نویسنده: ذبیح الله صفا




 

دوره یی که مورد بحث ما در این مقاله است از «یورش» تیمور به خراسان و سیستان (782 هجری) آغاز و به جلوس شاه اسمعیل صفوی ( 907 هجری) ختم می شود و اگر چه قسمتی از اواخر قرن هشتم و چند سالی از اول قرن دهم در جزو این دوره مورد مطالعه قرار می گیرد لیکن چون در میان این دو پاره از قرن هشتم و قرن دهم تمام سنین قرن نهم قرار گرفته و این قرن هم اختصاص به دوره ی سلطنت جانشینان تیمور گورگان دارد ما این فصل را در ذیل عنوان قرن نهم و دوره ی تیموری مطالعه می کنیم.
در آغاز این دوره ی ممتد یک صد و بیست و شش ساله چند تن از دانشمندان و شاعران و نویسندگان دوره ی فترت بین ایلخانان و تیموریان زندگی می کردند که غالب آنان شهرت و اهمیتی در علوم و ادبیات دارند لیکن چون از این چند تن بگذریم تا اواخر قرن نهم مردان بزرگ و نام آور را در علوم و ادبیات کمتر می یابیم مگر آن که دربار سلطان حسین بایقرا را در هرات به زینت دانش و هنر و ادب خویش مزین می داشته اند.

زبان فارسی در عهد تیموری

زبان فارسی در این عهد ممتد دنباله ی تحول پر دامنه یی را که از قرن هشتم آغاز کرده بود ادامه می داد و بر روی هم به انحطاط می گرایید. علت عمده ی این انحطاط آن بود که اولاً: زبان ترکی با حمله ی مغول در ایران رواج بسیار یافت و بر اثر نتایج تغلب طوایف ترک در درباها و دستگاههای اداری و نظامی و میان مردم (در بعض نواحی) شایع شد و این خود مایه ی زیان بزرگی برای زبان پارسی بود و حتی بعضی از رجال ادب این عهد زبان ترکی را بر زبان فارسی ترجیح داده اند چنانکه امیر علیشیر نوایی کتاب محاکمة اللغتین را به همین قصد تألیف کرد.
ثانیاً: مراکز زبان فارسی در خراسان و عراق و همچنین دربارهای حامی شعر و ادب از میان رفت و در نتیجه شعر از دربار دور شد و به دست عامه افتاد و همین امر باعث شد که مهارت و قدرت کلام و وسعت اطلاعات شاعران قدیم که بر اثر تحصیلات متمادی و دشوار بدست می آمد از میان برود.
ثالثاً: استادان زبان فارسی که می بایست مربی شاعران و نویسندگان جدید باشند به تدریج از میان رفتند و در نتیجه کار شعر و نثر بدست کسانی افتاد که بهره ی غالب آنان از فنون ادب کم بود.
این مسائل و اموری از قبیل آنها باعث شد که زبان فارسی در مراحل انحطاط سیر کند و نثر دوره تیموری از لحاظ زبان و افکار چندان مورد توجه و اعتماد نباشد.

نثر فارسی در عهد تیموری

با این حال نثر فارسی در عهد تیموری وضع نسبةً مساعدی داشت. در این دوره نثر از مبالغه های صنعتی و فنی قرن ششم و هفتم تقریباً آزاد شده بود چنانکه آثار متکلف که در آنها به افراط به صنایع توجه شده باشد در این دوره کم دیده می شود و بالعکس آثار آن عهد به سبک ساده ی عادی بیشتر نگارش یافته است. توجه به لهجه ی کهن پارسی در آثار منثور عهد تیموری کمتر ملحوظ بود و اصطلاحات و لغات و ترکیبات عمومی زمان مورد استعمال بیشتری داشت. به همین سبب باید گفت که روش متداول عهد تیموری سبک ساده و روان در نثر است، منتهی این نکته نباید فراموش شود که در نثر این زمان نفود کلمات ترکی مشهودست و نیز این نکته را باید در نظر داشت که نویسندگان این دوره چنانکه باید پای بند قواعد و قوانین اصیل زبان فارسی نبوده اند و به همین نسبت نیز آثار عدم دقت در جست وجوی حقایق و مطالب درست از آثار آنان لایح و آشکارست.
