نویسنده: رفعت احمد
مترجم: زیبا میرزا محمدی



 

نقش گسترده ی اسرائیل در «عراق» بر هیچ یک از کارشناسان سیاسی و استراتژیک منطقه پوشیده نیست. از زمانی که دولت «آمریکا» به ریاست جرج بوش تصمیم گرفت به عراق حمله کند، اسرائیل نیز بازی خود را در این کشور آغاز کرد. در این میان آنچه که بیشتر، توجه رسانه ها و کارشناسان را به خود جلب کرده، نقش «موساد اسرائیل» در عملیّات تروریستی علیه شهروندان عراقی است. در حقیقت بسیاری از ترورها و انفجارهای عراق را موساد مدیریّت کرده است.
اگرچه در این میان جریان های تندرو گاهی اوقات مرتکب اشتباهاتی شدند که به زیان شهروندان بیگناه تمام شد؛ اما حقیقت این است که عناصر «موساد» با همکاری نیروهای اشغالگر آمریکا فعالیّت گسترده ای را در عراق با هدف شعله ور کردن اختلافات قومی و افزایش خشونت طائفه ای داشتند و سعی کردند آشوب بزرگی با هدف پاکسازی نژادی به راه اندازند.
اسرائیل با این عملکرد قصد آن داشت که با یک تیر چند نشان بزند؛ نخست اینکه هدف تاریخی خود را، یعنی پایان دادن به عراق یک پارچه که خطری برای اسرائیل به حساب می آمد، تحقّق بخشد؛ زیرا عراق، صَرف نظر از نوع نظام آن، برای اسرائیل یک خطر امنیتی بود، همچنان که در ارتباط با «سوریه» و «مصر» نیز وضعیت به همین منوال بوده است و اسرائیل سعی داشت این دولت ها را نیز از میان بردارد؛
دومین هدف اسرائیل نیز نفوذ اقتصادی به خاک «عراق» بود که ثروت این کشور از جمله نفت را عاید آن می کرد و در واقع یک هدف استراتژیک برای «آمریکا» و اسرائیل بود؛
سومین هدف اسرائیل، تبدیل عراق به یک پایگاه جاسوسی منطقه ای علیه نیروهای مقاومت عربی، اسلامی و «ایران»، «سوریه»، «حزب الله»، «حماس»، «جهاد اسلامی» و دیگر نیروهای مقاومت منطقه بود.
تلاش برای تحقق این اهداف استراتژیک، حضور اسرائیل را هر روز در عراق بیشتر می کرد. به همین دلیل می بینیم که 25 شرکت اقتصادی، نظامی و... که به طور غیر مستقیم و تحت پوشش شرکت های خارجی در عراق فعالیت داشته اند، اکثر آنها مأمور موساد بوده اند.
بررسی تاریخی و مطالعه ی اخبار رسانه ها نیز شاهد این مدعاست؛ زیرا در سپتامبر 2003 م. و به فاصله ی چند ماه از سقوط «بغداد»، یک تاجر عراقی به اسرائیل سفر کرد که روزنامه ی اسرائیلی «معاریو» (1) بدون ذکر نام او نوشت:
این فرد 50 سال سن دارد و مهمان «تسفی یَمینی» (2) کارخانه دار اسرائیلی بود که با هم از نمایشگاه عرضه ی محصولات پلاستیکی که از سوی اتحادیه ی صنعتگران اسرائیل در تل آویو بر پا شده بود، بازدید کردند. این فرد از زمان اشغال عراق، به بغداد و چند شهر دیگر رفت و آمد می کرد و با تعداد زیادی از سیاست مداران اسرائیلی دیدار داشت. او قصد داشت چندین قرارداد معامله با بازرگانان اسرائیلی امضا کند.
از سویی دیگر، یک منبع آگاه عراقی در این زمان فاش کرد که مارک زال، وکیل اسرائیلی نزدیک به حزب لیکود، (3) سرمایه گذاری های جهانی در عراق را در دست داشته و به عنوان مشاور یک شرکت عراقی نزدیک به دولت عراق تعیین شده بود. صاحبان شرکت های اسرائیلی محصولات خود را از طریق مارک به «عراق» صادر می کردند و مارک پس از پایان جنگ عراق، چندین بار به این کشور سفر کرده است.
