مسلمانی و آزادی مطلق؟!
بعضی از افراد، با الهام گرفتن از فرهنگ غرب اصل آزادی را به عنوان بزرگترین ارزش انسانی به طور مطلق می پذیرند. و بالاترین ارزش را برای انسان آزادی می دانند، حتی بعضی از افراد علی رغم این که خود را پایبند به اسلام،
پرسشی از محضر علامه مصباح یزدی
پرسش:
آیا اشکالی دارد که مسلمان باشیم و در عین حال آزادی مطلق را به عنوان بزرگترین ارزش انسانی بپذیریم؟پاسخ:
بعضی از افراد، با الهام گرفتن از فرهنگ غرب اصل آزادی را به عنوان بزرگترین ارزش انسانی به طور مطلق می پذیرند. و بالاترین ارزش را برای انسان آزادی می دانند، حتی بعضی از افراد علی رغم این که خود را پایبند به اسلام، سنّت ها و دستورات اسلامی می شمارند و ادعای دینداری دارند، چنان سرسختانه از این ارزش غربی حمایت می کنند که کاسه ی از آش داغتر شده اند.در برابر این گروه باید بگوییم که اساس اسلام پرستش خداست:
«وَلَقَد بَعَثنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعبُدُواللهَ وَ اجتَنِبُو الطّاغُوتَ...» (1)
به سوی هر امتی پیغمبری فرستادیم تا به آنها ابلاغ کند که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید.
نه تنها اسلام بلکه اساس هر دین آسمانی بندگی خالصانه ی خداوند است و مگر می توان تصور کرد که یک صاحب دین و یک مسلمان، یا یهودی و نصرانی غیر از این، تلقی دیگر از دین الهی داشته باشد، (ما معتقدیم که اسلام با سایر ادیان توحیدی، در کلیّات و اصول اعتقادی یکسان هستند و اگر در این زمینه اختلافی مشاهده می شود، بر اثر تحریفی است که در برخی از ادیان الهی صورت گرفته است.)
پس بالاترین ارزش در اسلام این است که انسان بنده خالص خدا باشد؛ حقیقتی که خداوند در آیات فراوانی از قرآن بیان کرده است از جمله:
«وَ ما أُمِرُوا إِلاّ لِیَعبُدُوا اللهَ مُخلِصِینَ لَهُ الدِّینَ...»(2)
آنها امر نشدند مگر به این که خداوند را با اخلاص کامل در دین پرستش کنند.
و نیز آیه ی:
«أَلا للهِ الدّینُ الخالِصُ...»(3)
آگاه باشید که دین خالص از آن خداست.
«وَ مَن یُسلِم وَجهَهُ إِلَی اللهِ وَ هُوَ مُحسِنٌ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثثی...» (4)
و هر کس روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، به محکمترین رشته ی الهی چنگ زده است.
حال وقتی انسان خود را بنده خدا می داند و بندگی خدا را بزرگ ترین ارزش می شناسد و کاملاً خود را در اختیار خداوند قرار داده است، می تواند به آزادی مطلق معتقد باشد و هرچه دلش خواست ارزش بداند؟ آیا این دو با هم توافق و سازگاری دارند؟ اگر من واقعاً معتقدم که اسلام حق است و یک دین خدایی است و باید آن را پذیرفت و معتقدم که خدایی هست و باید او را پرستش کنم و باید همه چیز را در اختیار او گذاشت و تابع اراده ی او بود، چطور می توانم معتقد باشم که باید به طور مطلق آزاد باشم و هر طور که می خواهم عمل کنم؟ این دو طرز تفکر با هم سازگاری دارند؟ کسانی که چنین ادعائی دارند، یا دچار التقاط ناآگاهانه شده اند و یا در دل اعتقادی به اسلام ندارند یا جهت فریب دادن دیگران این ادعا را می کنند و یا اساساً توجه ندارند که آن دو طرز تفکر با هم ناسازگارند. در غیر این صورت، چطور می شود که انسان از یک سو بگوید من کاملاً و با همه ی وجود تابع اراده خدا هستم و از سوی دیگر برای خود آزادی مطلق قائل باشد و بگوید من هرچه دلم خواست عمل می کنم!
پی نوشت ها :
1. نحل/36.
2. بینه /5.
3. زمر/3.
4. لقمان/23.
مصباح یزدی، محمد تقی؛ (1391)، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، قم: انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سرّه)، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}