آثار مصنوع این دوره زیاد نیست لیکن به جای آن در مقدمات کتب و سرفصلها و نظایر این موارد، هر جا که می خواستند کتابی را به یکی از امرا یا رجال تقدیم دارند یا در مواردی که به سبب ذکر وقایع نام امیران و رجال بزرگ می آمد، تکلفات بسیار به کار رفته و القاب و عناوین ابداعی و ابتکاری به حدی ذکر شده که اصل مطلب را از میان برده است. در بعضی کتب سجع های بارد و تکلفات ناوارد در تضاعیف کلام دیده می شود و در پاره یی دیگر از آثار سادگی و روانی دل انگیزی مشهودست لیکن بر روی هم در نثر فارسی این عهد از استحکام و متانتی که در کلام قدما مشهود بود کمتر اثری دیده می شود و مثل آن است که توجه به سبکهای کهن و پیروی از استادان قدیم در آوردن سخنان استوار چندان پسندیده و معمول همه کس نبود.
مطالبی که در نثر فارسی دوره ی تیموری به کار رفته دور از تنوع نیست به دین معنی که در آن روزگار در موضوعات مختلفی مانند مسائل علمی و تاریخ و قصص و روایات و تراجم احوال و تفسیر قرآن و موضوعات دیگر دینی و تصوف و اخلاق و جز آن آثاری در دست است.
نهضت فارسی نویسی در موضوعات علمی که در عهد مغول قوت گرفته بود در این دوره همچنان قوت داشت و علت این امر آن است که هر چه از سقوط بغداد بیشتر می گذشت و نفوذ زبان و ادبیات عربی در ایران کمتر می شد، حاجت به تألیف کتب علمی به زبان فارسی بیشتر محسوس می گردید.
موضوعی که در اواخر عهد تیموری قابل توجه و مطالعه است ایجاد کتبی به زبان ترکی است. نهضت تألیف و تدوین کتب به زبان ترکی مخصوصاً در اواخر این عهد یعنی در حوزه ی ادبی هرات که به تشویق سلطان حسین بایقرا و امیر علیشیر نوایی ایجاد شده بود، تقویت شد. چنانکه در همین دوره کتابهایی مثل مجالس النفائس و محاکمة اللغتین و محبوب القلوب و منشآت و غیره از آثار امیر علیشیر و با برنامه از ظهیرالدین بابر و چند اثر دیگر نوشته شد و همین نهضت در سرودن اشعار ترکی نیز پیدا شده بود چنانکه چند شاعر ذواللسانین از آن عهد داریم.
از نویسندگان معروف و معتبر این دوره نخست نظام الدین شنب غازانی معروف به نظام شامی معاصر تیمور است که کتاب ظفرنامه را با انشائی ساده به امر آن کشورگشای ترک نگاشت.
مورخ دیگر به نام شرف الدین علی یزدی (متوفی به سال 858) با استفاده از کتاب نظام شامی کتابی جدید موسوم به ظفرنامه ی تیموری با انشاء بهتر و اطناب و تطویل بیشتر نگاشت و کتاب خود را به سال 828 به پایان برد.
دیگر از مورخان مشهور این عهد شهاب الدین عبدالله بن لطف الله معروف به «حافظ ابرو» (متوفی به سال 833) صاحب کتاب معتبر زبدة التواریخ و کتاب مجمع التواریخ سلطانی است. کتاب مجمع التواریخ در چهار مجلد نوشته شده که از مجلد اول تا مجلد سوم آن شامل وقایع تاریخی تا زمان مغول و مجلد چهارم از مرگ سلطان ابوسعید بهادرخان آخرین پادشاه ایلخانی تا وقایع سال 830 هجری است. حافظ ابرو از مورخان معتمد و بزرگ ایران شمرده می شود و آثار او مورد اعتنا و توجه بسیارست.
دیگر فصیحی خوافی (احمد بن جلال الدین محمد) مؤلف مجمل التواریخ است که آن را به سال 849 به پایان برده و به شاهرخ پسر تیمور تقدیم کرده است. این کتاب از باب اشتمال بر اسامی بسیاری از شاعران و دانشمندان و توجه به مسائل ادبی و سادگی انشاء اهمیت بسیار دارد.
دیگر کمال الدین حسین بن حسن خوارزمی (مقتول به سال 839) صاحب کتاب جواهر الاسرار و زواهر الانوار در شرح مثنوی با مقدمه ی مفصلی در تاریخ و اصوال تصوف است.
