نویسنده: دکتر محمدرضا سرگلزایی




 

امروزه، در روان پزشکی با الگویی کار می کنیم که آن را الگوی «زیستی-روانی- اجتماعی- معنوی» می نامیم. بر اساس این مدل، انسان موجودی است با چهار بُعد: بُعد زیست شناختی، بُعد روان شناختی، بُعد جامعه شناختی و بُعد معناشناختی. بنابراین هر پدیده ی مربوط به انسان را لازم است از این چهار بُعد تحلیل کنیم، چه یک پدیده ی مربوط به سلامتی (مثل ازدواج یا کسب و کار) و چه یک پدیده ی مربوط به بیماری (مثل افسردگی، دیابت یا ایدز).
بنابراین به این سؤال لازم است در چهار بخش پاسخ دهیم:
1) عوامل زیست شناختی مستعدکننده ی اعتیاد
2) عوامل روان شناختی مستعدکننده ی اعتیاد
3) عوامل جامعه شناختی مستعدکننده ی اعتیاد
4) عوامل معناشناختی مستعدکننده ی اعتیاد
از نقطه نظر زیست شناختی، برخی عوامل ژنتیک افراد را مستعد اعتیاد می سازند. گروهی از افراد از نظر ژنتیک، بسیار جسور و بی احتیاط هستند. ساختمان شیمیایی مغز ‌آن ها به گونه ای است که نسبت به سایرین از خطرات کمتر پرهیز می کنند (خطر پرهیزی در آن ها کم است) این افراد نسبت به دیگران بیشتر سراغ رفتارهای پر ریسک و خطرناک می روند. این الگو در کودکی ممکن است به صورت آتش بازی، کتک کاری های وحشیانه، پریدن از بلندی ها و در نوجوانی به صورت درگیری با معلمان و مسئولان مدرسه، موتورسواری و رانندگی بی احتیاط و... خود را نشان دهد. این افراد به همین لحاظ بارها دچار تصادفات رانندگی، سقوط، شکستگی استخوان ها و درگیری با اولیای امور، پلیس و قانون می شوند و به اصطلاح «پرحادثه» هستند. در پژوهش های داوطلبانه تحریک با شوک الکتریکی دردناک دیده شده که افراد معمولی در حین این آزمایش، در فواصل شوک های الکتریکی دچار اضطراب انتظار می شوند، یعنی هنگامی که یک شوک را دریافت کرده اند و احتمال می رود که ظرف چند ثانیه یا چند دقیقه ی آینده شوک بعدی را دریافت کنند سطح اضطراب شان بالا می رود، در صورتی که افرادِ ‌«حادثه ساز» در فواصل شوک ها اضطراب شان بالا نمی رود یعنی به گونه ای در مقابل محرک های دردناک کم ترس و جسور هستند، در حالی که سطحِ ادراک دردشان با دیگران تفاوتی ندارد. طبعاً هشدارهایی که در مورد خطرناک بودن مواد مخدر داده می شود چندان این افراد را نمی ترساند و آن ها به رغم آگاهی از خطرناک بودن مواد از این تجربه پرهیز نمی کنند. در بسیاری از رفتارهای غیرقانونی نیز چنین افرادی درگیر هستند. آن ها با وجود این که احتمال بازداشت و زندانی شدن شان می رود به رفتارهای غیرقانونی مبادرت می کنند و اضطراب چندانی را در این زمینه تجربه نمی کنند!
باید دانست که گرچه یکی از زمینه سازهای اعتیاد، ساختار ژنتیک و مزاجی است اما کمتر از نیمی از معتادان دچار این ساختار ژنتیکی هستند. در اغلب افراد دچار اعتیاد، جنبه های روان شناختی، اجتماعی و معنوی زندگی آسیب زاست و ممکن است این افراد با توجه به «هزینه ای» که اعتیاد برایشان ایجاد می کند زمان مراجعه به درمان شان متفاوت باشد. فشارهای فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی، شغلی و قانونی جزء عواملی هستند که در بخش قابل توجهی از معتادان انگیزه ساز درمان بوده اند. بنابراین چنین فرضیه ای که اساسِ زیست شناختی اعتیاد، مسئولیت فرد را در برابر بیماری اش منتفی می کند فرضیه درستی نیست. از سویی، هنوز پیشرفت های طبی و روان شناختی نتوانسته اند به روش مؤثری برای کنترل رفتار افراد «حادثه ساز» و بیش از حد جسور دست یابند. بنابراین موارد زیادی پیش می آید که «جامعه» چاره ای جز اقدامات پلیسی و محدودیت های قانونی برای کنترل آسیبی که این افراد به خودشان و دیگران می زنند ندارد.
منبع مقاله :
سرگلزایی، محمدرضا؛ (1386)، اعتیاد، تهران: نشر قطره، چاپ اول