پرسشی از محضر علامه مصباح یزدی

پرسش:

رابطه ی دنیا و آخرت، یا به عبارت دیگر: رابطه ی رفتارهای فردی و اجتماعی انسان در دنیا با زندگی اخروی او چگونه است؟ و جایگاه مسائل سیاسی و اجتماعی در دین و تأثیر آنها در سعادت یا شقاوت اخروی انسان کدام است؟

پاسخ:

حقیقت این است که هیچ رفتاری نیست که در سعادت و شقاوت ما تأثیر نداشته باشد، هر کاری که ما در دنیا انجام می دهیم، محصول و ثمره ی آن را در آخرت برداشت خواهیم کرد و چنان نیست که زندگی دنیایی ما با زندگی اخروی ما بیگانه باشد و بخشی از کارهای ما مربوط به زندگی دنیا و بخشی از آنها مربوط به آخرت باشد. ما دو قلمرو جداگانه برای دنیا و آخرت نداریم و اساساً بینش دینی و اسلامی این است که زندگی آخرت در همین دنیا سامان می یابد:
«اَلیَومُ عَمَلٌ وَ لا حِسابَ وَ غَدَاً حِسابٌ وَ لا عَمَلَ» (1) و «الدُّنیا مَزرَعَةُ الآخِرِة»(2)

ارتباط تنگاتنگ دنیا و آخرت

گرچه زندگی و حیات ما به دو بخش دنیوی و اخروی تقسیم می شود اما این تقسیم بندی حیات و زندگی مستلزم آن نیست که کنش و رفتارهای ما در دنیا به دو بخش تقسیم گردد. به هر جهت در این دنیا، رفتارهایی از ما سر می زند و دین آمده است که به همین رفتارهای دنیوی ما سامان بخشد؛ نه این که دستورات دین فقط برای پس از مرگ است. و چنان نیست که بخشی از عمر ما مربوط به آخرت باشد و بخشی از آن مربوط به دنیا. بلکه در دنیا چیزی که مربوط به آخرت نباشد نداریم و همه ی رفتارهای ما در دنیا می توانند شکل آخرتی به خود گیرند، یعنی آن رفتارها چنان انجام گیرند که برای آخرت ما مفید باشند و می توانند به گونه ای باشند که برای آخرت ما مضرّ باشند.
همه ی کارهایی که ما در دنیا انجام می دهیم، از قبیل نفس کشیدن، نگاه کردن، معاشرت، سخن گفتن و سخن شنیدن، غذا خوردن، روابط بین زن و شوهر، روابط بین افراد جامعه و رابطه ی بین حکومت و مردم می توانند به گونه ای باشند که تأمین کننده ی سعادت اخروی ما گردند و می توانند برای آخرت ما زیان به بار آورند. درست است که شیوه ی غذا پختن و استفاده ی از غذا مربوط به دنیاست، ولی همین غذا خوردن می تواند به گونه ای باشد که انسان را روانه ی بهشت کند و نیز می تواند ما را گرفتار آتش جهنم کند:
«إِنَّ الَّذِینَ یَأکُلُونَ أَموالَ الیَتامی ظُلماً إِنَّما یَأکُلُونَ فِی بُطُونِهِم ناراً وَ سَیَصلَونَ سَعِیراً» (3)
کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم می خورند، (در حقیقت) آتش به شکمهایشان فرو می برند و بزودی در شعله های آتش (دوزخ) می سوزند.
همچنین سخنی که انسان برای رضای خدا می گوید، درختی را در بهشت برای او می رویاند:
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به اصحاب خود فرمودند: کسی که تسبیحات اربعه را بگوید، خداوند در بهشت درختی برای او می رویاند. برخی گفتند: پس ما در بهشت درختان زیادی داریم، چون این ذکر را فراوان می گوییم؛ حضرت فرمود: به شرطی که آتشی نفرستید که آنها را بسوزاند.
خلاصه آن که، سخن هر دین بر حق این است که انسان آفریده شده تا سعادت (بهشتی شدن) و یا شقاوت (جهنمی شدن) را برای خویش تأمین کند و سعادت و شقاوت ابدی او در سایه ی رفتارهای او در دنیا حاصل می شوند: اگر رفتارهایش طبق دستور خدا باشد، به سعادت ابدی می رسد و اگر بر خلاف دستورهای خدا باشد، به شقاوت ابدی خواهد رسید.