دیگر صاین الدین علی بن محمد ترکه ی اصفهانی (متوفی به سال 836) نویسنده و دانشمند مشهور، دارای تألیفات متعدد و صاحب اطلاعات عمیق در علوم عقلی و نقلی است، که به عهد سلطنت شاهرخ تیموری اهمیت و شهرت بسیار داشته است. از جمله ی آثار معروف فارسی او یکی ترجمه ییست از کتاب الملل و النحل محمد بن عبدالکریم شهرستانی، و دیگر کتاب اسرارالصلوة، و دیگر تحفة علائیه در اصول دین اسلام بنابر مذاهب اربعه ی اهل سنت، و دیگر رساله ی مبداء و معاد و غیره، و علاوه بر اینها چند کتاب به تازی نیز تألیف کرد. وی در منشآت خود متوجه تصنع بود.
از مشاهیر نویسندگان این عهد که در شعر نیز مقام شامخی داشته است نورالدین عبدالرحمن جامی صاحب آثار متعدد و معتبر در نثر پارسی است و از جمله ی آثار اوست: کتاب نفحات الانس که به سال 883 تألیف کرده و در آن شرح احوال 614 تن از مشایخ صوفیه را آورده است. بیشتر این کتاب ترجمه ییست از شرح احوال مشایخ صوفیه که خواجه عبدالله انصاری به زبان هروی تقریر کرده بود و آن خود ترجمه یی بود از کتاب طبقات الصوفیه ی ابوعبدالرحمن محمد بن حسین سلمی نیشابوری (م 412) به عربی و این هر دو مترجم مطالبی بر آن افزودند. نفحات الانس مقدمه یی مفصل در بیان اصول تصوف دارد. نثر جامی در این کتاب ساده و فصیح است و بر روی هم کتاب او از جمله ی معتبرترین آثار متصوفه شمرده می شود. دیگر از آثار منثور جامی کتاب بهارستان است که به تقلید از گلستان سعدی نوشته شد تا برای تدریس فرزند نوآموز مصنف به کار رود و به همین سبب هم جامی در آخر این کتاب شرح حالی از چندین شاعر مشهور فارسی زبان آورده است. دیگر از آثار فارسی او کتاب لوایح است مشتمل بر سی لایحه در بیان اصول عرفان. جامی هر یکی از اصول عرفان را در لایحه یی آورده و در بیان مطالب خود رعایت کمال اختصار را کرده است. دیگر از کتب مشهور عرفانی او کتاب اشعة اللمعات است در شرح کتاب لمعات فخر الدین ابراهیم عراقی شاعر و نویسنده ی مشهور عهد مغول که از کتب معتبر تصوف به فارسی است، اشعة اللمعات جامی حاوی نکاتی است در رفع مشکلات لمعات و به نثر استوار و ساده نگارش یافته است. در علوم ادبی و مسائل دینی و شرح نی نامه ی مولوی و شرح بعضی از اشعار امیر خسرو دهلوی و غیره نیز جامی رسائلی به زبان فارسی دارد.
دیگر از نویسندگان این عهد غیاث الدین علی بن علی حسینی اصفهانی معاصر سلطان ابوسعید تیموری و مؤلف کتاب دانشنامه ی جهان است که کتاب معتبری در حکمت الهی و طبیعی به نثر ساده ی فارسی است.
در اینجا بی مناسبت نیست که ذکری از یکی از ترجمه های رسائل اخوان الصفا به نثر فارسی که در همین عهد از تلخیص عربی آن موسوم بمجمل الحکمة صورت گرفته است. به میان آید. این کتاب که نسخی از آن موجودست در عهد سلطنت تیمور به فارسی روانی در آمده و از جمله ی بهترین تلخیص های رسائل اخوان الصفاست.
دیگر از نویسندگان مشهور این دوره کمال الدین عبدالرزاق بن اسحق سمرقندی ( 816- 887) مؤلف کتاب معتبر مطلع السعدین است که وقایع ایران را از عهد سلطان ابوسعید بهادر ایلخان مغول (716- 736) تا پایان دوره ی سلطنت سلطان ابوسعید تیموری ( 855- 872) شامل است و از باب اشتمال بر حوادث این دوره ی ممتد اهمیت بسیار دارد و بعدها مورد استفاده ی غالب مورخان قرار گرفته است.
