و نتایج فوری اعمال خود توجه دارد، ممکن است به جای خطرات احتمالی برخی از این دوستی ها، تنها به نتایج خوشایند مقطعی آن ها توجه کند. با وجود این، برخی از نوجوانان ممکن است تصور کنند که درک و فهم فوق العاده ای از مسائل دارند و حتی در مقابل خطرات و آسیب ها، آسیب ناپذیرند!
حال، پدر و مادر که روزی این دوران را با تمام ویژگی های روان شناختی اش، پشت سر گذاشته اند و اکنون به وضوح آینده ی این دوستی ها و ارتباطات را پیش بینی می کنند و بی نهایت نگران و علاقمند به رشد فکری و شخصیتی فرزندشان هستند، وظیفه دارند تا او را در این مسیر یاری و راهنمایی کنند. در صورت کوتاهی در ایفای این وظیفه، باید خدای ناکرده، منتظر عواقبی هم چون افزایش آمار روابط نامناسب، انحرافات اخلاقی، مصرف مواد مخدر، ابتلا به ایدز و هپاتیت، فرار از خانه و نظیر این ها باشیم.
چه بسیارند نوجوانانی که در قبال این گونه دوستی ها، بهای سنگینی پرداخته و شانس داشتن زندگی سالم، با نشاط و موفق را در آینده، برای همیشه از دست داده اند؛ بنابراین منطقی نیست که نوجوان همه چیز را شخصاً تجربه کند. البته هر نوجوانی حتماً دچار انحراف نمی شود، و هر دوستی قطعاً ناباب نیست، اما باید به پدر و مادر حق داد که نگران فرزند خود باشند. نوجوانان نیز اگر با رفتارهای پخته و خردمندانه، و نه صرفاً برخاسته از احساسات و هیجانات، اعتماد والدین را جلب کنند، پدر و مادر بیشتر به آنان استقلال می دهند و انتخاب های شان را خواهند پذیرفت.
در مورد رفت وآمدها و مهمانی ها نیز اگر والدین (علاوه بر شناخت و اعتماد به فرزند خویش) شناخت و اطمینان کافی نسبت به دوست فرزندشان و خانواده اش داشته باشند، قاعدتاً مخالفتی با این معاشرت ها نخواهند داشت، اما در مهمانی های مفصل تر که دایره ی مهمانان گسترده تر است، ممکن است افرادی با رفتارهای پرخطر حضور داشته باشند. مسلماً حضور در چنین مهمانی هایی جای تأمل و دقت بیشتری دارد، به خصوص که برخی از نوجوانان نیز مهارت هایی مانند «نه گفتن»، مقاومت در برابر خواسته های غیرمنطقی و نادرست، وسوسه های اطرافیان و خود- رهبری را به طور کامل کسب نکرده اند.
منبع مقاله :
ایمانی، محسن؛ وجدانی، فاطمه؛ (1388)، چالش های من و پدرم،(پاسخ به سؤالات نوجوانان)، تهران: نشر قطره، چاپ اول (1389)