جایگاه مسائل سیاسی و اجتماعی در حوزه ی دین

حق این است که جایگاه مسائل سیاسی و امور اجتماعی در میان مسائل دینی، بسیار بارز و برجسته است و نمی توان معتقد شد که تأثیری در سعادت و شقاوت انسانها ندارند. و اگر بناست که دین درباره ی ثواب و عقاب، حلال و حرام و ارزشهای مثبت و منفی رفتارهای ما نظر داشته باشد(4)، مسائل اجتماعی و سیاسی از بارزترین مسائلی هستند که دین باید درباره ی آنها نظر بدهد.
به عبارت دیگر وقتی ما زندگی دنیا را پیوسته با زندگی آخرت دیدیم و معتقد شدیم که هیچ رفتاری نیست که در سعادت و شقاوت ما تأثیر نداشته باشد، پس باید بپذیریم که دین می تواند درباره ی همه ی مسائل زندگی ما نظر دهد و وجه ارزشی (حلال و حرام) آنها را بیان کند؛ همانگونه که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
«ما مِن شَیءٍ یُقَرِّبُکُم اِلی الجَنَّةِ وَ یُباعِدُ کُم عَنِ النّارِ اِلاّ وَقَد أَمَرتُکُم بِهِ وَ ما مِن شَیءٍ یُقَرِّبُکُم مِنَ النّارِ وَ یُباعِدُکُم مِنَ الجَنَّةِ اِلاّ وَ قَد نَهَیتُکُم عَنهُ» (5)
نیست چیزی که شما را به بهشت نزدیک کند و از جهنم دور گرداند، مگر آن که من شما را به آن فرمان دادم، و نیست چیزی که شما را به جهنم نزدیک کند و از بهشت دور گرداند، مگر آن که شما را از آن بازداشتم.
بنابر آنچه گذشت دین باید در امور اجتماعی و سیاسی دخالت کند و نظر خود را اعلام دارد مثلاً دین نمی تواند درباره ی نوع حکومت ها، در جهت نفی و اثبات، نظر ندهد و انواع گوناگون حکومت ها را به یک چشم ببیند. آیا می توان گفت که حکومت عدل گستر امیرالمؤمنین با حکومت فاسد و ظالمانه ی معاویه و یزید، از نظر دین برابرند؟ و آیا می توان ادعا کرد که هر کس آزاد است که شیوه و رفتار مورد پسند خویش را برای حکومت، برگزیند و دین دخالتی ندارد و نوع رفتار حکومتی انسانها هیچ دخالتی در سعادت یا شقاوت آنها ندارد: نه رفتار حکومتی حضرت علی (علیه السلام) در آخرت انسان تأثیر دارد و نه رفتار معاویه؟
واقعیت این است که امور اجتماعی و حکومتی از بارزترین عرصه هایی هستند که دین باید دخالت کند. دین باید ساختار حکومتی مناسب را تبیین کند. دین باید تبیین کند که حاکم، در آغازین روزهای حکومتش باید به فکر محرومان و مستضعفان باشد یا به فکر تقویت پایه های حکومت خودش.
از این رو نوع رفتار اجتماعی و سیاسی که انسان بر می گزیند، بمانند رفتارهای فردی او تأثیر قطعی در سعادت و خوشبختی و یا شقاوت و بدفرجامی اخروی او دارد. وگرنه وضع قوانین اجتماعی و سیاسی دین از سوی خدای متعال -که بخش عمده گسترده ی احکام و قوانین دین را در بر می گیرد- و الزام مکلّفین بر انجام آنها لغو و بی فایده خواهد بود و صدور چنین کاری از جانب خداوند حکیم محال است.

پی نوشت ها :

1. بحارالانوار، ج32، ص 354.
2. بحارالانوار، ج70، ص 225.
3. نساء/10.
4. مقصود از «ارزش مثبت» داشتن یک فعل آن است که آن فعل در تأمین سعادت نهایی و رسیدن به کمال واقعی انسان، یعنی قرب به خدا تأثیر مثبت داشته باشد. و مراد از «ارزش منفی» داشتن یک فعل آن است که آن فعل در حصول سعادت انسان تأثیر منفی داشته باشد و او را از رسیدن به کمال نهایی باز دارد.
5. بحارالانوار، ج70، ص 96.

منبع مقاله :
مصباح یزدی، محمد تقی؛ (1391)، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، قم: انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سرّه)، چاپ اول