از نویسندگان معروف دوره ی تیموری دولتشاه بن علاء الدوله ی سمرقندی (متوفی به سال 896 یا 900) است که از ندیمان و نزدیکان سلطان حسین بایقرا بوده و به تشویق وزیر دانشمند او امیر علیشیر نوایی کتاب معروف تذکره الشعرا را نوشته است. درین تذکره که بعد از لباب الالباب عوفی مهمترین تذکره ی شعرای فارسی زبان است شرح احوال یک صد و پنج تن از شاعران به اضافه ی بسیاری از اشارات تاریخی آمده لیکن اشتباه و عدم اتقان مسائل در آن به درجه ای است که سخنان نویسنده را در غالب موارد بدون تحقیق مجدد نمی توان باور داشت. روش دولتشاه در تحریر ساده و دور از پیرایه های لفظی است.
دیگر از نویسندگان مشهور این دوره معین الدین محمد اسفزاری مؤلف روضات الجنات فی تاریخ مدینة هرات است که آن را به سال 875 به پایان برد. تاریخ هرات از آن جهت که شامل اطلاعات ذیقیمتی راجع به ملوک آل کرت و حوادث دوره ی تیموری تا دوره ی سلطان حسین بایقرا و اشارات مختلف بعده یی از رجال است بسیار قابل استفاده است. روش معین الدین اسفزاری در نثر استادانه و استوارست و او در ترسل نیز مهارت و به شغل انشاء رسائل درباری اشتغال داشته است. در کتاب تاریخ هرات با شعار عده یی از استادان تمثل شده و در پاره یی از توصیفات و مقدمات فصول به روش مترسلان متصنع طریق اطناب و آوردن صنایع لفظی اختیار گردیده است.
مورخ بسیار مشهور این دوره محمد بن خاوند شاه بن محمود مشهور به میرخواند ( 838- 903) در دوره ی سلاطین تیموری خاصه در دربار سلطان حسین بایقرا مقامی بلند داشت. کتاب او به نام روضة الصفا در هفت مجلد است. مجلد هفتم را نواده ی دختری او غیاث الدین خواندمیر بر آن افزوده و این مجلد اخیر حاوی وقایع عمده ی تاریخ پیش از اسلام و دوره ی اسلامی به تفصیل است تا عهد مؤلف، و قسمتی از حوادث بعد از فوت مؤلف (مجلد هفتم) هم بدست غیاث الدین خواند میر بر آن افزوده و به این کتاب الحاق شده است. روش نگارش روضة الصفا ساده و خالی از تکلف و مبنی بر لهجه ی ادبی اواخر عهد تیموری است. میرخواند غیر از این کتاب کتاب دیگری به نام دستورالوزراء در شرح احوال وزراء اسلام و ایران تا زمان خود دارد که آن هم از کتاب معتبر شمرده می شود.
دختر زاده ی همین نویسنده یعنی غیاث الدین خواندمیر (متوفی به سال 941) از جمله ی مورخان و نویسندگان مشهور دوره ی تیموری و صفویست. کتاب مشهور او غیر از ذیلی که بر روضة الصفا نوشت کتاب حبیب السیر است در تاریخ عمومی تا پایان حیات شاه اسماعیل صفوی و ما بعد از این هم راجع به آن سخن خواهیم گفت.
سلطان حسین بایقرا آخرین پادشاه بزرگ تیموری خود هم از جمله ی نویسندگان و شاعران ذواللسانین بوده و کتاب او به نام مجالس العشاق دارای اطلاعاتی درباره ی بعض شعرا و متصوفه است. این کتاب در سال 908 تألیف شده و مشتمل است بر یک مقدمه و هفتاد و شش مجلس. در مقدمه ی کتاب راجع به عشق مجازی و حقیقی بحث شده و در مجالس از شعرا و عرفا و احوال ایشان تا جامی سخن رفته و در پایان کتاب شرح حال مؤلف آمده است. ظهیرالدین بابر در بابرنامه تألیف این کتاب را به کمال الدین حسین گازرگاهی نسبت داده و گفته است که او این کتاب سست و بی مزه را که پر از دروغ و سخنان بی ادبانه است به نام سلطان حسین بایقرا نوشت. انشاء کتاب در آغاز آن مصنوع و مابقی از قبیل انشاء عادی و سست دوره ی تیموریست.