از سوی دیگر روزنامه ی صهیونیستی «یدیعوت آحارنوت» (4) در اکتبر سال 2004 م. نوشت:
ترکیه به اسرائیل نسبت به فعالیت در شمال عراق هشدار داد و این در حالی بود که خبرها حاکی از اقدام اسرائیل برای خرید زمین های غنی از نفت در منطقه ی موصل بود.
رسانه های «ترکیه»، اخباری را از فعالیت های اسرائیل در شمال «عراق» منتشر کردند و روزنامه ی «اشکام» (5) نخستین روزنامه ای بود که به این موضوع پرداخت و نوشت:
گزارش منتشر شده از سوی سازمان اطّلاعات ترکیه بیانگر اقدام اسرائیل به خرید زمین های غنی از نفت از کردهای منطقه ی موصل است و برای نوشته ی این روزنامه، این گزارش به وزیر خارجه ی ترکیه ارائه شده و وی نیز بررسی دقیق موضوع و تأثیر آن بر ترکیه و منطقه را، خواستار شده است.
روزنامه های ترکیه با عنوان اشغال دوم عراق، همچنین به موضوع سیطره ی اسرائیل بر مناطق نفتی عراق پرداخته و نوشتند:
آمریکا به شرکت های اسرائیلی اجازه ی اشغال زمین های عراق را داده است.
اما آنچه که نگرانی ترک ها را بیشتر می کرد، ارتباط اسرائیل با «منطقه ی خودگران کُرد» خواهان استقلال در شمال عراق بود.
از سوی دیگر، براساس اسناد منتشر شده، مأموریّت این نفوذ به نورمن حیزک، (6) ژنرال و کارشناس امنیتی استراتژیکی اسرائیل محول شده بود و بر اساس این اسناد، اسرائیل به دنبال تحقق چندین هدف استراتژیک در عراق بود که مهم ترین آن، انتقال خط لوله ی نفت و آب از عراق به اسرائیل به منظور حلّ مشکل انرژی و کمبود آب شُرب اسرائیل، علاوه بر اسکان بیشترین تعداد فلسطینیان در عراق با هدف توسعه ی شهرک سازی در اراضی اشغال فلسطین بود.
سرمایه گذاری در عراق با هدف استفاده از ارتباط مستقیم آن با «ایران»، برای ایجاد اختلافات و عملیات خراب کارانه در داخل خاک ایران و کنترل مرزهای آن، از دیگر اهداف اسرائیل بود. در خصوص صحرای غربی عراق نیز اسرائیلی ها تمایل داشتند که آمریکا یک پایگاه بزرگ نظامی در این صحرا تأسیس کند، تا بدین ترتیب از استفاده مانع این منطقه به عنوان سکوی پرتاب موشک ضد اهداف اسرائیلی به مانند کاری که صدّام حسین کرد، شود.
پس از تصرّف خاک عراق توسط «آمریکا»، اسرائیلی ها حتّی به درون نهادهای دولتی عراق نیز نفوذ کردند، به گونه ای که این اسرائیلی ها بودند که وزارت نفت، بازرگانی، آموزش، دارایی، کشاورزی و... را اداره می کردند. چنان که اطلاعات به دست آمده، نشان می دهد که آمریکا چند کارشناس اسرائیلی یهودی الأصل را به عنوان مشاور در چند وزارتخانه ی «عراق» منصوب کرده که از جمله ی این افراد دیوید تومی (7) مشاور وزیر دارایی، شیکون و فینومی (8) مشاور وزیر دفاع، دیوید لینش (9) مشاور وزیر کشاورزی، والری (10) و فلیپ کارول مشاور وزیر نفت، تسموح مارفی (11) مشاور وزیر صنایع، دون آبیرلی (12) مشاور وزیر ورزش و جوانان، دون آبردمن (13) مشاور وزیر آموزش عالی و شلئمو معوز (14) مشاور وزیر کشور بودند و علاوه بر آن، شش یهودی به عنوان مشاور وزیر آموزش و پرورش تعیین شدند که مأموریت اصلی آنان، تغییر روش های تربیتی متناسب با وضعیت جدید بود. در واقع تمامی وزارتخانه های عراق تحت سیطره ی مؤسسه یهودی آمریکایی «ران» قرار داشت که همه ی اعضای آن از عناصر موساد اسرائیل و سازمان اطّلاعات آمریکا بود.
