پرسشی از محضر علامه مصباح یزدی

پرسش:

آیا مقتضای مقام «خلیفة اللهی» انسان این نیست که زمین و حکومت را هرگونه که خود بخواهد اداره کند؟

پاسخ:

برخی به انگیزه ی نفی حکومت دینی و لزوم تبعیت از قوانین و دستورات الهی در مسائل حکومتی، به طرح این سخن پرداختند که، انسان به تعبیر قرآن «خلیفة الله»‌ است و معنای آن جانشینی خدا در زمین است و چون خدا به دلخواه خودش زمین را اداره می کند انسان هم باید بتواند به دلخواه خودش زمین و حکومت را اداره بکند.
در پاسخ این سخن باید گفت: در قرآن کریم، فی الجمله، «خلیفة الله» بودن انسان ذکر شده است.
«و اِذ قالَ رَبُّکَ لِلمَلائِکَةِ اِنّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفَةً قالُوا اَتَجَعَلُ فیها مَن یُفسِدُ فِیها وَ یَفسِکُ الدِّماءَ و نَحنُُ نُسَبِّحُ بِحَمدِکَ وَ نُقَدِسُ لَکَ قالَ اِنّی اَعلَمُ ما لا تَعمَلُونَ.»(1)
به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روی زمین جانشینی [=نماینده ای] قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند (پروردگارا،) آیا کسی را در آن قرار می دهی که فساد و خونریزی کند؟ ما تسبیح و حمد تو را بجا می آوریم و تو را تقدیس می کنیم پروردگار فرمود: من حقایقی را می دانم که شما نمی دانید.
ولی باید معنای خلافت الهی را به درستی شناخت و توجه داشت عنوان «خلیفة الله» که در قرآن برای حضرت آدم ذکر شده برای همه فرزندان او ثابت نیست. چرا که قرآن بعضی از فرزندان آدم را شیاطین می نامد و بی تردید اینها «خلیفة الله» نیستند.
«وَ کَذلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نبیٍّ عَدُوّاً شَیاطینَ الاِنسِ و الجِنِّ»(2)
این چنین در برابر هر پیامبری دشمنی از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم.
بلکه به دست آوردن مقام خلافت با توجه به آیات قرآن دارای شرایطی است، از جمله:
1- علم به اسماء « وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا» (3)
2- خلیفه ی الهی باید صلاحیّت اجرای عدالت در زمین را داشته باشد. پس انسان درنده خویی که عالم را به خاک و خون می کشد و از هیچ جنایتی فروگذار نیست و کسی که بهره ای از عدالت نبرده نمی تواند خلیفة الله باشد؛ و مگر خداوند ظالم است که خلیفه ی او نیز ظالم باشد؟ کسی خلیفه خدا است که در زندگی فردی و اجتماعی صفات خدا را به ظهور برساند، نه هر کسی که روی دو پا راه می رود بنابراین کسانی که سعی در گمراه کردن مردم و براندازی حکومت اسلامی دارند. نه تنها اشرف مخلوقات نیستند، بلکه همان شیاطین انسی هستند که خداوند آنها را از حیوانات پست تر می داند و درباره ی آنها می فرماید: «اِنَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِندَاللهِ الصُّمُّ البُکمُ الَّذینَ لا یَعقِلون» (4)
بعلاوه، در همین قرآنی که به خلیفة الله بودن انسان -البته با شرایطی که گفته شد- اشاره شده است، دهها حکم الزامی خداوند در مسائل حکومتی و سیاسی و اجتماعی وجود دارد که باید به آنها عمل شود. حال، چگونه است که طرّاحان شبهه ی پیش گفته، تنها یک آیه از قرآن را می بینند و از باقی آیات صرفنظر می کنند؟!

پی نوشت ها :

1. بقره/30.
2. انعام/112.
3. بقره/31.
4. انفال/22؛ بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالی هستند که اندیشه نمی کنند.

منبع مقاله :
مصباح یزدی، محمد تقی؛ (1391)، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، قم: انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سرّه)، چاپ اول