از جمله ی دانشمندان و نویسندگان نام آور دوره ی تیموری کمال الدین حسین واعظ کاشفی سبزواری (متوفی به سال 910) است که در هرات سکونت داشت. وی در فقه و تفسیر و حدیث و نجوم و حکمت و ادب تبحر داشت و بر مشرب اهل تصوف و از پیروان سلسله ی تقشبندیه بود. ملاحسین از نویسندگان کثیر التألیف و دارای آثار متعدد در مسائل گوناگونست. از جمله ی آثار او یکی کتاب انوار سهیلی است که فی الواقع ترجمه و تهذیب جدیدیست از کتاب کلیله و دمنه و انشاء مصنوع و متکلف دارد. دیگر مخزن الانشاء و دیگر روضة الشهداء که با روشی منشیانه و مترسلانه از مصائب انبیاء و ائمه در آن سخن رفته و همین کتاب است که در دوره ی صوفیه در مجالس عزای شهداء خوانده می شد و به همین سبب آنها را مجلس روضه خوانی نامیدند. دیگر از آثار او مواهب علیه است در تفسیر قرآن، دیگر اخلاق محسنی است در چهل باب به نام سلطان حسین بایقرا، دیگر جواهر الاسرار یا جواهر التفسیر در تفسیر قرآن که مفصل تر از مواهب علیه است، دیگر فتوت نامه ی سلطانی در شرح عقاید و طرز تربیت و رسوم و آداب دسته های مختلف فتیان (جوانمردان) که از لحاظ اجتماعی در زمره ی معتبرترین کتب فارسی است. دیگر اختیارات در نجوم و سبعه ی کاشفیه شامل هفت رساله در نجوم و کتاب «لُبّ لُباب مثنوی» که اختصاریست از مثنوی مولانا جلال الدین رومی و «لُبّ لُبّ» که اختصاری از لب لبابست. علاوه بر اینها باز هم کتب دیگری را از ملاحسین نام برده اند.
پسر ملاحسین یعنی فخر الدین علی واعظ (متوفی به سال 939) نیز از جمله ی نویسندگان مشهور آخر عهد تیموری و آغاز دوره ی صفوی است. او کتابی دارد به نام رشحات عین الحیات در شرح مقامات خواجه عبیدالله احرار که از معاریف پیشروان فرقه ی نقشبندیه در دوره ی تیموری بود.
جلال الدین محمد بن اسعد صدیقی دوانی ( 830- 908) حکیم و نویسنده ی مشهور صاحب کتاب «اخلاق جلالی» است که در حکمت عملی نوشته است. نام اصلی این کتاب لوامع الاشراق فی مکارم الاخلاق است و دوانی در تألیف این کتاب تحت تأثیر و نفوذ اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی بوده است.
فرقه ی حروفیه که در ابتدای عهد تیموری ظهور کردند و مؤسّس طریقت آنان فضل الله استرابادی بود، آثاری پدید آوردند که دارای رموز و اصطلاحات خاص و لهجه ی ادبی و روش نگارش مخصوص است. مهمترین اثر این فرقه کتاب جاویدان نامه از فضل الله استرابادیست وعلاوه بر آن کتب دیگری مانند آدم نامه و عرش نامه و هدایت نامه و استوانامه و کرسی نامه و محبت نامه هم از این فرقه در دست است . برای کشف رموز جاویدان نامه کتابی موسوم به مفتاح الحیات موجود است.

شعر دوره ی تیموری

در این عهد شعر فارسی مانند زبان و سایر ابواب علم و ادب رونقی چنانکه باید نداشت. علت عمده ی این بی رونقی نخست بی ثباتی اوضاع زمان و کساد بازار علم و ادب و دوم نادر بودن امرا و شاهان شاعر پرور و سخن شناس بود. اگر چه در میان شاهزادگان و امرا و رجال تیموری عده یی افراد دانشمند و دانش دوست و شاعر و شاعرپرور مانند شاهرخ، بایسنقر میرزا، الغ بیک، ابوسعید، سلطان حسین بایقرا و وزیر او امیر علیشیر نوایی و چند تن دیگر وجود داشتند، لیکن غالب رجال و امراء آن عهد نه مردم سخن شناس بوده اند و نه به سخنگویان و سخن سنجان به دیده ی حرمت می نگریستند. تشویقی هم که از اهل علم و ادب می شد به درجه ی تشویق پیشینیان نبود و گذشته از این آرامی اوضاع در دوره ی غالب امراء و سلاطین کم و فرصت آنان برای اشتغال به مسائل ذوقی اندک بود.