براساس اطّلاعات به دست آمده از عراق، «موساد اسرائیل» یک مرکز «اطّلاعات خاورمیانه» در «بغداد» تأسیس کرده بود که اقدام به ترجمه ی مقاله های ضد سیاست های غربی منتشر شده در روزنامه های عربی به زبان های انگلیسی، آلمانی، عبری، فرانسوی و ایتالیایی می کرد و با هدف بدنام کردن اعراب آن را در میان مشترکان خود توزیع می کرد. این مرکز از تأیید نیروهای اشغالگر و «پنتاگون» برخوردار است و در واقع ویترین فعالیت های «اطلاعات اسرائیل» (موساد) به حساب می آید.
در کنار نفوذ اقتصادی اسرائیل، بسیاری از کارشناسان، از جمله کارشناسان اسرائیلی معتقدند که اسرائیل سعی داشته با این اقدامات چند هدف را تحقق بخشد که از جمله ی این اهداف، خروج اسرائیل از تنگنای اقتصادی، به ویژه پس از آغاز «انتفاضه ی الأقصی» از طریق پر کردن بازارهای «عراق» از تولیدات اسرائیلی بوده؛ به ویژه اینکه بسیاری از کارخانه های اسرائیل در نتیجه ی ادامه ی انتفاضه تعطیل شدند. این در حالی است که وزارت دارایی اسرائیل در گزارشی مطبوعاتی اعلام کرد که:
اسرائیل طیّ پنج سال آینده 17 میلیارد دلار بهره وری خواهد داشت و می تواند برای نخستین بار در تاریخ خود، بودجه ی وزارت دارایی را 400 تا 700 میلیون دلار کاهش دهد، اقتصاد آن در یک سال از 750 میلیون دلار به یک میلیارد و بیست و پنج میلیون دلار برسد و صادرات غیر مستقیم اسرائیل به عراق نیز در سال های آتی به بیش از یکصد میلیون دلار در سال افزایش می یابد.
منابع مطبوعاتی متخصص در زمینه ی استراتژی اسرائیل نیز فاش کردند:
سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) توانسته است، موافقت رهبران نظامی آمریکا در عراق را برای صدور مجوّز به شرکت های اسرائیلی جهت خرید زمین در عراق، کسب کند و به سرعت، زمین هایی را به طور مخفیانه و با قیمت بسیار هنگفت به ویژه در کرکوک و نواحی اطراف آن و شمال غربی عراق، به مساحت 250 هکتار از خانواده های فقیر کُرد خریداری و تبدیل به پایگاه های اطّلاعاتی موساد نماید. علاوه بر آن، اسرائیل زمین هایی را با مساحت بسیار زیاد در مرزهای ایران و عراق خریداری کرده است.
به گفته ی این منابع، موساد در تحرکات خود از دستگاه های نصب شده در شمال «عراق» در مرز «ترکیه» و «سوریه» استفاده کرده است.
این تنها بخشی از فعالیّت های اسرائیل در عراق پس از اشغال آن توسط «آمریکا» بود که تهدید شدید امنیت و ثبات عراق و منطقه را نشان می داد و بیانگر ابعاد جنایت هایی است که اسرائیل در این سرزمین مرتکب شده است. براساس گزارش های بین المللی تا سال 2006 م. این جنایات به کشته شدن حدود یک میلیون عراقی منجر شده بود. علاوه بر آن، حدود چهار میلیون نفر نیز آواره شده و به طور شگفت انگیزی اختلافات قومی و مذهبی بالا گرفته و به طور سازماندهی شده ای نفت این منطقه به غارت رفته است.

1ـ قتل هزاران دانشمند عراقی به دست موساد و همکاری سیا (15)

گزارش های منتشر شده در «عراق» نشان می دهد از هنگام حمله ی «آمریکا» به این کشور در مارس سال 2003 م. بیش از 5500 دانشمندان عراقی کشته شدند و آمریکایی ها و «سازمان اطّلاعات خارجی رژیم صهیونیستی» در کشته شدن این دانشمندان دست داشته اند.
