اسلام و آزادی اندیشه
تضارب اندیشه ها و شنیدن سخنان و دیدگاه های گوناگون وسیله ای است که به جویندگان حقیقت کمک می کند تا در پرتو آن بهترین را انتخاب کنند و در نتیجه برنامه های رفتاری خود را نیز به برترین صورت تنظیم نمایند. اسلام نیز
پرسشی از محضر علامه مصباح یزدی
پرسش:
آیا انسان در شنیدن و یا مطالعه هر سخن و دیدگاهی آزاد است؟ و اگر پاسخ منفی است، آیا این نوعی محدود کردن فکر و اندیشه به حساب نمی آید؟پاسخ:
تضارب اندیشه ها و شنیدن سخنان و دیدگاه های گوناگون وسیله ای است که به جویندگان حقیقت کمک می کند تا در پرتو آن بهترین را انتخاب کنند و در نتیجه برنامه های رفتاری خود را نیز به برترین صورت تنظیم نمایند. اسلام نیز این وسیله ی ارزنده را می پسندد و کسانی را که پس از شنیدن سخنان و آراء مختلف، بهترین آنها را بر می گزینند، «هدایت شدگان» و «خردمندان» لقب می دهد:«الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبَابِ»(1)
همان گونه که از ظاهر آیه پیداست این تجلیل قرآن ویژه ی کسانی است که أحسن قول (=بهترین سخن) را بر می گزینند. اما این که بهترین سخن کدام است و چگونه می توان آن را از میان دیدگاه های متفاوت بازشناخت؛ مطلبی است بسیار مهم و اساسی که به هیچ عنوان نمی توان از آن غفلت کرد. طبعاً تشخیص و تعیین بهترین دیدگاه برای کسانی امکان دارد که از جهت داشتن اطّلاعات و قدرت تحلیل و نقد سخنان مختلف به حدّی رسیده باشند که توان شناخت دیدگاه بد، دیدگاه خوب، دیدگاه برتر و دیدگاه برترین را داشته باشند. و اگر گزینش بهترین مربوط به سرنوشت سازترین مسائل زندگی انسان، یعنی مربوط به مبدأ و منتهای انسان و راهی که او را می تواند به خوشبختی کامل و سعادت جاویدان برساند، بود مسلماً از اهمیّت بیشتری برخوردار خواهد بود، و ضمن آن که نیازمند آمادگی های ذهنی و اطلاعات کافی در زمینه ی مسائل مورد بحث است، انحراف در این مسائل و گزینش نگرش و راه اشتباه سعادت ابدی انسان را به مخاطره می افکند.
دین اسلام نیز که به دنبال پاسخگویی به اساسی ترین پرسش های انسان درباره ی مسائل انسان و جهان و نشان دادن هدف اصلی و نهایی بشر از زندگی، و همین طور ترسیم راه رسیدن به آن هدف است همواره آدمی را از کجروی ها برحذر می دارد و به او توصیه می کند مادام که اندوخته های علمی و بنیه ی فکری و عقلانی خود را به حدّ کفایت نرسانده و قدرت تجزیه و تحلیل و پاسخگویی را برای خود فراهم نیاورده، به تشکیلات و شبهاتی که راجع به دین و محتوای آن مطرح می گردد گوش فرا ندهد:
«وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آیَاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِهَا وَ یُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ...»(2)
و خداوند (این دستور را) در قرآن بر شما نازل کرده که هر گاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا می کنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند و گرنه شما هم مثل آنان خواهید بود.
اصولاً یقین در اسلام جایگاهی بس رفیع دارد زیرا در پرتو نورافشانی آن است که انسان دیندار با تمام قوا و با انگیزه ای بسیار بالا به عمل به دین و تأمین سعادت این جهانی و اخروی خود روی می آورد و گرنه چنانچه انسان دچار شک و تردید شود ایمانش فرو خواهد کاست و توجه او به دین و عمل به آن کمرنگ خواهد شد. از این روست که اسلام گوش فرادادن یا شنیدن هر سخنی را برای هر کسی مُجاز نمی داند.
اسلام نمی گوید در میدان کشتی وارد نشو، بلکه می گوید با هم توان خود کشتی بگیر و اگر می خواهی با سنگین وزن و قهرمان کشتی بگیری، اول بر وزن و تمریناتت بیفزای آنگاه روی تشک برو. اسلام نمی گوید به حرف ها و شبهات دیگران گوش فرانده، بلکه تا حدی به آنها بپرداز که قدرت تجزیه و تحلیل و تشخیص داری. در درجه اول به کسب معارف الهی و فراگیری طریق پاسخگویی به شبهات اهتمام بورز و سپس با دیگران بحث کن و به سخنانشان گوش ده، تا نکند تو را خلع سلاح کنند و هرچه خواستند بر تو تحمیل کنند.
این به هیچ روی محدود کردن اندیشه نیست، زیرا محدود کردن اندیشه در صورتی است که در هیچ حالی اجازه ی مطالعه و شنیدن سخنان مختلف داده نشود حتّی اگر خواننده یا شنونده از اطلاعات و قدرت کافی برای تحلیل و نقد برخوردار باشد. در حالی که اسلام برای کسانی که از توان لازم در شناخت اندیشه ها برخوردارند و ایمان آنها در اثر شنیدن برخی سخنان سست نمی شود هیچ منعی در شنیدن نمی بیند، بلکه در مواردی برای کسانی که قدرت نقد دیدگاه ها و نشان دادن دیدگاه درست و نادرست را دارند واجب می داند که به تبیین و نقد افکار بپردازند و جلوی انحراف در جامعه ی دینی را بگیرند. به راستی آیا اگر به کشتی گیر تازه کاری گفته شود که تا وقتی خوب ورزیده نشده ای با قهرمانان اوّل کشتی کشور و جهان کشتی نگیر و گرنه مغلوب خواهی شد، آزادی او را برای کشتی گرفتن محدود کرده اند یا راه صحیح استفاده از آزادی در کشتی گرفتن را به او گوشزد و یادآوری نموده اند؟
پی نوشت :
1. زمر/18.
2. نساء/140.
مصباح یزدی، محمد تقی؛ (1391)، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، قم: انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سرّه)، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}