از میان حوزه های ادبی دوره ی تیموری از همه مهمتر حوزه ییست که در دستگاه امارت سلطان حسین بایقرا در هرات تشکیل شد. در این حوزه عده یی شاعر و نویسنده و مورخ و نقاش و موسیقیدان گرد آمده و به ترتیب شاگردانی اشتغال جسته بودند. سبک های نوی که هر یک از این دسته ها در کار خود ایجاد کردند در دوره ی صفوی امتداد یافته است. در حقیقت حوزه ی علمی و ادبی و هنری هرات در عهد سلطان حسین بایقرا منشأ تحول تازه یی در محیط فکری و معنوی ایران گردید که از اهمیت آن نباید غافل ماند.
در آغاز عهد تیموری چند شاعر و گوینده ی خوب به سر می بردند که روش آنان دنباله ی کار گویندگان اواخر قرن هشتم بوده است. کسانی که بعد از آن طبقه به کار نظم پرداختند همه لحن و سبکی نو و خاص که با روش پیشینیان متفاوت بود داشتند و از آثار آنان تازکی سبک سخن و اندیشه و ابداع مضامین آشکارست و حتی تقلید از استادان سلف عیب شمرده می شد چنانکه کاتبی گفته است:

شاعر نباشد آنکو هنگام بیت گفتن ... ز اشعار اوستادان آرد خیال در هم
هر خانه یی که او را ازخشت کهن سازند ... مانند خانه ی نو نبود بناش محکم

زبان شعر دوره ی تیموری به حد وافر نزدیک به زبان عمومی شد و علت این امر آن بود که شعر در این دوره کمتر اختصاص به درباها داشت و بیشتر در میان مردم و عامه رائج بود و در نتیجه ی همین امر توجه بی قیود ادبی کمتر لازم به نظر می رسید و بر عکس قبول عامه برای رواج شعر ضرور بود و گویا به همین سبب عدد شاعران این عهد بسیار بود چنانکه اگر به تذکره هایی که در آن روزگار و یا در اوایل عهد صفوی نوشته شده و ذکر شاعران دوره ی تیموری در آنها آمده است، مانند تذکرة الشعراء دولتشاه سمرقندی و مجالس النفائس امیرعلیشیر نوایی (به ترکی) و ترجمه ی فارسی آن (لطایف نامه)، و تذکره ی سامی از سام میرزای صفوی، مراجعه شود اسامی عده ی کثیری از شاعران در آنها ملاحظه می گردد و این گروه تنها دسته یی از گویندگان آن عهد را تشکیل می دهند و این امر چنانکه در عهد صفوّیه نیز دیده خواهد شد نتیجه ی نفوذ شعر در میان عامه و وجود آن در بین طبقات مختلف بوده است.

رواج زبان ترکی در این دوره باعث بود که برخی از شاعران زبان ترکی را برای شاعری انتخاب کنند و یا اگر به فارسی شعر می گفتند گاه به شعر ترکی نیز تفنن نمایند. از جمله ی بزرگترین شاعران این عهد که گاه به زبان فارسی و بیشتر به زبان ترکی شعر می ساخته امیرعلیشیر نوایی (متوفی به سال 906) وزیر سلطان حسین بایقراست که چهار دیوان غزل و پنج مثنوی به روش خمسه ی نظامی و یک مثنوی (لسان الطیر) به تقلید از منطق الطیر عطار به ترکی دارد و اگر چه شعر فارسی هم می سروده و در فارسی «فانی» تخلص می کرده است، لیکن ناقدان سخن اشعار فارسی او را نستوده اند.
در شعر فارسی عهد تیموری گاه به نمونه های مصنوع یعنی اشعاری که به تکلفات و صنایع لفظی بیشتر در آنها توجه شده است، باز می خوریم، مانند برخی از اشعار و منظومه های کاتبی ترشیزی، لیکن با وجود توجه برخی از شاعران و نویسندگان به طریقه ی متکلفان، باید اذعان کرد که این روش در شعر و نثر این دوره کمتر مورد توجه بوده و نویسندگان و گویندگان معروف آن عهد به سادگی اشعار و آثار خود بیشتر علاقه داشته اند.
ورود در مسائل عرفانی در شعر این دوره همچنان رواج داشت و مخصوصاً در غزلها استفاده از اصطلاحات صوفیه معمول بود و گاه شاعرانی مانند شاه نعمت الله ولی و قاسم الانوار و جامی به سرودن منظومه های عرفانی هم دست می زدند.