براساس این گزارش ها، عملیات نابودی اندیشمندان عراقی که از روز دوم سقوط «بغداد» آغاز شد؛ سازمان اطّلاعات خارجی رژیم صهیونیستی (موساد) را مسئول کشته شدن شماری از این دانشمندان دانسته است.
پس از تصرّف عراق، موساد تعدادی گروه سرّی را به این کشور فرستاد تا دانشمندان، محققان، اندیشمندان و پزشکان، به ویژه دانشمندان هسته ای و شیمیایی را تعقیب و آنها را به قتل برسانند و این تصمیم در عالی ترین سطوح امنیّتی در رژیم صهیونیستی گرفته شد.
از طرف دیگر «سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا» (سیا) به دانشمندان عراقی برای همکاری با سیا پیشنهادهای فریبنده ای داده بودند که تضمین کار در «آمریکا» و تضمین سلامت آنها از جمله ی این وعده ها بود.
براساس گزارش های منتشر شده در عراق، آنچه که نقش رژیم صهیونیستی را در ربودن، کشتن و جذب دانشمندان عراقی تقویت می کرد اظهارات یک ژنرال فرانسوی بود که در 8 آوریل 2004 م. مطرح کرد.
این ژنرال فرانسوی به شبکه ی پنجم تلویزیون «فرانسه» گفته بود:
بیش از صد و پنجاه نفر از نیروهای یگان های تکاور اسرائیلی در مأموریت برای ترور دانشمندان عراقی که در برنامه های مسلح کردن عراق در رژیم سابق این کشور دست داشتند، وارد عراق شدند و کمیته ی بازرسان بین المللی به ریاست هانس بِلیکس، (16) اسامی این دانشمندان را در اختیار اسرائیلی ها قرار داده بود.
این ژنرال فرانسوی گفته بود: طرح ترور دانشمندان عراقی را مسئولان آمریکایی و اسرائیلی تدوین کرده بودند و او از اهداف این ترورها اطّلاعات دقیقی دارد.
همچنین او گفته بود: هدف از این طرح، حذف دانشمندانی بود که در طراحی قدرت موشکی عراق و پایه گذاری برنامه ی هسته ای عراق دست داشتند و در برنامه ی تسلیحات شیمیایی در نظام سابق سهیم بودند که تعداد این کارشناسان سه هزار و پانصد نفر بوده که پانصد نفر از آنها نخبگان بوده اند.

2ـ ترور نخبگان عراقی توسط کماندوهای صهیونیستی (17)

«عراق» پس از سقوط رژیم صدام و حضور نیروهای خارجی در آن با مسائل عدیده ای، چون ناامنی، مشکلات اقتصادی و بهداشتی نبود خدمات شهری و فرهنگی مواجه شد و در این میان، بحث ناامنی در ابعاد مختلف به عنوان یکی از مسائل مهم، اذهان مسئولان این کشور را به خود مشغول ساخت.
مسائلی نظیر ترور، بمب گذاری، حمله به نیروهای عراقی و خارجی، ترور نخبگان و شخصیت های دینی، سیاسی، علمی و نیز کودک ربایی با هدف باج خواهی، از جمله مصداق های ناامنی در عراق بوده است.
از آنجا که دانشمندان و شخصیت های علمی و دانشگاهی در هر کشور به عنوان سرمایه های معنوی و منابع انسانی محسوب می شوند که پایه و ارکان هرگونه برنامه ریزی و پیشرفتی نیز بر محور این افراد استوار است. عراق نیز از این قاعده مستثنا نبوده است.
براساس گزارش انجمن استادان داشنگاه های عراق، از زمان اشغال این کشور در 20 فروردین سال 1382 ه‍.ش. به دست نیروهای «آمریکا» و «انگلیس»، تاکنون 250 استاد و متفکر عراقی کشته شده اند.
گزارش این انجمن همچنین حاکی از این بود که در همین مدت، بیش از یک هزار نفر از دانشمندان و استادان عراقی در پی ترور، ربودن و تهدید در «عراق»، از این کشور فرار کرده اند.
محمّد سعدی، از اعضای شورای شهر «بغداد»، که خودروی او هم در این شهر از سوی مهاجمان هدف قرار گرفته بود و ارتباط نزدیکی نیز با پلیس بغداد داشت، تخمین می زند که آمار دانشمندان و استادان قربانی در عراق از زمان سقوط صدام، بین پانصد تا یک هزار نفر بوده است.
سرهنگ جابر أبونتیها، مدیر واحد جرایم سازمان یافته ی پلیس عراق نیز تعداد افراد تحصیل کرده ی کشته شده از 20 فروردین سال 1382 ه‍.ش. را غیر قابل شمارش اعلام کرده و فضای بی قانونی عراق را زمینه ی بروز چنین جرایمی دانست.
افزایش دامنه ی آدم ربایی تا سطح استادان دانشگاه، رجال دینی، تجار و بازرگانان، به حدی بوده است که سمیر الصمیدعی، وزیر کشور عراق اعلام کرد کمیته ای با عنوان «کمیته ی مبارزه با آدم ربایی» در وزارت کشور عراق تشکیل شده است.
روزنامه ی «کریستین ساینس مانیتور» (18) چاپ «آمریکا» نیز اوّل خرداد ماه سال 1383 ه‍.ش. نوشت:
در طول سال گذشته طبقه ی روشنفکر بغداد با موجی از کشتار رو به رو و به صورت دقیقاً برنامه ریزی شده سر به نیست شدند.
این روزنامه با اعلام اینکه در سال 1382 ه‍.ش. حدود یک هزار نفر از نخبگان عراقی کشته شده اند، افزود:
با وجود اینکه بیان آمار دقیق در این ارتباط سخت است؛ اما یک آمار غیر رسمی از کشته شدن 5 اندیشمند عراقی در هر ماه حکایت دارد و 5 تا 10 تلاش دیگر نیز برای ترور آنان انجام می شود.
علاوه بر آمارهای ارائه شده در ارتباط با ترور دانشمندان و نخبگان عراقی، دو نکته ی قابل توجه است: اول مذهب، تخصص و پیشینه ی کاری آنان، دوم کشورهای مقصد این افراد که به علت ترس از ترور انجام می گیرد.
در همین باره باید گفت: بیشتر کسانی که تاکنون در «عراق» پس از سقوط صدّام با شیوه های مختلفی چون حمله با سلاح سرد، ترور، بمب گذاری و عملیات انتحاری کشته شده اند یا از بین شیعیان بوده اند، یا به نوعی با طیف ها و گروه های شیعی ارتباط داشته اند.
کشتن یا سوء قصد نافرجام به جان افرادی چون آیت الله سید محمّد باقر حکیم، سید مجید خویی، عزّالدّین سلیم، (ابویاسین) و عقیله هاشمی از اعضای شورای حکومت انتقالی، سلامه خفاجی، دندانپزشک و متخصص جراحی فک و صورت و از هواداران «حزب الدعوه اسلامی» عراق، عبدالّلطیف المیاح، استاد دانشگاه «مستنصریّه ی بغداد» و سرپرست بخش تحقیقات کشورهای عربی این دانشگاه، که به دفاع از آیت الله سیستانی شهرت داشت، نیز از جمله اقداماتی بوده که علیه نخبگان عراقی صورت گرفته است.
تخصص و رشته ی تحصیلی کشته شدگان در زمینه هایی چون فیزیک، غنی سازی اورانیوم، شیمی، میکروب شناسی، پزشکی، هوانوردی و برخی رشته های علوم انسانی به ویژه علوم سیاسی و حقوق بوده است.