منظومه های عاشقانه و یامنظومه هایی که متضمن حکایات و قصص کوتاه و بحث در مسائل حکمی و اخلاقی باشد در این عهد نسبةً زیاد بود و در غالب این منظومه ها سعی می شد که از نظامی تقلید شود و حتی داستانهای او هم عیناً و گاه با مختصر تغییری در بعض موارد دوباره به نظم درمی آید.
دیگر از انواع شعر که در عهد تیموری زیاد مورد توجه و علاقه ی شعرا بوده غزل است. غزلهای این عهد هر چه بیشتر به پایان آن نزدیک شویم بیشتر متضمن افکار و مضامین دقیق می شده است. شاید یکی از علل این امر توجهی باشد که ایرانیان پس از حمله ی مغول و قتل و غارتهای متمادی که در قرون هفتم و هشتم و نهم در این کشور رخ داده بوده، به امور معنوی پیدا کرده و از عوالم مادی اضطراراً منصرف گشته بودند. این امر باعث گردید که به تدریج شعرا باوهام و خیالات باریک و دقیق بیشتر متوجه شوند و خیالات دور و دراز را در الفاظ کم بگنجانند و به جای رعایت جانب مساوات لفظ و معنی از مراعات ظواهر دور و بدقت معنی و ورود در عالم وهم و خیال نزدیک شوند.
با توجه به این معنی باید گفت که در عهد تیموری مقدمات ظهور سبکی که بعد به سبک هندی معروف شد فراهم گردید. آخرین حوزه یی که این روش را در عهد تیموری به کمال رسانید. حوزه ی ادبی هرات در عهد سلطان حسین بایقرا و وزیر او امیر علیشیر بود که بنابر آنچه گفتیم از جهات مختلف در دوره ی صفوی تأثیر داشت.
از شاعران معروف عهد تیموری که بازمانده ی اواخر دوره ی فترت بین ایلخانان و تیمور بوده کمال الدین بن مسعود معروف به کمال خجندی (متوفی به سال 808) است که در غزل استاد بوده و در شعر «کمال» تخلص می کرده و خود را از معاصر بزرگ خویش حافظ برتر می شمرده است(1) و با اینکه در این تلطیف و تکمیل غزل سهم عمده و شایسته یی داشتند و خیالات غریب و معانی دقیق در غزلهای او بسیارست.
شاعر بزرگ دیگر هم عصر کمال، ملا محمد شیرین مغربی تبریزی (متوفی به سال 890) صوفی مشهوریست که غزلها و ترجیعات او شهرت دارد و مشحونست به حقایق عرفانی و علی الخصوص فکر وحدت وجود، لیکن او را شاعری متوسط باید دانست.
دیگر عصمة الله بخارایی معروف به عصمت بخاری ( متوفی به سال 829) صاحب غزلهای مشهور عاشقانه و قصاید.
دیگر ابواسحق شیرازی ( متوفی به سال 830) معروف به بسحق الطعمه است. بسحق را از شاعران مبتکر و کم نظیر فارسی زبان باید دانست. او اشعار خود را به وصف انواع اغذیه و اطعمه مقصور ساخت و به همین سبب به «اطعمه» مشهور شد، دیوان غزلها و قصاید و رباعیات بسحق و مثنوی کنزالاشتهای او از باب اشتمال بر وصف و اسم بسیاری از اطعمه و مجالس پذیرایی و رسومی که در آنها وجود داشت، اهمیت دارد. این اشعار و همچنین چند رساله ی کوچک دیگر بسحق بنام «داستان مزعفر و بغرا» و داستان «برنج و بغرا» و «خوابنامه ی بسحق» و «فرهنگ نامه» از اصطلاحات کهنه ی طباخی ایران تا عصر شاعر پر است.
شاعر دیگری به نام نظام الدین محمود قاری یزدی در قرن نهم روش بسحق اطعمه را تعقیب کرده و در باب انواع پوششها و پارچه ها شعر سروده و دیوانی به نام دیوان البسه ترتیب داده که به طبع رسیده است. دیوان او هم از باب اشتمال بر اسامی بسیاری از انواع پارچه ها و البسه ی گوناگون در قرن نهم اهمیت بسیار دارد.