در این باره می توان از افرادی مانند دکتر مجید حسین علی، دانشمند هسته ای، علی عبدالحسین کامل، استاد رشته ی فیزیک، غایب الهیتی، استاد رشته ی شیمی، حَیدر البعج، رئیس دانشکده ی «علوم پزشکی بصره»، اسعد سلیم عبدالقادر، رئیس «دانشکده ی فنی بصره»، محمّد سعدی، از اعضای شورای شهر بغداد، عادل الحدیدی قاضی، رئیس «کانون وکلای عراق»، یوسف خورشید، از قضّات عراقی، عبدالجبار مصطفی، رئیس «دانشکده ی علوم سیاسی موصل»، لیلی عبدالله، استاد «دانشکده ی حقوق موصل»، صبری البیاتی، استاد جغرافی، حامل شحّاته، رئیس «دانشگاه بعقوبه»، بسّام کبّه، معاون وزیر امور خارجه و کمال الجراح، از مقام های «وزارت آموزش و پرورش» عراق نام برد، که از زمان سقوط صدام با شیوه های تروریستی مختلف در عراق کشته شده اند.
در خصوص عاملان ترور نخبگان و فرهیختگان «عراق» دیدگاه های گوناگونی مطرح است، عدّه ای معتقدند که بسیاری از این قتل ها از سوی سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) سازماندهی شده و در عراق اجرا می شود.
محمّد الإزمیرلی، (19) دانشمند معروف علم شیمی در عراق در سال 2004 م. در یک پایگاه آمریکایی در «بغداد» کشته شد. این دانشمند عراقی در سال 2003 م. و آغاز حمله ی آمریکایی ها به عراق بازداشت شد.
نیروهای آمریکایی با این بهانه که وی یکی از نزدیکان صدام حسین، رئیس جمهور مخلوع عراق به شمار می رود، وی را بازداشت کرده بودند.
الازمیرلی، متخصّص علم شیمی و از معروف ترین دانشمندان پلیمر در سطح جهان به شمار می رفت، وی یکی از 200 نفری بود که در آغاز جنگ، نام وی در لیست افراد نزدیک به صدّام حسین قرار گرفت.
این استاد دانشگاه قبل از بازداشت شدن در 26 آوریل 2003 م. در «دانشگاه بغداد» فعالیت می کرد، آمریکایی ها در زمان بازداشت وی تمام کتاب هایش را مصادره کرده و برگه ها و کامپیوترش را نیز ربوده و بعد کتابخانه را به آتش کشیدند. با پایان تحقیقات آمریکایی ها از این فرد، وی به «سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی» تحویل داده شد.
این دانشمند شیمی 10 روز را در زندان «ابُوغریب» زیر انواع شکنجه ها گذراند و بعد از آن به یکی از زندان های محرمانه وابسته به «موساد» در عراق منتقل شد تا از سوی صهیونیست ها نیز مورد بازجویی قرار گرفته شود.
در فوریه ی سال 2004 م. و بعد از یک ماه از کشته شدن وی، «صلیب سرخ بین المللی» خبر کشته شدن این دانشمند عراقی و مصری الاصل را به خانواده ی وی اطلاع داد. براساس گزارش «الدّار العراقیّه» اطلاعات رسیده حاکی از این بود که وی در زندان موساد در عراق و با ضربه به پشت سرش کشته شده است،‌ بعد از کشته شدن، جنازه ی وی به «ابُوغریب» منتقل شد تا جزئیات قتل وی همچنان مخفی بماند.
براساس این اطّلاعات چهار دانشمند دیگر مصری متخصص در علم فیزیک در این مدت به دست صهیونیست ها در «عراق» کشته شدند که پرونده ی آنها همچنان باز نشد.
رژیم صدّام در پی افزایش فشارهای بازرسان تسلیحاتی «سازمان ملل» در عراق، برای مصاحبه ی بازرسان این سازمان فهرستی شامل نام 600 دانشمند هسته ای را در اختیار آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار داده بود. محمّد البرادعی، مدیر کل «آژانس بین المللی انرژی اتمی»، نیز در مصاحبه ی روز 28 بهمن 1381 ه‍.ش. با اعلام ارائه ی این فهرست از سوی عراق گفته بود که در این فهرست نام دانشمندان عالی رتبه ی عراقی که آژانس آنها را می شناسد، وجود دارد.
«کنگره ی ملّی عراق» به ریاست احمد چلبی نیز یک استاد دانشگاه ساکن «پاریس» و یک گزارشگر تلویزیون «لبنان» را مأمور تحقیق مستند و دقیق در خصوص عاملان این قتل ها کرد.
براساس گزارش ارائه شده از سوی این دو محقق، سازمان جاسوسی «موساد» پس از سقوط صدّام، با ایجاد مرکزی در «بغداد» مشغول شناسایی و ترور دانشمندان عراقی بوده و تا زمان تهیه ی گزارش، یعنی 25 تیر ماه 1382 ه‍.ش. نیز دو دانشمند عراقی را ترور کرده و پس از کنجکاوی برخی، محلّ مرکز را تغییر داده است.
هدی نعیمی، رئیس «مرکز پژوهش های فلسطین» در «دانشگاه بغداد»، نیز در فروردین ماه 1383 ه‍.ش. در مصاحبه با «صوت العراق»
گفت: جاسوسان موساد از طریق شرکت های سرمایه گذار، نفوذ خود را در عراق شدت بخشیده اند و این افراد در پی شکار و ترور دانشمندان عراقی هستند.
از سوی دیگر، عبدالمحسن شلش، رئیس حزب جامعه ی عراق آزاد نیز در آذرماه 1382 ه‍.ش. با محکوم کردن ترور دانشمندان عراقی، سازمان های جاسوسی خارجی را به دست داشتن در ترور آنان متّهم کرد.
محمّد صالح المسفر، استاد علوم سیاسی «دانشگاه قطر»، نیز گفت: از زمان اشغال عراق از سوی آمریکا، نوک حملات و ترورها به سوی دانشمندان عراقی نشانه رفته و عناصر موساد برنامه ی ویژه ای برای ترور دانشمندان و شخصیت های فرهنگی، علمای دینی، مغزها و استعدادهای عراق تهیه کرده اند.
به گفته ی استاد علوم سیاسی دانشگاه «قطر»، موساد با تحت پوشش قرار دادن پنج هزار عضو، در عراق فعالیت می کند و منابع آگاه این حضور موساد را تأیید کرده اند.
شمار دیگری نیز عوامل بعثی، بازماندگان رژیم صدّام و تروریست های خارجی را در قتل نخبگان عراقی سهیم دانستند و معتقد بودند که این اقدام از سوی گروه های سازمان یافته ی عراقی با تهی کردن جامعه ی عراق از وجود افراد اندیشمند و تصفیه ی فیزیکی متفکران عراقی انجام شده است.
سرهنگ جابر ابونتیها، مدیر واحد جرایم سازمان یافته ی پلیس «عراق» نیز با متّهم کردن بعثی های سابق عراق به عنوان عامل ترورها در این کشور، معتقد است آنها عملیات بزرگ و گسترده ای را آغاز کرده اند که مغزهای جامعه ی ما را هدف گرفته است.
ترور اندیشمندان «عراق» را می توان به هر دو گروه بالا نسبت داد، با این تفاوت که گروه اول، یعنی عوامل موساد با هدف فرو نشاندن احتمال قدرت یابی عراق در آینده، اقدام به ترور دانشمندان هسته ای می کنند و عوامل صدّام نیز با ارعاب نخبگان عراقی، سعی دارند تا با این اقدامات، مانع همکاری این افراد با بیگانگان شده و شرایط را ناامن کنند.
باید دانشت که دانشمندان عراقی، که امروز بدون سر و صدا خاموش می شوند، محصول سال ها تلاش و سرمایه گذاری مردم عراق هستند و هدف هر دو این گروه ها عقب نگه داشتن کشور عراق است.

پی نوشت ها :

1. Maariu.
2. Tsfi Yamini.
3. Likud.
4. Yedioth Ahronoth.
5. Ashkam.
6. Norman Hayzak.
7. David Tommy.
8. SHickon Vafinomy.
9. David Linsh.
10. Vallery.
11. Tsmouh Morphy.
12. Dun Abierly.
13. Dun Abirdman.
14. Shlemo Maoz.
15. جام جم آنلاین. 89/5/20.
16. Hans Blix.
17. روزنامه ی کیهان 1383/5/19.
18. Chrisrian Science Monitor.
19. به نقل از خبرگزاری «الدار العراقیه».

منبع مقاله :
شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، دانشستان سرزمین های درگیر در واقعه ی شریف ظهور، جلد دوم (عراق، عربستان و یمن)، تهران: موعود عصر (عج)، چاپ دوم