دیگر از شاعران مشهور قرن نهم سید نعمت الله ولی کرمانی (متوفی به سال 834) عارف بزرگ و مؤسس فرقه ی نعمة اللهیه است که اشعار عرفانی متوسطی دارد از نوع غزل و قصیده و مثنوی.
دیگر سید علی بن نصیر بن هارون معروف به قاسم الانوار (متوفی به سال 837) عارف معروف است که دیوان او شامل چند غزل و مثنوی و مقداری اشعار به لهجه ی ولایتی گیلان و چند قطعه ی ترکی ست.
دیگر مولانا محمد بن عبدالله کاتبی ترشیزی (یا نیشابوری متوفی به سال 839 ) است که قصاید و مثنویهای مصنوع او شهرت دارد. مثنویهای تجنیسات، ذوبحرین، ذوقافیتین، و منظومه های حسن و عشق، ناظر و منظور، بهرام و گل اندام از اوست و نوشته اند که در آخر عمر شروع به جواب خمسه ی نظامی کرده بود.
دیگر امیر شاهی سبزواری (متوفی به سال 857) است که اشعار او را در لطف و دقت و تأثیر ستوده اند و علی الخصوص غزلهای پرمضمون و لطیف او قابل توجه است.
دیگر شیخ آذری اسفراینی (متوفی به سال 866) است که قصائد و غزلهای عاشقانه ی او لطیف و با حال و پر از مضامین دقیق است. از منظومه های مشهور منسوب به او بهمن نامه است در شرح سلطنت سلاطین بهمنی هند.
دیگر مولانا محمد بن حسام الدین مشهور به ابن حسام (متوفی به سال 875) است که در انواع شعر دست داشته و منظومه ی خاوران نامه که حماسه یی دینی است در ذکر سفرها و جنگهای علی بن ابیطالب علیه السلام، ازوست و دیوان قصائد او نیز به طبع رسیده.
شاعرانی نیز مانند شهاب ترشیزی و سیمی نیشابوری و غیاث شیرازی و خیالی بخاری و باباسودائی و طالب جاجرمی و چند شاعر دیگر که همه از متوسطین بوده اند در این دوره می زیستند و در پایان این عهد شاعران متوسط دیگری مثل هلالی جغتایی، هاتفی خرجردی، قاسمی و غیره به طبع آزمایی مشغول بودند که چون بیشتر آنها در اوایل دوره ی صفوی شهرت داشتند نام آن را در شمار گویندگان آن عهد ذکر خواهیم کرد.
مشهورترین شاعر آخر عهد تیموری که باید او را بزرگترین شاعر آن عهد و گوینده ی به نام ایران بعد از حافظ شمرد نورالدین عبدالرحمن بن احمد جامی ( 817- 898 هجری) است که شاعر و عارف و ادیب و نویسنده و محقق بزرگ عهد خود و از پیشوایان فرقه ی نقشبندیه و صاحب آثار مختلف منظوم و منثور و کتب پارسی و تازی متعدد است.
جامی در مثنویهای خود تابع روش نظامی بوده و در غزلهای خود غزلهای سعدی و حافظ را تقلید و تتبع کرده و در قصیده تابع سبک شعرای قصیده گوی عراق بوده است. با این حال نباید جامی را از ابتکار مضامین تازه و قدرت بیان و لطف معانی در پاره یی از اشعارش بی بهره دانست و او اگر چه به مرتبه ی استادان بزرگ پیش از خود نمی رسد لیکن از آن جهت که خاتم شعراء بزرگ فارسی زبانست دارای اهمیت و مقامی خاص می باشد. از آثار منظوم او نخست هفت اورنگ یا سبعه است شامل هفت مثنوی: سلسلة الذهب، سلامان و ابسال، تحفة الاحرار، سبحة الابرار، یوسف و زلیخا، لیلی و مجنون، خردنامه ی اسکندری، دوم دیوان غزلها و قصاید و ترجیعات. در اشعار جامی افکار صوفیانه و داستانها و حکمت و اندرز و تصورات غزلی و غنائی همه به وفور دیده می شود.

پی نوشت ها :

1- اشاره است به این دو بیت او از یک غزل:
کمال نسخه ی رندی بسی مطالعه کرد ... که در دقایق علم نظر مدرس شد
نشد بطرز غزل همعنان ما حافظ ... اگر چه در صف رندان ابوالفوارس شد

منبع مقاله :
صفا، ذبیح الله؛ (1389)، مختصری در تاریخ تحول نظم و نثر پارسی، تهران: انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم